واکسن چیست؛ واکسنهایی که زندگی مردم دنیا را تغییر دادند
واکسن
نحوه استفاده
پیشینه
بیماریهای قابل پیشگیری
رابطه بین نوع واکسن با ایمنی حاصل
روشهای ساخت
دستهبندی واکسنهای ساخته شده
واکسنهای باکتریایی
- واکسنهای زنده تخفیف حدت یافته: ب . ث. ژ
- واکسنهای کشته شده: سیاه سرفه، حصبه، وبا
- پادزهر (توکسوئید): دیفتری، کزاز
- واکسنهای پلی ساکاریدی: مننگوکوکسی A , C، پنوموکوکسی
واکسنهای ویروسی
- واکسنهای زنده تخفیف حدت یافته: فلج اطفال خوراکی، سرخجه، سرخک، اوریون، تب زرد و کرونا
- واکسنهای کشته کامل: آنفولانزا، فلج اطفال تزریقی، هاری
- واکسنهای کشته (بخشی از پادگن): هپاتیت ب
گفتنی است که استفاده از واکسنهای زنده تخفیف حدت یافته در افراد مبتلا به نقص دستگاه ایمنی سلولی رسماً ممنوع است.
مروری بر چگونگی ساخت اولین واکسن جهان
کشف واکسیناسیون در جهان، تاریخچهای وسیع و گسترده دارد ولی به دلیل کارهای ارزشمند یک پزشک انگلیسی به نام “ادوراد جنر” کشف این فرآیند به نام او ثبت شده است.
روند ایمنسازی بدن به صدها سال پیش بازمیگردد. در قرن ۱۷ میلادی در چین راهبان بودایی “زهر مار” مینوشیدند تا در برابر نیش مار ایمن بمانند.
ولی، همه “ادوارد جنر” (Edward Jenner) را به عنوان فردی میشناسند که کاربرد واقعی واکسن را کشف کرد.
وی در سال ۱۷۹۶ میلادی، به پسری ۸ ساله ویروس “آبله گاوی” تزریق کرد و او را در برابر بیماری آبله واکسینه کرد.
آبله گاوی مانند آبله بوده ولی کمخطرتر است. پس از آنکه جنر ویروس بیماری آبله را به آن پسر تزریق کرد، چون واکسن آبله گاوی در وی مصونیت ایجاد کرده بود، به بیماری آبله مبتلا نگردید.
در سال ۱۷۹۸ میلادی بود که اولین واکسن آبله توسعه داده شد.
طی قرنهای ۱۸ و ۱۹ میلادی هم اجرای سیستماتیک ایمنیسازی در برابر آبله در تعدادی وسیع انجام شد و در سال ۱۹۷۹ میلادی به اوج خود رسید.
روش “جنر” برای ابداع واکسیناسون
مایه کوبی روشی باستانی برای پیشگیری از ابتلا به آبله بود. ولی بهکارگیری این روش خطرهای خاص خود را به همراه داشت.
یکی از این خطرها ترس از ناقل شدن فرد بود. چرا که ممکن بود با انجام این روش روی بیمار، وی بیماری را به افراد دیگر هم منتقل کند.
در سال ۱۷۶۸ میلادی، یک پزشک انگلیسی به نام “جان فیستر” (John Fewster) دریافت که عفونت قبلی با آبله گاوی فرد را از ابتلا به آبله مصون میدارد.
در سالهای بعد یعنی ۱۷۷۰ میلادی، حداقل ۵ محقق از انگلیس و آلمان این روش را با موفقیت روی انسانها آزمایش کردند.
به عنوان مثال در دوران اپیدمی آبله در سال ۱۷۷۴ میلادی، “بنجامین جستی” (Benjamin Jesty) همسر و دو فرزند خود را در برابر آبله ایمن کرد.
ولی این روش در سطح وسیع درک نشد تا زمانیکه ادوارد جنر آن را انجام داد.
ممکن است جنر در آن زمان راجع به موفقیت و فرآیند صورت گرفته توسط جستی مطلع بوده باشد.
جنر دریافت که چرک موجود در تاولهایی که به دلیل آبله گاوی در گاوها ایجاد شده بود، آنها را در برابر بیماری آبله محافظت میکرد.
فرضیه جنر این بود: منبع اولیه عفونت این بیماری یک بیماری از اسبها بود که توسط کارگران مزرعه به گاوها منتقل شده بود و سپس به صورت آبله گاوی آشکار شد.
ادوارد جنر اولین فرآیند واکسیناسیون خود را در ۱۴ مه سال ۱۷۹۶ میلادی روی یک پسر ۸ ساله به نام “جیمز فیبز” (James Phipps) انجام داد.
وی چرک تاولهای آبله را از دست “سارا نلمس” (Sarah Nelmes) که از یک گاو، آبله گاوی گرفته بود، استخراج کرد.
در آن روز، جنر، دو دست فیبز را مایهکوبی کرد که سبب شد در فیبز تب و برخی علائم ناخوشایند بروز پیدا کند. اما هیچگونه عفونت جدی در وی مشاهده نشد.
پس از آن، جنر مواد مختلفی به فیبز تزریق کرد که روشهای متداول ایمنیسازی در آن دوران بودند.
در نهایت این پسر با مواد گوناگون به چالش کشیده شد و هیچ نشانهای از عفونت از خود نشان نداد.
در روش مایعکوبی، مایع داخل آبدانه آبله خفیف یا آبله گاوی را خارج کرده و به وسیلهٔ اجسام تیز یا سوزن به بدن شخص دیگر تلقیح یا وارد میکنند.
برطبق بعضی از منابع، مایه کوبی بسیار پیشتر از جنر، در تمدن اسلامی و نیز در هند و چین متداول بود. گزارشهایی نیز وجود دارد که استفاده از مایه کوبی در میان مسلمانان مناطق شمال آفریقا، هند، ایران و چین را تأیید میکند.
اما ابداع این روش در دنیا به ادوارد جنر ثبت شده است.
جنر تحقیقات خود را ادامه داد و آن را به انجمن سلطنتی گزارش داد که البته منتشر نشد.
پس از اصلاح نظر و تحقیقات بیشتر، وی یافتههای خود روی ۲۳ بیمار را منتشر کرد که یکی از این افراد پسر ۱۱ ماهه جنر به نام رابرت بود.
برخی از نتیجهگیریهای جنر درست بود و برخی اشتباه.
اگر میکروبیولوژی و روشهای میکروسکوپی فعلی بود، فرآیند مطالعاتی جنر آسانتر پیگیری میشد.
در نهایت واکسیناسیون مورد پذیرش قرار گرفت و در سال ۱۸۴۰ میلادی، دولت بریتانیا استفاده از آبله برای تحریک سیستم ایمنی را ممنوع اعلام کرد و با استفاده از آبله گاوی، واکسیناسیون را به صورت رایگان برای مردم فراهم کرد.
موفقیت وی در این اکتشاف به زودی در سراسر اروپا گسترش یافت و در یک ماموریت سه ساله به چند کشور ، مورد استفاده قرار گرفت که هدف آن ارائه هزاران واکسن آبله به مردم بود.
جنر بعدها از طرف پادشاه وقت و همکارانش تحت حمایت مالی قرار گرفت و در سال ۱۸۰۲ میلادی، به دلیل فعالیتهای خود در زمینه واکسیناسیون، ۱۰ هزار پوند کمک مالی دریافت کرد.
در سال ۱۸۰۷ میلادی، پس از آنکه کالج پزشکان سلطنتی تاثیر گسترده واکسیناسیون را تایید کرد، ۲۰ هزار پوند دیگر به جنر اعطا شد.
ادوارد جنر
ادوارد جنر در سال ۱۷۴۹ میلادی در انگلیس به دنیا آمد. به دلیل کارهای ارزشمند این پزشک ارزنده، جهانیان وی را پدر ایمنیشناسی میشناند و گفته میشود کار او بیش از هر کس دیگری جان انسانها را نجات دادهاست.
وی در نهایت در ۲۵ ژانویه سال ۱۸۲۳ میلادی در حالت سکته پیدا شد و سمت راست بدن او فلج شد. متاسفانه جنر بهبود نیافت و یک روز پس از سکته از دنیا رفت.
واکسنهایی که زندگی مردم را تغییر دادند!
همهگیری جهانی کرونا به ما یادآوری کرد که شیوع وسیع یک بیماری واگیر چقدر میتواند مخل و مرگبار باشد. اکنون تنها امید برای بازگشت به زندگی عادی همین واکسنهای در حال تولید هستند. کرونا اولین بیماریای نیست که با واکسن با آن مقابله میشود، پیش از این هم بیماریهای کشندهای که مردم دنیا را وحشتزده کرده بودند با واکسن کنترل شدهاند. در اینجا نگاهی میکنیم به بعضی واکسنهایی که زندگی مردم دنیا را تغییر دادهاند.
آبله
ریشهکن شدن آبله بزرگترین داستان موفقیت واکسیناسیون است. آبله فقط در قرن بیستم جان بیش از ۳۰۰ میلیون نفر را گرفت و تخمین زده میشود که قبل از آن هم صدها میلیون نفر را کشته باشد. حدود ۳۰ درصد کسانی که به این بیماری بسیار مسری مبتلا میشدند، اغلب جان خود را از دست میدادند. تاولهای بسیار دردناک آبله در هر جای بدن ممکن بود ظاهر شوند و بسیاری از کسانی هم که از این بیماری جان به در میبردند، کور میشدند یا جای تاولهایشان برای همیشه باقی میماند. بشر قرنها دنبال راهی برای مبارزه با آبله بود. شاید چون آبله بیماری بسیار ترسناکی بود، مبارزه با آن منجر به چند تحول در پزشکی و در نهایت کشف واکسن شد.
در هزاره اول سال پس از میلاد مسیح، در چین یک روش درمانی ابتدایی کشف کرده بودند، دَلَمههای روی زخم تاولهای آبله را پودر میکردند و از بینی استنشاق میکردند تا به آبله خفیف مبتلا شوند و بعد به آن مصونیت پیدا کنند. در هند و آفریقا هم از روش مشابهی استفاده میشد. در اوایل دهه ۱۷۰۰ بانویی اشرافزاده به نام مری وورتلی مونتاگ که همسر سفیر بریتانیا در عثمانی بود این روش را در بریتانیا معرفی کرد.
ادوارد جنر پزشک و دانشمند بریتانیایی کسی بود که اولین واکسن ساخت، واکسن آبله را.
او ثابت کرد ابتلا به بیماری دامی مشابهی به نام آبله گاوی میتواند در برابر آبله مصونیت ایجاد کند. این واکسن بسیار کمخطرتر از روش قبلی بود که از هر سی نفر یک نفر را میکشت اما پیشرفت در مبارزه با این بیماری بسیار کند بود و تا زمانی که برنامه ریشهکنی فشرده سازمان بهداشت جهانی در سال ۱۹۶۷ آغاز نشد، این بیماری مرگبار مهار نشد.
دو پیشرفت ساده به پزشکان کمک کرد: واکسن خشک منجمد که بسادگی حمل و انبار میشد و سوزن دوشاخه که براحتی واکسن را تزریق میکرد و بعد برای استفاده مجدد روی شعله آتش استریل میشد. برای ریشهکنکردن این بیماری میلیونها دلار خرج شد.
ابتدا تلاش شد حدود ۸۰ درصد جمعیت کشورها را واکسینه کنند و با ایجاد به اصطلاح “ایمنی جمعی (گلهای)” شیوع بیماری را مهار کنند اما این کاری سخت و دشوار بود.
برای مثال مایهکوبی فقط ۲۰ میلیون نوزادی که سالانه در هند به دنیا می آیند کاری عظیم بود و باید در کشورهای دیگر هم انجام میشد. در نیجربه در اصل به دلیل کمبود واکسن روش دیگری در پیش گرفته شد، به جای ایمنسازی اکثریت جمعیت، محل شیوع بیماری شناسایی و جمعیت آن ردیابی و و واکسینه میشدند. با واکسیناسیون ۷۵۰ هزار نفر، آبله در جمعیت ۱۲ میلیونی شرق نیجریه از بین رفت و همین الگویی برای بقیه دنیا شد.
این ویروس که در اوج شیوع دنیا را وحشتزده میکرد و جان میلیونها نفر را میگرفت، امروز از بین رفته و فقط در دو جای کره زمین وجود دارد؛ یک آزمایشگاه با ایمنی بسیار بالا در روسیه و دیگری در آمریکا.
فلج اطفال
در مقایسه با آبله فلج اطفال عده کمتری را از بین برده ولی برای بهبودیافتگان بیماری بیرحمتری بوده است. ویروس فلج اطفال عمدتا کودکان خردسال را مبتلا میکند، از راه دهان وارد بدن و از راه روده وارد خون میشود و به سیستم عصبی حمله میکند. از هر ۲۰۰ مبتلا یک نفر دچار فلج برگشتناپذیر (معمولا پا) میشود و از هر ده مبتلا یکی به دلیل فلج عضلات تنفسی جان میبازد.
در بهترین حالت، آنها که عضلات تنفسیشان آسیب دیده بود باید در یک دستگاه ریه آهنی قرار میگرفتند که در دهه ۱۹۲۰ برای کمک به تنفس قربانیان فلج اطفال اختراع شد. بیماران اغلب هفتهها داخل این دستگاه میماندند و بعضی مجبور میشدند بقیه عمر خود در آن سپری کنند بیآنکه بتوانند حرکت کنند.
فلج اطفال علامت ظاهری خاصی مثل تاولهای آبله ندارد به همین دلیل تا سال ۱۹۰۵ طول کشید تا یک پزشک سوئدی به نام ایوار ویکمن نشان دهد فلج اطفال یک بیماری عفونی واگیر است. زمان این کشف هم تصادفی نبود. بهبود کیفیت آب آشامیدنی در بسیاری از شهرهای بزرگ باعث کاهش ابتلا به فلج اطفال شده بود ولی مصونیت جمعیت را هم کمتر کرده بود یعنی اگر بیماری شایع میشد شیوعش بسیار بارزتر بود.
آن موقع به نظر میرسید که خارج از کشورهای توسعه یافته فلج اطفال نسبتا نادر است ولی بررسی آمار افرادی که در کودکی فلج شده بودند خلاف آن را نشان داد. کودکان زیادی در سراسر دنیا فلج شده بودند که به شکلی باورنکردنی تقریبا به آن توجهی نشده بود.
در سال ۱۹۵۲ وضع عوض شد و یک پزشک آمریکایی به نام جوناس سالک اولین واکسن فلج اطفال را ساخت. در سال ۱۹۶۱ آلبرت سابین واکسن بهتری ساخت که به جای تزریق، خوراکی بود. این واکسن باعث کاهش سریع ابتلا به فلج اطفال در آمریکا و اروپا شد ولی اشتباههایی هم صورت گرفت. در یکی از بدترین خطاهای تاریخ داروسازی آمریکا، شرکت کاتر بیش از ۱۰۰ هزار دُز واکسن را تولید کرد که حاوی ویروس زنده فلح اطفال بودند و ۱۶۰ کودک را برای همیشه فلج کردند و ۱۰ کودک هم از بین رفتند. خوشبختانه این خطای فاجعهبار باعث نشد مبارزه با بیماری متوقف شود.
تلاش بزرگ در سال ۱۹۸۸ اتفاق افتاد که سازمان بهداشت جهانی برنامه جهانی ریشهکنی فلج اطفال را آغاز کرد. در سال ۱۹۹۴ در قاره آمریکا فلج اطفال دیگر وجود نداشت. در سال ۲۰۰۰ در غرب اقیانوس آرام و در سال ۲۰۰۲ در اروپا هم همین اتفاق افتاد. در سال ۲۰۱۴ آسیای جنوب شرقی هم به این لیست اضافه شد.
تخمین زده میشود واکسن فلج اطفال و درمانهای مشابه مانع از فلج شدن ۱۸ میلیون نفر و مرگ ۱.۵ میلیون کودک شده باشند. امروزه ویروس طبیعی فلج اطفال فقط در پاکستان و افغانستان دیده میشود اما سالانه فقط در حد دهها مورد. این امید هست این بیماری که زمانی والدین را در دنیا به وحشت میانداخت، بزودی ریشهکن شود.
سرخک
سرخک، هم داستان موفقیت واکسن است هم ناکامی آن. تصور میشود شیوع ابولا در آفریقا که در سالهای اخیر توجه دنیا را جلب کرد، کمتر از ۲۰ هزار نفر را کشته باشد ولی سرخک سالانه بیسروصدا جان حدود ۱۴۰ هزار نفر را میگیرد با اینکه واکسنش در سال ۱۹۶۳ ساخته شده است.
این ویروس بسیار مسری با قطرکهای عطسه و سرفه یا تماس مستقیم منتقل و باعث تب و بثورات پوستی میشود. اسهال و عفونت ریه یا مغز از جمله عوارض سرخک هستند که میتوانند باعث مرگ شوند.
واکسن سرخک بسیار موثر است و از مرگ سالی ۲/۶ میلیون نفر پیشگیری میکند اما ویروس سرخک بقدری مسری است که اگر مصونیت جامعه به کمتر از ۹۵ درصد برسد بیماری شیوع پیدا میکند. با وجود پیشرفتهای قابلملاحظه از زمان ساخت واکسن، اوضاع در بعضی نقاط دنیا رو به وخامت گذاشته و در سالهای اخیر با کاهش تعداد افراد واکسینه، ابتلا در آمریکا و اروپا افزایش یافته است. یک دلیل آن نگرانی مردم از عوارض جانبی احتمالی واکسن سرخک است که برایش هیچ مدرک معتبر پزشکی وجود ندارد.
افزایش ابتلا در کشورهای توسعه یافته تلفات کمی داشته ولی آمار مرگ در سایر کشورها بسیار بیشتر بوده است.
از اوایل سال ۲۰۱۹ تا تابستان امسال، جمهوری دموکراتیک کنگو با بدترین شیوع سرخک در جهان دست به گریبان بود که به قیمت جان حداقل هفت هزار کودک تمام شده است. در کشورهای مشابه کنگو، بخصوص در مناطق دورافتاده، دسترسی به واکسن میتواند مشکل اصلی باشد. سازمان بهداشت جهانی برای مبارزه با مشکل روزافزون سرخک، خواستار ۲۲۵ میلیون دلار بودجه بیشتر شده است. برای ریشهکن کردن سرخک بیتردید مشکلاتی وجود دارند اما اینکه با وجود درمانهای موجود، این بیماری هنوز جان بسیاری را میگیرد اسباب خشم و تاسف است.
مالاریا
تقریبا نیمی از جمعیت دنیا در معرض خطر مالاریا هستند. پشه ناقل این انگل است که هر سال جان حدود ۴۰۰ هزار را میگیرد. تصور میشود مالاریا از دوران ماقبل تاریخ بشر را درگیر میکرده و تاثیرش تا حدی بوده که شاید بر تکامل ما هم تاثیر گذاشته باشد و باعث شیوع برخی اختلالات خونی مانند کمخونی سلول داسی شکل شده باشد چون ملاریا بر مبتلایان به آن بیتاثیر است. حدود ۹۵ درصد تلفات مالاریا در آفربقا است.
برای مقابله با مالاریا روش های مختلفی وجود دارد مثل استفاده از پشه بند برای جلوگیری از ابتلا و داروهای ضدمالاریا که عفونت را در مراحل اولیه مهار میکنند. با این حال هم پشهها هم انگل مالاریا به درمانها مقاوم شدهاند.
تا همین اواخر واکسنی برای مالاریا نبود ولی بعد از ۳۲ سال تحقیق و بیش از ۷۰۰ میلیون دلار هزینه، اکنون واکسنی هست که کارآزماییها نشان داده ۴۰ درصد مصونیت برای چهار سال ایجاد میکند که بسیار کمتر از کارایی دیگر واکسنهای مهم است. بعلاوه برای ایجاد ایمنی به چهار نوبت واکسن نیاز است.
با این وجود پزشکان به برنامه واکسیناسیون آزمایشی آن که در مالاوی، غنا و کنیا در جریان است و تا سال ۲۰۲۳ هم ادامه خواهد داشت خوشبینند.
کسانی که این واکسیناسیون آزمایشی را انجام میدهند میگویند این واکسن بتنهایی سلاحی جادویی در مبارزه با مالاریا نیست ولی ابزار دیگری است در مقابله با بیماریای که که هزاران سال است جان انسانها را گرفته است.