زبان انگلیسی دکتری

چالش جای خالی 504 واژه کاملاً ضروری؛ دروس 25 تا 27 کتاب

فاز چهارم: چالش جای خالی ۵۰۴: انتخاب کلمه درست

به بخش جدید از دوره‌ی چالش جای خالی ۵۰۴: انتخاب کلمه درست خوش آمدید!
این دوره توسط آینده‌نگاران مغز و نگارش استاد داریوش طاهری طراحی شده تا یادگیری واژگان ضروری زبان انگلیسی را برای شما آسان، هدفمند و جذاب کند.

این مجموعه شامل ۱۴ بخش است که هر بخش شامل ۳ درس از کتاب ۵۰۴ واژه کاملاً ضروری می‌باشد.
در هر بخش، با تمرین‌های جای خالی روبه‌رو خواهید شد که شما را به چالش می‌کشند تا بهترین واژه را حدس بزنید و دایره لغات خود را تقویت کنید.

با پشتکار و تمرین مستمر، مطمئن باشید که به تسلطی بی‌نظیر در استفاده از واژگان کاربردی زبان انگلیسی خواهید رسید.
به آینده‌نگاران مغز بپیوندید و قدم به قدم با ما به سمت یادگیری عمیق‌تر حرکت کنید.

آغاز بخش نهم را به شما تبریک می‌گوییم و امیدواریم این مسیر آموزشی، مسیر موفقیت شما باشد.


چالش واژه‌های درس بیست و پنجم


WordPronunciationMeaning
architect/ˈɑːrkɪtekt/معمار / طراح
matrimony/ˈmætrɪmoʊni/مراسم ازدواج / زندگی زناشویی
baggage/ˈbæɡɪdʒ/اثاثیه
squander/ˈskwɑːndər/هدر دادن
abroad/əˈbrɔːd/خارج / در خارج
fugitive/ˈfjuːdʒətɪv/فراری
calamity/kəˈlæməti/فاجعه / مصیبت
pauper/ˈpɔːpər/مسکین / بینوا
envy/ˈenvi/حسادت / مایه حسادت / حسادت کردن
collapse/kəˈlæps/فرو پاشیدن / متلاشی شدن
prosecute/ˈprɑːsɪkjuːt/به دادگاه احضار کردن / ادامه دادن / دنبال کردن
bigamy/ˈbɪɡəmi/دو زنی / تعدد زوجات

Place one of the following words in each of the blanks: 

architect, matrimony, baggage, squander, abroad, fugitive, calamity, pauper, envy, collapse, prosecute, and bigamy.

a. The [Show answer] designed a building that became a city landmark.

ترجمه: [نمایش پاسخ] ساختمانی طراحی کرد که به نمادی از شهر تبدیل شد.

b. They celebrated their [Show answer] with a traditional ceremony.

ترجمه: آن‌ها [نمایش پاسخ] خود را با مراسمی سنتی جشن گرفتند.

c. Passengers are allowed only one piece of [Show answer] on the flight.

ترجمه: مسافران فقط اجازه دارند یک قطعه [نمایش پاسخ] با خود به پرواز بیاورند.

d. Don’t [Show answer] your time on things that don’t matter.

ترجمه: وقتت را برای چیزهای بی‌اهمیت [نمایش پاسخ].

e. She plans to study [Show answer] next year in Germany.

ترجمه: او قصد دارد سال آینده در آلمان [نمایش پاسخ] داشته باشد.

f. The [Show answer] was captured after a long chase.

ترجمه: [نمایش پاسخ] پس از تعقیب طولانی دستگیر شد.

g. The earthquake was a terrible [Show answer] for the town.

ترجمه: زلزله یک [نمایش پاسخ] وحشتناک برای شهر بود.

h. The [Show answer] had no home and begged for food.

ترجمه: [نمایش پاسخ] خانه‌ای نداشت و برای غذا گدایی می‌کرد.

i. She couldn’t hide her [Show answer] of her friend’s success.

ترجمه: او نتوانست [نمایش پاسخ] خود به موفقیت دوستش را پنهان کند.

j. The building will [Show answer] if the foundation is weak.

ترجمه: اگر پایه ضعیف باشد، ساختمان [نمایش پاسخ].

k. The government decided to [Show answer] the company for pollution.

ترجمه: دولت تصمیم گرفت شرکت را به خاطر آلودگی [نمایش پاسخ].

l. [Show answer] is considered a crime in many countries.

ترجمه: [نمایش پاسخ] در بسیاری از کشورها یک جرم محسوب می‌شود.


چالش واژه‌های درس بیست و ششم


WordPronunciationMeaning
possible/ˈpɑːsəbl/ممکن / شدنی
compel/kəmˈpel/وادار کردن / مجبور کردن
awkward/ˈɔːkwərd/زمخت / دست و پا گیر
venture/ˈventʃər/پروژه تجاری / جرات کردن / در معرض خطر قرار دادن
awesome/ˈɔːsəm/سهمگین
guide/ɡaɪd/راهنما / راهنمایی کردن
quench/kwentʃ/پایان دادن / فرو نشاندن
betray/bɪˈtreɪ/خیانت کردن / لو دادن
utter/ˈʌtər/گفتن / فاش کردن / اظهار کردن
pacify/ˈpæsɪfaɪ/آرام کردن / ساکت کردن / آرامش دادن
respond/rɪˈspɑːnd/پاسخ دادن / واکنش نشان دادن
beckon/ˈbekən/علامت دادن / جذب کردن

Place one of the following words in each of the blanks below:

possible, compel, awkward, venture, awesome, guide, quench, betray, utter, pacify, respond, and beckon.

a. It is [Show answer] to succeed if you work hard and stay focused.

ترجمه: اگر سخت کار کنید و متمرکز بمانید، موفقیت [نمایش پاسخ] است.

b. The law can [Show answer] people to testify in court.

ترجمه: قانون می‌تواند مردم را وادار کند که در دادگاه [نمایش پاسخ].

c. He gave an [Show answer] smile when asked about his past.

ترجمه: وقتی درباره گذشته‌اش سؤال شد، لبخندی [نمایش پاسخ] زد.

d. She took a [Show answer] into the unknown to start her own business.

ترجمه: او برای راه‌اندازی کسب‌وکار خود به [نمایش پاسخ] در ناشناخته‌ها دست زد.

e. The view from the top of the mountain was truly [Show answer].

ترجمه: منظره از بالای کوه واقعاً [نمایش پاسخ] بود.

f. A good teacher should [Show answer] students through challenges.

ترجمه: یک معلم خوب باید دانش‌آموزان را در چالش‌ها [نمایش پاسخ].

g. Cold water will help [Show answer] your thirst after a long run.

ترجمه: آب سرد پس از یک دوی طولانی به رفع [نمایش پاسخ] کمک می‌کند.

h. He would never [Show answer] the trust of his friends.

ترجمه: او هرگز [نمایش پاسخ] به اعتماد دوستانش.

i. She didn’t [Show answer] a word during the whole meeting.

ترجمه: او در تمام جلسه حتی یک کلمه هم [نمایش پاسخ].

j. The mother tried to [Show answer] the crying baby.

ترجمه: مادر سعی کرد نوزاد گریان را [نمایش پاسخ].

k. When asked a question, he was quick to [Show answer].

ترجمه: وقتی از او سؤال شد، سریع [نمایش پاسخ].

l. She tried to [Show answer] him over with a gentle wave of her hand.

ترجمه: او با تکان ملایم دست، سعی کرد او را [نمایش پاسخ].


چالش واژه‌های درس بیست و هفتم


WordPronunciationMeaning
despite/dɪˈspaɪt/علی رغم / با وجود
disrupt/dɪsˈrʌpt/مختل کردن / آشفته کردن
rash/ræʃ/موج / شتاب زده و بی دقت
rapid/ˈræpɪd/سریع / تند
exhaust/ɪɡˈzɔːst/تخلیه کردن / بکار بردن / خسته کردن
severity/sɪˈverəti/سختگیری / شدت / خشونت
feeble/ˈfiːbl/ضعیف
unite/juˈnaɪt/بهم پیوستن / یکی شدن
cease/siːs/پایان دادن
thrifty/ˈθrɪfti/صرفه‌جو / اقتصادی
miserly/ˈmaɪzərli/خسیس
monarch/ˈmɑːnɑːrk/پادشاه

Place one of the following words in each of the blanks below:

despite, disrupt, rash, rapid, exhaust, severity, feeble, unite, cease, thrifty, miserly, and monarch.

a. He succeeded [Show answer] all the obstacles in his way.

ترجمه: او با وجود تمام موانع پیش رویش [نمایش پاسخ].

b. The loud music began to [Show answer] the meeting.

ترجمه: موسیقی بلند شروع به [نمایش پاسخ] جلسه کرد.

c. It was a [Show answer] decision made without thinking.

ترجمه: این یک تصمیم [نمایش پاسخ] بود که بدون فکر گرفته شد.

d. The patient showed a [Show answer] recovery after the treatment.

ترجمه: بیمار پس از درمان، بهبودی [نمایش پاسخ] نشان داد.

e. The long race will [Show answer] even the strongest runners.

ترجمه: مسابقه طولانی حتی قوی‌ترین دوندگان را [نمایش پاسخ].

f. The [Show answer] of the storm caused great damage.

ترجمه: [نمایش پاسخ] طوفان باعث خسارت زیادی شد.

g. The injured man was too [Show answer] to stand.

ترجمه: مرد مجروح آن‌قدر [نمایش پاسخ] بود که نمی‌توانست بایستد.

h. The goal of the conference is to [Show answer] different cultures.

ترجمه: هدف از کنفرانس، [نمایش پاسخ] فرهنگ‌های مختلف است.

i. The soldiers were ordered to [Show answer] fire immediately.

ترجمه: به سربازان دستور داده شد فوراً [نمایش پاسخ].

j. She is very [Show answer] and rarely spends money unnecessarily.

ترجمه: او بسیار [نمایش پاسخ] است و به ندرت پول بی‌جا خرج می‌کند.

k. The [Show answer] man refused to donate even a coin.

ترجمه: مرد [نمایش پاسخ] حتی حاضر نشد یک سکه اهدا کند.

l. The [Show answer] ruled the kingdom with wisdom and kindness.

ترجمه: [نمایش پاسخ] با خرد و مهربانی بر قلمرو حکومت می‌کرد.

امتیاز نوشته:

میانگین امتیازها: 5 / 5. تعداد آراء: 2

اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می‌دهید.

داریوش طاهری

نه اولین، اما در تلاش برای بهترین بودن؛ نه پیشرو در آغاز، اما ممتاز در پایان. ---- ما شاید آغازگر راه نباشیم، اما با ایمان به شایستگی و تعالی، قدم برمی‌داریم تا در قله‌ی ممتاز بودن بایستیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا