توهمِ دانستن…چرا فکر میکنیم ((میدانیم)) ؟

توهمِ دانستن…چرا فکر میکنیم ((میدانیم)) ؟
آرین سلیمانی: در تحقیقی از جمعی نوابغ و افراد برجسته دانشگاهی خواسته شد تا تمام راهحل های ممکن برای حل مشکل جای پارک در دانشگاه را ارائه دهند. هیچ محدودیتی نبود، فقط لازم بود راه حل عملی باشد. بعد از جمع آوری نظرات، از افراد حاضر در تحقیق سوالی پرسیده شد که همه چیز را تغییر داد. این افراد طوری که اصلاً تصورش را هم نمیکردند به چالشی عظیم در مورد خودشان رسیدند. “ما فقط تصور می کردیم که می دانیم”
سوال این بود: ((از نظر خودتان، شما قادر بوده اید چند درصد از راهکارهای عملی ممکن را پیشنهاد دهید؟)). آمار جالبی بود. به صورت میانگین این نوابغ معتقد بودند که توانسته اند بالای ۹۰٪ از راهکارهای ممکن را پیشنهاد دهند.
حالا برگههایی را بین تمام دانشجویان توزیع شد. از همه سوال شده بود که به نظر شما چه راه حلی برای مشکل جای پارک در دانشگاه وجود دارد؟ پس از جمع آوری پاسخ ها و جدا کردن راهحل های عملی، نتیجه ای عجیب به دست آمد. نوابغ فقط توانسته بودند ۳۰٪ از راه حل های ممکن را حدث بزنند و پیشنهاد کنند. آنها با چالشی جدی روبرو بودند. آنها فقط فکر میکردند که ۹۰٪ راهکارها را پیشنهاد داده اند، در صورتی که حقیقت این چنین نبود.
توجه: به دلیل وجود مطالب عمقی و ریشه ای در این مقاله، مطالعه آن نیاز به تمرکز و توجه بالایی دارد. اگر در چنین وضعیتی نیستید حتماً مطالعه آن را به بعد موکول کنید.
توهم دانش، توهم دانستن، توهم دانایی….فرقی نمیکند.
توهم دانش چیست؟ در یک جمله یعنی اینکه فکر کنیم مطلبی را میدانیم، در صورتی که اشتباه میکنیم. یعنی یا نمیدانیم و یا اشتباه و ناقص میدانیم. مثال بارز توهم دانش در مطالعات روزمره ما خیلی به چشم میخورد. مثلا وقتی در حال مطالعه همین مقاله هستید و به اینجای مطلب میرسید، احساسی در وجودتان میگوید “دیگر چیز بیشتری یاد نمیگیری! همش رو بلدی” و باعث میشود مطالب زیادی را از دست بدهید. اگر واقعاً فکر میکنید از اینجا به بعد در این مقاله نکته جدیدی نخواهید آموخت، حتماً مقاله را تا انتها بخوانید و خودتان را بیازمائید. آیا تا انتها مطلب جدیدی خواهید آموخت؟
علت توهم دانش چیست؟
علت اصلی توهمِ دانستن یا همان توهم دانش، تصور ناقص ما نسبت به تمام یک مطلب و سپس مقایسهی دانش خودمان با همان تصور است. الان برایتان با مثال توضیح میدهم.
فرض کنید فیلمی دیده اید. چندوقت بعد منزل یکی از دوستانتان دعوت میشوید و آنها در نظر دارند آن شب دور هم فیلم ببینند. از قضا همان فیلم تکراری را پیشنهاد میکنند و شما در کمال ناراحتی ابراز میکنید که آن فیلم را دیده اید. دوست شما میگوید “بیا دوباره این فیلم را ببین، شاید بخشهایی از آن را فراموش کرده باشی”. توهم دانش اینجا بروز میکند. شما میاندیشید که آیا بخشهایی از فیلم را فراموش کرده اید یا نه. برای این قضاوت چه کاری انجام میدهید؟ از کجا میتوانید متوجه شوید که بخشهایی از فیلم را از یاد برده اید یا نه؟
اکثر ما مرتکب اشتباهی میشویم. ما شروع به تصویرسازی از ابتدا تا انتهای فیلم میکنیم. صحنهها را تصور میکنیم و آنها را با دانایی و اطلاعات حافظه خودمان مقایسه میکنیم. اگه تمام صحنه هایی که تصور کردیم را به یاد داشته باشیم میگوئیم که همه فیلم را به یاد داریم!! چه اشتباه فاحشی!! متوجه شدید؟ بگذارید برایتان توضیح دهم چه خطایی مرتکب شده ایم.
ما دقیقاً از چه منبعی شروع به تصویر سازی میکنیم؟ درست است، از حافظهیمان. حالا ما میآییم همان تصوراتی را که حافظه ما ساخته را با حافظهیمان مقایسه میکنیم. خوب مشخص است که اینها با هم مطابقت دارند. اگر ما فیلم را دوباره پخش میکردیم و آنوقت مقایسه ای بین صحنه ها و اطلاعات حافظه خودمان انجام میدادیم به قضاوتی صحیح دست پیدا میکردیدم. اما ما فقط آمده ایم به صورت ذهنی و از اطلاعات ضبط شده در ذهن خودمان تصویر سازی کرده ایم و چون همه تصاویری که ساختهایم را دقیقاً به یاد داریم، فکر میکنیم که از همه صحنههای فیلم مطلع میباشیم.
یک مثال دیگر میزنید؟
این مشکل در مطالعه کتاب برای ما خیلی بیشتر آشکار میشود. چرا که درصد به یادسپاری اطلاعات کتاب، به مراتب کمتر از به یادسپاری اطلاعات تصویری و صوتی فیلم هست. ما کتاب را خواندهایم، اما دوباره نمیخوانیم. چون فکر میکنیم همه اطلاعات آن را دریافت کرده ایم و در حافظه ما موجودند. به خودمان میگوئیم اولش فلان چیز را گفت، بعدش این داستان را تعریف کرد، در ادامه هم این مطلب را گفت و در آخر هم فلان اتفاق را شرح داد. بله، همه را به یاد دارم! این اشتباه است. از کجا معلوم شما موردی را فراموش نکرده باشید و اصلاً هیچ ذهنیتی هم از وجود آن در کتاب برایتان باقی نمانده باشد؟ اصلا میخواهم بدانم ما چطور میتوانیم بفهمیم که آیا بخشی از کتاب را فراموش کرده ایم یا نه؟
مشکل دقیقاً کجاست؟
مشکل دقیقاً اینجاست که ما قادر نیستیم متوجه شویم آیا نکته یا مطلبی از فیلم، کتاب و سخنرانی را از یاد برده ایم یا نه. ما میتوانیم بفهمیم چه مطالبی را به یاد داریم، اما تنها راه یافتن مطالب فراموش شده، مطالعه، مشاهده و شنیدن مجدد است. مثلاً به یادداشتهای خودمان نگاهی بیاندازیم. احتمالاً برخی قسمتهای آن را متوجه نمیشویم و کاملاً به یاد نخواهیم داشت. این عالی است. ما را با حقیقت روبرو می کند.
نکته آخر:
نگاه ریشه ای به توهمِ دانستن یا همان توهم دانش، نیاز به تأمل زیادی در این باب داشت. احتمال دارد بخشی از این مطلب را متوجه نشده باشید، اما به هیچ وجه مهم نیست. اگر حوصله مطالعه مجدد مقاله را داشته باشید، خودتان به عمق مطلب پی خواهید برد.
مفید و اموزنده