ایده پردازی و خلاقیت، ایده های نو، قدرت تخیل، خلق فکر ناب؛ آینده نوآوری
ایده پردازی و خلاقیت، اصل اولیه و اساسی برای موفقیت به شمار میاد. ایدههای نو که با خلاقیت ایجاد می کنید، راه های جدید برای پیشرفت ایجاد می کنند. شما باید در زندگی، کسب و کار، بازاریابی، تبلیغات و… خلاصه همه چی از ایده پردازی استفاده کنید. ایده پردازی احتیاج به بارش فکری و اشتراک گذاشتن ایده ها و تبادل نظر داره. سوالات و و ایده هاتون رو در بخش دیدگاه مطرح کنید تا با هم فکری به نتایج جالب برسیم.
ایده پردازی کن، فکر کن، خلاقیت داشته باش! همیشه بهمون اینا رو گفتن. اما ایده پردازی چیه؟ خلاقیت چی؟ ایده پردازی باید چه چارچوب داشته باشه. ایده پردازی در تولید محتوا خیلی مهم و تاثیر گذاره. در مرحله ی بعد ایده پردازی برای تبلیغ خدمت یا محتوایی که تولید کردیم. یعنی ایده پردازی در تبلیغات و…
ایده پردازی و خلاقیت چیه؟
ایده، یک تصویر ذهنی و اولین قدم برای حل مشکلاته! در مدتی که تدریس می کنم، یه چیزایی رو زیاد شنیدم:
آقا من ایده های خوبی دارم. با ایده ای که دارم میشه….
ایده، یه نوع آوری و جرقه ی ذهنیه! این نوع آوری، باید قید و بند زیادی نداشته باشه. از طرفی آزادی نامحدود هم جلوی خلاقیت رو می گیره! پس تکلیف چیه؟ باید در یک محدوده ی مشخص، ازادی فکر داشته باشی. ایده پردازی و خلاقیت، با تمرین بیشتر و بهتر می شه. ایده پردازی و خلاقیت می تونه وسیلهی کسب درآمد باشه. ایده پردازی می تونه، مسیر کوتاه و باهوشانه برای رسیدن به موفقیت باشه.
برای ایده پردازی، نیاز نیست متفکر باشی!
برای ایده پردازی، باید درست ببینی. باید درست بررسی کنی. باید از قدرت تخیل استفاده کنی. ایده پردازی و خلاقیت، باعث افزایش مهارت حل مسئله میشه. ایده های خوب، هم به خودمون کمک می کنه و هم به مردم. بعضی ها فکر می کنن، ایده های خوب، همه حاصل کار یک اتاق فکره! هر چند اتاق های فکر هم ایده تولید می کنن، اما ایده ها، به صورت الهام در ذهن افراد متولد می شن. ایده پردازی و خلاقیت، مکان و زمان مناسب نیاز داره. برای ایده پردازی، باید خودتون را از قید و بند تفکرات معمول، آزاد کنین. تفکرات روزمره، ذهن را اشغال کرده و باعث سرکوب خلاقیت می شه.
یادتون باشه، محدودیت زمان و بودجه، در ایده پردازی خیلی مهمه…
مراحل ایده پردازی و خلاقیت:
هر ایده پردازی شامل سه مرحله است: تولد ایده ها، انتخاب ایده مناسب، پیاده سازی ایده.
در مرحله ی تولد، کمیت و تعداد ایده ها، مهم تر از کیفیت اونهاست. در این مرحله باید فکر کنی، اما قضاوت نکن! ذهن خودت را روی موضوع متمرکز کن. اما در این موضوع به ذهن، آزادی عمل بده! این موضوع می تونه کسب و کار، تبلیغات، بازاریابی و به طور کلی استراتژی باشه. می تونه برای امور روزمره باشه. می تونه پیداکردن راه حل خاص برای حل مسئله باشه. بعد از تولد ایده های مختلف در ذهن، اونا رو یادداشت کن. باید بتونی بهترین ایده را انتخاب کنی. بهترین ایده، یعنی کاریردی ترین اونها. بعضی ها فکر می کنن، ایده ها باید غیر معمول باشه. به نظرم ایده باید خالق یه روند جدید، یا ساده کننده ی یه روش قدیمی باشه!
حالا باید روی پیاده سازی ایده کار کنی. اگه ایده پیاده سازی نشه، فقط خیال پردازیه!
روی ایده تمرکز کنید:
روی ایده ای که دارید تمرکز بیشتری داشته باشید. تمرکز روی ایده، باعث میشه خلاقیت بیشتر بشه. اگه نمی تونید روی ایده متمرکز شوید، دقت کنید. شاید به اندازه ی کافی و در زمان مناسب نخوابیدید. شاید کلا در زندگی حواس پرت هستید و کاری برای بهتر شدن نکردید. شاید محیطی که در اون قرار دارید بی نظمه! شاید اولویت فکری شما، خلق ایده نیست. شاید هم فقط جوگیر شده اید. یعنی شوق کاذب دارید. برای هر کدوم از موضوعات میشه یا عالمه حرف زد. سوالات و ایده هاتون رو در بخش دیدگاه مطرح کنید تا با هم فکری به نتایج جالب برسیم.
مقدمه ای بر ایدهپردازی و خلاقیت
امروزه به علت افزایش رقابت در حوزههای مختلف، آن شرکت (گروهی) در این امر برنده است که بتواند با استفاده از ایده پردازی و خلاقیت در تمام جنبههای مهم فعالیت خود، از رقبا پیشی بگیرد. ایده پردازی و خلاقیت باعث میشود که شما در حوزه کسب و کارهای خود در بازار پیشتاز باشید و در جامعه هدف خود، جلب توجه کنید. جلب توجه در بازارهای هدف، باعث فروش بیشتر و اقبال مشتریان به محصولات شما خواهد بود. در هر زمینهای (نه فقط مباحث تجاری و اقتصادی) بلکه زمینههای فرهنگی و اجتماعی هم ایده پردازی و خلاقیت، باعث تمایز هر شرکت (یا سازمان) با دیگر شرکتها و سازمانها میشود.
توجه به مخاطبان و بازار هدف
در ابتدا اجازه بدهید بگویم که اگر به فکر ایده پردازی و خلاقیت در سازمان تحت نظر خود نباشید و به همین شرایطی که دارید (حتی اگر بسیار خوب است) بسنده کنید، شرکتهای نوپا و دیگر رقبای شما، با استفاده از ایده پردازی و خلاقیت، از شما جلو خواهند زد. مانند داستان لاکپشت و خرگوش، سکون و ایستایی، حتی زمانی که از رقبای خود بسیار جلوتر هم هستید، دلیل بر پیروزی و اقبال جامعه هدف به شما نیست. رقبای شما در تلاش هستند تا کاستیهای خود را جبران کنند و به شما برسند. حتی اگر به ثبات در فعالیتهای سازمان هم اعتقاد دارید، نمیتوانید از تأثیر بسیار زیاد ایده پردازی و خلاقیت صرفنظر کنید. لذا با استفاده از مفاهیم و روشهای ایده پردازی و خلاقیت در سازمان متبوع خود، بر کیفیت شرکت خود و محصولات بیفزایید. برای اینکه در حوزه فعالیت خود مثلاً در کسب و کارهای مختلف بتوانید ایده پردازی و خلاقیت داشته باشید، باید بازار را به خوبی بشناسید. به این معنا که هدف و خواستهای جامعه هدف خود را بدانید. ویژگیهایی که بر آنها تأثیر میگذارد تا به خرید محصول شما رغبت کنند، مورد بررسی قرار دهید. بدانید که مخاطبان شما از چه محصولاتی خرید نمیکنند و کاستیهای محصولات دیگر را بشناسد.
روشهایی برای خلاقیت
ایده پردازی و خلاقیت زمان و مکان مناسب میطلبد. اگر شما ایدهای دارید که برای فصل تابستان مفید است، اگر آن را در فصل زمستان ارائه دهید، هیچ سودی ندارد. عکس این قضیه هم صادق است. در مورد مکان هم همین گونه است. برای منطقه سردسیر ایدههای خوب که مناسب مناطق گرمسیر هستند راه به جایی نخواهند برد. در هنگام ایده پردازی و خلاقیت از قوه تخیل خود استفاده کنید. سال ۱۹۷۷ در سری فیلمهای جنگ ستارگان، فیلمنامهنویس با استفاده از قدرت تخیل خود عینک واقعیت مجازی را پیشبینی کرده بود.
همین تخیل باعث شده تا الآن گوگل او دیگر شرکتهای پیشرو، از این صنعت استفاده کنند. این مسئله به خوبی نشان میدهد که چگونه یک تخیل و ایده پردازی خلاقانه در صنعت سینما باعث به وجود آمدن یک صنعت میشود. همیشه ایدههای خود را بنویسید تا فراموش نکنید. شاید در ایده پردازی و خلاقیت، ایده شما در حال حاضر مثل مثال بالا، اصلاً امکانپذیر نباشد. اما شاید چند ماه دیگر یا چند سال دیگر بتوان آن را عملیاتی کرد و یک استارت آپ یا یک شرکت نوپا بر اساس آن ایجاد کرد. همیشه با افراد خلاق و ایده پرداز حشرونشر داشته باشید. صحبت با افراد خلاق، باعث ایجاد حس خلاقانه در شما میشود. افراد خلاق معمولاً بسیار دقیق به موضوعات نگاه میکنند و این ممکن است برای شما، ایدههای جدیدتری را ایجاد کند.
توجه به کمبودها، تفکر خلاقانه را بیدار می کند
به کمیها و کاستیهای حوزه فعالیت خود فکر کنید. کمبودها همیشه میتواند جرقه ایده پردازی و خلاقیت در شما باشد. همواره در فکر این باشید که با دیگر افرادی که در حوزه فعالیت شما کار میکنند، متفاوت و خاص باشید. توجه به تغییر باعث ایجاد ایده پردازی و خلاقیت شده و از دل همین تغییرها میتوان ایدهها خلاقانهای استخراج کرد. همواره رقبای خود را رصد کنید. شاید آنها ایدهای داشته باشند و آن را عملیاتی هم کرده باشند درحالیکه شما برای بهتر شدن آن ایده دیدگاههای بسیار بهتری دارید.
در هنگام ایده پردازی و خلاقیت باید همواره کمک بخواهید. در حوزه ایده پردازی و خلاقیت کمک خواستن نه تنها عیبی ندارد بلکه حسن است. مطالعه و یادگیری و جمع آوری اطلاعات را هیچوقت از یاد نبرید. مطالعه باعث افزایش اطلاعات میشود و با همین اطلاعات بیشتر میتواند با ایده پردازی و خلاقیت و بر رقبای خود برتری داشته باشید. با ذهنی باز به آینده ایده پردازی و خلاقیت خود فکر کنید. حواشی و مخاطراتی هم که شاید در راه انجام ایده خود دارید را در نظر بگیرید و بررسی کنید. ایده پردازی و خلاقیت یک بحث است و تبلیغات برای آن بحثی دیگر. در مورد ایده خود به تبلیغات هم فکر کنید.
اجزای اصلی خلاقیت
خلق، انتخاب و پیادهسازی، سه جز اصلی از ایده پردازی و خلاقیت هستند که لازم به آن توجه شود. پیشنهاد میکنیم حتماً روش scamper را تجربه کنید. روش دیگر برای ایده پردازی و خلاقیت که به طوفان فکری مشهور است، تعداد ایدهها را مد نظر دارد. به این معنا که شما باید بدون ترس از درست یا غلط بودن ایده، امکانپذیر بودن یا امکانناپذیر بودن آن؛ و دیگر ویژگیها یک ایده، صرفاً ایدههای مختلفی را بنویسید. شاید چند ایده شما را بتوان با هم ترکیب کرد و به یک ایده درست و حسابی و بسیار خوب رسید.
بهتر است روش طوفان فکری را چندنفره انجام دهید. پس از اینکه تعداد ایدههای برای کسب و کاره یا حوزه شما بالا رفت، حال وقت ایجاد یک لیست و بررسی آنها است. میتوان از یک نقشه یا یک شکل استفاده کرد و به تحلیل ایدهها و ارتباط بین آنها پرداخت. سپاس در صورت صلاحدید و داشتن اتفاق نظر در مورد خوب بودن این ایده، آن را به صورت صوری اجرا کنید. یعنی فرض کنید که آن ایده را اجرایی کردهاید، حال چه مزایا و معایبی در آن میبینید؟
تکامل نیمکره های مغز و آینده نوآوری
آفرینش ایده های نو و طرح افکار نوین، محصول کارکردهای شناختی و عصبی فردی است. میزان تکامل یافتگی نیمکره های مغز و سامانه عصبی در هر فرد عاملی تعیین کننده در سطح و میزان ادراک و شناخت محیط و پردازش ذهنی دریافتهای حسی است. هر ایده یا اندیشهنوینی بر اثر پردازش ذهنی و یافتن ارتباطها و تمایزهای موجود و بالقوه میان عناصر طبیعی حاصل میشود. فرآیند پردازش ذهنی متاثر از عوامل طبیعی سامانه عصبی و آموختهها و مهارتهای فردی است. بر این اساس در بحث پیرامون ایده پردازی با دو جنبه زیست شناسی سامانه عصبی و ظرفیت های آموزش انسانی رو به رو هستیم.
گروهی از پژوهشگران که در حوزه علوم انسانی و اجتماعی فعال هستند به کارکردهای نظری مطرح در شناخت و ادراک انسان می پردازند. مهارتها و روشهای تفکر، خردورزی، کنجکاوی، یادگیری، پرسشگری و دیگر مباحثی از این دست همگی در این بخش مطرح می شوند. اما بخش دیگر یعنی جنبه زیست شناسی و عصب شناختی سامانه عصبی که در پردازش ذهنی و ایجاد افکار موثر است، مورد مطالعه عصبشناسان و دانشمندان علوم اعصاب قرار دارد. اگر این سامانه را به عنوان ابزار تفکر در انسان در نظر بگیریم، میزان کارایی این ابزار نقش و تأثیری مستقیم در شکل محصول نهایی یعنی “ایده” و “فکر” دارد.
به بیانی دیگر هر قدر از سامانه عصبی کاملتری برخوردار باشیم، صاحب افکار و ایدههای برتری خواهیم بود. ممکن است سامانه عصبی کنونی انسان کامل به نظر برسد، اما واقعیت این است که همین سامانه عصبی نیز به مرور زمان مسیر تکاملی را پیموده است و انسان امروزی نسبت به انسان چندین هزار سال پیش از سامانه عصبی تکامل یافتهتری برخوردار است. طبیعی است که راه این تکامل مسدود نیست و تا آینده ای نامعلوم امتداد دارد. این که انسان های هزاره های پیشین از تکامل نسبی سامانه عصبی برخوردار بوده اند یا خیر، قابل بررسی است و مطالعاتی که تاکنون صورت گرفته نشان می دهد به مرور زمان تمرکز کارکرد مغزی در نسل های مختلف از یک نیم کره به نیمکره دیگر انتقال یافته است.
در نسل کنونی بشر سمت راست مغز کنترل کننده توانایی های فضایی، درک و احساس هنرمندانه و افکار خلاقانه و مبتکرانه است. نیمکره راست مغز است که مسایل را به طور کلی و کل نگرانه مجسم و ادراک می کند. به عبارت دیگر، شما مایلید به جای مشاهده جزئیات سازنده و تشکیل دهنده، تصویر اصلی و بزرگ را ببینید. به همین شکل، نیمکره راست مغز است که یک الگوی کلی را از قطعات جزئی و فردی بازسازی می کند و نقطه نظرات و نگرش های جدید را به وجود می آورد. می توان تصور نمود که نیمکره راست به طور کلی محل آفرینش ایده های نو و ایده پردازی است.
یک شخص راست مغز، از استعداد هنر و موسیقی برخوردار است و به کند و کاو در آداب، مناسک، تشریفات، آیین، شعائر، عرفان و تصوف علاقه خاصی دارد. افراد راست مغز، عمدتاً مایلند به شیوه ای خلاقانه و ناخودآگاه مسائل جدید را یاد بگیرند و همین به واکنش های احساسی و عاطفی نسبت به شرایط و موقعیت های تحلیل گرایانه منجر می شود. در بسیاری از موارد، چنین افرادی وقتی پاسخ صحیح یک سؤال یا مشکل را دریافت می کنند، بدون آن که بفهمند این پاسخ چگونه حاصل شده است، به شهود و الهام (حس ششم) خودشان تکیه می نمایند.
نیمکره چپ مغز مسایل را به صورت سلسله وار تجزیه و تحلیل می کند، در حالی که نیمکره راست به ندرت چنین پردازشی را انجام می دهد. در نتیجه، اشخاص راست مغز، بدون آن که اولین کار را به اتمام برسانند، مایلند از این شاخه به آن شاخه بپرند و به سراغ کار دیگری بروند. شاید این یک نقطه ضعف محسوب، اما به نوبه خود منشأ نوآوری نیز می تواند به شمار آید. چنین افرادی گاهی اوقات خود را با کارهای متعدد ناتمامی مواجه می بینند.
با آنکه دو نیمکره مغز عملکرد یکپارچه ای دارند و در همکاری تنگاتنگی با یکدیگر می باشند، اما از جنبه های گوناگونی با یکدیگر تفاوت دارند. افراد نیز از نظر آن که کدام نیمکره مغزشان بر افکار و پردازش اطلاعات مغزشان سیطره دارد با یکدیگر تفاوت دارند. اکنون به تفاوت های ذهنی دو نیمکره مغز می پردازیم:
ویژگی های افراد نیمکره راست مدار:
– دیداری: تمرکز بر تصاویر و الگوها.
– درک مستقیم و شهودی: پیروی از احساسات.
– حافظه تصویری: توسط یادداشت و یا ترسیم موضوعات آنها را به خاطر می سپارد.
– پردازش افکار به طور هم زمان صورت می گیرد.
– اطلاعات را به یکدیگر ارتباط می دهد.
– ابتدا به کلیات و سپس به جزئیات می پردازد.
– سازمان نیافته می باشد.
– تداعی آزاد دارد.
– بسیار در جستجوی استدلال بوده و به دنبال علل قوانین می باشد.
– فاقد حس زمان می باشد.
– در تلفظ و یافتن واژه ها مشکل دارد.
– از لمس اشیاء لذت می برد.
– در اولویت بندی مشکل دارد. واکنشی و بدون اندیشه اقدام به کاری می کند.
– هنگام صحبت کردن دستان خود را حرکت می دهد.
– به چگونگی بیان سخن توجه می کند و نه به مضمون آن.و
ویژگیگیهای افراد نیمکره چپ مدار:
– شفاهی: تمرکز بر واژه ها، نمادها و ارقام.
– تحلیل گر: پیروی از منطق.
– برای به خاطر آوردن، از واژه ها سود می برد: اسامی را به جای چهره ها به خاطر می سپارد.
– پردازش افکار به طور متوالی و ترتیبی و مرحله به مرحله صورت می گیرد
– استنتاج منطقی از اطلاعات به عمل می آورد.
– ابتدا جزئیات را بررسی کرده سپس به کلیات دست می یابد.
– بسیار سازمان یافته می باشد.
– علاقه مند به تهیه فهرست و برنامه ریزی است.
– معمولاً بدون تحقیق و کورکرانه از قوانین تبعیت می کند.
– در پیگیری و حفظ زمان کارآمد است.
– تلفظات و فرمول های ریاضی به سهولت به خاطر سپرده می گردند.
– از مشاهده اشیاء لذت می برد.
– از پیش برنامه ریزی می کند.
– هنگام سخن گفتن به ندرت از اشارات و حرکات دست استفاده می کند.
– به مضمون سخن توجه می کند و نه به چگونگی بیان آن.
ناگفته نماند که تفاوت هایی نیز میان مغز زنان و مردان یافت شده است که مهم ترین آنها شامل این موارد است:
– سلول های مغزی در مردان %۴ بیشتر از زنان می باشد. مغز مردان ۱۰۰ گرم سنگین تر از مغز زنان می باشد.
– ارتباطات میان سلول های مغزی در زنان بیشتر از مردان می باشد.
– انتقال اطلاعات میان دو نیمکره مغز در زنان با سرعت بیشتری انجام می گیرد.
– زنان تقریباً به هر دو نیکره مغزشان دسترسی دارند اما مردان عمدتاً از نیمکره چپ مغزشان استفاده می کنند.
– طول نخاع در مردان اندکی طویل تر از زنان می باشد.
از آنجایی که میان کارکردهای نیم کره راست و چپ مغز تمایزهای آشکاری وجود دارد، انتقال کارکردهای ذهنی از یک نیم کره به نیم کره دیگر به مرور زمان و بر اثر تکامل در شیوه تفکر و محصولات فکری یعنی “ایده ها” تأثیر به سزایی دارد. انسان هایی که نیم کره راست مدار هستند، به طور بالقوه می توانند پردازش ذهنی قدرتمندتری داشته باشند. شکی نیست که این موضوع تنها جنبه طبیعی و زیستی قضیه است و همان گونه که پیشتر ذکر شد، جنبه های آموزشی و اجنماعی نیز حائز اهمیت هستند. به بیانی دیگر باید با استفاده از آموزش مهارت های تفکر و خرد ورزی زمینه های بالقوه تفکر را تقویت و فعال سازی نمود.
اکنون این پرسش مطرح می شود که آینده ایده پردازی چگونه خواهد بود؟ روشن است که سامانه عصبی انسان به صورت تدریجی و خیلی آرام مسیر تکاملی خود را همچنان طی می کند و بسیاری از تغییرات آینده در شیوه تفکر و ایده پردازی انسان مرهون همین تکامل تدریجی خواهد بود. اما پایش در روندهای موجود نشان دهنده آن است که بخشی از تلاش پزشکان و عصب شناسان با همراهی کارشناسان ژنتیک با هدف ارتقای کارکردهای عصبی و سامانه های شناختی و ادراکی انسان صورت می گیرد. تاکنون آینده های گوناگونی برای ادامه این کوشش ها تصور شده است که برخی از آنها ممکن است در حال حاضر قدری علمی – تخیلی به نظر برسد. حتی آنچه که تاکنون با عنوان حس ششم از آن یاد شده است، در آستانه شناسایی قرار گرفته است و آثاری از آن در بررسی هایی که پیرامون گسترش آگاهی صورت گرفته است، مشاهده شده است. شناخت گروهی از آرایه های ژنتیکی که شکل دهنده ویژگی های عصب شناختی و ادراکی هستند، کانون مطالعه کارشناسان دانش ژنتیک شده است. در همین حال به کارگیری علوم و فناوری های الکترونیک و نانو مقیاس و ابداع ریز تراشه های پر قدرت و فوق سریع و گنجاندن آنها در حوزه های عصبی شکل پیچیده و در همان حال تکامل یافته ای از این سامانه ها را برای انسان های عصر جدید پدید آورده است.
این احتمال وجود دارد که در آینده ای نه چندان دور با شکلی بسیار تکامل یافته از ادراک و ایده پردازی رو به رو شویم که ممکن است اینک برای “ابر انسان ها” یا “فرا انسانها” قابل تصور باشد. روشن است که ترکیبی از تکامل طبیعی سامانه عصبی افزون بر به کارگیری فناوری های فوق پیشرفته شیوه اندیشیدن و ایده پردازی را در دهه های آینده تغییر خواهد داد و در آن زمان با انسان هایی بسیار هوشمند و فکور مواجه خواهیم شد. انسان هایی که با آفرینش ایده های نو افق های تازه ای از اندیشمداری را ظاهر خواهند ساخت و به چیزهایی خواهند اندیشید که ما هرگز تصور آنها را نیز به ذهن خود نیاورده ایم.