چالش جای خالی 504 واژه کاملاً ضروری؛ دروس 4 تا 6 کتاب

فاز چهارم: چالش جای خالی ۵۰۴: انتخاب کلمه درست
به بخش جدید از دورهی چالش جای خالی ۵۰۴: انتخاب کلمه درست خوش آمدید!
این دوره توسط آیندهنگاران مغز و نگارش استاد داریوش طاهری طراحی شده تا یادگیری واژگان ضروری زبان انگلیسی را برای شما آسان، هدفمند و جذاب کند.
این مجموعه شامل ۱۴ بخش است که هر بخش شامل ۳ درس از کتاب ۵۰۴ واژه کاملاً ضروری میباشد.
در هر بخش، با تمرینهای جای خالی روبهرو خواهید شد که شما را به چالش میکشند تا بهترین واژه را حدس بزنید و دایره لغات خود را تقویت کنید.
با پشتکار و تمرین مستمر، مطمئن باشید که به تسلطی بینظیر در استفاده از واژگان کاربردی زبان انگلیسی خواهید رسید.
به آیندهنگاران مغز بپیوندید و قدم به قدم با ما به سمت یادگیری عمیقتر حرکت کنید.
آغاز بخش دوم را به شما تبریک میگوییم و امیدواریم این مسیر آموزشی، مسیر موفقیت شما باشد.
چالش واژههای درس چهارم
| Word | Pronunciation | Meaning |
|---|---|---|
| vapor | /ˈveɪ·pər/ | مه – بخار – دود و بخار |
| eliminate | /iˈlɪm.ə.neɪt/ | حذف کردن – از قلم انداختن |
| villain | /ˈvɪl.ən/ | آدم شرور – آدم بد – ناکس |
| dense | /dens/ | غلیظ – انبوه – پرپشت |
| utilize | /ˈjuː.t̬əl.aɪz/ | به کار بردن – به کار گرفتن |
| humid | /ˈhjuː.mɪd/ | نمناک – نمدار – مرطوب |
| theory | /ˈθɪr.i/ | تئوری – فرضیه – نظریه |
| descend | /dɪˈsend/ | فرود آمدن – نزول کردن – پایین رفتن |
| circulate | /ˈsɜːr.kjə.leɪt/ | دور زدن – پخش کردن |
| enormous | /əˈnɔːr.məs/ | عظیم – کلان – هنگفت |
| predict | /prɪˈdɪkt/ | پیشگویی کردن – پیش بینی کردن |
| vanish | /ˈvæn.ɪʃ/ | ناپدید شدن – غیب شدن |
Place one of the following words in each of the blanks:
dense, circulate, descend, vanish, enormous, vapor, predict, villain, utilize, eliminate, humid, theory.
a. The forest was so [Show answer] that sunlight could barely pass through the trees.
ترجمه: جنگل آنقدر [نمایش پاسخ] بود که نور خورشید بهسختی از میان درختان عبور میکرد.
b. Blood must [Show answer] properly to keep the body healthy.
ترجمه: خون باید بهدرستی در بدن [نمایش پاسخ] تا بدن سالم بماند.
c. We watched the balloon [Show answer] slowly to the ground.
ترجمه: شاهد بودیم که بادکنک بهآرامی به سمت زمین [نمایش پاسخ].
d. The magician made the rabbit [Show answer] into thin air.
ترجمه: جادوگر کاری کرد که خرگوش در هوا [نمایش پاسخ].
e. An [Show answer] whale appeared beside the boat, leaving everyone stunned.
ترجمه: یک نهنگ [نمایش پاسخ] کنار قایق ظاهر شد و همه را متحیر کرد.
f. As the water heated, it turned into [Show answer].
ترجمه: وقتی آب گرم شد، به [نمایش پاسخ] تبدیل شد.
g. It’s hard to [Show answer] the weather in the mountains.
ترجمه: پیشبینی [نمایش پاسخ] در کوهستان دشوار است.
h. The [Show answer] in the story tried to destroy the city.
ترجمه: [نمایش پاسخ] داستان تلاش کرد شهر را نابود کند.
i. We should [Show answer] our time wisely.
ترجمه: باید زمان خود را بهخوبی [نمایش پاسخ].
j. The company wants to [Show answer] all unnecessary costs.
ترجمه: شرکت میخواهد تمام هزینههای غیرضروری را [نمایش پاسخ].
k. The climate here is very [Show answer] during summer.
ترجمه: آبوهوای اینجا در تابستان بسیار [نمایش پاسخ] است.
l. The scientist proposed a new [Show answer] about black holes.
ترجمه: دانشمند [نمایش پاسخ] جدید درباره سیاهچالهها ارائه داد.
چالش واژههای درس پنجم
| Word | Pronunciation | Meaning |
|---|---|---|
| tradition | /trəˈdɪʃ.ən/ | رسم، سنت، عرف |
| rural | /ˈrʊr.əl/ | روستایی، روستانشین |
| burden | /ˈbɜːr.dən/ | بار، محموله |
| campus | /ˈkæm.pəs/ | محوطه دانشگاه یا مدرسه، پردیس |
| majority | /məˈdʒɑː.rə.t̬i/ | اکثریت، بیشینه |
| assemble | /əˈsem.bəl/ | جور کردن، گرد آوردن، فراهم آوردن |
| explore | /ɪkˈsplɔːr/ | کاوش کردن، وارسی کردن، گشتن |
| topic | /ˈtɑː.pɪk/ | موضوع، عنوان، مقوله |
| debate | /dɪˈbeɪt/ | مباحثه، جر و بحث، مناظره |
| evade | /ɪˈveɪd/ | شانه خالی کردن، اجتناب کردن |
| probe | /proʊb/ | بررسی کردن، کاوش کردن |
| reform | /rɪˈfɔːrm/ | اصلاح کردن، سامان دادن |
Place one of the following words in each of the blanks below:
explore, majority, evade, burden, tradition, assemble, rural, debate, probe, reform, topic, campus.
a. Scientists continue to [Show answer] the depths of the ocean.
ترجمه: دانشمندان به کاوش در اعماق اقیانوسها ادامه میدهند تا آن را [نمایش پاسخ].
b. The [Show answer] of voters supported the new policy.
ترجمه: [نمایش پاسخ] رأیدهندگان از سیاست جدید حمایت کردند.
c. The thief managed to [Show answer] the police for weeks.
ترجمه: دزد توانست برای هفتهها از دست پلیس [نمایش پاسخ].
d. Taking care of his sick mother became a heavy [Show answer] for him.
ترجمه: مراقبت از مادر بیمارش به [نمایش پاسخ] برای او تبدیل شد.
e. It’s a family [Show answer] to gather every Friday night.
ترجمه: آن، [نمایش پاسخ] خانوادگی است که هر جمعهشب دور هم جمع میشوند.
f. The volunteers will [Show answer] at the community center at 10 a.m.
ترجمه: داوطلبان ساعت ۱۰ صبح در مرکز اجتماعی [نمایش پاسخ].
g. Many farmers still live in [Show answer] areas far from the city.
ترجمه: بسیاری از کشاورزان هنوز در مناطق [نمایش پاسخ] دور از شهر زندگی میکنند.
h. The candidates had a long [Show answer] about the future of education.
ترجمه: نامزدها درباره آینده آموزش یک [نمایش پاسخ] طولانی داشتند.
i. The detective will [Show answer] the case further to find more evidence.
ترجمه: کارآگاه برای یافتن شواهد بیشتر، پرونده را بیشتر [نمایش پاسخ].
j. The president promised to [Show answer] the health care system.
