نکات فنگشویی در چیدمان منزل و دکوراسیون خانه برای آلزایمری
شهری که افراد آلزایمری به یاد میآورند شبیه جدیدترین عکسهای شهر نیست. شهری که در حافظهی آنهاست خیلی متفاوت است یعنی اگر عکسهای مربوط به شهر محل سکونتش را که در سالهای مختلف گرفته شده در پیش روی او بگذارند ممکن است عکس مربوط به سالهای گذشته را به عنوان شهر حال حاضر بشناسد.
یعنی زمان در ذهن و قلبشان ثابت است…
ساکنین در موسسه مراقبتی فرانسیس در فضای دوران جوانیشان زندگی میکنند این باعث میشود خاطرات گذشته را بیاد آورند.
مراقبین در این موسسه تلاش میکنند زندگی را برای ساکنین که به آلزایمر مبتلا هستند آسان کنند و هر کسی که وارد این موسسه میشود احساس میکند که به گذشته برگشته و گمان میکند که صاحبان خانه عاشق عتیقه میباشند حال آن که ساکنین با این وسایل زندگی میکنند.
در پشت این فضای متعلق به گذشته ایدهای نهفته است…
این چنین فضایی یک محیط سازگار برای آلزایمری ایجاد میکند و این چنین موسسه ای یک نمونه عینی است که از مدل پروفسور بوم الهام گرفته شده. پروفسور بوم که این مدل را در اتریش توسعه داده مشاهده کرد که با پیشرفت زوال عقل، فرد به دورهای از زندگیش که برایش بارزتر بوده بر میگردد. دوره ای که اصلیترین تجربیات احساسیش را داشته یعنی اولین تجربه دوستی، اولین تجربه کاری، انتخاب مکان زندگی یا ساخت خانه …
محیطی در این موسسه ایجاد شده که امکان میدهد که ساکنان احساس امنیت کنند و راحتتر بتوانند مسیرشان را پیدا کنند زیرا آنان خیلی از خاطرات جدید از حافظهشان پاک شده یا شاید بهتر است بگوییم ثبت نشده و بنابراین نمیتوانند با دنیای جدید ارتباط برقرار کنند.
در این موسسه عکسهایی بر روی درب اتاق هر آلزایمری نصب شده، عکسی واقعی از دوران جوانی و زیبایی ساکنین اتاق ها که به بیماران امکان می دهد اتاق خود را پیدا کنند به دلیل این که این انسان ها از نظر ذهنی در زمانی زندگی می کنند که جوان و زیبا بوده اند و وقتی در آیینه نگاه می کنند صورت پیر و پرچروکی که می بینند نمی شناسند و نمی دانند خودشان هستند. یعنی آلزایمری تصویری که از خودش دارد مشابه عکسی است که بر روی درب اتاقش نصب است به نوعی آن عکس یک آیینه است که او در آن خودش را می بیند و این امکان را به او می دهد که اتاقش را راحت تر بشناسد.
چه نتیجه ای از این شیوه خاص مراقبت از بیماران میگیرید؟
در مجموع در این موسسه به میزان بارزی کمتر شاهد رفتارهایی حاکی از عصبانیت بودیم منظورم کلا رفتارهایی مثل خشونت یا حالت های هیجانی. رفتارهایی عجیب نیز در این جا در مقایسه با موسسات دیگر کم تر است در تحقیقاتی که چند سال پیش انجام شد به پدیده ای دیگر پی بردیم. در موسساتی که بنابر اصول بوم اداره می شدند در مقایسه با نتایج بدست آمده در محیط های دیگر کاهش چشمگیری در مصرف و تجویز داروهای روان درمانی مشاهده شد.
ما امیدواریم با پیشرفت علم بتوانیم این بیماری را کنترل کنیم.
اثرات مفید این تفکر بدیهی است مثل تفکرات مشابه دیگر ویژگیهای فردی و تجربیات مربوط به زندگی شخصی ساکنان اصلی ترین جایگاه را در این جا دارند.این باعث می شود تا این افراد را از انزوایی که اغلب به علت بیماری به آن دچار شده اند خارج کنیم و آنها کمتر عصبانی و مضطرب میشوند و این ارتباط برقرار کردن را برایشان آسان تر می کند این تاثیرات مسلم و قطعی هستند اما جای تاسف است که ما دلایل کافی نداریم تا واقعیت ها و مکانیسم این تاثیرات را نشان دهیم پس خیلی کارهای انجام نشده در این زمینه هست هدف ما انتخاب تفکری مناسب تر و فراتر از رفتن از آن برای بهبود آنچه از قبل وجود داشته است.