نورولوژی بالینی

پارکینسون؛ داروهای دوپامین آگونیست: خوراکی و آپومورفین تزریقی، DBS: تحریک عمقی مغز


» بررسی بالینی اختلالات حرکتی با آقای دکتر محمد روحانی – بیمارستان رسول اکرم (ص) تهران
»» قسمت پایانی

دوپامین آگونیست‌ها

دوپامین آگونیست‌ها (Dopamine Agonists) داروهایی هستند که با تحریک گیرنده‌های دوپامین در مغز، جایگزینی برای عملکرد کاهش‌یافته دوپامین در بیماران مبتلا به پارکینسون (Parkinson’s disease) فراهم می‌کنند. این داروها در دو دسته کلی طبقه‌بندی می‌شوند:

۱. آگونیست‌های غیر ارگوت (Non-ergot alkaloids):
از مهم‌ترین داروهای این دسته می‌توان به روپینیرول (Ropinirole) و پرامی‌پکسول (Pramipexole) اشاره کرد. این داروها عوارض کمتری از نظر فیبروز و سمیت نسبت به انواع ارگوت دارند.

۲. آگونیست‌های ارگوت (Ergot alkaloids):
داروهایی مانند پرگولاید (Pergolide)، بروموکریپتین (Bromocriptine)، کابرگولین (Cabergoline)، و لیسوراید (Lisuride) در این دسته قرار می‌گیرند که به علت خطر بروز فیبروز ریوی و قلبی، امروزه کمتر استفاده می‌شوند.

عوارض مهم دوپامین آگونیست‌ها

اگرچه این داروها از نظر تئوری می‌توانند در بیماران جوان‌تر مزایایی مانند تأخیر در شروع لوودوپا (Levodopa) داشته باشند، اما تجربه بالینی نشان داده است که مصرف آن‌ها با عوارض قابل‌توجهی همراه است:

۱. توهم (Hallucination):
به‌ویژه در افراد سالمند شایع است و می‌تواند منجر به سردرگمی و تغییر رفتار شود.

۲. افت فشار وضعیتی (Orthostatic Hypotension):
کاهش فشار خون هنگام ایستادن ناگهانی، که می‌تواند منجر به سرگیجه یا زمین‌خوردن شود.

۳. تهوع و استفراغ (Nausea and Vomiting):
به‌دلیل اثر مستقیم دارو روی گیرنده‌های دوپامین در ناحیه CTZ مغز (Chemoreceptor Trigger Zone).

۴. اختلال کنترل تکانه (Impulse Control Disorder):
در بیماران جوان‌تر، مصرف این داروها می‌تواند منجر به رفتارهای تکانه‌ای مانند قماربازی (Pathological Gambling)، خریدهای افراطی (Compulsive Shopping)، افزایش میل جنسی (Hypersexuality) و حتی پرخوری عصبی (Binge Eating) شود. این عوارض می‌توانند شدید و مخرب باشند و کیفیت زندگی بیمار را تحت تأثیر قرار دهند.

توصیه بالینی: پرهیز از تجویز گسترده در جوانان

با توجه به ریسک بالای بروز اختلالات رفتاری و روانی در بیماران جوان، امروزه بسیاری از متخصصان توصیه می‌کنند که دوپامین آگونیست‌ها، به‌خصوص در سنین پایین، با احتیاط و ترجیحاً در دوز کم یا با نظارت دقیق تجویز شوند، یا در موارد خاصی کاملاً از تجویز آن‌ها خودداری گردد.

در ادامه، جدول زیر به‌صورت خلاصه، انواع دوپامین آگونیست‌ها (Dopamine Agonists)، عوارض شایع و نکات کلینیکی مهم آن‌ها را برای درک سریع و کاربردی ارائه می‌دهد:

نوع دارو نمونه‌ها عوارض شایع نکات کلینیکی مهم
آگونیست‌های غیر ارگوت (Non-ergot) Ropinirole، Pramipexole توهم، افت فشار وضعیتی، تهوع، اختلال کنترل تکانه (قمار، خرید، پرخوری،…) کمتر باعث فیبروز می‌شوند، ولی در بیماران جوان اختلالات رفتاری شدیدتری ایجاد می‌کنند.
آگونیست‌های ارگوت (Ergot) Bromocriptine، Pergolide، Cabergoline، Lisuride توهم، تهوع، افت فشار، فیبروز ریوی، پریکاردی و دریچه‌ای امروزه به دلیل خطر فیبروز، کمتر تجویز می‌شوند؛ نیاز به پایش اکو و بررسی تنفسی در درمان طولانی‌مدت.
عوارض مشترک تهوع، استفراغ، توهم، افت فشار، خواب‌آلودگی ناگهانی، رفتارهای اجباری در همه بیماران، خصوصاً سالمندان یا بیماران روان‌پریش، باید با احتیاط بالا تجویز شوند.
توصیه در جوانان اختلال کنترل تکانه رایج است و گاهی منجر به رفتارهای مخرب جدی می‌شود ترجیحاً در جوانان تجویز نشود مگر با پایش روان‌پزشکی دقیق و اطلاع‌رسانی کامل به بیمار و خانواده.

نتیجه‌گیری علمی

با آنکه دوپامین آگونیست‌ها بخشی از درمان بیماری پارکینسون هستند، اما به دلیل عوارض روان‌پزشکی و قلبی، به‌ویژه در بیماران جوان، انتخاب و تجویز آن‌ها باید بسیار هدفمند و شخصی‌سازی‌شده (Personalized Medicine) باشد. شناخت دقیق از مشخصات بیمار، سن، وضعیت روانی، سابقه خانوادگی و آگاهی دادن به بیمار و خانواده‌اش در مورد عوارض احتمالی، نقش حیاتی در درمان ایمن و مؤثر دارد.

مقایسه داروهای آگونیست دوپامین با لوودوپا

مقایسه عوارض جانبی و اثرات مفید داروهای آگونیست دوپامین با لوودوپا در درمان بیماری پارکینسون
(Comparison of Dopamine Agonists vs. Levodopa: Side Effects and Therapeutic Benefits)

در درمان بیماری پارکینسون (Parkinson’s Disease)، انتخاب بین لوودوپا (Levodopa) و آگونیست‌های دوپامین (Dopamine Agonists) وابسته به توازن میان اثرات مفید (Therapeutic Benefits) و عوارض جانبی (Side Effects) است. در ادامه، این دو گروه دارویی از نظر ویژگی‌های فارماکولوژیک، اثربخشی درمانی و نمایه عوارض به‌صورت تحلیلی و سئو‌شده بررسی می‌شوند.

اثر درمانی آگونیست‌های دوپامین در مقایسه با لوودوپا
(Therapeutic Effects of Dopamine Agonists vs. Levodopa)

  • طول اثر بیشتر (Longer Duration of Action): داروهای آگونیست دوپامین نسبت به لوودوپا اثر طولانی‌تری دارند و در نتیجه، تحریک گیرنده‌های دوپامین (Dopamine Receptors) را به‌صورت یکنواخت‌تر تأمین می‌کنند. این ویژگی باعث کاهش نوسانات حرکتی (Motor Fluctuations) در مراحل اولیه درمان می‌شود.

  • قابل استفاده به‌عنوان مونوتراپی (Monotherapy): در مراحل ابتدایی بیماری، آگونیست‌ها می‌توانند به‌تنهایی تجویز شوند و تأخیر در نیاز به لوودوپا را ایجاد کنند.

  • قابل استفاده همراه لوودوپا (Adjunctive Therapy): در مراحل پیشرفته‌تر، می‌توان از آن‌ها در کنار کربی‌دوپا/لوودوپا (Carbidopa/Levodopa) برای کاهش نیاز به دوز لوودوپا و کنترل بهتر علائم استفاده کرد.

عوارض جانبی آگونیست‌های دوپامین
(Side Effects of Dopamine Agonists)

  • تهوع (Nausea): شایع‌ترین عارضه گوارشی به‌ویژه در شروع درمان است.

  • افت فشار خون وضعیتی (Postural Hypotension): به‌ویژه در بیماران سالمند و در حالت ایستادن ناگهانی.

  • علائم روان‌پزشکی (Psychiatric Symptoms): شامل اضطراب، افسردگی، توهم (Hallucination) و گاهی اختلالات کنترل تکانه (Impulse Control Disorders) مانند قمار و خرید وسواسی.

  • خواب‌آلودگی روزانه (Daytime Sedation): برخی بیماران خواب‌آلودگی مفرط دارند و حتی ممکن است حملات خواب (Sleep Attacks) را تجربه کنند که ناگهانی و بدون هشدار رخ می‌دهد.

نقش لوودوپا در درمان ترکیبی
(Levodopa Augmentation)

در بیمارانی که با آگونیست‌های دوپامین پاسخ کامل دریافت نمی‌کنند، افزودن لوودوپا می‌تواند به بهبود علائم کمک کند. این رویکرد ترکیبی، از افزایش بیش از حد دوز هر دارو جلوگیری کرده و تعادل بهتری میان اثربخشی و تحمل‌پذیری فراهم می‌آورد.

مقایسه علمی عوارض جانبی به‌صورت جدول

نوع عارضه لوودوپا (Levodopa) آگونیست دوپامین (Dopamine Agonist)
دیس‌کینزی (Dyskinesia) شایع در مصرف مزمن نادر در مراحل اولیه
نوسانات حرکتی (Motor Fluctuations) شایع در درمان طولانی‌مدت کمتر شایع
اختلالات تکانه (Impulse Control) نادر شایع و بالقوه خطرناک
خواب‌آلودگی ناگهانی (Sleep Attacks) نادر نسبتاً شایع
هالوسیناسیون (Hallucination) ممکن در سالمندان شایع‌تر در افراد مسن
افت فشار خون وضعیتی شایع شایع
تورم اندام (Edema) نادر نسبتاً شایع

نتیجه‌گیری بالینی

اگرچه لوودوپا همچنان مؤثرترین دارو در کنترل علائم حرکتی پارکینسون است، اما آگونیست‌های دوپامین به دلیل اثر یکنواخت‌تر، کاهش نوسانات حرکتی و قابلیت تأخیر در مصرف لوودوپا نقش مهمی در درمان اولیه دارند. در مقابل، باید توجه داشت که عوارض روان‌پزشکی و اختلالات خواب در این داروها شایع‌تر هستند.

بنابراین، در بیماران جوان، استفاده اولیه از آگونیست دوپامین ممکن است با تأخیر در بروز دیس‌کینزی همراه باشد. اما در بیماران سالمند یا افراد با سابقه اختلالات روان‌پریشی، لوودوپا با دوز کنترل‌شده و تحت پایش دقیق ممکن است ایمن‌تر باشد.

در پایان، انتخاب درمان به مرحله بیماری، سن بیمار، وضعیت روانی و سبک زندگی وابسته است. استفاده آگاهانه از این داروها با پایش دقیق می‌تواند کیفیت زندگی بیماران را به طور قابل توجهی بهبود دهد.

داروهای مهارکننده‌های MAO-B و COMT

گسترش اثر درمانی لوودوپا با مهارکننده‌های MAO-B و COMT در پارکینسون
(Levodopa Augmentation via MAO-B and COMT Inhibitors in Parkinson’s Disease)

در درمان بیماری پارکینسون (Parkinson’s Disease)، تمرکز اصلی بر افزایش دوپامین (Dopamine) مغزی و جلوگیری از تجزیه سریع آن است. دو مسیر اصلی تجزیه دوپامین شامل آنزیم‌های کاتکول-او-متیل ترانسفراز (Catechol-O-Methyltransferase: COMT) و مونوآمین اکسیداز نوع B (Monoamine Oxidase B: MAO-B) می‌باشند. بنابراین، مهار این آنزیم‌ها راهبردی کلیدی برای تقویت اثر لوودوپا (Levodopa Augmentation) محسوب می‌شود.

نقش آنزیم‌های تجزیه‌کننده دوپامین در مغز
(Enzymes Involved in Dopamine Degradation)

آنزیم‌های تجزیه‌کننده دوپامین در مغز

پس از تبدیل لوودوپا به دوپامین در مغز، این نوروترنسمیتر به‌وسیله‌ی دو مسیر عمده متابولیزه می‌شود:

  • مسیر MAO-B → DOPAC → HVA
    ابتدا توسط MAO-B به ترکیب دی‌اُپاک (DOPAC) تبدیل شده و سپس توسط آلدئید دهیدروژناز (Aldehyde Dehydrogenase) به هومووانیلیک اسید (Homovanillic Acid: HVA) تجزیه می‌شود.

  • مسیر COMT → ۳-MT → HVA
    به‌طور هم‌زمان، دوپامین می‌تواند به ۳-متیوکسی‌تیرامین (۳-MT) تبدیل شده و سرانجام به HVA تبدیل شود.

در هر دو مسیر، HVA محصول نهایی تجزیه دوپامین است و مهار این مسیرها به افزایش در دسترس بودن دوپامین مغزی می‌انجامد.

مهارکننده‌های MAO-B در درمان پارکینسون
(MAO-B Inhibitors)

  • سلژیلین (Selegiline):
    دارویی انتخابی، برگشت‌ناپذیر و مهارکننده MAO-B است که به‌صورت مونوتراپی یا در کنار لوودوپا تجویز می‌شود. اثرات تسکینی خفیفی دارد و درباره‌ی نقش احتمالی محافظت عصبی (Neuroprotective Effect) آن همچنان اختلاف‌نظر وجود دارد.

  • راساژیلین (Rasagiline):
    نسل جدیدتر سلژیلین است با اثربخشی مشابه ولی تحمل‌پذیری بهتر. از نظر بالینی، در کاهش نوسانات حرکتی و جلوگیری از “خاموشی زودرس” دارو (Wearing-off) مؤثر است.

مهارکننده‌های COMT در درمان پارکینسون
(COMT Inhibitors)

  • انتاکاپون (Entacapone):
    از طریق مهار آنزیم COMT، از تجزیه لوودوپا و دوپامین جلوگیری کرده و زمان باقی‌ماندن بیمار در وضعیت «روشن» (On-state) را افزایش می‌دهد. این دارو در ترکیب با کربی‌دوپا/لوودوپا مصرف می‌شود و اثربخشی آن در کاهش نوسانات دارویی ثابت شده است.
    از آن‌جایی که سمّیت کبدی ندارد، بیشتر از سایر داروهای هم‌خانواده توصیه می‌شود.

  • تولکاپون (Tolcapone):
    اثربخش‌تر از انتاکاپون است اما به‌دلیل عوارض شدید کبدی (Hepatotoxicity) مصرف آن محدود شده است و تنها در موارد خاص و با پایش منظم آنزیم‌های کبدی استفاده می‌شود.

موارد تجویز و کاربرد بالینی
(Clinical Applications)

در بیمارانی که لوودوپا به‌تنهایی پاسخ درمانی کافی نمی‌دهد یا طول اثر دارو کوتاه است، استفاده از مهارکننده‌های MAO-B یا COMT می‌تواند کمک‌کننده باشد. این داروها:

  • مدت زمان اثر لوودوپا را افزایش می‌دهند

  • نیاز به دوزهای بالای لوودوپا را کاهش می‌دهند

  • نوسانات حرکتی (Motor Fluctuations) را کم می‌کنند

  • زمان خاموشی دارو (Off-Time) را کاهش و زمان عملکرد دارو (On-Time) را افزایش می‌دهند

نتیجه‌گیری بالینی

استفاده از مهارکننده‌های MAO-B و COMT به‌عنوان درمان کمکی (Adjunct Therapy) در پارکینسون، راهکاری مؤثر برای افزایش اثربخشی لوودوپا و کنترل بهتر علائم است. انتخاب بین این داروها باید بر اساس پروفایل عوارض، وضعیت کبدی بیمار و میزان نوسانات حرکتی انجام شود. داروهایی مانند راساژیلین و انتاکاپون امروزه به‌دلیل پروفایل ایمنی بهتر و اثربخشی پایدارتر، کاربرد بالینی گسترده‌تری دارند.

آنتی‌کولینرژیک‌ها و آمانتادین در درمان بیماری پارکینسون

در گذشته، داروهای آنتی‌کولینرژیک (Anticholinergics) مانند تری‌هگزی‌فنی‌دیل (Trihexyphenidyl) برای کاهش لرزش (Tremor) در بیماران مبتلا به پارکینسون (Parkinson’s disease) کاربرد داشتند. این داروها با مهار گیرنده‌های استیل‌کولین در مغز، تعادل بین استیل‌کولین و دوپامین را تا حدی بازمی‌گرداندند و در نتیجه به کاهش لرزش کمک می‌کردند.

با این حال، عوارض جانبی قابل توجه این داروها باعث کاهش مصرف گسترده آن‌ها شد. عوارض محیطی شامل یبوست (Constipation)، تاری دید (Blurred vision)، احتباس ادرار (Urinary retention) و خشکی دهان (Dry mouth) است. افزون بر آن، عوارض مرکزی همچون کاهش تمرکز (Impaired concentration)، اختلال شناختی (Cognitive impairment) و کاهش حواس (Sensory dulling) در سالمندان می‌تواند خطرناک باشد و موجب تشدید زوال شناختی در بیماران مبتلا به دمانس شود. از این رو، امروزه مصرف آنتی‌کولینرژیک‌ها به موارد خاص و محدود، عمدتاً در بیماران جوان‌تر با لرزش غالب، منحصر شده است.

نقش آمانتادین در کنترل دیسکینزی

آمانتادین (Amantadine) یک داروی ضدویروسی قدیمی است که در درمان پارکینسون نیز کاربرد یافته است، به‌ویژه برای کاهش دیسکینزی (Dyskinesia) ناشی از مصرف طولانی‌مدت لوودوپا. این دارو از طریق افزایش آزادسازی دوپامین و نیز اثرات ضدگلوتاماترژیک عمل می‌کند. با وجود اینکه آمانتادین در بهبود حرکات غیرارادی مفید است، اما استفاده از آن نیز با عوارضی مانند تهوع، سرگیجه، بی‌خوابی، توهمات دیداری و تورم اندام‌ها همراه است و باید با احتیاط تجویز شود، به‌ویژه در سالمندان یا بیماران مبتلا به اختلالات روان‌پریشی.

جمع‌بندی

گرچه آنتی‌کولینرژیک‌ها و آمانتادین در فهرست داروهای مورد استفاده در درمان پارکینسون جای دارند، اما امروزه نقش آن‌ها بسیار محدود و هدفمند شده است. آنتی‌کولینرژیک‌ها عمدتاً در لرزش‌های مقاوم به درمان در بیماران جوان کاربرد دارند و آمانتادین بیشتر برای کنترل دیسکینزی ناشی از لوودوپا تجویز می‌شود. انتخاب این داروها باید با ارزیابی دقیق شرایط بیمار، عوارض احتمالی و تداخل‌های دارویی انجام شود تا بهترین نتیجه درمانی حاصل گردد.

درمان‌های جراحی در بیماری پارکینسون

درمان‌های جراحی در بیماری پارکینسونSurgical Treatments in Parkinson’s Disease

یکی از روش‌های درمانی پیشرفته در بیماران مبتلا به بیماری پارکینسون (Parkinson’s Disease) که به درمان دارویی پاسخ مناسبی نمی‌دهند، استفاده از روش‌های درمان جراحی (Surgical Treatments) مانند تحریک عمقی مغز (Deep Brain Stimulation – DBS) است.

تحریک عمقی مغز (DBS) به‌عنوان یک گزینه مؤثر در بیمارانی به کار می‌رود که علائم حرکتی مانند لرزش (Tremor)، سفتی عضلات (Rigidity)، یا برادی‌کینزی (Bradykinesia – کندی حرکت) به دارو پاسخ ضعیفی نشان می‌دهند یا دچار عوارض ناشی از داروها (Medication-related complications) مانند دیسکینزی شده‌اند.

در این روش، یک الکترود به‌صورت جراحی در قسمت‌های خاصی از گره‌های قاعده‌ای مغز (Basal Ganglia) مانند هسته ساب‌تالامیک (Subthalamic Nucleus) یا گلوبوس پالیدوس داخلی (Globus Pallidus Interna) کار گذاشته می‌شود. این الکترود به یک مولد پالس الکتریکی (pulse generator) متصل است که زیر پوست قفسه سینه تعبیه می‌شود و سیگنال‌هایی برای تنظیم عملکرد مغزی ارسال می‌کند.

پس از اجرای DBS معمولاً بیماران گزارش می‌دهند که:

  • میزان لرزش کاهش یافته است (Reduction in tremor)

  • مقدار داروی مورد نیاز کمتر شده است (Reduction in medication dosage)

  • نوسانات حرکتی و دوره‌های قطع اثر دارو بهبود یافته‌اند

با این حال، DBS بر علائم غیرحرکتی (Non-motor symptoms) مانند اختلالات خواب، افسردگی یا اختلالات شناختی تأثیر زیادی ندارد و انتخاب بیمار مناسب برای این روش بسیار حیاتی است.

نتیجه‌گیری:
تحریک عمقی مغز (DBS) یک روش جراحی پیشرفته برای درمان بیماران پارکینسونی است که به درمان‌های دارویی پاسخ کافی نمی‌دهند. این روش می‌تواند لرزش را کاهش داده و نیاز به مصرف دارو را کم کند، اما مستلزم ارزیابی دقیق بیمار توسط تیم متخصص مغز و اعصاب است تا بهترین نتایج درمانی حاصل شود.

درمان‌های تزریقی در بیماری پارکینسون: آپومورفین

درمان‌های تزریقی در بیماری پارکینسون: آپومورفینInjectable Treatments in Parkinson’s Disease: Apomorphine

یکی از راهکارهای مهم در مدیریت بیماران مبتلا به بیماری پارکینسون (Parkinson’s Disease) به‌ویژه در مراحل پیشرفته که دچار نوسانات حرکتی (Motor Fluctuations) هستند، استفاده از درمان‌های تزریقی (Injectable Treatments) است. یکی از داروهای کلیدی در این زمینه، آپومورفین (Apomorphine) می‌باشد.

آپومورفین یک آگونیست دوپامین (Dopamine Agonist) بسیار قوی است که به گیرنده‌های دوپامین در مغز متصل می‌شود و عملکرد دوپامین را تقلید می‌کند. با وجود شباهت اسمی، این دارو هیچ ارتباطی با مورفین ندارد و خاصیت ضد درد یا اعتیادآور مشابه مواد افیونی ندارد.

این دارو معمولاً به‌صورت تزریق زیرجلدی (Subcutaneous Injection) استفاده می‌شود و هدف آن کاهش نوسانات ناشی از درمان خوراکی است. در مراحل پیشرفته پارکینسون، برخی بیماران در ساعات خاصی از روز دچار قطع اثر دارو (Off-periods) می‌شوند که به علت تأخیر در جذب خوراکی دارو، مثلاً به دلیل مشکلات گوارشی، ایجاد می‌شود. تزریق زیرجلدی آپومورفین می‌تواند با دور زدن دستگاه گوارش، سطح دارو را به‌سرعت و به‌شکل قابل پیش‌بینی‌تری در خون افزایش دهد.

این دارو می‌تواند به دو صورت استفاده شود:

  • تزریق تک‌دوز زیرجلدی در زمان وقوع حالت «خاموش» (Off-episode)

  • پمپ تزریق مداوم زیرجلدی برای کنترل طولانی‌مدت نوسانات حرکتی

نتیجه‌گیری:
آپومورفین یکی از درمان‌های تزریقی مؤثر در بیماران پارکینسونی با نوسانات شدید حرکتی است. این دارو با تزریق زیرجلدی و اثر سریع می‌تواند به شکل چشمگیری کیفیت زندگی بیماران را بهبود بخشد، به‌ویژه در افرادی که به درمان خوراکی پاسخ متغیری نشان می‌دهند یا دچار تأخیر در شروع اثر دارو می‌شوند. انتخاب این درمان باید تحت نظر متخصص مغز و اعصاب و با بررسی دقیق شرایط بیمار انجام شود.

Mohammad Rohani Neurology department Rasoul Akram Hospital


» بررسی بالینی اختلالات حرکتی با آقای دکتر محمد روحانی – بیمارستان رسول اکرم (ص) تهران

» ادامه مبحث اختلالات حرکتی


» کتاب بیماری‌های مغز و اعصاب آینده‌نگاران مغز
»» تمامی کتاب

امتیاز نوشته:

میانگین امتیازها: ۵ / ۵. تعداد آراء: ۱

اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می‌دهید.

داریوش طاهری

نه اولین، اما در تلاش برای بهترین بودن؛ نه پیشرو در آغاز، اما ممتاز در پایان. ——— ما شاید آغازگر راه نباشیم، اما با ایمان به شایستگی و تعالی، قدم برمی‌داریم تا در قله‌ی ممتاز بودن بایستیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا