مغز و اعصابنوروآناتومی

یادداشت‌های بالینی نوروآناتومی اسنل: ناهنجاری‌های مادرزادی، اسپینا بیفیدا، هیدروسفالی و آنانسفالی


دعای مطالعه [ نمایش ]

بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

اَللّهُمَّ اَخْرِجْنى مِنْ ظُلُماتِ الْوَهْمِ

خدايا مرا بيرون آور از تاريكى‏‌هاى‏ وهم،

وَ اَكْرِمْنى بِنُورِ الْفَهْمِ

و به نور فهم گرامى ‏ام بدار،

اَللّهُمَّ افْتَحْ عَلَيْنا اَبْوابَ رَحْمَتِكَ

خدايا درهاى رحمتت را به روى ما بگشا،

وَانْشُرْ عَلَيْنا خَزائِنَ عُلُومِكَ بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ

و خزانه‏‌هاى علومت را بر ما باز كن به امید رحمتت اى مهربان‌‏ترين مهربانان.


کتاب «نوروآناتومی بالینی اسنل» اثر دکتر ریچارد اس. اسنل، با ویرایش جدید دکتر رایان اسپلیتگربر، همچنان به‌عنوان مرجع طلایی این حوزه شناخته می‌شود. این اثر با تلفیق تازه‌ترین پژوهش‌ها و کاربردهای بالینی، پلی استوار میان دانش پایه و عمل پزشکی بنا می‌کند.

تلاش‌های علمی و سال‌ها تدریس ارزشمند استاد گران‌قدر دکتر محمدتقی جغتایی الهام‌بخش ترجمه و گسترش این دانش در ایران بوده است.

ترجمه دقیق این کتاب توسط برند علمی آینده‌نگاران مغز به مدیریت داریوش طاهری، امکان دسترسی فارسی‌زبانان به مرزهای نوین علوم اعصاب را فراهم کرده و رسالتی علمی در جهت شناخت عمیق‌تر مغز و ترسیم آینده‌ای روشن‌تر بر عهده گرفته است.


» کتاب نوروآناتومی بالینی اسنل

»» فصل ۱۸: رشد سیستم عصبی؛ بخش یادداشت‌های بالینی و کاربردهای عملی

در حال ویرایش


» Snell’s Clinical Neuroanatomy

»» Chapter 18: Nervous System Development 


Clinical Notes

Congenital Anomalies

Practically any part of the nervous system can show defects of development, and these produce a wide variety of clinical signs and symptoms. Only the common defects of the central nervous system are considered here. Spina bifida, hydrocephalus, and anencephaly each occur about 6 times/1,000 births and are therefore the more common congenital anomalies.

یادداشت‌های بالینی

ناهنجاری‌های مادرزادی

عملاً هر بخشی از سیستم عصبی می‌تواند نقص‌های رشدی را نشان دهد و این نقص‌ها علائم و نشانه‌های بالینی متنوعی ایجاد می‌کنند. در اینجا فقط نقص‌های رایج سیستم عصبی مرکزی در نظر گرفته شده‌اند. اسپینا بیفیدا، هیدروسفالی و آنانسفالی هر کدام حدود ۶ بار در هر ۱۰۰۰ تولد رخ می‌دهند و بنابراین شایع‌ترین ناهنجاری‌های مادرزادی هستند.

Spina Bifida

In spina bifida, the spines and arches of one or more adjacent vertebrae fail to develop (Fig. 18-12). The condition occurs most frequently in the lower thoracic, lumbar, and sacral regions. Beneath this defect, the meninges and spinal cord may or may not be involved in varying degrees. The condition is a result of failure of the mesenchyme, which grows in between the neural tube and the surface ectoderm, to form the vertebral arches in the affected region. The types of spina bifida are as follows:

اسپینا بیفیدا

در اسپینا بیفیدا، خارها و قوس‌های یک یا چند مهره مجاور رشد نمی‌کنند (شکل ۱۸-۱۲). این وضعیت اغلب در نواحی تحتانی قفسه سینه، کمر و خاجی رخ می‌دهد. در زیر این نقص، مننژها و نخاع ممکن است در درجات مختلف درگیر شوند یا نشوند. این وضعیت نتیجه عدم موفقیت مزانشیم است که بین لوله عصبی و اکتودرم سطحی رشد می‌کند و قوس‌های مهره‌ای را در ناحیه آسیب‌دیده تشکیل می‌دهد. انواع اسپینا بیفیدا به شرح زیر است:

1. Spina bifida occulta. The spines and arches of one or more vertebrae, usually in the lumbar region, are absent, and the vertebral canal remains open posteriorly. The spinal cord and nerve roots usually are normal. The defect is covered by the postvertebral muscles and can- not be seen from the surface. A small tuft of hair or a fatty tumor may be present over the defect. Most cases are symptomless and are diagnosed by chance when the vertebral column is x-rayed.

۱. اسپینا بیفیدای مخفی. خارها و قوس‌های یک یا چند مهره، معمولاً در ناحیه کمری، وجود ندارند و کانال مهره‌ای در قسمت خلفی باز می‌ماند. نخاع و ریشه‌های عصبی معمولاً طبیعی هستند. این نقص توسط عضلات پشت مهره‌ای پوشانده شده و از سطح دیده نمی‌شود. ممکن است یک دسته کوچک مو یا یک تومور چربی روی نقص وجود داشته باشد. اکثر موارد بدون علامت هستند و به طور تصادفی هنگام عکسبرداری از ستون فقرات تشخیص داده می‌شوند.

2. Meningocele. The meninges project through the defect in the vertebral arches, forming a cystic swelling beneath the skin and containing CSF, which communicates with the subarachnoid space (Fig. 18-13; also see Fig. 18-12). The spinal cord and nerves usually are normal.

۲. مننگوسل. مننژها از نقص قوس‌های مهره‌ای بیرون زده و یک تورم کیستیک در زیر پوست تشکیل می‌دهند که حاوی مایع مغزی نخاعی (CSF) است و با فضای زیر عنکبوتیه ارتباط برقرار می‌کند (شکل ۱۸-۱۳؛ همچنین به شکل ۱۸-۱۲ مراجعه کنید). نخاع و اعصاب معمولاً طبیعی هستند.

3. Meningomyelocele. The normal spinal cord, or cauda equina, lies within the meningeal sac, which projects through the vertebral arch defect (see Fig. 18-12). The spinal cord or nerve roots are adherent to the inner wall of the sac.

۳. مننگومیلوسل. نخاع طبیعی یا دم اسب، درون کیسه مننژی قرار دارد که از نقص قوس مهره‌ای بیرون زده است (شکل ۱۸-۱۲ را ببینید). نخاع یا ریشه‌های عصبی به دیواره داخلی کیسه چسبیده‌اند.

4. Myelocele. The neural tube fails to close in the region of the defect. An oval raw area is found on the surface; this represents the neural groove whose lips are fused. The central canal discharges clear CSF onto the surface.

۴. میلوسل. لوله عصبی در ناحیه نقص بسته نمی‌شود. یک ناحیه بیضی شکل خام روی سطح یافت می‌شود؛ این نشان دهنده شیار عصبی است که لبه‌های آن به هم جوش خورده‌اند. کانال مرکزی، مایع مغزی نخاعی شفاف را به سطح تخلیه می‌کند.

5. Syringomyelocele. This condition is rare. A meningomyelocele is present, and in addition, the central canal of the spinal cord at the level of the bony defect is grossly dilated.

۵. سیرنگومیلیوسل. این وضعیت نادر است. مننگومیلیوسل وجود دارد و علاوه بر این، کانال مرکزی نخاع در سطح نقص استخوانی به طور قابل توجهی متسع شده است.

Spina bifida occulta is the most common defect. The next most common defect is myelocele, and many afflicted infants are born dead. If the child is born alive, death from infection of the spinal cord may occur within a few days.

اسپینا بیفیدا اکولتا شایع‌ترین نقص است. نقص شایع بعدی میلوسل است و بسیاری از نوزادان مبتلا مرده به دنیا می‌آیند. اگر کودک زنده به دنیا بیاید، ممکن است ظرف چند روز در اثر عفونت نخاع بمیرد.

Most cases of spina bifida occulta require no treatment. A meningocele should be removed surgically within a few days of birth. Infants with meningomyelocele should also be treated surgically. The sac is opened, and the spinal cord or nerves are freed and carefully replaced in the vertebral canal. The meninges are sutured over the cord and the postvertebral muscles are approximated.

بیشتر موارد اسپینا بیفیدا اکولتا نیازی به درمان ندارند. مننگوسل باید ظرف چند روز پس از تولد با جراحی برداشته شود. نوزادان مبتلا به مننگومیلیوسل نیز باید با جراحی درمان شوند. کیسه باز می‌شود و نخاع یا اعصاب آزاد می‌شوند و با دقت در کانال مهره‌ای جایگزین می‌شوند. مننژها روی نخاع بخیه زده می‌شوند و عضلات پشت مهره به هم نزدیک می‌شوند.

As the result of advances in medical and surgical care, many infants with the severe forms of spina bifida now survive. Unfortunately, these children are likely to have lifelong disabilities and psychosocial problems. The neurologic deficits alone may result in deformation of the limbs and spine and in bladder, bowel, and sexual dysfunction.

در نتیجه پیشرفت در مراقبت‌های پزشکی و جراحی، بسیاری از نوزادان مبتلا به اشکال شدید اسپینا بیفیدا اکنون زنده می‌مانند. متأسفانه، این کودکان احتمالاً دارای معلولیت‌های مادام‌العمر و مشکلات روانی-اجتماعی خواهند بود. نقص‌های عصبی به تنهایی ممکن است منجر به تغییر شکل اندام‌ها و ستون فقرات و اختلال عملکرد مثانه، روده و جنسی شوند.

شکل 18.12 انواع مختلف اسپینا بیفیدا. کتاب نوروآناتومی اسنل

Figure 18-12 Different types of spina bifida.

شکل ۱۸-۱۲ انواع مختلف اسپینا بیفیدا.

شکل 18.13 مننگوسل در ناحیه لومبوساکرال. کتاب نوروآناتومی اسنل

Figure 18-13 A meningocele in the lumbosacral region. (Courtesy Dr. L. Thompson.)

شکل ۱۸-۱۳ مننگوسل در ناحیه کمری-خاجی. (با تشکر از دکتر ال. تامپسون.)

Hydrocephalus

Hydrocephalus is an abnormal increase in the volume of CSF within the skull. The condition may be associated with spina bifida and meningocele. Hydrocephalus alone may be caused by stenosis of the cerebral aqueduct or, more commonly, by the normal single channel being represented by many inadequate minute tubules. Another cause, which is progressive, is the overgrowth of neuroglia around the aqueduct. Inadequate development or failure of development of the interventricular foramen, or the foramina of Magendie and Luschka, may also be responsible.

هیدروسفالی

هیدروسفالی افزایش غیرطبیعی حجم مایع مغزی نخاعی (CSF) در جمجمه است. این بیماری ممکن است با اسپینا بیفیدا و مننگوسل همراه باشد. هیدروسفالی به تنهایی ممکن است در اثر تنگی مجرای مغزی یا، به طور معمول، در اثر وجود تعداد زیادی لوله‌های ریز ناکافی در مجرای مغزی ایجاد شود. علت دیگر که پیشرونده است، رشد بیش از حد نوروگلیا در اطراف مجرای مغزی است. رشد ناکافی یا عدم رشد سوراخ بین بطنی یا سوراخ‌های ماژندی و لوشکا نیز ممکن است مسئول باشد.

In cases of hydrocephalus with spina bifida, the ArnoldChiari phenomenon may occur. During development, the cephalic end of the spinal cord is fixed by virtue of the brain residing in the skull, and in the presence of spina bifida, the caudal end of the cord may also be fixed. The longitudinal growth of the vertebral column is more rapid and greater than that of the spinal cord, and this results in traction pulling the medulla and part of the cerebellum through the foramen magnum. This displacement of the hindbrain downward obstructs CSF flow through the foramina in the roof of the fourth ventricle.

در موارد هیدروسفالی همراه با اسپینا بیفیدا، پدیده آرنولدکیاری ممکن است رخ دهد. در طول رشد، انتهای سفالیک نخاع به دلیل قرار گرفتن مغز در جمجمه ثابت می‌شود و در صورت وجود اسپینا بیفیدا، انتهای دمی نخاع نیز ممکن است ثابت شود. رشد طولی ستون مهره‌ها سریع‌تر و بیشتر از رشد نخاع است و این منجر به کشش و کشیده شدن بصل النخاع و بخشی از مخچه از طریق سوراخ بزرگ می‌شود. این جابجایی مغز خلفی به سمت پایین، جریان CSF را از طریق سوراخ‌های سقف بطن چهارم مسدود می‌کند.

Hydrocephalus may occur before birth and if it is advanced, it could obstruct labor. It usually is noticed during the first few months of life because of the enlarging head, which may attain a huge size, sometimes measuring more than 30 in in diameter (Fig. 18-14). The cranial sutures are widely separated, and the anterior fontanelle is much enlarged. The veins of the scalp are distended, and the eyes look downward. CN paralyses are common. The ventricles of the brain become markedly dilated. This ventricular expansion occurs largely at the expense of the white matter, and the neurons of the cerebral cortex are mostly spared. This results in the preservation of cerebral function, but the destruction of the tracts, especially the corticobulbar and corticospinal tracts, produces a progressive loss of motor function.

هیدروسفالی ممکن است قبل از تولد رخ دهد و اگر پیشرفته باشد، می‌تواند مانع زایمان شود. معمولاً در چند ماه اول زندگی به دلیل بزرگ شدن سر، که ممکن است به اندازه بزرگی برسد و گاهی قطر آن بیش از 30 اینچ باشد، مشاهده می‌شود (شکل 18-14). درزهای جمجمه به طور گسترده از هم جدا شده‌اند و فونتانل قدامی بسیار بزرگ شده است. رگ‌های پوست سر متسع شده‌اند و چشم‌ها به سمت پایین نگاه می‌کنند. فلج CN شایع است. بطن‌های مغز به طور قابل توجهی گشاد می‌شوند. این انبساط بطنی تا حد زیادی به قیمت از دست رفتن ماده سفید رخ می‌دهد و نورون‌های قشر مغز عمدتاً سالم می‌مانند. این منجر به حفظ عملکرد مغزی می‌شود، اما تخریب راه‌های عصبی، به ویژه راه‌های قشری-بولبار و قشری-نخاعی، باعث از دست رفتن تدریجی عملکرد حرکتی می‌شود.

If the condition is diagnosed by sonography while the fetus is in utero, it is possible to perform prenatal surgery with the introduction of a catheter into the ventricles of the brain and CSF drainage into the amniotic cavity. Should the diagnosis be delayed until after birth, a drainage tube fitted with a nonreturn valve can connect the ventricles to the internal jugular vein in the neck.

اگر این بیماری توسط سونوگرافی در دوران جنینی تشخیص داده شود، می‌توان جراحی قبل از تولد را با وارد کردن کاتتر به بطن‌های مغز و تخلیه CSF به داخل حفره آمنیوتیک انجام داد. در صورتی که تشخیص تا بعد از تولد به تعویق بیفتد، یک لوله تخلیه مجهز به دریچه یک طرفه می‌تواند بطن‌ها را به ورید ژوگولار داخلی در گردن متصل کند.

Anencephaly

In anencephaly, the greater part of the brain and the vault of the skull are absent (Fig. 18-15). The anomaly is caused by the failure of the rostral end of the neural tube to develop and as a consequence, its cavity remains open. In place of the normal neural tissue are thin-walled vascular channels resembling the choroid plexus and masses of neural tissue. Although the eyes are present, the optic nerves are absent. The condition commonly involves the spinal cord, and the neural tube remains open in the cervical region. The condition is commonly diagnosed before birth with sonography or x-ray studies. Most anencephalic infants are stillborn or die shortly after birth.

آنانسفالی

در آنانسفالی، بخش بزرگتر مغز و طاق جمجمه وجود ندارد (شکل 18-15). این ناهنجاری ناشی از عدم رشد انتهای قدامی لوله عصبی است و در نتیجه، حفره آن باز می‌ماند. به جای بافت عصبی طبیعی، کانال‌های عروقی با دیواره نازک شبیه به شبکه کوروئید و توده‌هایی از بافت عصبی وجود دارد. اگرچه چشم‌ها وجود دارند، اما اعصاب بینایی وجود ندارند. این وضعیت معمولاً نخاع را درگیر می‌کند و لوله عصبی در ناحیه گردنی باز می‌ماند. این وضعیت معمولاً قبل از تولد با سونوگرافی یا مطالعات اشعه ایکس تشخیص داده می‌شود. اکثر نوزادان آنانسفالی مرده به دنیا می‌آیند یا مدت کوتاهی پس از تولد می‌میرند.

Neural Defect Prevention

The development and closure of the neural tube are normally completed within 28 days. In practical terms, this means that neural tube defects have occurred before many women are aware that they are pregnant.

پیشگیری از نقص عصبی

رشد و بسته شدن لوله عصبی معمولاً ظرف ۲۸ روز تکمیل می‌شود. در عمل، این بدان معناست که نقص لوله عصبی قبل از اینکه بسیاری از زنان از بارداری خود مطلع شوند، رخ داده است.

Extensive clinical research has demonstrated that environmental and genetic factors have a joint role in the causation of neural tube defects. The increased risk of neural defects in the lower socioeconomic groups suggests that poor nutrition may also be an important factor. More recent clinical research has demonstrated that the risk of recurrent neural defects is significantly reduced among women who take 4,000 mg of folic acid daily compared with women who do not. Further studies have shown that a daily dose that is 10 times lower is effective in preventing the defect. These findings have stimulated much new research to identify the genetic and biochemical bases of neural tube defects.

تحقیقات بالینی گسترده نشان داده است که عوامل محیطی و ژنتیکی نقش مشترکی در ایجاد نقص لوله عصبی دارند. افزایش خطر نقص عصبی در گروه‌های اجتماعی-اقتصادی پایین‌تر نشان می‌دهد که تغذیه نامناسب نیز ممکن است یک عامل مهم باشد. تحقیقات بالینی جدیدتر نشان داده است که خطر نقص عصبی مکرر در بین زنانی که روزانه ۴۰۰۰ میلی‌گرم اسید فولیک مصرف می‌کنند، در مقایسه با زنانی که این کار را نمی‌کنند، به طور قابل توجهی کاهش می‌یابد. مطالعات بیشتر نشان داده است که دوز روزانه‌ای که ۱۰ برابر کمتر است، در پیشگیری از این نقص مؤثر است. این یافته‌ها، تحقیقات جدید زیادی را برای شناسایی مبانی ژنتیکی و بیوشیمیایی نقص لوله عصبی برانگیخته است.

Because as many as 50% of pregnancies in the United States are unplanned and since the neural tube closes before most women know that they are pregnant, physicians should strongly urge women capable of becoming pregnant to consume at least 400 mg of folic acid per day, preferably as a multivitamin supplement.

از آنجا که تا ۵۰٪ بارداری‌ها در ایالات متحده برنامه‌ریزی نشده هستند و از آنجایی که لوله عصبی قبل از اینکه اکثر زنان از بارداری خود مطلع شوند، بسته می‌شود، پزشکان باید اکیداً به زنانی که توانایی بارداری دارند، توصیه کنند که حداقل ۴۰۰ میلی‌گرم اسید فولیک در روز، ترجیحاً به صورت مکمل مولتی‌ویتامین، مصرف کنند.

شکل 18.14 هیدروسفالی. کتاب نوروآناتومی اسنل

Figure 18-14 Hydrocephalus. Note the large size of the head. (Courtesy Dr. G. Avery.)

شکل ۱۸-۱۴ هیدروسفالی. به اندازه بزرگ سر توجه کنید. (با احترام از دکتر جی. اوری.)

Embryonic Stem Cell Treatment of Neurologic Diseases

Freed et al. (2001) reported treating patients with severe Parkinson disease by transplanting precursors of dopamine nerve cells in fragments of mesencephalon isolated from human fetuses 7 to 8 weeks after conception. The results showed that the transplants survived and produced some clinical benefit in younger but not in older patients. It was demonstrated that the cells survived and differentiated, as demonstrated by positron emission tomography or by histologic examination (see Fig. 10-9). In view of the large numbers of patients with Parkinson disease worldwide, it is unlikely that transplantation of embryonic fragments would be a practical therapy.

