زبان، هویت و علم

علم، بدون زبان، ریشه ندارد | مقاله‌ای از آینده‌نگاران مغز درباره پیوند زبان و دانش

علم، بدون زبان، ریشه ندارد

زبان فارسی، هویت علمی ماست

در جهانی که رقابت علمی میان ملت‌ها روز‌به‌روز فشرده‌تر می‌شود، شاید این جمله ساده و کوتاه، یکی از عمیق‌ترین راهبردهای تمدنی باشد:

علم، بدون زبان، ریشه ندارد.

علم نه‌فقط محصول عقل، تجربه و مشاهده است، بلکه زبان بومی یک ملت، بستر اندیشه‌ورزی و انتقال آن علم است. بی‌زبان، حتی اندیشیدن درباره علم دشوار می‌شود، چه رسد به آموزش، تحلیل، یا نوآوری.

زبان، ابزار اندیشیدن علمی است

هر مفهومی، برای فهم و انتقال، نیازمند زبان است. وقتی واژه‌ای برای “نور”، “زمان”، یا “شبکه عصبی” نداشته باشیم، نمی‌توانیم درباره‌اش بیندیشیم. زبان فقط وسیله «گزارش دادن علم» نیست؛ زبان، خود خشت‌خشت تفکر علمی را شکل می‌دهد.

زبان مادری، ضامن ریشه‌دار شدن علم است

ملتی که زبان خودش را در تولید، آموزش و نوآوری علمی به‌کار نمی‌گیرد، ریشه علمی‌اش را در خاک دیگری می‌کارد. نتیجه آن، دانشی ترجمه‌شده، فهمی سطحی، و وابستگی‌ای مزمن خواهد بود.

در مقابل، ملت‌هایی که علم را با زبان مادری خود گسترش می‌دهند ـ مانند ژاپن، کره جنوبی، یا فرانسه ـ توانسته‌اند علم را با فرهنگ و ذهن مردم خود عجین کنند.

علم بی‌زبان، درختی بی‌ریشه است

اگر ما در علوم اعصاب، روان‌شناسی، پزشکی و فناوری رشد کنیم اما زبان فارسی را از این عرصه حذف کنیم، در واقع دانش را در هوایی معلق کاشته‌ایم.
نه نسل‌های آینده می‌توانند آن را بفهمند، نه آن را توسعه دهند، و نه از آن حس تعلق فرهنگی داشته باشند.

علم بی‌زبان، به‌زودی یا وارداتی باقی می‌ماند یا فراموش می‌شود.

ما در آینده‌نگاران مغز چه می‌خواهیم؟

در تیم آینده‌نگاران مغز، ما به‌دنبال آنیم که زبان فارسی، نه‌فقط زبان شعر، بلکه زبان علم نیز باشد.
ما می‌خواهیم آن‌قدر در دانش مغز و علوم اعصاب، شناخت، زبان، روان و آموزش پیش برویم، که دیگران برای فهم تخصص‌های ما، نیازمند آموختن زبان فارسی شوند.

نتیجه‌گیری: ریشه را قطع نکنیم

زبان مادری، ریشه دانایی ماست. اگر می‌خواهیم دانشی بومی، پایدار، و قدرتمند داشته باشیم، باید به زبان فارسی نه‌فقط به‌عنوان نماد فرهنگی، بلکه به‌عنوان پایه زیرساخت علمی کشور بنگریم.

علم، بدون زبان، ریشه ندارد.
ما در آینده‌نگاران مغز، به زبان، به علم، و به آینده، با هم می‌اندیشیم.


📘 مقالات مرتبط:
» چرا شاهنامه آخرش واقعاً خوش است؟ روایت من از فردوسی و زبان فارسی

» چرا می‌گویند شاهنامه آخرش خوش است؟ پاسخ ما: چون زبان فارسی زنده است


امتیاز نوشته:

میانگین امتیازها: ۵ / ۵. تعداد آراء: ۵

اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می‌دهید.

داریوش طاهری

نه اولین، اما در تلاش برای بهترین بودن؛ نه پیشرو در آغاز، اما ممتاز در پایان. ——— ما شاید آغازگر راه نباشیم، اما با ایمان به شایستگی و تعالی، قدم برمی‌داریم تا در قله‌ی ممتاز بودن بایستیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا