مغز و اعصابنوروفیزیولوژی

فیزیولوژی گایتون و گانونگ؛ تقسیم بندی حافظه ها بر اساس نوع اطلاعات ذخیره ای

امتیازی که به این مقاله می‌دهید چند ستاره است؟
[کل: ۱ میانگین: ۵]

تقسیم‌بندی حافظه‌ها در کتاب فیزیولوژی گایتون

۱. حافظه اخباری

در کتاب “فیزیولوژی گایتون”، حافظه اخباری (Declarative Memory) به عنوان بخشی از حافظه بلندمدت مورد بحث قرار می‌گیرد که به حافظه‌ای اشاره دارد که اطلاعات آگاهانه و قابل بیان را ذخیره می‌کند. این نوع حافظه شامل دانش عمومی (حقایق، مفاهیم) و تجربیات شخصی (وقایع و رویدادها) است.

در حافظه اخباری (Declarative Memory)، جزئیات مختلف یک فکر یا تجربه به طور متمرکز در مغز ذخیره نمی‌شوند، بلکه به صورت پراکنده در نواحی مختلف مغز که مربوط به جنبه‌های مختلف تجربه هستند، نگهداری می‌شوند. هر بخش از یک تجربه یا فکر، مانند مکان، زمان، احساسات و سایر جزئیات مربوطه، در نواحی مختلف مغز ذخیره و پردازش می‌شود. این اطلاعات سپس با کمک هیپوکامپ و سایر ساختارهای مرتبط به هم پیوند می‌خورند تا تجربه به صورت یکپارچه به یاد آورده شود.

جزئیات مختلف یک فکر یا تجربه در حافظه اخباری شامل:

۱. مکان: اطلاعات مربوط به مکان‌ها (کجا بودن تجربه) در نواحی مرتبط با پردازش فضایی، مثل هیپوکامپ، ذخیره می‌شود.

۲. زمان: اطلاعات زمانی (چه زمانی اتفاق افتاد) در بخش‌هایی مانند قشر پری‌فرونتال ذخیره می‌شود که درک زمانی را مدیریت می‌کنند.

۳. احساسات: تجربیات هیجانی به وسیله آمیگدال پردازش و ذخیره می‌شوند که نقش مهمی در پیوند دادن احساسات به خاطرات دارند.

۴. مفاهیم و حقایق: اطلاعات عمومی و شناختی مرتبط با رویدادها و مفاهیم، به طور خاص در قشر پیشانی و قشر جداری پردازش می‌شوند.

۵. ویژگی‌های حسی: اطلاعات حسی مانند صداها، بوها، تصاویر و سایر احساسات در نواحی مربوط به حواس خاص ذخیره می‌شوند.

هنگامی که فرد یک فکر یا تجربه را به یاد می‌آورد، این اطلاعات از بخش‌های مختلف مغز بازیابی و به صورت یک خاطره یا مفهوم یکپارچه ارائه می‌شود. در این فرآیند، هیپوکامپ نقش مهمی در پیوند دادن و هماهنگ کردن این جزئیات پراکنده ایفا می‌کند.

در گایتون، این نوع حافظه عمدتاً در رابطه با عملکرد هیپوکامپ و نواحی مرتبط با لوب تمپورال مغز مورد بررسی قرار می‌گیرد.

نواحی مغزی مرتبط با حافظه اخباری شامل هیپوکامپ، قشر پری‌فرونتال، و سایر بخش‌های لوب تمپورال هستند. هیپوکامپ نقشی حیاتی در ذخیره‌سازی و بازیابی این نوع اطلاعات دارد. آسیب به این نواحی می‌تواند باعث مشکلات در به یاد آوردن اطلاعات یا خاطرات خاص شود.

همچنین در فیزیولوژی گایتون توضیح داده می‌شود که حافظه اخباری نیاز به پردازش آگاهانه دارد و فرد می‌تواند به صورت ارادی به این اطلاعات دسترسی پیدا کند و آن‌ها را بازگو کند.

۲. حافظه مهارت یا حافظه انعکاسی

حافظه مهارتی (Skill Memory) یا حافظه انعکاسی (Reflexive Memory) نوعی از حافظه است که به ذخیره و یادگیری مهارت‌ها و رفتارهای خودکار و ناآگاهانه مربوط می‌شود. برخلاف حافظه اخباری که به یادآوری آگاهانه حقایق و تجربیات وابسته است، حافظه مهارتی به فرد اجازه می‌دهد تا بدون نیاز به تمرکز و فکر کردن، فعالیت‌ها و مهارت‌ها را اجرا کند.

ویژگی‌های حافظه مهارتی/انعکاسی:
۱. ناآگاهانه و خودکار: فعالیت‌هایی که در حافظه مهارتی ذخیره می‌شوند، معمولاً به طور خودکار و بدون نیاز به آگاهی یا توجه انجام می‌شوند، مانند رانندگی، نواختن ساز موسیقی، یا دوچرخه‌سواری.

۲. زمان و تمرین: یادگیری این نوع حافظه به تمرین و تکرار طولانی‌مدت نیاز دارد. برای مثال، مهارت‌های حرکتی ظریف یا فعالیت‌های ورزشی پس از تمرین‌های مکرر به صورت خودکار در می‌آیند.

۳. مراکز مغزی مرتبط:
– گره‌های قاعده‌ای (Basal Ganglia): نقش اصلی در هماهنگی حرکات و ایجاد مهارت‌های حرکتی پیچیده دارند.
– مخچه (Cerebellum): در هماهنگی و تنظیم حرکات و یادگیری مهارت‌های حرکتی مانند تعادل و هماهنگی نقش دارد.

۴. پایداری بالا: حافظه مهارتی معمولاً بسیار پایدار است و حتی پس از گذشت زمان طولانی بدون تمرین نیز ممکن است مهارت‌های یادگرفته‌شده باقی بمانند.

مثال‌ها:
– رانندگی: پس از یادگیری و تمرین، فرد می‌تواند بدون تمرکز آگاهانه رانندگی کند.
– نواختن پیانو: نوازنده پس از سال‌ها تمرین می‌تواند بدون نیاز به فکر کردن به حرکت‌های انگشتان، آهنگی را بنوازد.
– دوچرخه‌سواری: فردی که دوچرخه‌سواری یاد گرفته باشد، حتی پس از سال‌ها عدم تمرین، به راحتی می‌تواند دوباره این مهارت را اجرا کند.

در «فیزیولوژی گایتون» به حافظه مهارتی به عنوان بخشی از حافظه غیرآگاهانه و وابسته به ساختارهای زیرقشری اشاره شده است.

تقسیم‌بندی حافظه‌ها در کتاب فیزیولوژی گانونگ

۱. حافظه صریح یا حافظه اخباری

حافظه صریح (Explicit Memory) یا حافظه اخباری (Declarative Memory) نوعی از حافظه بلندمدت است که به اطلاعاتی اشاره دارد که به‌طور آگاهانه به یاد آورده و بیان می‌شوند. این حافظه شامل دانش‌هایی است که فرد می‌تواند به آن‌ها فکر کند و در موردشان صحبت کند، مثل حقایق، رویدادها و تجربیات. حافظه صریح به فرد امکان می‌دهد تا جزئیات تجربیات گذشته یا دانش خود را بازگو کند.

انواع حافظه صریح:

۱. حافظه معنایی (Semantic Memory):
– شامل دانش عمومی، حقایق، مفاهیم، و اطلاعات مربوط به جهان است.
– مثال‌ها: دانستن اینکه پاریس پایتخت فرانسه است، یا اینکه آب در ۱۰۰ درجه سانتی‌گراد می‌جوشد.
– این نوع حافظه به ما امکان می‌دهد تا مفاهیم و دانش عمومی را بدون وابستگی به زمان و مکان خاصی به یاد آوریم.

۲. حافظه رویدادی (Episodic Memory):
– مربوط به تجربیات شخصی و رویدادهای خاص در زندگی است.
– شامل اطلاعاتی مانند مکان، زمان و احساسات مرتبط با یک تجربه خاص.
– مثال‌ها: به یاد آوردن جشن تولد، اولین روز مدرسه یا یک سفر خاص.
– این حافظه به تجربیات گذشته فرد وابسته است و به او امکان می‌دهد تا جزئیات تجربیات را به یاد آورد.

ویژگی‌های حافظه صریح:
– آگاهانه: این حافظه شامل یادآوری آگاهانه است؛ به این معنا که فرد به صورت ارادی می‌تواند اطلاعات ذخیره‌شده را به یاد بیاورد.
– قابل بیان: اطلاعات موجود در حافظه صریح را می‌توان به صورت کلامی یا نوشتاری بیان کرد.
– ذخیره‌سازی در هیپوکامپ: هیپوکامپ و نواحی مرتبط در لوب تمپورال نقش کلیدی در ذخیره و بازیابی حافظه صریح دارند.
– انعطاف‌پذیری: این نوع حافظه با گذر زمان ممکن است تغییر کند و برخی از جزئیات از یاد بروند یا به نحوی متفاوت به یاد آورده شوند.

تفاوت با حافظه ضمنی (Implicit Memory):
حافظه صریح بر آگاهی و یادآوری مستقیم اطلاعات تمرکز دارد، در حالی که حافظه ضمنی ناآگاهانه است و شامل مهارت‌ها و عادات خودکار است که بدون نیاز به فکر کردن اجرا می‌شوند.

خلاصه: حافظه صریح شامل حافظه معنایی (دانش عمومی و مفاهیم) و حافظه رویدادی (تجربیات شخصی) است و به فرد امکان می‌دهد تا اطلاعات را آگاهانه به یاد بیاورد و آن‌ها را بازگو کند.

۲. حافظه مفهومی یا حافظه غیراخباری یا حافظه تلویحی

حافظه مفهومی (Implicit Memory) که به آن حافظه غیراخباری (Non-declarative Memory) یا حافظه تلویحی نیز گفته می‌شود، نوعی از حافظه بلندمدت است که به ذخیره‌سازی اطلاعاتی می‌پردازد که به‌طور ناخودآگاه و بدون نیاز به یادآوری آگاهانه به کار گرفته می‌شوند. این نوع حافظه شامل مهارت‌ها، عادات، و پاسخ‌های خودکار است که بدون نیاز به فکر کردن اجرا می‌شوند.

ویژگی‌های حافظه ضمنی:
– ناآگاهانه: افراد نمی‌توانند به‌طور مستقیم اطلاعات ذخیره‌شده در این نوع حافظه را به یاد آورند، اما آن‌ها در رفتار و عملکرد روزانه تأثیر می‌گذارند.
– آموخته‌شده از طریق تکرار و تمرین: حافظه ضمنی معمولاً از طریق تکرار و تمرین به دست می‌آید. با تمرین مکرر، فرد به تدریج می‌تواند فعالیت‌ها را بدون نیاز به آگاهی آگاهانه انجام دهد.
– پایداری بالا: اطلاعات در حافظه ضمنی معمولاً به‌طور طولانی‌مدت حفظ می‌شوند و به‌سختی از بین می‌روند.

انواع حافظه ضمنی:

۱. حافظه رویه‌ای یا اجرایی (Procedural Memory):
– شامل مهارت‌ها و عادات حرکتی است که با کسب شدن به‌طور خودکار و ناخودآگاه انجام می‌شوند. habit جز حافظه Procedural است. این نوع حافظه نیازمند استریاتوم است. 
– مثال‌ها: دوچرخه‌سواری، نواختن ساز، تایپ کردن، و رانندگی.
– دوچرخه سواری ابتدا حافظه صریح سپس حافظه مفهومی است. 
– این نوع حافظه به فعالیت‌های حرکتی و مهارت‌های تکراری مربوط می‌شود و نواحی مغزی مانند گره‌های قاعده‌ای (Basal Ganglia) و مخچه (Cerebellum) در آن نقش دارند.

۲. آمادگی یا آغازگر (Priming):
– فرایندی است که در آن قرار گرفتن در معرض یک محرک قبلی باعث تسهیل یا تغییر در پاسخ به محرک مشابه در آینده می‌شود.
– مثال: اگر فرد قبلاً کلمه‌ای را شنیده باشد، احتمال بیشتری دارد که در مواجهه مجدد با آن کلمه سریع‌تر به آن پاسخ دهد. مثال دیگر حل کردن جدول کلمات برای انجام آن نیازمند نئوکورتکس هستیم. 

۳. حافظه شرطی یا ارتباطی

حافظه شرطی یا ارتباطی (Associative Memory) به نوعی از حافظه اشاره دارد که در آن ارتباط بین دو یا چند محرک، رفتارها، یا وقایع ایجاد می‌شود. این نوع حافظه بر پایه یادگیری از طریق شرطی‌سازی کلاسیک و شرطی‌سازی فعال استوار است. در شرطی‌سازی ارتباطی، فرد یا موجود از طریق تجربه مکرر یاد می‌گیرد که بین دو رویداد یا رفتار ارتباطی وجود دارد و این ارتباط به یاد سپرده می‌شود.

انواع حافظه شرطی یا ارتباطی:

۱. شرطی‌سازی کلاسیک (Classical Conditioning):
– این نوع شرطی‌سازی نخستین بار توسط ایوان پاولوف معرفی شد. در این فرآیند، یک محرک خنثی (مثل صدای زنگ) با یک محرک معنی‌دار (مثل غذا) جفت می‌شود تا محرک خنثی بتواند به‌طور مستقل همان پاسخ (مثل ترشح بزاق) را ایجاد کند.
– مثال: اگر هر بار که صدای زنگ شنیده شود، غذا داده شود، به مرور زمان صدای زنگ به تنهایی موجب ترشح بزاق می‌شود. این نشان‌دهنده ارتباطی است که بین دو محرک (زنگ و غذا) شکل گرفته است.

۲. شرطی‌سازی فعال (Operant Conditioning):
– این نوع شرطی‌سازی توسط بی.اف. اسکینر معرفی شد و مبتنی بر یادگیری از طریق پاداش و تنبیه است. در شرطی‌سازی فعال، فرد یاد می‌گیرد که یک رفتار خاص به یک نتیجه مشخص منجر می‌شود (مثلاً پاداش یا تنبیه).
– مثال: اگر هر بار که حیوانی یک دکمه را فشار دهد، غذا دریافت کند، آن حیوان یاد می‌گیرد که فشردن دکمه به پاداش منجر می‌شود. این نشان‌دهنده ارتباط بین رفتار (فشردن دکمه) و نتیجه (دریافت غذا) است.

ویژگی‌های حافظه شرطی یا ارتباطی:
– یادگیری از طریق تکرار: این نوع یادگیری نیاز به تکرار دارد تا ارتباط بین محرک‌ها یا رفتارها به‌درستی تثبیت شود.
– ناآگاهانه: یادگیری ارتباطات شرطی معمولاً به‌صورت ناآگاهانه انجام می‌شود و افراد یا حیوانات به طور ناخودآگاه ارتباطات را درک می‌کنند.
– پایداری بلندمدت: وقتی یک ارتباط شرطی‌سازی‌شده شکل گرفت، ممکن است برای مدت زمان طولانی در حافظه باقی بماند، حتی اگر محرک‌ها برای مدتی ارائه نشوند.

نقش مغز در حافظه شرطی یا ارتباطی:
– در شرطی‌سازی کلاسیک، نواحی مختلفی از مغز از جمله آمیگدال (مربوط به احساسات) و هیپوکامپ (مربوط به حافظه) نقش مهمی دارند.
– در شرطی‌سازی فعال، گره‌های قاعده‌ای (Basal Ganglia) و مخچه در ارتباط با یادگیری رفتارهای پاداش‌دهنده و تنبیهی اهمیت دارند.

مثال‌ها:
– شرطی‌سازی کلاسیک: اگر کسی هر بار که صدای رعد و برق را بشنود، به دنبال آن باران ببارد، بعد از مدتی شنیدن صدای رعد و برق او را به یاد باران می‌اندازد.
– شرطی‌سازی فعال: دانش‌آموزی که برای انجام تکالیفش پاداش می‌گیرد، یاد می‌گیرد که انجام تکالیف منجر به دریافت پاداش می‌شود و احتمالاً این رفتار را بیشتر تکرار می‌کند.

خلاصه: حافظه شرطی یا ارتباطی به فرآیند یادگیری ارتباط بین محرک‌ها یا رفتارها از طریق شرطی‌سازی کلاسیک یا فعال اشاره دارد. این نوع حافظه باعث می‌شود افراد یا حیوانات رفتارها و پاسخ‌های خود را بر اساس تجربیات گذشته به‌صورت خودکار تنظیم کنند. 

یادکیری ارتباطی شامل رفلکس‌های شرطی کلاسیک است و نیازمند مخچه و آمیگدال است. به عبارت دیگر Emotional response آن به Amigdala و Skeletal muscular آن به Cerebellum وابسته است. 

۴- حافظه غیرارتباطی

حافظه غیرشرطی یا غیرارتباطی (Non-associative Memory) به نوعی از یادگیری و حافظه اشاره دارد که بدون ایجاد ارتباط بین دو محرک یا رویداد رخ می‌دهد. در شرطی‌سازی غیرارتباطی، رفتار فرد یا موجود در پاسخ به یک محرک خاص تغییر می‌کند، اما این تغییر به دلیل تجربه تکراری همان محرک است، نه به دلیل جفت شدن آن محرک با محرک دیگر. دو نوع اصلی از شرطی‌سازی غیرارتباطی وجود دارد: عادت‌سازی (Habituation) و حساس‌سازی (Sensitization) کخ توسط مسیرهای رفلکسی انجام می‌شوند. 

انواع حافظه غیرارتباطی:

۱. عادت‌سازی (Habituation):
– نوعی یادگیری است که در آن واکنش به یک محرک مداوم و تکراری به مرور زمان کاهش می‌یابد. در این حالت، موجود به محرکی که تکراری و بی‌ضرر است، بی‌تفاوت می‌شود و کمتر به آن واکنش نشان می‌دهد.
– مثال: اگر فردی به‌طور مکرر صدای پس‌زمینه‌ای مانند صدای پنکه را بشنود، بعد از مدتی دیگر متوجه آن صدا نخواهد شد و به آن واکنش نخواهد داد.

۲. حساس‌سازی (Sensitization):
– نوعی یادگیری است که در آن واکنش به یک محرک افزایش می‌یابد. این افزایش واکنش معمولاً پس از قرار گرفتن در معرض یک محرک قوی یا آسیب‌زا رخ می‌دهد. در این حالت، موجود به محرک‌ها بیشتر توجه می‌کند و واکنش قوی‌تری نشان می‌دهد.
– مثال: اگر کسی پس از تجربه یک صدا یا حادثه ناخوشایند، نسبت به هرگونه صدای بلند حساس‌تر شود، این حالت حساس‌سازی است. به عنوان مثال، فردی که پس از یک تصادف با صدای ترمز ماشین به شدت واکنش نشان می‌دهد.

ویژگی‌های حافظه غیرارتباطی:
– تکرار محرک: تغییرات رفتاری در شرطی‌سازی غیرارتباطی نتیجه قرار گرفتن مکرر در معرض یک محرک خاص است، نه به دلیل جفت شدن آن با محرک دیگر.
– ساده‌تر از شرطی یا ارتباطی: شرطی‌سازی غیرارتباطی از نظر پیچیدگی کمتر از شرطی‌سازی ارتباطی است و تنها به پاسخ‌های رفتاری به یک محرک واحد محدود می‌شود.
– نواحی مغزی ساده‌تر: در این نوع یادگیری، نواحی ابتدایی‌تری از سیستم عصبی درگیر می‌شوند. به عنوان مثال، در حیوانات ساده مانند حلزون دریایی، این یادگیری می‌تواند به طور موضعی در سیستم عصبی محیطی اتفاق بیفتد.

تفاوت با حافظه شرطی یا ارتباطی:
– در حافظه شرطی یا ارتباطی، ارتباط بین دو محرک یا رویداد ایجاد می‌شود (مانند شرطی‌سازی کلاسیک یا فعال)، اما در شرطی‌سازی غیرارتباطی، رفتار تنها به محرک تکراری یا واحد پاسخ می‌دهد، بدون اینکه با محرک دیگری جفت شود.
– حافظه غیرارتباطی ساده‌تر و مستقیم‌تر است و تنها به تغییر در واکنش به محرک‌ها وابسته است.

نقش در زندگی روزمره:
– عادت‌سازی به فرد کمک می‌کند تا به محرک‌های بی‌اهمیت و تکراری عادت کند و انرژی خود را صرف توجه به محرک‌های جدیدتر یا مهم‌تر کند.
– حساس‌سازی به موجودات کمک می‌کند تا نسبت به محرک‌های خطرناک یا ناگهانی هشدار بیشتری داشته باشند و با دقت بیشتری به محیط اطراف خود واکنش نشان دهند.

خلاصه: حافظه غیرارتباطی شامل یادگیری از طریق تجربه مستقیم و تکراری یک محرک است و به دو نوع عادت‌سازی (کاهش واکنش به محرک تکراری) و حساس‌سازی (افزایش واکنش به محرک قوی یا ناگهانی) تقسیم می‌شود. این نوع یادگیری ساده‌تر از شرطی‌سازی ارتباطی است و نیازی به ارتباط بین دو محرک یا رویداد ندارد.

تفاوت حافظه مفهومی با حافظه صریح (Explicit Memory):
– حافظه ضمنی ناآگاهانه و خودکار است، در حالی که حافظه صریح نیاز به یادآوری آگاهانه دارد.
– حافظه ضمنی بیشتر شامل مهارت‌ها و رفتارهای تکراری است، در حالی که حافظه صریح شامل اطلاعاتی مانند حقایق و تجربیات قابل بیان است.

خلاصه: حافظه ضمنی یا تلویحی شامل یادگیری و به یاد آوردن ناآگاهانه اطلاعات است که از طریق تمرین و شرطی‌سازی ایجاد می‌شود. این نوع حافظه شامل حافظه رویه‌ای (مهارت‌ها)، شرطی‌سازی کلاسیک، آمادگی، و شرطی‌سازی فعال است.

آیا این مقاله برای شما مفید است؟
بله
تقریبا
خیر

داریوش طاهری

اولیــــــن نیستیــم ولی امیـــــد اســــت بهتـــرین باشیـــــم...!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا