زبان، هویت و علم

در جهانی پر از همهمهٔ احمق‌ها، چگونه خیره بمانیم بر راه خود و سکوت کنیم

راهبردی برای خردورزان آینده

«در جهانی که پر از همهمه احمق‌هاست، تو فقط خیره بمان بر ره خود و هیچ مگو»

در جهانی که هر روز هزاران صدا به گوش می‌رسد، از هر سو فریاد، شعار، ادعا و نمایش، انسان در معرض طوفانی از هیاهوی بی‌پایه قرار دارد. این هیاهو، محصول ذهن‌هایی سطحی، پرمدعا اما تهی از خرد است؛ ذهن‌هایی که بیشتر از آن‌که بیندیشند، تقلید می‌کنند، بیشتر از آن‌که سکوت را بفهمند، فریاد می‌زنند. «همهمه احمق‌ها» نه صرفاً توهینی به دیگران، بلکه توصیفی واقعی از دنیایی است که اندیشه عمیق در آن نایاب و تفکر مستقل در آن خطرناک شده است. در چنین فضای مسمومی، خردمند بودن یعنی سکوت برگزیدن و راه خویش را، بی‌آن‌که به غوغای بیرون دل بسپاری، ادامه دادن.

تو فقط خیره بمان بر ره خود… این جمله، چون فرمانی حکیمانه از دل تاریخ و از لبان خردمندان است. خیره ماندن نه به معنای تعصب، بلکه به معنای وفاداری به ارزش‌ها، به معنا و مقصدی است که برای زندگی خود یافته‌ای. در جهانی که با هر طوفان رسانه‌ای، افکار مردم تغییر می‌کند، در دنیایی که ترندها بر باورها حکم می‌رانند، استواری در مسیر اندیشه‌ای اصیل و آرمانی والا، نشانی از عظمت روح و عمق شعور است. خیره ماندن بر راه، ایستادگی است؛ نه ایستادگی کورکورانه، بلکه ایستادگی بر مبنای بینشی که در سکوت و تأمل زاده شده است.

… و هیچ مگو. این سکوت، سکوتی از سر ناتوانی یا ترس نیست، بلکه سکوتی است آگاهانه، سکوتی است حکیمانه. چرا که در میان غوغای پوچی، سخنِ سنجیده گم می‌شود. در میان قیل و قال کسانی که از فهم خالی‌اند، بهترین پاسخ، سکوتی است که وقار می‌آفریند و شأن اندیشه را حفظ می‌کند. این خاموشی، دعوتی است به تأمل، به مراقبه، و به اصلاح از درون. گاه، سکوت، فریادی است برای وجدان بیدار. گاه، هیچ نگفتن، عمیق‌ترین واکنش به بیهودگی گفتارهای پرشمار است.

این سخن، دعوتی است به خویشتن‌داری، به عمق، به ثبات قدم در جهانی سطحی و بی‌قرار. در دورانی که همه در پی دیده‌شدن‌اند، تو بمان برای دیدن؛ آن‌گونه دیدنی که با چشم دل است، نه با چشم ظاهر. در زمانی که فریاد زدن آسان و اندیشیدن دشوار شده، تو انتخاب کن سکوت و عمق را. در زمانی که «بودن» با «نمودن» اشتباه گرفته شده، تو باش؛ بی‌ادعا، بی‌هیاهو، ولی ریشه‌دار و اصیل.

این سخن، نقشه راهی است برای آیندگان خردمند، برای نسل‌هایی که باید خود را از میان انبوه نادانی‌ها عبور دهند، بی آن‌که گرفتار فریب هیاهو شوند. سخنی است برای آن‌که مغز خویش را نگه‌دارند از آلودگیِ صداهای توخالی، و جان خویش را نجات دهند از درافتادن به ورطه‌های سطحی‌نگری.

آینده‌نگار واقعی کسی است که نه در میان هیاهو گم شود و نه از ترس قضاوت‌ها خاموشی برگزیند، بلکه کسی است که با شناخت راه خویش، صدای درونش را بشنود و آن را چون گوهری گران‌مایه محافظت کند. «راه خویش را بشناس» یعنی بدانی برای چه آمده‌ای، چه می‌خواهی، و به کجا می‌روی. «سکوت را پاس دار» یعنی در برابر طوفان‌ها، سکوتی آگاهانه را بر فریادهای بی‌ثمر ترجیح دهی. و «مغزت را از هیاهو برافراز» یعنی بلندای تفکر را بر بلندیِ صداها ترجیح دهی.

این شعار، جان‌مایه‌ی رسالت آینده‌نگاران مغز است؛ نگه‌داشتن مغز از آلودگی، حفظ سکوت به عنوان زبان خرد، و پایبندی به راهی که با نور فهم و وجدان روشن شده است. راهی که شاید سخت، اما پرشکوه است. راهی برای آینده‌ای روشن.

آینده‌نگاران مغز:
«راه خویش را بشناس، سکوت را پاس دار، و مغزت را از هیاهو برافراز»

امتیاز نوشته:

میانگین امتیازها: ۰ / ۵. تعداد آراء: ۰

اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می‌دهید.

داریوش طاهری

نه اولین، اما در تلاش برای بهترین بودن؛ نه پیشرو در آغاز، اما ممتاز در پایان. ---- ما شاید آغازگر راه نباشیم، اما با ایمان به شایستگی و تعالی، قدم برمی‌داریم تا در قله‌ی ممتاز بودن بایستیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا