مسابقه به مناسبت هفته آگاهی از مغز؛ تاریخ: ۲۴ اسفندماه

همراه با جایزه »» فرم تماس ثبت‌نام آینده نگاران مغز
مغز و اعصابنوروفارماکولوژی

بیماری هانتینگتون، سندروم توره، بیماری ویلسون، سندروم پای بی قرار، دیسکنزی ناشی از دارو

بیماری هانتینگتون

بیماری هانتینگتون (Huntington’s disease) یک اختلال ژنتیکی نادر و پیشرونده است که باعث تخریب سلول‌های عصبی در مغز می‌شود. این بیماری در نهایت به از دست رفتن کنترل حرکت، مشکلات شناختی، و تغییرات روانی منجر می‌شود. بیماری هانتینگتون به صورت اتوزومال غالب به ارث می‌رسد، به این معنی که اگر یکی از والدین دچار این بیماری باشد، احتمال ابتلای فرزند به آن ۵۰ درصد است.

علائم بیماری هانتینگتون

بیماری هانتینگتون با مجموعه‌ای از علائم حرکتی، شناختی، و روانی بروز می‌کند. علائم اصلی شامل دمانس (زوال عقل)، بی‌قراری و پرخاشگری است که به‌مرور زمان شدیدتر می‌شوند.

علائم بیماری هانتینگتون:

۱. اختلالات شناختی:
– کاهش تدریجی توانایی‌های شناختی مانند حافظه، حل مسئله و قضاوت.
– ناتوانی در تمرکز و تصمیم‌گیری.
– در مراحل پیشرفته، فرد به دمانس کامل مبتلا می‌شود و نیازمند مراقبت ۲۴ ساعته خواهد بود.

۲. بی‌قراری و پرخاشگری:
– بیمار ممکن است دچار بی‌قراری و تحریک‌پذیری شدید شود.
– پرخاشگری و تغییرات خلقی نیز از علائم رایج است. ممکن است رفتارهای تکانه‌ای و غیرقابل پیش‌بینی نشان دهد.

۳. اختلالات روانی:
– افسردگی، تحریک‌پذیری و اضطراب.
– تغییرات شخصیتی و کاهش انگیزه.
– هذیان‌ها و توهمات در مراحل پیشرفته.

۴. اختلالات حرکتی:
– حرکات غیرارادی مانند کره (Chorea) که شامل حرکات ناگهانی و بی‌هدف عضلات است.
– مشکل در تعادل، هماهنگی و کنترل حرکات ارادی.
– دشواری در صحبت کردن و بلعیدن
– در مراحل پیشرفته، بیمار ممکن است دچار سفتی عضلات و اختلالات حرکتی شدید شود که توانایی راه رفتن و صحبت کردن را محدود می‌کند.

کنترل بی‌قراری و پرخاشگری:

برای کنترل علائم بی‌قراری و پرخاشگری در بیماران هانتینگتون، از داروهایی استفاده می‌شود که بر سیستم سروتونین اثر می‌گذارند:
– مهارکننده‌های بازجذب سروتونین (SSRIs) مانند فلوکستین، سرترالین و پاروکستین، که باعث افزایش سطح سروتونین در مغز می‌شوند و به بهبود خلق و کاهش بی‌قراری و پرخاشگری کمک می‌کنند.

کنترل اختلالات حرکتی:

۱. داروهای با مکانیسم تخلیه آمین:
– رزرپین و تترابنازین: این داروها با تخلیه دوپامین، نوراپی‌نفرین و سروتونین از انتهای عصبی، فعالیت دوپامین را کاهش می‌دهند. این کاهش دوپامین می‌تواند به کاهش حرکات غیرارادی (کره) در بیماران هانتینگتون کمک کند.
– تترابنازین دارویی است که به‌طور خاص برای درمان کره در بیماری هانتینگتون تأیید شده است.

۲. بلوکه‌کننده‌های گیرنده D2 دوپامین:
– هالوپریدول: این دارو از دسته آنتاگونیست‌های گیرنده D2 دوپامین است و با مسدود کردن گیرنده‌های دوپامین در مغز، اثرات بیش‌ازحد دوپامین را کاهش می‌دهد. این مکانیسم می‌تواند به کنترل حرکات غیرارادی و کاهش علائم حرکتی کمک کند.
– داروهای دیگری مانند ریسپریدون و اولانزاپین نیز برای کاهش علائم حرکتی و روانی مرتبط با افزایش فعالیت دوپامین استفاده می‌شوند.

نتیجه‌گیری:
– مهارکننده‌های بازجذب سروتونین (SSRIs) برای کنترل بی‌قراری و پرخاشگری در بیماران هانتینگتون استفاده می‌شوند.
– برای کنترل اختلالات حرکتی، از داروهایی که دوپامین را تخلیه یا گیرنده‌های دوپامین را بلوک می‌کنند، مانند تترابنازین و هالوپریدول، استفاده می‌شود.

علت بیماری

بیماری هانتینگتون ناشی از جهشی در ژنی به نام HTT است که پروتئینی به نام هانتینگتین را کد می‌کند. این جهش منجر به تکرار بیش‌ازحد یک توالی تری‌نوکلئوتیدی (CAG) در ژن می‌شود که باعث تشکیل نسخه‌ای غیرطبیعی از پروتئین هانتینگتین و تجمع آن در مغز می‌گردد. این تجمع به تدریج سلول‌های عصبی را از بین می‌برد.

پاتوفیزیولوژی بیماری

– مرحله ابتدایی: علائم خفیف هستند و شامل مشکلات حرکتی جزئی، تغییرات خلقی و اختلالات شناختی ملایم می‌باشند.
– مرحله میانی: حرکات غیرارادی و اختلالات شناختی و روانی افزایش می‌یابند.

پاتوفیزیولوژی بیماری هانتینگتون ناشی از یک جهش ژنتیکی در ژن HTT است که منجر به تولید پروتئین غیرطبیعی هانتینگتین می‌شود. این پروتئین جهش‌یافته تأثیرات تخریبی گسترده‌ای در نورون‌های مغزی، به‌ویژه در نواحی خاصی مانند استریاتوم و قشر مغز، دارد. این تخریب عصبی به‌طور مستقیم به علائم حرکتی، شناختی و روانی بیماری منجر می‌شود.

مراحل کلیدی پاتوفیزیولوژی:

۱. جهش در ژن HTT:
– بیماری هانتینگتون به دلیل تکرار بیش‌ازحد توالی CAG در ژن HTT در کروموزوم ۴ ایجاد می‌شود. تعداد تکرارهای CAG در افراد سالم کمتر از ۳۵ است، اما در افراد مبتلا به بیماری هانتینگتون، این تعداد معمولاً بیش از ۳۶ است.
– تکرار بیشتر توالی CAG باعث تولید پروتئین هانتینگتین جهش‌یافته با رشته‌های طولانی گلوتامین می‌شود که تجمع این پروتئین‌ها در نورون‌ها سمی است.

۲. تجمع پروتئین هانتینگتین جهش‌یافته:
– پروتئین‌های جهش‌یافته هانتینگتین در نورون‌ها تجمع می‌کنند و به تشکیل اجسام انکلوزیون داخل سلولی منجر می‌شوند. این تجمعات باعث اختلال در عملکرد سلولی از طریق:
– تداخل با انتقالات سلولی.
– ایجاد استرس اکسیداتیو.
– اختلال در سیستم پروتئازومی که مسئول از بین بردن پروتئین‌های غیرطبیعی است.
– این اثرات به مرور زمان باعث مرگ سلولی و تخریب عصبی می‌شود.

۳. تخریب نورون‌ها در استریاتوم:
– استریاتوم (که شامل پوتامن و کودیت است) یکی از اولین و اصلی‌ترین بخش‌های مغز است که تحت تأثیر بیماری هانتینگتون قرار می‌گیرد. نورون‌های گابائرژیک در این ناحیه به شدت آسیب می‌بینند.
– استریاتوم نقش مهمی در کنترل حرکات ارادی دارد، و تخریب نورون‌های این ناحیه منجر به حرکات غیرارادی و کنترل‌نشده مانند کره (Chorea) می‌شود.
– به مرور زمان، قشر مغز نیز تخریب می‌شود که منجر به مشکلات شناختی و روانی می‌گردد.

۴. اختلال در مسیرهای نورونی:
– تخریب نورون‌های گابائرژیک در استریاتوم باعث اختلال در مدارهای قشری-بازال‌گانگلیا می‌شود. این مدارها در تنظیم حرکات ارادی و تصمیم‌گیری نقش دارند.
– تخریب این مسیرها باعث عدم تعادل بین سیستم‌های تحریکی و مهاری در مغز می‌شود، که منجر به حرکات غیرارادی، اسپاسم‌های عضلانی و کاهش کنترل حرکتی می‌شود.

۵. اختلال در میزان نوروترانسمیترها:
– تخریب نورون‌های گابائرژیک در استریاتوم باعث اختلال در مدارهای قشری-بازال‌گانگلیا می‌شود. این مدارها در تنظیم حرکات ارادی و تصمیم‌گیری نقش دارند.
– تخریب این مسیرها باعث عدم تعادل بین سیستم‌های تحریکی و مهاری در مغز می‌شود، که منجر به حرکات غیرارادی، اسپاسم‌های عضلانی و کاهش کنترل حرکتی می‌شود.

پاتوفیزیولوژی بیماری هانتینگتون شامل کاهش فعالیت گابا (GABA)، افزایش فعالیت دوپامین و نقص سیستم کولینرژیک است. این تغییرات در تعادل نوروترانسمیترها نقش اساسی در بروز علائم حرکتی و روانی این بیماری دارند.

۱. کاهش فعالیت گابا (GABA):
– گابا (γ-آمینوبوتیریک اسید) یک نوروترانسمیتر مهاری در مغز است. نورون‌های گابائرژیک که در استریاتوم واقع شده‌اند، مسئول تنظیم حرکات ارادی از طریق ارسال سیگنال‌های مهاری به سایر نواحی مغز مانند گلوبوس پالیدوس و تالاموس هستند.
– در بیماری هانتینگتون، نورون‌های گابائرژیک در استریاتوم تخریب می‌شوند و این امر باعث کاهش آزادسازی گابا می‌شود. این کاهش فعالیت مهاری منجر به عدم تعادل در مدارهای قشری-بازال‌گانگلیا شده و باعث بروز حرکات غیرارادی (کره) و عدم کنترل حرکتی می‌شود.

۲. افزایش فعالیت دوپامین:
– دوپامین یک نوروترانسمیتر تحریکی است که در مدارهای حرکتی مغز نقش مهمی دارد. به‌طور طبیعی، سیستم دوپامینرژیک و گابائرژیک در تعادل هستند و این تعادل برای کنترل صحیح حرکات ارادی ضروری است.
– در بیماری هانتینگتون، با کاهش نورون‌های گابائرژیک و کاهش مهار طبیعی آن‌ها، فعالیت دوپامینرژیک افزایش می‌یابد. این افزایش فعالیت دوپامین منجر به حرکات غیرارادی و غیرقابل کنترل مانند کره می‌شود.
– به همین دلیل، داروهایی که آنتاگونیست دوپامین هستند (مانند داروهای آنتی‌سایکوتیک) می‌توانند برخی از علائم حرکتی این بیماری را کاهش دهند.

۳. نقص در سیستم کولینرژیک:
– سیستم کولینرژیک که شامل نورون‌های آزادکننده استیل‌کولین است، نقش مهمی در عملکرد شناختی و تنظیم حرکات دارد. در بیماری هانتینگتون، نورون‌های کولینرژیک نیز تحت تأثیر قرار می‌گیرند.
– کاهش استیل‌کولین می‌تواند به مشکلات حرکتی و شناختی منجر شود. نورون‌های کولینرژیک در استریاتوم با نورون‌های گابائرژیک همکاری می‌کنند، و نقص در هر دوی این سیستم‌ها تعادل طبیعی مدارهای مغزی را مختل می‌کند.
– این نقص همچنین به اختلالات شناختی و زوال عقل که در مراحل پیشرفته بیماری هانتینگتون مشاهده می‌شود، کمک می‌کند.

نتیجه‌گیری:
پاتوفیزیولوژی بیماری هانتینگتون با تغییرات در سه سیستم نوروترانسمیتر اصلی مغز مرتبط است:
– کاهش فعالیت گابا که باعث کاهش مهار حرکات و بروز حرکات غیرارادی می‌شود.
– افزایش فعالیت دوپامین که منجر به افزایش تحرک و حرکات غیرارادی می‌شود.
– نقص سیستم کولینرژیک که باعث مشکلات شناختی و حرکتی بیشتر می‌شود.

۶. تأثیرات گسترده‌تر در مغز:
– با پیشرفت بیماری، نواحی دیگری از مغز مانند تالاموس، قشر پیش‌پیشانی و سایر مناطق نیز تحت تأثیر قرار می‌گیرند.
– این امر باعث بروز اختلالات شناختی (مانند از دست دادن حافظه و دمانس) و تغییرات روانی (مانند افسردگی و توهم) می‌شود.

۷. استرس اکسیداتیو و التهاب:
– تجمع پروتئین‌های غیرطبیعی و تخریب نورون‌ها باعث افزایش استرس اکسیداتیو و ایجاد واکنش‌های التهابی در مغز می‌شود، که این عوامل خود به مرگ سلول‌های عصبی کمک می‌کنند.

