زیست‌شناسیعلوم پایه

روز جهانی خر در تقویم چه روزی است؟

امتیازی که به این مقاله می دهید چند ستاره است؟
[کل: ۲ میانگین: ۴.۵]

 

روز جهانی خر در تقویم سال ۹۹ چه روزی است؟

هشتم ماه مه روز جهانی خر است، همان خری که در چشم ما انسان‌ها، نه یک موجود زنده بلکه وسیله ای (کامیون باری) برای حمل و نقل، کشاورزی و تفریح به شمار می آید و در برخی کشورها از گوشت و شیر آن استفاده می شود.

روز جهانی خر چه روزی است؟

روز ۸ ماه می روز جهانی خر نامگذاری شده و انجمن “پناهگاه الاغ‌ها” هدف از نامگذاری این روز را برجسته کردن ارزش خرها در سراسر جهان عنوان می‌کند.

با چند حقیقت در مورد این چهارپا آشنا شوید.

امروز هشتم ماه می مصادف با روز جهانی الاغ است و بهتر دیدیم به همین بهانه چند حقیقت جالب را در رابطه با این موجودات با شما به اشتراک بگذاریم.

۱- حافظه خوبی دارند: اگر با یک الاغ در رقابت حافظه شرکت کنید احتمالا بازنده شمایید. این موجودات میتوانند مکان هایی که در آنها بوده اند را به یاد بیاورند و الاغ های دیگری که حتی ۲۵ سال پیش دیده اند را شناسایی کنند.

۲- بسیار محتاط هستند: الاغ ها هوشیاری امنیتی بالایی دارند. اگر احساس کنند در شرایط خطرناکی قرار گرفته اند هرآنچه در توان دارند را انجام می دهند تا از مخمصه فرار کنند. البته این ویژگی گاهی تعبیر به حماقت این موجود می شود در حالی که هدف آن دور ماندن از خطر است.

۳- به زیبایی علاقه دارند: درست مانند انسان ها و میمون ها، الاغ ها هم دوست دارند یکدیگر را تمیز کنند. در واقع این موجودات که قبیله ای زندگی می کنند زیبایی را دوست دارند.

۴- بسیار تمیزند: الاغ ها موجوداتی بسیار تمیز هستند و اگر آب آشامیدنی شان پاک و زلال نباشد از خوردن آن خودداری می کنند.

۱۶ اردیبهشت روز جهانی خر

کارگران یک معدن زغال سنگ در استان پنجاب پاکستان برای حمل و تقل زغال‌سنگ از تونل‌های باریک اعماق معدن به سطح زمین از خر استقاده می‌کنند.

این حیوانات هر روز ۲۰دفعه مسیر خطرناک داخل تا خارج معدن را با تحمل وزن ۲۰کیلوگرم زغال‌سنگ طی می‌کنند.

روز ۸ ماه می روز جهانی خر نامگذاری شده و انجمن “پناهگاه الاغ‌ها” هدف از نامگذاری این روز را برجسته کردن ارزش خرها در سراسر جهان عنوان می‌کند.

شاید… نه! حتمن! این برای بیشتر ایرانیان خنده دار باشد و پس فردا از آن جوکی هم بسازند!

ولی هشتم ماه مه روز جهانی خر است، همان خری که در چشم ما انسانها، نه یک موجود زنده بلکه وسیله ای (کامیون باری) برای حمل و نقل، کشاورزی و تفریح به شمار می آید و در برخی کشورها از گوشت و شیر آن استفاده می شود.

در فرهنگ ٢۵٠٠ ساله ما ( به اضافه ۱۴۰۰ سال اسلام ناب محمدی) خر مقام والایی دارد!!!

نام آن را به عنوان ناسزا بکار می بریم!!!

  • مانند: مغز خر خورده که در مورد ابلهان بکار رود
  • نره خر؛ دشنامی است که به آدمی قوی جثه و بی فکر می دهند
  • اندازه خر نمی فهمه؛ بسیار نادان است
  • سرخر؛ مزاحم
  • خر؛ بیشعور و نفهم
  • خودتان قضاوت کنید کدام یک بیشعور و نادان است؟!

از یک طرف می گویند: ”خری زاد و خری زید و خری مرد؛ در تمام عمر نادان و ابله بود.”

و از طرف دیگر: ”خر یک بار پایش به چاله می رود” (هیچ گاه پایش دو بار توی یک چاله نمی رود) نه مانند انسانها، هر روز!!!

آن هوادار تیم فوتبال را در ایران یادتان هست که کبوتری را به جرم قرمز بودن بی رحمانه کشت؟

یا آن اعتراض کنندگان کره ای که به عنوان اعتراض به انتقال تاسیسات نظامی آمریکا، بچه خوکی را با شکنجه کشتند؟

این هم یک نمونه دیگر از مقام والای انسانیت است:

در نپال، مخالفان سلطنت، در تظاهراتی، روی خری نام گیانندرا (شاه نپال) را نوشتند و با مشت و لگد به جان او افتادند…

امروزه در بسیار از کشورهای عضو اتحادیه اروپا از خر به عنوان یکی از بهترین خدمات اکوسیستم برای کمک به تنوع زیستی گیاهان در جنگل استفاده می شود.

به عنوان مثال در آلمان، بعضی حیوانات را مانند خر، گاو و گوسفند برای حفاظت از گیاهان نادر به چرا می فرستند تا گیاهان هرزه ای که مانع رشد آنها می شوند را از بین ببرند که البته ایرانیان با فرهنگ ٢۵٠٠ ساله تحت تاثیر اسلام٬ فعلن در این مرحله درجا می زنند!!!

حیوانات برای خودشان وجود دارند. آنها برای انسانها خلق نشده اند همانطور که سیاه ها برای سفیدها یا زنان برای مردان خلق نشده اند.

حیرانم؛ انسان ها که این همه ادعای شعور دارند و خود را برتر و داناتر از حیوانات می دانند٬ طبق کدام قانون علمی٬ زیستی٬فیزیکی٬ انسانی و یا اخلاقی گمان می کنند یک حیوان کوچک می تواند این چنین بارهای سنگین را حمل کند؟

 

تفسیری بر سخنان استاد مهرجویی

طنز / ریشه‌یابی کلمه “خر” و جایگاه آن در ادبیات فارسی

به معانی هم ردیف “خر” دقت کنید: بزرگ! پادزهر نیش عقرب! از بین برنده ترس!

گروه فرهنگی مشرق – ماجرای “خر” خطاب کردن منتقدان سینمایی از جانب یک کارگردان رو به … چنان برای عده ای عجیب نموده که بیخودی شلوغش کردند و گریبان دری، که ای داد و ای هوار چرا مهرجویی چنین گفته و چنان گفته!

آن­هایی که منتظر چنین چیزی هستند هیچی از سینما نمی‌فهمند! به معنای واقعی خَر هستند و از حماقت­شان چنین حرفی می‌زنند! عین همین حرفی که زدم را منتشر کنید وگرنه راضی نیستم مصاحبه­‌ام منتشر شود»!

برای بنده بسیار عجیب است چنین برخوردهایی! فرهنگیان را چه شده که از استاد ایراد می گیرند؟ آیا برحق بودن ایشان را نمی‌فهمید؟ او مهرجویی است!!! سلحشور نیست که تا لب باز کرد ۱۰۱ بازیگر زن علیه او بیانیه انتقادی بنویسند و دهانش را ببندند. استاد شاید فیلم هایش در پیت شده باشد ولی بی حکمت حرف نمی زند.

“خر” در زبان پارسی از جایگاه رفیعی برخوردار است و در گذشته نام یکی از اساطیر کهن شاهنامه بود که اعراب به خاطر عنادی که با زبان پارسی داشتند بعد از حمله به ایران این نام ارجمند را بر روی زبان نفهم ترین حیوان عالم نهادند.

گواه و سند این مطلب را می توانیم در تاریخ چندین هزار ساله کشورمان پیدا کنیم. “خر” ظاهرا همان حیوان معروف است که شهرت به حماقت دارد و برخی آدم های کودن را به آن حیوان تشبیه می کنند. اما در لغت نامه دهخدا راجع به این واژه چنین نوشته است: اگر کسی را عقرب گزیده باشد بایدکه به آواز بلند به گوش خر گوید که مرا عقرب گزیده است و واژگونه بر او سوار شود تا درد زایل گردد و همان جای خر به درد آید که عقرب آنکس را گزیده است و اگر پوست پیشانی خر را بر کودکی بندند که می ترسد، دیگر نترسد و اگر مصروع با خود بدارد شفا یابد. این بدان معنا است که در گذشته خر را هم ردیف سوپرمن می‌دانستند.

در فرهنگ معین نیز اینطور نوشته اند: الاغ. [ اُ ] (اِ) قاصد و پیک. (برهان). آنکه برای او اسب توشه مهیا دارند تا بجایی که نامزد بود زود رسد. (شرفنامه  منیری ). این لغت در کلمات مرکب به صورت پیشوند اید به معنی بزرگ و نتراشیده و ناهموار ” (جلد اول صص۱۴۰۳- ۱۴۰۴)

در فرهنگ نامه حییم نیز “خر” این طور آمده است: در برخی واژه ها معنی بزرگی و درشتی می دهد مثل خربوزه (خیار بزرگ)، خرمهره (مهره درشت)، خرمگس (مگس بزرگ)، خرپشته (پشته بزرگ)، خرچنگ (دارای چنگال بزرگ) و… مسلما مراد از خر پشته، پشته احمق و نادان نیست و چنانکه خرگوش را به خاطر گوش بزرگش، خر گوش گویند نه حماقت گوشش.

