سیستم عصبی مرکزی: یک مرور کلی؛ فصل ششم کتاب نوروآناتومی بالینی
کتاب الکترونیکی «پرسشهای چند گزینهای علوم اعصاب شامل تمامیمباحث نوروآناتومی»
انتشارات: موسسه آموزشی تالیفی ارشدان
تعداد صفحه: ۸۴
این کتاب شامل تمامیپرسشهای نوروآناتومیدکتری علوم اعصاب از سال ۱۳۸۷ تا سال ۱۴۰۰ همراه پاسخ کلیدی پرسشها
آزمون شامل ۲۵ پرسش است.
Chapter 6. Central Nervous System: an Overview
سیستم عصبی مرکزی (CNS) متشکل از مغز و نخاع است که به ترتیب در حفره جمجمه و کانال مهره قرار دارند (شکل ۶.۱).
شکل. ۶.۱ نمای ساژیتال MRI از جمجمه، مغز و بخش جمجمه نخاع.
CNS ظریف به خوبی محافظت میشود زیرا توسط جمجمه و کانال مهرهها و مننژها محصور شده است و در مایع مغزی نخاعی (CSF) حمام میشود.
از نظر ساختاری، مغز و نخاع از ماده خاکستری و سفید تشکیل شده است. بنابراین، بخشهایی از طریق CNS دارای مناطق خاکستری و سفید هستند.
ماده خاکستری از اجسام سلولهای عصبی و دندریتها تشکیل شده است و ماده سفید عمدتاً از رشتههای عصبی میلین دار تشکیل شده است.
نکته: هم ماده خاکستری و هم ماده سفید حاوی نوروگلیا و عروق خونی هستند.
در مغز (به جز ساقه مغز)، ماده خاکستری در حاشیه و ماده سفید در مرکز وجود دارد. برخلاف آن، در نخاع ماده خاکستری در مرکز و ماده سفید در حاشیه وجود دارد.
مغز
مغز بخشی از CNS است که در حفره جمجمه قرار دارد.
وظایف مغز به شرح زیر است:
• اطلاعات را از تنه و اندامها عمدتاً از طریق اتصالاتش با نخاع دریافت کرده و کنترل میکند.
• اطلاعات را از طریق اعصاب جمجمه ای دریافت میکند و فعالیتهای ساختارهای سر و گردن را کنترل میکند.
• تجارب را جذب میکند، لازمه فرآیندهای ذهنی بالاتر مانند حافظه، یادگیری و هوش.
• همچنین مسئول شخصیت، افکار و آرزوهای فرد است.
افلاطون (۴۲۷ قبل از میلاد) از مغز به عنوان “عالیترین قسمت بدن” یاد میکند.
مغز بالغ حدود یک پنجاهم وزن بدن را تشکیل میدهد و وزن آن در مردان ۱۴۰۰ گرم و در زنان ۱۲۰۰ گرم است. از شش بخش اصلی تشکیل شده است: (الف) مخ، (ب) دیانسفالون، (ج) مغز میانی، (د) پونز، (ه) بصل النخاع، و (f) مخچه (شکل ۶.۲).
شکل. ۶.۲ نمودار بخشهایی از سیستم عصبی مرکزی را نشان میدهد. دیانسفالون دیده نمیشود. دمگلهای مخچه فوقانی، میانی و تحتانی که مخچه را با مغز میانی، پونز و بصل النخاع متصل میکند به صورت شماتیک نشان داده شده است.
مغز میانی، پونز و بصل النخاع در مجموع ساقه مغز را تشکیل میدهند.
شکل ۶.۳ جنبه فوق جانبی مغز را که در تشریح دیده میشود نشان میدهد.
شکل. ۶.۳ سطح فوق جانبی مغز (نمای جانبی سمت چپ) همانطور که در تشریح دیده میشود.
مغز
مخ بزرگترین بخش مغز است. از دو نیمکره بزرگ (نیمکره چپ و راست مغز) تشکیل شده است که حفرههای جمجمه قدامیو میانی و ناحیه فوقانی حفره جمجمه خلفی را اشغال میکنند.
هر نیمکره مغزی از یک لایه سطحی ماده خاکستری به نام قشر مغز و یک هسته مرکزی ماده سفید تشکیل شده است. در قسمت پایه دومی، تودههای بزرگی از ماده خاکستری وجود دارد که به عنوان هستههای قاعده/گانگلیون شناخته میشوند (شکل ۶.۴).
شکل. ۶.۴ یک بخش تاجی از نیمکره مغز که لایه سطحی ماده خاکستری (قشر مغز)، هسته مرکزی ماده سفید و هستههای قاعدهای را نشان میدهد.
این دو نیمکره تا حدی توسط یک شکاف طولی میانی عمیق به نام شیاری طولی مغزی از یکدیگر جدا میشوند. یک کمیسور عظیم، جسم پینه ای، که الیاف آن نواحی قشر مربوطه دو نیمکره مغز را به هم متصل میکند، در کف شکاف قرار دارد.
سطح نیمکره مغز پیچیده است، یعنی دارای یک سری ارتفاعات، شکنج، که توسط فرورفتگیهای کم عمق، شیارها یا شیارهای عمیق به نام شکاف از هم جدا شده است (شکل ۶.۳).
یک شیار مرکزی که به سمت پایین و جلو از مرز فوق داخلی به سمت شیار جانبی میرود تقریباً در میانه راه در طول نیمکره قرار دارد.
تفاوتهای فردی در ظاهر شیارها و شکافها وجود دارد، اما برخی از شیارها در موقعیت و ظاهر خود ثابت هستند و به عنوان یک نقطه عطف مهم عمل میکنند.
سطح فوق جانبی هر نیمکره مغزی به چهار لوب تقسیم میشود که نام آنها از استخوانهای جمجمه پوشانده شده است (شکل ۶.۵):
شکل. ۶.۵ سطح فوق جانبی مغز. به مرزبندی لوبها در سطح فوق جانبی نیمکره مغز توجه کنید.
• لوب فرونتال در جلوی شیار مرکزی و بالای شیار جانبی قرار دارد.
• لوب جداری در خلف شیار مرکزی و بالای شیار جانبی قرار دارد.
• لوب اکسیپیتال پشت خطی است که از شیار آهیتو-اکسیپیتال تا ناچ پیش پس سری امتداد دارد.
• لوب تمپورال در زیر شیار جانبی و در جلوی شکاف جداری-پس سری قرار دارد.
لوب فرونتال برای عملکردهای حرکتی ارادی، انگیزه، پرخاشگری، احساسات، تأثیر، انگیزه و آگاهی از خود مهم است.
لوب جداری مرکز اصلی دریافت و ارزیابی تمام اطلاعات حسی به جز بویایی، شنوایی و بینایی است.
لوب اکسیپیتال مسئول دریافت و ادغام ورودی بینایی است.
لوب تمپورال ورودی را برای بویایی و شنوایی دریافت و ارزیابی میکند و نقش مهمیدر حافظه ایفا میکند.
توجه: در اعماق شیار جانبی یک بخش غوطهور از قشر مغز قرار دارد، اینسولا که اغلب به عنوان لوب پنجم یا لوب مرکزی شناخته میشود.
به اصطلاح لوب لیمبیک یک منطقه مرزی مرکب (لیمبوس = مرز) بین تلنسفالون و دیانسفالون است. تا حدودی حلقه ای شکل است. این با غرایز اساسی بقا مرتبط است، یعنی. بدست آوردن غذا و آب و تولید مثل. توانایی ذخیره و بازیابی اطلاعات را فراهم میکند و به ویژه برای حافظه کوتاه مدت مهم است.
سطح داخلی نیمکره مغزی در بخش ساژیتال مغز مشاهده میشود و تعدادی از ویژگیها را همانطور که در شکل ۶.۶ نشان داده شده است نشان میدهد.
شکل. ۶.۶ بخش ساژیتال میانه مغز.
سطح تحتانی نیمکره مغزی ناهموار است و سطوح مداری و تنتوری را نشان میدهد.
گانگلیونها/هستههای قاعده ای
عقدههای قاعده ای تودههای زیر قشری ماده خاکستری هستند که در هسته سفید هر نیمکره مغز قرار دارند.
عقدههای قاعده ای شامل هسته عدسی شکل، هسته دمی، کلاستروم و بدن آمیگدال است (شکل ۶.۴).
در طول توسعه اتصالات بین قشر مغز و ساقه مغز، دستههای الیاف، که به عنوان کپسول داخلی همگرا میشوند، تا حدی جسم مخطط را به یک هسته دمیمیانی و یک هسته عدسی شکل جانبی تقسیم میکنند. بین کپسول داخلی و قشر مغز، رشتههای عصبی به عنوان تاج رادیاتا از هم جدا میشوند.
از نظر عملکردی، عقدههای پایه شامل هسته زیر تالاموس دیانسفالون، و ماده سیاه و هسته قرمز مغز میانی هستند.
عقدههای قاعده ای بر کیفیت عملکرد حرکتی تأثیر میگذارند و گاهی اوقات هستههای خارج هرمی نامیده میشوند.
اثر اصلی عقدههای پایه کاهش تون عضلانی و مهار فعالیت عضلانی ناخواسته است.
دیانسفالون
دیانسفالون بخشی از مغز بین مخ و ساقه مغز است. اجزای اصلی آن عبارتند از: (الف) دو تالاموس، (ب) هیپوتالاموس، (ج) متاتالاموس، (د) اپیتالاموس، و (ه) ساب تالاموس.
تالاموس
دو تالامیبا اختلاف بزرگترین توده دیانسفالون را تشکیل میدهند و توسط حفرهای از بطن سوم از یکدیگر جدا میشوند و توسط یک چسبندگی بین تالاموسی به یکدیگر متصل میشوند. هر تالاموس یک توده بیضی شکل بزرگ از هسته است که هنگام بالا رفتن به نیمکره مغزی به طور مایل در سراسر مسیر دمگل مغز قرار دارد. این یک ایستگاه رله عالی برای تمام تکانههای حسی به جز بویایی است و از احساسات خام مانند درد و لمس قدردانی میکند. نورونهای تالاموس برآمدگیها را به ناحیه حسی قشر مغز میفرستند.
تالاموس همچنین عملکردهای حرکتی را یکپارچه میکند و تکانهها را از مخچه و جسم مخطط به ناحیه حرکتی قشر مخ منتقل میکند. ارتباط تالاموس با سیستم لیمبیک بر خلق و خو، رفتار و حافظه تأثیر میگذارد.
هیپوتالاموس
هیپوتالاموس تحتانی ترین بخش دیانسفالون است و حاوی چندین هسته کوچک و مجاری عصبی است. برجسته ترین هستهها به نام اجسام پستاندار به صورت ارتفاعات گرد در قاعده مغز در ناحیه حفره بین ساقه ای ظاهر میشوند.
هیپوتالاموس فعالیت احشایی را از طریق سیستم عصبی خودمختار و فعالیت هورمونی را از طریق هیپوفیز مغزی تنظیم میکند.
متاتالاموس
متاتالاموس از دو جسم گنبدی میانی و جانبی تشکیل شده است که از سطح خلفی – تحتانی تالاموس بیرون زده است.
اجسام ژنیکوله داخلی و جانبی به ترتیب ایستگاههای رله حواس ویژه شنوایی و بینایی را تشکیل میدهند.
اپیتالاموس
اپی تالاموس ناحیه کوچکی از دیانسفالون است که در خلفی بالاتر از تالاموس قرار دارد. از غده صنوبری و هستههابنولار تشکیل شده است. غده صنوبری از طریق ترشح آن یعنی ملاتونین نقش مهمیدر کنترل شروع بلوغ دارد. کاهش ترشح پینه آل بلوغ را تسریع میکند. غده صنوبری نیز در چرخه خواب و بیداری نقش دارد.
هستههابنولار دارای اتصالات بویایی و لیمبیک هستند. آنها تحت تأثیر بو قرار میگیرند و در واکنشهای عاطفی و احشایی به بوها نقش دارند.
ساب تالاموس
ساب تالاموس ناحیه کوچکی از دیانسفالون است که بین تالاموس و مغز میانی قرار دارد. این شامل چندین دستگاه عصبی و هستههای زیر تالاموس است که با عقدههای پایه مرتبط هستند و در کنترل عملکردهای حرکتی نقش دارند.
مغز میانی
مغز میانی کوچکترین بخش ساقه مغز است (شکل ۶.۷). این فقط برتر از پونز است و حاوی هستههای IIIrd (oculomotor)، IVth (trochlear) و Vth (سه قلو) اعصاب جمجمه ای است.
شکل. ۶.۷ مقاطع عرضی از طریق سه جزء ساقه مغز.
مغز میانی توسط قنات مغزی عبور میکند. قسمت پشتی قنات، تکتوم نامیده میشود و از چهار ارتفاع سطحی تشکیل شده است، corpora quadrigemina (شامل دو کولیکولی فوقانی و دو کولیکولی تحتانی). کولیکولهای فوقانی و تحتانی به ترتیب تکانههای بینایی و شنوایی دریافت میکنند و به رفلکسهای مربوط به این حواس مربوط میشوند. قسمت شکمیقنات به دو نیمه راست و چپ یعنی دمگلهای مغزی تقسیم میشود. هر دمگل مغزی از یک قسمت مرکزی تشکیل شده است، یعنی تگ منتوم که به صورت شکمیاز crus cerebri توسط توده ای از ماده خاکستری رنگدانه به نام substantia nigra جدا میشود.
crus cerebri به صورت همان طرف با کپسول داخلی بالا ادامه مییابد و حاوی الیاف نزولی از قشر مغز به ساقه مغز و نخاع است. فضای بین دو crura را حفره بین ساقه ای مینامند.
تگمنتوم عمدتاً از مسیرهای صعودی از نخاع تا تالاموس تشکیل شده است و شامل دو هسته بزرگ سیگاری شکل است که هستههای قرمز نامیده میشوند. در مقطع عرضی هستههای قرمز به صورت تودههای بیضی شکل از ماده خاکستری مایل به صورتی ظاهر میشوند.
هستههای قرمز به تنظیم ناخودآگاه و هماهنگی فعالیتهای حرکتی کمک میکنند.
پونز (= پل)
پونز قسمت میانی بزرگ ساقه مغز است. در بالا با مغز میانی و در پایین با بصل النخاع پیوسته است. این نام به این دلیل است که با فیبرهای عرضی خود که دمگلهای مخچه میانی را تشکیل میدهد، پل وسیعی را بین دو نیمکره مخچه تشکیل میدهد.شیار میانی عمودی در سمت شکمیخود در شریان بازیلار قرار میگیرد و بنابراین به آن شیار بازیلار میگویند.
در بخش عرضی (شکل ۶.۷) حوضها از یک ناحیه شکمیبزرگ و یک ناحیه پشتی کوچکتر تشکیل شده است.
بخش شکمیشامل تعداد زیادی هسته، هستههای پونتین و دستههای طولی الیاف نزولی دستگاه هرمیاست. هستههای پونتین اطلاعات را از مخ به مخچه (مسیر کورتیکو-پنتو- مخچه) منتقل میکنند.
قسمت پشتی یا تگمنتوم پونز شامل خواب و مراکز تنفسی مهم پونتین است. مرکز تنفسی پونتین با مرکز تنفسی در مدولا کار میکند تا به کنترل حرکات تنفسی کمک کند.
بصل النخاع
بصل النخاع قسمت پایینی ساقه مغز است و در قسمت پایینی با نخاع در سوراخ مگنوم پیوسته است.
در قسمت شکمیبصل النخاع، دو برجستگی هرمیشکل وجود دارد، یکی در دو طرف صفحه میانی به نام هرم. این ارتفاعات توسط فیبرهای نزولی مجاری قشر نخاعی درگیر در کنترل آگاهانه عضلات اسکلتی ایجاد میشود. در کنار اهرام دو ارتفاع بیضی شکل گرد وجود دارد که زیتون نامیده میشود که حاوی هستههای زیتونی تحتانی است. پشتی هر زیتون یک دمگل مخچه تحتانی است (شکل ۶.۷).
در بعد پشتی، بصل النخاع دارای غدههای میخی و گراسیلی است که توسط هستههایی با نام مشابه در دو طرف صفحه میانی ایجاد میشوند.
مدولا شامل مراکز مختلف حیاتی خودمختار است که مسئول چندین رفلکس هستند، مانند مواردی که در تنظیم ضربان قلب، قطر رگ خونی، تنفس، بلع، استفراغ، سرفه و عطسه نقش دارند.
مخچه (= مغز کوچک)
مخچه از پشت به سمت پونز و مدولا قرار دارد و از دو نیمکره جانبی، نیمکرههای مخچه و یک قسمت کرم مانند میانی به نام ورمیس تشکیل شده است. به ترتیب توسط دمگلهای مخچه فوقانی، میانی و تحتانی به مغز میانی، پونز و مدولا متصل میشود. سطح مخچه دارای برجستگیهای عرضی باریکی به نام برگ (در برشهای برگ مانند) است که توسط شکافهای عمیق از هم جدا شده اند.
از نظر عملکردی، مخچه عمدتاً به کنترل غیرارادی فعالیتهای حرکتی جسمانی مربوط میشود که برای حفظ تعادل، تون عضلانی و وضعیت بدن ضروری است.
پایه مغز
قاعده مغز همانطور که در تشریح دیده میشود در شکل ۶.۸ نشان داده شده است. قاعده مغز این موارد را نشان میدهد: (الف) سطوح اوربیتال و تنتوری لوبهای فرونتال و تمپورال هر دو نیمکره مغز، (ب) حفره بین ساقه ای، (ج) جنبههای شکمیمغز میانی، پونز، بصل النخاع و مخچه، و (د)) چسبندگی سطحی اعصاب جمجمه ای (شکل ۶.۹).
شکل. ۶.۸ پایه مغز. مغز میانی که بین پونز و هیپوتالاموس قرار دارد دیده نمیشود.
شکل. ۶.۹ قاعده (جنبه تحتانی) مغز. (منبع: سینگ ویشرام. آناتومیسر، گردن و مغز. دهلی نو: الزویر، ۲۰۰۹.)
حفره بین ساقه ای و اتصالات سطحی اعصاب جمجمه به طور خلاصه شرح داده شده است.
حفره بین ساقه ای (شکل ۶.۱۰)
حفره بین ساقه ای یک فضای لوزی شکل است که از دو طرف توسط crus cerebri دمگلهای مغزی، از جلو توسط کیاسما بینایی و مجاری بینایی محدود شده است. و پس از آن توسط پونز. حفره بین ساقه ای شامل: (الف) یک ناحیه برآمده از ماده خاکستری که در جلوی اجسام پستاندار قرار دارد به نام tuber cinereum، (ب) دو جسم کروی کوچک به نام اجسام پستانی، (ج) یک ساقه باریک که هیپوفیزیس سربری را به غده سینرئوم متصل میکند. اینفاندیبولوم نامیده میشود، (د) ماده سوراخدار خلفی، که لایهای از ماده خاکستری در زاویه بین crus cerebri است و توسط شاخههای مرکزی شریانهای مغزی خلفی سوراخ میشود، و (ه) عصب چشمیحرکتی که بلافاصله از پشت داخلی به سمت مربوطه خارج میشود. crus
شکل. ۶.۱۰ مرزها و محتویات حفره بین ساقه ای.
تقسیمات و عملکردهای مغز در جدول ۶.۱ خلاصه شده است.
جدول ۶.۱
تقسیمات و عملکردهای مغز
منطقه مغز | تابع |
مغز | ادراک آگاهانه از روشهای حسی، فعالیت حرکتی آگاهانه، شناخت، * و غیره. |
• عقدههای قاعده ای | کنترل فعالیت عضلانی و وضعیت بدن. تا حد زیادی از حرکت ناخواسته جلوگیری میکند |
• سیستم لیمبیک | پاسخ خودکار به بو، احساسات، خلق و خو، حافظه اخیر و غیره. |
دیانسفالون | |
• تالاموس | مرکز رله حسی اصلی؛ بر خلق و خو و حرکت تأثیر میگذارد |
• هیپوتالاموس | مرکز کنترل اصلی برای حفظ هموستاز و تنظیم عملکرد غدد درون ریز |
• ساب تالاموس | مرتبط با عقدههای پایه و کمک به هماهنگی عملکردهای حرکتی |
• اپیتالاموس | چرخه خواب و بیداری، بو |
ساقه مغز | حاوی مجاری عصبی صعودی و نزولی است، هستههای تمام اعصاب جمجمه به جز 1st و Ilnd را در خود جای داده است. |
• مغز میانی | مراکز رفلکس بینایی و شنوایی |
• پونز | مرکز رله بین مخ و مخچه، خانه مرکز خواب |
• مدولا | مرکز چندین رفلکس اتونوم حیاتی، به عنوان مثال. ضربان قلب، تنفس، بلع و استفراغ |
مخچه | کنترل حرکت و تون عضلات؛ میزان حرکت عمدی را تنظیم میکند |
* شناخت – کارکردهای فکری یا روشهای شناخت و تفکر شامل فرآیندهای ادراک، تصور، یادآوری، استدلال و قضاوت.
چسبندگی سطحی اعصاب جمجمه ای
تمام ۱۲ جفت اعصاب جمجمه ای در قسمت شکمیمغز متصل هستند به جز جفت چهارم (اعصاب تروکلر) که در قسمت پشتی متصل هستند.
هر عصب جمجمه ای با اتصال سطحی خود وارد سطح مغز میشود یا از آن خارج میشود و الیافی که در آن وجود دارد یا از (الیاف وابران یا حرکتی) ناشی میشوند یا به هسته (الیاف آوران یا حسی) درون مغز ختم میشوند.
دو جفت اول به مغز جلویی متصل میشوند. سوم و چهارم به مغز میانی. پنجم به پونز، و بقیه به بصل النخاع. عصب جمجمه ای یازدهم نیز از قسمت فوقانی نخاع ریشه دریافت میکند.
سایتهای پیوست
• اعصاب بویایی. در هر طرف حدود ۲۰ عصب بویایی وجود دارد. آنها از اپیتلیوم بویایی حفره بینی ناشی میشوند و از صفحه کریبریفرم اتموئید عبور میکنند و به پیاز بویایی که روی سطح مداری لوب فرونتال قرار دارد ختم میشوند. آنها آنقدر ظریف هستند که وقتی مغز از حفره جمجمه خارج میشود اثری از آنها روی پیاز بویایی دیده نمیشود.
• عصب بینایی. این یک عصب استوانه ای ضخیم است که از شبکیه بیرون میآید و به زاویه قدامیجانبی کیاسما بینایی میپیوندد.
• عصب چشمی. از شیار سمت داخلی پدانکل مغزی در قسمت خلفی حفره بین پدانکولار خارج میشود.
• عصب تروکلر. این یک عصب باریک است که در قسمت پشتی مغز میانی، در کنار صفحه میانی ظاهر میشود. دور قسمت جانبی مغز میانی به سمت حفره بین ساقه ای که بلافاصله بالاتر از پونز قرار دارد میپیچد.
• عصب سه قلو. این عصب بزرگترین عصب جمجمهای است و به وسیله دو ریشه به محل اتصال پونز و ساقه مخچه میانی متصل است: یک ریشه بزرگ حسی جانبی و یک ریشه حرکتی داخلی کوچک.
• عصب ابداکنت. در مرز پایینی حوضچهها، در مقابل انتهای بالایی هرم ظاهر میشود.
• عصب صورت. در مرز تحتانی پونز در کنار عصب ابداکنت توسط دو ریشه ظاهر میشود: یک ریشه حرکتی میانی ضخیم و یک ریشه حسی جانبی باریک به نام nervus intermedius.
• عصب دهلیزی. این عصب از دو عصب دهلیزی و حلزونی تشکیل شده است که در زاویه مخچه متصل میشوند. عصب حلزون در خلف پدانکل مخچه تحتانی و دهلیزی قدامیآن قرار دارد.
• عصب گلوفارنکس. از طریق تعداد ریشه از شیار بین زیتون و دمگل مخچه تحتانی خارج میشود.
• عصب واگ. همچنین با تعداد ریشهچهها از شیار بین زیتون و دمگل مخچه تحتانی در زیر ریشههای عصب گلوسوفارنجئال خارج میشود.
• عصب جانبی. دارای دو قسمت جمجمه و ستون فقرات است. قسمت جمجمه بر حسب تعداد ریشه از بصل النخاع زیر ریشههای عصب واگ خارج میشود و به قسمت نخاعی متصل میشود که ریشههای آن به پنج بخش فوقانی ستون فقرات گردنی متصل است.
• عصب هیپوگلوسال. توسط یک ردیف ریشه از یک شیار بین هرم و زیتون به وجود میآید.
نخاع
طناب نخاعی قسمت تحتانی استوانه ای دراز CNS است که دو سوم بالای کانال مهره را اشغال میکند. به صورت منقاری با بصل النخاع در فورامن مگنوم پیوسته است و به صورت دمیبه صورت مخروط مدولاریس مخروطی، در سطح مرز پایینی مهره اول کمری (L1) به پایان میرسد.
منشأ ۳۱ جفت اعصاب نخاعی است. ناحیه مبدا یک جفت اعصاب نخاعی قطعه ستون فقرات نامیده میشود.
نخاع دارای ماده خاکستری مرکزی و ماده سفید محیطی است. در مقطع عرضی، ماده خاکستری شکل H نامنظم دارد و تا حدودی شبیه یک پروانه است (شکل ۶.۱۱) با دو شاخ قدامی، دو شاخ خلفی و یک شکاف خاکستری حاوی یک کانال مرکزی. در قفسه سینه و دو بخش فوقانی کمر نیز شاخهای جانبی وجود دارد زیرا این بخشهای نخاع با سیستم عصبی خودمختار مرتبط هستند.
شکل. ۶.۱۱ برش عرضی نخاع در سطح بخشهای قفسه سینه.
در نمای سه بعدی ماده خاکستری یک قطعه ستون فقرات، شاخها به صورت ستونهای عمودی بلند ظاهر میشوند (شکل ۶.۱۲) از این رو امروزه به آنها ستونهای خاکستری میگویند. با این حال، اصطلاح “شاخ” هنوز به طور مکرر در متون فیزیولوژی و پزشکی استفاده میشود.
شکل. ۶.۱۲ نمای سه بعدی از ماده خاکستری یک قطعه ستون فقرات.
در هر نیمه از نخاع، ماده سفید به ستونهای سفید قدامی، جانبی و خلفی یا فونیکولی تقسیم میشود.
هر فونیکولوس به فاسیکول یا مجاری عصبی تقسیم میشود. فیبرهای عصبی مجزا که پتانسیل عمل را به سمت (صعودی) یا از (نزولی) مغز حمل میکنند، معمولاً با هم گروه میشوند تا فاسیکول / مجاری را تشکیل دهند.
طناب نخاعی برای عملکرد کلی سیستم عصبی بسیار مهم است. این پیوند ارتباطی بین مغز و سیستم عصبی محیطی زیر سر را تشکیل میدهد و اطلاعات دریافتی را یکپارچه میکند و از طریق مکانیسمهای بازتابی پاسخهایی را تولید میکند.
سیستم بطنی و CSF در CNS
چهار بطن مغز وجود دارد (شکل ۶.۱۳): دو بطن جانبی، یک بطن سوم و یک بطن چهارم.
شکل. ۶.۱۳ بطنهای مغز.
دو بطن جانبی، یکی در هر نیمکره مغز، بزرگترین جزء سیستم بطنی را تشکیل میدهند.
آنها بخش قابل توجه:ی از نیمکره مغز را اشغال کرده اند و توسط سپتوم پلوسیدوم از یکدیگر جدا میشوند که بین جسم پینه ای و فورنکس امتداد مییابد (شکل ۶.۶). بطن سوم یک حفره باریک شکاف مانند دیانسفالون است. دو بطن جانبی از طریق سوراخ بین بطنی (مونرو) به بطن سوم متصل میشوند. بطن سوم از طریق قنات مغزی مغز میانی به بطن چهارم، حفره ای در مغز عقبی ارتباط برقرار میکند. بطن چهارم به نوبه خود با کانال مرکزی نخاع پیوسته است. کانال مرکزی دارای یک اتساع کوچک در انتهای تحتانی خود، بطن انتهایی است.
مایع مغزی نخاعی در بطنها توسط شبکههای مشیمیه تشکیل میشود و از طریق روزنههای سقف بطن چهارم به فضای زیر عنکبوتیه اطراف مغز و نخاع میگذرد.
مننژها و CSF
مغز و نخاع توسط سه غشای محافظ به نام مننژ احاطه شده اند. از درون به بیرون اینها عبارتند از: (الف) پیا ماتر، (ب) ماده عنکبوتیه، و (ج) سخت شامه.
فضای زیر عنکبوتیه بین پیا و ماده عنکبوتیه حاوی مایع مغزی نخاعی (CSF) و شریانهای اصلی است.
هم بستگی کلینیکی
اختلالات سیستم عصبی مرکزی
• مولتیپل اسکلروزیس: یک اختلال ناتوان کننده و دژنراتیو با علت ناشناخته است. مولتیپل اسکلروزیس با دمیلیناسیون چند کانونی در سراسر ماده سفید CNS مشخص میشود.
• اختلال تشنج (صرع): با انقباضات اپیزودیک، ناگهانی، شدید و غیرارادی گروهی از ماهیچهها که در نتیجه تخلیه بیش از حد نورونهای مغزی ایجاد میشود، مشخص میشود.
• مننژیت: التهاب مننژها ناشی از باکتری و ویروس است.
• آنسفالیت: التهاب مغز و نخاع که مننژها را نیز درگیر میکند.
• ضایعات اشغالگر فضا: ضایعه فضایی، رشد غیر طبیعی بافت عصبی یا غیر عصبی در داخل حفره جمجمه است که ممکن است اولیه یا ثانویه باشد (سرطان متاستاتیک).
• فتق مغز: فتق مغز به دلیل افزایش فشار داخل جمجمه ای ایجاد میشود که توسط یک ضایعه اشغال کننده فضا مانند تومور ایجاد میشود. انواع مختلف فتق مغزی عبارتند از (شکل ۶.۱۴):
شکل. ۶.۱۴ انواع فتق مغزی: (۱) فتق شکنج سینگولات، (۲) فتق تنتوریال جانبی (فتق زمانی uncus)، (۳) فتق تنتوریال مرکزی، (۴) فتق لوزه مخچه، و (۵) فتق بافت مغز از طریق نقص کرانیوتومیاقتباس از: سینگ، ویشرام. آناتومیبالینی و جراحی، ویرایش دوم. دهلی نو: الزویر; ۲۰۰۷.
– فتق شکنج سینگولات (فتق ساب فالسین)، در زیر فالک سربری رخ میدهد.
– فتق ترانستنتوریال (آنکال)، فتق لبه میانی لوب تمپورال (uncus) از طریق شکاف تنتوریال است.
– فتق تنتوریال مرکزی، جابجایی عمودی ساقه مغز و دی انسفال از طریق شکاف چانگی است.
– فتق لوزه، بیرون زدگی لوزه مخچه از سوراخ مگنوم است. فتق از طریق نقص جمجمه ممکن است رخ دهد.
• حوادث عروقی مغز (سکته مغزی): این یک نقص عصبی کانونی ناگهانی است که در نتیجه اختلال در گردش خون مغز ایجاد میشود. این بیماری با یک بیماری قلبی عروقی مانند ترومبوز، آمبولی یا خونریزی همراه است که باعث اختلال در گردش خون میشود.
مشکلات بالینی
۱. توضیح دهید که چرا افراد مسن اغلب نشان میدهند: (الف) پاسخ آهسته به محرکهای مختلف، (ب) کاهش درک حسی، (ج) کاهش در مهارتهای حل مسئله، و (د) کاهش کارایی برای حافظه اخیر.
۲. چرا بیمارانی که از ضایعات فضایی در جمجمه رنج میبرند، یعنی. تومور، هماتوم و آبسه، معمولا از سردرد و استفراغ شدید شکایت دارند؟
۳. آسیب مغزی کودتا چیست و چگونه رخ میدهد؟
۴. چه صدماتی ممکن است در تصادف با موتورسیکلت به مغز وارد شود، استفاده از کلاه ایمنی چگونه به پیشگیری یا به حداقل رساندن چنین صدماتی به مغز کمک میکند؟
۵. توضیح دهید که چگونه آسیب طناب نخاعی در ناحیه گردن بالاتر از سطح بخش سوم ستون فقرات میتواند باعث مرگ ناگهانی شود.
۶. پنج مورد از شایع ترین تومورهای مغزی کدامند؟
حل مشکلات بالینی
۱. این تغییرات به دلیل کاهش تعداد نورونهای مغزی به میزان ۱% در سال با شروع ۵۰ سالگی اتفاق میافتد. با این حال، اگر مغز فعال نگه داشته شود، نورونهای مغزی ذخیره ممکن است شروع چنین علائمیرا به تاخیر بیندازند.
۲. از آنجایی که جمجمه یک محفظه سفت و سخت با حجم ثابت است، ضایعات فضایی به حجم طبیعی محتویات داخل جمجمه اضافه میشوند و باعث افزایش فشار داخل جمجمه میشوند. سردرد شدید به دلیل کشش سختشکمه و استفراغ به دلیل تحریک «مرکز استفراغ» در ساقه مغز به دلیل افزایش فشار داخل جمجمه رخ میدهد.
۳. آسیب کودتا به مغز آسیبی است به قطب مغز در مقابل سمت ضربه. سر آزادانه روی گردن متحرک است و مغز در مایع مغزی نخاعی درون جمجمه شناور است. بنابراین وقتی سر به طور ناگهانی و با نیروی زیاد به پشت یا جلو ضربه میزند، مغز در جهت مخالف جابه جا میشود و به استخوانهای جمجمه آن طرف برخورد میکند و آسیب میبیند.
۴. مغز در مایع مغزی نخاعی درون جمجمه شناور است، به طوری که ضربه شدید به سر یا کاهش ناگهانی سرعت منجر به جابجایی مغز میشود. این ممکن است باعث خونریزی داخل جمجمه ای (به عنوان مثال خارج دورال، داخل مغزی، و غیره) شود که منجر به علائم فشار مانند بیهوشی، کما و غیره میشود. کلاه ایمنی با مهار ضربه به سر به محافظت از مغز کمک میکند و سرعت کاهش سرعت را کاهش میدهد. مغز
۵. مرگ ناگهانی به دلیل شوک نخاعی، و ایست تنفسی به دنبال فلج دیافراگم و عضلات بین دنده ای رخ میدهد. از آنجایی که ضایعه بالاتر از مبدأ اعصاب فرنیک (C3، ۴ و ۵) است که تامین کننده دیافراگم و اعصاب بین دنده ای (از بخشهای قفسه سینه) تامین کننده ماهیچههای بین دنده ای است.
۶. پنج تومور مغزی شایع به شرح زیر است:
الف) گلیوبلاستوما مولتی فرم: شایع ترین و کشنده ترین تومور مغزی است که از آستروسیتها منشأ میگیرد.
(ب) مننژیوم: این تومور دومین تومور شایع است و از مننژها (گرانولاسیون آراکنوئید) منشأ میگیرد.
(ج) شوانوما: از سلولهای شوان به وجود میآید.
د) اپاندیموم: از پوشش اپاندیمیمغز ناشی میشود.
(ه) مدولوبلاستوما: از سلولهای نورکتودرمیایجاد میشود.
در ادامه بخوانید:
در ادامه شرکت کنید:
در ادامه شرکت کنید:
در ادامه شرکت کنید:
در ادامه شرکت کنید:
Textbook of Clinical Neuroanatomy, 2 ed
Chapter 1. Development of the Nervous System
Chapter 2. Organization and Functions of the Nervous System
Chapter 3. Peripheral Nerves and Ganglia
Chapter 4. Receptors and Effectors
Chapter 5. Dermatomes and Muscular Activity
Chapter 6. Central Nervous System: an Overview
Chapter 7. Spinal Cord
Chapter 8. Brainstem
Chapter 9. Nuclei, Functional Components and Distribution of Cranial Nerves
Chapter 10. Cerebellum and Fourth Ventricle
Chapter 11. Diencephalon and Third Ventricle
Chapter 12. Cerebrum
Chapter 13. Basal Nuclei (Basal Ganglia)
Chapter 14. White Matter of the Cerebrum and Lateral Ventricles
Chapter 15. Blood Supply of the Brain
Chapter 16. Meninges And Cerebrospinal Fluid
Chapter 17. Somatic Motor and Sensory Pathways
Chapter 18. Special Senses and their Neural Pathways
Chapter 19. Reticular Formation and Limbic System
Chapter 20. Autonomic Nervous System