آلزایمربیماری‌های مغز و اعصابدمانس

چرا والدین آلزایمری یا زوال عقلی شما چیزی را دور نمی ریزند؟

امتیازی که به این مقاله می دهید چند ستاره است؟
[کل: ۰ میانگین: ۰]

اگر پرستار یک آلزایمری یا بیمار زوال عقلی هستید، احتمالا متوجه شده اید که دلبند شما در حال تلمبار کردن چیزها، خیلی فراتر از آن مقداری که عادی به نظر برسد، می باشد. امروز قصد داریم در مورد تلمبار کردن بر آن مشکلات، نکات و راهکارهایی برای کمک به چگونگی جمع آوری آنها، هر چند اندک صحبت کنیم.

داستان تلمبارسازی مادرمان

پس از اینکه مادرمان، که مبتلا به زوال عقلی است، با ما هم خانه شد، کم کم متوجه تمایل جدی او به جمع کردن غذا، کاغذ، خودکار، تقویم و خصوصا گل های پلاستیکی و بالشت در وی شدیم. وقتی نگاهی به عقب، زمانی که به تنهایی زندگی می کرد، که خیلی هم برای ما تازه نبود، می اندازیم، متوجه می شویم، در عمل به اندازه کافی به آن دقت نکرده ایم تا جدا پی به وجود این مشکل ببریم.

این یکی از معضلات بسیار نا آشکار و آهسته گستر درباره بیماری آلزایمر و زوال عقلی است. زوال اولیه دلبند ما آن چنان نامحسوس و پیش رونده است، که گاهی اوقات مشکل است متوجه علائم هشدار دهنده ی مشکلات آتی شویم.

وقتی که به مادرم سر می زدم واقعا متوجه شده بودم که بسته های زیادی این طرف و آن طرف آپارتمان مادر پراکنده شده (حتی متوجه شدم کل یک اتاق به تلمبار کردن همه گیاهان و بالشت هایی که سفارش داده بود اختصاص داده است.) آن یک بار را به یاد می آورم که به سه فروشگاه غذای بیرون بر سفارش داده بود و سرتاسر آشپزخانه پراکنده بود از جعبه ها و کیسه های غذا و یخچال و فریزر را انباشته از کیسه های غذا کرده بود… اما هنوز هم متوجه نشده بودیم داستان چیست.

آیا تلنبار کردن بیماران آلزایمری یا زوال عقل نشانه بیماری است؟

قبل از اینکه در مورد تلنبار کردن صحبت کنیم و به سراغ ارائه راهکار در این باره بپردازیم، اجازه دهید ببینیم آیا تلنبار کردن واقعا نشانه بیماری است.

مقاله ای از کلینیک مایو (Mayo clink) می گوید رابطه ای بین زوال عقل پیشانی-گیجگاهی و رفتار های تلنبار سازی وجود دارد. بسیاری از افراد مبتلا به زوال عقل ترکیبی از نشانه های آلزایمر، پیشانی-گیجگاهی، یا حتی نشانگان ورنیکه کورساکوف Wernicke Korsakoff Syndrome را دارند که همگی زیر مجموعه زوال عقل هستند.

علی رغم آنچه گفته شد، در مقایسه با فقدان یا افت حافظه، تحقیق زیادی در مورد این رابطه در دسترس نمی باشد.

با این حال، از پاسخ هایی که از گروه های پرستاری که در فیس بوک عضوشان هستم این نکته بر می آید که تلنبار سازی قطعا چیزی است که هر روز باید با آن دست به گریبان باشیم!

چرا بیمارن آلزایمری و زوال عقلی دست به تلنبار سازی می زنند؟

بنابراین اگر این نشانه آن بیماری نیست، چرا آنها این کار را می کنند؟ چرا همه چیز را نگه می دارند؟ احتمالا به نظر می رسد والدین مسن ما به دلایل کلی زیر دست به تلنبار سازی می زنند.

تاریخچه

این امر می تواند بازمانده از دوره رکورد اقتصادی و سهمیه بندی زمان جنگ باشد. به عنوان زنی حدودا ۵۰ ساله، هرگز در زمانی که اقلام و کالاهای اساسی در دسترس نبوده زندگی نکرده ام (بله زمانی را که گاز را سهمیه بندی می کردند و همه عصبی شده بودند را به یاد می آورم ولی هرگز درک نکرده ام.)

والدین ما، در زمانی زندگی می کردند که والدین ایشان همه چیز از جمله خانه را از دست دادند. بنابراین اگر از این جنبه نگاه کنیم متوجه می شویم تلنبار سازی ایده ی چنان هم نبوده.

و با در نظر گرفتن این حقیقت که اغلب گذشته برای آنها واقعی تر از زمان حال است، این موضوع می تواند تاثیر شگرفی بر رفتار آنان داشته باشد.

محرومیت دوران کودکی

مادر ما هنگامی که فقط دو سال داشت، پدرش را از دست داد و با مادرش تنها رشد کرد. آنها از همه چیز محروم بودند و در منزل برای تهیه اقلام اساسی مثل غذا و پوشاک تقلا می کردند.باز هم مشکلات کودکی ممکن است وضعیت کنونی آنان را تحت شعاع قرار دهد و موجب رفتار عجیب در آنان شود.

فقدان قوه مدیریت

بر اساس نظر مرکز حافظه و سالخوردگی UCSF، قوه مدیریت به “شروع و بازداری رفتار در موقعیت خاص و استدلال اخلاقی و تصمیم گیری کمک می نماید.”

به نظر می رسد مادر دیگر نمی تواند در مورد اینکه چه چیز برای نگه داشتن حیاتی است و چه چیزی را می توان با خیال راحت به دور انداخت، تصمیم گیری نماید.

آنها نمی خواهند هیچ چیزی را “گم کنند”

ابتلا به زوال عقلی باید خیلی آزار دهنده باشد. متوجه هستم که زمان هایی که عینکم را گم می کنم چگونه دستپاچه می شوم، در حالی که اصلا فراموشی هم ندارم.

دلیل ناشناخته

مثل بسیاری از چیزهای دیگر مربوط به زوال عقل، علت تلنبار سازی عزیزانتان ممکن است هرگز شناخته نشود. ممکن است از وضع مالی خوبی برخوردار باشند و هر چه را که مایل باشند قادر به تهیه اش باشند، ولی هنوز هم یک تلنبار ساز باشند. علی الخصوص وقتی متوجه باشیم که آنچه تلنبار می کنند کاملا بی ارزش است.

بعضی اوقات وسوسه می شوم مدرک روانشناسی خودم را به کار بگیرم و به تشخیص “این معلول آن است” در مورد تلنبار سازی مادرم برسم، اما در پایان روز، واقعا اصلا اهمیت ندارد که چرا. صرفا نیاز هست که بدانیم چگونه با این مشکل روبرو شویم و مادر و خانه را نجات دهیم.

بیماران آلزایمر و زوال عقل چه چیزی تلنبار می کنند؟

کلی چیز وجود دارد که عزیزتان مخفی می کند مثل: غذا، پول، وسایل کاردستی، دستمال کاغذی، بطری های خالی، قوطی کنسرو، شیشیه خالی مربا، چای کیسه ای، پاکت های شکر، روزنامه، مجله، نامه، کتاب، خودکار، زباله، لباس و بسته های کاغذ. بعضی از این چیزها کاملا بی ضرر هستند و برخی می توانند جدا خطر آفرین باشند، اگر متوجه نباشیم آنها را در گوشه و کنار منزل مخفی می کنند.

نکات و راهکارهایی برای تلنبار سازهای مبتلا به زوال عقلی

خوب، الان اجازه دهید به سراغ اصل موضوع برویم و ببینیم برای کمک به عزیزانمان چه کاری از دست ما بر می آید! از راهکارهای بسیار ساده شروع می کنیم و سپس به سراغ “مواردی که مستلزم سوزاندن فسفر زیاد است می رویم.”

پوشاک

مادرمان پوشاک زیادی داشت (در حدود ۳ کمد پر) که دیگر اندازه اش نبودند، چون خیلی وزن کم کرده است. زمانی که به منزل ما نقل مکان کرد، نیاز بود که همه ی آنها را در یک کمد ادغام کنیم و بنابراین باید آنچه اضافه بود را دور می ریختیم… اما چطور می توانستیم این کار را بکنیم در حالی که او تمایل داشت همه را نگه دارد.

به او گفتیم که می تواند همه را نگه دارد. جدی می گویم، نیاز هست که در ابتدا با یک دید کاملا انعطاف پذیر شروع کنیم، به منظور اینکه آنها در مورد از دست دادن چیز ها حالت تدافعی پیدا نکنند.

علاوه بر این در هر موقعیتی مورد به مورد پیش می رفتیم و بر اساس آنچه او دوست داشت یا دوست نداشت “قانونی” وضع می کردیم. مثلا به توافق می رسیدیم که هیچ لباسی بی آستینی در لباس ها نباشد، چون مادر به خاطر اینکه بازوان چروکیده ای داشت، به چنین لباس هایی علاقه ای نداشت.

در ضمن در مورد اینکه چگونه قصد داریم آن را به فروشگاه محلی سالمندان هدیه کنیم بسیار با او صحبت کردم. مادرتان احتملا احساس بهتری خواهد داشت اگر به وی بگویید قرار است با نیت مذهبی اجناس به یک فروشگاه داده شوند. آماده سازی او، با این تفکر که او قرار است به افراد دیگر کمک کند یک انگیزه بسیار عالی بود.

راهکار حرفه ای

به محض اینکه او می گفت چیزی “هدیه” است، من وسایل را به خارج از اتاق می بردم و به دو دسته اهدایی و زباله، تفکیک می کردم، دور کردن بلافاصله ی آنها از جلوی چشمش بسیار مهم بود، پس نمی توانست به سراغ کپه ها برود و از میان چیز هایی که قرار بود از خانه خارج شوند چیز هایی را برای تلنبار کردن بردارد. شوهرم (پسرش) به محض اینکه در جلوی درب چیزی جمع می شد، آنها را به گاراژ منتقل می کرد.

پول

بارها شنیده ام که آنها پول را این طرف و آن طرف خانه مخفی می کنند، از ترس اینکه مبادا کسی آنها را از ایشان بدزدد.

این بستگی دارد که آنها تا چه حد برای گذراندن زندگی به پول نقد نیاز دارند. ما از جانب مادر برای دسترسی به همه ی حساب هایش وکالت داریم، بنابراین او آزاد است هر مقدار پول که نیاز دارد را پرداخت نماید.

راهکار حرفه ای

این امکان وجود دارد که خیلی راحت پول را به خیال اینکه زباله است دوربریزید، بنابراین زمانی که در حال پاک سازی زباله از خانه والدین خود هستید، اطمینان حاصل کنید که همه جا را از لحاظ وجود پول نقد چک کنید.

دستمال کاغذی

به عنوان زنی که همیشه در آستینش دستمال کاغذی تپانده، این تمایل نگه داشتن دستمال کاغذی در این سو و آن سوی خانه مادر را کاملا درک می کنم. تازه افراد زیادی می گویند که عزیزانشان جعبه جعبه دستمال کاغذی در این سو و آن سوی خانه مخفی می کنند.

فکر می کنم این مورد بیشتر جنبه خطرآفرین دارد. اگر والدین شما سیگاری هستند، می بایست یک پاکسازی اساسی انجام دهید و از شر آنها خلاص شوید و چون امکان بروز آتش سوزی وجود دارد. اگر منزل در معرض خطر آتش سوزی نیست، کاری به تلّ دستمال کاغذی ها نداشته باشید.

بطری خالی، قوطی های کنسرو، شیشه های خالی مربا، ظروف مارگارین. تامل کنید! این مورد حتی برای افرادی هم که مبتلا به زوال عقل نیستند موضوعی جنجال برانگیز است. خیلی راحت ممکن است تصور کنید در حال ذخیره کردن منبع خوبی از ظروف هستید، غافل از اینکه کابینت های شما مملو از زباله هایی است که کمی تمیز تر از غذای فاسد هستند.

این مورد به فضا و امور ایمنی می پردازد. اگر عزیز شما به تلنبار کردن تیوپ های پلاستیکی مارگارین می پردازد،شانس کمتری برای رهایی از آنها وجود دارد، تا زمانی که به تلنبار کردن بطری و شیشه مربایی می پردازند.

شاید بتوانید آنها را متقاعد کنید که کلیسا قصد دارد آنها را جمع آوری کند یا قصد دارید آنها را به پناهگاه افراد بی خانمان هدیه کنید. البته شما عاقلانه آنها را دور می ریزید یا به بازیابی می سپارید، اما گاهی اوقات برای کمک به آنها در خلاص شدن از شر انبوه جعبه های خالی، گفتن چند دروغ مصلحتی لازم است.

مسلما گفتن اینکه “این قوطی هایی که کنار گذشته ای به درد کمک به مرکز انجمن می خورد”، خیلی راحت تر از جر و بحثی است که منجر به این می شود که هیچ چیزی را دور نریزید.

غذا

خدای من، آشپزخانه که پر از باکتری های سالمونلا و ایکولای است!

اگر عزیز شما غذا تلنبار می کند، می بایست به روش خشن تری برای “کمک” به مرتب کردن اوضاع و کاهش خطر جانی متوسل شوید. مسلما اگر مادر شما به تنهایی زندگی می کند و کنسرو هایی متعلق به ۱۰ سال پیش را نگهداری کرده، قطعا پای مرگ و زندگی در میان است.

 احتمالا یکی از دلایلی که آنها متوجه تاریخ گذشتگی اجناس نمی شوند این است که، تاریخ درج شده بر روی کنسرو ها و محصولات، بسیار ریز هستند و خواندنشان سخت است. دلیل دیگر شاید نگرانی کلی از این موضوع باشد که ممکن است غذایشان تمام شود. شاید هم تمیز کردن کل یک یخچال، کار بسیار شاقی برای آنان باشد.

اگر والدین شما در این سو و آن سوی خانه غذا تلنبار می کنند تا “بعدا استفاده کنند”، وقتی که گرسنه تر می شوند، باید به دقت آنها را کنترل کنید. ما زیر گل میزش یک کاسه کلوچه پیدا کردیم که “کنار گذاشته بود” و وقتی آن را برداشتم حسابی عصبانی شد.

برای نظافت از این نوع، احتمالا باید کسی را استخدام کنید. مثلا ،هر دو هفته یکبار، از دختر نوجوان آخرم، در قبال دریافت پول، می خواهیم که خانه مادر را تمیز کند.

به دلایلی، کاری است که من قرار است انجام دهم، از استفاده از دخترم بریتی برای تمیز کردن خانه اش برای او بسیار جانکاه تر از. این مشکل ممکن است در مورد یک نظافت کار هم صدق کند.

چیزهای دیگر

تصور می کنم حساب کار دستتان آمده…. خلاص شدن از “آت آشغال ها” کار راحتی نیست، اما راه هایی وجود دارد که از شدت عصبانیت آنان نسبت به خودتان در هنگام تلاشتان برای پاکسازی بکاهید.

کپه ای کتاب، که امکان دارد باعث زمین خوردن عزیزان شود مسئله ای خطر آفرین است. وجود جعبه در کنار اجاق گاز، دستمال کاغذی در کنار پریز ها، و توده ظروف مربای شیشه ای که روی هم انباشته شده اند، همگی مسائل فوق العاده خطرناکی هستند. اول به سراغ آنها بروید.

این گونه به نظر می رسد که همه چیز آن چنان درهم برهم است که می خواهید از یک سر شروع کنید و به انتهای سر دیگر بروید. اما در واقع مواردی وجود دارند که از موارد دیگر نگران کننده تر هستند. کشوهای پر از پاکت خالی شکر، ممکن است باعث جمع شدن مورچه ها شوند، اما آتش سوزی به راه نمی اندازند.

مدیریت حجم زیادی از وسایل کاردستی ممکن است سخت باشد، اما خطرش کمتر از غذاهای تاریخ گذشته درون یخچال است.وقتی که آنان حضور ندارند، پاکسازی را انجام دهید.

 رسیدیم به دروغ گویی و ترفند… که وقتی عزیزنتان مبتلا به زوال عقل باشد ایرادی بر آن وارد نیست.

ترتیبی اتخاذ کنید تا کسی عزیزاتان را از خانه بیرون ببرد و بدون اینکه زیاد تابلو باشد تا جایی که می توانید عمل پاکسازی را انجام دهید. ابتدا از امور ایمنی شروع کنید و تا جایی که می توانید انجام دهید، اول به سراغ چیزهایی بروید که خیلی وحشتناک هستند و سپس به سراغ مواردی بروید که کمتر باعث جلب توجه او می شود.

به یاد داشته باشید که یک کمک کار هستید نه یک رئیس. والدین مبتلا به زوال عقل از اینکه به آنها امرونهی شود یا اینکه تصور شود آنان دارند کاری عجیب و جنون آمیز انجام می دهند، نفرت دارند.

سلسه مراتب را رعایت کنید

اجازه بدهید به سراغ این موضوع برویم که باید از کجا شروع کرد… مسلما نمی توان بی مهابا به آنان تاخت، در غیر این صورت از کوره در می روند.

زمانی که در اتاق یا خانه عزیزتان به آت آشغال بر می خورید، به جای “فریاد زدن”، به سراغ موردی بروید که قصد دارید از شرش راحت شوید. به آرامی تلاش کنید این مسئله را طرح کنید که درخواست کمک برای خلاص شدن از آن پیشنهاد و خودشان بوده به جای اینکه مانند رئیس ها رفتار کنید. (خود من تلاش دارم که برای تعمیر چیزها با دستپاچگی عمل کنم… که هرگز جواب نمی دهند)

مباحث ایمنی

ما فرزندانمان را از شیرخوارگاه به قیومیت گرفتیم و آموزش های زیادی در مورد چگونگی رعایت سلسله مراتب دیدیم و موردی که در اینجا ذکر می شود مربوط به مباحث ایمنی است.

شاید نیاز باشد که در حین پاکسازی یک “شاهد” را حاضر داشته باشید. در مورد عزیزان، شنیده ام که ادعا کرده اند اشیا گران قیمتشان به سرقت رفته (البته در ذهن خودشان فکر می کنند با ارزش است)، و با پلیس و افراد خانواده تماس گرفته شده.

کاملا چیزها را از خانه خارج کنید

این مورد احتمالا بهترین راهکار روز است. چیز ها را “باید” کاملا از خانه خارج کنید!

صرف تمیز کردن و گذاشتن در سطل زباله گاهی اوقات کارگر نمی افتد. با مواد بسیاری برخورده ام که چگونه خانواده پاکسازی را انجام داده و همه آت آشغال ها را کنار جدول در سطل های زباله قرار داده اند، و بعدا متوجه شده اند که پدر خانواده ، وقتی آنها را دیده،. همگی را به خانه برگردانده است.

عموما یک آشغال جمع کن به شدت به آشغال هایش وابسته است و این وابستگی حتی ممکن است در حالتی که آشغال جمع کن یک مبتلای به زوال عقلی باشد، شدید تر باشد.

دست از تلاش برندارند

حالا حتما با خواندن همه ی این مطالب با خودتان فکر می کنید من یک مادر زوال عقلی بی عیب و نقص دارم و هر کاری که دلم می خواهد می توانم برای ایمن نگه داشتنش انجام دهم. در اشتباه هستید! به یاد پاکسازی آن کمد افتادم، که دو هفته تمام وقت مرا گرفت، که هر روز به مادر بگویم آیا می خواهد در مورد آت و آشغال هایش کاری انجام دهد، در حالی که سر تا سر خانه پر شده بود از جعبه هایی که روی هم انباشته شده بودند و راه همه را سد کرده بودند.

اما ارزشش را داشت تا منتظر روزی بمانم تا او سرحال شود و آماده، که بتوانم دست به انجام چنین پروژه عظیمی بزنم.

همچنین در اوقاتی که در آپارتمانش حضور نداشت یواشکی به آپارتمانش می رفتیم و فضولات سگ و گربه اش را تمیز می کردیم تا مبادا از کوره در برود. همچنین موفق شدیم به سراغ یخچال برویم و غذاهای تاریخ گذشته را خارج کنیم و از شر حشرات درون کابینت ها خلاص شویم.

هیچ یک از این موارد چهره زیبایی ندارد… اصلا زوال عقل چهره زیبایی ندارد.

اما باید به یاد داشته باشید، امروز ممکن است از دست شما عصبانی شوند یا وقتی به گنجشان دستبرد می زنید، از کوره در روند، اما در نهایت همه چیز را فراموش می کنند. به عنوان پرستار، حکایت روز موش خرما، از لحاظ زندگی کردن دوباره و دوباره ی یک روز در مورد ما هم صدق می کند! (روز دوم فوریه در آمریکا، برخی معتقدند که در این روز موش خرما از خواب زمستانی بیدار می شود و اگر خود را ببیند به سوراخ خود باز می گردد و زمستان شش هفته ی ادامه می یابد در غیر این صورت زمستان کوتاه خواهد بود.)

تسلیم نشوید…موفق می شوید

آیا این مقاله برای شما مفید بود؟
بله
تقریبا
خیر
منبع
artsyfartsylife.com

داریوش طاهری

اولیــــــن نیستیــم ولی امیـــــد اســــت بهتـــرین باشیـــــم...! خدایــــــــــا! نام و آوازه مــــــرا چنان در حافظــه‌ها تثبیت کن که آلزایمـــــــــر نیز تــوان به یغمـا بـردن آن را نـداشتــــــه باشـد...! خدایـــــــــا! محبّـت مــرا در دل‌های بندگانت بینداز ... خدایــــــا! مــــرا دوســــت بــــدار و محبوبــم گـــردان...!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا