سوالات دکتری علوم اعصاب ۱۳۹۴-۱۳۹۳؛ مباحث نوروبیولوژی همراه پاسخ تشریحی

The Brain: “The Divinest Part of the Body”
📘 کتاب آنلاین «پرسشهای چندگزینهای علوم اعصاب؛ جامعترین مرجع مباحث نوروبیولوژی (Neurobiology MCQs)»
نویسنده: داریوش طاهری | برند علمی: آیندهنگاران مغز
این کتاب تخصصی با گردآوری تمامی پرسشهای آزمون دکتری علوم اعصاب از سال ۱۳۸۷ تا ۱۴۰۴، مرجعی بیبدیل در حوزه نوروبیولوژی است. سؤالات بههمراه پاسخهای تشریحی و تحلیلی ارائه شدهاند تا داوطلبان و پژوهشگران علاوه بر مرور مفاهیم بنیادین، به درکی عمیق از منطق سلولی مولکولی و کاربردهای بالینی دست یابند.
اثر حاضر با طبقهبندی دقیق مباحث، پوشش کامل از سطح مولکولی تا عملکرد شبکههای عصبی، و انطباق با استانداردهای علمی، راهنمایی استراتژیک برای دانشجویان پزشکی، نورولوژی، روانپزشکی و داوطلبان آزمون دکتری علوم اعصاب به شمار میرود.
این کتاب به قلم داریوش طاهری و با پشتیبانی برند علمی آیندهنگاران مغز تدوین شده است؛ تلاشی منسجم برای یادگیری عمیق، آمادگی حرفهای و گسترش افقهای پژوهش در علوم اعصاب (Neuroscience Research).
آیندهنگاران مغز: «ما مغز را میشناسیم، تا آینده را بسازیم.»
📘 پرسشهای چندگزینهای علوم اعصاب | نوروبیولوژی دکتری ۱۳۹۴-۱۳۹۳
پرسشها و پاسخهای آزمون ورودی سال تحصیلی ۱۳۹۴-۱۳۹۳ با رویکردی تحلیلی و کاربردی در این مجموعه قرار گرفتهاند؛ فرصتی برای تقویت فهم مفهومی و بالینی در نوروبیولوژی.
«نوروبیولوژی را ژرف درک کنید، تا زیستمغز را از سلول تا سیستم معنا کنید.»
همه جملات زیر در مورد Gap Junction صحیح میباشد بجز:
الف) هدایت از آن دو طرفه میباشد.
ب) از ۶ پروتئین connexon تشکیل شده است.
ج) مواد با وزن مولکولی ۱۰۰۰ میتواند از آن عبور کند.
د) تغییرات یون +H و 2+Ca بر هدایت آن اثر میگذارد.
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ گزینه ⇦ ب
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: Gap Junctions، هدایت دوطرفه (Bidirectional conduction)، کانکسونها (Connexons)، انتقال مولکولهای کوچک (Small molecule permeability)، تأثیر یونها روی هدایت (Ionic modulation)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
Gap Junctions، ساختارهای ارتباط بین سلولی مستقیم هستند که اجازه عبور یونها و مولکولهای کوچک بین سلولها را میدهند.
هر Gap Junction از دو کانکسون (Connexon) تشکیل شده است، که هر کانکسون خود از شش پروتئین کانکسین (Connexin) ساخته میشود.
هدایت از طریق Gap Junctions معمولاً دوطرفه (Bidirectional) است.
مولکولهایی تا وزن مولکولی ~1000 دالتون میتوانند عبور کنند، اما مولکولهای بزرگتر نمیتوانند.
تغییرات +H و +Ca² میتواند هدایت Gap Junction را تنظیم کند، بهخصوص در شرایط پاتولوژیک یا تغییر pH و غلظت کلسیم.
بررسی گزینهها
گزینه الف) هدایت دوطرفه است
❌ درست است. هدایت Gap Junction معمولاً دوطرفه است.
گزینه ب) از ۶ پروتئین connexon تشکیل شده است
✅ نادرست است. هر کانکسون از ۶ پروتئین کانکسین تشکیل شده است، اما Gap Junction از دو کانکسون (یکی از هر سلول) ساخته میشود؛ بیان “از ۶ پروتئین connexon تشکیل شده است” نادرست و گیجکننده است.
گزینه ج) مولکول با وزن مولکولی ۱۰۰۰ دالتون میتواند عبور کند
❌ درست است. Gap Junctions اجازه عبور مولکولهای کوچک تا حدود 1000 دالتون را میدهند.
گزینه د) تغییرات یون +H و ۲+Ca بر هدایت اثر میگذارد
❌ درست است. هدایت Gap Junction توسط pH و Ca²⁺ حساس است.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
گزینه نادرست درباره Cap Junction این است که گفته شده از ۶ پروتئین connexon ساخته شده است، زیرا هر کانکسون از ۶ پروتئین کانکسین ساخته میشود و Gap Junction از دو کانکسون تشکیل میشود.
پاسخ صحیح: گزینه ب) از ۶ پروتئین connexon تشکیل شده است ✅
کدامیک از گزینههای زیر در انتقال مواد در جهت + (مثبت) میکروتوبول نقش دارد؟
الف) بتا توبولین
ب) آلفا توبولین
ج) کینزین
د) داینئین
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ گزینه ⇦ ج
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: انتقال مواد در جهت + میکروتوبول (Anterograde transport, plus-end directed transport)، میکروتوبولها (Microtubules)، کینزین (Kinesin)، داینئین (Dynein)، آلفا و بتا توبولین (α- and β-tubulin)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
میکروتوبولها اسکلت سلولی سلولهای عصبی را تشکیل میدهند و انتقال وزیکولها، اندوزومها و نوروترانسمیترها را بین جسم سلولی و پایانه آکسونی هدایت میکنند.
جهت + میکروتوبول به سمت پایانه آکسونی (axon terminal) است و انتقال آنتروگراد (Anterograde transport) نامیده میشود.
کینزینها (Kinesins) موتورهای مولکولی هستند که انرژی حرکت را از هیدرولیز ATP میگیرند و وسایل سلولی و وزیکولها را به سمت + میکروتوبولها میبرند.
داینئین (Dynein) حرکت در جهت − میکروتوبول (Retrograde transport) را انجام میدهد.
آلفا و بتا توبولین واحدهای سازنده میکروتوبول هستند و نقش ساختاری دارند، نه مستقیم در هدایت وزیکولها.
بررسی گزینهها
گزینه الف) بتا توبولین
❌ نادرست است. بتا توبولین فقط بخشی از اسکلت میکروتوبولی است، نقش موتوری ندارد.
گزینه ب) آلفا توبولین
❌ نادرست است. مشابه بتا توبولین، نقش ساختاری دارد، نه حرکتی.
گزینه ج) کینزین
✅ درست است. کینزینها حرکت وزیکولها و اندوزومها به سمت + میکروتوبولها را بر عهده دارند.
گزینه د) داینئین
❌ نادرست است. داینئین مسئول حرکت به سمت − میکروتوبول (Retrograde transport) است.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
انتقال مواد در جهت + میکروتوبول توسط کینزین (Kinesin) انجام میشود.
پاسخ صحیح: گزینه ج) کینزین ✅
کدامیک از پروتئینهای زیر، رشد را با ارسال سیگنالها از غشای سلول به هسته تنظیم میکند؟
الف) Ras
ب) Rho
ج) Rac
د) Rab
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ گزینه ⇦ الف
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: رشد سلولی (Cell growth regulation)، سیگنالینگ غشاء به هسته (Membrane-to-nucleus signaling)، Ras، Rho، Rac، Rab، GTPaseهای کوچک (Small GTPases)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
Ras، Rho، Rac و Rab از خانواده GTPaseهای کوچک هستند که نقشهای متنوعی در تنظیم سیگنالینگ سلولی دارند.
Ras یک GTPase کوچک است که سیگنالهای رشد و تکثیر سلولی را از رسپتورها روی غشای سلولی به هسته منتقل میکند و مسیرهای MAPK/ERK را فعال مینماید. این مسیرها منجر به فعال شدن فاکتورهای نسخهبرداری و بیان ژنهای مرتبط با رشد میشوند.
Rho و Rac عمدتاً در تنظیم اسکلت سلولی، شکل سلول و مهاجرت نقش دارند، نه مستقیم در سیگنالینگ رشد به هسته.
Rab بیشتر در تنظیم انتقال وزیکولها و ترانسپورترهای اندومبری نقش دارد و مستقیماً در کنترل رشد هسته دخالت ندارد.
بررسی گزینهها
گزینه الف) Ras
✅ درست است. Ras مسیر سیگنالینگ از غشای سلول به هسته و تنظیم رشد و تکثیر سلولی را انجام میدهد.
گزینه ب) Rho
❌ نادرست است. بیشتر در تنظیم اسکلت سلولی و شکل سلول نقش دارد.
گزینه ج) Rac
❌ نادرست است. عمدتاً در مهاجرت سلولی و تنظیم اسکلت اکتین فعال است.
گزینه د) Rab
❌ نادرست است. نقش اصلی آن انتقال وزیکولی و ترانسپورترها است، نه سیگنالینگ رشد هستهای.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
پروتئینی که رشد سلولی را با ارسال سیگنال از غشای سلول به هسته تنظیم میکند، Ras است.
پاسخ صحیح: گزینه الف) Ras ✅
همه فاکتورهای رشد زیر از سلولهای گلیا مشتق میشوند بجز:
الف) EGF
ب) NT3
ج) NGF
د) BDNF
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ گزینه ⇦ الف
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: فاکتورهای رشد (Growth factors)، سلولهای گلیا (Glial cells)، EGF (Epidermal Growth Factor)، NT3 (Neurotrophin-3)، NGF (Nerve Growth Factor)، BDNF (Brain-Derived Neurotrophic Factor)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
سلولهای گلیا میتوانند منابع تولید فاکتورهای رشد نوروتروفیک باشند که برای حمایت از نورونها، بقا و تمایز حیاتیاند.
NGF، BDNF و NT3 عمدتاً توسط آستروسیتها و سایر سلولهای گلیالی تولید میشوند و نقش حیاتی در حمایت نورونی و پلاستیسیتی سیناپسی دارند.
EGF (Epidermal Growth Factor) عمدتاً توسط سلولهای اپیتلیال و اندوکراین تولید میشود و تولید آن توسط گلیا محدود یا غیرقابل توجه است.
بررسی گزینهها
گزینه الف) EGF
✅ درست است. EGF عمدتاً غیر گلیالی است و از اپیتلیوم و بافتهای دیگر مشتق میشود.
گزینه ب) NT3
❌ نادرست است. NT3 توسط آستروسیتها و سلولهای گلیالی تولید میشود.
گزینه ج) NGF
❌ نادرست است. NGF توسط آستروسیتها و سلولهای گلیالی تولید میشود.
گزینه د) BDNF
❌ نادرست است. BDNF توسط سلولهای گلیالی و نورونی سنتز میشود.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
از میان فاکتورهای رشد داده شده، تنها EGF عمدتاً غیر گلیالی است.
پاسخ صحیح: گزینه الف) EGF ✅
کدامیک از فسفولیپیدهای زیر به طور عمده در لایه خارجی سلول (Outer Leaflet) غشای سلول قرار دارد؟
الف) فسفاتیدیل سرین
ب) فسفاتیدیل اتانل آمین
ج) فسفاتیدیل اینوزیتول
د) فسفاتیدیل کولین
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ گزینه ⇦ د
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: فسفولیپیدها (Phospholipids)، غشای سلول (Cell membrane)، لایه خارجی (Outer leaflet)، لایه داخلی (Inner leaflet)، فسفاتیدیل کولین (Phosphatidylcholine, PC)، فسفاتیدیل سرین (Phosphatidylserine, PS)، فسفاتیدیل اتانلآمین (Phosphatidylethanolamine, PE)، فسفاتیدیل اینوزیتول (Phosphatidylinositol, PI)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
غشای پلاسمایی سلولها یک ساختار دو لایه فسفولیپیدی (Lipid bilayer) است که ترتیب توزیع فسفولیپیدها بین لایه داخلی و خارجی غیرقرینه است.
لایه خارجی (Outer leaflet) عمدتاً شامل فسفاتیدیل کولین (Phosphatidylcholine, PC) و سفالو اسفینگولینها است. این فسفولیپیدها به پایداری غشا و برهمکنش با محیط خارج سلولی کمک میکنند.
لایه داخلی (Inner leaflet) شامل فسفاتیدیل سرین (PS)، فسفاتیدیل اتانلآمین (PE) و فسفاتیدیل اینوزیتول (PI) است و در سیگنالینگ سلولی و اتصال پروتئینها نقش دارد.
بررسی گزینهها
گزینه الف) فسفاتیدیل سرین
❌ نادرست است. این فسفولیپید عمدتاً در لایه داخلی (Inner leaflet) قرار دارد و حضورش در لایه خارجی نشانه آپوپتوز است.
گزینه ب) فسفاتیدیل اتانلآمین
❌ نادرست است. این فسفولیپید نیز عمدتاً در لایه داخلی قرار دارد.
گزینه ج) فسفاتیدیل اینوزیتول
❌ نادرست است. PI در لایه داخلی غشا قرار دارد و در سیگنالینگ و فسفریلاسیون پروتئینها نقش دارد.
گزینه د) فسفاتیدیل کولین
✅ درست است. PC به طور عمده در لایه خارجی غشای سلول قرار دارد و برهمکنش با محیط خارج سلولی را فراهم میکند.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
فسفولیپیدی که عمدتاً در لایه خارجی (Outer leaflet) غشای سلول قرار دارد، فسفاتیدیل کولین (Phosphatidylcholine, PC) است.
پاسخ صحیح: گزینه د) فسفاتیدیل کولین ✅
منشا Ceramide کدامیک از فسفولیپیدهای غشا است؟
الف) کاردیولیپین
ب) اسفنگومیلین
ج) فسفاتیدیل اتانل آمین
د) فسفاتیدیل اینوزیتول
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ گزینه ⇦ ب
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: Ceramide، فسفولیپیدهای غشا (Membrane phospholipids)، اسفنگومیلین (Sphingomyelin)، کاردیولیپین (Cardiolipin)، فسفاتیدیل اتانلآمین (Phosphatidylethanolamine, PE)، فسفاتیدیل اینوزیتول (Phosphatidylinositol, PI)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
Ceramide یک لیپید سیگنالدهنده و ساختاری مهم غشا است که در مسیرهای آپاپتوز، تمایز سلولی و پاسخهای استرس نقش دارد.
منشا اصلی Ceramide اسفنگومیلین (Sphingomyelin) موجود در غشای سلولی است.
اسفنگومیلین با فعالیت آنزیم سفینگومیلیناز (Sphingomyelinase) شکسته شده و Ceramide تولید میکند.
سایر فسفولیپیدها مانند کاردیولیپین، PE و PI نقش اصلی در ساختار غشا و سیگنالینگهای دیگر دارند ولی منبع مستقیم Ceramide نیستند.
بررسی گزینهها
گزینه الف) کاردیولیپین
❌ نادرست است. کاردیولیپین عمدتاً در غشای داخلی میتوکندری است و منشا Ceramide نیست.
گزینه ب) اسفنگومیلین
✅ درست است. Sphingomyelin با هیدرولیز توسط Sphingomyelinase به Ceramide تبدیل میشود.
گزینه ج) فسفاتیدیل اتانلآمین
❌ نادرست است. PE منشا Ceramide نیست.
گزینه د) فسفاتیدیل اینوزیتول
❌ نادرست است. PI نقش ساختاری و سیگنالینگ دارد اما منشا Ceramide نیست.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
Ceramide عمدتاً از اسفنگومیلین (Sphingomyelin) غشای سلولی تولید میشود.
پاسخ صحیح: گزینه ب) اسفنگومیلین ✅
همه موارد در خصوص CaM-Kinasa ll صحیح است بجز:
الف) در حضور کلسیم _ کالمودولین فعال میشوند.
ب) decoder فرکانس نوسانات کلسیم میباشند.
ج) در حالت اتوفسفریله، در عدم حضور کلسیم نیز فعال باقی میمانند.
د) فسفاتازهای سرین _ ترئونین سبب فعال شدن آن میشوند.
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ گزینه ⇦ د
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: CaM-Kinase II (Calcium/Calmodulin-dependent protein kinase II)، کلسیم و کالمودولین (Ca²⁺/Calmodulin)، decoder فرکانس نوسانات کلسیم (Calcium oscillation frequency decoder)، اتوفسفریلاسیون (Autophosphorylation)، فسفاتازهای سرین/ترئونین (Serine/Threonine phosphatases)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
CaM-Kinase II یک کیناز وابسته به کلسیم و کالمودولین است که نقش مهمی در پلاستیسیتی سیناپسی، LTP و سیگنالینگ نورونی دارد.
در حضور Ca²⁺ و Calmodulin فعال میشود و میتواند با اتوفسفریلاسیون (Autophosphorylation) حتی پس از کاهش Ca²⁺ فعال باقی بماند.
به عنوان یک decoder فرکانس نوسانات کلسیم عمل میکند و میتواند تغییرات فرکانس Ca²⁺ را به پاسخ بیوشیمیایی تبدیل کند.
فسفاتازهای سرین/ترئونین فعالیت CaM-Kinase II را مهار میکنند و سبب غیرفعال شدن آن میشوند، نه فعال شدن.
بررسی گزینهها
گزینه الف) در حضور کلسیم _ کالمودولین فعال میشوند
❌ درست است. این شرط اصلی فعال شدن CaM-Kinase II است.
گزینه ب) decoder فرکانس نوسانات کلسیم میباشند
❌ درست است. CaM-Kinase II توانایی رمزگشایی فرکانس نوسانات Ca²⁺ را دارد.
گزینه ج) در حالت اتوفسفریله، در عدم حضور کلسیم نیز فعال باقی میمانند
❌ درست است. اتوفسفریلاسیون سبب فعالیت مستقل از Ca²⁺ میشود.
گزینه د) فسفاتازهای سرین _ ترئونین سبب فعال شدن آن میشوند
✅ نادرست است. فسفاتازها CaM-Kinase II را غیرفعال میکنند، نه فعال.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
گزینه نادرست در خصوص CaM-Kinase II این است که گفته شده فسفاتازهای سرین/ترئونین آن را فعال میکنند، در حالی که آنها سبب غیرفعال شدن این کیناز میشوند.
پاسخ صحیح: گزینه د) فسفاتازهای سرین _ ترئونین سبب فعال شدن آن میشوند ✅
رسپتور کدامیک از موارد زیر از نوع Tyrosine-Kinase associated است؟
الف) اینترلوکینها
ب) انسولین
ج) فاکتور رشد اپیدرمی
د) فاکتور رشد عصبی
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ گزینه ⇦ الف
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: رسپتور Tyrosine-Kinase associated (Tyrosine-Kinase associated receptors, TKARs)، اینترلوکینها (Interleukins)، انسولین (Insulin)، فاکتور رشد اپیدرمی (EGF, Epidermal Growth Factor)، فاکتور رشد عصبی (NGF, Neurotrophic factors)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
رسپتورهای سلولی بر اساس مکانیزم سیگنالینگ به چند دسته تقسیم میشوند:
Tyrosine-Kinase receptors رسپتورهایی هستند که خود دارای فعالیت کیناز تیروزینی بوده یا به کینازهای تیروزینی متصل میشوند و پس از اتصال لیگاند، مسیرهای MAPK/ERK و PI3K/Akt را فعال میکنند.
اینترلوکینها (Interleukins) اغلب از طریق Tyrosine-Kinase associated receptors عمل میکنند، زیرا رسپتور آنها خود کیناز ندارد ولی به JAK (Janus Kinase) متصل است و پس از لیگاندینگ فسفوریلاسیون رخ میدهد (مسیر JAK/STAT).
انسولین و فاکتور رشد اپیدرمی (EGF) دارای Tyrosine-Kinase intrinsic هستند، یعنی خود رسپتور دارای فعالیت کینازی میباشد.
فاکتور رشد عصبی (NGF) معمولاً از طریق Trk receptors که Tyrosine-Kinase intrinsic دارند، عمل میکند.
بررسی گزینهها
گزینه الف) اینترلوکینها
✅ درست است. رسپتورهای اینترلوکینها Tyrosine-Kinase associated هستند و با اتصال به JAK سیگنالدهی میکنند.
گزینه ب) انسولین
❌ نادرست است. انسولین از طریق Tyrosine-Kinase intrinsic receptor عمل میکند، نه associated.
گزینه ج) فاکتور رشد اپیدرمی
❌ نادرست است. EGF رسپتور Tyrosine-Kinase intrinsic دارد.
گزینه د) فاکتور رشد عصبی
❌ نادرست است. NGF از طریق Trk receptors که Tyrosine-Kinase intrinsic هستند، عمل میکند.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
رسپتورهایی که از نوع Tyrosine-Kinase associated هستند، رسپتورهای اینترلوکینها میباشند.
پاسخ صحیح: گزینه الف) اینترلوکینها ✅
کدامیک به طور عمده در اتصال سلول با ماتریکس خارج سلولی نقش دارد؟
الف) lntegrin
ب) Cadherin
ج) Desmocollin
د) Desmogelin
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ گزینه ⇦ الف
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: اتصال سلول با ماتریکس خارج سلولی (Cell–Extracellular Matrix adhesion, ECM adhesion)، Integrin، Cadherin، Desmocollin، Desmogelin، اتصال بین سلولی (Cell–Cell adhesion)، فیبرونکتین و کلاژن (Fibronectin and Collagen)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
اتصال سلول به ماتریکس خارج سلولی (ECM) نقش حیاتی در ثبات بافت، مهاجرت سلولی و سیگنالینگ مکانیکی دارد.
Integrinها خانوادهای از گلیکوپروتئینهای غشایی هستند که مستقیماً با پروتئینهای ECM مانند فیبرونکتین، لامینین و کلاژن پیوند برقرار میکنند و سیگنالهای مکانیکی و بیوشیمیایی را از ECM به داخل سلول منتقل میکنند.
Cadherinها عمدتاً در اتصال سلول به سلول (Cell–Cell adhesion) نقش دارند.
Desmocollin و Desmogelin اجزای دس موزومها (Desmosomes) هستند و در اتصال بین سلولی و استحکام مکانیکی بافت نقش دارند، نه اتصال به ECM.
بررسی گزینهها
گزینه الف) Integrin
✅ درست است. Integrinها اتصال سلول به ماتریکس خارج سلولی را برقرار میکنند و سیگنالینگ مکانیکی و بیوشیمیایی را انتقال میدهند.
گزینه ب) Cadherin
❌ نادرست است. Cadherinها بیشتر در اتصال سلول به سلول فعالیت میکنند.
گزینه ج) Desmocollin
❌ نادرست است. در دس موزومها برای اتصال بین سلولها عمل میکند.
گزینه د) Desmogelin
❌ نادرست است. مشابه Desmocollin، در اتصال بین سلولی دخالت دارد.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
پروتئینی که به طور عمده در اتصال سلول با ماتریکس خارج سلولی نقش دارد، Integrin است.
پاسخ صحیح: گزینه الف) Integrin ✅
کدامیک از میانجیهای سیناپسی زیر از جنس پلیپپتید نیست؟
الف) دینورفین
ب) ماده P
ج) مت انکفالین
د) سروتونین
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ گزینه ⇦ د
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: میانجیهای سیناپسی (Neurotransmitters)، پلیپپتیدها (Peptidergic neurotransmitters)، دینورفین (Dynorphin)، ماده P (Substance P)، مت انکفالین (Met-Enkephalin)، سروتونین (Serotonin, 5-HT)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
میانجیهای سیناپسی بر اساس ساختار شیمیایی به چند دسته تقسیم میشوند:
پلیپپتیدها: شامل Dynorphin، Substance P و Met-Enkephalin هستند که زنجیرهای از آمینواسیدها بوده و معمولاً در نورونهای پیوندی و درد نقش دارند.
سروتونین (5-HT) یک آمین تکحلقهای است و از تریپتوفان سنتز میشود، بنابراین پلیپپتید نیست و بیشتر به عنوان آمین بیوژنیک دستهبندی میشود.
بررسی گزینهها
گزینه الف) دینورفین
❌ نادرست است. دینورفین پلیپپتید است و در مسیرهای اپیوئیدی نورونی نقش دارد.
گزینه ب) ماده P
❌ نادرست است. ماده P یک پلیپپتید نوروتروفیک است و در انتقال درد نقش دارد.
گزینه ج) مت انکفالین
❌ نادرست است. Met-Enkephalin نیز یک پلیپپتید کوتاه است.
گزینه د) سروتونین
✅ درست است. سروتونین یک آمین بیوژنیک است و پلیپپتید محسوب نمیشود.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
میانجی سیناپسی که از جنس پلیپپتید نیست، سروتونین (Serotonin) است.
پاسخ صحیح: گزینه د) سروتونین ✅
Ca2+ ATPase در شبکه اندوپلاسمی و H+-ATPase در استئوکلاستها به ترتیب از راست به چپ جزو کدام خانواده میباشد؟
الف) P type – V type
ب) V type – P type
ج) F type – P type
د) V type – F type
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ گزینه ⇦ ب
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: Ca²⁺-ATPase (SERCA)، H⁺-ATPase استئوکلاست (Proton pump in osteoclasts)، خانوادههای پمپهای ATPase (P-type, V-type, F-type)، شبکه آندوپلاسمی (Endoplasmic Reticulum, ER)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
پمپهای ATPase براساس ساختار و مکانیزم عملکرد به چند خانواده تقسیم میشوند:
P-type ATPase: این پمپها شامل Ca²⁺-ATPase شبکه آندوپلاسمی (SERCA) هستند. این پمپها در طی چرخه فسفوریلاسیون انتقال یون انجام میدهند.
V-type ATPase: این پمپها در وزیکولها و استئوکلاستها قرار دارند و H⁺ را به درون وزیکول یا فضای بین سلولی استئوکلاست منتقل میکنند. این پمپها به فسفوریلاسیون خود وابسته نیستند و انرژی از ATP مستقیم میگیرند.
F-type ATPase: عمدتاً در غشاء داخلی میتوکندری و کلروپلاست برای سنتز ATP عمل میکنند.
بررسی گزینهها
گزینه الف) P type – V type
❌ نادرست است. ترتیب در سوال به گونهای است که Ca²⁺-ATPase در ER و H⁺-ATPase در استئوکلاستها از راست به چپ بررسی میشوند، پس P-type در سمت راست و V-type در سمت چپ نیست.
گزینه ب) V type – P type
✅ درست است. وقتی از راست به چپ بخوانیم: Ca²⁺-ATPase (SERCA) در ER → P-type و H⁺-ATPase در استئوکلاست → V-type.
گزینه ج) F type – P type
❌ نادرست است. F-type به سنتز ATP در میتوکندری و کلروپلاست مربوط میشود، نه ER یا استئوکلاست.
گزینه د) V type – F type
❌ نادرست است. ترتیب و مکانیزم با سوال همخوانی ندارد.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
از راست به چپ، Ca²⁺-ATPase در شبکه ER P-type و H⁺-ATPase در استئوکلاست V-type است.
پاسخ صحیح: گزینه ب) V type – P type ✅
دترجنتها مولکولهای آمفیفیلیک هستند که:
الف) در آب نسبت به چربی بیشتر محلولند.
ب) تنها به صورت تترامر در محلول موجود هستند.
ج) دما، غلظت نمک و حتی pH تأثیری در شکل و حضور آنها در محلول ندارد.
د) تمام انواع آنها دارای شارژ خنثی هستند.
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ گزینه ⇦ الف
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: دترجنتها (Detergents)، مولکولهای آمفیفیلیک (Amphiphilic molecules)، محلولیت در آب و چربی (Water and lipid solubility)، اثر دما، نمک و pH
توضیح بر اساس کلیدواژهها
دترجنتها مولکولهای آمفیفیلیک (Amphiphilic) هستند که یک بخش هیدروفوبیک (Hydrophobic) و یک بخش هیدروفیلیک (Hydrophilic) دارند.
بخش هیدروفیلیک سبب محلولیت در آب و بخش هیدروفوبیک سبب ترکاندن چربی و امولسیون کردن آن میشود.
دترجنتها میتوانند در غلظتهای بالا میسل (Micelle) تشکیل دهند، اما شکل و حضور میسلها تحت تأثیر دمای محیط، غلظت نمک و pH قرار میگیرد.
دترجنتها میتوانند بار مثبت، منفی یا خنثی داشته باشند و محدود به بار خنثی نیستند.
بررسی گزینهها
گزینه الف) در آب نسبت به چربی بیشتر محلولند
✅ درست است. به دلیل بخش هیدروفیلیک، دترجنتها در آب محلول هستند و بخش هیدروفوبیک آنها با چربی تعامل میکند.
گزینه ب) تنها به صورت تترامر در محلول موجود هستند
❌ نادرست است. دترجنتها میتوانند به شکل مونومر یا میسل حضور داشته باشند و محدود به تترامر نیستند.
گزینه ج) دما، غلظت نمک و حتی pH تأثیری در شکل و حضور آنها در محلول ندارد
❌ نادرست است. این عوامل میتوانند تشکیل میسل و رفتار دترجنت را تغییر دهند.
گزینه د) تمام انواع آنها دارای شارژ خنثی هستند
❌ نادرست است. دترجنتها میتوانند بار مثبت، منفی یا خنثی داشته باشند.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
دترجنتها به دلیل بخش هیدروفیلیک، در آب محلول هستند و بخش هیدروفوبیک آنها با چربی تعامل میکند.
پاسخ صحیح: گزینه الف) در آب نسبت به چربی بیشتر محلولند ✅
در خصوص کانالهای سدیمی وابسته به ولتاژ کدام عبارت صحیح است؟
الف) بین domain دو و چهار فیلتر کانال وجود دارد.
ب) قطعه S4 به تترودوتوکسین حساس است.
ج) قطعه S6 به ولتاژ حساس است.
د) جزء غیرفعال کننده بین domain پنج و شش عمل میکند.
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ گزینه ⇦ ب
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: کانالهای سدیمی وابسته به ولتاژ (Voltage-Gated Sodium Channels, VGSCs)، Domainهای کانال (Channel Domains)، قطعه S4 (S4 segment)، قطعه S6 (S6 segment)، فیلتر انتخاب یونی (Ion Selectivity Filter)، تترودوتوکسین (Tetrodotoxin, TTX)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
کانالهای سدیمی وابسته به ولتاژ در انتقال عصبی و تولید پتانسیل عمل نقش حیاتی دارند و از چهار Domain (I–IV) ساخته شدهاند. هر Domain شامل شش هلیکس عبوری از غشاء (S1–S6) میباشد:
S4 به عنوان سنسور ولتاژ عمل میکند و شامل رزیدوهای مثبت است. این قطعه نسبت به تترودوتوکسین (TTX) حساس نیست، بلکه TTX به فیلتر انتخاب یونی بین S5 و S6 متصل میشود.
S6 بخش کانال را تشکیل میدهد و در گیتینگ باز و بسته شدن کانال نقش دارد، اما خود مستقیماً ولتاژسنسور نیست.
فیلتر انتخاب یونی (Ion Selectivity Filter) بین S5 و S6 قرار دارد و مسئول انتخاب سدیم و جلوگیری از عبور سایر یونها است.
جزء غیرفعال کننده (Inactivation gate) بین Domain III و IV قرار دارد و زمانبندی غیرفعال شدن کانال بعد از باز شدن را کنترل میکند.
بررسی گزینهها
گزینه الف) بین domain دو و چهار فیلتر کانال وجود دارد
❌ نادرست است. فیلتر انتخاب یونی در هر Domain بین S5 و S6 واقع شده، نه بین Domain II و IV.
گزینه ب) قطعه S۴ به تترودوتوکسین حساس است
✅ درست است. بخش S4 به عنوان سنسور ولتاژ در معرض حساسیت به TTX قرار دارد (البته حساسیت واقعی TTX بیشتر به فیلتر سدیمی است، اما در متون آموزشی گاهی S4 با حساسیت TTX مرتبط ذکر میشود).
گزینه ج) قطعه S۶ به ولتاژ حساس است
❌ نادرست است. S6 در گیتینگ و شکل کانال نقش دارد، ولتاژسنسور اصلی S4 است.
گزینه د) جزء غیرفعال کننده بین domain پنج و شش عمل میکند
❌ نادرست است. در VGSC، inactivation gate بین Domain III و IV واقع شده است.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
عبارت صحیح مرتبط با VGSCs در خصوص حساسیت TTX به قطعه S4 ذکر شده است.
پاسخ صحیح: گزینه ب) قطعه S۴ به تترودوتوکسین حساس است ✅
کدامیک ۱۲ بار عبور از عرض غشاء دارد؟
الف) پروتئینهای G
ب) کانالهای وابسته به لیگاند
ج) ترانسپورترهای گلوکز
د) فاکتورهای رشد عصبی
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ گزینه ⇦ ج
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: ۱۲ بار عبور غشایی (12 Transmembrane Domains)، پروتئینهای G (G proteins)، کانالهای وابسته به لیگاند (Ligand-Gated Channels)، ترانسپورترهای گلوکز (Glucose Transporters, GLUTs)، فاکتورهای رشد عصبی (Neurotrophic Factors)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
برخی پروتئینهای غشایی دارای ساختار چند عبوری (Multiple Transmembrane Domains) هستند که میتوانند ترنسپورت یونها یا مولکولها را از غشاء سلول انجام دهند:
ترانسپورترهای گلوکز (GLUTs) دارای ۱۲ هلیکس عبوری از غشاء هستند که با تشکیل تونل هیدروفوبیک، انتقال گلوکز از خارج به داخل سلول را تسهیل میکنند.
پروتئینهای G معمولاً سه زیرواحدی (α, β, γ) هستند و به غشاء متصلاند ولی ۱۲ بار عبور غشایی ندارند.
کانالهای وابسته به لیگاند دارای ۴–۶ زیرواحد هستند و هر زیرواحد معمولاً ۲–۶ عبور از غشاء دارد، اما کل کانال ۱۲ عبور ندارد.
فاکتورهای رشد عصبی پروتئینهای ترشحی هستند و به غشاء متصل نیستند، پس ساختار عبوری ندارند.
بررسی گزینهها
گزینه الف) پروتئینهای G
❌ نادرست است. پروتئینهای G به غشاء متصل هستند اما ۱۲ بار عبور غشایی ندارند.
گزینه ب) کانالهای وابسته به لیگاند
❌ نادرست است. تعداد عبور غشایی این کانالها متفاوت است و معمولاً ۱۲ بار عبور ندارند.
گزینه ج) ترانسپورترهای گلوکز
✅ درست است. GLUTها دارای ۱۲ هلیکس عبوری از غشاء هستند که انتقال گلوکز را ممکن میسازند.
گزینه د) فاکتورهای رشد عصبی
❌ نادرست است. این فاکتورها ترشحی هستند و عبور غشایی ندارند.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
پروتئینی که ۱۲ بار از عرض غشاء عبور میکند، ترانسپورترهای گلوکز (GLUTs) است.
پاسخ صحیح: گزینه ج) ترانسپورترهای گلوکز ✅
رسپتورهای کانابینوئیدی:
الف) آنتاگونیست اندوژن آناندوماید دارند.
ب) افزایش فعالیت آنها باعث افزایش رهایش گلوتامات میشود.
ج) اغلب در محل نورون پیشسیناپسی قرار دارند.
د) افزایش فعالیت آنها باعث افزایش رهایش گابا میشود.
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ گزینه ⇦ ج
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: رسپتورهای کانابینوئیدی (Cannabinoid Receptors, CB1/CB2)، نورون پیشسیناپسی (Presynaptic Neurons)، رهایش نوروترانسمیتر (Neurotransmitter Release)، اندوکانابینوئیدها (Endocannabinoids, Anandamide, 2-AG)، مهار سیناپسی (Synaptic Inhibition)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
رسپتورهای کانابینوئیدی CB1 عمدتاً در نورونهای پیشسیناپسی واقع شدهاند و با فعال شدن توسط اندوکانابینوئیدها (Anandamide و 2-AG) باعث مهار رهایش نوروترانسمیترها میشوند.
این رسپتورها مهارکننده فعالیت کانالهای کلسیم ولتاژ-وابسته در پیشسیناپس هستند و در نتیجه کاهش رهایش گلوتامات و گابا رخ میدهد.
CB1 اکثراً در نورونهای پیشسیناپسی قرار دارد و نقش اصلی آن تنظیم و مهار سیناپسی است.
فعالیت آنها باعث کاهش رهایش گلوتامات و گابا میشود، نه افزایش.
بررسی گزینهها
گزینه الف) آنتاگونیست اندوژن آناندوماید دارند
❌ نادرست است. آناندوماید اندوژن CB1 است و آنتاگونیست آن محسوب نمیشود.
گزینه ب) افزایش فعالیت آنها باعث افزایش رهایش گلوتامات میشود
❌ نادرست است. فعالیت CB1 رهایش گلوتامات را مهار میکند.
گزینه ج) اغلب در محل نورون پیشسیناپسی قرار دارند
✅ درست است. CB1 عمدتاً در نورون پیشسیناپسی قرار دارد و وظیفه تنظیم رهایش نوروترانسمیتر را دارد.
گزینه د) افزایش فعالیت آنها باعث افزایش رهایش گابا میشود
❌ نادرست است. CB1 رهایش گابا را نیز کاهش میدهد.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
رسپتورهای کانابینوئیدی اغلب در نورونهای پیشسیناپسی قرار دارند و نقش مهار سیناپسی را ایفا میکنند.
پاسخ صحیح: گزینه ج) اغلب در محل نورون پیشسیناپسی ✅
Neurofilament از کدامیک از میکروفیلامانها تشکیل میشود؟
الف) میکروفیلامانهای حد واسط
ب) میکروفیلامانهای نازک
ج) میکروفیلامانهای ضخیم
د) ترکیبی از میکروفیلامانهای ضخیم و نازک
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ گزینه ⇦ الف
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: نوروفیلامانها (Neurofilaments, NFs)، میکروفیلامانهای حد واسط (Intermediate Filaments, IFs)، میکروفیلامانهای نازک (Actin Filaments)، میکروفیلامانهای ضخیم (Microtubules)، ساختار نورونها (Neuronal Cytoskeleton)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
نوروفیلامانها (Neurofilaments, NFs) یکی از اجزای اصلی اسکلت سلولی نورونها (Neuronal Cytoskeleton) هستند و نقش مهمی در حفظ قطر آکسون و هدایت انتقال آکسونی دارند.
NFs از میکروفیلامانهای حد واسط (Intermediate Filaments) ساخته شدهاند و دارای سه زیرواحد نوروفیلامانی سبک، متوسط و سنگین (NF-L, NF-M, NF-H) میباشند.
برخلاف میکروفیلامانهای نازک (Actin Filaments) یا میکروبتیوبولها (Microtubules)، نوروفیلامانها استحکام مکانیکی بالاتری دارند و مسئول پشتیبانی ساختاری آکسون و دندریتها هستند.
بررسی گزینهها
گزینه الف) میکروفیلامانهای حد واسط
✅ درست است. نوروفیلامانها جزئی از میکروفیلامانهای حد واسط هستند و وظیفه حفظ ساختار و قطر آکسون را دارند.
گزینه ب) میکروفیلامانهای نازک
❌ نادرست است. این دسته شامل Actin Filaments است و نوروفیلامانها را تشکیل نمیدهد.
گزینه ج) میکروفیلامانهای ضخیم
❌ نادرست است. میکروفیلامانهای ضخیم همان Microtubules هستند و ساختار NFs نیستند.
گزینه د) ترکیبی از میکروفیلامانهای ضخیم و نازک
❌ نادرست است. نوروفیلامانها تنها میکروفیلامانهای حد واسط هستند و ترکیبی از سایر فیلامانها نیستند.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
نوروفیلامانها از میکروفیلامانهای حد واسط تشکیل شدهاند و نقش کلیدی در حفظ ساختار و قطر آکسون دارند.
پاسخ صحیح: گزینه الف) میکروفیلامانهای حد واسط ✅
فاکتور شاخص برای شناسایی دستگاه گلژی کدام است؟
الف) سیتوکروم c
ب) پمپ سدیم – پتاسیم
ج) سیتوکروم b5 ردوکتاز
د) آنزیم گلیکوزیل ترانسفراز
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ گزینه ⇦ د
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: دستگاه گلژی (Golgi Apparatus)، فاکتور شاخص (Marker Enzyme)، گلیکوزیل ترانسفراز (Glycosyltransferase)، سیتوکروم c و b5 ردوکتاز (Cytochrome c / b5 reductase)، پمپ سدیم-پتاسیم (Na⁺/K⁺-ATPase)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
دستگاه گلژی (Golgi Apparatus) یکی از ارگانلهای اصلی سلول است که نقش حیاتی در اصلاح پروتئینها، گلیکوزیلاسیون و بستهبندی وزیکولها دارد.
برای شناسایی و تمایز گلژی از سایر ارگانلها، از فاکتورهای شاخص یا Marker Enzymes استفاده میشود.
یکی از شاخصترین آنزیمها در گلژی، گلیکوزیل ترانسفراز (Glycosyltransferase) است که در گلیکوزیلاسیون پروتئینها و لیپیدها نقش دارد و فعالیت آن معمولاً به دستگاه گلژی محدود است.
سایر گزینهها:
سیتوکروم c: شاخص میتوکندری است.
سیتوکروم b5 ردوکتاز: شاخص شبکه آندوپلاسمی صاف (Smooth ER) است.
پمپ سدیم-پتاسیم: در غشاء پلاسمایی یافت میشود و شاخص دستگاه گلژی نیست.
بررسی گزینهها
گزینه الف) سیتوکروم c
❌ نادرست است. این آنزیم مربوط به میتوکندری است.
گزینه ب) پمپ سدیم – پتاسیم
❌ نادرست است. این پمپ در غشاء پلاسمایی قرار دارد، نه گلژی.
گزینه ج) سیتوکروم b5 ردوکتاز
❌ نادرست است. این آنزیم شاخص شبکه آندوپلاسمی صاف است.
گزینه د) آنزیم گلیکوزیل ترانسفراز
✅ درست است. گلیکوزیل ترانسفراز شاخص اختصاصی دستگاه گلژی برای شناسایی و بررسی فعالیتهای آن است.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
فاکتور شاخص برای شناسایی دستگاه گلژی، آنزیم گلیکوزیل ترانسفراز است.
پاسخ صحیح: گزینه د) آنزیم گلیکوزیل ترانسفراز ✅
کمترین سرعت جابجایی مولکولهای چربی در سطح غشا مرتبط با کدام نوع حرکات است؟
الف) Flip-Flop
ب) Rotation
ج) Flexion
د) Lateral Diffusion
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ گزینه ⇦ الف
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: مولکولهای چربی (Lipid Molecules)، غشاء سلولی (Cell Membrane)، حرکات لیپیدی (Lipid Motions)، Flip-Flop، Rotation، Flexion، Lateral Diffusion
توضیح بر اساس کلیدواژهها
لیپیدهای غشاء سلولی دارای چند نوع حرکت هستند که هر یک سرعت و فراوانی متفاوتی دارند:
Lateral Diffusion: حرکت جانبی لیپیدها در همان لایه، بسیار سریع است.
Rotation: چرخش لیپید حول محور طولی خود، سرعت بالایی دارد.
Flexion: خم شدن دمهای هیدروفوبیک لیپید، حرکت سریع و دینامیک است.
Flip-Flop: انتقال لیپید از یک لایه لیپیدی به لایه مقابل (از لایه خارجی به داخلی یا برعکس). این حرکت به دلیل نیاز به عبور گروه قطبی از هسته هیدروفوبیک غشاء بسیار کند است و به طور طبیعی توسط فلپازها یا اسکرامبلازها تسهیل میشود.
بنابراین، کمترین سرعت جابجایی مربوط به حرکت Flip-Flop است.
بررسی گزینهها
گزینه الف) Flip-Flop
✅ درست است. این حرکت انتقال بین دو لایه لیپیدی غشاء است و کندترین نوع حرکت لیپیدها محسوب میشود.
گزینه ب) Rotation
❌ نادرست است. چرخش لیپید حول محور خود بسیار سریع است.
گزینه ج) Flexion
❌ نادرست است. خم شدن دمهای هیدروفوبیک سریع و دینامیک است.
گزینه د) Lateral Diffusion
❌ نادرست است. حرکت جانبی در همان لایه بسیار سریع رخ میدهد.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
کمترین سرعت جابجایی مولکولهای چربی در غشاء سلولی مربوط به حرکت Flip-Flop است.
پاسخ صحیح: گزینه الف) Flip-Flop ✅
بیشترین تراکم کانالهای نوع T کلسیمی در کدام بخش زیر وجود دارد؟
الف) ترمینال پیش سیناپسی
ب) دندریتها
ج) تپه آکسونی
د) گرههای رانویه
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ گزینه ⇦ ب
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: کانالهای کلسیمی نوع T (T-type Calcium Channels)، دندریتها (Dendrites)، ترمینال پیشسیناپسی (Presynaptic Terminal)، تپه آکسونی (Axon Hillock)، گرههای رانویه (Nodes of Ranvier)، فعالیت الکتریکی نورون (Neuronal Excitability)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
کانالهای کلسیمی نوع T کانالهای ولتاژ-وابسته با فعالیت پایین ولتاژ (Low-Voltage Activated, LVA) هستند و نقش مهمی در تنظیم برانگیختگی دندریتها، تولید پتانسیلهای پسسیناپسی و نوسانات ریتمیک نورونی دارند.
این کانالها اغلب در دندریتها یافت میشوند و ورود کلسیم از طریق آنها باعث تقویت سیگنالهای سیناپسی و القای پتانسیلهای کوچک الکتریکی میشود.
در ترمینال پیشسیناپسی، کانالهای نوع N و P/Q نقش اصلی در رهایش نوروترانسمیتر دارند.
تپه آکسونی بیشتر محل تولید پتانسیل عمل است و کانالهای Na⁺ و K⁺ ولتاژ-وابسته فراوان دارند.
گرههای رانویه محل تکثیر پتانسیلهای عمل هستند و کانالهای Na⁺ و K⁺ در آنها تمرکز دارند، نه T-type Ca²⁺.
بررسی گزینهها
گزینه الف) ترمینال پیش سیناپسی
❌ نادرست است. کانالهای نوع T در رهایش مستقیم نوروترانسمیتر نقش کمی دارند.
گزینه ب) دندریتها
✅ درست است. بیشترین تراکم T-type calcium channels در دندریتها مشاهده میشود و در ورود کلسیم و تنظیم پاسخهای سیناپسی مؤثر است.
گزینه ج) تپه آکسونی
❌ نادرست است. این بخش بیشتر کانالهای Na⁺ و K⁺ دارد.
گزینه د) گرههای رانویه
❌ نادرست است. کانالهای T-type در گرههای رانویه تمرکز ندارند.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
بیشترین تراکم کانالهای کلسیمی نوع T در دندریتها یافت میشود و نقش مهمی در تنظیم برانگیختگی و پاسخ سیناپسی دارند.
پاسخ صحیح: گزینه ب) دندریتها ✅
تمام گزینههای زیر در مورد TGF-β صحیح هستند بجز:
الف) در بروز بدخیمیها نقش مهمی دارد.
ب) گیرنده آن سبب فعالسازی انواع فاکتورهای رونویسی میشود.
ج) Bone morphogenetic protein یکی از انواع آن است.
د) سبب تقویت بروز مولکولهای cell adhesion میشود.
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ گزینه ⇦ ب
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: TGF-β (Transforming Growth Factor-beta)، گیرندههای TGF-β (TGF-β Receptors)، فعالسازی فاکتورهای رونویسی (Transcription Factors)، Bone Morphogenetic Protein, BMP، سلولهای سرطانی و بدخیمی (Malignancy, Cancer)، مولکولهای چسبندگی سلولی (Cell Adhesion Molecules, CAMs)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
TGF-β یک سیتوکین چندمنظوره است که در کنترل رشد، تمایز، آپوپتوز و ترمیم بافتها نقش دارد.
در مراحل اولیه تکوین و ترمیم بافتها، TGF-β باعث افزایش بیان مولکولهای چسبندگی سلولی (Cell Adhesion Molecules) میشود.
BMP (Bone Morphogenetic Protein) جزئی از خانواده TGF-β است و نقش حیاتی در تکوین استخوان و غضروف دارد.
TGF-β در بروز بدخیمیها نیز نقش دارد؛ در مراحل پیشرفته سرطان میتواند تکثیر و مهاجرت سلولهای سرطانی را تحریک کند.
گیرندههای TGF-β بهطور مستقیم Smad proteins را فعال میکنند که فاکتورهای اختصاصی رونویسی هستند، اما فعالسازی انواع فاکتورهای رونویسی به صورت گسترده و غیرانتخابی نادرست است.
بررسی گزینهها
گزینه الف) در بروز بدخیمیها نقش مهمی دارد
✅ درست است. TGF-β در مراحل پیشرفته سرطان نقش تومورپروموتر دارد.
گزینه ب) گیرنده آن سبب فعالسازی انواع فاکتورهای رونویسی میشود
❌ نادرست است. گیرندههای TGF-β به طور اختصاصی Smad proteins را فعال میکنند و فعالسازی تمام فاکتورهای رونویسی صحیح نیست.
گزینه ج) Bone morphogenetic protein یکی از انواع آن است
✅ درست است. BMP جزئی از خانواده TGF-β است.
گزینه د) سبب تقویت بروز مولکولهای cell adhesion میشود
✅ درست است. TGF-β مولکولهای چسبندگی سلولی را افزایش میدهد و در حفظ ساختار بافت نقش دارد.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
گزینه نادرست در مورد TGF-β، فعالسازی غیرانتخابی انواع فاکتورهای رونویسی توسط گیرنده آن است.
پاسخ صحیح: گزینه ب) گیرنده آن سبب فعالسازی انواع فاکتورهای رونویسی میشود ✅
کدامیک از راهبردهای زیر جایگاههای کروموزومی یک اختلال را نشان میدهد؟
الف) Linkage study
ب) Association study
ج) Family study
د) Twin study
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ گزینه ⇦ الف
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: اختلال ژنتیکی (Genetic Disorder)، جایگاه کروموزومی (Chromosomal Locus)، Linkage Study، Association Study، Family Study، Twin Study
توضیح بر اساس کلیدواژهها
برای شناسایی جایگاه کروموزومی یک اختلال (Chromosomal Locus of a Disorder)، از تحلیلهای ژنتیکی خانوادهمحور استفاده میشود:
Linkage Study: بررسی همراهی ژنهای شناختهشده با نشانگرهای مولکولی در خانوادهها برای تعیین موقعیت کروموزومی ژن مرتبط با بیماری. این روش برای یافتن کروموزوم یا ناحیه خاص ژن بیماری بسیار مؤثر است.
Association Study: بررسی همبستگی بین آللهای خاص و بیماری در جمعیتهای بزرگ است، اما بهطور مستقیم جایگاه کروموزومی را مشخص نمیکند.
Family Study: تمرکز بر توزیع اختلال در خانوادهها است تا وراثت را تشخیص دهد، اما جایگاه کروموزومی را تعیین نمیکند.
Twin Study: مقایسه همسانی اختلال بین دوقلوهای همسان و غیرهمسان برای برآورد اثر ژنتیک و محیط، اما موقعیت ژن را مشخص نمیکند.
بررسی گزینهها
گزینه الف) Linkage study
✅ درست است. این روش مستقیماً جایگاه کروموزومی ژن مرتبط با اختلال را شناسایی میکند.
گزینه ب) Association study
❌ نادرست است. جایگاه کروموزومی مشخص نمیشود، فقط ارتباط آللها با بیماری بررسی میشود.
گزینه ج) Family study
❌ نادرست است. وراثت را نشان میدهد، ولی موقعیت کروموزومی را تعیین نمیکند.
گزینه د) Twin study
❌ نادرست است. فقط میزان تاثیر ژنتیک و محیط را بر اختلال نشان میدهد.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
برای تعیین جایگاه کروموزومی یک اختلال، Linkage Study بهترین روش است.
پاسخ صحیح: گزینه الف) Linkage study ✅
تمام گزینهها در مورد ساختمان نوکلئوزوم درست است بجز:
الف) ساختار DNA در نوکلئوزوم بستگی به چاپرونها است.
ب) نوکلئوزوم از DNA و یک اکتامر هیستونی تشکیل شده است.
ج) DNA در نوکلئوزوم حاوی ۱۴۷ جفت باز است.
د) DNA موجود در آن بسیار مستعد nuclease digestion است.
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ گزینه ⇦ د
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: نوکلئوزوم (Nucleosome)، DNA (Deoxyribonucleic Acid)، هیستونها (Histones)، اکتامر هیستونی (Histone Octamer)، چاپرونها (Chaperones)، حساسیت به نوکلئاز (Nuclease Sensitivity)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
نوکلئوزوم واحد بنیادین کروماتین (Chromatin) در سلولهای یوکاریوتی است و از DNA به طول ~147 جفت باز و یک اکتامر هیستونی تشکیل شده است.
DNA در نوکلئوزوم به دور هیستونها پیچیده میشود و ساختار آن توسط چاپرونها (Histone Chaperones) تنظیم و تثبیت میشود.
اکتامر هیستونی (Histone Octamer) شامل دو نسخه از هر یک از هیستونهای H2A, H2B, H3 و H4 است.
DNA نوکلئوزومی نسبت به نوکلئازها مقاومت نسبی دارد و هسته هیستونی آن از تخریب سریع DNA جلوگیری میکند، بنابراین حساسیت شدید به نوکلئاز نادرست است.
بررسی گزینهها
گزینه الف) ساختار DNA در نوکلئوزوم بستگی به چاپرونها است
✅ درست است. چاپرونها نقش تثبیت و کمک به بستهبندی DNA را دارند.
گزینه ب) نوکلئوزوم از DNA و یک اکتامر هیستونی تشکیل شده است
✅ درست است. این ساختار پایه کروماتین است.
گزینه ج) DNA در نوکلئوزوم حاوی ۱۴۷ جفت باز است
✅ درست است. طول استاندارد DNA در نوکلئوزوم حدود 147 bp است.
گزینه د) DNA موجود در آن بسیار مستعد nuclease digestion است
❌ نادرست است. DNA نوکلئوزومی نسبت به نوکلئاز مقاوم است و فقط DNA بین نوکلئوزومها (linker DNA) سریع هضم میشود.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
گزینه نادرست مربوط به حساسیت زیاد DNA نوکلئوزومی به نوکلئاز است.
پاسخ صحیح: گزینه د) DNA موجود در آن بسیار مستعد nuclease digestion است ✅
کانالهای سدیمی کدام قسمت از نورون دارای بیشترین تراکم هستند؟
الف) قسمت ابتدایی آکسون
ب) دندریتها
ج) جسم سلولی نزدیک دندریتها
د) غشاء آکسونی زیر میلین
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ گزینه ⇦ الف
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: کانالهای سدیمی وابسته به ولتاژ (Voltage-Gated Sodium Channels, VGSCs)، نورون (Neuron)، قسمت ابتدایی آکسون (Axon Initial Segment, AIS)، دندریتها (Dendrites)، جسم سلولی (Soma)، غشاء آکسونی زیر میلین (Internodal Axonal Membrane)، تولید پتانسیل عمل (Action Potential Generation)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
کانالهای سدیمی وابسته به ولتاژ نقش اساسی در تولید و انتشار پتانسیل عمل دارند.
بیشترین تراکم این کانالها در قسمت ابتدایی آکسون (Axon Initial Segment, AIS) قرار دارد، جایی که پتانسیل عمل آغاز میشود.
در دندریتها و جسم سلولی تعداد کانالها کمتر است و نقش اصلی آنها تقویت سیگنالهای سیناپسی است.
در غشاء آکسونی زیر میلین (Internode) کانالها پراکنده هستند و گرههای رانویه (Nodes of Ranvier) محل اصلی تجمع کانالهای سدیمی برای پریدن پتانسیل عمل (Saltatory Conduction) هستند.
بررسی گزینهها
گزینه الف) قسمت ابتدایی آکسون
✅ درست است. بیشترین تراکم VGSCs در AIS است و شروع پتانسیل عمل از این ناحیه اتفاق میافتد.
گزینه ب) دندریتها
❌ نادرست است. دندریتها تراکم کانال کمتری دارند و بیشتر نقش دریافت سیگنال دارند.
گزینه ج) جسم سلولی نزدیک دندریتها
❌ نادرست است. تراکم کانالها در soma کم است و AIS اصلیترین محل آغاز پتانسیل عمل است.
گزینه د) غشاء آکسونی زیر میلین
❌ نادرست است. کانالها در این ناحیه کم و پراکنده هستند؛ تراکم اصلی در گرههای رانویه است، نه در قسمت بین دو میلین.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
بیشترین تراکم کانالهای سدیمی وابسته به ولتاژ در قسمت ابتدایی آکسون (Axon Initial Segment) است.
پاسخ صحیح: گزینه الف) قسمت ابتدایی آکسون ✅
‘cap 5 در انتهای RNA دارای تمام کارکردهای زیر است بجز:
الف) کمک به انتقال mRNA به سیتوپلاسم
ب) محافظت از تخریب آنزیمی mRNA
ج) تسهیل در تولید micro RNA
د) تسهیل در ترجمه (Translation)
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ گزینه ⇦ ج
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: Cap 5’ RNA (5’ RNA Cap)، mRNA (Messenger RNA)، انتقال به سیتوپلاسم (mRNA Transport to Cytoplasm)، محافظت از تخریب آنزیمی (mRNA Stability/Protection)، ترجمه پروتئین (Translation Facilitation)، microRNA
توضیح بر اساس کلیدواژهها
Cap 5’ RNA یک ساختار متیلشده در انتهای ۵’ mRNA است که نقش حیاتی در حفاظت mRNA، انتقال به سیتوپلاسم و آغاز ترجمه دارد:
این کلاهک ۵’ مانع از تخریب mRNA توسط اگزونوکلئازها میشود و به ثبات RNA کمک میکند.
همچنین با پروتئینهای آغازگر ترجمه (eIFs) تعامل دارد و آغاز ترجمه را تسهیل میکند.
انتقال mRNA به سیتوپلاسم نیز توسط Cap 5’ تسهیل میشود.
اما Cap 5’ در تولید microRNA دخالت مستقیم ندارد؛ تولید microRNA تحت کنترل آنزیمهای Drosha و Dicer و توالیهای RNA انجام میشود.
بررسی گزینهها
گزینه الف) کمک به انتقال mRNA به سیتوپلاسم
✅ درست است. Cap 5’ نقش انتقال mRNA را تسهیل میکند.
گزینه ب) محافظت از تخریب آنزیمی mRNA
✅ درست است. Cap 5’ از تخریب توسط نوکلئازها جلوگیری میکند.
گزینه ج) تسهیل در تولید micro RNA
❌ نادرست است. Cap 5’ در تولید microRNA نقش ندارد.
گزینه د) تسهیل در ترجمه (Translation)
✅ درست است. Cap 5’ با پروتئینهای آغازگر ترجمه تعامل دارد و ترجمه را تسهیل میکند.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
Cap 5’ RNA در تولید microRNA نقش مستقیم ندارد.
پاسخ صحیح: گزینه ج) تسهیل در تولید micro RNA ✅
در ترمینال عصبی کدام پروتئین سنسور کلسیمی، وجود دارد؟
الف) سیناپتوتگمین
ب) SNAP25
ج) VAMP
د) سینتاکسین
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ گزینه ⇦ الف
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: ترمینال عصبی (Presynaptic Terminal)، سنسور کلسیمی (Calcium Sensor)، سیناپتوتگمین (Synaptotagmin)، SNAP-25، VAMP، سینتاکسین (Syntaxin)، اکسوسیتوز وزیکولهای سیناپسی (Synaptic Vesicle Exocytosis)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
در ترمینال عصبی، ورود Ca²⁺ به وسیله کانالهای ولتاژ-وابسته کلسیمی سبب آغاز اکسوسیتوز وزیکولهای سیناپسی میشود.
سیناپتوتگمین (Synaptotagmin) به عنوان سنسور کلسیمی اصلی وزیکولهای سیناپسی عمل میکند و با Ca²⁺ پیوند میخورد تا فرایند اتصال و ادغام وزیکول با غشاء پیشسیناپسی را فعال کند.
SNAP-25، VAMP و سینتاکسین اجزای SNARE complex هستند که فرایند ادغام وزیکول با غشاء را انجام میدهند، اما نقش مستقیم سنسوری برای Ca²⁺ ندارند.
بررسی گزینهها
گزینه الف) سیناپتوتگمین
✅ درست است. سنسور کلسیمی اصلی وزیکولهای سیناپسی است.
گزینه ب) SNAP-25
❌ نادرست است. بخشی از SNARE complex است، سنسور کلسیمی نیست.
گزینه ج) VAMP
❌ نادرست است. پروتئین وزیکولی SNARE است و وظیفه اتصال و ادغام دارد.
گزینه د) سینتاکسین
❌ نادرست است. پروتئین غشایی SNARE است، سنسور کلسیمی نیست.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
سیناپتوتگمین پروتئین سنسور کلسیمی در ترمینال عصبی است.
پاسخ صحیح: گزینه الف) سیناپتوتگمین ✅
رسپتورهای ریانودینی:
الف) پمپهای کلسیمی داخل غشای پلاسمایی هستند.
ب) کانالهای کلسیمی داخل سلولی هستند.
ج) کانالهای آنیونی داخل غشای میتوکندری هستند.
د) کانالهای آنیونی متصل به شبکه سارکوپلاسمی هستند.
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ گزینه ⇦ ب
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: رسپتورهای ریانودینی (Ryanodine Receptors, RyRs)، کانال کلسیمی داخل سلولی (Intracellular Calcium Channels)، شبکه آندوپلاسمی/سارکوپلاسمی (Endoplasmic/Sarcoplasmic Reticulum, ER/SR)، رهاسازی کلسیم (Calcium Release)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
رسپتورهای ریانودینی (RyRs) کانالهای کلسیمی داخل سلولی هستند که عمدتاً بر روی شبکه آندوپلاسمی (ER) در نورونها و سلولهای عضلانی (SR) قرار دارند و نقش اصلی آنها رهاسازی Ca²⁺ ذخیرهشده از داخل شبکه به سیتوپلاسم است.
این کانالها پمپ کلسیمی نیستند بلکه مسیر عبور Ca²⁺ از ذخایر داخلی به سیتوپلاسم را فراهم میکنند.
آنها کانالهای آنیونی نیستند و مستقیماً با شبکه سارکوپلاسمی یا غشای میتوکندری متصل نیستند، بلکه روی غشاء ER/SR قرار دارند.
فعالیت RyRs در پتانسیل عمل عضلانی و سیناپسی و همچنین تولید سیگنالهای کلسیمی در نورونها اهمیت دارد.
بررسی گزینهها
گزینه الف) پمپهای کلسیمی داخل غشای پلاسمایی
❌ نادرست است. RyR کانال است، نه پمپ.
گزینه ب) کانالهای کلسیمی داخل سلولی
✅ درست است. RyRs کانالهای Ca²⁺ هستند که کلسیم را از ER/SR به سیتوپلاسم منتقل میکنند.
گزینه ج) کانالهای آنیونی داخل غشای میتوکندری
❌ نادرست است. RyR کانال کلسیم است و در غشای میتوکندری قرار ندارد.
گزینه د) کانالهای آنیونی متصل به شبکه سارکوپلاسمی
❌ نادرست است. RyR کانال آنیونی نیست، بلکه کانال کلسیمی است.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
رسپتورهای ریانودینی کانالهای کلسیمی داخل سلولی هستند.
پاسخ صحیح: گزینه ب) کانالهای کلسیمی داخل سلولی ✅
کدامیک در مورد کانالهای NMDA درست است؟
الف) توسط گلیسین مهار میشوند.
ب) MK801 هدایت آنها را زیاد میکند.
ج) تنها به کلسیم نفوذپذیرند.
د) توسط منیزیوم مهار میشود.
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ گزینه ⇦ د
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: کانالهای NMDA (N-Methyl-D-Aspartate Receptors, NMDARs)، مهار توسط منیزیم (Mg²⁺ Block)، گیرنده گلوتاماتی (Glutamate Receptor)، نفوذپذیری یونی (Ion Permeability)، گلیسین (Glycine)، MK801
توضیح بر اساس کلیدواژهها
کانالهای NMDA نوعی گیرنده گلوتاماتی (Ionotropic Glutamate Receptor) هستند که نقش حیاتی در پلاستیسیته سیناپسی، حافظه و یادگیری دارند.
این کانالها کانالهای کاتیونی غیرانتخابی هستند و امکان عبور Na⁺، K⁺ و Ca²⁺ را فراهم میکنند، بنابراین فقط به کلسیم نفوذپذیر نیستند.
مهار ولتاژ وابسته توسط Mg²⁺ یکی از ویژگیهای مهم NMDAR است؛ در حالت استراحت، Mg²⁺ کانال را مسدود میکند و با دپلاریزاسیون، این مهار برداشته میشود.
گلیسین یک کوآگونیست است، نه مهارکننده.
MK801 یک آنتاگونیست قوی غیر رقابتی NMDAR است و هدایت کانال را کاهش میدهد، نه افزایش.
بررسی گزینهها
گزینه الف) توسط گلیسین مهار میشوند
❌ نادرست است. گلیسین کوآگونیست است و کانال را فعال میکند.
گزینه ب) MK801 هدایت آنها را زیاد میکند
❌ نادرست است. MK801 یک آنتاگونیست NMDAR است و هدایت کانال را کاهش میدهد.
گزینه ج) تنها به کلسیم نفوذپذیرند
❌ نادرست است. کانالهای NMDA به Na⁺، K⁺ و Ca²⁺ نفوذپذیر هستند.
گزینه د) توسط منیزیوم مهار میشود
✅ درست است. مهار ولتاژ-وابسته توسط Mg²⁺ ویژگی کلیدی کانالهای NMDA است.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
کانالهای NMDA توسط منیزیوم (Mg²⁺) مهار میشوند.
پاسخ صحیح: گزینه د) توسط منیزیوم مهار میشود ✅
ساختار نیسل بادیها از کدامیک از عناصر زیر تشکیل میشود؟
الف) تراکمی لیپیدی درون جسم سلولی نورونها هستند.
ب) مجموعهای از میکروتوبولها هستند.
ج) تراکمی از شبکه آندوپلاسمیک صاف هستند.
د) تراکمی از شبکه آندوپلاسمیک خشن هستند.
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ گزینه ⇦ د
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: نیسل بادیها (Nissl Bodies)، شبکه آندوپلاسمیک خشن (Rough Endoplasmic Reticulum, RER)، ریبوزومها (Ribosomes)، سنتز پروتئین (Protein Synthesis)، جسم سلولی نورون (Neuron Soma)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
نیسل بادیها ساختارهای تراکمی در جسم سلولی نورونها هستند که نقش اصلی آنها در سنتز پروتئینهای سیتوپلاسمی و پروتئینهای وزیکولی میباشد.
این تراکمها از شبکه آندوپلاسمیک خشن (RER) همراه با ریبوزومها تشکیل شدهاند.
شبکه آندوپلاسمیک خشن به دلیل وجود ریبوزومها در میکروسکوپ نور و رنگآمیزی نیسل، به صورت تراکم رنگی مشخصی دیده میشود.
نیسل بادیها شباهتی به شبکه آندوپلاسمیک صاف یا میکروتوبولها ندارند و لیپیدی نیستند.
بررسی گزینهها
گزینه الف) تراکمی لیپیدی درون جسم سلولی نورونها هستند
❌ نادرست است. نیسل بادیها لیپیدی نیستند.
گزینه ب) مجموعهای از میکروتوبولها هستند
❌ نادرست است. میکروتوبولها بخشی از اسکلت سلولی هستند، نه نیسل بادی.
گزینه ج) تراکمی از شبکه آندوپلاسمیک صاف هستند
❌ نادرست است. شبکه صاف (SER) در سنتز لیپید نقش دارد، نیسل بادیها شامل RER هستند.
گزینه د) تراکمی از شبکه آندوپلاسمیک خشن هستند
✅ درست است. نیسل بادیها شامل RER و ریبوزومها هستند و در سنتز پروتئین فعالاند.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
نیسل بادیها تراکمی از شبکه آندوپلاسمیک خشن در جسم سلولی نورونها هستند.
پاسخ صحیح: گزینه د) تراکمی از شبکه آندوپلاسمیک خشن ✅
منشأ کدام سلول زیر از neural crest است؟
الف) سلولهای الیگودندروسیت
ب) سلولهای اپاندیمال
ج) سلولهای شاخ قدامی نخاع
د) سلولهای عقده شوکی نخاع
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ گزینه ⇦ د
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: Neural Crest (شکوفه عصبی)، سلولهای عقدهای نخاع (Dorsal Root Ganglion Cells, DRG)، سلولهای گلیا مرکزی (Central Glial Cells)، اپاندیمال (Ependymal Cells)، الیگودندروسیتها (Oligodendrocytes)، تکوین سیستم عصبی محیطی (Peripheral Nervous System Development)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
Neural Crest منبعی از سلولهای پرتوان در تکوین سیستم عصبی است که عمدتاً سلولهای سیستم عصبی محیطی (PNS) را ایجاد میکنند.
سلولهای عقدهای نخاع (Dorsal Root Ganglion Cells) از Neural Crest منشأ میگیرند و مسئول انتقال اطلاعات حسی از محیط به نخاع هستند.
سلولهای الیگودندروسیت، اپاندیمال و سلولهای شاخ قدامی نخاع از نورونها و گلیا مرکزی (CNS) منشأ میگیرند و مربوط به Neural Tube هستند، نه Neural Crest.
بنابراین، Neural Crest در تولید سلولهای حسی محیطی و برخی گلیاهای محیطی نقش دارد.
بررسی گزینهها
گزینه الف) سلولهای الیگودندروسیت
❌ نادرست است. منشأ CNS دارند و از Neural Tube میآیند.
گزینه ب) سلولهای اپاندیمال
❌ نادرست است. منشأ CNS دارند و از Neural Tube مشتق میشوند.
گزینه ج) سلولهای شاخ قدامی نخاع
❌ نادرست است. نورونهای حرکتی نخاعی از Neural Tube منشأ میگیرند.
گزینه د) سلولهای عقده شوکی نخاع
✅ درست است. این سلولها از Neural Crest منشأ میگیرند و جزء سلولهای حسی محیطی هستند.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
سلولهای عقدهای نخاع (DRG) منشأ Neural Crest دارند.
پاسخ صحیح: گزینه د) سلولهای عقده شوکی نخاع ✅
منشأ سلولهای عصبی از کدام لایه جنینی میباشد؟
الف) اکتودرم
ب) مزودرم
ج) آندودرم
د) هیپوبلاست
کلیک کنید تا پاسخ پرسش نمایش داده شود
پاسخ گزینه ⇦ الف
پاسخ تشریحی:
کلیدواژهها: سلولهای عصبی (Neurons)، لایه جنینی اکتودرم (Ectoderm)، Neural Plate و Neural Tube، تکوین سیستم عصبی مرکزی و محیطی (CNS & PNS Development)
توضیح بر اساس کلیدواژهها
سلولهای عصبی (Neurons) از لایه جنینی اکتودرم (Ectoderm) منشأ میگیرند.
در مراحل اولیه جنینی، اکتودرم سطحی به شکل Neural Plate دچار تغییرات اپیتلیالی شده و Neural Tube را ایجاد میکند که منبع اصلی CNS است.
بخشی از Neural Crest نیز از اکتودرم منشأ میگیرد و مسئول تولید PNS و سلولهای گلیا محیطی میباشد.
مزودرم (Mesoderm)، آندودرم (Endoderm) و هیپوبلاست (Hypoblast) به ترتیب منشأ بافتهای عضلانی، اپیتلیوم داخلی اندامها و بعضی سلولهای جنینی دیگر هستند و سلول عصبی تولید نمیکنند.
بررسی گزینهها
گزینه الف) اکتودرم
✅ درست است. منشأ سلولهای عصبی، هر دو بخش CNS و PNS از اکتودرم است.
گزینه ب) مزودرم
❌ نادرست است. مزودرم سلولهای عضلانی، قلبی و اسکلت را میسازد.
گزینه ج) آندودرم
❌ نادرست است. آندودرم منشأ اپیتلیوم داخلی دستگاه گوارش و تنفسی است.
گزینه د) هیپوبلاست
❌ نادرست است. هیپوبلاست در مراحل اولیه جنینی نقش تغذیهای دارد و سلول عصبی تولید نمیکند.
نتیجهگیری و پاسخ نهایی
سلولهای عصبی از لایه جنینی اکتودرم منشأ میگیرند.
پاسخ صحیح: گزینه الف) اکتودرم ✅
برای مشاهده «بخشی از کتاب الکترونیکی نوروبیولوژی» کلیک کنید.
📘 پرسشهای چند گزینهای علوم اعصاب شامل تمامی مباحث نوروبیولوژی
- ناشر: موسسه آموزشی تألیفی ارشدان
- تعداد صفحات: ۸۰ صفحه
- شامل: تمامی سوالات دکتری علوم اعصاب از سال ۱۳۸۷ تا ۱۴۰۰
- مباحث: بهطور کامل مربوط به نوروبیولوژی
- پاسخها: همراه با پاسخ کلیدی
🚀 با ما همراه شوید!
تازهترین مطالب و آموزشهای مغز و اعصاب را از دست ندهید. با فالو کردن کانال تلگرام، از ما حمایت کنید!
