زبان انگلیسی دکتری

چالش جای خالی 504 واژه کاملاً ضروری؛ دروس 34 تا 36 کتاب

فاز چهارم: چالش جای خالی ۵۰۴: انتخاب کلمه درست

به بخش جدید از دوره‌ی چالش جای خالی ۵۰۴: انتخاب کلمه درست خوش آمدید!
این دوره توسط آینده‌نگاران مغز و نگارش استاد داریوش طاهری طراحی شده تا یادگیری واژگان ضروری زبان انگلیسی را برای شما آسان، هدفمند و جذاب کند.

این مجموعه شامل ۱۴ بخش است که هر بخش شامل ۳ درس از کتاب ۵۰۴ واژه کاملاً ضروری می‌باشد.
در هر بخش، با تمرین‌های جای خالی روبه‌رو خواهید شد که شما را به چالش می‌کشند تا بهترین واژه را حدس بزنید و دایره لغات خود را تقویت کنید.

با پشتکار و تمرین مستمر، مطمئن باشید که به تسلطی بی‌نظیر در استفاده از واژگان کاربردی زبان انگلیسی خواهید رسید.
به آینده‌نگاران مغز بپیوندید و قدم به قدم با ما به سمت یادگیری عمیق‌تر حرکت کنید.

آغاز بخش دوازدهم را به شما تبریک می‌گوییم و امیدواریم این مسیر آموزشی، مسیر موفقیت شما باشد.


چالش واژه‌های درس سی و چهارم


WordPronunciationMeaning
candidate/ˈkændɪdət/نامزد انتخاباتی
precede/prɪˈsiːd/آمدن پیش از، قرار گرفتن پیش از
adolescent/ˌædəˈlesnt/جوان، نوجوان
coeducational/ˌkoʊ edʒuˈkeɪʃənl/مختلط
radical/ˈrædɪkl/افراطی، اصولگرا
spontaneous/spɑːnˈteɪniəs/خودجوش، طبیعی، فی‌البداهه، بدون تمرین
skim/skɪm/از بالا برداشتن، شتابزده خواندن
vaccinate/ˈvæksɪneɪt/واکسینه کردن، آبله‌کوبی کردن
untidy/ʌnˈtaɪdi/نامرتب
utensil/juːˈtensl/وسیله، ابزار
sensitive/ˈsensətɪv/حساس
temperate/ˈtempərət/معتدل، ملایم

Place one of the following words in each of the blanks:

candidate, precede, adolescent, coeducational, radical, spontaneous, skim, vaccinate, untidy, utensil, sensitive, and temperate.

a. She was the most qualified [Show answer] for the position.

ترجمه: او شایسته‌ترین [نمایش پاسخ] برای آن موقعیت شغلی بود.

b. A short introduction should [Show answer] the main body of the text.

ترجمه: یک مقدمهٔ کوتاه باید بر متن اصلی [نمایش پاسخ].

c. The [Show answer] was struggling with peer pressure at school.

ترجمه: آن [نمایش پاسخ] با فشار همسالان در مدرسه درگیر بود.

d. The school is fully [Show answer] and promotes equality between genders.

ترجمه: این مدرسه کاملاً [نمایش پاسخ] است و بر برابری جنسیتی تأکید دارد.

e. They proposed a [Show answer] change in the company’s structure.

ترجمه: آن‌ها یک تغییر [نمایش پاسخ] در ساختار شرکت پیشنهاد دادند.

f. His [Show answer] laughter brightened the entire room.

ترجمه: خندهٔ [نمایش پاسخ] او فضای کل اتاق را روشن کرد.

g. You can [Show answer] through the article to get the main idea.

ترجمه: می‌توانید مقاله را [نمایش پاسخ] تا ایدهٔ اصلی را بگیرید.

h. It’s important to [Show answer] children against common diseases.

ترجمه: مهم است که کودکان را علیه بیماری‌های رایج [نمایش پاسخ].

i. His room was always [Show answer], with clothes and books everywhere.

ترجمه: اتاق او همیشه [نمایش پاسخ] بود، با لباس‌ها و کتاب‌هایی در همه جا.

j. A knife is a common kitchen [Show answer].

ترجمه: چاقو یک [نمایش پاسخ] رایج آشپزخانه‌ای است.

k. She is very [Show answer] to criticism and gets upset easily.

ترجمه: او نسبت به انتقاد بسیار [نمایش پاسخ] است و به‌راحتی ناراحت می‌شود.

l. He lives in a [Show answer] climate with mild winters and cool summers.

ترجمه: او در آب‌وهوایی [نمایش پاسخ] با زمستان‌های ملایم و تابستان‌های خنک زندگی می‌کند.


چالش واژه‌های درس سی و پنج


WordPronunciationMeaning
vague/veɪɡ/مبهم، نامشخص
elevate/ˈelɪveɪt/بالا بردن
lottery/ˈlɑːtəri/بخت‌آزمایی، قرعه‌کشی
finance/faɪˈnæns/امور مالی، تأمین بودجه کردن
obtain/əbˈteɪn/بدست آوردن، مورد استفاده بودن
cinema/ˈsɪnəmə/سینما، تصویر متحرک
event/ɪˈvent/واقعه، رخداد، نتیجه، پیامد
discard/dɪˈskɑːrd/دور انداختن
soar/sɔːr/به بالا رفتن، در ارتفاع بالا اوج گرفتن
subsequent/ˈsʌbsɪkwənt/بعدی
relate/rɪˈleɪt/گفتن، نقل کردن، ربط دادن
stationary/ˈsteɪʃəneri/ثابت، بی‌حرکت

Place one of the following words in each of the blanks below:

vague, elevate, lottery, finance, obtain, cinema, event, discard, soar, subsequent, relate, and stationary.

a. His explanation was so [Show answer] that no one understood the point.

ترجمه: توضیح او آن‌قدر [نمایش پاسخ] بود که هیچ‌کس منظورش را نفهمید.

b. The new policy will [Show answer] the quality of education.

ترجمه: سیاست جدید کیفیت آموزش را [نمایش پاسخ].

c. He bought the ticket in hopes of winning the [Show answer].

ترجمه: او با امید برنده شدن در [نمایش پاسخ] بلیت را خرید.

d. They needed a loan to [Show answer] the new project.

ترجمه: آن‌ها برای [نمایش پاسخ] پروژهٔ جدید به وام نیاز داشتند.

e. You must complete the form to [Show answer] a visa.

ترجمه: باید فرم را پر کنید تا [نمایش پاسخ].

f. We watched an old classic at the [Show answer] last night.

ترجمه: دیشب در [نمایش پاسخ] یک فیلم کلاسیک قدیمی تماشا کردیم.

g. The concert was the most exciting [Show answer] of the year.

ترجمه: آن کنسرت هیجان‌انگیزترین [نمایش پاسخ] سال بود.

h. Don’t [Show answer] the receipt in case you need to return the item.

ترجمه: رسید را [نمایش پاسخ] شاید لازم شود کالا را برگردانی.

i. Eagles [Show answer] high above the mountains.

ترجمه: عقاب‌ها در ارتفاعات کوه‌ها [نمایش پاسخ].

j. In the [Show answer] days, the weather became colder.

ترجمه: در روزهای [نمایش پاسخ]، هوا سردتر شد.

k. I can strongly [Show answer] to what you’re going through.

ترجمه: من کاملاً می‌توانم با چیزی که تجربه می‌کنی [نمایش پاسخ].

l. The train remained [Show answer] for over an hour.

ترجمه: قطار بیش از یک ساعت [نمایش پاسخ] باقی ماند.


چالش واژه‌های درس سی و شش


WordPronunciationMeaning
prompt/prɑːmpt/سریع، به موقع، فوری، باعث شدن
hasty/ˈheɪsti/سریع، شتاب‌زده
scorch/skɔːrtʃ/سوزاندن، شکاندن، سرزنش کردن
tempest/ˈtempɪst/طوفان، آشفتگی
soothe/suːð/آرام کردن، ساکت کردن، آرامش دادن
sympathetic/ˌsɪmpəˈθetɪk/همدرد
redeem/rɪˈdiːm/بازخرید کردن، فک رهن کردن، انجام دادن، جبران کردن
resume/rɪˈzuːm/از سر گرفتن، ادامه دادن
harmony/ˈhɑːrməni/هماهنگی
refrain/rɪˈfreɪn/بازداشتن
illegal/ɪˈliːɡl/غیرقانونی، خلاف قانون
narcotic/nɑːrˈkɑːtɪk/ماده مخدر

Place one of the following words in each of the blanks below:

prompt, hasty, scorch, tempest, soothe, sympathetic, redeem, resume, harmony, refrain, illegal, and narcotic.

a. Please [Show answer] me if you need any help.

ترجمه: لطفاً اگر کمکی لازم دارید به من [نمایش پاسخ].

b. His [Show answer] decision caused many problems.

ترجمه: تصمیم [نمایش پاسخ] او مشکلات زیادی به‌وجود آورد.

c. The fire [Show answer] the dry grass completely.

ترجمه: آتش علف‌های خشک را کاملاً [نمایش پاسخ].

d. The ship struggled to survive the violent [Show answer] at sea.

ترجمه: کشتی برای زنده ماندن در [نمایش پاسخ] در دریا تلاش کرد.

e. The mother tried to [Show answer] her crying baby.

ترجمه: مادر تلاش کرد بچهٔ گریانش را [نمایش پاسخ].

f. She was very [Show answer] towards the victims of the disaster.

ترجمه: او نسبت به قربانیان فاجعه بسیار [نمایش پاسخ] بود.

g. He managed to [Show answer] his mistakes with hard work.

ترجمه: او با کار سخت توانست اشتباهاتش را [نمایش پاسخ].

h. After a short break, she will [Show answer] her studies.

ترجمه: پس از یک استراحت کوتاه، او تحصیلاتش را [نمایش پاسخ].

i. The choir sang in perfect [Show answer].

ترجمه: گروه کر با هماهنگی کامل [نمایش پاسخ] خواند.

j. Please [Show answer] from smoking in this area.

ترجمه: لطفاً از سیگار کشیدن در این منطقه [نمایش پاسخ].

k. It is [Show answer] to drive without a license.

ترجمه: رانندگی بدون گواهینامه [نمایش پاسخ] است.

l. The police arrested him for possession of [Show answer] substances.

ترجمه: پلیس او را به خاطر داشتن مواد [نمایش پاسخ] دستگیر کرد.

امتیاز نوشته:

میانگین امتیازها: 5 / 5. تعداد آراء: 2

اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می‌دهید.

داریوش طاهری

نه اولین، اما در تلاش برای بهترین بودن؛ نه پیشرو در آغاز، اما ممتاز در پایان. ---- ما شاید آغازگر راه نباشیم، اما با ایمان به شایستگی و تعالی، قدم برمی‌داریم تا در قله‌ی ممتاز بودن بایستیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا