آلزایمربیماری‌های مغز و اعصابدمانس

نظریه میکروبی آلزایمر؛ آیا عفونت‌ می‌تواند منجر به برخی موارد آلزایمر بشود

امتیازی که به این مقاله می دهید چند ستاره است؟
[کل: ۱ میانگین: ۵]

آیا عفونت ها می توانند منجر به برخی موارد آلزایمر بشوند؟

یک نظریه فرعی میکروب های مغز را با شروع زوال عقل مرتبط می دانند. اکنون نیز محققان آن را جدی گرفته اند.

برخی دانشمندان فکر می کنند که میکروب هایی مانند ویروس هرپس سیمپلکس ۱ (که در سلول اپی تلیال نشان داده شده است) می توانند عامل برخی موارد از بیماری آلزایمر باشند. اعتبار: SPL

دو سال پیش لزلی نورینز، ایمونولوژیست و کارآفرین عرصه نشریه های پزشکی یک میلیون دلار از پول خودش را به دانشمندی اختصاص داده بود که بتواند ثابت کند بیماری آلزایمر توسط میکروب ایجاد می شود.

این نظریه که عفونت ممکن است منجر به ایجاد زوال عقل شود به مدت دهه هاست که در حوزه تحقیقات علوم اعصاب مطرح می شود. با این حال اکثر محققان آلزایمر علیرغم وجود حجم عظیمی از شواهد، همچنان فکر می کنند عامل اصلی این بیماری مولکول های پروتئینی چسبنده ای به نام آمیلوئید در مغز می باشد که باعث اجتماع پلاک ها، التهاب و مرگ سلول های عصبی می شود.

نورینز درصدد بود تا به فعالیت هایی که ایده عفونت را به صورت متقاعد کننده تری توضیح بدهد، پاداش دهد. نورینز می گوید فرضیه آمیلوئید به یکی از باورهای قابل قبول و لایق پشتیبانی منطقی تبدیل شده است. با این حال چندین دانشمند پیشگامی که میکروب را مورد توجه قرار داده و مقالاتشان را بر این اساس منتشر کردند مورد تمسخر یا بی توجهی قرار گرفتند.

در بیشتر موارد این به این دلیل بود که برخی از طرفداران اولیه نظریه عفونت آن را جایگزینی برای فرضیه آمیلوئید می دانستند. با این حال برخی از تحقیقات اخیر نکات جالبی را ارائه کرده اند مبنی بر این که این دو ایده می تواند با هم تلفیق پیدا کند – بروز عفونت می تواند برخی از عوامل ایجاد کننده بیماری آلزایمر را تحریک کند، بدین صورت که توده های آمیلوئیدی را در مغز تشکیل بدهد.

داده های موجود به نقش رادیکال آمیلوئید در نورون ها اشاره می کنند. آمیلوئید به جای این که فقط یک ضایعه سمی باید، وظیفه مهمی را داراست: کمک به محافظت از مغز در برابر عفونت. با این حال سن یا ژنتیک می تواند مانع از کنترل و تعادل در این سیستم شده و آمیلوئید را از یک عامل محافظت کننده به یک عامل مضر تبدیل نماید.

بدین ترتیب این ایده راه های جدیدی را برای کشف درمان های احتمالی پیشنهاد می کند. برای آزمایش بیشتر این نظریه، دانشمندان در حال توسعه مدل های حیوانی هستند که بیماری آلزایمر به نحو بهتری توضیح می دهد. بارت استروپر عصب شناس دانشکده لندن، انگلستان می گوید: ما این ایده ها را جدی گرفته ایم.

خفه شده در میان توده ها

فرضیه آمیلوئید معتقد است که آلزایمر توسط اجتماع پروتئین های چسبنده و محلول – پپتیدهای آمیلوئید β – در فضاهای بین سلول های مغزی ایجاد می شود. این پپتیدها از پروتئین دیگری که در غشای نورون ها جای گرفته اند، تجزیه شده اند. هنگامی که آن ها آزاد می شوند به صورت توده های بزرگتری در کنار هم جمع می شوند و در صورتی که به میزان کافی توسط آنزیم های خاص بدن پاکسازی نشوند، به شکل پلاک تجمع می یابند. سپس این پلاک ها آبشاری مرگبار را به وجود می آورند: آن ها باعث التهاب عصبی شده و مجموعه ای از پروتئین های رشته ای دیگر به نام تاو را ایجاد می کنند. سلول های عصبی در مقابله با این ضایعات دچار مرگ می شوند.

منتقدان این فرضیه اظهار دارند که مغز بسیاری از افرادی که به بیماری آلزایمر مبتلا نبوده اند نیز حاوی پلاک های این چنینی بوده اند. آن ها همچنین به شکست بسیاری از آزمایشات بالینی که به عنوان راه حل درمانی برای پاکسازی پلاک های آمیلوئیدی طراحی شده بودند اشاره کرده و می گوید آن ها باعث کند شدن فرآیند بیماری نشده اند. محققانی که از نظریه آمیلوئید حمایت می کنند بر این باور هستند که هرچند تراکم پلاک ها در افراد مختلف بسیار متفاوت است، با این حال تراکم توده های درهم تنیده تاو به شدت با بیماری ارتباط تنگاتنگ دارد. آن ها می گویند آزمایشات بالینی احتمالاً به این دلیل شکست خورده اند که درمان ها خیلی دیر انجام شده اند.

آن ها همچنین شواهد محکمی از طرف خودشان دارند. برخی اشکال نادر و تهاجمی از بیماری آلزایمر وجود دارد که خیلی زود ظهور پیدا می کند – بین ۳۰ تا ۶۰ سالگی – و در میان خانواده ها دیده می شود. این شرایط به دلیل جهش در ژن هایی است که بر فرآیند تشکیل آمیلوئید و التهاب در مغز تاثیر می گذارند. برخی ژن های دیگر نیز هستند که با ریسک ابتلای دیرهنگام این بیماری ارتباط دارند. چندین کد برای پروتئین هایی که عناصر آبشار آمیلوئید را دربر دارند بر روی سیستم ایمنی ذاتی بدن تاثیر می گذارند – گروهی از مکانیسم هایی که به سرعت برای جلوگیری از گسترش عوامل بیماری زا در بدن فعال شده و منجر به بروز التهاب می شوند.

عوامل عفونت

محققانی که تمایل به آزمایش فرضیه عفونت دارند به تحقیق بر روی میکروب هایی پرداخته اند که در مغز هزاران بیمار مبتلا به آلزایمر پس از مرگشان وجود داشت. این میکروب ها در مغز بسیاری از آن ها وجود داشتند. استروپر می گوید، با این حال این مطالعات فقط همبستگی هایی را نشان می دهند که ممکن است هیچ ارتباطی با این مکانیسم ها نداشته باشند.

روت ایتزاکی، بیوفیزیکدان دانشگاه منچستر، انگلستان که شواهدی از ویروس هرپس سیمپلکس ۱ (HSV1) را در مغزهای بیماران آلزایمری پس از مرگشان در دهه ۱۹۹۰ گزارش کرده است، با این انتقادات برخورد کرده است. او تصور می کند که وجود میکروب ها در مغز اثبات کننده نقششان بوده و هم او و هم محققان دیگر شواهد خوبی در دست دارند که نشان می دهد ویروس ها عامل اصلی ابتلا به آلزایمر هستند. او می گوید، بیشتر ما همیشه تصدیق کرده ایم که آمیلوئید یک عامل بسیار مهم در بروز آلزایمر می باشد – اما علت آن نیست.

نمونه های بافت مغزی افراد مبتلا به آلزایمر در اکثر وارد حاوی میکروب بوده اند. اعتبار: پاتریس لاترون/ به بخش علوم مراجعه کنید/ SPL

چند میکروب مختلف به عنوان محرک بیماری آلزایمر معرفی شده اند که عبارتند از سه ویروس عامل تبخال انسانی و سه باکتری: کلامیدیا پنومونیه، عامل عفونت ریه؛ بورلیا بورگدورفری، عامل بیماری لایم؛ و اخیراً نیز پورفیروموناس ژنژیوالیس، عامل بیماری لثه معرفی شده است. به لحاظ تئوریکی هر عامل عفونی که بتواند به مغز حمله کند ممکن است این نقش محرک را داشته باشد (برخی شواهد ناخوشایند نیز وجود دارد که ویروس سارس (SARS-CoV-2) یا همان ویروسی که عامل زمینه ای بیماری کووید ۱۹ می باشد نیز این توانایی را دارا می باشد).

اکثر گروه های پژوهشی در حوزه میکروب به این موضوع علاقه مند بوده و دو مقاله جالب توجه نیز در سال ۲۰۱۸ به بررسی نقش ویروس های تبخال پرداخته است. یکی از این گروه ها، گروه جوئل دادلی از دانشکده پزشکی ایکاهن در مونت سینای نیویورک می باشد که حجم عظیمی از داده های مربوط به ژن ها، پروتئین ها و ضایعات بافتی مغز نزدیک به ۱۰۰۰ بیمار پس از مرگ را با توجه به پایگاه داده های مختلف مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. این تیم به دنبال ردپای مشهود ویروس ها در بافت مغز (بخش هایی از ژن ها یا پروتئین های خاص ویروس هرپس) بودند و به این نتیجه رسیدند که سطح ویروس تبخال انسانی ۶A (HHV-6A) و ویروس تبخال انسانی ۷ در افرادی که به بیماری آلزایمر مبتلا بوده اند بیشتر از گروه کنترل بوده است.

با این حال محققان دیگری مانند استیون جیکوبسون ویروس شناس موسسه ملی اختلالات عصبی و سکته مغزی در بتسدا، مریلند که تیمشان نمونه های مغزی بیش از ۱۰۰ بیمار را پس از مرگشان مورد مطالعه قرار داده بود، موفق نشدند تا یافته های دادلی را تکرار و اثبات نمایند.

همچنین علیرغم تعداد قابل توجهی از مغز بیمارانی که در مطالعه دادلی مورد ارزیابی قرار گرفته بودند، نتایج همبستگی لازم را نداشتند. مایکل هنکا در مرکز بیماری های عصبی آلمان، شهر بن می گوید، منبع داده ها نیز مسئله نگران کننده ای می باشد. مغز بیماران مبتلا به آلزایمر پیش از مرگشان در وضعیت بدی قرار داشت و قبل از کالبد شکافی بیشتر بافت مغز تجزیه می شود. میکروب ها به راحتی می توانند در آخرین روزهای زندگی بیماران و یا حتی پس از مرگشان نیز به داخل نفوذ پیدا کنند؛ او می گوید، ما نمی توانیم بعد از مرگ بیماران فرضیات زیادی را در مورد پاتوژن ها و عوامل بیماری زا ارائه دهیم، اما به مدت تقریباً سه دهه است که فرض های زیادی در این خصوص ارائه شده است.

مقاله دادلی پس از یک دهه مطالعه در تایوان که مغز ۸۰۰۰ نفر از بیماران آلوده به ویروس هرپس سیمپلکس را مورد بررسی قرار داده بود، این بار با تشکیل یک گروه کنترل ۲۵۰۰۰ نفری ادامه یافت ولی نتایج مشابه و قابل مقایسه ای دریافت نشد. گروه افراد آلوده به ویروس هرپس یا تبخال ۲.۵ برابر بیشتر از سایر افراد در معرض ابتلا به بیماری آلزایمر قرار داشتند، اما این رقم در افرادی که تحت درمان های دارویی تهاجمی برای مقابله با این ویروس قرار گرفته بودند تقریباً به صفر رسیده بود.

حتی قبل از پیشرفت های اخیر در خصوص این نظریه نیز، این ایده که عفونت ها ممکن است به نحوی منجر به تحریک بیماری آلزایمر بشوند، برای پژوهشگران یک کارآزمایی بالینی بسیار جالب توجه بود. در سال ۲۰۱۷ یک تیم از دانشگاه کلمبیا در شهر نیویورک شروع به آزمایش کردند که ببینند آیا داروی ضد ویروسی والاسیکلوویر می تواند زوال قدرت شناختی و تشکیل پلاک های آمیلوئیدی که در افراد مبتلا به بیماری آلزایمر خفیف وجود داشت را کند کند یا خیر. نتایج برای سال ۲۰۲۲ پیش بینی می شوند.

بار اثبات

هنگامی که مطالعات انسانی همبستگی های لازم را نشان می دهند، محققان غالباً برای یافتن علت های بیشتر به آزمایش بر روی حیوانات روی می آورند. با این حال مدل های حیوانی کافی نیستند؛ به عنوان مثال موش ها با افزایش سن دچار پلاک در مغز نمی شوند، مگر این که از مهندسی ژنتیک برای تولید آن ها استفاده شده باشد. موش های تراژنتیکی شده ۵xFAD به طور گسترده ای به این منظور مورد استفاده قرار گرفتند و پنج جهش مرتبط با ژن هایی که تولید پروتئین های پیش آمیلوئیدی را کدگذاری می کردند شناسایی گردید. در این موش ها، ژن های مدنظر در سطوح فوق العاده بالایی بیان شده و در سن دو ماهگی شروع به تشکیل پلاک کردند.

عصب شناس، رودولف تانزی و همکارانش در بیمارستان عمومی ماساچوست، چارلزتاون از مدل ۵xFAD برای بررسی ایده های آینده نگرانه استفاده کردند و این کار را در روز بعد از ظهر جمعه در سال ۲۰۰۸ زمانی که ساعت استراحت بود – و کارکنان و دانشجویان آن را به عنوان ساعت ارائه دیدگاه ها نیز می نامیدند – آغاز کرد.

تانزی به دنبال یافتن ژن های ریسک دار در ژنوم انسان بود و به ژن CD33 به عنوان پروتئینی که به طور گسترده ای در سیستم ایمنی ذاتی انسان نقش دارد، مشکوک شده بود. او به درب همسایه و دوست همکارش راب مویر مراجعه کرد تا نظر او را در مورد این ایده عجیب که سیستم ایمنی ذاتی در بدن می تواند ژن های یک فرد مبتلا به آلزایمر را دچار اختلال کند بپرسد.

مویر، عصب شناس، مشغول بررسی موضوعات جدیدی در خصوص علوم زیستی بود و در حال نوشتن مقاله ای در مورد پپتیدهای ضد میکروبی بود که در بسیاری از میرهای ایمنی ذاتی یافت می شود. او تانزی را صدا کرد: رفیق به این نگاه کن. در کامپیوتر او جدولی وجود داشت که پپتیدها را توصیف می کرد و همه آن ها نیز طول مشابهی را برای آمیلوئید β بوده و خواص مشابهی را دارا بودند. او پرسید، فکر می کنی آمیلوئید β می تواند یک پپتید ضد میکروبی باشد؟ تانزی تردیدی نکرده و گفت بیا آن را آزمایش کنیم!

مویر این ایده را مورد بررسی قرار داد. تانزی به این فکر می کرد که او همانند سگی به دنبال توپش است که هرگز آن را رها نمی کند.

تا به این جا هیچ کس در مورد این که آیا آمیلوئید β ممکن است نقش خاصی را ایفا کند فکر نکرده بود، در حالی که آمیلوئید دارای یک نقش محافظت کننده در میان بسیاری از گونه ها می باشد – یک شاخص بیولوژیکی قوی. قدمت این پروتئین به ۴۰۰ میلیون پیش می رسد و در نزدیک به دو سوم از مهره داران وجود دارد. آن ها حدس می زدند که شاید این پروتئین فراتر از یک ضایعه سمی باشد. شاید عملکرد مفیدی هم داشته باشد و این عملکر مفید این بود که میکروب هایی که به مغز راه پیدا می کنند را به دام انداخته و از بیماری زایی باز می دارد. این سیستم ممکن است هنگامی که مغز پیر می شود دچار اختلال بشود و توانایی خود را برای پاکسازی موثر آمیلوئیدها از دست بدهد.

تانزی که در رشته میکروبیولوژی تحصیل کرده بود از استفانی سوسکیا، دانشجوی کارشناسی ارشد خودش خواست تا سریعاً بررسی کند که آیا آمیلوئید β می تواند هشت میکروارگانیسم بیماری زای شایع از جمله استرپتوکوکوس پنومونیه و اشرشیاکلی را از بین ببرد یا خیر. او متوجه شد که آمیلوئید β قادر به این کار می باشد – حداقل به اندازه یک پپتید ضد میکروبی می تواند موثر باشد.

آن ها در سال ۲۰۱۰ این واقعیت را در مطبوعات منتشر کردند و مویر در سال های بعد مجموعه ای از آزمایشات دقیق تری را انجام داد تا فرضیه حفاظت ضد میکروبی خودش را بیشتر بررسی کند. آن ها باکتری سالمونلا تیفی موریوم را مستقیماً به مغز موش های ۵xFAD پلاک ساز تزریق کرده و متوجه شدند که تعداد بیشتری از آن ها در مقایسه با موش های غیر تراریخت و بدون پلاک زنده ماندند. آن ها نتایج مشابهی را در کرم های نماتد که آلوده با قارچ بیماری زای کاندیدا آلبیکانز بودند مشاهده کردند. در هر دو مورد، آمیلوئیدها شبکه چسبنده ای ایجاد کردند که پاتوژن های بیماری زا را بلعیده و نابود کردند (به بخش “چطور میکروب ها می توانند پلاک ها را تشکیل دهند” مراجعه کنید).

سپس تیم توجه خود را به ویروس های تبخال معطوف کردند که به عنوان عامل بیماری زای انسانی مرتبط با بیماری آلزایمر شناخته شده اند. آن ها ویروس HSV1 را به مغز موش های جوان ۵xFAD تزریق کردند. ظرف سه هفته، مغز موش های تراریخت با پلاک های آمیلوئیدی پر شد. هنگامی که این تیم آزمایش را با دوز کشنده ای از HSV1 تکرار کردند، مشاهده کردند که تعداد بیشتری از موش های تراریخت در مقایسه با گروه شاهد زنده مانده اند – و پلاک های قابل توجهی در مغز آن ها در عرض دو روز ظاهر گردید. تانزی می گوید، مشاهده آن بسیار حیرت انگیز بود.

HSV1 به قدری شیوع یافته است که بیش از نیمی از مردم جهان آن را در بدنشان دارند. اما مویر تمایل داشت تا اثرات HHV-6 را که در ۱۰ درصد از مغزهای سالم یافت می شود (هرچند اغلب در سطوح پایین و با تاثیر ناچیز) را نیز آزمایش نماید. موش ها در برابر عفونت HHV-6 مقاومت هستند و از این رو تیم مویر تاثیر این ویروس را به صورت کشت سه بعدی سلول های عصبی انسان بررسی کرده و برخی ویژگی های بیماری آلزایمر را بر روی آن مدل سازی نمودند. به طور معمول پس از شش هفته از آغاز کشت، پلاک های آمیلوئید تجمع پیدا کرده و توده های درهم تنیده تاو را به وجود آوردند. با این حال همان طور که محققان بر روی موش ها مشاهده کرده بودند، پلاک ها درست دو روز بعد از تزریق ویروس ظاهر شده بودند.

مویر و تانزی در ادامه به بررسی تاثیر ویروس های تبخال بر روی تشکیل تاو پرداختند و این که آیا این توده های درهم تنیده می توانند مانع از گسترش ویروس ها در سلول های عصبی بشوند یا خیر. مویر در دسامبر ۲۰۱۹ و پس از یک دوره بیماری کوتاه درگذشت، اما تانزی گفته است گروهش همچنان این خط کار را دنبال می کنند.

او می گوید که آزمایش های او تاکنون به این نتیجه رسیده است که اگر آمیلوئید β تولید شود، شما راحت تر از عفونت جان سالم به در خواهید برد. با این حال او اظهار کرده است که تا اثبات واقعی این موضوع فاصله زیادی وجود دارد – مشاهده این که بروز عفونت باعث ایجاد آبشار آمیلوئیدی بشود. ما تا به حال تفنگی که دود بدهد ندیده ایم. او می گوید هنوز هیچ کسی نمی داند که آیا خواص ضد میکروبی آمیلوئید β به عنوان بخشی از فرآیند فیزیولوژیکی نرمال در افراد محسوب می شود یا خیر و این که آمیلوئید β چقدر مکانیسم های دفاعی مغز حائز اهمیت است. عفونت می تواند یکی از راه های روشن کردن کبریت باشد که در نهایت آتش آلزایمر را بر می افروزد، درست همانند جهش های ژنتیکی نادر.

آزمایشگاه تانزی با آگاهی از این که هر اتفاقی که در آغاز یک بیماری می افتد ممکن است در زمان فرد مرگ دیگر وجود نداشته باشد، در حال توسعه تکنیک هایی برای جداسازی و آنالیز پلاک ها هستند تا ببینند آیا اصلاً میکروبی در داخل آن ها به دام افتاده است یا خیر. او می گوید این کار همانند یک حفاری باستان شناسانه است.

مطالعات پشتیبانی کننده

مطالعات تانزی هنوز به طور مستقل منتشر نشده است، اما آزمایش های دیگری وجود داشته اند که از فرضیه حفاظت ضد میکروبی پشتیبانی موثری به عمل آورده اند. به عنوان مثال دانشمندان شرکت بیوتکنولوژی Genentech در سان فرانسیسکو جنوبی، کالیفرنیا نشان داده اند که جهش در ژنی به نام PILRA که در سلول های ایمنی بیان می گردد، با کاهش ریسک ابتلا به آلزایمر ارتباط دارد. این ژن پروتئینی را می سازد که به ویروس تبخال و سایر ویروس ها کمک می کند تا وارد سلول های عصبی شوند و محققان می گویند جهش این ژن ممکن است از این کار جلوگیری نماید.

جالب تر از همه، مقاله یوو – مینگ لی زیست شناس شیمیایی از مرکز سرطان Memorial Sloan Kettering در نیویورک مکانیسمی را توضیح داده است که ممکن است التهاب عصبی را با تولید آمیلوئید β مرتبط سازد. تیم لی متوجه شدند که پروتئینی به نام IFITM3 در زمانی که ویروس ها وارد مغز می شوند تولید می شود. این پروتئین به یکی از آنزیم های آمیلوئید ساز به نام γ – سکرتاز متصل شده و تولید آمیلوئید را افزایش می دهد.

لی و تیمش نمونه های بانک مغز را بررسی کرده و دریافتند که بیان ژن IFITM3 با افزایش سن بیشتر می شود. همچنین در مغز بیماران مبتلا به آلزایمر نیز مقدار آن نسبت به افراد کنترل بیشتر بود. علاوه بر این آن ها در آزمایش بر روی سلول های مغزی کشت شده متوجه شدند که یک مولکول تقویت کننده التهاب که یک سیتوکین به نام اینترفرون می باشد، سطح IFITM3 و آمیلوئید β را افزایش می دهد (در نمونه های مغز انسان، هر جا که IFITM3 بیشتری وجود داشت، اینترفرون نیز زیاد بود). آن ها می گویند این نشان می دهد که این پروتئین می تواند به عنوان واسطه ای برای التهاب و فرآیند تولید آمیلوئید عمل نماید.

لی در حال بررسی این موضوع می باشد که آیا IFITM3 می تواند به یک نشانگر زیستی تبدیل شود که در تصمیم گیری در مورد این که کدام یک از بیماران باید در آزمایشات بالینی با درمان های ضد التهابی که γ – سکرتاز را هدف قرار می دهد شرکت کنند، کمک کند یا خیر. او همچنین در حال بررسی بر روی این موضوع است که آیا این پروتئین می تواند به یک هدف مفید برای تولید دارو تبدیل شود یا خیر.

د استروپر می گوید، این نتایج گام بزرگی به سوی پیشرفت هستند، چرا که این نوع آبشار پروتئینی می تواند در درمان بسیاری از بیماری های پیچیده ای از جمله سرطان نیز کمک کننده باشد. او می گوید، این فرآیند می تواند یا حاصل جهش هایی باشد که بیماری آلزایمر ارثی را سبب می شوند و با تولید آمیلوئید بیشتر باعث بروز التهاب می شوند، و یا این که عفونت هایی که منجر به بروز التهاب می شوند باعث تولید بیش از حد پپتیدهای آمیلوئید می گردند.

او می گوید اگر این موضوع صحیح باشد، می تواند دستاورد مهمی برای درمان آلزایمر باشد، چرا که متوقف کردن تولید آمیلوئید β می تواند بدین معنی باشد که عفونت ها تهدید بزرگتری را برای مغز ایجاد می کنند. اما اگر این تنها یک حدس و گمان باشد، اهمیت آمیلوئید β در خط دفاعی مغز بستگی به عوامل بیشتری دارد.

برخی از محققان هنوز در مورد این که عفونت ها نقش مهمی در بروز آلزایمر دارند شک دارند. جان هاردی عصب شناس در دانشگاه کالج لندن که جایزه مغز ۲۰۱۸ را با د استروپر و دیگران که با او در مطالعات آلزایمر همکاری کرده بودند به اشتراک گذاشت، می گوید او ۵ شرط بندی به مبلغ ۵۰۰ پوند انجام داده بود که نظریه حفاظت ضد میکروبی درست می باشد. او می گوید، اما من فکر نمی کنم که این امر به طور قطعی قابل اثبات باشد و فکر نمی کنم چیزهای بیشتری فراتر از ژنتیک وجود داشته باشد که در مورد آلزایمر توضیح داده شود. تارا اسپیرز – جونز عصب شناس دانشگاه ادینبورگ انگلستان می گوید هرچند اطلاعات موجود این احتمال را ایجاد می کنند که عفونت با ایجاد التهاب باعث برانگیخته شدن برخی از عوامل آلزایمر می شود، اما روند پیری طبیعی نیز می تواند توضیحی برای آن باشد. پیر شدن بزرگ ترین ریسک فاکتور برای ابتلا به آلزایمر می باشد. نظر شخصی من این است که دلیل التهاب عمومی در مغز می تواند افزایش سن باشد.

با این حال با وجود مدل های کاملی که تاکنون ایجاد شدند، هنوز هم برخی دانشمندان تصور می کنند که نظریه عفونت می تواند اثبات گردد، در حالی که حتی نشان دادن این که چه تعداد از موارد آلزایمر توسط یک میکروب ایجاد شده است کار دشواری است. جیکوبسون به شدت مشتاق احتمالات جدید شده است و امیدوار است تا بتواند از یک مارموست برای آزمایش نظریه عفونت استفاده کند، چرا که این پستاندار کوچک بیشتر از سایر مدل ها پاتولوژی آلزایمر در انسان را شبیه سازی می کند. تانزی در حال برنامه ریزی بر روی موشی است که ژن های آمیلوئید در آن به شدت مشابه انسان بوده و از این رو میزان آمیلوئید β انسان را در سطوح طبیعی فیزیولوژیکی بیان می کند. یک گام مهم دیگر نیز این است که آزمایشگاه های مستقلی را تنها برای این هدف تاسیس نمایند.

در مورد جایزه نورینز نیز ۴۰ متقاضی به امید دریافت این جایزه نقدی در ماه مارس اقدام به تحقیق کرده اند که نتایج آن ها بسیار چالش برانگیز خواهد بود. نورینز از بزرگی و اهمیت این کار آگاه است. او می گوید اثبات این موضوع که میکروب باعث بروز آلزایمر می شود، نیازمند سخت ترین شواهد برای ارائه کردن می باشد.

آیا این مقاله برای شما مفید بود؟
بله
تقریبا
خیر
منبع
www.nature.com

داریوش طاهری

اولیــــــن نیستیــم ولی امیـــــد اســــت بهتـــرین باشیـــــم...!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا