چالش جای خالی 504 واژه کاملاً ضروری؛ دروس 19 تا 21 کتاب

فاز چهارم: چالش جای خالی ۵۰۴: انتخاب کلمه درست
به بخش جدید از دورهی چالش جای خالی ۵۰۴: انتخاب کلمه درست خوش آمدید!
این دوره توسط آیندهنگاران مغز و نگارش استاد داریوش طاهری طراحی شده تا یادگیری واژگان ضروری زبان انگلیسی را برای شما آسان، هدفمند و جذاب کند.
این مجموعه شامل ۱۴ بخش است که هر بخش شامل ۳ درس از کتاب ۵۰۴ واژه کاملاً ضروری میباشد.
در هر بخش، با تمرینهای جای خالی روبهرو خواهید شد که شما را به چالش میکشند تا بهترین واژه را حدس بزنید و دایره لغات خود را تقویت کنید.
با پشتکار و تمرین مستمر، مطمئن باشید که به تسلطی بینظیر در استفاده از واژگان کاربردی زبان انگلیسی خواهید رسید.
به آیندهنگاران مغز بپیوندید و قدم به قدم با ما به سمت یادگیری عمیقتر حرکت کنید.
آغاز بخش هفتم را به شما تبریک میگوییم و امیدواریم این مسیر آموزشی، مسیر موفقیت شما باشد.
چالش واژههای درس نوزدهم
| Word | Pronunciation | Meaning |
|---|---|---|
| harvest | /ˈhɑːrvɪst/ | برداشت، درو |
| abundant | /əˈbʌndənt/ | فراوان |
| uneasy | /ʌnˈiːzi/ | بیقرار، نا آرام، نگران، آشفته |
| calculate | /ˈkælkjəleɪt/ | محاسبه کردن |
| absorb | /əbˈzɔːrb/ | جذب کردن، مجذوب کردن |
| estimate | /ˈestəmət/ | حدس زدن، تخمین زدن |
| morsel | /ˈmɔːrsəl/ | لقمه، مقدار کم |
| quota | /ˈkwoʊtə/ | سهمیه |
| threat | /θret/ | تهدید |
| ban | /bæn/ | ممنوع کردن، قدغن کردن |
| panic | /ˈpænɪk/ | ترس، وحشت |
| appropriate | /əˈproʊpriət/ | اختصاصی، مناسب |
Place one of the following words in each of the blanks:
calculate, absorb, appropriate, quota, abundant, ban, panic, estimate, harvest, threat, uneasy, and morsel.
a. It’s important to [Show answer] your expenses before making a big purchase.
ترجمه: مهم است که پیش از خریدهای بزرگ هزینههایتان را [نمایش پاسخ].
b. Plants [Show answer] sunlight during the day to make their food.
ترجمه: گیاهان در طول روز نور خورشید را [نمایش پاسخ] تا غذای خود را بسازند.
c. That amount of money is not [Show answer] for such a small project.
ترجمه: آن مقدار پول برای چنین پروژه کوچکی [نمایش پاسخ].
d. Each country has a limited [Show answer] for oil production.
ترجمه: هر کشور سهمیهای [نمایش پاسخ] برای تولید نفت دارد.
e. The forest is home to an [Show answer] variety of plant species.
ترجمه: این جنگل دارای تنوع [نمایش پاسخ] از گونههای گیاهی است.
f. The government decided to [Show answer] smoking in public places.
ترجمه: دولت تصمیم گرفت کشیدن سیگار در اماکن عمومی را [نمایش پاسخ].
g. When the fire alarm went off, people began to [Show answer] and run.
ترجمه: وقتی آژیر آتشسوزی به صدا درآمد، مردم شروع به [نمایش پاسخ] و دویدن کردند.
h. We need to [Show answer] how much time this task will take.
ترجمه: باید [نمایش پاسخ] که این کار چقدر زمان میبرد.
i. Farmers work hard during the [Show answer] season to collect their crops.
ترجمه: کشاورزان در فصل [نمایش پاسخ] سخت کار میکنند تا محصولات خود را جمعآوری کنند.
j. Climate change is a serious [Show answer] to our environment.
ترجمه: تغییرات اقلیمی [نمایش پاسخ] برای محیط زیست ماست.
k. He felt [Show answer] about speaking in front of the large audience.
ترجمه: او در مورد سخنرانی در برابر جمعیت زیاد احساس [نمایش پاسخ] داشت.
l. The hungry child ate every last [Show answer] of food on his plate.
ترجمه: کودک گرسنه، آخرین [نمایش پاسخ] غذا را هم از بشقابش خورد.
چالش واژههای درس بیست
| Word | Pronunciation | Meaning |
|---|---|---|
| emerge | /iˈmɜːrdʒ/ | ظاهر شدن، پدیدار شدن |
| jagged | /ˈdʒæɡɪd/ | دندانه دار، نا هموار، نا صاف |
| linger | /ˈlɪŋɡər/ | باقی مانده |
| ambush | /ˈæmbʊʃ/ | کمین |
| crafty | /ˈkræfti/ | حقه باز، حیلهگر |
| defiant | /dɪˈfaɪənt/ | نافرمان |
| vigor | /ˈvɪɡər/ | قدرت، نیرو |
| perish | /ˈperɪʃ/ | هلاک شدن، از بین رفتن |
| fragile | /ˈfrædʒl/ | شکننده، ظریف |
| captive | /ˈkæptɪv/ | زندانی، اسیر |
| prosper | /ˈprɑːspər/ | رونق داشتن، کامروا شدن |
| devour | /dɪˈvaʊər/ | بلعیدن |
Place one of the following words in each of the blanks below:
emerge, jagged, linger, ambush, crafty, defiant, vigor, perish, fragile, captive, prosper, and devour.
a. A new idea may [Show answer] when you least expect it.
ترجمه: ممکن است یک ایده جدید زمانی [نمایش پاسخ] که اصلاً انتظارش را ندارید.
b. The hikers carefully climbed the [Show answer] rocks along the trail.
ترجمه: کوهنوردان با احتیاط از صخرههای [نمایش پاسخ] در امتداد مسیر بالا رفتند.
c. The smell of her perfume seemed to [Show answer] in the room long after she had left.
ترجمه: بوی عطر او به نظر میرسید که مدت زیادی پس از رفتنش در اتاق [نمایش پاسخ].
d. The soldiers set up an [Show answer] to surprise the enemy.
ترجمه: سربازان برای غافلگیر کردن دشمن، کمینی [نمایش پاسخ].
e. The [Show answer] fox escaped the trap using its clever tricks.
ترجمه: روباه [نمایش پاسخ] با استفاده از حقههایش از دام فرار کرد.
f. She gave a [Show answer] look when asked to leave the room.
ترجمه: او نگاهی [نمایش پاسخ] انداخت وقتی از او خواسته شد اتاق را ترک کند.
g. He played the game with [Show answer] and determination.
ترجمه: او با [نمایش پاسخ] و اراده بازی کرد.
h. Without food or water, the animals would [Show answer] in the desert heat.
ترجمه: بدون غذا یا آب، حیوانات در گرمای کویر [نمایش پاسخ].
i. Be careful when carrying that [Show answer] vase; it might break easily.
ترجمه: هنگام حمل آن گلدان [نمایش پاسخ] مراقب باش؛ ممکن است به راحتی بشکند.
j. The lion kept the [Show answer] animal in its den.
ترجمه: شیر حیوان [نمایش پاسخ] را در لانهاش نگه داشت.
k. With hard work and smart planning, a business can [Show answer] over time.
ترجمه: با تلاش و برنامهریزی هوشمندانه، یک کسبوکار میتواند با گذشت زمان [نمایش پاسخ].
l. The wolves [Show answer] their prey quickly after the hunt.
ترجمه: گرگها طعمهشان را بلافاصله پس از شکار [نمایش پاسخ].
چالش واژههای درس بیست و یکم
| Word | Pronunciation | Meaning |
|---|---|---|
| plea | /pliː/ | درخواست، خواهش |
| weary | /ˈwɪri/ | خسته |
| collide | /kəˈlaɪd/ | برخورد کردن |
| confirm | /kənˈfɜːrm/ | تایید کردن |
| verify | /ˈverɪfaɪ/ | تصدیق کردن، تایید کردن |
| anticipate | /ænˈtɪsɪpeɪt/ | انتظار داشتن، پیشبینی کردن |
| dilemma | /dɪˈlemə/ | معضل، دوراهی |
| detour | /ˈdiːtʊr/ | مسیر انحرافی، جاده فرعی |
| merit | /ˈmerɪt/ | ارزش، شایستگی، خوبی |
| transmit | /trænsˈmɪt/ | ارسال کردن، فرستادن |
| relieve | /rɪˈliːv/ | تسکین دادن، آسودهخاطر کردن |
| baffle | /ˈbæfl/ | گیج و مبهوت کردن |
Place one of the following words in each of the blanks below:
plea, weary, collide, confirm, verify, anticipate, dilemma, detour, merit, transmit, relieve, and baffle.
a. The prisoner made a desperate [Show answer] for mercy.
ترجمه: زندانی یک [نمایش پاسخ] ناامیدانه برای بخشش مطرح کرد.
b. After the long hike, we were completely [Show answer] and needed rest.
ترجمه: پس از پیادهروی طولانی، کاملاً [نمایش پاسخ] بودیم و به استراحت نیاز داشتیم.
c. Two cars [Show answer] at the intersection due to a red-light violation.
ترجمه: دو خودرو به دلیل عبور از چراغ قرمز در تقاطع با یکدیگر [نمایش پاسخ].
d. Please [Show answer] your attendance before Friday.
ترجمه: لطفاً حضور خود را پیش از جمعه [نمایش پاسخ].
e. The scientist will [Show answer] the results through another experiment.
ترجمه: دانشمند نتایج را از طریق آزمایشی دیگر [نمایش پاسخ].
f. We [Show answer] heavy traffic during the holiday weekend.
ترجمه: ما در تعطیلات آخر هفته ترافیک سنگینی را [نمایش پاسخ].
g. She faced a [Show answer] about whether to follow her dreams or take the safe path.
ترجمه: او با یک [نمایش پاسخ] مواجه بود که آیا رویاهایش را دنبال کند یا مسیر امن را انتخاب کند.
h. We had to take a [Show answer] due to the road construction.
ترجمه: بهخاطر ساختوساز جاده، مجبور شدیم [نمایش پاسخ] برویم.
i. His idea has great [Show answer] and deserves support.
ترجمه: ایدهٔ او [نمایش پاسخ] زیادی دارد و شایستهٔ حمایت است.
j. They used satellites to [Show answer] data across the globe.
ترجمه: آنها با استفاده از ماهواره اطلاعات را در سراسر جهان [نمایش پاسخ].
k. The medicine helped [Show answer] his pain after surgery.
ترجمه: دارو به [نمایش پاسخ] درد او پس از عمل جراحی کمک کرد.
l. The complex puzzle managed to [Show answer] even the smartest students.
ترجمه: پازل پیچیده حتی باهوشترین دانشآموزان را نیز [نمایش پاسخ].
در ادامه بخوانید:
» یادگیری خلاقانه ۵۰۴ واژه انگلیسی با داستان
» مرور سریع واژههای ۵۰۴ واژه کاملاً ضروری
