توهم دانش
توهم دانش
رسانویس: در این مقاله قرار است با یکی از بزرگترین آفت های دانش آشنا شویم و آن آفت (توهم دانش) است. در ابتدای مقاله شما را به مطالعه این شعر زیبا دعوت می کنم:
آن کس که بداند و بداند که بداند
اسب خرد از گنبد گردون بجهاند
آن کس که بداند و نداند که بداند
آگاه نمایید که بس خفته نماند
آن کس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به منزل برساند
آن کس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب ابدالدهر بماند
توهم دانش را در بیت آخر این شعر می توان دریافت.
منظور از توهم دانش دقیقا چیست؟
زمانی که شخص به چیزی آگاهی ندارد، ولی نمی داند که به آن چیز آگاهی ندارد، دو حالت پیش می آید:
اول آنکه اظهار نظری در آن رابطه نمی کند و ساکت است. که این رفتار کاملا پسندیده است و نمی توان کسی را ملامت نمود که چرا آن چیز را نمی دانستی؟ چون علاوه بر اینکه اطلاعات زیادی در دنیا وجود دارد و ما خبر نداریم، اگر از لحاظ عقل و دین به این قضیه نگاه کنیم، کسی که خبر از چیزی ندارد چطور باید بر آن، حکم به بدی یا خوبی نماید. شرع در اینجا می گوید: موظف کردن شخصی به انجام کاری خارج از دسترس آن شخص زشت می باشد.
دوم اینکه چیزی را نداند ولی اظهار نظر کند که در اینصورت آن شخص اصطلاحا توهم دانش پیدا کرده است؛ یعنی گمان می کند درباره این موضوع، دانش دارد و حال آنکه هیچ چیز نمی داند.
علامت توهم دانش چیه؟
یکی از علامت های توهم دانش، بسیار قضاوت کردن است؛ قضاوت بیشتر نشان از توهم دانش بیشتر دارد، به این دلیل که در قضاوت باید تمام جوانب را دید و سنجید، پس کسی که بسیار قضاوت می کند، چگونه وقت می کند جوانب هر قضیه را به طور کامل دیده باشد؟ زمانی هم که ناسنجیده صحبت کند، می شود توهم دانش.
از دلایل توهم دانش چی هست؟
یکی از دلایل توهم دانش، دانش های موجوده!! یعنی چی؟ یعنی زمانی که ما درباره قسمتی از یک مطلب اطلاع داریم، گمان می کنیم، از کل مطلب خبر داریم، و آنگاه است که حکم به بد بودن یا خوب بودنِ آن می کنیم. یا یک برداشت کاملا اشتباه می کنیم.
مثل اینکه کسی قرآن بخواند و به جای اینکه کل جمله ی:(لا اِله اِلا الله: خدایی به جز الله نیست) را ببیند، فقط به دو کلمه اول (لا اِله:خدایی نیست) بسنده کند و بگوید: «ببین، خود قرآن هم میگه خدایی نیست».
شاید این مثال خنده دار به نظر برسد، چون چه کسی است که بخواهد منکر این جمله معروف شود.
ولی اگر کمی طولانی شود، یا کمی غیر معروف شود، کار سخت می شود.
مثلا در همین قرآن ممکن است کسی به این آیه: «یدالله فوق ایدیهم: دست خدا بالای دستشان است» دلالت کند و بگوید که چون خدا دست دارد، پس خدا جسم است، در حالی که در جای دیگر، خود خدا می فرماید: «لیس کمثله شیء: چیزی مثل خدا نیست». خب حالا اگر کسی فقط همان آیه اول را بخواند آیا این توهم دانش برایش پیش نمی آید که خدا دست دارد؟ کسی که قرآن را کامل بخواند، می فهمد که منظور از (ید: دست) در آیه ی اول دست قدرت است و این توهم دانشش برطرف می شود.
این گونه است که گاهی خود دانش، موجب توهم دانش می شود.
توهم دانش چند نوع است؟
چهار نوع می باشد:
- دانش
- مهارت
- انگیزش
- محیط
۱. دانش: در توهم دانش طرف گمان می کند که همه چیز را می داند اما اگر اطلاعات بیشتری به او داده شود، تازه پی می برد که به خیلی از مطالب ناآگاه بوده است. به همین دلیل است که دانشمندان پس از سالیان سال کسب دانش، تازه به این می رسیدند که هیچ چیز نمی دانند.
۲. مهارت: کسی که می داند باید چه کند، و ادعایش می شود که می تواند این کار را انجام دهد. کافی است او را در موقعیت عمل به آن کار قرار دهید، آن وقت است که پی می برد توهم دانش داشته است؛ مثلا شخصی که اصول سخنرانی را بلد است، تا سخنرانی نکند، گمان می کند، چه سخنرانی خوبی خواهد داشت، در حالی که با اولین سخنرانی به اصطلاح بادش می خوابد و به این توهم دانش مهارتی پی خواهد برد.
۳. انگیزش: کسی که می داند و می تواند ولی انگیزه ای برای انجام کار ندارد، خب باید توهم بی انگیزگی این شخص را برطرف کرد، و با نشان دادن مقصدی جذاب و نتایجی درخشان می توان این توهم را نیز رفع کرد.
۴. محیطی: کسی که می داند چه کند، می تواند انجام دهد، انگیزه انجام آن را نیز دارد. ولی حرفش این است که اطرافیان نمی گذارند، خب باید از این شخص پرسید: اطرافیان نمی گذارند، یا تو رفتار صحیح با اطرافیان را بلد نیستی؟ در نتیجه با آموزش چگونه کنار آمدن با وضعیت بد موجود می توان این توهم دانش محیطی را نیز برطرف کرد.