زبان انگلیسی دکتری

مثال‌های جمله‌سازی با واژگان درس‌های 22 تا 24 کتاب 504 همراه با ترجمه فارسی | تمرین تعاملی

فاز پنجم: تمرین جمله‌سازی واژگان کتاب 504 واژه

در این بخش از تمرین‌های واژگان کتاب 504 Absolutely Essential Words، به تمرین جمله‌سازی برای سه درس متوالی از کتاب می‌پردازیم.

برای هر واژه، مثالی دقیق و کاربردی به زبان انگلیسی همراه با ترجمه فارسی روان ارائه شده است. این جمله‌ها به شیوه‌ای تعاملی و در قالب باکس‌های بازشونده طراحی شده‌اند تا یادگیری شما لذت‌بخش، منظم، و هدفمند باشد.

این تمرین‌ها بخشی از آموزش گام‌به‌گام تیم آینده‌نگران مغز به سرپرستی داریوش طاهری هستند و با هدف تقویت حافظه معنایی، جمله‌سازی سریع، و فهم کاربردی واژگان طراحی شده‌اند.

یادگیری را با عمق و معنا تجربه کنید، همراه با آینده‌نگاران مغز.


مثال‌هایی برای واژگان درس بیست و دو


Exercise

Now make up your own sentences, one for each of the new words you have just been taught. 

«مثالی برای واژهٔ warden به‌معنای رئیس زندان.»
«مثالی برای واژهٔ acknowledge به‌معنای اذعان کردن.»
«مثالی برای واژهٔ justice به‌معنای عدالت.»
«مثالی برای واژهٔ delinquent به‌معنای متخلف یا بزهکار.»
«مثالی برای واژهٔ reject به‌معنای رد کردن.»
«مثالی برای واژهٔ deprive به‌معنای محروم کردن.»
«مثالی برای واژهٔ spouse به‌معنای همسر.»
«مثالی برای واژهٔ vocation به‌معنای حرفه یا شغل.»
«مثالی برای واژهٔ unstable به‌معنای ناپایدار یا بی‌ثبات.»
«مثالی برای واژهٔ homicide به‌معنای قتل.»
«مثالی برای واژهٔ penalize به‌معنای مجازات کردن.»
«مثالی برای واژهٔ beneficiary به‌معنای ذی‌نفع.»

مثال‌هایی برای واژگان درس بیست و سه


Exercise

Now make up your own sentences, one for each of the new words you have just been taught. 

«مثالی برای واژهٔ reptile به‌معنای خزنده.»
«مثالی برای واژهٔ rarely به‌معنای به‌ندرت.»
«مثالی برای واژهٔ forbid به‌معنای ممنوع کردن.»
«مثالی برای واژهٔ logical به‌معنای منطقی.»
«مثالی برای واژهٔ exhibit به‌معنای به نمایش گذاشتن.»
«مثالی برای واژهٔ proceed به‌معنای ادامه دادن.»
«مثالی برای واژهٔ precaution به‌معنای احتیاط یا اقدام پیشگیرانه.»
«مثالی برای واژهٔ extract به‌معنای بیرون کشیدن یا استخراج کردن.»
«مثالی برای واژهٔ prior به‌معنای قبلی یا پیشین.»
«مثالی برای واژهٔ embrace به‌معنای در آغوش گرفتن یا پذیرفتن.»
«مثالی برای واژهٔ valiant به‌معنای شجاع یا دلیر.»
«مثالی برای واژهٔ partial به‌معنای جزئی یا ناعادلانه (دارای جانب‌داری).»

مثال‌هایی برای واژگان درس بیست و چهار


Exercise

Now make up your own sentences, one for each of the new words you have just been taught. 

«مثالی برای واژهٔ fierce به‌معنای خشن یا شدید.»
«مثالی برای واژهٔ detest به‌معنای تنفر داشتن.»
«مثالی برای واژهٔ sneer به‌معنای پوزخند زدن یا تمسخر کردن.»
«مثالی برای واژهٔ scowl به‌معنای اخم کردن.»
«مثالی برای واژهٔ encourage به‌معنای تشویق کردن.»
«مثالی برای واژهٔ consider به‌معنای در نظر گرفتن.»
«مثالی برای واژهٔ vermin به‌معنای جانوران موذی.»
«مثالی برای واژهٔ wail به‌معنای شیون کردن یا ناله کردن.»
«مثالی برای واژهٔ symbol به‌معنای نماد.»
«مثالی برای واژهٔ authority به‌معنای اختیار یا مقام مسئول.»
«مثالی برای واژهٔ neutral به‌معنای بی‌طرف.»
«مثالی برای واژهٔ trifle به‌معنای چیز بی‌اهمیت یا کم‌ارزش.»

امتیاز نوشته:

میانگین امتیازها: 5 / 5. تعداد آراء: 2

اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می‌دهید.

داریوش طاهری

نه اولین، اما در تلاش برای بهترین بودن؛ نه پیشرو در آغاز، اما ممتاز در پایان. ---- ما شاید آغازگر راه نباشیم، اما با ایمان به شایستگی و تعالی، قدم برمی‌داریم تا در قله‌ی ممتاز بودن بایستیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا