آلزایمربیماری‌های مغز و اعصابدمانس

۷ راهکار برای زمانی که بیماری زوال عقلی نفرت انگیز می شود

امتیازی که به این مقاله می دهید چند ستاره است؟
[کل: ۰ میانگین: ۰]

به عنوان یک پرستار بیمار زوال عقلی یا آلزایمر، همه ی ما، زمان هایی که تجربه کرده ایم که به عزیزمان نگاه می کنیم و با خود فکر می کنیم این شخص نفرت انگیز کیست؟ در اینجا تعدادی نکته و راهکار ارائه شده که می توانیم انجام دهیم و شدت این تالم را کمی کاهش دهیم (و به خاطر داشته باشیم، که مشکل بیماری است، نه خود آنان)

منظور از نفرت انگیز شدن چیست؟

پرستار خانگی بودن به این معنی است که من، هرگز نمی توانم از مادر شوهرم دوری کنم. او همیشه دور و برم است، یا روی صندلی اش نشسته یا در اتاقش است و باید بیشتر اوقات روز برای او نوشیدنی و قرص ببرم.

و بعضی اوقات او نفرت انگیز ترین حرف ها را به زبان می آورد … مثل اینکه “من به نظرت چه شکلی هستم، مثل یکی از برده هایت؟ ” یا “برو بیرون، من به کمکت نیاز ندارم” و واقعا هم این کار را می کند.

عزیز شما ممکن است مردم را به سو استفاده از خودش متهم کند، یا حتی صحبت از انحراف اخلاقی کند، یا به شدت نسبت به اعضای خانواده نفاق انگیز عمل کند.

آیا شخصیت “واقعی” آنان نمایان شده است؟

گاهی اوقات متوجه هستم که نفرت انگیز است به خاطر اینکه این حالت نمایان شدن “او” است. مثل زمانی که به پسر خپل من می گوید که چاق اشده ست و باید وزن کم کند.

اما بیشتر اوقات، این جرمی است که زوال عقل مرتکب می شود. عده ای از پرستاران را می شناسم که عزیزانشان همیشه خودشیفته بوده اند و این بیماری فقط باعث تشدید این حالت در آنان شده است. این چنان حالت وخیمی است، که هیچ یک از ما حتی انتظارش را نداریم، اما نیاز هست بیشتر بر خودمان مسلط باشیم.

۷ راهکار برای زمانی که عزیزتان منفور می شود

بسیار خوب، این راهکارها، گاهی اوقات برای من جواب می دهد و بعضی اوقات شکست می خورم و برمی گردم به همان مادر بد اخلاقم. نمی توانید انتظار داشته باشید که همیشه همه چیز بر وفق مرادتان باشد. بنابراین اگر شکست خوردید، به خودتان سخت نگیرید، فقط تلاش کنید جلو بروید و بهتر شوید.

۱. تقاضای کمک کنید

اولین اقدام من درخواست کمک در زمینه دادن دارو و درخواست ازخود او برای انجام کارهاست.

مادر تصور می کند پسرش فرزند خان است. بنابراین دستوری که از جانب او صادر می شود، جواب بهتری دریافت می کند، تا من که “دوباره می خواهم سرش نق بزنم”. مثلا، از زیر پوش دپندس استفاده می کند، چون “جانی برایش خریده است”. از راهکاری که جواب داد، استفاده کنید!

متوجه هستم، که واقعا نا امید کننده است. در حالی که همه ی کارها بر روی روال عادی است مشغول به امر دیگری شوید، اما اگر جواب می دهد درنگ نکنید!

۲. بی خیال شوید

این کار برای بسیاری پرستاران بسیار مشکل است، خصوصا اگر جزو گروه حمایتی نباشند، اما نیاز هست که گاهی اوقات زمانی را به عقب نشینی بگذرانید.

پرستار بودن فرساینده است و روز به روزش همراه با آسیب. اما اگر بتوانید راهی پیدا کنید که اندک زمانی عقب نشینی کنید، می توانید تازه نفس بازگردید و دوباره از خودتان دوباره دفاع کنید!

دقیقا می توانم بگویم، جانم به لبم رسیده و طاقتم تاق شده. در چنین نیازی نیاز به یک وقفه دارم.

۳. با کسی که شما را درک می کند صحبت کنید

در حال حاضر در محفل ما “یک دوست واقعی” ندارم که با چنین حالتی درگیر باشد. و در حالی که تلاش دارند کمک کنند و به من راهکار ارائه دهند، بیشتر آنها بی ربط است.

بنابراین به یک گروه فوق العاده فیس بوک مربوط به بیماران آلزایمری و زوال عقل پیوستم که می توانم در آن سوالاتم را مطرح کنم و کسب تکلیف نمایم.

گاهی اوقات دانستن این موضوع که تنها من نیستم که در حال تقلا کردن هستم، کمک می کند روزم را به شب برسانم.

۴. می توانیم بگوییم چه زمان مشکل عفونت ادراری پیدا می کند

 چون زمانی است که گستاخ و عجیب و غریب می شود، البته این موضوع موضوع بحث پست دیگری است.زمانی که درگیر عفونت ادراری است، حافظه بیشتری را از دست می دهد، بیشتر نا امید و گستاخ می شود.

برای این مشکل می توانید با پزشک معالج تماس بگیرید و درخواست گرفتن آزمایش خون نمایید، تا مطمئن شوید عفونت ادراری دارد یا خیر. در چنین مواردی از آنتی بیوتیک استفاده می شود و او را به حالت عادی برمیگرداند.

لطفا دقت داشته باشید که بسیاری از رفقای آلزایمری و زوال عقلی ما، در مورد نشانه های “عادی” عفونت ادراری شکایتی نمی کنند و شما فقط می توانید از طریق آزمایش خون متوجه مشکل شوید.

۵. از آنها بخواهید کار “خلاقانه” انجام دهند

همه ما نیاز داریم که احساس کنیم دیگران به ما نیازمندند، و بیشتر عزیزان مبتلا به زوال عقل ما، افراد خلاقی نیستند و اکثرا سربار هستند.

اکثرا کارهایی انجام می دهند که فکر می کنند “کمک کننده” است، مثل تا کردن کاغذ یا انباشتن دستمال کاغذی.

تلاش کنید پی ببرید چه چیز باعث می شود آنان در مورد خودشان حس خوبی پیدا کنند و هرگاه زمانی که بنا را بر گستاخی نهادند، درخواست “کمک” نمائید. گاهی همین حس به درد بخور بودن به آنان حس خوبی می دهد.

۶. به آنان خوراکی بدهید

بله، نکته این است که مادرمان عاشق شکلات است و این مشکلات خلق و خویش را خوب می کند.

متوجه هستم که اصلا مواد قندی برای او خوب نیست . ما آن را به میزان کم به کار می بریم، اما زمان هایی که جدا نفرت انگیز می شود، یک تکه شکلات جهانی را متحول می کند.

علاوه بر این شکلات، او همچنین تصور می کند که قسر در رفته است و کنترل بیشتری بر روی زندگی خود دارد. من متوجه این موضوع هستم، چون او در ذهن خود این گونه تصور می کند که ما همیشه در حال امرونهی کردن و ریاست کردن بر او هستم.

۷. به خاطر داشته باشید آنها هراسان هستند

انجام این مورد بسیار سخت است، خصوصا زمانی که بنا به این گستاخی می گذارند، اما شما اصرار داشته باشید در مواقعی که کمترین لیاقت را دارند، نیست به آنان مهربان ترین باشید.

من همچنین این کار را باید در مورد پسرم که از پرورشگاه آورده ایم به کار ببرم. زمانی که بسیار بدخلق و بدقلق می شود، زمانی است که، بیشترین نیاز به آغوش را دارد.

به خاطر همه ی آموزش هایی که در مورد شوک عاطفی در بچه ها دیده ام، می توانم تشخیص دهم که مادر در حال تجربه کردن چنین حالتی است، وحشت زده از اینکه نمی داند دور و برش چه می گذرد.

چگونگی برخورد با زوال عقل به طور خلاصه

بسیار خوب، نکات زیادی گفته شد، اما یک مورد دیگر که گاهی به من کمک می کند. حتی اکنون هم مادر زمان های مروت و مهربانی را به نمایش می گذارد.

دختر بزرگمان شغلش را به خاطر شیوع بیماری کرونا از دست داد و مادر از او کرایه آپارتمانش را نگرفت. او همچنین عاشق بخشیدن چیزها به بچه هاست (هر چند هدایا همیشه معنای خاصی ندارند.)

وقتی که او خیلی بنا را بر منفور بودن می گذارد، تلاش می کنم به خاطر بیاورم که “مادر” هنوز خودش است و این صرفا یک بیماری است (متوجه هستم، قول داده بودم این را نگویم اما گاهی اوقات واقعیت دارد).

آیا این مقاله برای شما مفید بود؟
بله
تقریبا
خیر
منبع
artsyfartsylife.com

داریوش طاهری

اولیــــــن نیستیــم ولی امیـــــد اســــت بهتـــرین باشیـــــم...! خدایــــــــــا! نام و آوازه مــــــرا چنان در حافظــه‌ها تثبیت کن که آلزایمـــــــــر نیز تــوان به یغمـا بـردن آن را نـداشتــــــه باشـد...! خدایـــــــــا! محبّـت مــرا در دل‌های بندگانت بینداز ... خدایــــــا! مــــرا دوســــت بــــدار و محبوبــم گـــردان...!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا