سبک زندگیعلوم انسانی

خالق گوش، چشم و دل

امتیازی که به این مقاله می دهید چند ستاره است؟
[کل: ۰ میانگین: ۰]

قُلْ هُوَ الَّذِی أَنشَأَکُمْ وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَهَ قَلِیلًا مَّا تَشْکُرُونَ

بگو: او کسى است که شما را پدید آورد و گوش و چشم و دل برایتان قرار داد. اندکى سپاس مى ‏گزارید.

در بسیارى از آیات قرآن «سمع‏» بر «بصر» مقدم شده و در پاره‏‌اى از آیات و روایات سمع به معناى فهم آمده ‏است. این نکات حاکى از برترى سمع بر بصر و نقش ممتاز آن در فهم و یادگیرى است. یادگیرى قرآن به طریق سمعى از دیرباز در میان صحابه و طبقات بعدى تاکنون کمابیش رواج دارد.

برخى از مهم‌ترین امتیازات این روش بر روخوانى فراگیرى آن در عموم مردم اعم از کودک و جوان و پیر، و باسواد و بى‌سواد و نیز سهولت ‏یادگیرى و پایدارى آن است. نتایج پژوهش‌‏ها نیز همین نکات را تایید می‌کند.

با رفتن به سراغ مبدأ فراگیرى قرآن کریم در حال حاضر و مقایسه آن با شیوه تعلیم قرآن کریم در زمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)، تفاوتى آشکار و تعیین‏ کننده مى‏ یابیم که عبارت از اهمیت دادن زمان آن حضرت به نقش قوه شنوایى یا «سمع‏» و بى‏ توجهى این زمان به در حال حاضر است. چیزى که به کارگیرى صحیح آن مورد تاکید آیات و روایات و دانش بشرى نوین است ولى متاسفانه در حال حاضر از جایگاه شایسته و واقعى خود به کنارى نهاده شده‏ است. در این تحقیق کوشیده شده نقش و اهمیت «سمع‏» در حد مجال و از دیدگاه سه منبع مذکور مورد بررسى قرار گیرد.

جایگاه قوه سامعه در آیات قرآن کریم

در آیات قرآن کریم، به صراحت در مورد به کارگیرى «سمع‏» در امور آموزشى سخن گفته نمى ‏شود اما نحوه تعبیر قرآن کریم در مورد مقوله «سمع‏» به صورتى است که ما را متوجه اهمیت و جایگاه این حس در ادراک و فراگیرى می‌‏کند. یکى از شیوه‏ هاى بیان قرآن کریم در مورد «سمع‏» تقدیم آن بر «بصر» در مواضع گوناگون است؛ مانند:

«قُلْ هُوَ الَّذِی أَنشَأَکُمْ وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَهَ قَلِیلًا مَّا تَشْکُرُونَ» بگو: او کسى است که شما را پدید آورد و گوش و چشم و دل برایتان قرار داد. اندکى سپاس می‌گزارید».

اهمیت ‏سمع از دیدگاه حدیث

اهمیت‏ سمع در احادیث نیز مورد تاکید قرار گرفته است. امام رضا (علیه السلام) در روایتى به‏ صراحت، گوش را دروازه قلب مى‏ خواند آنجا که مى‏ فرماید:

«. . . فملک الجسد القلب و حصن الجسد و حرزه الاذنان . لایدخلان على الملک الا مایوافقه لانهما لایقدران ان یدخلا شیئا حتى یوحى الملک الیها فاذا اوحى الملک الیها لترک الملک منصتا له حتى یسمع فیه فیجیبه بما یرید فیترجم عنه اللسان بادوات کثیره .» ؛  فرمانروایى بدن انسان، قلب است و حرز و حصار آن گوش‌هایند. این دو بر پادشاه چیزى را وارد نمی‌کنند که با آن موافق نباشد زیرا پیش از اشاره پادشاه به آن دو نمى ‏توانند، چیزى را وارد سازند و اگر پادشاه به آن دو اشاره کند، پادشاه خود سراپاگوش خواهد شد تا به آنچه مایل است، پاسخ دهد و زبان نیز با ابزارهاى فراوانى آن را تعبیر و تفسیر مى ‏کند.

گوش در ادراک حسى و یادگیرى و تحصیل علوم از چشم مهمتر است. زیرا یادگیرى زبان و تحصیل علوم در صورت از دست دادن بینایى براى انسان امکان‏پذیر است ولى اگر شنوایى از دست‏ برود، یادگیرى زبان و تحصیل دانش مشکل خواهد بود. یکى از دلایلى که نشان دهنده اهمیت تأثیر گوش در ادراک و آموزش است، این است که قرآن، آن را به تنهایى کنار عقل ذکر کرده است تا بفهماند، میان گوش و عقل رابطه محکمى وجود دارد

در حدیثى از حضرت امیرالمومنین علیه‏السلام، نیز چنین نقل شده است:

راس العلم التواضع و بصره البرائه من الحسد و سمعه الفهم و لسانه الصدق و قلبه حسن النیه، و عقله معرفه اسباب الامور

در این بخش حدیث که در اینجا نقل شده است، ضمن تشبیه ارکان مختلف علم به هر یک از اعضاى بدن، «فهم‏» به مثابه «گوش‏» علم دانسته شده است.

 حکمت تقدیم «سمع‏» بر «بصر» در قرآن کریم

بدون شک فهم بشرى قادر به احاطه کامل بر حکمت هاى آیات و عبارات قرآن کریم نیست لکن از آنجا که همه ما به تدبر در قرآن کریم امر شده‏ ایم، باید در حد توان و ظرفیت‏ خویش در حکمت آیات قرآنى اندیشه کنیم. تدبر در آیات مختلفى که در آنها الفاظ و مفاهیم سمع و بصر آمده، این نکات را به دست مى‏ دهد:

الف – «سمع‏» دروازه قلب است. حسى که رابطه مستقیم با قلب و روح انسانى دارد، حس شنوایى است. دروازه‏ بودن گوش براى قلب، امرى است که در روایت، چنان‏که خواهیم دید، مورد تصریح قرار گرفته ‏است. رابطه خاص این دو مقوله از آیات قرآنى نیز به نحو بارزى قابل استظهار است . این رابطه حتى در آیاتى که «قلب‏»، «سمع‏» و «بصر» در آنها کنار یکدیگر و با هم آمده، محفوظ و ملحوظ است چنان که مى ‏فرماید:

«خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَهٌ خدا بر دلها و گوششان مهر نهاد و بر چشمانشان پرده‏ اى است‏».

«أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَهً فَمَن یَهْدِیهِ مِن بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ»؛ آیا او را که خواهش خود را خداى خویش ساخت و خدا او را از روى آگاهى گمراه کرد و بر گوش و قلبش مهر نهاد و بر چشمش پرده زد، دیدى؟ چه کسى پس از خدا او را راهنمایى خواهد کرد؟ آیا پند نمی‌‏گیرید؟

در آیه زیر نیز ارتباط قلب و سمع به صورتى زیبا و با رعایت این ظرافت‏ بیان‏ شده‏ است. این آیه از قلب شروع می‌شود و به «سمع‏» منتهى می‌‏گردد:

«أَوَلَمْ یَهْدِ لِلَّذِینَ یَرِثُونَ الأَرْضَ مِن بَعْدِ أَهْلِهَا أَن لَّوْ نَشَاء أَصَبْنَاهُم بِذُنُوبِهِمْ وَنَطْبَعُ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لاَ یَسْمَعُونَ  آیا براى آنان که زمین را پس از ساکنانش به ارث مى‏ بردند، آشکار نشد که اگر مى ‏خواستیم به سبب گناهانشان به عذاب گرفتارشان مى‏ گردیم و بر دلهایشان مهر مى ‏زدیم چنانکه که نشنوند»؟

شیوه «سمعى‏» تعلیم قرآن کریم، یکى از ویژگی‌هاى تعلیم نبوى بوده و این موضوع در طول قرن‏ها ادامه یافته است. با توجه به آنچه درباره نحوه جمع قرآن و میزان آشنایى مردم با هنر خواندن و نوشتن گذشت، روشن مى ‏گردد، اهمیتى که به این جنبه داده مى‏ شده، در محرومیت مردم از سواد و نبود نوشت ‏افزار ریشه نداشته‏ است هم چنانکه تا قرن‏ها بعد و تا همین ازمنه اخیر، فراوانى لازم نوشت‏ افزار در بسیارى از جاها، نقش قوه سامعه را از بین نبرده است. هر جا نیز این نقش و اهمیت، مورد کم ‏توجهى قرار گرفته، دیر یا زود آثار منفى به دنبال داشته‏ است.

گفته مى ‏شود، یکى از دلایل محرومیت دوباره اندلس (اسپانیایى فعلى) از اسلام، آن بود که اعراب فاتح به منظور تسریع قرآن آموزى و نیز اجبار سازى آن، براى نخستین ‏بار از شیوه روخوانى استفاده کردند یعنى شیوه بصرى را به جاى روش سمعى تعلیم قرآن معمول کردند  در نتیجه، مسلمانان نوآموز آن سامان، قرآن را زمانى فرا مى‏ گرفتند که اهمیت لازم را نیافته بودند و روش کارا و زنده تعلیم قرآن، جاى خود را به شیوه‏ اى ناکارآمد داد.

اهمیت و جایگاه سمع در امر آموزش از دیدگاه دانش بشرى

دانش بشرى نیز به فراخور پیشرفت‏ خود توانسته‏ است، به برخى از رمزها و رازهاى شنوایى و جایگاه بلند آن در آموزش دست‏ یابد. محمد عثمان نجاتى در کتاب خود با عنوان «علم النفس فى حیاتنا الیومیه‏» درباره علل تقدیم سمع بر بصر در آیات قرآن کریم، به ذکر مواردى از دیدگاه دانش بشرى پرداخته است. وى مى ‏گوید:

کردن بنیان پر اهمیت آموزش قرآن کریم بر شنوایى، آثار و برکات فراوانى دارد. یکى از این موارد زیر نفوذ گرفتن مستقیم قلب، مرکز فرماندهى وجود انسانى و به دست دادن آموزشى زنده و پویا است. دستاورد دیگر رخت‏بر بستن هراس‏هایى است که از غلط خواندن قرآن دامنگیر خیل مشتاق قرآن‏آموز شده و می‌‏شود و حتى خیل عظیمى از ایشان را از محافل و مجالس تعلیم و ترویج قرآن طرد می‌کند.

۱. گوش در ادراک حسى و یادگیرى و تحصیل علوم از چشم مهم تر است. زیرا یادگیرى زبان و تحصیل علوم در صورت از دست دادن بینایى براى انسان امکان‏ پذیر است ولى اگر شنوایى از دست‏ برود، یادگیرى زبان و تحصیل دانش مشکل خواهد بود. یکى از دلایلى که نشان دهنده اهمیت تأثیر گوش در ادراک و آموزش است، این است که قرآن، آن را به تنهایى کنار عقل ذکر کرده است تا بفهماند، میان گوش و عقل رابطه محکمى وجود دارد:

«وَقَالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا کُنَّا فِی أَصْحَابِ السَّعِیرِ؛ و گفتند: اگر گوش فرا می‌دادیم یا اندیشه مى‏کردیم، در میان آتشیان نبودیم‏»

هم چنین در بسیارى از آیات قرآن «سمع‏» به معناى فهم و تدبر و تعقل به کار رفته‏ است نظیر:

«وَأَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدَى آمَنَّا بِهِ؛ و ما چون هدایت را دریافتیم، به آن گرویدیم‏»

«وَنَطْبَعُ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لاَ یَسْمَعُونَ؛ و بر دلهایشان مهر مى ‏نهیم چنان که نفهمند».

۲. حس شنوایى به طور مستقیم و بدون هیچ فاصله‌‏اى پس از تولد و به کار می‌افتد زیرا نوزاد، به محض تولد مى‏تواند صداها را بشنود حال آنکه دیدن اشیا براى او به طور واضح پس از گذشت مدتى ممکن می‌شود.

۳. حس شنوایى وظیفه خود را همیشه و بدون توقف انجام مى‏دهد در حالى که حس بینایى، گاهى از انجام وظیفه باز مى‏ایستد مثل وقتى که انسان مى‏خوابد اما صدایى شدید مى‏تواند، او را از خواب بیدار کند. به همین دلیل است که خداوند، در داستان اصحاب کهف ذکر کرده است که بر گوشهاى آنان مهر زدیم تا در خواب عمیق فرو روند و هیچ صدایى نتواند بیدارشان کند.

«فَضَرَبْنَا عَلَى آذَانِهِمْ فِی الْکَهْفِ سِنِینَ عَدَدًا ».

۴. حس شنوایى (گوش) همه وقت و همه جا چه در روشنایى و چه در تاریکى مى‏ شنود اما حس بینایى (چشم) تنها در روشنایى می‌‏بیند.

در این جا ذکر یک نکته بى‏ مناسبت نیست و آن، این که قرآن گوش را به صورت مفرد ذکر مى‏ کند ولى چشم را در اکثر آیات به صورت صیغه جمع (ابصار) مى‏آورد. این خود یکى از نشانه‏ هاى اعجاز در روش قرآن است.

حس سامعه صداهایى را که از تمام جهات مى‏ رسد، دریافت مى‏کند در حالى که چشم فقط وقتى مى‌تواند ببیند که انسان خواسته باشد و چشم را به طرف چیزى که مى‏خواهد به آن بنگرد، بگرداند و اگر در مکانى، افرادى جمع باشند و صدایى به وجود آید، همگى تقریبا همان صداها را به طور یکسان می‌‏شنوند. در صورتى که همین عده یک چیز را از زوایاى مختلف مى‏توانند ببینند به همین دلیل دیدنشان نسبت‏به آن چیز به طور یکسان و شبیه هم نخواهد بود.

اهمیت ‏به کارگیرى قوه سامعه در تعلیم و تعلم قرآن کریم

پس از آن چه درباره جایگاه خاص قوه سامعه و اهمیت آن در امر آموزش و فراگیرى معلومات و ارتباط مستقیم آن با قلب بیان شد، نوبت توجه به آن در بعد عمل، در امر تعلیم و تعلم قرآن کریم مى‏ رسد.

بنا کردن بنیان پر اهمیت آموزش قرآن کریم بر شنوایى، آثار و برکات فراوانى دارد. یکى از این موارد زیر نفوذ گرفتن مستقیم قلب، مرکز فرماندهى وجود انسانى و به دست دادن آموزشى زنده و پویا است. دستاورد دیگر رخت‏بر بستن هراس‏هایى است که از غلط خواندن قرآن دامنگیر خیل مشتاق قرآن‏آموز شده و مى‏شود و حتى خیل عظیمى از ایشان را از محافل و مجالس تعلیم و ترویج قرآن طرد می‌کند.

القاى آیات قرآن کریم به قرآن‏ آموز باید به صورت سمعى باشد و این القا چندان تکرار گردد که آیات قرآن کریم بر دل قرآن ‏آموز نقش بندد و تا زمان عدم تحقق کامل این حالت، بصر نباید استعمال و کاربرد بیابد.

در چنین روشى با سواد و بی‌‏سواد، کوچک و بزرگ، زن و مرد، همه و همه یکسان و در یک صف مى ‏توانند به فراگیرى آیات قرآن بپردازند آیات آن را زمزمه کنند و با انواع مشقت‌ها در تبدیل علائم نوشتارى رسم الخط‌هاى زبان حاضر به علائم صوتى_ که جز یک روخوانى کم‏اثر و بریده از روح و قلب را به دست مى‏ دهد مواجه نباشند.

نتیجه:

روشن شد که گوش ها دروازه های قلب ما هستند و آنچه از این دروازه ها عبور کند وارد قلب شده تأثیرات مثبت و یا منفی خود را می گذارد. متأسفانه بسیاری از ما از این دروازه ها خوب مواظبت نمی کنیم و به جای وارد کردن آیات جانبخش و روح فزای قرآن خیلی از موسیقی های سر سام آور را مهمان خانه قلب خود می کنیم. و نتایج منفی آن را دیر یا زود خواهیم دید. و در زمینه اخلاقی هم گفته اند کسی که به دنبال تزکیه و تهذیب است باید از گوش هایش و آنچه می شنود به خوبی مواظبت کرده و به مواعظ گوش بسپارد که تأثیر فروانی در سازندگی روح و شخصیت افراد دارد.

آیا این مقاله برای شما مفید بود؟
بله
تقریبا
خیر

داریوش طاهری

اولیــــــن نیستیــم ولی امیـــــد اســــت بهتـــرین باشیـــــم...! خدایــــــــــا! نام و آوازه مــــــرا چنان در حافظــه‌ها تثبیت کن که آلزایمـــــــــر نیز تــوان به یغمـا بـردن آن را نـداشتــــــه باشـد...! خدایـــــــــا! محبّـت مــرا در دل‌های بندگانت بینداز ... خدایــــــا! مــــرا دوســــت بــــدار و محبوبــم گـــردان...!

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا