اختلالات حرکتی: تعریف و انواع؛ اختلالات حرکتی هایپوکینتیک: پارکینسون

اختلالات حرکتی
Movement disorders
تعریف Movement Disorders (اختلالات حرکتی):
اختلالات حرکتی گروهی از بیماریهای عصبی هستند که با کاهش (hypokinetic) یا افزایش (hyperkinetic) حرکات غیرارادی بدن، بدون وجود ضعف عضلانی اولیه همراه هستند. این اختلالات ناشی از آسیب یا اختلال عملکرد در گانگلیونهای قاعدهای (Basal Ganglia) و مسیرهای مرتبط با آنها در مغز هستند.
گانگلیونهای قاعدهای: ترجمه درست یا اصطلاح رایج؟
در زبان فارسی، دو اصطلاح «گانگلیونهای قاعدهای» و «هستههای قاعدهای» برای اشاره به ساختارهای Basal Ganglia استفاده میشوند. اگرچه هر دو در متون فارسی دیده میشوند، اما تنها یکی از آنها از نظر علمی دقیق و مطابق با آناتومی سیستم عصبی است.
تفاوت بین گانگلیون (Ganglion) و هسته (Nucleus)
در علم آناتومی اعصاب (Neuroanatomy)، واژهها بهدقت با محل قرارگیری ساختارها در سیستم عصبی تنظیم میشوند:
-
گانگلیون (Ganglion) به تجمع جسم سلولی نورونها در خارج از سیستم عصبی مرکزی (Central Nervous System – CNS) گفته میشود. برای مثال، گانگلیون ریشه پشتی نخاع (Dorsal root ganglion) در خارج از نخاع قرار دارد.
-
در مقابل، هسته (Nucleus) به تجمع جسم سلولی نورونها در درون سیستم عصبی مرکزی (یعنی مغز و نخاع) اطلاق میشود. از آنجا که Basal Ganglia در عمق مغز و در داخل CNS قرار دارند، اصطلاح درست برای این ساختارها هسته است، نه گانگلیون.
چرا باید بگوییم هستههای قاعدهای (Basal Nuclei)؟
اصطلاح Basal Nuclei در بسیاری از منابع علمی به عنوان ترجمه دقیقتر و آناتومیکیتر Basal Ganglia پیشنهاد شده است. این هستهها در کنترل حرکات ارادی، یادگیری حرکتی، و انتخاب پاسخهای رفتاری نقش کلیدی دارند و شامل ساختارهایی چون پوتامن (Putamen)، گلوبوس پالیدوس (Globus Pallidus)، کودیت (Caudate nucleus) و سابتالامیک نوکلئوس (Subthalamic nucleus) هستند.
اصلاح اصطلاحات رایج ولی نادقیق
گرچه اصطلاح «گانگلیونهای قاعدهای» هنوز در برخی منابع فارسی، بهویژه در کتب قدیمیتر و متون عمومی، رایج است، اما برای حفظ دقت علمی در متون تخصصی، باید از «هستههای قاعدهای» استفاده کرد. این امر نه تنها با استانداردهای بینالمللی سازگارتر است بلکه موجب ارتقای کیفیت آموزش علوم اعصاب در زبان فارسی میشود.
نتیجهگیری
برای ترجمه صحیح و علمی Basal Ganglia، توصیه میشود از اصطلاح هستههای قاعدهای (Basal Nuclei) استفاده گردد، زیرا این ساختارها درون مغز و در محدودهی سیستم عصبی مرکزی قرار دارند. استفاده از واژه «گانگلیون» برای این ساختارها، هرچند در گذشته رایج بوده، ولی از نظر علمی نادرست و گمراهکننده است.
اجزای اصلی هستههای قاعدهای
هستههای قاعدهای (Basal Ganglia) مجموعهای از ساختارهای زیرقشری در مغز هستند که نقش کلیدی در کنترل حرکات ارادی، یادگیری حرکتی، تنظیم تون عضلانی، و هماهنگی حرکتی دارند. این هستهها از چند بخش عمده تشکیل شدهاند که در ادامه به تفکیک شرح داده میشود:
۱. هسته دمدار (Caudate Nucleus)
هسته دمدار از سه بخش تشکیل میشود:
-
سر هسته دمدار (Head of Caudate Nucleus): در بخش قدامی قرار دارد و با بطن جانبی مغز در ارتباط نزدیک است.
-
تنه (Body): قسمت میانی هسته دمدار که در امتداد سر قرار گرفته است.
-
دم هسته دمدار (Tail of Caudate Nucleus): بخش خلفی و باریک این هسته که به طرف لوب تمپورال کشیده میشود.
۲. پوتامن (Putamen)
پوتامن بخش جانبی هسته عدسیشکل (Lentiform Nucleus) محسوب میشود. این ناحیه در کنترل حرکات ناخودآگاه و هماهنگی بین سیگنالهای حرکتی نقش مهمی دارد. از نظر عملکردی، پوتامن همراه با هسته دمدار، مجموعهای به نام استریاتوم (Striatum) را تشکیل میدهد.
۳. گلوبوس پالیدوس (Globus Pallidus)
گلوبوس پالیدوس بخش داخلی هسته عدسیشکل است و خود به دو قسمت تقسیم میشود:
-
بخش خارجی یا جانبی (Lateral part)
-
بخش داخلی یا میانی (Medial part)
این ساختار در مهار حرکات غیرضروری و تنظیم خروجی حرکتی از قشر مغز نقش کلیدی دارد.
۴. هسته زیرتالاموسی (Subthalamic Nucleus)
این ناحیه در زیر تالاموس قرار دارد و به عنوان بخشی از مسیرهای حرکتی غیرمستقیم عمل میکند. اختلال در عملکرد این ناحیه میتواند منجر به حرکات غیرارادی شدید مانند همیبالیسیموس (Hemiballismus) شود.
۵. ماده سیاه (Substantia Nigra)
ماده سیاه یکی از اجزای بسیار مهم Basal Ganglia است که در مغز میانی (Midbrain) قرار دارد. این ناحیه به دو بخش تقسیم میشود:
-
بخش فشرده (Pars compacta): حاوی نورونهای تولیدکننده دوپامین (Dopamine) است.
-
بخش مشبک (Pars reticulata): بخشی از خروجی سیستم حرکتی محسوب میشود.
کاهش دوپامین در این ناحیه یکی از علل اصلی بیماری پارکینسون (Parkinson’s Disease) است.
جمعبندی
اجزای اصلی هستههای قاعدهای (Basal Ganglia) شامل ساختارهایی چون هسته دمدار (Caudate nucleus)، پوتامن (Putamen)، گلوبوس پالیدوس (Globus pallidus)، هسته زیرتالاموسی (Subthalamic nucleus) و ماده سیاه (Substantia nigra) هستند. این مجموعه، از نظر عملکردی، در تعامل نزدیک با قشر مغز، تالاموس و مخچه، شبکهای پیچیده برای تنظیم و پالایش حرکات بدن فراهم میسازد.
دستهبندی کلی اختلالات حرکتی
۱. اختلالات هایپوکینتیک (Hypokinetic movement disorders):
-
کاهش یا کندی حرکات
-
مانند:
-
پارکینسون (Parkinson’s disease)
-
پارکینسونیسم آتیپیک (Atypical parkinsonism)
-
Progressive supranuclear palsy (PSP)
-
Multiple system atrophy (MSA)
-
۲. اختلالات هایپـرکینتیک (Hyperkinetic movement disorders):
-
حرکات غیرارادی، اضافی و کنترلنشده
-
مانند:
-
ترمور (Tremor)
-
دیستونی (Dystonia)
-
کره (Chorea)
-
مایوکلونوس (Myoclonus)
-
تیکها (Tics)
-
آتتوز (Athetosis)
-
بالیزم (Ballism or Ballismus)
-
ویژگی مهم:
اختلالات حرکتی معمولاً با ضعف عضلانی یا فلج همراه نیستند، بلکه بهصورت اختلال در نحوه، سرعت، دامنه یا کنترل حرکات ظاهر میشوند.
نتیجهگیری:
Movement disorders به مجموعهای از بیماریهای عصبی اطلاق میشود که با اختلال در کمیت یا کیفیت حرکت همراهاند و به دو دسته بزرگ کاهشی (Hypokinetic) مانند پارکینسون و افزایشی (Hyperkinetic) مانند ترمور و دیستونی تقسیم میشوند.
رسالهای درباره لرزش فلجی
Essay on the Shaking Palsy by James Parkinson (1817)
عنوان اصلی:
Essay on the Shaking Palsy
نویسنده: James Parkinson
تاریخ انتشار: ۱۸۱۷ میلادی
ناشر: Sherwood, Neely and Jones، لندن
توضیح تاریخی و تحلیلی:
کتاب «Essay on the Shaking Palsy» یا «رسالهای درباره لرزش فلجی» نخستین بار در سال ۱۸۱۷ توسط دکتر جیمز پارکینسون (James Parkinson)، پزشک و جراح انگلیسی، منتشر شد. این رساله، نخستین توصیف بالینی منسجم و دقیق از آنچه امروزه به عنوان بیماری پارکینسون (Parkinson’s Disease) میشناسیم را ارائه داد.
در این اثر کلاسیک، پارکینسون به بررسی مجموعهای از علائم بالینی شامل:
-
لرزش در حالت استراحت (Resting Tremor)
-
کندی حرکت (Bradykinesia)
-
سفتی عضلانی (Rigidity)
-
و اختلال در تعادل بدن (Postural Instability)
پرداخت و این وضعیت را با عنوان Shaking Palsy یا «فلج لرزشی» توصیف کرد.
اشتباه در نامگذاری بیماری: چرا واژه «فلج (Palsy)» نادرست است؟
اصطلاح «Shaking Palsy» که توسط پارکینسون بهکار رفت، از دیدگاه امروزی نامگذاری دقیقی نیست. واژه Palsy در انگلیسی به معنی فلج یا ناتوانی حرکتی ناشی از اختلالات نورولوژیک است. در حالی که:
-
در بیماری پارکینسون، فرد دچار فلج واقعی (Paralysis) نمیشود.
-
مشکل اصلی نه ناتوانی کامل در حرکت، بلکه کاهش تدریجی و کندی حرکات ارادی (Hypokinesia و Bradykinesia) است.
-
بنابراین، استفاده از واژهی «فلج» برای این بیماری، ممکن است برداشت نادرستی از ماهیت آناتومیک و بالینی بیماری ایجاد کند.
در واقع، امروزه در متون علمی مدرن، نام «بیماری پارکینسون» جایگزین اصطلاح ابتدایی و کمتر دقیق Shaking Palsy شده است تا تصویری صحیحتر از ویژگیهای این اختلال ارائه گردد.
اهمیت کتاب در تاریخ علم عصبشناسی (Neurology):
-
این کتاب نقطهی آغازین شناخت علمی بیماری پارکینسون محسوب میشود.
-
جیمز پارکینسون در این اثر، بدون کمک از فناوریهای مدرن مانند تصویربرداری یا آزمایشهای بیولوژیک، صرفاً با مشاهدهی بالینی توانست یک سندرم مشخص حرکتی را از سایر اختلالات عصبی متمایز سازد.
-
بیش از ۶۰ سال بعد، دانشمند برجسته ژان-مارتن شارکو (Jean-Martin Charcot) به احترام تلاشهای علمی پارکینسون، این بیماری را به نام او Parkinson’s Disease نامگذاری کرد.
جزئیات چاپ:
-
نام کامل اثر: Essay on the Shaking Palsy
-
نویسنده: James Parkinson، عضو کالج سلطنتی جراحان
-
چاپخانه: Writingram and Bowland
-
ناشر: Sherwood, Neely and Jones
-
محل نشر: Paternoster Row، لندن
-
سال انتشار: 1817 میلادی
جمعبندی:
رسالهی «Essay on the Shaking Palsy» نه تنها نخستین تعریف علمی و مکتوب از بیماری پارکینسون را ثبت کرد، بلکه گامی بنیادین در تاریخ علم عصبشناسی (Neurology) بهشمار میرود. هرچند اصطلاح «فلج لرزشی» بازتاب دقیقی از ماهیت این اختلال نبود، اما تلاشهای دقیق پارکینسون باعث شد زمینهای برای شناخت بهتر، طبقهبندی دقیقتر و در نهایت درک پاتوفیزیولوژی اختلالات حرکتی فراهم گردد.
هیتلر به بیماری پارکینسون مبتلا بود
“The Fuhrer receives the Reich Youth leader at his headquarters”
«پیشوا، رهبر جوانان رایش را در مقر فرماندهیاش میپذیرد.»
توضیح و تبیین:
-
The Fuhrer: به معنای «پیشوا»، لقبی بود که به آدولف هیتلر، رهبر آلمان نازی داده شده بود.
-
receives: یعنی «پذیرفتن» یا «ملاقات کردن»، به این معنا که شخصی را به حضور میپذیرد.
-
the Reich Youth leader: به معنای «رهبر جوانان رایش»، که اشاره به رهبر سازمان جوانان هیتلری (Hitler Youth) دارد.
-
at his headquarters: یعنی «در مقر فرماندهیاش»؛ جایی که هیتلر در آن اقامت یا فرماندهی داشت، مانند برگهوف (Berghof) یا پناهگاه فرماندهی.
پس، این جمله توصیف یک ملاقات رسمی میان آدولف هیتلر و رهبر جوانان نازی در مقر اوست. این نوع جملهها معمولاً در گزارشهای خبری یا اسناد تاریخی دوره آلمان نازی دیده میشوند. در طی این ملاقاتها بیماری پارکینسون هیتلر آشکار شد.
معیار اصلی پارکینسونیسم
نکته مهم: نخستین معیار اساسی (essential criterion)، پارکینسونیسم (Parkinsonism) است که بهصورت بروز برادیکینزی (Bradykinesia) همراه با حداقل یکی از دو علامت لرزش در حال استراحت (Rest tremor) یا سفتی عضلانی (Rigidity) تعریف میشود.
پارکینسونیسم (Parkinsonism) یکی از مهمترین معیارهای تشخیصی در بیماری پارکینسون (Parkinson’s disease) است و به مجموعهای از علائم بالینی اطلاق میشود که در نتیجه اختلال در عملکرد هستههای قاعدهای (Basal Ganglia) ایجاد میشود.
یکی از ارکان اصلی پارکینسونیسم، برادیکینزی (Bradykinesia) یا کندی حرکات ارادی است. این علامت به کاهش سرعت، دامنه یا آمادگی حرکتی اشاره دارد و معمولاً بهصورت آهستگی در شروع حرکت یا کاهش تدریجی روانی حرکات دیده میشود.
برای اینکه بتوان گفت بیمار دچار پارکینسونیسم است، وجود برادیکینزی الزامی است و باید حداقل یکی از دو علامت زیر نیز همراه آن وجود داشته باشد:
-
لرزش در حال استراحت (Rest tremor): لرزشی با فرکانس پایین که در هنگام بیحرکتی اندامها رخ میدهد و معمولاً با حرکت ارادی کاهش مییابد. این علامت بیشتر در انگشتان و دستها دیده میشود.
-
سفتی عضلانی (Rigidity): افزایش غیرطبیعی در تون عضلانی که در معاینه به صورت مقاومت یکنواخت در برابر حرکت غیرفعال مفصل احساس میشود و ممکن است با علامت چرخدندهای (Cogwheel rigidity) همراه باشد.
بنابراین، وجود برادیکینزی به همراه حداقل یکی از دو علامت لرزش یا سفتی برای تعریف پارکینسونیسم ضروری است و به عنوان نخستین گام در مسیر تشخیص بیماری پارکینسون در نظر گرفته میشود.
شاه علامت بیماری پارکینسون
نکته مهم: مهمترین علامت بیماری پارکینسون چیست؟
اگرچه بسیاری از مردم، بیماری پارکینسون (Parkinson’s disease) را بهاشتباه فقط با لرزش (Tremor) میشناسند، اما مهمترین و شاخصترین علامت این بیماری، کندی حرکات یا برادیکینزی (Bradykinesia) است. در واقع، لرزش نهتنها در همهی بیماران وجود ندارد، بلکه بسیاری از انواع لرزش مانند لرزش اساسی (Essential Tremor) هیچ ارتباطی با پارکینسون ندارند و باید از آن افتراق داده شوند.
شاهعلامت بیماری پارکینسون: هایپوکنزی (Hypokinesia)
برای توصیف اختلال در حرکات ارادی در بیماران پارکینسونی، سه واژه تخصصی در علم نورولوژی بهکار میرود:
-
برادیکینزی (Bradykinesia): کند شدن حرکات
-
هایپوکینزی (Hypokinesia): کاهش دامنه حرکات
-
آکینزی (Akinesia): فقدان یا نبود شروع حرکت
این سه واژه، مفاهیمی نزدیک و مرتبط با یکدیگر دارند و همگی در دستهی کلیتری به نام اختلالات هایپوکینتیک (Hypokinetic disorders) قرار میگیرند. از این رو، اصطلاح “هایپوکینتیک” بهعنوان واژهای جامع و یککلمهای، شاهعلامت بیماری پارکینسون محسوب میشود؛ یعنی مشخصه اصلی این بیماری، کاهش در کمیت، کیفیت، یا آغاز حرکات است.
تشخیص پارکینسونیسم (Parkinsonism) زمانی داده میشود که:
-
برادیکینزی (Bradykinesia) وجود داشته باشد
-
و با حداقل یکی از دو علامت زیر همراه باشد:
-
ریجیدیتی (Rigidity): سفتی عضلانی
-
ترمور در حال استراحت (Rest tremor)
-
این ترکیب علائم، پایه تشخیص بالینی بیماری پارکینسون است.
جمعبندی علمی:
بیماری پارکینسون، برخلاف تصور عموم، الزماً با لرزش همراه نیست. آنچه این بیماری را تعریف میکند، کندی در حرکات (برادیکینزی) است که در چارچوبی بهنام هایپوکینتیک (Hypokinetic) شناخته میشود. در کنار این علامت کلیدی، وجود ریجیدیتی یا ترمور در حال استراحت، تشخیص پارکینسونیسم را ممکن میسازد.
تشخیص قطعی بیماری پارکینسون
اثبات تشخیص بالینی بیماری پارکینسون (Clinically Established Parkinson’s Disease)
تشخیص بیماری پارکینسون (Parkinson’s Disease) بر اساس معیارهای بالینی مشخصی انجام میشود که بهویژه در طبقهبندی “Clinically Established PD” تأکید زیادی بر دقت در افتراق این بیماری از دیگر اختلالات حرکتی دارد. سه اصل کلیدی باید بهصورت همزمان رعایت شوند تا بتوان تشخیص قطعی بیماری پارکینسون را مطرح کرد:
۱. نبود معیارهای قطعی رد (Absence of absolute exclusion criteria)
در مرحله نخست، باید اطمینان حاصل کرد که هیچیک از معیارهای رد قطعی (Absolute Exclusion Criteria) وجود ندارد. این معیارها شامل شرایط یا یافتههایی هستند که وجود آنها تشخیص پارکینسون را بهطور کامل رد میکند، مهمترین آنها عبارتاند از:
– سابقه سکته مغزی با ارتباط زمانی و مکانی دقیق با شروع علائم پارکینسون
وجود سکته مغزی (Stroke) در مناطقی از مغز که مسئول کنترل حرکت هستند، و همزمانی آن با شروع علائم، احتمال پارکینسون اولیه را رد میکند.
– آسیب مغزی مکرر و مستند (Multiple repeated head injury)
در صورتی که بیمار سابقه آسیبهای مکرر به سر (مانند ورزشکاران بوکس) داشته باشد، احتمال پارکینسون ناشی از آسیب مغزی (Trauma-induced parkinsonism) مطرح است، نه پارکینسون اولیه.
– مصرف داروهایی که باعث پارکینسونیسم میشوند (مانند داروهای ضدروانپریشی)
برخی داروها، بهویژه بلوککنندههای گیرنده دوپامین (Dopamine receptor blockers)، میتوانند علائمی شبیه پارکینسون ایجاد کنند. در چنین مواردی، تشخیص پارکینسون دارویی (Drug-induced parkinsonism) مطرح است.
– فقدان پاسخ به لوودوپا در دوز مناسب
اگر بیمار به لوودوپا (Levodopa) حتی در دوزهای کافی هیچ پاسخی ندهد، احتمال پارکینسون کلاسیک کاهش مییابد.
– وجود علائمی که اختصاصی سایر اختلالات نورودژنراتیو هستند
مانند افت شناختی زودرس (early dementia)، سقوطهای مکرر در سال اول بیماری، یا بیاختیاری شدید، که در بیماریهای دیگر مانند DLB یا PSP شایعتر هستند.
۲. وجود حداقل دو معیار حمایتی (At least two supportive criteria)
پس از حذف معیارهای رد، باید حداقل دو معیار حمایتی (Supportive Criteria) نیز وجود داشته باشد. این معیارها از یافتههایی تشکیل میشوند که احتمال بیماری پارکینسون را تقویت میکنند، مانند:
-
پاسخ مثبت و پایدار به لوودوپا
-
وجود لرزش استراحتی (Rest tremor)
-
پیشرفت تدریجی علائم در طول زمان
۳. نبود پرچم قرمز (No red flags)
در نهایت، نباید هیچ علامت هشدار یا پرچم قرمز (Red Flags) وجود داشته باشد. پرچم قرمز به نشانههایی اطلاق میشود که احتمال وجود بیماریهای مشابه اما متفاوت مانند پارکینسونهای آتیپیک (Atypical Parkinsonism) را بالا میبرد. مهمترین پرچمهای قرمز عبارتاند از:
– پیشرفت سریع ناتوانی حرکتی (Rapid progression of gait impairment)
اگر فرد در مدت کوتاهی نیاز به کمک برای راه رفتن پیدا کند، این نشانه به نفع سایر اختلالات مانند PSP (Progressive Supranuclear Palsy) است.
– اختلالات عمقی در گفتار و بلع در مراحل ابتدایی بیماری
در پارکینسون کلاسیک، این اختلالات معمولاً در مراحل پیشرفته دیده میشوند. شروع زودهنگام میتواند به نفع سایر بیماریها باشد.
– سقوطهای مکرر (Falls) در سال اول بیماری
افتادن در ماههای اول بیماری معمولاً با پارکینسون ایدیوپاتیک (Idiopathic Parkinson’s Disease) سازگار نیست و بیشتر در اختلالات پارکینسونی غیرتیپیک دیده میشود.
– فقدان لرزش استراحتی در سیر بیماری
اگر بیمار هیچگاه لرزش در استراحت نداشته باشد، احتمال بیماریهای دیگر مانند پارکینسونیسم آتیپیک (Atypical parkinsonism) مطرح میشود.
– ضعف چشمگیر در حافظه و عملکرد اجرایی از ابتدا
اگر از شروع بیماری، بیمار دچار دمانس پیشرونده باشد، احتمال دمانس با اجسام لویی (DLB) بیشتر از پارکینسون کلاسیک است.
جمعبندی علمی:
تشخیص پارکینسون قطعی بالینی (Clinically Established PD) تنها زمانی ممکن است که:
-
هیچ معیار رد مطلقی وجود نداشته باشد.
-
حداقل دو معیار حمایتی دیده شود.
-
هیچ پرچم قرمزی (Red Flag) وجود نداشته باشد یا با شواهد قوی حمایتی جبران شود.
وجود برادیکینزی (Bradykinesia) همراه با لرزش استراحتی (Rest tremor) یا ریجیدیتی (Rigidity) کلید اصلی ورود به تشخیص است، اما تشخیص نهایی، نیازمند توجه به تمام فاکتورهای فوق است.