ترجمه: رئیسجمهور قول داد که نظام سلامت را [نمایش پاسخ].
k. Pollution was the main [Show answer] of the conference.
ترجمه: آلودگی، [نمایش پاسخ] اصلی همایش بود.
l. The university [Show answer] is full of green spaces and modern buildings.
ترجمه: [نمایش پاسخ] دانشگاه پر از فضای سبز و ساختمانهای مدرن است.
چالش واژههای درس ششم
| Word | Pronunciation | Meaning |
|---|---|---|
| approach | /əˈproʊtʃ/ | نزدیک شدن یا کردن |
| detect | /dɪˈtekt/ | پی بردن به، شناسایی کردن |
| defect | /ˈdiː.fekt/ | نقص، عیب، کمبود، ضعف |
| employee | /ɪmˈplɔɪ.iː/ | کارمند، مستخدم |
| neglect | /nɪˈɡlekt/ | بی توجهی کردن به |
| deceive | /dɪˈsiːv/ | گول زدن، خیانت کردن، نارو زدن |
| undoubtedly | /ʌnˈdɑʊ·t̬ɪd·li/ | بی شک، بی تردید، یقینا |
| popular | /ˈpɑː.pjə.lər/ | محبوب، مردمپسند، عامهپسند |
| thorough | /ˈθɝː.oʊ/ | کامل، سر تا سر |
| client | /ˈklaɪ.ənt/ | مشتری، موکل |
| comprehensive | /ˌkɑːm.prəˈhen.sɪv/ | جامع، فراگیر، گسترده |
| defraud | /dɪˈfrɑːd/ | گول زدن، کلاهبرداری کردن |
Place one of the following words in each of the blanks below:
employee, comprehensive, defect, detect, undoubtedly, thorough, popular, approach, defraud, client, deceive, neglect.
a. The company hired a new [Show answer] to manage customer service.
ترجمه: شرکت یک [نمایش پاسخ] جدید برای مدیریت خدمات مشتریان استخدام کرد.
b. The report gave a [Show answer] overview of the situation.
ترجمه: این گزارش مروری [نمایش پاسخ] بر وضعیت ارائه داد.
c. The product was returned due to a serious [Show answer].
ترجمه: این محصول به دلیل یک [نمایش پاسخ] جدی بازگردانده شد.
d. The doctor used advanced tools to [Show answer] the disease early.
ترجمه: پزشک برای [نمایش پاسخ] زودهنگام بیماری از ابزارهای پیشرفته استفاده کرد.
e. She is [Show answer] the best candidate for the position.
ترجمه: او [نمایش پاسخ] بهترین گزینه برای این موقعیت شغلی است.
f. The police conducted a [Show answer] investigation of the crime scene.
ترجمه: پلیس بررسی [نمایش پاسخ] از صحنه جرم انجام داد.
g. This restaurant is very [Show answer] among locals.
ترجمه: این رستوران در میان مردم محلی بسیار [نمایش پاسخ] است.
h. We should find a better [Show answer] to solving this issue.
ترجمه: باید [نمایش پاسخ] مناسبتری برای حل این مسئله پیدا کنیم.
i. The criminals tried to [Show answer] the bank using fake documents.
ترجمه: مجرمان تلاش کردند با استفاده از اسناد جعلی بانک را [نمایش پاسخ].
j. The lawyer met with his [Show answer] to discuss the case.
ترجمه: وکیل با [نمایش پاسخ] خود برای بررسی پرونده ملاقات کرد.
k. He tried to [Show answer] everyone with his lies.
ترجمه: او سعی کرد با دروغهایش همه را [نمایش پاسخ].
l. We should not [Show answer] our responsibilities.
ترجمه: ما نباید وظایفمان را [نمایش پاسخ].
در ادامه بخوانید:
» یادگیری خلاقانه ۵۰۴ واژه انگلیسی با داستان
» مرور سریع واژههای ۵۰۴ واژه کاملاً ضروری
