روانشناسیموفقیت

چگونه یک کلاس شلوغ را آرام کنیم؟ روش‌های کاربردی براساس هوش‌های چندگانه

درس مدیریت کلاس از دیدگاه هوش‌های چندگانه (Multiple Intelligences)

توماس آمسترانگ (Thomas Armstrong) روایت می‌کند که سال‌ها پیش در یک برنامه‌ی کمدی دیده است که معلمی برای ساکت کردن دانش‌آموزان با صدای بلند فریاد می‌زند: «بچه‌ها! بچّه‌ها! خفه شوید!» کلاس برای لحظاتی ساکت می‌شود، ولی خیلی زود همان هرج‌ومرج قبلی بازمی‌گردد و معلم دوباره همان جمله را تکرار می‌کند. این روند بارها ادامه پیدا می‌کند تا اینکه ناکامی تلاش‌های معلم به شکلی آشکار، هم تأسف‌آور و هم خنده‌آور، نمایان می‌شود.

دیدن این صحنه برای بسیاری از معلمان موجب خنده می‌شود، اما برای آمسترانگ (و بسیاری از ما که تجربه‌ی مشابه داریم) بیشتر تداعی‌کننده‌ی اضطراب و ناامیدی است؛ زیرا به یاد می‌آوریم خود نیز در چنین موقعیت‌هایی گرفتار شده‌ایم.

از دیدگاه هوش‌های چندگانه (Multiple Intelligences)، استفاده‌ی صرف از روش زبانی (Linguistic Approach) برای آرام کردن کلاس، کمترین اثرگذاری را دارد. چرا؟ زیرا دستورها و درخواست‌های کلامی معلم، به راحتی در میان صداهای پراکنده و انرژی بالای دانش‌آموزان (Noisy Classroom Environment) گم می‌شوند و دانش‌آموزان نمی‌توانند صدای معلم را از میان همهمه تشخیص دهند. نتیجه این می‌شود که توجه آن‌ها به گفته‌های معلم کاهش می‌یابد و تلاش‌های مکرر برای ساکت کردن کلاس بی‌ثمر باقی می‌ماند.

نکته آموزشی:
برای موفقیت در مدیریت کلاس، معلمان باید فراتر از کلمات حرکت کنند و از هوش‌های مختلف (Multiple Intelligences) بهره ببرند. برای مثال، استفاده از نشانه‌های بصری (Visual Cues)، فعالیت‌های حرکتی کوتاه (Kinesthetic Activities) یا ریتم و موسیقی (Musical Cues) می‌تواند توجه دانش‌آموزان را به شکل مؤثرتری جلب کند. با این رویکرد، نه تنها کلاس آرام‌تر می‌شود، بلکه یادگیری نیز با جذابیت و تعامل بیشتری همراه می‌شود.

جلب توجه دانش‌آموزان در کلاس با بهره‌گیری از هوش‌های چندگانه (Multiple Intelligences)

بررسی تکنیک‌های مؤثر آموزگاران نشان می‌دهد که برای معطوف ساختن توجه دانش‌آموزان (Student Attention)، استفاده از روش‌های غیرزبانی (Nonverbal Strategies) به اندازه‌ی روش‌های کلامی اهمیت دارد. این شیوه‌ها، بهره‌گیری از سایر مقولات هوشی را ضروری می‌کنند تا معلم بتواند به شکل مؤثر، نظم و تمرکز را در کلاس برقرار کند.

نمونه‌های عملی از کاربرد هوش‌ها در مدیریت کلاس:

  • هوش موسیقیایی (Musical Intelligence): مربی مهدکودکی که برای ساکت کردن کودکان به نواختن پیانو می‌پردازد، توجه آن‌ها را به صدا و ریتم جلب می‌کند و همزمان فضایی آرام ایجاد می‌کند.

  • هوش فضایی (Spatial Intelligence): آموزگار مقطع چهارم که با خاموش و روشن کردن چراغ توجه دانش‌آموزان را جلب می‌کند، از محرک‌های بصری برای ایجاد تمرکز بهره می‌برد.

  • هوش درون‌فردی (Intrapersonal Intelligence): دبیر دبیرستانی که از سکوت برای یادآوری وظایف و تنظیم رفتار دانش‌آموزان استفاده می‌کند، دانش‌آموزان را به خودآگاهی و کنترل رفتار تشویق می‌کند.

شیوه‌های کاربردی جلب توجه دانش‌آموزان در کلاس:

شیوه‌ی زبانی (Linguistic Approach): نوشتن جمله‌ای مانند «لطفاً ساکت» روی تخته برای جلب توجه و ایجاد تأکید بصری و کلامی.

شیوه‌ی موسیقیایی (Musical Approach): ایجاد یک عبارت ریتمیک همراه با دست زدن و تشویق دانش‌آموزان به تکرار آن، انرژی آن‌ها را متمرکز و تمرکز کلاس را افزایش می‌دهد.

شیوه‌ی حرکتی – جسمانی (Bodily-Kinesthetic Approach): قرار دادن انگشت اشاره روی لب‌ها به علامت سکوت و بالا بردن دست دیگران، و سپس دعوت دانش‌آموزان به انعکاس این حرکات، باعث تمرکز و هماهنگی حرکتی می‌شود.

شیوه‌ی مکانی (Spatial Approach): نمایش تصویری از یک کلاس مرتب و آرام روی تخته و اشاره به آن با چوب آموزشی، حتی با کمی طنز، دانش‌آموزان را به نظم و توجه دعوت می‌کند.

شیوه‌ی منطقی – ریاضی (Logical-Mathematical Approach): محاسبه‌ی زمان تلف شده با استفاده از ساعت و نمایش آن روی تخته، دانش‌آموزان را متوجه اهمیت زمان می‌کند و مسئولیت‌پذیری آن‌ها را افزایش می‌دهد.

شیوه‌ی میان‌فردی (Interpersonal Approach): دادن پیام کوتاه به یکی از دانش‌آموزان و تشویق او به انتقال آن به دیگران، توجه و همکاری گروهی را تقویت می‌کند.

شیوه‌ی درون‌فردی (Intrapersonal Approach): آغاز تدریس و اجازه دادن به دانش‌آموزان برای خودکنترلی رفتارشان، توانمندی خودتنظیمی آن‌ها را تقویت می‌کند.

شیوه‌ی طبیعت‌گرایانه (Naturalistic Approach): پخش صدای یک پرنده یا حیوان، محرکی جالب برای تمرکز و ایجاد فضایی متفاوت در کلاس فراهم می‌کند.

توصیه:
معلم پس از تجربه‌ی این روش‌ها می‌تواند تشخیص دهد کدام شیوه برای کلاس خاص مؤثرتر است. با این حال، استفاده‌ی ترکیبی و متنوع از روش‌ها می‌تواند جذابیت و تعامل کلاس را افزایش دهد و تجربه یادگیری را هم برای معلم و هم برای دانش‌آموزان لذت‌بخش‌تر کند.

MI و اداره‌ی کلاس: مدیریت مؤثر با بهره‌گیری از هوش‌های چندگانه (Multiple Intelligences)

کلاس درس، نوعی اجتماع کوچک (Micro-Community) است که شهروندان آن، دانش‌آموزان، هر یک دارای نیازها و علایق منحصر به فرد خود هستند. از همین رو، برنامه‌ها، قوانین، مقررات و آیین‌نامه‌ها بخش‌های اساسی زیربنای کلاس‌های درس (Classroom Framework) محسوب می‌شوند. هرچند تئوری هوش‌های چندگانه (MI Theory) به‌طور مستقیم طرحی برای اداره‌ی کلاس ارائه نمی‌دهد، اما آموزگاران را به ابعاد تازه‌ای از روش‌های مدیریت کلاس (Classroom Management Strategies) هدایت می‌کند و اطمینان می‌بخشد که مدیریت کلاس می‌تواند با روش‌های متنوع و مؤثر انجام شود.

جلب توجه دانش‌آموزان:
بهترین مثال کاربرد تئوری MI (Multiple Intelligences Theory) در اداره‌ی کلاس، شیوه‌هایی است که آموزگاران برای معطوف کردن توجه دانش‌آموزان به کار می‌برند؛ چه هنگام شروع کلاس و چه هنگام یادگیری یک فعالیت جدید.

سال‌ها پیش در یک برنامه‌ی کمدی، تلاش یک معلم برای آرام کردن کلاس به نمایش گذاشته شد. این معلم ابتدا با صدای بلند گفت: «بچه‌ها!» اما دانش‌آموزان توجهی نکردند. وقتی آن‌ها سرگرم صحبت شدند، جیغ زنان گفت: «خفه شوید!» کلاس برای لحظاتی ساکت شد، اما خیلی زود گفتگو دوباره آغاز شد. معلم چندین بار با صدای بلندتری فریاد زد: «بچه‌ها!!!… بچه‌ها!!!… خفه شوید!!!» و بار دیگر کلاس آرام شد، ولی این روش در نهایت بی‌نتیجه و تأسف‌آور (و کمی خنده‌آور) بود.

دیدن این صحنه برای معلمان اغلب خنده‌آور است، زیرا خود نیز با این مشکل مواجه شده‌اند. از دیدگاه هوش‌های چندگانه (Multiple Intelligences)، صرف استفاده از کلمات برای آرام کردن کلاس – یعنی روش زبانی (Linguistic Approach) – کمترین تأثیر را دارد. دستورهای کلامی معلم معمولاً در میان صدای پراکنده‌ی دانش‌آموزان ناپدید می‌شوند و سبب می‌شوند که آن‌ها نتوانند صدای معلم (Teacher’s Voice) را از سایر صداها تشخیص دهند، بنابراین توجهشان معطوف نمی‌شود.

MI و جلب توجه دانش‌آموزان: یک روز واقعی در کلاس با هوش‌های چندگانه (Multiple Intelligences in Action)

کلاس درس، مانند یک شهر کوچک است؛ هر دانش‌آموز شهروندی است با علایق، نیازها و انرژی‌های متفاوت. صبح یک روز پاییزی، معلم وارد کلاس می‌شود و با لبخند می‌گوید: «امروز قرار است با هم یک پروژه گروهی فوق‌العاده انجام دهیم.» اما چند لحظه بعد، صداهای پراکنده، خنده‌ها و صحبت‌های همزمان، آرامش کلاس را به هم می‌ریزند.

اولین واکنش، استفاده از روش زبانی (Linguistic Approach) است: روی تخته نوشته می‌شود: «لطفاً ساکت!» چند ثانیه کلاس آرام می‌شود، اما دوباره همهمه شروع می‌شود. معلم می‌داند که این کافی نیست؛ توجه به هوش‌های دیگر ضرورت دارد.

معلم پیانو کوچکی که در گوشه کلاس قرار دارد برمی‌دارد و چند نت ملایم می‌نوازد (هوش موسیقیایی – Musical Intelligence). صدای ریتمیک و آرامش‌بخش پیانو، کودکان را به تمرکز دعوت می‌کند. همزمان یکی از دانش‌آموزان دست می‌زند و همه با ریتم او همگام می‌شوند. انرژی بیش از حد، به شکلی موزون و هماهنگ تبدیل می‌شود.

معلم سپس چراغ کلاس را خاموش و روشن می‌کند (هوش فضایی – Spatial Intelligence) و با نگاه طنزآمیز به دانش‌آموزان، توجه آن‌ها را به تغییرات بصری جلب می‌کند. برخی لبخند می‌زنند، اما همه نگاهشان به چراغ دوخته می‌شود.

برای تثبیت تمرکز، معلم با انگشت اشاره روی لب‌ها علامت سکوت می‌گذارد و دست دیگرش را بالا می‌برد (هوش بدنی-جنبشی – Bodily-Kinesthetic). دانش‌آموزان تقلید می‌کنند و کلاس به تدریج آرام می‌شود.

یکی از دانش‌آموزان در گوش دوستش می‌گوید: «وقت درس شروع شده، به دیگران هم بگو!» (هوش میان‌فردی – Interpersonal). خبر به سرعت در کلاس پخش می‌شود و همکاری اجتماعی شکل می‌گیرد.

معلم زمان تلف شده در شروع کلاس را روی تخته می‌نویسد و توضیح می‌دهد که این زمان باید در فعالیت‌های بعدی جبران شود (هوش منطقی-ریاضی – Logical-Mathematical). دانش‌آموزان با دیدن عدد روی تخته، حس مسئولیت و زمان‌سنجی پیدا می‌کنند.

در نهایت، صدای یک پرنده که از اسپیکر پخش می‌شود یا حتی حیوان کوچک کلاس، توجه همه را جلب می‌کند (هوش طبیعت‌گرایانه – Naturalistic). کلاس به سکوت و تمرکز می‌رسد و آماده آغاز فعالیت جدید می‌شود.

نتیجه:
در این کلاس، هیچ دستور زبانی به تنهایی موفق نبود. استفاده هوشمندانه از هوش‌های چندگانه، فضایی ایجاد کرد که هم آرامش برقرار شد و هم یادگیری با انرژی، جذابیت و همکاری همراه شد. این تجربه نشان می‌دهد که معلم با ترکیب روش‌ها و توجه به تنوع هوشی دانش‌آموزان، می‌تواند یک کلاس فعال، متمرکز و پویا (Dynamic and Focused Classroom) خلق کند.


🚀 با ما همراه شوید!

تازه‌ترین مطالب و آموزش‌های مغز و اعصاب را از دست ندهید. با فالو کردن کانال تلگرام، از ما حمایت کنید!

🔗 دنبال کردن کانال تلگرام

امتیاز نوشته:

میانگین امتیازها: 5 / 5. تعداد آراء: 2

اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می‌دهید.

داریوش طاهری

نه اولین، اما در تلاش برای بهترین بودن؛ نه پیشرو در آغاز، اما ممتاز در پایان. ---- ما شاید آغازگر راه نباشیم، اما با ایمان به شایستگی و تعالی، قدم برمی‌داریم تا در قله‌ی ممتاز بودن بایستیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا