سوالات دکتری علوم اعصاب سال ۱۴۰۴-۱۴۰۳؛ مباحث نوروآناتومی با پاسخهای تشریحی

The Brain: “The Divinest Part of the Body”
مغز: والاترین گوهر تن
کتاب آنلاین «پرسشهای چندگزینهای علوم اعصاب؛ جامعترین مرجع مباحث نوروآناتومی (Neuroanatomy MCQs)»
نویسنده: داریوش طاهری | برند علمی: آیندهنگاران مغز
در گستره پیچیده و گسترده علوم اعصاب، نوروآناتومی (Neuroanatomy) به عنوان پایهایترین و در عین حال تأثیرگذارترین شاخه شناخته میشود که بنیان فهم ما از ساختارهای دقیق و سازمانیافته سیستم عصبی مرکزی و محیطی را تشکیل میدهد. شناخت عمیق و جزئیات دقیق این ساختارها، نقطه شروع هر گونه تلاش پژوهشی و درمانی در حوزه اختلالات عصبی است.
این اثر ارزشمند، نخستین کتاب جامع و منظم است که مجموعهای دقیق، هدفمند و علمی از سؤالات چندگزینهای نوروآناتومی را گردآوری کرده است. محتوای کتاب بر پایه سؤالات واقعی آزمونهای دکتری علوم اعصاب (Neuroscience) طراحی شده و بستری حرفهای برای یادگیری مفهومی، تحلیلی و بالینی در اختیار دانشجویان، داوطلبان و پژوهشگران قرار میدهد.
ویژگی منحصربهفرد کتاب
در وبسایت رسمی آیندهنگاران مغز، تمامی پرسشهای این کتاب همراه با پاسخهای تشریحی و تحلیلی تا آخرین آزمون برگزارشده منتشر شدهاند؛ فرصتی بینظیر برای آموزش هدفمند و تحلیل عمیق سؤالات واقعی، مبتنی بر دانش نوین و شواهد بالینی.
مخاطبان اصلی
این مجموعه نهتنها برای دانشجویان و داوطلبان دکتری علوم اعصاب طراحی شده، بلکه برای دانشجویان پزشکی (Medicine)، نورولوژی (Neurology)، نوروسرجری (Neurosurgery)، و دیگر رشتههای مرتبط با علوم اعصاب منبعی بیبدیل محسوب میشود. تمرکز کتاب بر درک ساختار، ارتباطات و عملکرد سیستم عصبی مرکزی (CNS) با رویکردی آزمونمحور و بالینی است که یادگیری را به یک تجربه عمیق و کاربردی بدل میکند.
مزیتهای کلیدی کتاب
طبقهبندی علمی، منظم و دقیق سؤالات بر اساس سال و موضوع تخصصی
پاسخهای کاملاً تشریحی و تحلیلی برای درک عمیق و جامع مفاهیم
پوشش کامل مباحث پایه و بالینی نوروآناتومی؛ از نواحی قشری مغز تا مسیرهای حیاتی و شبکههای عصبی پیچیده
رویکردی یکپارچه از آموزش، ارزیابی و آمادگی آزمون با تمرکز بر کاربردهای بالینی و پژوهشی
درباره نویسنده
این کتاب به قلم داریوش طاهری و با حمایت علمی برند معتبر آیندهنگاران مغز تهیه شده است؛ تضمینی برای دقت علمی، بهروزرسانی مستمر و کاربردی بودن محتوا در مسیرهای پژوهشی و بالینی علوم اعصاب.
اگر در جستجوی تسلط بر مبانی نوروآناتومی، تحلیل استاندارد سؤالات و ارتقاء آمادگی آزمونی هستید، این کتاب راهنمایی بیرقیب و اثربخش برای شما خواهد بود.
آیندهنگاران مغز: «ما مغز را میشناسیم، تا آینده را بسازیم.»
سوالات دکتری علوم اعصاب سال 1404-1403؛ مباحث نوروآناتومی با پاسخهای تشریحی
۵۱- هسته آمبیگوس به کدام نواحی زیر عصبدهی میکند؟
الف) عضلات حنجره و حلق
ب) عضلات حنجره و عضلات ذوزنقهای
ج) عضلات حلق و عضلات ذوزنقهای
د) عضلات ذوزنقهای و عضلات جناغی
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ پرسش: گزینه الف
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: هسته آمبیگوس (Nucleus ambiguus)، عصب واگ (Vagus nerve)، عصب گلوسوفارنژیال (Glossopharyngeal nerve)، عصب حرکتی، عضلات حنجره (Laryngeal muscles)، عضلات حلق (Pharyngeal muscles)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
هسته آمبیگوس (Nucleus ambiguus) یکی از هستههای حرکتی در بصلالنخاع (Medulla oblongata) است که نقش بسیار مهمی در کنترل حرکات ناحیه سر و گردن دارد. این هسته فیبرهای حرکتی خود را عمدتاً از طریق عصب واگ (CN X) و تا حدی از طریق عصب گلوسوفارنژیال (CN IX) میفرستد.
فیبرهای حرکتی این هسته، عضلات حلق (Pharyngeal muscles) و عضلات حنجره (Laryngeal muscles) را عصبدهی میکنند. این عضلات در فرآیندهایی چون بلع (Swallowing)، تکلم (Speech) و تنفس (Respiration) نقش کلیدی دارند.
در مقابل، عضلات ذوزنقهای (Trapezius) و عضله استرنوکلیدوماستوئید (Sternocleidomastoid) توسط شاخه حرکتی عصب اکسسوری (Accessory nerve – CN XI) عصبدهی میشوند، نه توسط هسته آمبیگوس. بنابراین، ترکیب این عضلات در گزینههای دیگر نادرست است.
بررسی گزینهها
گزینه الف) عضلات حنجره و حلق
✅ درست است. هسته آمبیگوس از طریق عصب واگ و گلوسوفارنژیال این عضلات را عصبدهی میکند.
گزینه ب) عضلات حنجره و عضلات ذوزنقهای
❌ نادرست است. عضلات ذوزنقهای توسط عصب اکسسوری (CN XI) عصبدهی میشوند، نه هسته آمبیگوس.
گزینه ج) عضلات حلق و عضلات ذوزنقهای
❌ نادرست است. حلق درست است اما ذوزنقهای به اشتباه ذکر شده است.
گزینه د) عضلات ذوزنقهای و عضلات جناغی (استرنوکلیدوماستوئید)
❌ نادرست است. هر دو توسط عصب اکسسوری عصبدهی میشوند، نه هسته آمبیگوس.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
تنها گزینه صحیح که دقیقاً با عملکرد هسته آمبیگوس همخوانی دارد، گزینه الف است.
پاسخ صحیح: گزینه الف) عضلات حنجره و حلق ✅
۵۲- خونرسانی به بخش داخلی قشر پاریتال بر عهده کدام شریان است؟
الف) Anterior cerebral artery
ب) Middle cerebral artery
ج) Anterior communicating artery
د) Posterior communicating artery
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ پرسش: گزینه الف
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: قشر پاریتال (Parietal cortex)، خونرسانی مغزی (Cerebral blood supply)، شریان مغزی قدامی (Anterior cerebral artery – ACA)، شریان مغزی میانی (Middle cerebral artery – MCA)، شریانهای ارتباطی (Communicating arteries)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
خونرسانی به قشر مغز توسط شاخههای اصلی شریان کاروتید داخلی (Internal carotid artery) و شریان ورتبروبازیلار (Vertebrobasilar system) انجام میشود. ناحیه پاریتال (Parietal lobe) از نظر خونرسانی به دو بخش تقسیم میشود:
بخش خارجی و لترال قشر پاریتال بیشتر توسط شریان مغزی میانی (MCA) خونرسانی میشود.
بخش داخلی و مدیال قشر پاریتال عمدتاً توسط شریان مغزی قدامی (ACA) تأمین خون میشود.
نکته مهم این است که شریانهای ارتباطی قدامی و خلفی (Anterior & Posterior communicating arteries) نقش اصلی در اتصال شریانها و تشکیل دایره ویلیس (Circle of Willis) دارند و خونرسانی مستقیم به قشر مغز ندارند.
بررسی گزینهها
گزینه الف) Anterior cerebral artery
✅ درست است. شاخههای این شریان خونرسانی به بخش داخلی و مدیال قشر پاریتال را بر عهده دارند.
گزینه ب) Middle cerebral artery
❌ نادرست است. این شریان بخش لترال (خارجی) لوب پاریتال را خونرسانی میکند، نه بخش داخلی.
گزینه ج) Anterior communicating artery
❌ نادرست است. این شریان صرفاً یک شریان ارتباطی است و خونرسانی مستقیمی به قشر مغز ندارد.
گزینه د) Posterior communicating artery
❌ نادرست است. این شریان نیز ارتباطی است و نقشی در خونرسانی مستقیم قشر پاریتال ندارد.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
با توجه به تقسیمبندی خونرسانی، شریانی که بخش داخلی قشر پاریتال را خونرسانی میکند، شریان مغزی قدامی (ACA) است.
پاسخ صحیح: گزینه الف) Anterior cerebral artery ✅
۵۳- شریان Posterior cerebral کدام ناحیه زیر را خونرسانی میکند؟
الف) Pons
ب) Cerebellum
ج) Occipital lobe
د) Medulla oblongata
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ پرسش: گزینه ج
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: شریان مغزی خلفی (Posterior cerebral artery – PCA)، خونرسانی مغزی (Cerebral circulation)، لوب پسسری (Occipital lobe)، ساقه مغز (Brainstem)، مخچه (Cerebellum)، بصلالنخاع (Medulla oblongata)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
شریان مغزی خلفی (PCA) یکی از شاخههای انتهایی شریان بازیلار (Basilar artery) است. این شریان نقش حیاتی در خونرسانی به نواحی پسسری و بخشهایی از لوب تمپورال دارد. مهمترین ناحیهای که PCA خونرسانی میکند، لوب پسسری (Occipital lobe) است که مرکز اصلی پردازش بینایی در قشر مغز میباشد.
در مقابل، سایر گزینهها به شریانهای دیگری وابسته هستند:
Pons (پل مغزی) عمدتاً توسط شاخههای بازیلار (Pontine arteries) خونرسانی میشود.
Cerebellum (مخچه) خونرسانی خود را از شریانهای مخچهای (مانند PICA، AICA و SCA) دریافت میکند، نه PCA.
Medulla oblongata (بصلالنخاع) بیشتر توسط PICA و شاخههای ورتبرال خونرسانی میشود.
بنابراین PCA به طور مستقیم این نواحی را تغذیه نمیکند.
بررسی گزینهها
گزینه الف) Pons
❌ نادرست است. خونرسانی پونز از شاخههای بازیلار تأمین میشود.
گزینه ب) Cerebellum
❌ نادرست است. خونرسانی مخچه توسط PICA، AICA و SCA انجام میشود.
گزینه ج) Occipital lobe
✅ درست است. شریان مغزی خلفی خونرسان اصلی لوب پسسری است که مسئول پردازش بینایی است.
گزینه د) Medulla oblongata
❌ نادرست است. بصلالنخاع عمدتاً از PICA و شاخههای ورتبرال خونرسانی میشود.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
شریان مغزی خلفی (PCA) به طور مشخص ناحیه لوب پسسری (Occipital lobe) را خونرسانی میکند.
پاسخ صحیح: گزینه ج) Occipital lobe ✅
۵۴- کدامیک در خصوص شریان Adamkiewicz درست میباشد؟
الف) شریان زوج نخاعی میباشد.
ب) شریان تغذیهکننده دو سوم تحتانی نخاع است.
ج) شریان تغذیهکننده یک سوم تحتانی نخاع است.
د) از بههم پیوستن دو شریان رادیکولار قدامی و خلفی ایجاد میشود.
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ پرسش: گزینه ب
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: شریان آدمکویچ (Artery of Adamkiewicz)، شریان رادیکولومدولاری قدامی (Anterior radiculomedullary artery)، خونرسانی نخاع (Spinal cord blood supply)، دو سوم قدامی نخاع (Anterior two-thirds of spinal cord)، ناحیه کمری-خاجی (Lumbosacral region)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
شریان آدمکویچ (Artery of Adamkiewicz) که به آن شریان رادیکولومدولاری قدامی بزرگ نیز گفته میشود، یکی از مهمترین عروق تغذیهکننده نخاع است. این شریان معمولاً بین مهرههای T9 تا L2 از شاخههای بیندندهای خلفی یا کمری منشأ میگیرد.
وظیفه اصلی آن خونرسانی به دو سوم قدامی نخاع (Anterior two-thirds of spinal cord)، بهویژه در ناحیه کمری-خاجی است. اهمیت بالینی آن در این است که انسداد یا آسیب این شریان میتواند منجر به سندرم شریان نخاعی قدامی (Anterior spinal artery syndrome) و بروز علائمی چون فلج حرکتی دوطرفه و از دست رفتن حس درد و دما شود.
بررسی گزینهها
گزینه الف) شریان زوج نخاعی میباشد
❌ نادرست است. این شریان منفرد و اصلی است، نه زوج.
گزینه ب) شریان تغذیهکننده دو سوم تحتانی نخاع است
✅ درست است. این شریان خونرسانی عمده به دو سوم قدامی نخاع، خصوصاً در نواحی کمری و خاجی را بر عهده دارد.
گزینه ج) شریان تغذیهکننده یک سوم تحتانی نخاع است
❌ نادرست است. وظیفه آن محدود به یک سوم نخاع نیست بلکه دو سوم قدامی را تغذیه میکند.
گزینه د) از بههم پیوستن دو شریان رادیکولار قدامی و خلفی ایجاد میشود
❌ نادرست است. این شریان شاخهای مستقل است که مستقیماً از عروق بیندندهای یا کمری منشا میگیرد و با همجوشی دو شریان ایجاد نمیشود.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
با توجه به نقش اصلی شریان آدمکویچ در خونرسانی نخاع، گزینه صحیح گزینه ب است.
پاسخ صحیح: گزینه ب) شریان تغذیهکننده دو سوم تحتانی نخاع است ✅
۵۵- کدام هسته در مسیر Indirect استریاتوم به پالیدوم قرار دارد؟
الف) Substantia Nigra
ب) Subthalamic nucleus
ج) Claustrum
د) Red nucleus
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ پرسش: گزینه ب
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: استریاتوم (Striatum)، مسیر غیرمستقیم (Indirect pathway)، پالیدوم (Globus pallidus)، هسته سابتالامیک (Subthalamic nucleus)، عقدههای قاعدهای (Basal ganglia)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
سیستم عقدههای قاعدهای (Basal ganglia) شامل مجموعهای از هستههاست که نقش مهمی در کنترل حرکتی (Motor control)، تنظیم تونوس عضلانی (Muscle tone regulation) و یادگیری حرکتی (Motor learning) دارند. مسیرهای حرکتی در این شبکه شامل دو بخش اصلی هستند:
مسیر مستقیم (Direct pathway): فعالیت حرکتی را تسهیل میکند.
مسیر غیرمستقیم (Indirect pathway): فعالیت حرکتی را مهار میکند.
در مسیر غیرمستقیم، سیگنال از استریاتوم به سمت گلوبوس پالیدوس خارجی (GPe) میرود. سپس نورونهای مهاری از GPe به هسته سابتالامیک (Subthalamic nucleus) میرسند. هسته سابتالامیک سیگنال برانگیزشی (Glutamatergic) به گلوبوس پالیدوس داخلی (GPi) و سابستانشیا نیگرا رتیکولاتا (SNr) میفرستد. در نهایت این خروجیها باعث مهار تالاموس و کاهش فعالیت حرکتی میشوند.
بنابراین، هسته مهمی که در مسیر غیرمستقیم بین استریاتوم و پالیدوم قرار دارد، هسته سابتالامیک (Subthalamic nucleus) است.
بررسی گزینهها
گزینه الف) Substantia Nigra
❌ نادرست است. بخشی از مسیر مستقیم و همچنین در حلقههای دوپامینی نقش دارد، اما در مسیر غیرمستقیم بین استریاتوم و پالیدوم قرار ندارد.
گزینه ب) Subthalamic nucleus
✅ درست است. این هسته در مسیر غیرمستقیم نقش کلیدی دارد و سیگنال برانگیزشی به پالیدوم داخلی میفرستد.
گزینه ج) Claustrum
❌ نادرست است. این ساختار ارتباطی نقش مستقیمی در مسیرهای حرکتی عقدههای قاعدهای ندارد.
گزینه د) Red nucleus
❌ نادرست است. این هسته در مسیر حرکتی خارج هرمی (Rubrospinal tract) فعال است، نه در مسیر استریاتوم به پالیدوم.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
هستهای که در مسیر غیرمستقیم استریاتوم به پالیدوم قرار دارد، هسته سابتالامیک (Subthalamic nucleus) است.
پاسخ صحیح: گزینه ب) Subthalamic nucleus ✅
۵۶- کدام مسیر ورودی مخچه از طریق پایک فوقانی وارد مخچه میشود؟
الف) دهلیزی مخچهای
ب) کونئوسربلار
ج) نخاعی مخچهای قدامی
د) نخاعی مخچهای خلفی
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ پرسش: گزینه ج
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: مخچه (Cerebellum)، پایک مخچهای فوقانی (Superior cerebellar peduncle)، مسیر نخاعی-مخچهای قدامی (Anterior spinocerebellar tract)، مسیر نخاعی-مخچهای خلفی (Posterior spinocerebellar tract)، مسیر دهلیزی-مخچهای (Vestibulocerebellar pathway)، مسیر کونئوسربلار (Cuneocerebellar tract)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
مخچه از طریق سه پایک اصلی با سایر بخشهای دستگاه عصبی در ارتباط است:
پایک مخچهای تحتانی (Inferior cerebellar peduncle): حامل ورودیهایی از مسیر دهلیزی-مخچهای (Vestibulocerebellar)، نخاعی-مخچهای خلفی (Posterior spinocerebellar) و کونئوسربلار (Cuneocerebellar).
پایک مخچهای میانی (Middle cerebellar peduncle): عمدتاً حامل اطلاعات قشری از طریق پل مغزی (Pontocerebellar fibers).
پایک مخچهای فوقانی (Superior cerebellar peduncle): بیشتر مسیر خروجی (Efferent) دارد، اما یک ورودی مهم به نام مسیر نخاعی-مخچهای قدامی (Anterior spinocerebellar tract) نیز از این طریق وارد مخچه میشود.
بنابراین تنها مسیری که از طریق پایک فوقانی وارد مخچه میشود، مسیر نخاعی-مخچهای قدامی است.
بررسی گزینهها
گزینه الف) دهلیزی مخچهای
❌ نادرست است. این مسیر از طریق پایک تحتانی وارد مخچه میشود.
گزینه ب) کونئوسربلار
❌ نادرست است. این مسیر نیز از طریق پایک تحتانی وارد میشود.
گزینه ج) نخاعی مخچهای قدامی
✅ درست است. این مسیر تنها ورودی اصلی از طریق پایک فوقانی است.
گزینه د) نخاعی مخچهای خلفی
❌ نادرست است. این مسیر ورودی خود را از طریق پایک تحتانی به مخچه میفرستد.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
تنها مسیری که ورودی آن از طریق پایک مخچهای فوقانی وارد مخچه میشود، مسیر نخاعی-مخچهای قدامی است.
پاسخ صحیح: گزینه ج) نخاعی مخچهای قدامی ✅
۵۷- همه سلولهای زیر در قشر مخچه مهاری هستند، بجز:
الف) گرانولار
ب) سبدی
ج) پورکنژ
د) سبدی
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ پرسش: گزینه الف
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: قشر مخچه (Cerebellar cortex)، سلول پورکنژ (Purkinje cell)، سلول گرانولار (Granule cell)، سلول سبدی (Basket cell)، سلول ستارهای (Stellate cell)، مهاری (Inhibitory)، تحریکی (Excitatory)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
قشر مخچه شامل سه لایه اصلی است:
لایه مولکولی (Molecular layer): شامل سلولهای ستارهای (Stellate) و سبدی (Basket) است.
لایه پورکنژ (Purkinje layer): شامل سلولهای پورکنژ است.
لایه دانهای (Granular layer): شامل سلولهای گرانولار (Granule) و سلولهای گلژی است.
از نظر نوع نوروترانسمیتر:
بیشتر سلولهای قشر مخچه مانند سلولهای پورکنژ، سبدی، ستارهای و گلژی، مهاری (Inhibitory) هستند و از GABA بهعنوان انتقالدهنده عصبی استفاده میکنند.
تنها استثنا، سلولهای گرانولار (Granule cells) هستند که تحریکی (Excitatory) بوده و از گلوتامات (Glutamate) استفاده میکنند.
بنابراین، همه سلولهای قشر مخچه مهاری هستند به جز سلولهای گرانولار.
بررسی گزینهها
گزینه الف) گرانولار
✅ درست است. این سلولها تحریکی هستند و تنها استثنا در میان سلولهای قشر مخچه محسوب میشوند.
گزینه ب) سبدی
❌ نادرست است. سلولهای سبدی مهاریاند و از GABA استفاده میکنند.
گزینه ج) پورکنژ
❌ نادرست است. سلولهای پورکنژ نیز مهاریاند و خروجی اصلی قشر مخچه را تشکیل میدهند.
گزینه د) سبدی
❌ تکرار گزینه ب است و همانطور که گفته شد مهاری است.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
تنها سلول قشر مخچه که مهاری نیست و تحریکی است، سلول گرانولار است.
پاسخ صحیح: گزینه الف) گرانولار ✅
۵۸- بازوی خلفی کپسول داخلی در داخل مجاورت کدام ساختار زیر است؟
الف) Caudate
ب) Lentiform
ج) Thalamus
د) Claustrum
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ پرسش: گزینه ج
بسیار عالی 🌹
برای این سؤال باید به آناتومی کپسول داخلی (Internal Capsule) توجه کنیم.
کپسول داخلی به سه بخش تقسیم میشود: بازوی قدامی (Anterior limb)، زانو (Genu) و بازوی خلفی (Posterior limb).
بازوی قدامی بین هسته دمی (Caudate nucleus) و عدسی (Lentiform nucleus) قرار دارد.
زانو (Genu) محل قوس بین بازوی قدامی و خلفی است.
بازوی خلفی بین هسته عدسی (Lentiform) و تالاموس (Thalamus) قرار دارد.
بنابراین، بازوی خلفی کپسول داخلی در مجاورت تالاموس (Thalamus) است.
✅ پاسخ صحیح: ج) Thalamus
۵۹- همه موارد زیر در خصوص مخچه صحیح است، بجز:
الف) الیاف Climbing fiber پس از رسیدن به لایه مولکولار با سلولهای پورکنژ ختم میشوند.
ب) مسیر Dentothalamic از هسته دندانهای به هسته Anteroventral تالاموس ختم میشود.
ج) مسیر الیاف وابران از هسته Fastigial بر تون عضلانی همان طرف اثر میگذارد.
د) الیاف Mossy fiberها با سلولهای Granular سیناپس میکنند.
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ پرسش: گزینه ب
خیلی عالی 🌹
بیاییم تکتک گزینهها را بررسی کنیم:
الف) الیاف Climbing fiber پس از رسیدن به لایه مولکولار با سلولهای پورکنژ ختم میشوند.
صحیح است ✅. Climbing fibers از Olive تحتانی منشاء میگیرند و به صورت مستقیم روی سلولهای پورکنژ سیناپس میکنند.
ب) مسیر Dentothalamic از هسته دندانهای به هسته Anteroventral تالاموس ختم میشود.
نادرست ❌. مسیر دنتوتالامیک (Dentothalamic tract) از هسته دندانهای (Dentate nucleus) خارج شده و عمدتاً به هسته Ventrolateral (VL) تالاموس ختم میشود، نه به هسته Anteroventral.
ج) مسیر الیاف وابران از هسته Fastigial بر تون عضلانی همان طرف اثر میگذارد.
صحیح است ✅. هسته Fastigial بیشتر در ارتباط با کنترل تعادل و تون عضلانی تنه و اندامهای پروگزیمال است و اثر آن عمدتاً در همان طرف اعمال میشود.
د) الیاف Mossy fiberها با سلولهای Granular سیناپس میکنند.
صحیح است ✅. Mossy fibers روی سلولهای گرانولار (Granule cells) در لایه گرانولار سیناپس میزنند.
بنابراین گزینه نادرست:
✅ ب) مسیر Dentothalamic از هسته دندانهای به هسته Anteroventral تالاموس ختم میشود.
۶۰- کدامیک از هستههای ساقه مغز بیشترین میزان گرانولهای ملانین را دارد؟
الف) Red nuclei
ب) Substantia Nigra
ج) Raphe nuclei
د) Pretectal nuclei
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ پرسش: گزینه ب
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: ساقه مغز (Brainstem)، هستههای حرکتی (Brainstem nuclei)، ماده سیاه (Substantia Nigra)، ملانین عصبی (Neuromelanin)، هسته سرخ (Red nucleus)، هستههای رافه (Raphe nuclei)، هسته پرتکتال (Pretectal nuclei)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
در ساقه مغز، برخی هستهها حاوی ملانین عصبی (Neuromelanin) هستند که رنگ قهوهای تیره به بافت میدهد و نشاندهنده ذخیره دوپامین یا نوراپینفرین است.
Substantia Nigra (ماده سیاه): بیشترین میزان گرانولهای ملانین را دارد. این سلولها دوپامینرژیک (Dopaminergic neurons) هستند و نقش مهمی در کنترل حرکتی (Motor control) و عقدههای قاعدهای (Basal ganglia) دارند.
Red nucleus (هسته سرخ): نورونهای حاوی ملانین کمتری دارد و بیشتر با مسیر روبرو-اسپاینال (Rubrospinal tract) مرتبط است.
Raphe nuclei (هستههای رافه): عمدتاً سروتونینرژیک هستند و ملانین قابل توجهی ندارند.
Pretectal nuclei (هستههای پرتکتال): در بازتابهای مردمک نقش دارند و حاوی ملانین نیستند.
بررسی گزینهها
گزینه الف) Red nuclei
❌ نادرست است. این هسته ملانین کمتری دارد و رنگدانه اصلی در آن مشاهده نمیشود.
گزینه ب) Substantia Nigra
✅ درست است. این هسته بیشترین گرانولهای ملانین را در ساقه مغز دارد و رنگ تیره آن ناشی از ملانین عصبی است.
گزینه ج) Raphe nuclei
❌ نادرست است. سروتونینرژیک هستند و ملانین قابل توجه ندارند.
گزینه د) Pretectal nuclei
❌ نادرست است. فاقد ملانین عصبی هستند و عملکرد آنها عمدتاً بینایی و بازتاب مردمک است.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
هستهای که بیشترین مقدار گرانولهای ملانین را در ساقه مغز دارد، Substantia Nigra است.
پاسخ صحیح: گزینه ب) Substantia Nigra ✅
۶۱- کدام بخش از ساقه مغز اصلیترین جایگاه نورونهای بهترتیب سروتونرژیک و دوپامینرژیک است؟
الف) ماده سیاه – هسته قرمز
ب) هسته ونترال تگمنتوم – هسته رافه
ج) هسته رافه – هسته ونترال تگمنتوم
د) هسته قرمز – ماده سیاه
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ پرسش: گزینه ج
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: ساقه مغز (Brainstem)، نورونهای سروتونرژیک (Serotonergic neurons)، نورونهای دوپامینرژیک (Dopaminergic neurons)، هسته رافه (Raphe nuclei)، هسته ونترال تگمنتوم (Ventral tegmental area – VTA)، ماده سیاه (Substantia Nigra)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
ساقه مغز شامل هستههای متعددی است که نقش حیاتی در تنظیم انتقالدهندههای عصبی (Neurotransmitter regulation) و کنترل رفتار و حرکت دارند. دو گروه مهم نورونی عبارتند از:
نورونهای سروتونرژیک (Serotonergic neurons): عمدتاً در هستههای رافه (Raphe nuclei) واقع شدهاند و سروتونین (Serotonin) تولید میکنند. این نورونها در تنظیم خلق، خواب، اشتها و کنترل درد نقش دارند.
نورونهای دوپامینرژیک (Dopaminergic neurons): بیشترین تراکم در هسته ونترال تگمنتوم (Ventral tegmental area – VTA) و همچنین ماده سیاه (Substantia Nigra) دارند. VTA بیشتر با سیستم پاداش و انگیزه و ماده سیاه با کنترل حرکتی (Motor control) مرتبط است.
بنابراین ترتیب صحیح برای نورونهای سروتونرژیک و دوپامینرژیک بهترتیب: هسته رافه → هسته ونترال تگمنتوم است.
بررسی گزینهها
گزینه الف) ماده سیاه – هسته قرمز
❌ نادرست است. ماده سیاه دوپامینرژیک است ولی هسته قرمز سروتونرژیک نیست.
گزینه ب) هسته ونترال تگمنتوم – هسته رافه
❌ نادرست است. ترتیب نورونها سروتونرژیک → دوپامینرژیک است، نه برعکس.
گزینه ج) هسته رافه – هسته ونترال تگمنتوم
✅ درست است. هسته رافه سروتونرژیک است و هسته ونترال تگمنتوم دوپامینرژیک.
گزینه د) هسته قرمز – ماده سیاه
❌ نادرست است. هسته قرمز سروتونرژیک یا دوپامینرژیک اصلی نیست.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
ترتیب صحیح نورونهای سروتونرژیک و دوپامینرژیک در ساقه مغز: هسته رافه → هسته ونترال تگمنتوم.
پاسخ صحیح: گزینه ج) هسته رافه – هسته ونترال تگمنتوم ✅
۶۲- همه موارد زیر در خصوص راه عصبی حس ارتعاش صحیح است، بجز:
الف) هستههای گراسیلیس و کونئاتوس جایگاه نورون دوم این مسیر عصبی هستند.
ب) مسیر Medial lemniscus مربوط به این راه عصبی است.
ج) اولین نورون این راه عصبی در نخاع شوکی قرار دارد.
د) این راه به هسته Postero-ventrolateral (PVL) تالاموس منتهی میشود.
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ پرسش: گزینه د
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: حس ارتعاش (Vibration sense)، راه ستونهای خلفی-میانی (Dorsal column–medial lemniscus pathway)، نورون اول (First-order neuron)، نورون دوم (Second-order neuron)، هستههای گراسیلیس و کونئاتوس (Gracile & Cuneate nuclei)، مدیال لمینسکوس (Medial lemniscus)، تالاموس (Thalamus), PVL nucleus
توضیح بر اساس کلیدواژهها
حس ارتعاش و حس لمسی دقیق از طریق راه ستونهای خلفی-میانی (Dorsal column–medial lemniscus pathway) منتقل میشود:
نورون اول (First-order neuron): در گنگلیونهای ریشه پشتی نخاع (Dorsal root ganglia) قرار دارد و آکسون آن وارد ستونهای خلفی نخاع میشود.
نورون دوم (Second-order neuron): در هستههای گراسیلیس و کونئاتوس (Gracile & Cuneate nuclei) بصلالنخاع واقع شده است.
آکسون نورون دوم از این هستهها عبور کرده و مسیر Medial lemniscus را تشکیل میدهد و به تالاموس صعود میکند.
نورون سوم (Third-order neuron): در هسته Ventral posterolateral (VPL) تالاموس واقع شده و به قشر سوماتوسنسوری حرکتی (Postcentral gyrus) میرود.
نکته مهم: هسته صحیح تالاموسی که این مسیر به آن منتهی میشود Ventral posterolateral (VPL) است، نه Postero-ventrolateral (PVL) که اصطلاح نادرستی است و در منابع علمی وجود ندارد.
بررسی گزینهها
گزینه الف) هستههای گراسیلیس و کونئاتوس جایگاه نورون دوم این مسیر عصبی هستند.
✅ درست است. نورون دوم در این هستهها قرار دارد.
گزینه ب) مسیر Medial lemniscus مربوط به این راه عصبی است.
✅ درست است. آکسون نورون دوم از هستههای گراسیلیس و کونئاتوس عبور کرده و مسیر Medial lemniscus را میسازد.
گزینه ج) اولین نورون این راه عصبی در نخاع شوکی قرار دارد.
✅ درست است. نورون اول در گانگلیون ریشه پشتی نخاع قرار دارد و وارد ستونهای خلفی میشود.
گزینه د) این راه به هسته Postero-ventrolateral (PVL) تالاموس منتهی میشود.
❌ نادرست است. هسته صحیح Ventral posterolateral (VPL) تالاموس است.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
تنها گزینه نادرست که با آناتومی مسیر حس ارتعاش مغایرت دارد، گزینه د است.
پاسخ صحیح: گزینه د) این راه به هسته Postero-ventrolateral (PVL) تالاموس منتهی میشود ❌
۶۳- همه ساختمانهای زیر در بصلالنخاع قابل مشاهده هستند، بجز:
الف) Medial longitudinal fasciculus
ب) Inferior olivary complex
ج) Solitary nucleus
د) Ventral tegmental area
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ پرسش: گزینه د
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: بصلالنخاع (Medulla oblongata)، راههای عصبی طولی (Longitudinal tracts)، هستههای ساقه مغز (Brainstem nuclei)، Medial longitudinal fasciculus (MLF)، Inferior olivary complex، Solitary nucleus، Ventral tegmental area (VTA)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
بصلالنخاع بخشی از ساقه مغز است که شامل هستهها و مسیرهای عصبی متعددی میباشد و نقش حیاتی در تنظیم عملکردهای خودکار (Autonomic functions)، کنترل حرکت (Motor control) و انتقال اطلاعات حسی و حرکتی دارد.
Medial longitudinal fasciculus (MLF): مسیر طولی که حرکات چشم و سر را هماهنگ میکند و در بصلالنخاع قابل مشاهده است.
Inferior olivary complex: هستهای بزرگ در بصلالنخاع که با مخچه (Cerebellum) ارتباط دارد و در یادگیری حرکتی نقش دارد.
Solitary nucleus: هسته حسی که اطلاعات دهان، گلو، قلب و احشاء را دریافت میکند و در بصلالنخاع قرار دارد.
Ventral tegmental area (VTA): هسته دوپامینرژیک است که عمدتاً در میانمغز (Midbrain) واقع شده و در بصلالنخاع دیده نمیشود.
بررسی گزینهها
گزینه الف) Medial longitudinal fasciculus
✅ درست است. در بصلالنخاع قابل مشاهده است.
گزینه ب) Inferior olivary complex
✅ درست است. از ساختارهای شاخص بصلالنخاع است.
گزینه ج) Solitary nucleus
✅ درست است. هسته حسی مهم بصلالنخاع است.
گزینه د) Ventral tegmental area
❌ نادرست است. این هسته در میانمغز واقع شده و در بصلالنخاع وجود ندارد.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
تنها ساختاری که در بصلالنخاع قابل مشاهده نیست، Ventral tegmental area (VTA) است.
پاسخ صحیح: گزینه د) Ventral tegmental area ✅
۶۴- نورون مرتبه دوم همه حسهای زیر در بصلالنخاع است، بجز:
الف) Light touch
ب) Discriminative touch
ج) Proprioceptive
د) Vibratory
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ پرسش: گزینه الف
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: نورون مرتبه دوم (Second-order neuron)، بصلالنخاع (Medulla oblongata)، لمس سبک (Light touch)، لمس تمییزی (Discriminative touch)، حس عمقی/پروپریوسپتیو (Proprioception)، حس ارتعاشی (Vibration sense)، ستونهای خلفی-میانی (Dorsal column–medial lemniscus pathway)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
حسهای لمسی دقیق مانند لمس تمییزی (Discriminative touch)، حس پروپریوسپتیو (Proprioception) و حس ارتعاشی (Vibration) از طریق مسیر ستونهای خلفی–میانی (Dorsal column–medial lemniscus pathway) به بصلالنخاع منتقل میشوند.
در این مسیر، نورون اول (First-order neuron) در گنگلیون ریشه پشتی (Dorsal root ganglion) قرار دارد و آکسون آن وارد ستونهای خلفی نخاع میشود.
نورون دوم (Second-order neuron) در هستههای گراسیلیس و کونئاتوس (Gracile & Cuneate nuclei) بصلالنخاع واقع شده و آکسون آن مسیر Medial lemniscus را تشکیل میدهد و به تالاموس میرود.
حس لمس سبک (Light touch) معمولاً از مسیرهای مختلفی عبور میکند که ممکن است نورون مرتبه دوم آن در سطح نخاع (Spinal cord) باشد و الزاماً در بصلالنخاع قرار ندارد.
بررسی گزینهها
گزینه الف) Light touch
✅ درست است. نورون مرتبه دوم این حس در نخاع است، نه در بصلالنخاع.
گزینه ب) Discriminative touch
❌ نادرست است. نورون دوم در بصلالنخاع قرار دارد.
گزینه ج) Proprioceptive
❌ نادرست است. نورون دوم در هستههای ستون خلفی بصلالنخاع قرار دارد.
گزینه د) Vibratory
❌ نادرست است. نورون دوم در هستههای ستون خلفی بصلالنخاع است.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
تنها حسی که نورون مرتبه دوم آن در بصلالنخاع قرار ندارد، لمس سبک (Light touch) است.
پاسخ صحیح: گزینه الف) Light touch ✅
۶۵- همه مسیرهای نورونی زیر در Reticular Activating System شرکت میکنند، بجز:
الف) سروتونرژیک
ب) گلوتاماترژیک
ج) آدرنرژیک
د) کولینرژیک
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ پرسش: گزینه الف
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: سیستم فعالکننده شبکهای (Reticular Activating System – RAS)، نورون سروتونرژیک (Serotonergic neurons)، نورون گلوتاماترژیک (Glutamatergic neurons)، نورون آدرنرژیک (Adrenergic neurons)، نورون کولینرژیک (Cholinergic neurons)، هوشیاری (Arousal)، توجه (Attention)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
RAS مجموعهای از نورونهای مغزی است که نقش حیاتی در تنظیم سطح هوشیاری (Arousal)، توجه (Attention) و چرخه خواب و بیداری (Sleep–wake cycle) دارد. این سیستم شامل نورونهای مختلف با انتقالدهندههای عصبی متنوع است:
نورونهای گلوتاماترژیک (Glutamatergic): نقش برانگیزشی قوی در فعالسازی قشر مغز دارند.
نورونهای آدرنرژیک (Adrenergic): از هستههای لایههای بصلالنخاع و پل منشا میگیرند و در افزایش سطح هوشیاری مؤثرند.
نورونهای کولینرژیک (Cholinergic): از هستههای پونتین و میانی منشا میگیرند و نقش کلیدی در انتقال سیگنال به تالاموس و قشر مغز دارند.
در مقابل:
نورونهای سروتونرژیک (Serotonergic): عمدتاً در هستههای رافه (Raphe nuclei) واقع شدهاند و نقش اصلی آنها تنظیم خلق، خواب و درد است و به طور مستقیم RAS را فعال نمیکنند.
بررسی گزینهها
گزینه الف) سروتونرژیک
✅ درست است. سروتونین نقش مستقیم در فعالسازی RAS ندارد و بیشتر در تنظیم خواب و خلق دخیل است.
گزینه ب) گلوتاماترژیک
❌ نادرست است. نورونهای گلوتاماترژیک اصلیترین نورونهای برانگیزنده RAS هستند.
گزینه ج) آدرنرژیک
❌ نادرست است. نورونهای آدرنرژیک در افزایش هوشیاری و RAS فعال هستند.
گزینه د) کولینرژیک
❌ نادرست است. نورونهای کولینرژیک نقش کلیدی در انتقال سیگنال RAS به قشر دارند.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
تنها مسیر نورونی که در فعالسازی مستقیم RAS شرکت نمیکند، نورونهای سروتونرژیک هستند.
پاسخ صحیح: گزینه الف) سروتونرژیک ✅
۶۶- همه اعصاب مغزی زیر از Pontomedullary junction خارج میشوند، بجز:
الف) Facial
ب) Vestibulocochlear
ج) Abducent
د) Glossopharyngeal
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ پرسش: گزینه د
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: اعصاب مغزی (Cranial nerves)، محل خروج عصبی (Exit point)، Pontomedullary junction، Facial nerve (CN VII)، Vestibulocochlear nerve (CN VIII)، Abducent nerve (CN VI)، Glossopharyngeal nerve (CN IX)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
Pontomedullary junction محل اتصال پل مغزی (Pons) و بصلالنخاع (Medulla oblongata) است و برخی اعصاب مغزی از این ناحیه خارج میشوند:
Abducent nerve (CN VI): از سطح قدامی پل مغزی در مجاورت خط میانی خارج میشود.
Facial nerve (CN VII) و Vestibulocochlear nerve (CN VIII): از ناحیه جانبی پل مغزی در تقاطع با بصلالنخاع خارج میشوند.
در مقابل:
Glossopharyngeal nerve (CN IX): از بصلالنخاع در سطح جانبی، بالاتر از حلقه بصلالنخاع-مغز (Postolivary sulcus) خارج میشود و از Pontomedullary junction خارج نمیشود.
بررسی گزینهها
گزینه الف) Facial
❌ نادرست است. از Pontomedullary junction خارج میشود.
گزینه ب) Vestibulocochlear
❌ نادرست است. از Pontomedullary junction خارج میشود.
گزینه ج) Abducent
❌ نادرست است. از سطح قدامی Pontomedullary junction خارج میشود.
گزینه د) Glossopharyngeal
✅ درست است. این عصب از سطح جانبی بصلالنخاع خارج میشود و مستقیماً از Pontomedullary junction عبور نمیکند.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
تنها عصب مغزی که از Pontomedullary junction خارج نمیشود، Glossopharyngeal nerve (CN IX) است.
پاسخ صحیح: گزینه د) Glossopharyngeal ✅
۶۷- همه موارد زیر در خصوص سندرم والنبرگ (Lateral medullary syndrome) صحیح است، بجز:
الف) بهسبب ترومبوز شریان Posterior Inferior Cerebellar ایجاد میشود.
ب) باعث بروز اختلال حس حرارت و درد در سمت مقابل میشود.
ج) موجب ضایعه در مسیر Corticospinal میشود.
د) باعث آسیب به بصلالنخاع گردیده و بلع و تکلم مختل میشود.
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ پرسش: گزینه ج
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: سندرم والنبرگ (Lateral medullary syndrome – Wallenberg syndrome)، شریان خلفی تحتانی مخچه (Posterior Inferior Cerebellar Artery – PICA)، مسیر اسپاینوتالامیک (Spinothalamic tract)، مسیر قشری-نخاعی (Corticospinal tract)، بصلالنخاع (Medulla oblongata)، بلع (Swallowing)، تکلم (Speech), علائم حسی و حرکتی
توضیح بر اساس کلیدواژهها
سندرم والنبرگ ناشی از انسداد یا ترومبوز شریان Posterior Inferior Cerebellar (PICA) یا شاخههای آن است و باعث ضایعه جانبی بصلالنخاع (Lateral medulla) میشود.
علائم حسی: اختلال حس درد و دما (Pain & temperature) در سمت مقابل بدن به دلیل آسیب به مسیر Spinothalamic tract و در سمت همان طرف صورت به دلیل آسیب به هسته Spinal trigeminal.
علائم حرکتی: مسیر Corticospinal در این سندرم معمولاً درگیر نمیشود، زیرا این مسیر در بخش قدامی بصلالنخاع و بیشتر در مدیال قرار دارد.
اختلال بلع و تکلم: به دلیل آسیب به هستههای Glossopharyngeal و Vagus و دیگر ساختارهای جانبی بصلالنخاع ایجاد میشود.
علائم دیگر: سرگیجه، حالت تهوع، ناهماهنگی حرکتی (Ataxia) ناشی از آسیب به هستههای مخچهای جانبی (Inferior cerebellar peduncle).
بررسی گزینهها
گزینه الف) بهسبب ترومبوز شریان Posterior Inferior Cerebellar ایجاد میشود.
✅ درست است. انسداد PICA شایعترین علت سندرم والنبرگ است.
گزینه ب) باعث بروز اختلال حس حرارت و درد در سمت مقابل میشود.
✅ درست است. آسیب به مسیر اسپاینوتالامیک این علائم را ایجاد میکند.
گزینه ج) موجب ضایعه در مسیر Corticospinal میشود.
❌ نادرست است. مسیر قشری-نخاعی (Corticospinal tract) درگیر نمیشود زیرا این مسیر در بخش میانی بصلالنخاع قرار دارد، نه جانبی.
گزینه د) باعث آسیب به بصلالنخاع گردیده و بلع و تکلم مختل میشود.
✅ درست است. آسیب به هستههای جانبی بصلالنخاع باعث اختلال بلع و تکلم میشود.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
تنها گزینه نادرست که با آناتومی و پاتوفیزیولوژی سندرم والنبرگ مطابقت ندارد، گزینه ج است.
پاسخ صحیح: گزینه ج) موجب ضایعه در مسیر Corticospinal میشود ❌
۶۸- کدام ناحیه در پردازش بینایی مخصوص تشخیص چهره در مغز میباشد؟
الف) Fusiform gyrus
ب) Middle temporal gyrus
ج) Lingual gyrus
د) Angular gyrus
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ پرسش: گزینه الف
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: بینایی (Vision)، تشخیص چهره (Face recognition)، قشر مخ (Cerebral cortex)، Fusiform gyrus، Middle temporal gyrus، Lingual gyrus، Angular gyrus، ناحیه فاسیال فیسال (Fusiform Face Area – FFA)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
تشخیص چهره (Face recognition) یک عملکرد پیچیده بینایی است که به پردازش دقیق جزئیات صورت و بازشناسی افراد نیاز دارد.
Fusiform gyrus (ناحیه مخچهای فاسیال): در قسمت میانی-کناری لوب تمپورال تحتانی (Inferior temporal lobe) قرار دارد و به ویژه ناحیهای به نام Fusiform Face Area (FFA) در آن برای شناسایی چهرهها اختصاص یافته است.
Middle temporal gyrus: بیشتر در پردازش حرکتی و معنایی نقش دارد و در تشخیص چهره تخصص ندارد.
Lingual gyrus: در لوب اکسیپیتال و پردازش دیداری اولیه و رنگی نقش دارد، اما تشخیص چهره اختصاصی نیست.
Angular gyrus: در لوب پاریتال قرار دارد و بیشتر در پردازش زبان، ریاضیات و توجه چندحسی دخیل است، نه تشخیص چهره.
بررسی گزینهها
گزینه الف) Fusiform gyrus
✅ درست است. ناحیه اصلی مغز برای پردازش و تشخیص چهرهها است.
گزینه ب) Middle temporal gyrus
❌ نادرست است. بیشتر با پردازش معنایی و حرکتی مرتبط است.
گزینه ج) Lingual gyrus
❌ نادرست است. در پردازش بینایی اولیه و رنگ دخیل است، نه چهره.
گزینه د) Angular gyrus
❌ نادرست است. بیشتر در زبان، ریاضیات و توجه چندحسی نقش دارد.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
ناحیهای که به طور اختصاصی در پردازش چهرهها نقش دارد، Fusiform gyrus است.
پاسخ صحیح: گزینه الف) Fusiform gyrus ✅
۶۹- کدام ساختار در Temporal horn (Inferior horn) بطن جانبی قرار دارد؟
الف) Habenula
ب) Hippocampus
ج) Head of caudate
د) Lentiform
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ پرسش: گزینه ب
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: بطن جانبی (Lateral ventricle)، شاخ تحتانی بطن جانبی (Temporal horn / Inferior horn)، هیپوکامپ (Hippocampus)، Habenula، سر هسته کاودیت (Head of caudate), Lentiform nucleus
توضیح بر اساس کلیدواژهها
شاخ تحتانی بطن جانبی (Temporal horn / Inferior horn of lateral ventricle) در لوب تمپورال قرار دارد و دارای اهمیت بالینی و آناتومیک است.
Hippocampus (هیپوکامپ): ساختار اصلی و شاخص در شاخ تحتانی بطن جانبی است و نقش حیاتی در حافظه و یادگیری دارد.
Habenula: در بخش اپیتالاموس واقع شده و با شاخ تحتانی بطن جانبی ارتباط مستقیم ندارد.
Head of caudate (سر هسته کاودیت): در شاخ قدامی بطن جانبی (Anterior horn) قرار دارد و شاخ تحتانی را اشغال نمیکند.
Lentiform nucleus (هسته لنتیفورم): در عمق لوب فرونتال و تمپورال واقع است ولی بخشی از شاخ تحتانی بطن جانبی نیست.
بررسی گزینهها
گزینه الف) Habenula
❌ نادرست است. خارج از شاخ تحتانی بطن جانبی قرار دارد.
گزینه ب) Hippocampus
✅ درست است. ساختار اصلی و شاخص شاخ تحتانی بطن جانبی است.
گزینه ج) Head of caudate
❌ نادرست است. در شاخ قدامی بطن جانبی قرار دارد.
گزینه د) Lentiform
❌ نادرست است. بخشی از بطن نیست و در شاخ تحتانی دیده نمیشود.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
ساختاری که در شاخ تحتانی بطن جانبی (Temporal horn / Inferior horn) قرار دارد، Hippocampus است.
پاسخ صحیح: گزینه ب) Hippocampus ✅
۷۰- سطح فوقانی تالاموس مجاور است با:
الف) بطن طرفی
ب) بطن سوم
ج) کپسول داخلی
د) کپسول خارجی
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ پرسش: گزینه الف
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: تالاموس (Thalamus)، سطح فوقانی تالاموس (Superior surface of thalamus)، بطن جانبی (Lateral ventricle)، بطن سوم (Third ventricle)، کپسول داخلی (Internal capsule)، کپسول خارجی (External capsule)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
تالاموس یک ساختار حیاتی در مرکز مغز (Diencephalon) است که به عنوان مرکز پردازش و انتقال اطلاعات حسی و حرکتی عمل میکند.
سطح فوقانی تالاموس (Superior surface of thalamus): مجاور کف شاخ خلفی و شاخ بدن بطن جانبی (Lateral ventricle) است و در تماس با سقف بطن جانبی قرار دارد.
سطح میانی و جانبی تالاموس: با کپسول داخلی (Internal capsule) در تماس است که مسیرهای حرکتی و حسی قشری را عبور میدهد.
سطح میانی تالاموس: با بطن سوم (Third ventricle) ارتباط دارد و توسط پرده تالاموسی (Tela choroidea) جدا میشود.
کپسول خارجی (External capsule): بیشتر با لوبهای قشری جانبی در ارتباط است و با تالاموس تماس مستقیم ندارد.
بررسی گزینهها
گزینه الف) بطن طرفی (Lateral ventricle)
✅ درست است. سطح فوقانی تالاموس مجاور شاخ بدن و فوقانی بطن جانبی است.
گزینه ب) بطن سوم (Third ventricle)
❌ نادرست است. تالاموس با بطن سوم از سطح میانی در تماس است، نه سطح فوقانی.
گزینه ج) کپسول داخلی (Internal capsule)
❌ نادرست است. کپسول داخلی با سطح جانبی تالاموس در تماس است.
گزینه د) کپسول خارجی (External capsule)
❌ نادرست است. کپسول خارجی با تالاموس تماس مستقیم ندارد.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
سطح فوقانی تالاموس در تماس مستقیم با بطن جانبی (Lateral ventricle) است.
پاسخ صحیح: گزینه الف) بطن طرفی ✅
۷۱- همه عبارات زیر در خصوص مننژ صحیح است، بجز:
الف) نرمشامه چسبیده به بافت مغزی است و همراه با شیارهای مغزی به عمق آن نفوذ میکند.
ب) فضای سابآراکنوئید حاوی CSF است.
ج) در جمجمه، فضای اپیدورال حاوی بافت چربی است.
د) آراکنوئید در سمت داخل سختشامه قرار دارد.
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ پرسش: گزینه ج
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: مننژ (Meninges)، نرمشامه (Pia mater)، آراکنوئید (Arachnoid mater)، سختشامه (Dura mater)، فضای سابآراکنوئید (Subarachnoid space)، CSF، فضای اپیدورال (Epidural space)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
مننژها (Meninges) شامل سه لایه اصلی هستند که مغز و نخاع را احاطه کرده و از آنها محافظت میکنند:
نرمشامه (Pia mater): لایه داخلی و ظریف است که به بافت مغزی چسبیده و همراه با شیارها و فرو رفتگیهای مغز به عمق آن نفوذ میکند.
آراکنوئید (Arachnoid mater): لایه میانی است و در سمت داخل سختشامه (Dura mater) قرار دارد، بدون نفوذ به شیارهای مغزی.
سختشامه (Dura mater): لایه خارجی و ضخیم که با جمجمه تماس دارد.
فضای سابآراکنوئید (Subarachnoid space): بین نرمشامه و آراکنوئید قرار دارد و حاوی CSF است.
فضای اپیدورال (Epidural space): در جمجمه به طور طبیعی فضای واقعی ندارد؛ در نخاع بین سختشامه و استخوان مهرهها وجود دارد و معمولاً حاوی بافت چربی و رگهای خونی است.
نکته مهم: عبارت “در جمجمه، فضای اپیدورال حاوی بافت چربی است” صحیح نیست، زیرا در جمجمه فضای اپیدورال طبیعی وجود ندارد و فقط در موارد پاتولوژیک (مثل هماتوم اپیدورال) پر میشود.
بررسی گزینهها
گزینه الف) نرمشامه چسبیده به بافت مغزی است و همراه با شیارهای مغزی به عمق آن نفوذ میکند
✅ درست است. نرمشامه مستقیماً روی سطح مغز قرار دارد.
گزینه ب) فضای سابآراکنوئید حاوی CSF است
✅ درست است. این فضا محل گردش مایع مغزی-نخاعی (CSF) است.
گزینه ج) در جمجمه، فضای اپیدورال حاوی بافت چربی است
❌ نادرست است. در جمجمه فضای اپیدورال طبیعی وجود ندارد و به بافت چربی پر نمیشود.
گزینه د) آراکنوئید در سمت داخل سختشامه قرار دارد
✅ درست است. آراکنوئید بین سختشامه و نرمشامه قرار دارد.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
تنها گزینهای که نادرست است و با آناتومی طبیعی مننژها مغایرت دارد، گزینه ج میباشد.
پاسخ صحیح: گزینه ج) در جمجمه، فضای اپیدورال حاوی بافت چربی است ❌
۷۲- Trigeminal lemniscus به کدام هسته تالاموس میروند؟
الف) Ventral posteromedial
ب) Ventral posterolateral
ج) Dorsomedial
د) Ventral lateral
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ پرسش: گزینه الف
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: Trigeminal lemniscus، مسیر حسی صورت (Facial sensory pathway)، تالاموس (Thalamus)، Ventral posteromedial nucleus (VPM)، Ventral posterolateral nucleus (VPL)، لمس تمییزی (Discriminative touch)، درد و دما (Pain & temperature)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
Trigeminal lemniscus مسیر عصبی مهمی است که اطلاعات حسی صورت (Face) را از طریق نورونهای دوم (Second-order neurons) هسته Spinal و Principal trigeminal به تالاموس منتقل میکند.
این مسیر شامل حس لمس تمییزی (Discriminative touch)، درد و دما (Pain & temperature) صورت است.
اطلاعات حسی صورت پس از عبور از هستههای تراژمینال در بصلالنخاع و پل، از طریق Trigeminal lemniscus به Ventral posteromedial nucleus (VPM) تالاموس میرود.
در مقابل، Ventral posterolateral nucleus (VPL) مسئول پردازش حس اندامها و تنه (Body) است، نه صورت.
بررسی گزینهها
گزینه الف) Ventral posteromedial (VPM)
✅ درست است. محل اصلی ترمینال Trigeminal lemniscus است.
گزینه ب) Ventral posterolateral (VPL)
❌ نادرست است. این هسته اطلاعات حسی بدن را دریافت میکند، نه صورت.
گزینه ج) Dorsomedial (DM)
❌ نادرست است. هسته Dorsomedial بیشتر در پردازش اطلاعات احساسی و شناختی دخیل است، نه حس صورت.
گزینه د) Ventral lateral (VL)
❌ نادرست است. VL عمدتاً در مسیرهای حرکتی و ارتباط با مخچه و قشر حرکتی دخیل است.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
مسیر Trigeminal lemniscus به Ventral posteromedial nucleus (VPM) تالاموس میرود.
پاسخ صحیح: گزینه الف) Ventral posteromedial (VPM) ✅
۷۳- Premotor area در کدام ناحیه قرار دارد؟
الف) سطح داخلی لوب فرونتال
ب) سطح خارجی لوب پاریتال
ج) سطح خارجی لوب فرونتال
د) سطح داخلی لوب پاریتال
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ پرسش: گزینه ج
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: Premotor area، قشر پیشحرکتی (Premotor cortex)، لوب فرونتال (Frontal lobe)، سطح خارجی (Lateral surface)، برنامهریزی حرکتی (Motor planning)، سطح داخلی (Medial surface)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
Premotor area (قشر پیشحرکتی) یکی از نواحی اصلی قشر حرکتی (Motor cortex) است که مسئول برنامهریزی و آمادهسازی حرکات ارادی میباشد.
این ناحیه در لوب فرونتال (Frontal lobe) قرار دارد و عمدتاً روی سطح جانبی (Lateral surface) دیده میشود.
Premotor area در جلوی Primary motor cortex (M1) و بالای کورتکس حرکتی حرکتی صورت و اندامها واقع شده است.
سطح داخلی لوب فرونتال بیشتر محل Supplementary motor area (SMA) است که در برنامهریزی حرکات دوطرفه و پیچیده نقش دارد.
بررسی گزینهها
گزینه الف) سطح داخلی لوب فرونتال
❌ نادرست است. این سطح محل SMA است، نه Premotor area جانبی.
گزینه ب) سطح خارجی لوب پاریتال
❌ نادرست است. لوب پاریتال در پردازش حسی و دریافت اطلاعات محیطی نقش دارد، نه برنامهریزی حرکتی اولیه.
گزینه ج) سطح خارجی لوب فرونتال
✅ درست است. Premotor area عمدتاً روی سطح جانبی لوب فرونتال واقع شده است.
گزینه د) سطح داخلی لوب پاریتال
❌ نادرست است. لوب پاریتال داخلی در مسیرهای حسی و پردازش فضایی دخیل است، نه قشر پیشحرکتی.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
Premotor area در سطح جانبی لوب فرونتال (Lateral surface of frontal lobe) قرار دارد.
پاسخ صحیح: گزینه ج) سطح خارجی لوب فرونتال ✅
۷۴- آسیب به ورنیکه منجر به کدام اختلال میشود؟
الف) Expressive aphasia
ب) Alexia
ج) Receptive aphasia
د) Verbal agnosia
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ پرسش: گزینه ج
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: ناحیه ورنیکه (Wernicke area)، آسیب مغزی (Brain lesion)، آفازی (Aphasia)، Receptive aphasia، فهم گفتار (Language comprehension), Expressive aphasia, Alexia, Verbal agnosia
توضیح بر اساس کلیدواژهها
ناحیه ورنیکه (Wernicke area) در لوب تمپورال چپ (Left temporal lobe) و نزدیک قشر شنوایی اولیه قرار دارد و نقش حیاتی در درک و فهم زبان گفتاری و نوشتاری دارد.
آسیب به Wernicke area باعث اختلال در درک گفتار (Receptive aphasia) میشود، به گونهای که فرد میتواند حرف بزند ولی گفتارش معنادار نیست و متوجه حرف دیگران نمیشود.
Expressive aphasia (Broca’s aphasia): ناشی از آسیب ناحیه بروکا (Frontal lobe) است و موجب مشکل در تولید گفتار میشود.
Alexia: اختلال خواندن، معمولاً ناشی از آسیب لوب اکسیپیتال و مسیرهای بینایی است.
Verbal agnosia: مشکل در شناسایی کلمات یا صداهای گفتاری است، ولی با Receptive aphasia متفاوت است.
بررسی گزینهها
گزینه الف) Expressive aphasia
❌ نادرست است. این نوع آفازی ناشی از آسیب ناحیه بروکا است، نه ورنیکه.
گزینه ب) Alexia
❌ نادرست است. Alexia ناشی از اختلال مسیرهای بینایی و لوب اکسیپیتال است.
گزینه ج) Receptive aphasia
✅ درست است. آسیب به Wernicke area موجب اختلال در درک زبان و Receptive aphasia میشود.
گزینه د) Verbal agnosia
❌ نادرست است. Verbal agnosia اختلال شناسایی گفتار است و معمولاً به ناحیه تمپورال دیگر مرتبط است، نه مستقیم به Wernicke area.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
آسیب به Wernicke area منجر به Receptive aphasia میشود.
پاسخ صحیح: گزینه ج) Receptive aphasia ✅
۷۵- نوار Baillarger خارجی و نوار Baillarger داخلی به ترتیب در کدام لایه قشر مغز قرار دارد؟
الف) هرمی خارجی – گرانولی داخلی
ب) گرانولی داخلی – هرمی داخلی
ج) گرانولی خارجی – هرمی داخلی
د) گرانولی داخلی – هرمی خارجی
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ پرسش: گزینه ب
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: قشر مغز (Cerebral cortex)، لایههای قشر (Cortical layers)، نوار Baillarger خارجی (External band of Baillarger)، نوار Baillarger داخلی (Internal band of Baillarger)، لایه هرمی خارجی (External pyramidal layer – Layer III)، لایه هرمی داخلی (Internal pyramidal layer – Layer V)، لایه گرانولی داخلی (Internal granular layer – Layer IV)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
قشر مغز به طور کلاسیک از شش لایه سلولی تشکیل شده است که هر لایه دارای ویژگیهای ساختاری و عملکردی خاص است.
نوار Baillarger خارجی (External band of Baillarger): تجمع الیاف افقی است که در لایه هرمی داخلی (Layer III – External pyramidal layer) قرار دارد.
نوار Baillarger داخلی (Internal band of Baillarger): تجمع الیاف افقی است که در لایه گرانولی داخلی (Layer IV – Internal granular layer) قرار دارد.
این الیاف عمدتاً آکسونهای افقی (Horizontal axons) هستند که ارتباط بین نورونهای لایههای همجوار را برقرار میکنند و در پردازش اطلاعات حسی و حرکتی نقش دارند.
بررسی گزینهها
گزینه الف) هرمی خارجی – گرانولی داخلی
❌ نادرست است. ترتیب نوارها برعکس این است.
گزینه ب) گرانولی داخلی – هرمی داخلی
✅ درست است. نوار Baillarger داخلی در لایه گرانولی داخلی (Layer IV) و نوار Baillarger خارجی در لایه هرمی داخلی (Layer III) قرار دارد.
گزینه ج) گرانولی خارجی – هرمی داخلی
❌ نادرست است. لایه گرانولی خارجی محل نوار خارجی نیست.
گزینه د) گرانولی داخلی – هرمی خارجی
❌ نادرست است. نوار خارجی در لایه هرمی داخلی (Layer III) قرار دارد، نه هرمی خارجی.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
نوار Baillarger خارجی و داخلی به ترتیب در لایه هرمی داخلی و گرانولی داخلی قرار دارند، که معادل گزینه ب است.
پاسخ صحیح: گزینه ب) گرانولی داخلی – هرمی داخلی ✅
۷۶- Angular gyrus در کدام لوب مغزی قرار دارد؟
الف) Frontal
ب) Parietal
ج) Occipital
د) Temporal
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ پرسش: گزینه ب
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: Angular gyrus، لوب پاریتال (Parietal lobe)، پردازش چندحسی (Multimodal processing)، زبان و ریاضیات (Language & mathematics)، توجه فضایی (Spatial attention)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
Angular gyrus یکی از نواحی برجسته لوب پاریتال است و در قسمت خلفی-میانی لوب پاریتال (Posterior inferior parietal lobule) واقع شده است.
این ناحیه در پردازش اطلاعات چندحسی (Multimodal processing) نقش دارد و اطلاعات بینایی، شنوایی و لمسی را ترکیب میکند.
Angular gyrus در زبان (Language processing)، خواندن و نوشتن، محاسبات ریاضی (Mathematics) و توجه فضایی (Spatial attention) دخالت دارد.
به طور آناتومیک، Angular gyrus بین Superior temporal sulcus و Intraparietal sulcus قرار دارد و بخش مهمی از شبکههای شناختی است.
بررسی گزینهها
گزینه الف) Frontal
❌ نادرست است. لوب فرونتال بیشتر مسئول برنامهریزی حرکتی، تصمیمگیری و حرکات ارادی است.
گزینه ب) Parietal
✅ درست است. Angular gyrus در لوب پاریتال واقع شده و در پردازش چندحسی و زبان نقش دارد.
گزینه ج) Occipital
❌ نادرست است. لوب اکسیپیتال مسئول پردازش بینایی اولیه است.
گزینه د) Temporal
❌ نادرست است. لوب تمپورال بیشتر در پردازش شنوایی و حافظه نقش دارد.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
Angular gyrus در لوب پاریتال (Parietal lobe) قرار دارد.
پاسخ صحیح: گزینه ب) Parietal ✅
۷۷- کدام سگمنتهای نخاعی حاوی نورون پیشعقدهای پاراسمپاتیک هستند؟
الف) T1–L2
ب) S2–S4
ج) C8–L2
د) L2–L5
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ پرسش: گزینه ب
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: نورون پیشعقدهای پاراسمپاتیک (Parasympathetic preganglionic neurons)، نخاع (Spinal cord segments)، سیستم عصبی خودمختار (Autonomic nervous system – ANS)، سگمنت ساکرال (Sacral segments – S2–S4)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
نورونهای پیشعقدهای پاراسمپاتیک در سیستم عصبی خودمختار (ANS) مسئول ارسال سیگنال از مرکز نخاع یا مغز به گرههای عصبی پاراسمپاتیک (Parasympathetic ganglia) هستند.
این نورونها عمدتاً در سگمنتهای ساکرال (S2–S4) نخاع قرار دارند و به اندامهای لگنی، مثانه، روده بزرگ بخش تحتانی و اندامهای تناسلی سیگنال پاراسمپاتیک میدهند.
در مقابل، نورونهای پیشعقدهای سمپاتیک عمدتاً در سگمنتهای T1–L2 قرار دارند و فعالیتهای سمپاتیک را هدایت میکنند.
بررسی گزینهها
گزینه الف) T1–L2
❌ نادرست است. این سگمنتها حاوی نورونهای پیشعقدهای سمپاتیک هستند، نه پاراسمپاتیک.
گزینه ب) S2–S4
✅ درست است. نورونهای پیشعقدهای پاراسمپاتیک عمدتاً در این سگمنتها واقع شدهاند.
گزینه ج) C8–L2
❌ نادرست است. این محدوده شامل بخش انتهایی گردنی و بالای کمری است که بیشتر با نورونهای سمپاتیک مرتبط است.
گزینه د) L2–L5
❌ نادرست است. این سگمنتها در سیستم سمپاتیک کمری قرار دارند و پاراسمپاتیک ندارند.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
نورونهای پیشعقدهای پاراسمپاتیک در سگمنتهای S2–S4 نخاع قرار دارند و عملکرد پاراسمپاتیک اندامهای لگنی و دستگاه ادراری-تناسلی را هدایت میکنند.
پاسخ صحیح: گزینه ب) S2–S4 ✅
۷۸- همه عبارات زیر در مورد سیستم پاراسمپاتیک درست است، بجز:
الف) نورونهای پسعقدهای پاراسمپاتیک کولینرژیک هستند.
ب) سیستم پاراسمپاتیک به افزایش فعالیت دستگاه گوارش کمک میکند.
ج) سیستم پاراسمپاتیک موجب کاهش ضربان قلب میشود.
د) سیستم پاراسمپاتیک باعث کاهش ترشحات بزاق میشود.
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ پرسش: گزینه د
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: سیستم پاراسمپاتیک (Parasympathetic nervous system – PNS)، نورونهای پسعقدهای (Postganglionic neurons)، کولینرژیک (Cholinergic)، ضربان قلب (Heart rate)، فعالیت گوارشی (Digestive activity)، ترشح بزاق (Salivary secretion)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
سیستم پاراسمپاتیک (PNS) بخشی از سیستم عصبی خودمختار (Autonomic nervous system – ANS) است که عملکردهای استراحت و هضم (Rest and digest) را تنظیم میکند:
نورونهای پسعقدهای پاراسمپاتیک (Parasympathetic postganglionic neurons) معمولاً کولینرژیک (Cholinergic) هستند و استیلکولین ترشح میکنند.
فعالیت گوارش: سیستم پاراسمپاتیک موجب افزایش حرکات روده و ترشح دستگاه گوارش میشود.
ضربان قلب: تحریک پاراسمپاتیک از طریق عصب واگ (Vagus nerve) منجر به کاهش ضربان قلب میشود.
ترشح بزاق: برخلاف گزینه نادرست، سیستم پاراسمپاتیک باعث افزایش ترشح بزاق میشود، نه کاهش آن. کاهش ترشح بزاق بیشتر ناشی از فعالیت سمپاتیک است.
بررسی گزینهها
گزینه الف) نورونهای پسعقدهای پاراسمپاتیک کولینرژیک هستند
✅ درست است. نورونهای پسعقدهای پاراسمپاتیک معمولاً استیلکولین ترشح میکنند.
گزینه ب) سیستم پاراسمپاتیک به افزایش فعالیت دستگاه گوارش کمک میکند
✅ درست است. PNS فعالیت گوارشی و حرکات روده را افزایش میدهد.
گزینه ج) سیستم پاراسمپاتیک موجب کاهش ضربان قلب میشود
✅ درست است. تحریک واگ موجب کاهش ضربان قلب میشود.
گزینه د) سیستم پاراسمپاتیک باعث کاهش ترشحات بزاق میشود
❌ نادرست است. پاراسمپاتیک باعث افزایش ترشح بزاق میشود، کاهش آن مربوط به سمپاتیک است.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
تنها گزینه نادرست که با عملکرد طبیعی سیستم پاراسمپاتیک مغایرت دارد، گزینه د میباشد.
پاسخ صحیح: گزینه د) سیستم پاراسمپاتیک باعث کاهش ترشحات بزاق میشود ✅
۷۹- همه موارد زیر از اجزای Corpus striatum هستند، بجز:
الف) Caudate nucleus
ب) Putamen
ج) Claustrum
د) Globus pallidus
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ پرسش: گزینه ج
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: Corpus striatum، Caudate nucleus، Putamen، Globus pallidus، Claustrum، هستههای قاعدهای مغز (Basal ganglia)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
Corpus striatum بخشی از هستههای قاعدهای (Basal ganglia) است که در کنترل حرکتی (Motor control) و فرآیندهای شناختی مرتبط با حرکت نقش دارد.
Caudate nucleus و Putamen: هستههای اصلی Striatum را تشکیل میدهند و در مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم حرکتی شرکت دارند.
Globus pallidus: جزئی از Pallidum است و با Striatum در تنظیم حرکات ارادی تعامل دارد.
Claustrum: یک ساختار نازک و پهن بین Putamen و Insular cortex است و جزء Corpus striatum محسوب نمیشود؛ بیشتر نقش آن در ادغام چندحسی و پردازش اطلاعات حسی است.
بررسی گزینهها
گزینه الف) Caudate nucleus
✅ درست است. جزء اصلی Striatum است.
گزینه ب) Putamen
✅ درست است. جزء اصلی Striatum است.
گزینه ج) Claustrum
❌ نادرست است. Claustrum جزئی از Corpus striatum نیست.
گزینه د) Globus pallidus
✅ درست است. بخشی از Pallidum است که با Striatum مرتبط است.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
تنها ساختاری که جزئی از Corpus striatum نیست، Claustrum میباشد.
پاسخ صحیح: گزینه ج) Claustrum ✅
۸۰- سندرم وبر به علت کدام یک از اختلالات زیر ایجاد میشود؟
الف) انسداد شاخه شریان مغزی خلفی
ب) انفارکتوس پل مغزی
ج) انسداد شریان بازیلار در ناحیه پل مغزی
د) انسداد قنات مغزی
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ پرسش: گزینه الف
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: سندرم وبر (Weber’s syndrome)، ساقه مغز (Brainstem – Midbrain)، نواحی حرکتی (Motor pathways)، عصبهای مغزی (Cranial nerves III)، شریان مغزی خلفی (Posterior cerebral artery – PCA)، همیپلژی (Hemiplegia), افتادگی پلک و انحراف چشم (Oculomotor palsy)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
سندرم وبر (Weber’s syndrome) یک سندرم ساقه مغز (Midbrain syndrome) است که معمولاً ناشی از اختلال خونرسانی شریان مغزی خلفی (Posterior cerebral artery – PCA) در ناحیه ساقه مغز فوقانی (Upper midbrain) ایجاد میشود.
آسیب به قشر حرکتی (Corticospinal tract) در ساقه مغز باعث همیپلژی طرف مقابل (Contralateral hemiplegia) میشود.
آسیب به عصب سوم مغزی (Oculomotor nerve – CN III) منجر به افتادگی پلک (Ptosis)، انحراف چشم به خارج و اختلال حرکات چشم میگردد.
بنابراین، ویژگی اصلی سندرم Weber، ترکیب فلج حرکتی یکطرفه و فلج عصب سوم همان طرف است.
این اختلال معمولاً به علت انسداد شریان مغزی خلفی (PCA) ایجاد میشود که شاخههای آن ساقه مغز فوقانی را تغذیه میکنند.
بررسی گزینهها
گزینه الف) انسداد شاخه شریان مغزی خلفی
✅ درست است. شایعترین علت سندرم Weber است.
گزینه ب) انفارکتوس پل مغزی
❌ نادرست است. انفارکتوس پل مغزی معمولاً با سندرمهای دیگر مانند سندرم Millard-Gubler یا Foville مرتبط است.
گزینه ج) انسداد شریان بازیلار در ناحیه پل مغزی
❌ نادرست است. انسداد شریان بازیلار در پل باعث اختلالات پل و سندرمهای ساقه مغز پل میشود، نه Weber.
گزینه د) انسداد قنات مغزی
❌ نادرست است. این عبارت نامفهوم و غیرمرتبط است.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
سندرم Weber ناشی از انسداد شاخه شریان مغزی خلفی (Posterior cerebral artery) است و با فلج عصب سوم و همیپلژی طرف مقابل همراه است.
پاسخ صحیح: گزینه الف) انسداد شاخه شریان مغزی خلفی ✅
📘 پرسشهای چند گزینهای علوم اعصاب شامل تمامی مباحث نوروآناتومی
- ناشر: موسسه آموزشی تألیفی ارشدان
- تعداد صفحات: ۸۴ صفحه
- شامل: تمامی سوالات دکتری علوم اعصاب از سال ۱۳۸۷ تا ۱۴۰۰
- مباحث: بهطور کامل مربوط به نوروآناتومی
- پاسخها: همراه با پاسخ کلیدی