نتیجه‌گیری:
پاتوفیزیولوژی بیماری هانتینگتون ناشی از یک جهش ژنتیکی است که منجر به تولید پروتئین هانتینگتین غیرطبیعی می‌شود. این پروتئین به مرور زمان نورون‌های استریاتوم و سایر نواحی مغزی را تخریب می‌کند، که باعث بروز علائم حرکتی، شناختی و روانی مشخص این بیماری می‌شود.

مراحل بیماری

– مرحله ابتدایی: علائم خفیف هستند و شامل مشکلات حرکتی جزئی، تغییرات خلقی و اختلالات شناختی ملایم می‌باشند.
– مرحله میانی: حرکات غیرارادی و اختلالات شناختی و روانی افزایش می‌یابند.
– مرحله پیشرفته: بیمار به شدت وابسته به مراقبت دیگران می‌شود و ناتوانی حرکتی، دمانس، و مشکلات روانی شدیدتر می‌شوند.

درمان

در حال حاضر درمانی قطعی برای بیماری هانتینگتون وجود ندارد، اما برخی داروها و مداخلات می‌توانند علائم را کاهش دهند:
– داروهای ضدحرکت مانند تترا بنزین برای کنترل حرکات غیرارادی.
– داروهای ضدافسردگی و داروهای آنتی‌سایکوتیک برای مدیریت علائم روانی.
– کاردرمانی و فیزیوتراپی برای حفظ عملکرد حرکتی و استقلال.

پیشرفت بیماری به طور تدریجی طی ۱۰ تا ۲۵ سال پس از شروع علائم رخ می‌دهد، و معمولاً منجر به مرگ به علت عوارض مرتبط با ناتوانی‌های حرکتی یا عفونت‌ها می‌شود.

سندروم توره

سندرم توره (Tourette Syndrome) یک اختلال عصبی است که با تیک‌های حرکتی و صوتی متعدد و مزمن مشخص می‌شود. این تیک‌ها معمولاً در دوران کودکی آغاز می‌شوند و شدت آن‌ها در طول زمان متفاوت است. سندرم توره یک اختلال پیچیده است که علائم آن می‌تواند طیف وسیعی از شدت و نوع تیک‌ها را شامل شود.

ویژگی‌های اصلی سندرم توره

۱. تیک‌های حرکتی:
– تیک‌های حرکتی به حرکات غیرارادی، ناگهانی و تکراری گفته می‌شود که ممکن است شامل چشمک زدن، حرکات سر، تکان دادن دست‌ها و سایر حرکات بدن باشند.
– این تیک‌ها می‌توانند ساده (مانند چشمک زدن) یا پیچیده (مانند پرش یا ضربه زدن) باشند.

۲. تیک‌های صوتی:
– تیک‌های صوتی شامل تولید صداهای غیرارادی و تکراری می‌شوند. این صداها می‌توانند ساده باشند (مانند سرفه، خرناس، یا فین کردن) یا پیچیده‌تر (مانند گفتن کلمات یا جملات).
– یکی از علائم کمتر شایع و پیچیده سندرم توره کوپروالیا است که به معنای استفاده از کلمات یا عبارات توهین‌آمیز یا نامناسب به‌صورت غیرارادی است.

۳. ماهیت مزمن و متغیر:
– تیک‌ها در این بیماری معمولاً مزمن هستند و بیش از یک سال طول می‌کشند، اما شدت و نوع آن‌ها می‌تواند در طول زمان تغییر کند. در برخی مواقع، ممکن است تیک‌ها کاهش یابند یا حتی به‌طور موقت ناپدید شوند، و سپس دوباره بازگردند.

علل

– علت دقیق سندرم توره به طور کامل شناخته نشده است، اما به نظر می‌رسد که عوامل ژنتیکی نقش مهمی در بروز این بیماری داشته باشند.
– عوامل محیطی و اختلالات در مسیرهای نوروترانسمیترهای خاص (مانند دوپامین و سروتونین) نیز ممکن است در پاتوفیزیولوژی این بیماری دخیل باشند.

درمان

درمان سندرم توره به شدت و تأثیر تیک‌ها بر زندگی روزمره بیمار بستگی دارد:
– در موارد خفیف که تیک‌ها تأثیر زیادی بر کیفیت زندگی ندارند، ممکن است نیازی به درمان نباشد.
– درمان‌های دارویی برای کاهش تیک‌های شدید عبارتند از:
درمان دارویی سندرم توره به منظور کاهش تیک‌های حرکتی و صوتی و بهبود کیفیت زندگی بیمار انجام می‌شود. انتخاب دارو به شدت تیک‌ها و تأثیر آن‌ها بر زندگی روزمره بستگی دارد. داروهایی که برای درمان سندرم توره استفاده می‌شوند، شامل آنتاگونیست‌های دوپامین (D2)، بلوک‌کننده‌های گانگلیونی و سایر داروهایی هستند که بر سیستم‌های نوروترانسمیتر تأثیر می‌گذارند. برخی از این داروها شامل موارد زیر هستند:

۱. آنتاگونیست‌های گیرنده D2 دوپامین:
– هالوپریدول: یکی از داروهای رایج در درمان سندرم توره است که با مسدود کردن گیرنده‌های D2 دوپامین، می‌تواند شدت تیک‌ها را کاهش دهد. این دارو ممکن است عوارض جانبی مانند خواب‌آلودگی، افزایش وزن و اختلالات حرکتی مانند دیسکینزی دیررس داشته باشد.
– پیموزاید: داروی دیگری از دسته آنتاگونیست‌های D2 است که مشابه هالوپریدول عمل می‌کند و در کاهش تیک‌ها مؤثر است. این دارو نیز ممکن است عوارض جانبی مشابهی داشته باشد.

۲. بلوک‌کننده‌های گانگلیونی:
– مکامیلامین: این دارو با مسدود کردن گیرنده‌های نیکوتینی در گانگلیون‌های عصبی، می‌تواند در کاهش تیک‌ها مؤثر باشد. هرچند مکامیلامین به ندرت برای درمان سندرم توره استفاده می‌شود، اما در برخی موارد ممکن است تجویز شود.

۳. کلونیدین:
– کلونیدین یک داروی آلفا-۲ آگونیست است که معمولاً برای کنترل فشار خون استفاده می‌شود، اما در کاهش تیک‌های سندرم توره نیز مؤثر است. این دارو اثر آرام‌بخش دارد و معمولاً به عنوان داروی خط اول برای بیمارانی که تیک‌های خفیف تا متوسط دارند، استفاده می‌شود. کلونیدین عوارض جانبی کمتری نسبت به آنتاگونیست‌های D2 دارد.

۴. کلونازپام:
– کلونازپام از دسته بنزودیازپین‌ها است و به عنوان یک آرام‌بخش مرکزی عمل می‌کند. هرچند اثربخشی آن در کاهش تیک‌ها کمتر از برخی داروهای دیگر است، اما می‌تواند در مواردی که اضطراب و بی‌قراری همراه با تیک وجود دارد، مفید باشد.

۵. کاربامازپین:
– کاربامازپین به عنوان یک داروی ضد تشنج و تثبیت‌کننده خلق عمل می‌کند. اثربخشی این دارو در درمان تیک‌های سندرم توره کمتر از سایر داروها است و معمولاً به عنوان خط دوم یا سوم درمان استفاده می‌شود. به‌طور کلی، این دارو بیشتر برای بیماران با اختلالات خلقی همراه با توره استفاده می‌شود.

نتیجه‌گیری:
– آنتاگونیست‌های D2 مانند هالوپریدول و پیموزاید مؤثرترین داروها برای کاهش تیک‌های سندرم توره هستند.
– کلونیدین و مکامیلامین نیز به عنوان داروهای خط اول در بیماران با تیک‌های کمتر شدید یا برای بیمارانی که تحمل عوارض جانبی داروهای دیگر را ندارند، استفاده می‌شوند.
– کلونازپام و کاربامازپین در موارد خاص و با اثربخشی کمتر به کار می‌روند.

– رفتاردرمانی، مانند درمان رفتاری شناختی (CBT) و آموزش وارون‌سازی عادت، می‌تواند به بیمار کمک کند تا تیک‌ها را بهتر مدیریت کند.

نتیجه‌گیری:
سندرم توره یک اختلال عصبی با تیک‌های حرکتی و صوتی است که می‌تواند زندگی روزمره فرد را تحت تأثیر قرار دهد. اگرچه درمان قطعی برای این بیماری وجود ندارد، اما با استفاده از داروها و درمان‌های رفتاری، شدت تیک‌ها و علائم روانی مرتبط با آن را می‌توان کنترل کرد.

بیماری ویلسون

بیماری ویلسون (Wilson Disease) یک اختلال ژنتیکی نادر است که منجر به تجمع مس در بافت‌ها می‌شود. این بیماری به علت نقص در ژن ATP7B که مسئول تنظیم انتقال مس در کبد است، رخ می‌دهد. این نقص باعث می‌شود مس به‌جای ترشح از طریق صفرا، در کبد و سایر بافت‌ها مانند مغز، کلیه‌ها و قرنیه چشم تجمع پیدا کند، که در نهایت به آسیب‌های شدید بافتی منجر می‌شود.

پاتوفیزیولوژی بیماری ویلسون

۱. تجمع مس در کبد: مس ابتدا در کبد تجمع می‌یابد و می‌تواند منجر به التهاب، سیروز و نارسایی کبد شود.
2. انتشار مس به سایر بافت‌ها: با پیشرفت بیماری، مس از کبد به جریان خون منتقل می‌شود و در بافت‌های دیگر، به‌ویژه مغز (مخصوصاً نواحی بازال گانگلیا)، کلیه‌ها و چشم‌ها تجمع می‌یابد.
3. علائم عصبی و روانی: تجمع مس در مغز باعث علائم عصبی مانند پارکینسونیسم، تیک‌های حرکتی، و تغییرات روانی مانند افسردگی و اختلالات شناختی می‌شود.
4. حلقه کایزر-فلایشر (Kayser-Fleischer): رسوب مس در قرنیه چشم، که به صورت یک حلقه قهوه‌ای یا طلایی در اطراف عنبیه ظاهر می‌شود، یکی از نشانه‌های شاخص این بیماری است.

درمان دارویی بیماری ویلسون

درمان‌های اصلی بر کاهش سطح مس در بدن از طریق کاهش جذب گوارشی یا افزایش دفع ادراری متمرکز است.

۱. داروهای مهارکننده جذب گوارشی مس:
– Zinc sulfate (روی): با مهار جذب مس از طریق دستگاه گوارش عمل می‌کند. روی با افزایش تولید متالوتیونین در سلول‌های روده، جذب مس را کاهش می‌دهد و آن را از بدن دفع می‌کند. روی معمولاً به عنوان داروی خط اول در درمان نگهدارنده بیماری استفاده می‌شود.
– Tetrathiomolybdate: این دارو نیز با مهار جذب مس از روده‌ها عمل می‌کند و در موارد خاصی که درمان با داروهای دیگر به خوبی پاسخ نداده، استفاده می‌شود.

۲. داروهای افزایش‌دهنده دفع ادراری مس:
– پنی‌سیلامین (Penicillamine): این دارو با تشکیل ترکیبات محلول با مس، باعث افزایش دفع مس از طریق ادرار می‌شود. پنی‌سیلامین از داروهای خط اول برای درمان اولیه در مراحل حاد بیماری است. با این حال، این دارو می‌تواند عوارض جانبی جدی داشته باشد.
– عوارض جانبی: شامل نوروپاتی اپتیک (آسیب به عصب بینایی)، میاستنی گراویس (ضعف عضلانی)، و مشکلات گوارشی مانند تهوع و استفراغ.
– تریئنتین (Trientine): مانند پنی‌سیلامین عمل کرده و مس را از بدن دفع می‌کند، اما عوارض جانبی کمتری دارد. معمولاً برای بیمارانی که به پنی‌سیلامین حساسیت دارند یا به دلیل عوارض جانبی نمی‌توانند از آن استفاده کنند، تجویز می‌شود.

درمان ترکیبی:
– در درمان نگهدارنده، معمولاً از ترکیب تریئنتین و روی استفاده می‌شود تا هم از جذب مس جلوگیری شود و هم مس اضافی دفع گردد.
– روی به‌عنوان انتخاب اول در درمان نگهدارنده در بیمارانی که به حالت پایدار رسیده‌اند و نیاز به درمان مداوم دارند، به کار می‌رود.

نتیجه‌گیری:
– پنی‌سیلامین و تریئنتین برای افزایش دفع ادراری مس و کاهش سطح مس بدن در بیماران مبتلا به ویلسون استفاده می‌شوند.
– روی و تتراتیومولیبدات برای مهار جذب گوارشی مس به کار می‌روند و روی به عنوان داروی نگهدارنده خط اول توصیه می‌شود.
– توجه به عوارض جانبی داروها (به‌ویژه پنی‌سیلامین) برای انتخاب مناسب‌ترین درمان ضروری است.

سندرم پای بی‌قرار

سندرم پای بی‌قرار (Restless Legs Syndrome یا RLS) یک اختلال عصبی است که در آن فرد احساس ناخوشایند یا تحریک‌کننده‌ای در اندام‌ها، به‌ویژه در پاها، دارد که معمولاً در هنگام استراحت یا شب بیشتر می‌شود. این احساس ممکن است با میل شدید به حرکت دادن پاها همراه باشد و به تسکین موقت علائم منجر شود. علائم معمولاً در حالت استراحت یا هنگام خواب بروز می‌کند و باعث اختلال در خواب و کیفیت زندگی می‌شود.

ویژگی‌های اصلی سندرم پای بی‌قرار

– احساس ناخوشایند در پاها (مانند سوزش، مورمور، یا خارش) که در هنگام استراحت یا خوابیدن شدت می‌یابد.
– نیاز غیرقابل مقاومت به حرکت دادن پاها برای تسکین علائم.
– علائم معمولاً در شب یا در حالت بی‌حرکتی شدیدتر می‌شوند.

علل و عوامل خطر

– این سندرم می‌تواند ارثی باشد، اما برخی بیماری‌ها و شرایط می‌توانند احتمال بروز آن را افزایش دهند:
– دیابت: افراد مبتلا به دیابت به‌ویژه کسانی که دچار نوروپاتی دیابتی شده‌اند، بیشتر در معرض ابتلا به سندرم پای بی‌قرار هستند.
– نارسایی کلیوی (اورمی): بیماران مبتلا به اورمی یا در مراحل پیشرفته نارسایی کلیوی ممکن است این علائم را تجربه کنند.
– بارداری: زنان باردار، به‌ویژه در سه‌ماهه سوم، بیشتر در معرض ابتلا به سندرم پای بی‌قرار هستند. این علائم معمولاً پس از زایمان کاهش می‌یابند.

درمان دارویی

برای مدیریت سندرم پای بی‌قرار، از داروهای مختلفی استفاده می‌شود که عمدتاً بر سیستم دوپامینرژیک و دیگر نوروترانسمیترها تأثیر می‌گذارند:

۱. داروهای دوپامینرژیک:
– پرامی‌پکسول (Pramipexole): این دارو یک آگونیست دوپامین است که معمولاً برای درمان سندرم پای بی‌قرار استفاده می‌شود. پرامی‌پکسول با تحریک گیرنده‌های دوپامین در مغز، می‌تواند علائم را تسکین دهد.
– روپی‌نیرول (Ropinirole): مانند پرامی‌پکسول، یک آگونیست دوپامین است که اثر مشابهی دارد و برای کاهش علائم استفاده می‌شود. این داروها در کاهش حرکات غیرارادی و علائم ناخوشایند در بیماران مؤثر هستند.

۲. اپیوئیدها:
– در موارد شدید یا مقاوم به درمان‌های دوپامینرژیک، ممکن است از داروهای اپیوئیدی مانند کدئین یا اکسی‌کدون استفاده شود. این داروها در کنترل درد و کاهش علائم RLS مؤثر هستند، اما باید با دقت و تحت نظر پزشک استفاده شوند تا از خطر وابستگی جلوگیری شود.

۳. بنزودیازپین‌ها (BZD):
– داروهای بنزودیازپین مانند کلونازپام ممکن است برای بهبود کیفیت خواب و کاهش علائم RLS تجویز شوند. این داروها عمدتاً به‌عنوان درمان کمکی در بیمارانی که مشکلات خواب دارند، استفاده می‌شوند. اگرچه بنزودیازپین‌ها مستقیماً علائم RLS را درمان نمی‌کنند، اما به کاهش اضطراب و بهبود خواب کمک می‌کنند.

نکات درمانی:
– درمان اولیه معمولاً با آگونیست‌های دوپامین مانند پرامی‌پکسول یا روپی‌نیرول شروع می‌شود.
– در موارد شدید یا مقاوم، ممکن است ترکیبی از داروهای مختلف شامل اپیوئیدها و بنزودیازپین‌ها استفاده شود.
– اصلاح سبک زندگی مانند افزایش فعالیت بدنی، تنظیم الگوی خواب و کاهش مصرف کافئین و الکل نیز می‌تواند به کاهش علائم کمک کند.

نتیجه‌گیری:
درمان سندرم پای بی‌قرار معمولاً بر اساس شدت علائم و شرایط بیمار تنظیم می‌شود. داروهای دوپامینرژیک مانند پرامی‌پکسول و روپی‌نیرول درمان‌های اصلی این بیماری هستند. در موارد شدید، از اپیوئیدها و بنزودیازپین‌ها نیز به عنوان درمان‌های مکمل استفاده می‌شود.

دیسکنزی ناشی از دارو

دیسکنزی ناشی از دارو (داروهای ضد سایکوز) یا پارکینسونیسم دارویی یکی از عوارض جانبی مصرف داروهای آنتی‌سایکوتیک است که به‌ویژه در داروهای آنتی‌سایکوتیک نسل اول (مانند هالوپریدول) بیشتر مشاهده می‌شود. این وضعیت به دلیل بلوک گیرنده‌های دوپامین D2 در مسیرهای نیگروستریاتال رخ می‌دهد و علائمی شبیه به بیماری پارکینسون ایجاد می‌کند.

علائم دیسکنزی ناشی از دارو

– سفتی عضلات
– کندی حرکات (برادیکینزی)
– لرزش در حالت استراحت
– راه رفتن غیرعادی (مشابه پارکینسون)

این علائم ناشی از کاهش فعالیت دوپامینرژیک در سیستم نیگروستریاتال به‌دلیل مسدود شدن گیرنده‌های دوپامین توسط داروهای آنتی‌سایکوتیک است. برخلاف بیماری پارکینسون که کاهش دوپامین به صورت طبیعی رخ می‌دهد، در اینجا کاهش فعالیت دوپامین به دلیل اثر دارو است و بنابراین قابل برگشت است.

درمان دیسکنزی ناشی از دارو

۱. کاهش دوز دارو یا تغییر دارو:
– اولین قدم در درمان این عارضه، کاهش دوز داروی ضدسایکوتیک است. اگر کاهش دوز نتواند علائم را بهبود بخشد، ممکن است لازم باشد دارو به یکی از آنتی‌سایکوتیک‌های نسل دوم با اثر کمتر بر گیرنده‌های دوپامین، مانند کلوزاپین یا کوئتیاپین، تغییر داده شود.

۲. اضافه کردن بلوکرهای موسکارینی:
– داروهای بلوک‌کننده موسکارینی مانند بنزتروپین یا تری‌هگزی‌فنیدیل می‌توانند با افزایش اثرات استیل‌کولین در مغز، علائم پارکینسونیسم ناشی از دارو را کاهش دهند. این داروها اغلب در خط اول درمان این عارضه به کار می‌روند.

۳. بنزودیازپین‌ها:
– داروهای بنزودیازپین مانند کلونازپام نیز ممکن است برای تسکین علائم پارکینسونیسم دارویی استفاده شوند، به‌ویژه اگر اضطراب یا بی‌قراری همراه با علائم وجود داشته باشد.

۴. دیفن‌هیدرامین:
– دیفن‌هیدرامین، یک آنتی‌هیستامین با اثرات آنتی‌موسکارینی، نیز می‌تواند در کنترل علائم پارکینسونیسم دارویی مؤثر باشد. این دارو به عنوان درمان کمکی به‌ویژه در مواقعی که بلوکرهای موسکارینی در دسترس نباشند، مورد استفاده قرار می‌گیرد.

عدم کاربرد لوودوپا و بروموکریپتین

– لوودوپا و بروموکریپتین که در درمان بیماری پارکینسون به کار می‌روند، در این وضعیت کاربردی ندارند، زیرا گیرنده‌های دوپامین توسط داروهای آنتی‌سایکوتیک مسدود شده‌اند. بنابراین افزایش دوپامین از طریق لوودوپا یا تحریک گیرنده‌های دوپامین با بروموکریپتین نمی‌تواند موثر باشد.

نتیجه‌گیری:
– درمان پارکینسونیسم ناشی از داروهای ضدسایکوتیک معمولاً شامل کاهش دوز یا تغییر دارو به آنتی‌سایکوتیک‌های با اثر کمتر بر گیرنده‌های دوپامین است.
– بلوک‌کننده‌های موسکارینی مانند بنزتروپین و تری‌هگزی‌فنیدیل معمولاً در خط اول درمان استفاده می‌شوند.
– داروهای بنزودیازپین و دیفن‌هیدرامین نیز می‌توانند به‌عنوان درمان‌های کمکی استفاده شوند.
– لوودوپا و بروموکریپتین به دلیل مسدود بودن گیرنده‌های دوپامین توسط آنتی‌سایکوتیک‌ها کاربردی ندارند.

امتیاز نوشته:

میانگین امتیازها: ۵ / ۵. تعداد آراء: ۱

اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می‌دهید.

داریوش طاهری

اولیــــــن نیستیــم ولی امیـــــد اســــت بهتـــرین باشیـــــم...!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا