دکورتیکه و دسربره: بی قشری و بی مخی؛ سختی بی قشری و سختی بی مخی

بیمخی میان کولیکولوسی
بیمخی میان کولیکولوسی (Midcollicular Decerebration) به حالتی گفته میشود که در اثر قطع کامل ساقه مغز بین کالیکولوس فوقانی و کولیکولوس تحتانی، مسیرهای ساقه مغز میتوانند فعالیت خود را به طور مستقل از ورودیهای ساختارهای بالاتر مغز ادامه دهند. این آسیب به ساقه مغز باعث میشود که برخی از مسیرهای عصبی ساقه مغز، که معمولاً تحت تأثیر کنترل مغزی بالاتر هستند، بدون نیاز به ورودی از نواحی بالاتر مغز فعالیت کنند.
بیمخی میان کولیکولوسی (Midcollicular Decerebration)
- این آسیب منجر به ایجاد شرایطی میشود که در آن سیستم عصبی دچار اختلال در کنترل و هماهنگی حرکات میشود.
- کولیکولوس فوقانی و کولیکولوس تحتانی نقش مهمی در فرآیندهای حسی و حرکتی ایفا میکنند و آسیب به آنها باعث میشود که برخی عملکردها مانند کنترل حرکات چشم، هماهنگی حرکات بدن و تنظیم وضعیت بدن تحت تأثیر قرار گیرد.
نتیجهگیری
قطع ساقه مغز در سطح میان کالیکولوس فوقانی و تحتانی باعث ایجاد اختلالاتی در سیستم عصبی میشود که منجر به فعالیت مستقل مسیرهای عصبی ساقه مغز میگردد. این وضعیت میتواند منجر به ناتوانی در تنظیم و هماهنگی دقیق حرکات شود، چرا که ورودیهای بالاتر مغز به مسیرهای ساقه مغز نمیرسند.
سختی بیمخی
در این متن، به سختی بیمخی (Decerebrate Rigidity) و ارتباط آن با آسیبهای ساقه مغز و فتق اونکال (Uncal Herniation) اشاره شده است. این مفاهیم به آسیبهای سیستم عصبی مرکزی و تغییرات ناشی از آنها در بدن و عملکرد حرکتی مرتبط هستند. فتق پایینرونده یا اونکال: اونکوس که بخشی از لوب گیجکاهی یا تمپورال لوب است به سمت پایین و به سمت گودی زیر جمجمه حرکت میکند. این نوع دومین نوع پرتکرار از این ناهنجاری است.
سختی بیمخی (Decerebrate Rigidity)
- سختی بیمخی به نوعی از سختی عضلانی گفته میشود که در اثر آسیب به ساقه مغز و بهویژه قطع ارتباطات در نواحی پایینتر از کولیکولوس فوقانی ایجاد میشود.
- غلبه اثرات تحریکی از مسیرهای حسی صعودی به مسیر مشبکی نخاعی باعث تشدید فعالیت در عضلات بازکننده هر چهار اندام (دستها و پاها) میشود. این بدان معناست که عضلات بازکننده به طور غیرطبیعی انقباض مییابند و سختی ایجاد میکنند.
- این عارضه معمولاً در آسیبهای بیمخی میان کولیکولوسی مشاهده میشود.
فتق اونکال (Uncal Herniation)
- فتق اونکال به حالتی گفته میشود که در آن قسمتی از مغز (معمولاً بخش گیجگاهی مغز) به دلیل فشار زیاد از جمجمه به سمت پایین و داخل ساقه مغز فشار میآورد و از این مسیر عبور میکند.
- این وضعیت میتواند در اثر خونریزی یا تومورهای بزرگ ایجاد شود که به افزایش فشار داخل جمجمه منجر میشود.
- فتق اونکال میتواند فشار بر ساقه مغز و به ویژه بر ساختارهایی مانند بصلالنخاع و پونس وارد کند که در نهایت منجر به بیمخی و سختی بیمخی میشود.
ارتباط بین سختی بیمخی و فتق اونکال
- سختی بیمخی مشابه حالتی است که در اثر ضایعات فوق چادرینهای (Supratentorial Lesions) در انسان ایجاد میشود. این آسیبها میتوانند تأثیرات مشابهی مانند فتق اونکال را به دنبال داشته باشند.
- در این شرایط، فشار روی ساقه مغز و مسیرهای حسی و حرکتی باعث ایجاد مشکلاتی مانند تشکیل انقباضات غیرطبیعی در عضلات بازکننده میشود.
نتیجهگیری
- سختی بیمخی به عنوان تشکیل انقباضات عضلانی به علت آسیبهای ساقه مغز شناخته میشود و مشابه فتق اونکال در اثر آسیبهای فوق چادرینهای در مغز است.
- این آسیبها میتوانند منجر به فشار روی ساقه مغز و تشکیل حالتهای غیرطبیعی حرکتی مانند سختی بیمخی شوند.
سختی بیمخی و فعالسازی حلقه گاما
این توضیحات به مفهوم سختی بیمخی (Decerebrate Rigidity) و مکانیزمهای عصبی آن در نتیجه آسیب به ساقه مغز و مسیرهای حسی و حرکتی مربوط میشود. به طور خاص، این توضیحات در مورد نحوه تسهیل رفلکس کششی عضلات و فعالسازی حلقه گاما در نتیجه آسیب به ساقه مغز است. در اینجا به طور دقیقتر به مفاهیم اشاره شده پرداخته میشود:
سختی بیمخی و حلقه گاما
- سختی بیمخی یک نوع از سختی عضلانی است که به علت تسهیل رفلکس کششی عضلات در آسیبهای ساقه مغز ایجاد میشود.
- در این وضعیت، ورودیهای تحریکی از مسیر مشبکی نخاعی باعث فعالسازی نورونهای حرکتی گاما میشوند.
حلقه گاما
- نورونهای حرکتی گاما مسئول تنظیم طول عضلات و فعالسازی عضلات در پاسخ به کشش هستند. این نورونها به طور غیرمستقیم از طریق فعالیت آوران Ia که نورونهای حرکتی آلفا را فعال میکنند، موجب انقباض عضلات میشوند.
- در واقع، وقتی نورونهای حرکتی گاما فعال میشوند، عضلات کشیده شده و باعث تشدید انقباضات عضلانی در عضلات بازکننده میشوند.
- این فرایند به نام حلقه گاما (Gamma Loop) شناخته میشود، چرا که نورونهای حرکتی گاما به طور مستقیم بر نورونهای حرکتی آلفا تأثیر میگذارند و از این طریق انقباض عضلات را تشدید میکنند.
قطع ریشههای خلفی در گربهها
- در گربههای بیمخ میان کولیکولوسی، زمانی که ریشههای خلفی مربوط به اندامها قطع میشوند، فعالیت تشدید شده عضلات بازکننده بلافاصله حذف میشود.
- این نشان میدهد که حلقه گاما نقش کلیدی در تسهیل انقباضات عضلانی دارد و وقتی مسیرهای عصبی قطع میشوند، این فعالیتها کاهش مییابد.
نتیجهگیری
- سختی بیمخی به دلیل تسهیل رفلکس کششی عضلات و فعالسازی حلقه گاما ایجاد میشود.
- این پدیده موجب انقباض عضلات بازکننده و سختی در اندامها میشود.
- حلقه گاما از طریق فعالسازی نورونهای حرکتی گاما و آلفا باعث این سختی میشود که در نتیجه آسیبهای ساقه مغز و قطع مسیرهای عصبی بروز میکند.
قشر مغز مهارکننده رفلکسهای کششی
با وجودی که محل دقیق فیبرهای مهارکننده رفلکسهای کششی در قشر مغز ناشناخته است اما یک ناحیه خاص در مغز به نام نوار سرکوبکننده (Suppressor Strip) در مهار رفلکسهای کششی و حرکات برانگیختهشده از قشر مغز نقش دارد. هم چنین این ناحیه با ارسال سیگنالهایی به عقدههای قاعدهای میتواند فعالیتهای حرکتی را تنظیم و کنترل کند.
نوار سرکوبکننده (Suppressor Strip)
- نوار سرکوبکننده به ناحیهای در لوب پیشانی، به ویژه در لبه قدامی شکنج پیش مرکزی، اشاره دارد که مسئول مهار رفلکسهای کششی است.
- با تحریک این ناحیه در شرایط خاص، میتوان فعالیتهای حرکتی برانگیختهشده از قشر و رفلکسهای کششی را مهار کرد.
نقش در مهار رفلکسهای کششی
- رفلکسهای کششی معمولاً به طور خودکار و بدون اراده فعال میشوند، اما در برخی شرایط، نیاز است که این رفلکسها مهار شوند تا حرکات ارادی انجام شوند.
- نوار سرکوبکننده میتواند با سرکوب کردن این رفلکسها، امکان کنترل حرکات ارادی را فراهم کند.
ارتباط با عقدههای قاعدهای
- عقدههای قاعدهای نواحی از مغز هستند که در کنترل حرکات پیچیده و هماهنگ نقش دارند.
- فیبرهایی از نوار سرکوبکننده به عقدههای قاعدهای ارسال میشوند تا آنها را در تنظیم و کنترل دقیق حرکات و رفلکسها یاری کنند.
نتیجهگیری
- نوار سرکوبکننده ناحیهای در لبه قدامی شکنج پیش مرکزی است که میتواند رفلکسهای کششی را سرکوب کرده و به کنترل حرکات ارادی کمک کند.
- هم چنین این ناحیه با ارسال سیگنال به عقدههای قاعدهای در تنظیم و مهار حرکات نقش دارد.
برداشتن قشر مغز
در اینجا به یک وضعیت خاص به نام بیقشری دکورتیکیشن (Decortication) اشاره شده است که نتیجه آسیب به قشر مغز است. این وضعیت با تغییرات خاص در حرکات اندامها مانند خم شدن اندامهای فوقانی و تشدید فعالیت بازکننده در اندامهای تحتانی مشخص میشود. در ادامه توضیحاتی بیشتر در این مورد ارائه میشود:
بیقشری دکورتیکیشن (Decortication)
- بیقشری دکورتیکیشن به حالتی گفته میشود که در آن قشر مغز آسیب میبیند یا قطع میشود. این آسیب معمولاً منجر به تغییرات در کنترل حرکات ارادی و رفتار حرکتی میشود.
- در این وضعیت، حرکات اندامها به صورتی غیرارادی و تغییر یافته مشاهده میشود.
ویژگیهای دکورتیکیشن
- خم شدن اندامهای فوقانی (Flexion of Upper Limbs):
- یکی از ویژگیهای این حالت، خم شدن اندامهای فوقانی (دستها) از ناحیه آرنج است. این خم شدن به علت اثر تحریکی مسیر قرمزی نخاعی (Rubrospinal Tract) بر روی عضلات فلکسور (خمکننده) در اندامهای فوقانی ایجاد میشود.
- تشدید فعالیت بازکننده در اندامهای تحتانی (Extensor Hyperactivity in Lower Limbs):
- در عین حال، تشدید فعالیت بازکننده در اندامهای تحتانی مشاهده میشود که ناشی از تغییرات مشابهی است که در بیمخی میان کالیکولوسی (Midcollicular Decerebration) مشاهده میشود.
- در این وضعیت، عضلات بازکننده اندامهای تحتانی به طور غیرطبیعی دچار انقباض میشوند.
توضیح مکانیزمها
- اثر تحریکی راه قرمزی نخاعی در خم شدن اندامهای فوقانی به این معناست که مسیر قرمزی نخاعی (که در ساقه مغز واقع شده است) بر عضلات فلکسور تأثیر میگذارد و موجب خم شدن اندامهای فوقانی میشود.
- تشدید فعالیت بازکننده در اندامهای تحتانی در دکورتیکیشن ممکن است مشابه با وضعیت بیمخی میان کالیکولوسی باشد، که در آن غلبه بر اثرات تحریکی از مسیرهای حسی به مسیر مشبکی نخاعی باعث تشدید فعالیت عضلات بازکننده در اندامهای تحتانی میشود.
نتیجهگیری
- بیقشری دکورتیکیشن به حالتی گفته میشود که در آن قشر مغز دچار آسیب شده و این امر منجر به خم شدن اندامهای فوقانی و تشدید فعالیت بازکننده در اندامهای تحتانی میشود.
- این وضعیت ناشی از تغییرات در مسیرهای عصبی تحریکی مانند راه قرمزی نخاعی و مشابه با تغییرات ناشی از بیمخی میان کولیکولوسی است.