سبک زندگی

قسمتی از فیلم بسیار زیبای اشباح گویا / اعتراف گیری با شکنجه

امتیازی که به این مقاله می دهید چند ستاره است؟
[کل: ۳ میانگین: ۳.۷]

قسمتی از فیلم بسیار زیبای اشباح گویا / اعتراف گیری با شکنجه

شما دوستان را دعوت میکنم به تماشای قسمتى از فیلم بسیار زیبای “اشباح گویا” به کارگردانی میلوش فورمن.

فیلم در مورد دختر جوانی در قرون وسطى است که به سبب امتناع از خوردن گوشت خوک به یهودیت متهم شده. دادگاه تفتیش عقاید پس از شکنجه‌ سنگین و گرفتن اعتراف دختر بیچاره را محکوم به حبس می‌نماید.

کشیشى که در شکنجه دادن دختر نقش داشته توسط پدر دختر به دام می‌افتد. پدر دختر از او میخواهد که اعتراف کند که میمون است وگرنه او را شکنجه میدهد…

معرفی فیلم اشباح گویا

در سال ۲۰۰۶ میلادی فیلمی به کارگردانی میلوش فورمن به نام « اشباح گویا» ساخته شد که محصولی مشترک از سینمای آمریکا و اسپانیا بود. این فیلم با داستان جذاب خود توانست مخاطبین زیادی را به خود جلب کند. از مهم ترین هنرپیشگان می‌توان خاویر باردم، ناتالی پورتمن و استلان اسکارسگوارد را نام برد که در این فیلم ایفای نقش می‌کنند. طی این فیلم برای نمایش دوره‌ای وحشتناک و سیاه از تاریخ اروپا از نقاش معروف اسپانیایی استفاده شده است.

فیلم دربارهٔ دختر نوجوانی (با بازی ناتالی پورتمن) است که در ابتدای فیلم به دلیل خودداری از خوردن گوشت خوک به یهودیت متهم می‌شود. دادگاه عالی مسیحی او را محکوم به تحمل حبس سنگینی می‌کند تا اینکه کشیش لورنزو (با بازی خاویر باردم) از روی انسان‌دوستی آمیخته با غریزه شهوانی سرکوب‌شده به دختر بی نوا کمک می‌کند تا روزگار بهتری را در زندان سپری کند. از سوی دیگر پدر صاحب نفوذ دختر ضمن تهدید کردن کشیش لورنزو و به دام انداختن وی در میهمانی که به همین منظور ترتیب داده در حضور فرانسیسکو گویا (با بازی استلان اسکارسگارد) او را وادار به نگارش مطالب کفرآمیزی می‌کند و لورنزو را تهدید می‌کند که در صورت عدم حمایت و کمک به آنها در جهت آزادی دخترشان نوشته‌های کفر آمیز لورنزو را برای سران حکومت مسیحی فاش سازند. فرانسیسکو گویا نقاش مشهور قرون ۱۸ و ۱۹ میلادی که از رفتار غیرانسانی پدر دخترک با لورنزو خشمگین شده با ناراحتی منزل آنها را ترک می‌کند.

دختر جوان پس از سال‌ها تحمل زجر زیاد در حالی که دیگر تعادل روانی اش را از دست داده از سیاهچال حکومت مسیحی آزاد شده و برای درخواست کمک اتفاقاً به در خانه “فرانسیسکو گویاً می‌رود… کشیش لورنزو که با قدرت گرفتن جمهوری خواهان از روی فرصت طلبی اکنون به مقام و مسند بالایی تکیه کرده به دلیل ارتباط نا مشروعی که پیش از آن در زندان با زن جوان داشته از به جا آوردن او سر باز می‌زند تا اینکه بالاخره موضوع تولد دختری از رابطه آنها و یافته شدنش درزندان همه معادلات را دگرگون می‌سازد… سپس با قدرت گرفتن دوباره حکومت مذهبی کلیسایی و شکست جمهوری خواهان کشیش لورنزو توسط سران مسیحی شناسایی شده و به دلیل نگارش عقاید کفر آمیزی که (هرچند به زور) پیشتر بر روی کاغذ نوشته و همچنین همکاری با قوای اشغالگر محکوم به مرگ می‌شود.

صحنه پایانی فیلم که از تأثیر گذارترین صحنه‌های آن نیز است همراه با شنیده شدن صدای آواز دخترکان و دویدن آنها در اطراف پیکر بی جان لورنزو در حالی که زن جوان هم معصومانه دست در دست پیکر مرده او دارد به پایان می‌رسد.

آیا این مقاله برای شما مفید بود؟
بله
تقریبا
خیر

داریوش طاهری

اولیــــــن نیستیــم ولی امیـــــد اســــت بهتـــرین باشیـــــم...!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا