چالش جای خالی 504 واژه کاملاً ضروری؛ دروس 28 تا 30 کتاب

فاز چهارم: چالش جای خالی ۵۰۴: انتخاب کلمه درست
به بخش جدید از دورهی چالش جای خالی ۵۰۴: انتخاب کلمه درست خوش آمدید!
این دوره توسط آیندهنگاران مغز و نگارش استاد داریوش طاهری طراحی شده تا یادگیری واژگان ضروری زبان انگلیسی را برای شما آسان، هدفمند و جذاب کند.
این مجموعه شامل ۱۴ بخش است که هر بخش شامل ۳ درس از کتاب ۵۰۴ واژه کاملاً ضروری میباشد.
در هر بخش، با تمرینهای جای خالی روبهرو خواهید شد که شما را به چالش میکشند تا بهترین واژه را حدس بزنید و دایره لغات خود را تقویت کنید.
با پشتکار و تمرین مستمر، مطمئن باشید که به تسلطی بینظیر در استفاده از واژگان کاربردی زبان انگلیسی خواهید رسید.
به آیندهنگاران مغز بپیوندید و قدم به قدم با ما به سمت یادگیری عمیقتر حرکت کنید.
آغاز بخش دهم را به شما تبریک میگوییم و امیدواریم این مسیر آموزشی، مسیر موفقیت شما باشد.
چالش واژههای درس بیست و هشتم
| Word | Pronunciation | Meaning |
|---|---|---|
| outlaw | /ˈaʊtlɔː/ | یاغی / تبهکار / غیر قانونی اعلام کردن |
| promote | /prəˈmoʊt/ | ارتقا یافتن / ترویج کردن |
| undernourished | /ˌʌndərˈnɜːrɪʃt/ | مبتلا به سوء تغذیه |
| illustrate | /ˈɪləstreɪt/ | نشان دادن |
| disclose | /dɪsˈkloʊz/ | آشکار کردن / برملا کردن |
| excessive | /ɪkˈsesɪv/ | بسیار زیاد / بیش از حد نیاز |
| disaster | /dɪˈzæstər/ | فاجعه |
| censor | /ˈsensər/ | سانسورچی / سانسور کردن |
| culprit | /ˈkʌlprɪt/ | خطاکار |
| juvenile | /ˈdʒuːvənl/ | جوان / جوانمآبانه |
| bait | /beɪt/ | طعمه / طعمه گذاشتن |
| insist | /ɪnˈsɪst/ | پا فشاری کردن / اصرار کردن |
Place one of the following words in each of the blanks:
outlaw, promote, undernourished, illustrate, disclose, excessive, disaster, censor, culprit, juvenile, bait, and insist.
a. The government decided to [Show answer] the use of certain harmful pesticides.
ترجمه: دولت تصمیم گرفت استفاده از برخی آفتکشهای مضر را [نمایش پاسخ]
b. We must [Show answer] healthy eating among children.
ترجمه: باید تغذیه سالم در میان کودکان را [نمایش پاسخ]
c. The doctor said the child is [Show answer] due to a lack of essential nutrients.
ترجمه: دکتر گفت کودک به دلیل کمبود مواد مغذی ضروری [نمایش پاسخ]
d. The teacher used a diagram to [Show answer] the process of photosynthesis.
ترجمه: معلم از یک نمودار برای [نمایش پاسخ] فرایند فتوسنتز استفاده کرد.
e. He refused to [Show answer] the source of his information.
ترجمه: او از [نمایش پاسخ] منبع اطلاعاتش خودداری کرد.
f. The report contains [Show answer] details that are not necessary.
ترجمه: گزارش شامل جزئیات [نمایش پاسخ]ی است که ضروری نیستند.
g. The flood was a major [Show answer] for the entire region.
ترجمه: سیل یک [نمایش پاسخ] بزرگ برای کل منطقه بود.
h. The film was banned after the [Show answer] objected to several scenes.
ترجمه: فیلم پس از آنکه [نمایش پاسخ] به چندین صحنه اعتراض کرد، ممنوع شد.
i. The police finally caught the [Show answer] behind the robbery.
ترجمه: پلیس سرانجام [نمایش پاسخ] پشت سر دزدی را دستگیر کرد.
j. The program is designed to help [Show answer] offenders get back on track.
ترجمه: این برنامه برای کمک به بزهکاران [نمایش پاسخ] طراحی شده است.
k. The hunter used a piece of meat as [Show answer] to trap the animal.
ترجمه: شکارچی از یک تکه گوشت بهعنوان [نمایش پاسخ] برای شکار حیوان استفاده کرد.
l. She continued to [Show answer] on her innocence despite all the evidence.
ترجمه: او با وجود همه شواهد، همچنان بر [نمایش پاسخ]
چالش واژههای درس بیست و نهم
| Word | Pronunciation | Meaning |
|---|---|---|
| toil | /tɔɪl/ | زحمت / زحمت کشیدن |
| blunder | /ˈblʌndər/ | خطا / اشتباه کردن / تلو تلو خوردن / تپق زدن |
| daze | /deɪz/ | گیج و مبهوت کردن |
| mourn | /mɔːrn/ | سوگواری کردن |
| subside | /səbˈsaɪd/ | فروکش کردن |
| maim | /meɪm/ | معلول کردن |
| comprehend | /ˌkɑːmprɪˈhend/ | درک کردن |
| commend | /kəˈmend/ | تحسین کردن / تحویل دادن |
| final | /ˈfaɪnl/ | نهایی / تعیین کننده |
| exempt | /ɪɡˈzempt/ | مستثنی / مستثنی کردن |
| vain | /veɪn/ | بیهوده / مغرور |
| repetition | /ˌrepəˈtɪʃn/ | تکرار |
Place one of the following words in each of the blanks below:
toil, blunder, daze, mourn, subside, maim, comprehend, commend, final, exempt, vain, and repetition.
a. They had to [Show answer] for hours to finish building the shelter.
ترجمه: آنها مجبور بودند ساعتها [نمایش پاسخ] تا پناهگاه را کامل کنند.
b. He made a huge [Show answer] during his speech, but quickly corrected it.
ترجمه: او در سخنرانیاش یک [نمایش پاسخ] مرتکب شد، اما بهسرعت آن را اصلاح کرد.
c. The bright light caused him to [Show answer] for a moment.
ترجمه: نور شدید باعث شد لحظهای [نمایش پاسخ].
d. People gathered to [Show answer] the loss of their beloved leader.
ترجمه: مردم برای [نمایش پاسخ] برای رهبر محبوبشان گرد آمدند.
e. The storm finally began to [Show answer] after several hours.
ترجمه: طوفان سرانجام پس از چند ساعت [نمایش پاسخ].
f. The explosion could [Show answer] anyone nearby.
ترجمه: انفجار میتوانست افراد نزدیک را [نمایش پاسخ].
g. It’s hard to [Show answer] how vast the universe is.
ترجمه: دشوار است که بتوان وسعت جهان را [نمایش پاسخ].
h. The teacher [Show answer] the student for her honesty.
ترجمه: معلم، دانشآموز را بهخاطر صداقتش [نمایش پاسخ].
i. The [Show answer] decision lies with the committee.
ترجمه: تصمیم [نمایش پاسخ] بر عهده کمیته است.
j. Some essential workers are [Show answer] from paying certain taxes.
ترجمه: برخی از کارکنان ضروری از پرداخت برخی مالیاتها [نمایش پاسخ].
k. He tried to impress her with [Show answer] efforts.
ترجمه: او تلاشهای [نمایش پاسخ] برای تحت تأثیر قرار دادن او انجام داد.
l. The key to learning a language is [Show answer]
ترجمه: کلید یادگیری یک زبان، [نمایش پاسخ] است.
چالش واژههای درس سیام
| Word | Pronunciation | Meaning |
|---|---|---|
| depict | /dɪˈpɪkt/ | به تصویر کشیدن، توصیف کردن |
| mortal | /ˈmɔːrtl/ | فانی، انسانی، کشنده |
| novel | /ˈnɑːvl/ | جدید، عجیب، رمان |
| occupant | /ˈɑːkjəpənt/ | ساکن، مقیم، سرنشین |
| appoint | /əˈpɔɪnt/ | انتخاب کردن |
| quarter | /ˈkwɔːrtər/ | ناحیه، بخش، اسکان، اسکان دادن |
| site | /saɪt/ | مکان، موقعیت |
| quote | /kwoʊt/ | نقل قول کردن، نقل قول، قیمتگذاری |
| verse | /vɜːrs/ | آیه، بیت |
| morality | /məˈræləti/ | اخلاق، فضیلت، اصول اخلاقی |
| roam | /roʊm/ | سرگردان بودن، پرسه زدن |
| attract | /əˈtrækt/ | جذب کردن |
Place one of the following words in each of the blanks below:
depict, mortal, novel, occupant, appoint, quarter, site, quote, verse, morality, roam, and attract.
a. The artist tried to [Show answer] the sorrow of war in his painting.
ترجمه: هنرمند تلاش کرد اندوه جنگ را در نقاشیاش [نمایش پاسخ].
b. Every [Show answer] being must one day face death.
ترجمه: هر موجود [نمایش پاسخ] روزی با مرگ روبرو میشود.
c. Her ideas were so original that people called her a [Show answer] thinker.
ترجمه: ایدههایش آنقدر نو بودند که مردم او را اندیشمندی [نمایش پاسخ] مینامیدند.
d. The new [Show answer] of the apartment painted the walls blue.
ترجمه: [نمایش پاسخ] آپارتمان دیوارها را آبی رنگ کرد.
e. The committee will [Show answer] a new manager next week.
ترجمه: کمیته هفته آینده مدیر جدیدی را [نمایش پاسخ].
f. Each soldier was given a [Show answer] to live in during the training.
ترجمه: به هر سرباز یک [نمایش پاسخ] برای دوران آموزش داده شد.
g. This park is the exact [Show answer] of the historic battle.
ترجمه: این پارک دقیقاً [نمایش پاسخ] نبرد تاریخی است.
h. The teacher asked the students to [Show answer] a line from their favorite book.
ترجمه: معلم از دانشآموزان خواست که جملهای را از کتاب محبوبشان [نمایش پاسخ].
i. She recited a beautiful [Show answer] during the ceremony.
ترجمه: او در مراسم، یک [نمایش پاسخ] را قرائت کرد.
j. Stories often teach children about [Show answer] and values.
ترجمه: داستانها اغلب به کودکان درباره [نمایش پاسخ] و ارزشها آموزش میدهند.
k. The travelers continued to [Show answer] the countryside with no destination.
ترجمه: مسافران بدون مقصد مشخصی به [نمایش پاسخ] در حومه شهر ادامه دادند.
l. Bright colors always [Show answer] the attention of children.
ترجمه: رنگهای روشن همیشه توجه کودکان را [نمایش پاسخ].
در ادامه بخوانید:
» یادگیری خلاقانه ۵۰۴ واژه انگلیسی با داستان
» مرور سریع واژههای ۵۰۴ واژه کاملاً ضروری
