چالش جای خالی 504 واژه کاملاً ضروری؛ دروس 22 تا 24 کتاب

فاز چهارم: چالش جای خالی ۵۰۴: انتخاب کلمه درست
به بخش جدید از دورهی چالش جای خالی ۵۰۴: انتخاب کلمه درست خوش آمدید!
این دوره توسط آیندهنگاران مغز و نگارش استاد داریوش طاهری طراحی شده تا یادگیری واژگان ضروری زبان انگلیسی را برای شما آسان، هدفمند و جذاب کند.
این مجموعه شامل ۱۴ بخش است که هر بخش شامل ۳ درس از کتاب ۵۰۴ واژه کاملاً ضروری میباشد.
در هر بخش، با تمرینهای جای خالی روبهرو خواهید شد که شما را به چالش میکشند تا بهترین واژه را حدس بزنید و دایره لغات خود را تقویت کنید.
با پشتکار و تمرین مستمر، مطمئن باشید که به تسلطی بینظیر در استفاده از واژگان کاربردی زبان انگلیسی خواهید رسید.
به آیندهنگاران مغز بپیوندید و قدم به قدم با ما به سمت یادگیری عمیقتر حرکت کنید.
آغاز بخش هشتم را به شما تبریک میگوییم و امیدواریم این مسیر آموزشی، مسیر موفقیت شما باشد.
چالش واژههای درس بیست و دوم
| Word | Pronunciation | Meaning |
|---|---|---|
| warden | /ˈwɔːrdn/ | نگهبان، زندانبان |
| acknowledge | /əkˈnɑːlɪdʒ/ | اعتراف کردن |
| justice | /ˈdʒʌstɪs/ | عدالت، انصاف |
| delinquent | /dɪˈlɪŋkwənt/ | متخطی، مجرم |
| reject | /rɪˈdʒekt/ | رد کردن، نپذیرفتن |
| deprive | /dɪˈpraɪv/ | محروم کردن |
| spouse | /spaʊz/ | زن یا شوهر، همسر |
| vocation | /voʊˈkeɪʃn/ | حرفه، شغل، کار |
| unstable | /ʌnˈsteɪbl/ | ناپایدار، متزلزل، بیثبات |
| homicide | /ˈhɑːmɪsaɪd/ | قتل، آدمکشی |
| penalize | /ˈpiːnəlaɪz/ | مجازات کردن |
| beneficiary | /ˌbenɪˈfɪʃieri/ | ذینفع، وارث |
Place one of the following words in each of the blanks:
warden, acknowledge, justice, delinquent, reject, deprive, spouse, vocation, unstable, homicide, penalize, and beneficiary.
a. The [Show answer] ensured the prisoners followed all the rules strictly.
ترجمه: [نمایش پاسخ] مطمئن شد که زندانیان همهٔ قوانین را بهطور سختگیرانه رعایت میکنند.
b. She refused to [Show answer] his contribution to the project.
ترجمه: او از [نمایش پاسخ] سهم او در پروژه امتناع کرد.
c. The protestors demanded [Show answer] for the victims.
ترجمه: معترضان خواستار [نمایش پاسخ] برای قربانیان شدند.
d. The [Show answer] teenager was sent to a correctional facility.
ترجمه: نوجوان [نمایش پاسخ] به یک مرکز اصلاح و تربیت فرستاده شد.
e. He decided to [Show answer] the offer because it didn’t meet his expectations.
ترجمه: او تصمیم گرفت پیشنهاد را [نمایش پاسخ] چون انتظاراتش را برآورده نمیکرد.
f. It’s cruel to [Show answer] children of their right to education.
ترجمه: بیرحمانه است که کودکان را از حق آموزش [نمایش پاسخ].
g. Her [Show answer] supported her during the difficult times.
ترجمه: [نمایش پاسخ] در زمانهای سخت از او حمایت کرد.
h. Teaching is not just a job; it’s a [Show answer].
ترجمه: تدریس فقط یک شغل نیست؛ بلکه یک [نمایش پاسخ] است.
i. The ladder was placed on an [Show answer] surface and fell down.
ترجمه: نردبان روی سطحی [نمایش پاسخ] قرار گرفته بود و افتاد.
j. The police were called to investigate a [Show answer] that occurred downtown.
ترجمه: پلیس برای بررسی یک [نمایش پاسخ] در مرکز شهر فراخوانده شد.
k. The referee had to [Show answer] the player for a serious foul.
ترجمه: داور مجبور شد بازیکن را به دلیل خطای شدید [نمایش پاسخ].
l. As a [Show answer], she received a large sum from her father’s will.
ترجمه: بهعنوان [نمایش پاسخ]، مبلغ زیادی از وصیتنامه پدرش دریافت کرد.
چالش واژههای درس بیست و سوم
| Word | Pronunciation | Meaning |
|---|---|---|
| reptile | /ˈreptaɪl/ | خزنده |
| rarely | /ˈrerli/ | به ندرت، خیلی کم |
| forbid | /fərˈbɪd/ | ممنوع کردن، منع کردن |
| logical | /ˈlɑːdʒɪkl/ | منطقی، معقول، مستدل |
| exhibit | /ɪɡˈzɪbɪt/ | نمایش دادن، نشان دادن |
| proceed | /proʊˈsiːd/ | پیش رفتن |
| precaution | /prɪˈkɔːʃn/ | اقدام احتیاطی، دوراندیشی |
| extract | /ˈekstrækt/ | استخراج کردن، بیرون کشیدن |
| prior | /ˈpraɪər/ | قبلی، پیشین |
| embrace | /ɪmˈbreɪs/ | در آغوش کشیدن، بغل کردن |
| valiant | /ˈvæliənt/ | شجاع، دلیر، دلاور |
| partial | /ˈpɑːrʃl/ | نسبی، جزئی |
Place one of the following words in each of the blanks below:
reptile, rarely, forbid, logical, exhibit, proceed, precaution, extract, prior, embrace, valiant, and partial.
a. A crocodile is considered a [Show answer] that lives in freshwater habitats.
ترجمه: تمساح یک [نمایش پاسخ] محسوب میشود که در زیستگاههای آب شیرین زندگی میکند.
b. He [Show answer] eats fast food because he prefers healthy meals.
ترجمه: او بهندرت [نمایش پاسخ] چون غذاهای سالم را ترجیح میدهد.
c. The school rules strictly [Show answer] cheating during exams.
ترجمه: قوانین مدرسه بهشدت [نمایش پاسخ].
d. Your argument is not [Show answer]; it lacks evidence.
ترجمه: استدلالت [نمایش پاسخ]؛ شواهدی ندارد.
e. The museum will [Show answer] ancient tools from the Bronze Age.
ترجمه: موزه ابزارهای باستانی عصر برنز را [نمایش پاسخ].
f. After the break, we will [Show answer] with the next part of the lesson.
ترجمه: بعد از استراحت، با بخش بعدی درس [نمایش پاسخ].
g. As a [Show answer], wear gloves when handling chemicals.
ترجمه: به عنوان یک [نمایش پاسخ] هنگام کار با مواد شیمیایی دستکش بپوشید.
h. The dentist needs to [Show answer] the decayed tooth.
ترجمه: دندانپزشک باید دندان پوسیده را [نمایش پاسخ].
i. You must arrive [Show answer] to the start of the session.
ترجمه: باید [نمایش پاسخ] برسید.
j. She ran to [Show answer] her son after he returned from school.
ترجمه: او برای [نمایش پاسخ] پسرش پس از بازگشت از مدرسه دوید.
k. The [Show answer] firefighter saved the child from the burning house.
ترجمه: آن آتشنشان [نمایش پاسخ] کودک را از خانهی در حال سوختن نجات داد.
l. He gave a [Show answer] explanation, not the full story.
ترجمه: او یک توضیح [نمایش پاسخ] داد، نه کل داستان را.
چالش واژههای درس بیست و چهارم
| Word | Pronunciation | Meaning |
|---|---|---|
| fierce | /fɪrs/ | وحشی، خشن |
| detest | /dɪˈtest/ | تنفر داشتن از |
| sneer | /snɪr/ | تمسخر، مسخره کردن |
| scowl | /skaʊl/ | ابرو در هم کشیدن، اخم کردن |
| encourage | /ɪnˈkɜːrɪdʒ/ | تشویق کردن |
| consider | /kənˈsɪdər/ | اندیشیدن، تلقی کردن |
| vermin | /ˈvɜːrmɪn/ | حشرات موذی |
| wail | /weɪl/ | فریاد بلند و طولانی |
| symbol | /ˈsɪmbl/ | علامت، نشانه |
| authority | /əˈθɔːrəti/ | اختیار، اقتدار، صاحبنظر |
| neutral | /ˈnuːtrəl/ | بیطرف |
| trifle | /ˈtraɪfl/ | مقدار کم، جزئی |
Place one of the following words in each of the blanks below:
fierce, detest, sneer, scowl, encourage, consider, vermin, wail, symbol, authority, neutral, and trifle.
a. The lion gave a [Show answer] roar to warn intruders.
ترجمه: شیر یک غرش [نمایش پاسخ] داد تا مهاجمان را هشدار دهد.
b. She [Show answer] lying and dishonesty in people.
ترجمه: او از دروغ گفتن و نادرستی در مردم [نمایش پاسخ].
c. The bully gave a [Show answer] when he saw his opponent fail.
ترجمه: قلدر هنگام دیدن شکست رقیبش، یک [نمایش پاسخ] کرد.
d. He wore a [Show answer] after hearing the bad news.
ترجمه: او پس از شنیدن خبر بد یک [نمایش پاسخ] داشت.
e. Teachers [Show answer] students to ask questions and explore.
ترجمه: معلمان دانشآموزان را به پرسیدن سوال و کنجکاوی [نمایش پاسخ].
f. We should [Show answer] all opinions before making a decision.
ترجمه: باید همه نظرات را قبل از تصمیمگیری [نمایش پاسخ].
g. The abandoned house was full of [Show answer] like rats and insects.
ترجمه: خانه متروکه پر از [نمایش پاسخ] مانند موشها و حشرات بود.
h. The mother’s [Show answer] echoed through the village after the tragedy.
ترجمه: ناله مادر پس از تراژدی در سراسر روستا [نمایش پاسخ].
i. The dove is a [Show answer] of peace in many cultures.
ترجمه: کبوتر در بسیاری از فرهنگها [نمایش پاسخ] صلح است.
j. The mayor has the [Show answer] to enforce city laws.
ترجمه: شهردار [نمایش پاسخ] اجرای قوانین شهر را دارد.
k. During the conflict, it is important to remain [Show answer] and not take sides.
ترجمه: در طول درگیری، مهم است که [نمایش پاسخ] بمانیم و جانبداری نکنیم.
l. Don’t worry about that [Show answer]; it’s not important.
ترجمه: نگران آن [نمایش پاسخ] نباش؛ مهم نیست.
در ادامه بخوانید:
» یادگیری خلاقانه ۵۰۴ واژه انگلیسی با داستان
» مرور سریع واژههای ۵۰۴ واژه کاملاً ضروری