معیارهای حمایتی در تشخیص بیماری پارکینسون
معیارهای حمایتی در تشخیص بیماری پارکینسون (Supportive Criteria in Parkinson’s Disease)
معیارهای حمایتی (Supportive Criteria) نقش مهمی در تأیید بالینی تشخیص بیماری پارکینسون (Parkinson’s Disease) دارند، بهویژه هنگامی که معیارهای قطعی رد وجود ندارند و پرچم قرمزی نیز مشاهده نمیشود. وجود حداقل دو معیار حمایتی برای طبقهبندی «تشخیص قطعی بالینی» لازم است. در ادامه، این معیارها را با حفظ کلیدواژهها و رعایت اصول سئو شرح میدهیم.
۱. پاسخ واضح و چشمگیر به درمان دوپامینرژیک (Clear and dramatic beneficial response to dopaminergic therapy)
یکی از مهمترین معیارهای حمایتی، پاسخ واضح و قابل توجه به داروهای دوپامینرژیک (Dopaminergic therapy) مانند لوودوپا (Levodopa) است. در این حالت، بیمار پس از شروع درمان، عملکرد فیزیکی طبیعی یا نزدیک به طبیعی پیدا میکند.
حتی اگر مستندات دقیقی از پاسخ اولیه در دسترس نباشد، میتوان پاسخ چشمگیر را بر اساس پیشرفت علائم پس از درمان ارزیابی و طبقهبندی کرد.
۲. وجود دیسکینزی ناشی از لوودوپا (Presence of levodopa-induced dyskinesia)
بروز حرکات غیرارادی و اضافی (Dyskinesia) در پی استفاده از لوودوپا، یکی دیگر از شاخصهای حمایتی مهم است. این دیسکینزیها معمولاً به شکل حرکات پرشی یا پیچشی در اندامها ظاهر میشوند و نشانگر آن هستند که سیستم دوپامینرژیک مغز فعال است و به دارو پاسخ میدهد، که با پارکینسون کلاسیک سازگار است.
۳. وجود لرزش در حال استراحت (Rest tremor)
مشاهده لرزش استراحتی (Rest Tremor) در اندامها، چه در معاینه فعلی و چه در گذشته، یکی از مشخصههای کلاسیک بیماری پارکینسون است. این لرزش اغلب در یک دست یا پا، زمانی که عضو در حالت استراحت است و هیچ حرکتی ندارد، دیده میشود.
وجود این علامت به عنوان یکی از تریاد پارکینسون (Bradykinesia + Rest Tremor + Rigidity) اهمیت تشخیصی بالایی دارد.
جمعبندی نهایی:
معیارهای حمایتی شامل پاسخ مثبت به درمان دوپامینرژیک، بروز دیسکینزی ناشی از لوودوپا و وجود لرزش استراحتی هستند. در صورت وجود حداقل دو مورد از این سه معیار، احتمال تشخیص قطعی پارکینسون بسیار بالا میرود.
آسیمتری در بیماری پارکینسون
مفهوم Asymmetry در بیماری پارکینسون (Asymmetry in Parkinson’s Disease)
نکته مهم: عدم تقارن (Asymmetry) یکی از ویژگیهای کلیدی و تشخیصی بیماری پارکینسون (Parkinson’s Disease) در مراحل ابتدایی و میانی آن است. این ویژگی در قالب شروع یکطرفه علائم (Unilateral Onset) و شدت بیشتر علائم در یک سمت بدن خود را نشان میدهد و بهعنوان یکی از معیارهای تمایز این بیماری از سایر سندرومهای پارکینسونی آتیپیک (Atypical Parkinsonian Syndromes) شناخته میشود.
اهمیت کلینیکی عدم تقارن در پارکینسون:
در بیماری پارکینسون کلاسیک:
-
علائم اولیه معمولاً فقط در یک طرف بدن ظاهر میشوند؛ بهعنوان مثال لرزش در دست راست یا سفتی در پای چپ.
-
حتی پس از گسترش بیماری (حدود سه سال بعد) به هر دو سمت بدن، شدت علائم در همان سمت ابتدایی (initially affected side) بیشتر باقی میماند.
-
این الگوی عدم تقارن پایدار در بیش از ۷۵٪ بیماران مبتلا به پارکینسون دیده میشود.
بررسی در مقابل سایر بیماریها:
-
در مقابل، اختلالات نورودژنراتیو مانند پارکینسونیسم آتیپیک (مانند PSP یا MSA) معمولاً تقارن بیشتری در علائم دارند و عدم تقارن در آنها یا دیده نمیشود یا خیلی زود از بین میرود.
-
همچنین در پارکینسونیسم دارویی (Drug-induced parkinsonism) نیز علائم معمولاً دوطرفه و متقارن هستند.
نکته افتراقی مهم در تشخیص:
وجود asymmetry (بهویژه در لرزش استراحتی، سفتی عضلانی، و کندی حرکت) بهعنوان معیار حمایتی تشخیص پارکینسون در نظر گرفته میشود و در چکلیستهای تشخیصی بینالمللی مانند MDS criteria نیز مورد تأکید قرار گرفته است.
جمعبندی علمی:
عدم تقارن (Asymmetry) در بروز و پیشرفت علائم، یکی از نشانگرهای کلیدی بیماری پارکینسون کلاسیک (Idiopathic Parkinson’s Disease) است که میتواند به افتراق آن از سایر پارکینسونیسمهای ثانویه یا آتیپیک کمک کند. در هر بیمار مشکوک به پارکینسون، بررسی دقیق جهتگیری و شدت علائم حرکتی در دو طرف بدن از اهمیت تشخیصی بالایی برخوردار است.
ترمور Re-emergent و پارکینسون
Re-emergent Tremor in Parkinson’s Disease
نکته مهم: ترمور Re-emergent یکی از ویژگیهای نسبتاً اختصاصی در بیماری پارکینسون (Parkinson’s Disease) است که بهویژه در افتراق آن از ترمور اسنشیال (Essential Tremor) و سایر ترمورهای وضعیتدار نقش مهمی دارد. این نوع ترمور، شکل خاصی از ترمور وضعیتدار (Postural Tremor) است که الگوی رفتاری و زمانبندی متمایزی دارد.
تعریف Re-emergent Tremor:
ترمور Re-emergent به حالتی گفته میشود که:
-
در حالت استراحت (Rest) وجود دارد،
-
با بالا آوردن یا دراز کردن دستها برای چند لحظه از بین میرود،
-
اما پس از چند ثانیه مجدداً ظاهر میشود (یعنی دوباره “emerge” میکند).
به بیان ساده، ترمور با تأخیر پس از تغییر وضعیت بروز میکند و از این جهت، “Re-emergent” نامیده میشود.
ویژگیهای کلیدی ترمور Re-emergent در پارکینسون:
-
در حالت استراحت وجود دارد، مشابه ترمور کلاسیک پارکینسون.
-
با حفظ وضعیت خاص (مثلاً نگه داشتن بازوها در جلو بدن) دوباره بروز میکند.
-
تأخیر چندثانیهای دارد (معمولاً ۳ تا ۱۰ ثانیه پس از بالا بردن دست).
-
فرکانس پایینتر دارد (حدود ۴ تا ۶ هرتز)، که آن را از ترمور اسنشیال متمایز میکند.
-
غالباً یکطرفه یا نامتقارن است، هماهنگ با دیگر علائم پارکینسون.
-
با درمان دوپامینی (مثل لوودوپا) معمولاً کاهش مییابد.
افتراق با سایر ترمورها:
در Essential Tremor، ترمور:
-
از همان لحظه بالا آوردن دست آغاز میشود،
-
معمولاً دوطرفه و متقارن است،
-
فرکانس بالاتر (۸-۶ هرتز) دارد،
-
و به داروهای دوپامینی پاسخ نمیدهد.
این تفاوتها، Re-emergent Tremor را به نشانگر بالینی مهمی در تشخیص پارکینسون تبدیل میکند.
نتیجهگیری علمی و بالینی:
اگر در معاینه بالینی مشاهده شود که ترمور ابتدا با بالا آوردن دست از بین میرود و سپس با تأخیر چند ثانیهای بازمیگردد، این الگو به نام Re-emergent Tremor شناخته میشود. این یافته نسبتاً اختصاصی بیماری پارکینسون است و در تشخیص افتراقی آن از سایر انواع ترمور نقش مهمی ایفا میکند.
»» تمامی کتاب