حال به معانی هم ردیف “خر” دقت کنید: بزرگ! پادزهر نیش عقرب! از بین برنده ترس! آیا یک اسطوره جنگی جز این موارد، نکته دیگری برای جنگجو بودن نیاز دارد؟

بنابراین می توان تصور کرد که خر در ابتدا به معنی بزرگ بوده است و چون این حیوان معروف از نظر جثه از بسیاری حیوانات بزرگتر است او را خر نامیده اند که تصادفا احمق از آب در امده است پس گناه از خر نیست!  از حمار (لغت عربی) است. اما این واژه اینقدرجا افتاده است که  ناصر الدین شاه با آن ابهت و عظمت در خاطرات عتباتش می‌گوید ” فلانی خیلی خر است…” پس قطعا مراد ناصرالدین شاه هم اشاره به بزرگی آن بنده خدا بوده ولا غیر.

باری! این همه سند برای عزیزان رو کردیم تا نگاهی دگر بار داشته باشیم به سخنان گهربار استاد!

“آن­هایی که منتظر چنین چیزی هستند خیلی خوب سینما را می‌فهمند و به معنای واقعی بزرگ و برهان مند و نترس هستند و از بزرگیشان چنین حرفی میزنند! عین همین حرفی که زدم را منتشر کنید وگرنه راضی نیستم مصاحبه‌­ام منتشر شود»!

از طرف تحریریه مشرق برای استاد بزرگ سینمای ایران آرزوی طول عمر داریم. ان‌شا الله که خدا از “بزرگی” کمشان نکند.

در پایان این شعر تقدیم می‌گردد: 

شعر من تقدیم یک خر می شود
کی ولی خرنامه باور می شود

من در این فرهنگ سرتا پا هنر
کم شنیدم شرح احوالات خر

خر به معنای بزرگ است و عظیم
گاه سرور می شود گاهی رجیم

خرمگس، خرگوش، خرچنگ ای بشر
یک نمادی باشد از اوصاف خر

در کلاس ان بچه هایی که ته اند
نام خرخوان روی خوبان می نهند

می زنم در علم از خر یک مثال
نام «خرپا» می درخشد چون مدال

یک کلام از خر بگویم کافیه
هست نامش با صدایش قافیه

آن قدر خرخر نمودم در سخن
«کافیه» شد یک غلط در شعر من

در مضارع فعل بر گوید ببر
فعل خر هم میشود آری، بخر

هر که باشد یار او خر پول تر
در خریدن کار او مقبول تر

این خریداران که دائم در کفند
خود خری دارند یا توی صفند

گاه خر از روی پل چون بگذرد
روزهای پشت سر را ننگرد

گاه می‌افتد خری پایش به گل
می شود در نزد این آن و خجل

مشکلات زندگی گاهی خر است
حل آن مشکل از آن خر، خر تر است

بچه ی خر من نمیدانم چرا
تازگی ها گشته فحش و ناسزا

بنده یک شعری شنیدم وصف خر
باید آن را حک کنم با خط زر

«عشق تو آتش زده بر خرمنم
خرمنم، آی خرمنم، آی خرمنم»

گرچه خر حیوان بی بال و پریست
عشوه اش زیباتر از حور و پریست

حال من امروز چون حال خر است
حال خر البته از من بهتر است

گاه خر مانند آدم می شود
از خریت های او کم می شود

مثل آدم حرف تازه می زند
حرف ها را با اجازه می زند

ناگهان فرد عزیزی می شود
یک مدیر پشت میزی می شود

با کسی گاهی تبانی می کند
کارهای آنچنانی می کند

چون خر او میرود در هر کجا
گاه تصمیمی بگیرد نا به جا

من شنیدم در دهستانی خراب
ران خر را یک نفر کرده کباب

عده ای خوردند و به به گفته اند
بعد ها فهمیده اه اه گفته اند

آری این خر قصه دارد ناتمام
بنده هم چون عاجزم پس والسلام

آیا این مقاله برای شما مفید بود؟
بله
تقریبا
خیر

داریوش طاهری

اولیــــــن نیستیــم ولی امیـــــد اســــت بهتـــرین باشیـــــم...!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا