زبان انگلیسی دکتری

مثال‌های جمله‌سازی با واژگان درس‌های 16 تا 18 کتاب 504 همراه با ترجمه فارسی | تمرین تعاملی

فاز پنجم: تمرین جمله‌سازی واژگان کتاب 504 واژه

در این بخش از تمرین‌های واژگان کتاب 504 Absolutely Essential Words، به تمرین جمله‌سازی برای سه درس متوالی از کتاب می‌پردازیم.

برای هر واژه، مثالی دقیق و کاربردی به زبان انگلیسی همراه با ترجمه فارسی روان ارائه شده است. این جمله‌ها به شیوه‌ای تعاملی و در قالب باکس‌های بازشونده طراحی شده‌اند تا یادگیری شما لذت‌بخش، منظم، و هدفمند باشد.

این تمرین‌ها بخشی از آموزش گام‌به‌گام تیم آینده‌نگران مغز به سرپرستی داریوش طاهری هستند و با هدف تقویت حافظه معنایی، جمله‌سازی سریع، و فهم کاربردی واژگان طراحی شده‌اند.

یادگیری را با عمق و معنا تجربه کنید، همراه با آینده‌نگاران مغز.


مثال‌هایی برای واژگان درس شانزدهم


Exercise

Now make up your own sentences, one for each of the new words you have just been taught. 

«مثالی برای واژهٔ penetrate به‌معنای نفوذ کردن.»
«مثالی برای واژهٔ confident به‌معنای بااعتمادبه‌نفس.»
«مثالی برای واژهٔ doubt به‌معنای شک.»
«مثالی برای واژهٔ pierce به‌معنای سوراخ کردن یا فرو رفتن در.»
«مثالی برای واژهٔ accurate به‌معنای دقیق.»
«مثالی برای واژهٔ grateful به‌معنای سپاسگزار.»
«مثالی برای واژهٔ capacity به‌معنای ظرفیت.»
«مثالی برای واژهٔ surpass به‌معنای فراتر رفتن یا پیشی گرفتن.»
«مثالی برای واژهٔ slender به‌معنای باریک یا لاغر.»
«مثالی برای واژهٔ vast به‌معنای وسیع یا پهناور.»
«مثالی برای واژهٔ microscope به‌معنای میکروسکوپ.»
«مثالی برای واژهٔ cautious به‌معنای محتاط.»

مثال‌هایی برای واژگان درس هفدهم


Exercise

Now make up your own sentences, one for each of the new words you have just been taught. 

«مثالی برای واژهٔ appeal به‌معنای درخواست یا جذابیت.»
«مثالی برای واژهٔ addict به‌معنای معتاد.»
«مثالی برای واژهٔ wary به‌معنای محتاط.»
«مثالی برای واژهٔ aware به‌معنای آگاه.»
«مثالی برای واژهٔ misfortune به‌معنای بدشانسی یا مصیبت.»
«مثالی برای واژهٔ avoid به‌معنای اجتناب کردن.»
«مثالی برای واژهٔ wretched به‌معنای رنجور یا بسیار بد.»
«مثالی برای واژهٔ keg به‌معنای بشکه کوچک.»
«مثالی برای واژهٔ nourish به‌معنای تغذیه کردن یا پرورش دادن.»
«مثالی برای واژهٔ harsh به‌معنای خشن یا سخت.»
«مثالی برای واژهٔ quantity به‌معنای مقدار یا کمیت.»
«مثالی برای واژهٔ opt به‌معنای انتخاب کردن.»

مثال‌هایی برای واژگان درس هجدهم


Exercise

Now make up your own sentences, one for each of the new words you have just been taught. 

«مثالی برای واژهٔ tragedy به‌معنای تراژدی یا فاجعه.»
«مثالی برای واژهٔ pedestrian به‌معنای عابر پیاده.»
«مثالی برای واژهٔ glance به‌معنای نگاه سریع.»
«مثالی برای واژهٔ budget به‌معنای بودجه.»
«مثالی برای واژهٔ nimble به‌معنای چابک.»
«مثالی برای واژهٔ manipulate به‌معنای دستکاری یا کنترل کردن.»
«مثالی برای واژهٔ reckless به‌معنای بی‌احتیاط یا بی‌ملاحظه.»
«مثالی برای واژهٔ horrid به‌معنای وحشتناک یا ترسناک.»
«مثالی برای واژهٔ rave به‌معنای تمجید کردن یا با هیجان حرف زدن.»
«مثالی برای واژهٔ economical به‌معنای مقرون‌به‌صرفه.»
«مثالی برای واژهٔ lubricate به‌معنای روغن‌کاری کردن.»
«مثالی برای واژهٔ ingenious به‌معنای خلاق و مبتکر.»

امتیاز نوشته:

میانگین امتیازها: 5 / 5. تعداد آراء: 2

اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می‌دهید.

داریوش طاهری

نه اولین، اما در تلاش برای بهترین بودن؛ نه پیشرو در آغاز، اما ممتاز در پایان. ---- ما شاید آغازگر راه نباشیم، اما با ایمان به شایستگی و تعالی، قدم برمی‌داریم تا در قله‌ی ممتاز بودن بایستیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا