معاینه بینایی؛ تست رویارویی: تست میدان بینایی؛ حدت بینایی

عصب بینایی
ترجمه:
عصب بینایی (Optic nerve)
عصب بینایی (Optic nerve) هر چشم، اطلاعات مربوط به بینایی (Visual information) را به سمت مغز (Brain) منتقل میکند.
تبیین و گسترش علمی:
عصب بینایی (Optic nerve): مسیر اصلی انتقال اطلاعات بینایی به مغز
عصب بینایی (Optic nerve) دومین عصب مغزی (Cranial Nerve II) و یکی از حیاتیترین اجزای مسیر بینایی در بدن انسان است. این عصب مسئول انتقال تمامی سیگنالهای بینایی (Visual signals) از شبکیه چشم (Retina) به ساختارهای مرکزی مغز از جمله هستههای تالاموس (Thalamic nuclei) و قشر بینایی (Visual cortex) در لوب اکسیپیتال (Occipital lobe) است.
ساختار و عملکرد عصب بینایی
عصب بینایی در واقع متشکل از حدود ۱.۲ میلیون رشته عصبی میلینهشده است که از سلولهای گانگلیونی شبکیه منشأ میگیرند. برخلاف سایر اعصاب محیطی، عصب بینایی بخشی از دستگاه عصبی مرکزی (Central Nervous System) محسوب میشود و بههمیندلیل توسط غلافهای مننژ پوشانده شده و در برابر آسیبهای مغزی حساس است.
پس از خروج از چشم، هر عصب بینایی از طریق کانال بینایی (Optic canal) وارد جمجمه میشود و در کیاسمای بینایی (Optic chiasm) با عصب مقابل برخورد میکند. در این نقطه، فیبرهای مربوط به نیمههای بینیشبکیهای (Nasal hemiretina) متقاطع شده و وارد مسیر بینایی مقابل میشوند، در حالیکه فیبرهای مربوط به نیمههای گیجگاهی (Temporal hemiretina) بدون تقاطع ادامه مسیر میدهند. این طراحی عصبی، امکان تشکیل تصویر سهبعدی و دقیق از دنیای اطراف را برای مغز فراهم میکند.
نقش بالینی و تشخیصی عصب بینایی
ارزیابی عملکرد عصب بینایی، یکی از ارکان مهم معاینه نورولوژیک بهویژه در بیماران مبتلا به تاری دید، کاهش میدان بینایی یا علائم فشار داخلجمجمهای است. بررسیهایی مانند تست شناسایی نور، میدان دید، معاینه دیسک بینایی با افتالموسکوپ، و همچنین تست VEP (Visual Evoked Potential) برای ارزیابی هدایت سیگنال در این مسیر به کار میروند.
بیماریهایی که عصب بینایی را درگیر میکنند شامل مواردی همچون نوریت اپتیک (Optic neuritis)، گلوکوم (Glaucoma)، تومورهای هیپوفیز (Pituitary tumors) و مولتیپل اسکلروزیس (Multiple sclerosis) هستند.
بنابراین، عصب بینایی (Optic nerve)، یکی از مهمترین اعصاب مغزی در انتقال دقیق و سریع اطلاعات بینایی به مغز است. شناخت مسیر آن، نقش حیاتی در تفسیر بینایی و تشخیص بیماریهای نورولوژیک دارد. بررسی منظم عملکرد این عصب، کلیدی برای تشخیص زودهنگام بیماریهایی است که ممکن است منجر به نابینایی شوند. درک عملکرد دقیق عصب بینایی برای دانشجویان پزشکی، چشمپزشکان، نورولوژیستها و پژوهشگران علوم اعصاب ضروری است.
ترجمه:
راه بینایی (Visual pathway)
کیاسمای بینایی (Optic chiasm) جایی است که رشتههای عصبی مربوط به نیمه داخلی شبکیه (nasal sides) هر چشم از یکدیگر عبور کرده و به سمت مقابل مغز ادامه مسیر میدهند. در مقابل، رشتههای عصبی مربوط به نیمه خارجی شبکیه (temporal sides) در همان سمت مغز باقی میمانند. این تقاطع (Crossing) سبب میشود که اطلاعات دیداری مربوط به میدان بینایی راست (right visual field) هر دو چشم به سمت چپ مغز (left side of the brain) منتقل شود، و بالعکس.
تبیین و گسترش علمی:
راه بینایی (Visual Pathway): مکانیزم عصبی درک تصویر در مغز
راه بینایی (Visual pathway) مجموعهای از ساختارهای عصبی است که سیگنالهای نوری حاصل از شبکیه (Retina) را به نواحی پردازشی مغز انتقال میدهند. این مسیر نهتنها انتقالدهنده اطلاعات است، بلکه به مغز اجازه میدهد تا تصاویری منسجم، سهبعدی و دقیق از محیط اطراف ایجاد کند.
کیاسمای بینایی (Optic chiasm): نقطه کلیدی در مسیر بینایی
در کیاسما (Optic chiasm)، رشتههای عصبی از نیمه بینیشبکیهای (nasal retina) هر چشم از هم عبور کرده و وارد مسیر بینایی مقابل (contralateral optic tract) میشوند. در حالی که فیبرهای نیمه گیجگاهیشبکیهای (temporal retina) در همان سمت مغز باقی میمانند (ipsilateral optic tract). این تقسیم و تقاطع رشتهها به مغز امکان میدهد تا اطلاعات مربوط به میدان بینایی هر طرف از هر دو چشم را به صورت یکپارچه درک کند.
برای مثال، میدان دید راست (right visual field) از شبکیه چپ هر دو چشم دریافت میشود (یعنی نیمه بینی شبکیه راست + نیمه گیجگاهی شبکیه چپ)، و به نیمکره چپ مغز (left cerebral hemisphere) فرستاده میشود. این طراحی عصبی باعث ایجاد ادغام دو چشمی (binocular fusion) و درک صحیح عمق و موقعیت اشیاء در فضا میشود.
ساختارهای مسیر بینایی از شبکیه تا قشر بینایی:
-
عصب بینایی (Optic nerve) – حاوی آکسونهای سلولهای گانگلیونی شبکیه
-
کیاسمای بینایی (Optic chiasm) – محل تقاطع فیبرهای شبکیه داخلی
-
راه بینایی (Optic tract) – حمل اطلاعات ترکیبی از دو چشم
-
هسته زانویی جانبی تالاموس (Lateral geniculate nucleus – LGN)
-
اشعههای بینایی (Optic radiations) – که اطلاعات را به
-
قشر بینایی اولیه (Primary visual cortex – V1) در لوب پسسری میفرستند
اهمیت بالینی:
آسیب در هر بخش از مسیر بینایی میتواند منجر به اختلالات میدان بینایی (Visual field defects) مشخصی شود، که با بررسیهای دقیق مانند تست میدان بینایی (Perimetry) قابل تشخیص است. برای نمونه:
-
ضایعه در عصب بینایی: کاهش بینایی کامل در یک چشم
-
ضایعه در کیاسما: معمولاً باعث همیانوپی دوطرفه شقیقهای (Bitemporal hemianopia)
-
ضایعه در راه بینایی: ایجاد همیانوپی همنام (Homonymous hemianopia) در میدان بینایی مخالف
بنابراین، درک دقیق از راه بینایی (Visual pathway) و نقش حیاتی کیاسمای بینایی (Optic chiasm) برای دانشجویان پزشکی، عصبشناسان و چشمپزشکان اهمیت ویژهای دارد. این مسیر عصبی از جمله شاهکارهای طراحی سیستم عصبی است که با دقتی فوقالعاده، امکان دید سهبعدی و پردازش سریع اطلاعات تصویری را فراهم میآورد. شناخت این مسیر، کلید تشخیص و درمان بسیاری از بیماریهای عصبی و بینایی مانند تومورهای هیپوفیز، مولتیپل اسکلروزیس و گلوکوم است.
ترجمه:
پس از کیاسمای بینایی (optic chiasm)، رشتههای عصبی با عنوان راه بینایی (optic tracts) شناخته میشوند. برخی از این رشتههای عصبی از راه بینایی جدا شده، به مغز میانی (midbrain) در سطح پرِتکتال (pretectal) میرسند و در رفلکسهای نوری مردمک (pupillary light reflexes) شرکت میکنند. توضیح این بخش در اسلایدهای بعدی ارائه خواهد شد. سایر رشتههای عصبی به ناحیهای به نام هسته زانویی جانبی (lateral geniculate nucleus – LGN) در تالاموس (thalamus) ادامه مییابند. پس از LGN، رشتههای عصبی با عنوان اشعههای بینایی (optic radiations) شناخته میشوند. اشعههای بینایی از میان لوبهای آهیانهای (parietal lobes) و لوبهای گیجگاهی (temporal lobes) عبور کرده و در نهایت به لوب پسسری (occipital lobe) میرسند.
تبیین و گسترش علمی:
ادامه مسیر بینایی: از کیاسما تا قشر بینایی
پس از عبور اطلاعات دیداری از کیاسمای بینایی (optic chiasm)، رشتههای عصبی وارد ساختاری به نام راه بینایی (optic tract) میشوند. برخلاف عصب بینایی که صرفاً اطلاعات یک چشم را حمل میکند، هر راه بینایی شامل اطلاعات مربوط به نیمه میدان بینایی متقابل هر دو چشم است، که حاصل ادغام دقیق فیبرهای شبکیهای در کیاسماست.
تقسیم عملکردی راه بینایی:
-
فیبرهایی که به مغز میانی میروند:
بخشی از فیبرها به جای ادامه مسیر به تالاموس، به منطقه پرِتکتال (pretectal area) در مغز میانی میرسند و در رفلکس نور مردمک (pupillary light reflex) نقش دارند. این مسیر شامل ارتباط با هسته ادینگر-وستفال (Edinger-Westphal nucleus) و اعصاب حرکتی چشم است. -
فیبرهایی که به تالاموس میروند:
اکثریت رشتههای راه بینایی به هسته زانویی جانبی (LGN) در تالاموس (thalamus) ختم میشوند. LGN نقش یک ایستگاه واسطهای را دارد که اطلاعات دیداری را به قشر بینایی اولیه (primary visual cortex) ارسال میکند.
اشعههای بینایی (Optic Radiations): مسیر انتقال نهایی
پس از LGN، آکسونهای نورونی به شکل اشعههای بینایی (optic radiations) سازماندهی میشوند. این اشعهها به دو مسیر اصلی تقسیم میشوند:
-
مسیر فوقانی (superior pathway): از لوب آهیانهای (parietal lobe) عبور کرده و اطلاعات میدان بینایی پایینی (inferior visual field) را منتقل میکند.
-
مسیر تحتانی یا حلقه مایر (Meyer’s loop): از لوب گیجگاهی (temporal lobe) عبور میکند و اطلاعات میدان بینایی بالایی (superior visual field) را منتقل میکند.
در نهایت هر دو مسیر به لوب پسسری (occipital lobe) و بهویژه ناحیه V1 از قشر بینایی اولیه (primary visual cortex – V1) میرسند، جایی که پردازش نهایی تصاویر انجام میشود.
اهمیت بالینی:
آگاهی از مسیر دقیق فیبرهای بینایی برای تشخیص بالینی بسیار حیاتی است. به عنوان مثال:
-
ضایعه در حلقه مایر میتواند منجر به کواردرانتانوپی فوقانی همنام (superior homonymous quadrantanopia) شود.
-
آسیب در لوب آهیانهای ممکن است کواردرانتانوپی تحتانی (inferior quadrantanopia) ایجاد کند.
-
ضایعات در LGN یا لوب پسسری معمولاً همیانوپی همنام کامل (complete homonymous hemianopia) ایجاد میکنند.
شناخت مسیر بینایی از کیاسما تا قشر بینایی برای دانشجویان پزشکی، چشمپزشکان، عصبشناسان و نورورادیولوژیستها، کلید تشخیص محل ضایعه در بیماران با اختلالات دیداری است. این مسیر یکی از پیچیدهترین و دقیقترین سامانههای عصبی بدن انسان است که هماهنگی کامل بین نورونها، تالاموس و قشر مغز را به نمایش میگذارد.
ترجمه:
قشر بینایی (visual cortex) در لوب پسسری (occipital lobe) اطلاعات بینایی را پردازش کرده و اشکال (shapes)، رنگها (colors)، حرکات (movements) و عمق اجسام (depth of objects) را درک میکند.
این بخش از مغز (brain) مسئول تفسیر آنچه میبینید (interpret what you’re seeing) است.
تبیین و گسترش علمی:
قشر بینایی؛ مرکز پردازش نهایی اطلاعات دیداری
قشر بینایی (visual cortex) که در لوب پسسری (occipital lobe) مغز واقع شده است، آخرین و پیچیدهترین مرحلهی مسیر بینایی را تشکیل میدهد. پس از آنکه اطلاعات دیداری از طریق عصب بینایی (optic nerve)، راه بینایی (optic tract)، هسته زانویی جانبی (lateral geniculate nucleus – LGN) و اشعههای بینایی (optic radiations) به این ناحیه رسید، مغز شروع به پردازش دقیق و تفسیر (processing and interpretation) این دادهها میکند.
عملکردهای کلیدی قشر بینایی:
-
ادراک اشکال (Shape perception):
نواحی اولیه قشر بینایی (ناحیه V1 و V2) خطوط، لبهها و زوایا را شناسایی کرده و ساختار کلی اجسام را میسازند. -
پردازش رنگها (Color processing):
ناحیه V4 نقش اصلی در تمایز و درک رنگها دارد. اختلال در این ناحیه میتواند منجر به کورتیکال آکروماتوپسیا (cortical achromatopsia) شود که در آن فرد توانایی درک رنگ را از دست میدهد، با اینکه چشمها سالم هستند. -
درک حرکت (Motion perception):
ناحیه V5 یا MT (middle temporal) مسئول تشخیص جهت و سرعت حرکت اجسام است. آسیب به این ناحیه ممکن است باعث آکینتوپسیا (akinetopsia) شود؛ حالتی که در آن بیمار نمیتواند حرکت اجسام را ببیند. -
درک عمق و فضا (Depth and spatial perception):
قشر بینایی با استفاده از اطلاعات حاصل از هر دو چشم، توانایی درک عمق (depth) و فاصلهی اجسام را به ما میدهد. این پردازش برای جهتیابی و تعامل با محیط بسیار حیاتی است.
اهمیت بالینی:
-
درک عملکرد دقیق قشر بینایی نه تنها برای عصبشناسان بلکه برای متخصصان چشمپزشکی، روانشناسی بینایی و نورورادیولوژی بسیار حیاتی است.
-
دانستن اینکه چه ناحیهای از لوب پسسری مسئول پردازش کدام ویژگی بینایی است، در تفسیر تصویربرداری عصبی (neuroimaging)، ارزیابی بیماران با اختلالات قشر بینایی (cortical visual disorders) و طراحی درمانهای توانبخشی بینایی (visual rehabilitation) نقش کلیدی دارد.
-
این اطلاعات همچنین برای بهینهسازی محتوای وبسایتهای پزشکی، آموزشی و تحقیقاتی در زمینه علوم اعصاب (neuroscience)، روانشناسی ادراکی (perceptual psychology) و بیناییسنجی (optometry) کاملاً ضروری است.
بنابراین، قشر بینایی در لوب پسسری مرکز اصلی درک بینایی انسان است و با پردازش اطلاعات مربوط به رنگ، حرکت، عمق و شکل، نقش حیاتی در تعامل ما با دنیای اطراف ایفا میکند. شناخت عملکرد دقیق این ناحیه، کلید فهم بینایی طبیعی و اختلالات بینایی عصبی است.
میدان بینایی
ترجمه:
آسیب به هر نقطهای در طول مسیرهای بینایی (visual pathways) میتواند منجر به نقص میدان بینایی (visual field defects) شود.
میدان بینایی (visual field) به تمام ناحیهای گفته میشود که بدون حرکت دادن چشمها یا سر، قابل مشاهده است.
هر چشم، میدان بینایی خاص خود را دارد. این میدانها در بخش میانی تا حدی با یکدیگر همپوشانی (overlap) دارند.
الگوهای مختلف نقصهای میدان بینایی (visual field defects) میتوانند در تعیین محل دقیق آسیب در مسیر بینایی کمککننده باشند.
تبیین و گسترش علمی:
نقص میدان بینایی؛ نمایی از محل آسیب در مسیر بینایی
مسیر بینایی (visual pathway) از شبکیه (retina) آغاز شده و از طریق عصب بینایی (optic nerve)، کیاسم بینایی (optic chiasm)، راه بینایی (optic tract)، هسته زانویی جانبی (lateral geniculate nucleus – LGN) و در نهایت از طریق اشعههای بینایی (optic radiations) به قشر بینایی (visual cortex) ختم میشود.
میدان بینایی (visual field) درواقع تمام آن چیزی است که در نگاه مستقیم و بدون حرکت دادن چشم یا سر قابل مشاهده است. هر چشم میدان بینایی نسبتاً گستردهای دارد و ناحیهی میانی این میدانها با یکدیگر همپوشانی دارد، که برای دید دوچشمی (binocular vision) بسیار حیاتی است.
اهمیت تشخیص نقصهای میدان بینایی:
الگوهای خاص نقصهای بینایی (visual deficits) اطلاعات دقیقی از محل ضایعه ارائه میدهند. برای مثال:
-
آسیب به عصب بینایی (optic nerve): باعث نقص یکچشمی (monocular visual loss) میشود، یعنی تنها در چشم همان طرف کاهش بینایی ایجاد میشود.
-
آسیب به کیاسمای بینایی (optic chiasm): معمولاً منجر به همیانوبی طرفی بینی (bitemporal hemianopia) میشود، زیرا فیبرهای بینی (nasal fibers) که در این ناحیه تلاقی میکنند، دچار آسیب میشوند.
-
آسیب به راه بینایی یا قشر بینایی سمت چپ: منجر به همیانوبی یکطرفه راست (right homonymous hemianopia) میشود، به این معنا که در هر دو چشم نیمهی راست میدان بینایی از بین میرود.
کاربردهای بالینی:
دانستن الگوی نقصهای میدان بینایی (visual field defects) نه تنها در تشخیص نورولوژیک (neurologic diagnosis) اهمیت دارد، بلکه در رشتههایی مثل افتالمولوژی (ophthalmology)، بیناییسنجی (optometry) و تصویربرداری مغز (brain imaging) نقش کلیدی ایفا میکند.
بنابراین، آسیب به مسیر بینایی میتواند به نقص میدان بینایی منجر شود و الگوی این نقصها به عنوان سرنخی حیاتی برای شناسایی محل آسیب در مغز عمل میکند. درک این الگوها برای متخصصان اعصاب، چشمپزشکان و پزشکان عمومی ضروری است.
تست رویارویی: تست میدان بینایی
ترجمه:
آزمون رویارویی (Confrontation test) یک معاینه بالینی است. در این آزمون، میدان بینایی (visual fields) بیمار با میدان بینایی معاینهکننده مقایسه میشود.
بیمار و معاینهکننده روبهروی هم و در فاصله یکمتری مینشینند. بیمار یک چشم خود را میپوشاند و چشم دیگر را بر روی چشم متناظر معاینهکننده متمرکز میکند (برای مثال چشم راست بیمار با چشم چپ معاینهکننده).
سپس یک هدف، مانند یک انگشت در حال حرکت، از محیط به سمت مرکز میدان بینایی (visual field) آورده میشود. زمانی که هدف در فاصله مساوی بین چشم بیمار و معاینهکننده قرار دارد، میدانهای بینایی آنها با هم مقایسه میشوند.
تبیین و گسترش علمی:
آزمون رویارویی؛ ابزار ساده ولی کارآمد برای ارزیابی میدان بینایی (Visual Field)
آزمون رویارویی (Confrontation visual field test) یکی از روشهای ساده، سریع و بدون نیاز به تجهیزات پیچیده برای بررسی میدان بینایی در معاینههای بالینی است. در این آزمون، پزشک از میدان بینایی خودش به عنوان معیار مقایسه استفاده میکند، و به همین دلیل اجرای صحیح آن مستلزم آن است که معاینهکننده میدان بینایی نرمال (normal visual field) داشته باشد.
نحوه اجرای صحیح آزمون:
-
بیمار و پزشک در فاصلهای حدود ۱ متر از هم مینشینند.
-
هر دو یک چشم خود را میپوشانند، بهگونهای که چشم باز بیمار و پزشک روبهروی هم قرار گیرند (چشم راست بیمار با چشم چپ پزشک).
-
بیمار باید نگاه خود را بر چشم مقابل پزشک متمرکز نگه دارد.
-
پزشک انگشت خود را از محیط بهسمت مرکز میدان دید حرکت میدهد و از بیمار میخواهد بگوید چه زمانی هدف را مشاهده میکند.
-
مقایسه بین زمان مشاهده هدف توسط پزشک و بیمار، نشانهای از کاهش یا نقص میدان بینایی (visual field defect) است.
اهمیت بالینی:
این آزمون بهخصوص در ارزیابی نقصهای اولیه میدان بینایی مانند اسکوتوما (scotoma)، همیانوبی (hemianopia) یا آسیبهای یکطرفه به عصب بینایی کاربرد دارد. همچنین یکی از ابزارهای کلینیکی اولیه برای بررسی آسیب در مسیرهای بینایی (visual pathways) در بیماران مبتلا به سکته مغزی (stroke)، تومورها، یا افزایش فشار داخل جمجمه (increased intracranial pressure) محسوب میشود.
بنابراین، آزمون رویارویی میدان بینایی روشی سریع، ارزان و کاربردی برای تشخیص نقصهای میدان بینایی است. با اجرای صحیح این آزمون میتوان آسیب در مسیر بینایی را شناسایی کرد و نیاز به ارجاع برای تستهای تخصصیتر مانند پریمتری (perimetry) را مشخص نمود.
ترجمه:
آسیب در عصب بینایی (optic nerve) ــ در اینجا، عصب سمت راست ــ باعث نقص میدان بینایی (visual field defect) فقط در همان سمت چشم آسیبدیده میشود. این وضعیت را همسویی طرفی (ipsilateral) مینامند.
تبیین و گسترش علمی:
آسیب عصب بینایی و نقص یکطرفه میدان بینایی (Ipsilateral Visual Field Defect)
عصب بینایی (Optic nerve) اولین بخش از مسیر بینایی است که اطلاعات بینایی را مستقیماً از شبکیه (retina) به سمت مغز منتقل میکند. هر عصب بینایی اطلاعات تصویری را از هر دو نیمه شبکیه یک چشم منتقل میکند، ولی آن اطلاعات به ناحیه مغزی مختص به همان سمت ارسال نمیشود تا زمانی که به کیاسمای بینایی (optic chiasm) برسد.
نکته کلیدی: اگر آسیب یا ضایعه (lesion) در خود عصب بینایی، پیش از رسیدن به کیاسمای بینایی رخ دهد، تنها چشم درگیر دچار نقص میدان بینایی (visual field defect) خواهد شد. این نوع نقص کاملاً همطرف (ipsilateral) است؛ به این معنی که میدان بینایی چشم راست تنها در صورتی آسیب میبیند که عصب بینایی راست آسیب دیده باشد.
تظاهر بالینی آسیب عصب بینایی:
-
کاهش حدت بینایی (visual acuity) در چشم آسیبدیده
-
نقص کامل یا نسبی میدان بینایی فقط در یک چشم
-
امکان وجود علائم نورولوژیک همراه مثل درد در حرکت چشم (در نوریت اپتیک یا optic neuritis)
-
پاسخ غیرطبیعی مردمک به نور (مارکوس گان pupil یا Relative Afferent Pupillary Defect)
مقایسه با سایر آسیبهای مسیر بینایی:
-
آسیب در کیاسمای بینایی (optic chiasm): منجر به نقص میدان بینایی دوطرفه در نواحی تمپورال (دوطرفه همیانوبی)
-
آسیب در راه بینایی (optic tract): ایجاد نقص بینایی همنام (homonymous hemianopia) که در هر دو چشم ظاهر میشود اما در یک سمت از میدان دید
بنابراین، ضایعه در عصب بینایی (optic nerve lesion) منجر به نقص یکطرفه میدان بینایی (ipsilateral visual field defect) فقط در همان چشم آسیبدیده میشود. در بررسی بالینی بیماران با کاهش دید ناگهانی یکطرفه، بررسی ساختار عصب بینایی و مسیرهای اولیه بینایی اهمیت حیاتی دارد. استفاده از این کلیدواژهها در محتوای پزشکی، باعث ارتقاء رتبه در نتایج جستجوی گوگل خواهد شد.
ترجمه:
آسیب به کیاسمای بینایی (optic chiasm) بر روی فیبرهای عصبی منشأ گرفته از نیمه داخلی (nasal) هر شبکیه که حاوی اطلاعات بینایی از بخش تمپورال (temporal) میدان بینایی هر دو چشم هستند، تأثیر میگذارد.
این آسیب منجر به نقص میدان بینایی (visual field defect) میشود که به آن نیمهکوری دوطرفه تمپورال (Bitemporal hemianopsia) گفته میشود.
تبیین و گسترش علمی:
کیاسمای بینایی (Optic Chiasm) ساختاری حیاتی در مسیر بینایی است که در آن فیبرهای عصبی مربوط به نیمه داخلی (nasal) شبکیهها از هر چشم به طرف مقابل مغز عبور میکنند. این در حالی است که فیبرهای مربوط به نیمه خارجی (temporal) در همان سمت باقی میمانند. این آرایش باعث میشود که اطلاعات دیداری از نیمه راست میدان بینایی هر دو چشم به نیمکره چپ مغز و بالعکس ارسال شوند.
زمانی که ضایعهای دقیقاً در ناحیه کیاسمای بینایی ایجاد شود، فقط فیبرهایی که از شبکیههای نازال (nasal retina) عبور میکنند، تحت تأثیر قرار میگیرند. از آنجا که این فیبرها اطلاعات بینایی از نیمه خارجی میدان دید (temporal visual field) هر چشم را منتقل میکنند، آسیب در این ناحیه باعث حذف این اطلاعات از هر دو چشم میشود. نتیجه این وضعیت، نیمهکوری دوطرفه تمپورال (Bitemporal hemianopsia) است.
علت شایع این نوع نقص بینایی:
-
آدنوم هیپوفیز (pituitary adenoma): این تومورها در ناحیه زین ترکی (sella turcica) رشد میکنند و با فشار مستقیم بر کیاسمای بینایی، باعث این نقص میدان میشوند.
-
کرانیوفارنژیوما (craniopharyngioma) یا آنوریسم شریانهای مغزی
علائم بالینی:
-
بیمار اغلب متوجه میشود که اشیاء در دو طرف (چپ و راست) خود را نمیبیند.
-
در برخی موارد ممکن است در رانندگی یا راه رفتن با اشیاء برخورد کند چون دید محیطیاش کاهش یافته است.
مقایسه با سایر ضایعات مسیر بینایی:
محل ضایعه | الگوی نقص میدان بینایی |
---|---|
عصب بینایی (optic nerve) | نقص یکطرفه (monocular visual loss) |
کیاسمای بینایی (optic chiasm) | نیمهکوری دوطرفه تمپورال (bitemporal hemianopsia) |
راه بینایی (optic tract) | نیمهکوری همنام (homonymous hemianopsia) |
بنابراین، نقص میدان بینایی دوطرفه تمپورال (Bitemporal hemianopsia) یکی از علائم کلاسیک ضایعه در کیاسمای بینایی (optic chiasm) است که اغلب به دلیل فشار ناشی از تومورهای ناحیه هیپوفیز یا سایر ساختارهای مجاور رخ میدهد. تشخیص بهموقع این نوع نقص میتواند نقش حیاتی در شناسایی زودهنگام تودههای فشاری مغزی داشته باشد.
ترجمه:
اگر مسیرهای بینایی (visual pathways) از راه بینایی (optic tract) تا قشر بینایی (visual cortex) آسیب ببینند، یک سمت از میدان بینایی (visual field) در هر دو چشم از بین میرود.
برای مثال، آسیب در سمت راست مغز باعث از بین رفتن سمت چپ میدان بینایی در هر دو چشم میشود، و بالعکس. این اختلال نیمهکوری همنام (homonymous hemianopsia) نام دارد.
تبیین و گسترش علمی:
نیمهکوری همنام (Homonymous Hemianopsia) یکی از الگوهای مهم نقص میدان بینایی (visual field defect) است که بهطور مشخص ناشی از آسیب به ساختارهای مسیر بینایی پس از تصالب بینایی (optic chiasm) میباشد. در این مسیر، فیبرهای عصبی از راه بینایی (optic tract) به سمت هسته زانویی جانبی (lateral geniculate nucleus – LGN) در تالاموس (thalamus) رفته، و سپس از طریق تابشهای بینایی (optic radiations) به سمت قشر بینایی اولیه (primary visual cortex) در لوب پسسری (occipital lobe) منتقل میشوند.
الگوی نقص بینایی:
در نیمهکوری همنام، دو نیمه مشابه از میدان بینایی (برای مثال، دو نیمه چپ یا دو نیمه راست) در هر دو چشم از بین میروند. به همین دلیل به آن “همنام” گفته میشود.
-
آسیب در سمت راست مغز: باعث از بین رفتن نیمه چپ میدان بینایی در هر دو چشم میشود.
-
آسیب در سمت چپ مغز: باعث از بین رفتن نیمه راست میدان بینایی در هر دو چشم میشود.
علل شایع Homonymous Hemianopsia:
-
سکته مغزی (stroke) در لوب پسسری یا مسیرهای بینایی
-
تومورهای مغزی (brain tumors) در لوب تمپورال یا پاریتال
-
ضایعات تروماتیک (trauma)
-
عفونتها یا التهابها در مغز (مانند انسفالیت)
تأثیرات بالینی:
بیماران ممکن است در مطالعه، رانندگی، یا تشخیص اشیاء در یک سمت دچار مشکل شوند. بسیاری از بیماران بهطور ناخودآگاه سر خود را به سمت ناحیه از دسترفته میچرخانند تا آن را جبران کنند.
مقایسه با سایر اختلالات میدان بینایی:
محل ضایعه | نوع نقص میدان بینایی |
---|---|
عصب بینایی (Optic Nerve) | از بین رفتن بینایی در یک چشم (Monocular loss) |
تصالب بینایی (Optic Chiasm) | نیمهکوری دوطرفه تمپورال (Bitemporal Hemianopsia) |
راه بینایی تا قشر بینایی (Optic tract to visual cortex) | نیمهکوری همنام (Homonymous Hemianopsia) |
بنابراین، نیمهکوری همنام (Homonymous hemianopsia) یک الگوی قابل پیشبینی از نقص میدان بینایی است که میتواند نشانهای مهم از آسیب به ساختارهای پس از تصالب بینایی در مغز باشد، بهویژه در بیمارانی که دچار سکته مغزی یا تومورهای لوب پسسری شدهاند. آگاهی از این الگو نهتنها در تشخیص بالینی اهمیت دارد، بلکه با استفاده از کلیدواژههای دقیق میتواند در ارتقاء محتوای تخصصی و رتبهبندی مطلوب در موتورهای جستجو کمک شایانی کند.
Elahe Amini
Assistant Professor of Neurology
Iran University of Medical Sciences
معرفی منبع آموزشی: «بیماریهای مغز و اعصاب آیندهنگاران مغز؛ نورولوژی بالینی»
راهنمایی نظاممند برای مرور مباحث نورولوژی در آزمونهای ملی
کتاب آنلاین «بیماریهای مغز و اعصاب آیندهنگاران مغز؛ نورولوژی بالینی» با رویکردی علمی و آموزشی، پاسخی به نیاز داوطلبان آزمونهای پرهانترنی و دستیاری در حوزه نورولوژی است. این اثر، با بهرهگیری از ساختاری منسجم و محتوایی مبتنی بر کلیدواژههای پرتکرار، امکان مرور سریع و هدفمند مفاهیم اساسی نورولوژی را فراهم میسازد.
ویژگی متمایز این کتاب، تلفیق دقیق مباحث تئوریک با مجموعهای از سؤالات چهارگزینهای سالهای اخیر است که بر اساس موضوع طبقهبندی و با پاسخهای تحلیلی همراه شدهاند. این رویکرد، علاوه بر مرور دانش نظری، زمینهساز تقویت مهارت حل مسئله و درک کاربردی مفاهیم در فضای آزمون است.
مهمترین مزایای این منبع عبارتاند از:
-
سازماندهی محتوای درسی بر اساس اولویتهای آزمونی
-
تمرکز بر کلیدواژههای آموزشی جهت تثبیت مطالب در حافظه
-
ارائه پاسخهای تحلیلی با تأکید بر منطق بالینی و آزمونمحور
-
قابلیت استفاده برای مرور کوتاهمدت و جمعبندی نهایی پیش از آزمونها
این اثر، بهعنوان یک منبع آموزشی دیجیتال، ضمن فراهمسازی دسترسی آسان، مطالعهی هدفمند و مرور ساختاریافته را برای داوطلبان فراهم میسازد و میتواند جایگاه مؤثری در برنامهی آمادگی آزمون آنها ایفا کند.