درمان بیماری‌های عصبی با سلول‌های بنیادی جنینی

فریید و همکارانش (۲۰۰۱) درمان بیماران مبتلا به بیماری شدید پارکینسون را با پیوند پیش‌سازهای سلول‌های عصبی دوپامین در قطعاتی از مزانسفال جدا شده از جنین‌های انسان، ۷ تا ۸ هفته پس از لقاح، گزارش کردند. نتایج نشان داد که پیوندها در بیماران جوان‌تر زنده مانده و برخی از مزایای بالینی را ایجاد کرده‌اند، اما در بیماران مسن‌تر خیر. همانطور که توسط توموگرافی انتشار پوزیترون یا بررسی بافت‌شناسی نشان داده شده است، نشان داده شده است که سلول‌ها زنده مانده و تمایز یافته‌اند (شکل ۱۰-۹ را ببینید). با توجه به تعداد زیاد بیماران مبتلا به بیماری پارکینسون در سراسر جهان، بعید است که پیوند قطعات جنینی یک درمان عملی باشد.

Embryonic stem cells have the unique property of being able to produce all adult cell types, including those of the nervous system. The successful transplantation of embryonic stem cells has been achieved in animal models of Parkinson disease, motor neuron disease, and spinal cord injury. The great promise of these results has stimulated the imagination of scientists and patients. The use of cell lines derived from human embryonic stem cells, however, poses profound ethical questions.

سلول‌های بنیادی جنینی این ویژگی منحصر به فرد را دارند که می‌توانند انواع سلول‌های بالغ، از جمله سلول‌های سیستم عصبی را تولید کنند. پیوند موفقیت‌آمیز سلول‌های بنیادی جنینی در مدل‌های حیوانی بیماری پارکینسون، بیماری نورون حرکتی و آسیب نخاعی انجام شده است. نویدبخش بودن این نتایج، تخیل دانشمندان و بیماران را برانگیخته است. با این حال، استفاده از رده‌های سلولی مشتق شده از سلول‌های بنیادی جنینی انسان، سوالات اخلاقی عمیقی را مطرح می‌کند.

Embryonic stem cells are derived from the inner cell mass of the blastocyst, the stage at which the developing embryo is implanted into the uterus. Human embryonic stem cells were first successfully harvested by Thomson et al. in 1998. The isolated inner cell mass cells were then cultured in the laboratory. Although substantial advances have been made in this field, enormous efforts must now be devoted to this subject so that we can improve the health of patients with chronic debilitating neurologic diseases.

سلول‌های بنیادی جنینی از توده سلولی داخلی بلاستوسیست، مرحله‌ای که جنین در حال رشد در رحم کاشته می‌شود، مشتق می‌شوند. سلول‌های بنیادی جنینی انسان برای اولین بار در سال ۱۹۹۸ توسط تامسون و همکارانش با موفقیت جمع‌آوری شدند. سپس سلول‌های توده سلولی داخلی جدا شده در آزمایشگاه کشت داده شدند. اگرچه پیشرفت‌های قابل توجهی در این زمینه حاصل شده است، اما اکنون باید تلاش‌های زیادی به این موضوع اختصاص داده شود تا بتوانیم سلامت بیماران مبتلا به بیماری‌های عصبی مزمن ناتوان‌کننده را بهبود بخشیم.

شکل 18.15 نمونه ای از آنسفالی توجه داشته باشید که قسمت اعظم مغز و طاق جمجمه وجود ندارد. کتاب نوروآناتومی اسنل

Figure 18-15 Example of anencephaly. Note that the greater part of the brain and the vault of the skull are absent. In the posterior view, the remainder of the brain is exposed. (Courtesy Dr. M. Platt.)

شکل ۱۸-۱۵ نمونه‌ای از آنانسفالی. توجه داشته باشید که بخش بزرگتر مغز و طاق جمجمه وجود ندارد. در نمای خلفی، بقیه مغز نمایان است. (با احترام از دکتر ام. پلات.)

Key Concepts

Spinal Cord

• In early development, the neural tube dilates at the cephalic end to form the forebrain, midbrain, and hindbrain vesicles. The rest of the tube elongates to form the spinal cord.

مفاهیم کلیدی

نخاع

• در مراحل اولیه رشد، لوله عصبی در انتهای سفالیک متسع می‌شود و کیسه‌های مغز قدامی، مغز میانی و مغز خلفی را تشکیل می‌دهد. بقیه لوله دراز می‌شود و نخاع را تشکیل می‌دهد.

• Matrix cells in the epithelial walls of the neural tube are referred to as the ventricular zone. Repeated divisions of the matrix cells result in increased length and diameter of the neural tube.

• سلول‌های ماتریکس در دیواره‌های اپیتلیال لوله عصبی، ناحیه بطنی نامیده می‌شوند. تقسیمات مکرر سلول‌های ماتریکس منجر به افزایش طول و قطر لوله عصبی می‌شود.

• Eventually, neuroblasts are formed and migrate to the intermediate zone to form the gray matter of the spinal cord.

• در نهایت، نوروبلاست ها تشکیل شده و به ناحیه میانی مهاجرت می کنند تا ماده خاکستری نخاع را تشکیل دهند.

• The cells of the intermediate zone grow fibers that extend and form a layer external to the intermediate zone, called the marginal zone. These fibers become myelinated and form the white matter of the spinal cord.

• سلول‌های ناحیه میانی، فیبرهایی رشد می‌کنند که امتداد یافته و لایه‌ای را در خارج از ناحیه میانی تشکیل می‌دهند که ناحیه حاشیه‌ای نامیده می‌شود. این فیبرها میلین‌دار می‌شوند و ماده سفید نخاع را تشکیل می‌دهند.

• Matrix cells will also give rise to astrocytes and oligodendrocytes. Microglial cells migrate in from the mesenchyme.

• سلول‌های ماتریکس همچنین باعث ایجاد آستروسیت‌ها و الیگودندروسیت‌ها می‌شوند. سلول‌های میکروگلیال از مزانشیم به داخل مهاجرت می‌کنند.

• The layers of the meninges are formed from the mesenchyme that surrounds the neural tube.

• لایه های مننژ از مزانشیمی که لوله عصبی را احاطه کرده است، تشکیل می شوند.

Brain

• Once the neural tube closes, the three primary vesicles complete their development.

مغز

• به محض بسته شدن لوله عصبی، سه وزیکول اولیه رشد خود را کامل می‌کنند.

• The forebrain vesicle forms the telencephalon, which matures into the cerebral hemisphere, basal ganglia, and hippocampus; and the diencephalon, which becomes the thalamus, hypothalamus, pineal body, and infundibulum.

• وزیکول مغز پیشین، تلانسفالون را تشکیل می‌دهد که به نیمکره مغزی، عقده‌های قاعده‌ای و هیپوکامپ بالغ می‌شود؛ و دیانسفالون که به تالاموس، هیپوتالاموس، جسم پینه‌آل و اینفاندیبولوم تبدیل می‌شود.

• The midbrain vesicle forms the tectum, tegmentum, and crus cerebri components of the midbrain.

• وزیکول مغز میانی اجزای تکتوم ، تگمنتوم  و کروس مغزی مغز میانی را تشکیل می‌دهد.

• The hindbrain vesicle forms the metencephalon, which includes the pons and cerebellum, and the myelencephalon, which includes the medulla oblongata.

• وزیکول مغز خلفی، متانسفالون را تشکیل می‌دهد که شامل پل مغزی و مخچه و میلانسفالون را تشکیل می‌دهد که شامل بصل النخاع می‌شود.



انتشار یا بازنشر هر بخش از این محتوای «آینده‌نگاران مغز» تنها با کسب مجوز کتبی از صاحب اثر مجاز است.

🚀 با ما همراه شوید!

تازه‌ترین مطالب و آموزش‌های مغز و اعصاب را از دست ندهید. با فالو کردن کانال تلگرام آینده‌نگاران مغز، از ما حمایت کنید!

🔗 دنبال کردن کانال تلگرام

امتیاز نوشته:

میانگین امتیازها: 5 / 5. تعداد آراء: 2

اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می‌دهید.

داریوش طاهری

نه اولین، اما در تلاش برای بهترین بودن؛ نه پیشرو در آغاز، اما ممتاز در پایان. ---- ما شاید آغازگر راه نباشیم، اما با ایمان به شایستگی و تعالی، قدم برمی‌داریم تا در قله‌ی ممتاز بودن بایستیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا