واژگان درس نهم کتاب ۵۰۴ واژه کاملاً ضروری در جمله + ترجمه فارسی | آموزش کاربردی و رنگی

درس نهم کتاب واژگان ۵۰۴ در جمله
شامل لغات درس نهم
همراه با تلفظ بریتانیایی و آمریکایی و معانی فارسی کامل
یادگیری واژگان پرکاربرد انگلیسی هرگز اینقدر زنده، کاربردی و لذتبخش نبوده است!
در مجموعهی آموزشی منحصربهفرد «واژگان کتاب ۵۰۴ واژه کاملاً ضروری در جمله» که با همت وبسایت آیندهنگاران مغز تهیه شده، کوشیدهایم تا واژگان کلیدی این کتاب مشهور را نه صرفاً با تعریف و ترجمهی مستقیم، بلکه در قالب جملات واقعی، رنگی و کاملاً کاربردی ارائه کنیم؛ جملاتی زنده که هر واژه را در بافت طبیعی زبان قرار میدهند و فرایند یادگیری را از سطحی گذرا به حافظهی بلندمدت منتقل میسازند.
هر درس از این مجموعهی ارزشمند، شامل گروهی از واژگان منتخب کتاب ۵۰۴ است. برای هر واژه، پنج جملهی هوشمندانه طراحی شده است؛ جملاتی که نهتنها واژهی اصلی را برجسته میکنند، بلکه سایر واژگان ضروری این کتاب را نیز بهصورت هدفمند در خود جای دادهاند. این رویکرد علمی، علاوه بر افزایش تکرار هدفمند واژگان، موجب تثبیت عمیقتر آنها در ذهن زبانآموز میشود.
با استفاده از رنگهای متمایز برای نمایش واژههای کلیدی و مهم، تمرکز مخاطب به شکل بصری تقویت میشود و فرآیند یادگیری حالتی تعاملی و پویا پیدا میکند. افزون بر این، ترجمهی دقیق و روان هر جمله در خط بعدی به زبان فارسی آمده است تا معنا، مفهوم و کاربرد واژگان در بستر جمله، بهروشی عمیق و قابلفهم منتقل شود.
این پروژهی نوآورانه و علمی، حاصل نگارش و تدوین داریوش طاهری است؛ تلاشی خلاقانه برای آنکه آموزش واژگان انگلیسی، تجربهای شیرین، بهیادماندنی و هدفمند باشد.
واژگان درس نهم
document [ˈdɑkjəmɛnt]
A) The lawyer asked the client to sign the legal document before the verdict was announced in the court.
الف) وکیل از موکل خواست که پیش از اعلام رأی نهایی در دادگاه، سند قانونی را امضا کند.
B) The ambitious journalist managed to obtain a secret document that exposed the corrupt official’s deed.
ب) آن روزنامهنگار جاهطلب موفق شد به یک سند محرمانه دست پیدا کند که عمل یک مقام فاسد را افشا میکرد.
C) Before signing the document, the cautious investor consulted his attorney to avoid a fraud.
ج) پیش از امضای سند، آن سرمایهگذار محتاط با وکیل خود مشورت کرد تا از کلاهبرداری جلوگیری کند.
D) The urgent message was hidden in a coded document to ensure it stayed confidential and secure.
د) پیام فوری در یک سند رمزگذاریشده پنهان شده بود تا محرمانه و امن باقی بماند.
E) To get the scholarship, you must submit every required document along with a brief but accurate essay.
هـ) برای دریافت بورسیه تحصیلی، باید همهی اسناد مورد نیاز را همراه با یک مقاله مختصر اما دقیق ارائه دهید.
vicinity [vəˈsɪnəti]
A) The frank police officer warned the residents in the vicinity about a hazardous fugitive hiding nearby.
الف) افسر پلیس صریح به ساکنان اطراف دربارهی یک فراری خطرناک که در نزدیکی پنهان شده بود، هشدار داد.
B) There was an apparent drop in crime after more patrols were stationed in the vicinity of the dense neighborhood.
ب) پس از استقرار گشتهای بیشتر در محدوده آن محلهی متراکم، کاهش مشهودی در میزان جرم و جنایت رخ داد.
C) A distress signal was heard in the vicinity of the abandoned mine, causing the team to investigate.
ج) یک سیگنال اضطراری در اطراف معدن متروکه شنیده شد که موجب شد تیم برای تحقیق وارد عمل شود.
D) The loyal dog stayed within the vicinity of his master even during the harsh winter.
د) آن سگ وفادار حتی در زمستان سخت نیز در نزدیکی صاحب خود ماند.
E) Because of the drought, the animals migrated from the vicinity to a remote area in search of moisture.
هـ) به دلیل خشکسالی، حیوانات از اطراف به منطقهای دورافتاده برای یافتن رطوبت مهاجرت کردند.
century [ˈsɛnʧəri]
A) The historian gave a vivid lecture on the century that witnessed the collapse of ancient empires.
الف) آن تاریخدان سخنرانی زنده و واضحی دربارهی قرنی ارائه داد که شاهد فروپاشی امپراتوریهای باستانی بود.
B) The century began with drastic changes in technology that altered human life forever.
ب) قرن با تغییرات شدید در فناوری آغاز شد که زندگی انسان را برای همیشه دگرگون کرد.
C) Many innovations of the past century were initially met with scorn before gaining acceptance.
ج) بسیاری از نوآوریها در قرن گذشته در ابتدا با تحقیر روبرو شدند پیش از آنکه پذیرفته شوند.
D) The 20th century was full of notorious leaders who abused their power with no mercy.
د) قرن بیستم پر بود از رهبران بدنامی که قدرت خود را بیهیچ رحمی سوءاستفاده میکردند.
E) Over the past century, several legends have emerged whose influence remains intact today.
هـ) در طول قرن گذشته، چندین افسانه ظهور کردهاند که تأثیر آنها همچنان دستنخورده باقی مانده است.
miniature [ˈmɪniəˌʧʊr]
A) The artist created a miniature model of the magnificent castle, showing every detail with precision.
الف) آن هنرمند، یک مدل کوچک از قلعهی باشکوه ساخت که در آن، هر جزئیات با دقت به نمایش درآمده بود.
B) He collects miniature cars, each made with such accurate measurements that even keen observers admire them.
ب) او ماشینهای کوچک جمعآوری میکند که هرکدام با اندازهگیریهای دقیق ساخته شدهاند و حتی ناظران تیزبین نیز آنها را تحسین میکنند.
C) The scientist built a miniature version of the machine in the laboratory to analyze its function.
ج) آن دانشمند یک نسخه کوچک از دستگاه را در آزمایشگاه ساخت تا بتواند عملکرد آن را تحلیل کند.
D) The fragile miniature sculptures were kept in a secure glass case to prevent any damage.
د) مجسمههای کوچک و شکننده در محفظهای شیشهای و امن نگهداری میشدند تا از هرگونه آسیب جلوگیری شود.
E) The engineer’s miniature prototype helped the team anticipate future issues and revise the project’s strategy.
هـ) نمونهی اولیه کوچک مهندس به تیم کمک کرد تا مشکلات آینده را پیشبینی کرده و استراتژی پروژه را بازنگری کنند.
challenge [ˈʧælənʤ]
A) Climbing the mountain was a true challenge, requiring both endurance and bravery to face the hazardous conditions.
الف) کوهنوردی یک چالش واقعی بود که نیاز به استقامت و شجاعت برای روبرو شدن با شرایط خطرناک داشت.
B) The scientist accepted the challenge to find a solution to the complex problem with full confidence.
ب) آن دانشمند با اعتمادبهنفس کامل چالش یافتن راهحل برای مسئلهای پیچیده را پذیرفت.
C) Starting a business is a challenge that demands a keen mind, ambition, and the ability to overcome failure.
ج) شروع یک کسبوکار، چالشی است که نیاز به ذهنی تیزبین، جاهطلبی و توانایی غلبه بر شکست دارد.
D) The teacher gave us a challenge that required logic and accuracy rather than memorization.
د) معلم به ما چالشی داد که به جای حفظ کردن، نیاز به منطق و دقت داشت.
E) She faced the challenge of leading the hostile team with a bold plan and determination.
هـ) او با یک برنامه جسورانه و اراده قوی با چالش رهبری تیمی خصمانه روبرو شد.
lack [læk]
A) His lack of ambition and confidence made it difficult for him to seize the opportunity.
الف) فقدان جاهطلبی و اعتمادبهنفس در او، گرفتن این فرصت را دشوار کرده بود.
B) The lack of adequate food during the war caused widespread misery and despair.
ب) کمبود غذای کافی در دوران جنگ موجب بدبختی و ناامیدی گسترده شد.
C) Their project failed due to a lack of cooperation, poor planning, and a fragile structure.
ج) پروژه آنها به دلیل نبود همکاری، برنامهریزی ضعیف، و ساختار شکننده شکست خورد.
D) The country’s lack of resources and skilled labor created a major obstacle to progress.
د) کمبود منابع و نیروی کار ماهر در کشور، مانعی بزرگ بر سر راه پیشرفت بود.
E) Because of his lack of enthusiasm and diligence, the committee rejected his proposal.
هـ) به دلیل نبود اشتیاق و پشتکار در او، کمیته پیشنهادش را رد کرد.
resist [rɪˈzɪst]
A) It was hard to resist the temptation of buying the luxurious watch, despite its excessive price.
الف) در برابر وسوسه خرید ساعت مجلل، با وجود قیمت بیشازحد آن، سخت بود که مقاومت کرد.
B) She managed to resist the urge to respond with anger, showing great self-control and maturity.
ب) او توانست در برابر میل به واکنش با خشم مقاومت کند و خویشتنداری و پختگی زیادی نشان داد.
C) The troops tried to resist the invaders, but their ineffective weapons and poor strategy led to defeat.
ج) نیروها تلاش کردند در برابر مهاجمان مقاومت کنند، اما سلاحهای غیرموثر و استراتژی ضعیف آنها را به شکست کشاند.
D) Although the offer was legitimate, he decided to resist it, suspecting it might lead to a complication or trap.
د) با اینکه پیشنهاد قانونی بود، او تصمیم گرفت در برابر آن مقاومت کند، چون گمان میکرد ممکن است به پیچیدگی یا دام منجر شود.
E) The old building was strong enough to resist the violent earthquake due to its durable and solid structure.
هـ) آن ساختمان قدیمی بهدلیل ساختار محکم و بادوام خود، توانست در برابر زلزله شدید مقاومت کند.
rage [reɪʤ]
A) He flew into a rage when he discovered the fraud committed by his duplicate employee.
الف) وقتی او متوجه تقلب کارمند جعلی خود شد، بهشدت دچار خشم شد.
B) The crowd erupted in rage after the verdict was announced, believing the trial had been unjust.
ب) پس از اعلام رأی، جمعیت در خشم فوران کرد، چرا که معتقد بودند محاکمه ناعادلانه بوده است.
C) She tried to suppress her rage during the interview to appear civil and rational.
ج) او تلاش کرد خشم خود را در طول مصاحبه سرکوب کند تا مودب و منطقی به نظر برسد.
D) In a moment of rage, he broke the fragile vase, which had sentimental value for his host.
د) در لحظهای از خشم، او گلدان شکنندهای را شکست که برای میزبانش ارزش احساسی داشت.
E) His sudden rage at the innocent driver revealed a sinister side that had previously remained concealed.
هـ) خشم ناگهانی او نسبت به راننده بیگناه، جنبهای شیطانی از شخصیتش را فاش کرد که پیشتر پنهان مانده بود.
conclude [kənˈklud]
A) The scientist was able to conclude from the evidence that the hazard came from the toxic chemicals in the lab.
الف) دانشمند توانست از روی شواهد نتیجهگیری کند که خطر ناشی از مواد سمی در آزمایشگاه بوده است.
B) After listening to the testimony, the jury concluded that the suspect was guilty beyond any doubt.
ب) پس از شنیدن شهادت، هیئت منصفه نتیجه گرفت که مظنون بدون هیچ شکی مجرم است.
C) They concluded the conference with a brief summary of the essential points discussed.
ج) آنها کنفرانس را به پایان رساندند با خلاصهای مختصر از نکات اساسی مورد بحث.
D) We can safely conclude that her ambition and hardship led to her eventual success.
د) میتوانیم با اطمینان نتیجهگیری کنیم که جاهطلبی و سختیها باعث موفقیت نهایی او شدند.
E) The detective concluded that the culprit must have entered through the vacant apartment next door using a clever method.
هـ) کارآگاه نتیجهگیری کرد که مجرم باید از طریق آپارتمان خالی کناری با روشی هوشمندانه وارد شده باشد.
undeniable [ˌʌndɪˈnaɪəbəl]
A) The evidence of climate change is undeniable, despite the controversy among some experts.
الف) شواهد تغییرات اقلیمی غیرقابل انکار است، با وجود بحث و جدل میان برخی کارشناسان.
B) Her talent in music is undeniable, and the audience gave her a standing ovation after the performance.
ب) استعداد او در موسیقی غیرقابل انکار است و تماشاگران پس از اجرایش ایستاده دست زدند.
C) The importance of a healthy diet is undeniable for maintaining vitality and strength.
ج) اهمیت یک رژیم غذایی سالم برای حفظ انرژی و قدرت غیرقابل انکار است.
D) Despite the objections, the undeniable facts forced the committee to accept the proposal.
د) با وجود اعتراضها، حقایق غیرقابل انکار باعث شدند کمیته پیشنهاد را بپذیرد.
E) The impact of technology on society is undeniable, as it has transformed communication and daily life.
هـ) تأثیر فناوری بر جامعه غیرقابل انکار است، زیرا ارتباطات و زندگی روزمره را متحول کرده است.
source [sɔrs]
A) The reliable source provided detailed evidence to support the claim made in the article.
الف) منبع قابل اعتماد شواهد دقیقی برای پشتیبانی از ادعا مطرح شده در مقاله ارائه داد.
B) Many students used the source documents to write a brief and unique report for their assignment.
ب) بسیاری از دانشآموزان از اسناد منبع برای نوشتن یک گزارش مختصر و منحصر به فرد برای تکلیف خود استفاده کردند.
C) The research team traced the source of the pollution to a nearby factory that was illegal dumping waste.
ج) تیم تحقیقاتی منبع آلودگی را به کارخانهای نزدیک که به طور غیرقانونی زبالهها را دور میریخت، پیگیری کردند.
D) Reliable sources of information are essential for writing an accurate and credible report.
د) منابع قابل اعتماد اطلاعات برای نوشتن یک گزارش دقیق و قابل باور ضروری هستند.
E) The government identified the source of the conflict and called for a peaceful resolution.
هـ) دولت منبع درگیری را شناسایی کرد و خواستار یک راه حل صلحآمیز شد.
ignore [ɪgˈnɔr]
A) He decided to ignore the warning signs and continued his journey despite the danger.
الف) او تصمیم گرفت نادیده بگیرد علائم هشدار را و با وجود خطر به سفر خود ادامه دهد.
B) The teacher chose to ignore the disruptive behavior of the student to maintain order in the classroom.
ب) معلم تصمیم گرفت رفتار آشوبگرانه دانشآموز را نادیده بگیرد تا نظم را در کلاس حفظ کند.
C) It is unwise to ignore the consequences of your actions when making important decisions.
ج) نادیده گرفتن عواقب کارها هنگام گرفتن تصمیمات مهم، کار عاقلانهای نیست.
D) Some people ignore health advice and suffer from preventable diseases.
د) برخی افراد نصیحتهای بهداشتی را نادیده میگیرند و از بیماریهای قابل پیشگیری رنج میبرند.
E) The manager had to ignore the complaints of a few employees to focus on the priority tasks.
هـ) مدیر مجبور شد شکایات چند کارمند را نادیده بگیرد تا روی وظایف اولویتدار تمرکز کند.
فهرست کامل درسهای کتاب ۵۰۴ واژه در جمله