زبان انگلیسی دکتری

مثال‌های جمله‌سازی با واژگان درس‌های 7 تا 9 کتاب 504 همراه با ترجمه فارسی | تمرین تعاملی

فاز پنجم: تمرین جمله‌سازی واژگان کتاب 504 واژه

در این بخش از تمرین‌های واژگان کتاب 504 Absolutely Essential Words، به تمرین جمله‌سازی برای سه درس متوالی از کتاب می‌پردازیم.

برای هر واژه، مثالی دقیق و کاربردی به زبان انگلیسی همراه با ترجمه فارسی روان ارائه شده است. این جمله‌ها به شیوه‌ای تعاملی و در قالب باکس‌های بازشونده طراحی شده‌اند تا یادگیری شما لذت‌بخش، منظم، و هدفمند باشد.

این تمرین‌ها بخشی از آموزش گام‌به‌گام تیم آینده‌نگران مغز به سرپرستی داریوش طاهری هستند و با هدف تقویت حافظه معنایی، جمله‌سازی سریع، و فهم کاربردی واژگان طراحی شده‌اند.

یادگیری را با عمق و معنا تجربه کنید، همراه با آینده‌نگاران مغز.


مثال‌هایی برای واژگان درس هفتم


Exercise

Now make up your own sentences, one for each of the new words you have just been taught. 

«مثالی برای واژهٔ torrent به‌معنای سیلاب یا جریان شدید.»
«مثالی برای واژهٔ denounce به‌معنای محکوم کردن.»
«مثالی برای واژهٔ capsule به‌معنای کپسول.»
«مثالی برای واژهٔ preserve به‌معنای حفظ کردن.»
«مثالی برای واژهٔ unforeseen به‌معنای غیرمنتظره.»
«مثالی برای واژهٔ resent به‌معنای رنجیدن یا دلخور شدن.»
«مثالی برای واژهٔ postpone به‌معنای به تأخیر انداختن.»
«مثالی برای واژهٔ gloomy به‌معنای تاریک و دلتنگ‌کننده.»
«مثالی برای واژهٔ molest به‌معنای آزار دادن.»
«مثالی برای واژهٔ massive به‌معنای عظیم یا بسیار بزرگ.»
«مثالی برای واژهٔ consent به‌معنای رضایت دادن.»
«مثالی برای واژهٔ unique به‌معنای منحصر به فرد.»

مثال‌هایی برای واژگان درس هشتم


Exercise

Now make up your own sentences, one for each of the new words you have just been taught. 

«مثالی برای واژهٔ exaggerate به‌معنای اغراق کردن.»
«مثالی برای واژهٔ amateur به‌معنای آماتور یا غیرحرفه‌ای.»
«مثالی برای واژهٔ mediocre به‌معنای متوسط یا معمولی.»
«مثالی برای واژهٔ variety به‌معنای تنوع.»
«مثالی برای واژهٔ valid به‌معنای معتبر یا صحیح.»
«مثالی برای واژهٔ survive به‌معنای زنده ماندن.»
«مثالی برای واژهٔ weird به‌معنای عجیب و غریب.»
«مثالی برای واژهٔ prominent به‌معنای برجسته یا مهم.»
«مثالی برای واژهٔ security به‌معنای امنیت.»
«مثالی برای واژهٔ bulky به‌معنای بزرگ و جاگیر.»
«مثالی برای واژهٔ reluctant به‌معنای بی‌میل یا اکراه داشتن.»
«مثالی برای واژهٔ obvious به‌معنای واضح یا آشکار.»

مثال‌هایی برای واژگان درس نهم


Exercise

Now make up your own sentences, one for each of the new words you have just been taught. 

«مثالی برای واژهٔ vicinity به‌معنای اطراف یا نزدیکی.»
«مثالی برای واژهٔ century به‌معنای قرن.»
«مثالی برای واژهٔ rage به‌معنای خشم یا عصبانیت.»
«مثالی برای واژهٔ document به‌معنای سند یا مدرک.»
«مثالی برای واژهٔ conclude به‌معنای نتیجه گرفتن.»
«مثالی برای واژهٔ undeniable به‌معنای غیرقابل انکار.»
«مثالی برای واژهٔ resist به‌معنای مقاومت کردن.»
«مثالی برای واژهٔ lack به‌معنای کمبود یا فقدان.»
«مثالی برای واژهٔ ignore به‌معنای نادیده گرفتن.»
«مثالی برای واژهٔ challenge به‌معنای چالش یا دشواری.»
«مثالی برای واژهٔ miniature به‌معنای کوچک یا مینیاتوری.»
«مثالی برای واژهٔ source به‌معنای منبع.»

امتیاز نوشته:

میانگین امتیازها: 5 / 5. تعداد آراء: 2

اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می‌دهید.

داریوش طاهری

نه اولین، اما در تلاش برای بهترین بودن؛ نه پیشرو در آغاز، اما ممتاز در پایان. ---- ما شاید آغازگر راه نباشیم، اما با ایمان به شایستگی و تعالی، قدم برمی‌داریم تا در قله‌ی ممتاز بودن بایستیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا