زبان انگلیسی دکتری

مثال‌های جمله‌سازی با واژگان درس‌های 4 تا 6 کتاب 504 همراه با ترجمه فارسی | تمرین تعاملی

فاز پنجم: تمرین جمله‌سازی واژگان کتاب 504 واژه

در این بخش از تمرین‌های واژگان کتاب 504 Absolutely Essential Words، به تمرین جمله‌سازی برای سه درس متوالی از کتاب می‌پردازیم.

برای هر واژه، مثالی دقیق و کاربردی به زبان انگلیسی همراه با ترجمه فارسی روان ارائه شده است. این جمله‌ها به شیوه‌ای تعاملی و در قالب باکس‌های بازشونده طراحی شده‌اند تا یادگیری شما لذت‌بخش، منظم، و هدفمند باشد.

این تمرین‌ها بخشی از آموزش گام‌به‌گام تیم آینده‌نگران مغز به سرپرستی داریوش طاهری هستند و با هدف تقویت حافظه معنایی، جمله‌سازی سریع، و فهم کاربردی واژگان طراحی شده‌اند.

یادگیری را با عمق و معنا تجربه کنید، همراه با آینده‌نگاران مغز.


مثال‌هایی برای واژگان درس چهارم


Exercise

Now make up your own sentences, one for each of the new words you have just been taught. 

«مثالی برای واژهٔ dense به‌معنای فشرده، انبوه.»
«مثالی برای واژهٔ circulate به‌معنای گردش کردن، پخش شدن.»
«مثالی برای واژهٔ descend به‌معنای پایین آمدن.»
«مثالی برای واژهٔ vanish به‌معنای ناپدید شدن.»
«مثالی برای واژهٔ enormous به‌معنای عظیم، بزرگ.»
«مثالی برای واژهٔ vapor به‌معنای بخار.»
«مثالی برای واژهٔ predict به‌معنای پیش‌بینی کردن.»
«مثالی برای واژهٔ villain به‌معنای شرور، شخصیت منفی.»
«مثالی برای واژهٔ utilize به‌معنای استفاده کردن.»
«مثالی برای واژهٔ eliminate به‌معنای حذف کردن.»
«مثالی برای واژهٔ humid به‌معنای مرطوب.»
«مثالی برای واژهٔ theory به‌معنای نظریه.»

مثال‌هایی برای واژگان درس پنجم


Exercise

Now make up your own sentences, one for each of the new words you have just been taught. 

«مثالی برای واژهٔ explore به‌معنای کاوش کردن.»
«مثالی برای واژهٔ majority به‌معنای اکثریت.»
«مثالی برای واژهٔ evade به‌معنای طفره رفتن.»
«مثالی برای واژهٔ burden به‌معنای بار یا مسئولیت سنگین.»
«مثالی برای واژهٔ tradition به‌معنای سنت.»
«مثالی برای واژهٔ assemble به‌معنای جمع شدن یا گرد آمدن.»
«مثالی برای واژهٔ rural به‌معنای روستایی.»
«مثالی برای واژهٔ debate به‌معنای مناظره یا بحث.»
«مثالی برای واژهٔ probe به‌معنای بررسی دقیق.»
«مثالی برای واژهٔ reform به‌معنای اصلاح کردن.»
«مثالی برای واژهٔ topic به‌معنای موضوع.»
«مثالی برای واژهٔ campus به‌معنای محوطه دانشگاه.»

مثال‌هایی برای واژگان درس ششم


Exercise

Now make up your own sentences, one for each of the new words you have just been taught. 

«مثالی برای واژهٔ employee به‌معنای کارمند.»
«مثالی برای واژهٔ comprehensive به‌معنای جامع.»
«مثالی برای واژهٔ defect به‌معنای نقص.»
«مثالی برای واژهٔ detect به‌معنای شناسایی کردن.»
«مثالی برای واژهٔ undoubtedly به‌معنای بی‌تردید.»
«مثالی برای واژهٔ thorough به‌معنای دقیق.»
«مثالی برای واژهٔ popular به‌معنای محبوب.»
«مثالی برای واژهٔ approach به‌معنای رویکرد یا نزدیک شدن.»
«مثالی برای واژهٔ defraud به‌معنای کلاه‌برداری کردن.»
«مثالی برای واژهٔ client به‌معنای مشتری یا موکل.»
«مثالی برای واژهٔ deceive به‌معنای فریب دادن.»
«مثالی برای واژهٔ neglect به‌معنای غفلت کردن.»

امتیاز نوشته:

میانگین امتیازها: 5 / 5. تعداد آراء: 4

اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می‌دهید.

داریوش طاهری

نه اولین، اما در تلاش برای بهترین بودن؛ نه پیشرو در آغاز، اما ممتاز در پایان. ---- ما شاید آغازگر راه نباشیم، اما با ایمان به شایستگی و تعالی، قدم برمی‌داریم تا در قله‌ی ممتاز بودن بایستیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا