نورولوژی بالینی

هیدروسفالی با فشار طبیعی؛ درمان استاندارد طلایی پارکینسون


» بررسی بالینی اختلالات حرکتی با آقای دکتر محمد روحانی – بیمارستان رسول اکرم (ص) تهران
»» قسمت ششم

هیدروسفالی با فشار طبیعی

هیدروسفالی با فشار طبیعی (Normal Pressure Hydrocephalus یا NPH) یک اختلال عصبی است که ممکن است در ظاهر شبیه بیماری پارکینسون (Parkinson’s disease) باشد، اما تفاوت‌های بالینی مهمی با آن دارد و از جمله دمانس‌های قابل درمان (Treatable Dementias) محسوب می‌شود. شناسایی به‌موقع این بیماری اهمیت زیادی دارد، چرا که با درمان مناسب (مانند شانت‌گذاری)، بهبود قابل‌توجهی در عملکرد بیمار ایجاد می‌شود.

علائم بالینی NPH

سه علامت اصلی در بیماران مبتلا به NPH وجود دارد که به آن‌ها سه‌گانه آدامز (Adams triad) می‌گویند:

  1. اختلال راه رفتن (Gait disturbance):
    بیماران اغلب شکایت از ناتوانی در برداشتن پا از زمین دارند، حالتی که به آن مگنتیک گیت (Magnetic gait) یا راه‌رفتن آهن‌ربایی گفته می‌شود. به نظر می‌رسد پاهای بیمار به زمین چسبیده‌اند.

  2. اختلال کنترل ادرار (Urinary incontinence):
    این علامت معمولاً در مراحل بعدی ظاهر می‌شود و می‌تواند با بی‌اختیاری یا فوریت در دفع ادرار همراه باشد.

  3. زوال شناختی (Dementia-like cognitive decline)
    کاهش حافظه، کندی در تفکر و ضعف در برنامه‌ریزی از جمله علائم رایج هستند که ممکن است با آلزایمر یا سایر دمانس‌ها اشتباه گرفته شوند.

شباهت‌ها با پارکینسون

  • فریزینگ هنگام راه رفتن یا دور زدن (Freezing during gait turning): همانند بیماران پارکینسونی، افراد مبتلا به NPH نیز در هنگام چرخیدن یا تغییر مسیر، دچار فریز می‌شوند.

  • پارکینسونیسم پایین‌تنه‌ای (Lower body parkinsonism): برخلاف پارکینسون که معمولاً در اندام‌های فوقانی هم تظاهر دارد، در NPH، صورت و دست‌ها اغلب سالم‌اند و علائم حرکتی بیشتر در پاها دیده می‌شود. این حالت ممکن است به اشتباه به‌عنوان پارکینسون تشخیص داده شود.

تفاوت‌های NPH با پارکینسون

  • در NPH، ترمور (Tremor) کمتر دیده می‌شود، در حالی که ترمور استراحتی یکی از علائم مهم پارکینسون است.

  • بیماران NPH معمولاً پاسخ به داروهای پارکینسون مانند لوودوپا را ندارند.

  • علت زمینه‌ای در NPH اختلال در جذب مایع مغزی-نخاعی (CSF) و بزرگ شدن بطن‌های مغز است، در حالی که پارکینسون ناشی از کاهش دوپامین در گانگلیون‌های قاعده‌ای است.

  • تصویربرداری مغز در NPH اغلب بزرگی بطن‌ها را بدون افزایش فشار داخل جمجمه نشان می‌دهد، اما در پارکینسون معمولاً تصویربرداری طبیعی است.

نکته بالینی مهم برای کارورزان و پره‌انترن‌ها

اگر بیماری با اختلال راه رفتن، دمانس، و بی‌اختیاری ادرار مراجعه کند، حتماً باید NPH را در تشخیص افتراقی در نظر داشت، به‌ویژه اگر بیمار پارکینسونی به نظر برسد ولی علائم در اندام تحتانی متمرکز باشد (دوال بادی پارکینسونیسم). در این موارد، ممکن است تشخیص پارکینسون مطرح شود، اما در صورت عدم پاسخ به درمان و وجود یافته‌های تصویربرداری سازگار، باید به NPH مشکوک شد.

Magnetic Gait در بیماران NPH

در مورد بیماران مبتلا به NPH یا هیدروسفالی با فشار طبیعی، توصیف “پاها به زمین چسبیده‌اند” به نوع خاصی از راه‌رفتن اشاره دارد که در اصطلاح پزشکی به آن Magnetic Gait یا راه‌رفتن مغناطیسی گفته می‌شود.

در این نوع اختلال راه‌رفتن، بیمار هنگام راه رفتن طوری به‌نظر می‌رسد که پاهایش به زمین چسبیده‌اند و برای جدا کردن پاها از زمین باید تلاش زیادی کند. این حالت ناشی از اختلال در انتقال پیام‌های حرکتی از مغز به عضلات پاست، در نتیجه شروع حرکت (initiation of gait) مختل می‌شود. گاهی بیماران می‌گویند:
«احساس می‌کنم انگار پاهایم آهن‌ربا دارند و به زمین چسبیده‌اند.»

مقایسه با سایر اختلالات راه‌رفتن:

  • در پارکینسون هم تأخیر در شروع راه‌رفتن و freezing وجود دارد، اما قدم‌ها کوچک و کشیده‌اند.

  • در اختلال مخچه‌ای (Cerebellar gait)، راه‌رفتن با تلوتلو خوردن (ataxia) همراه است.

  • در اختلال حسی یا محیطی (Sensory ataxia)، بیمار با نگاه کردن به پاهای خود راه می‌رود و موقع بستن چشم‌ها تعادل را از دست می‌دهد.

تشخیص زودهنگام و درمان از طریق شانت‌گذاری مغزی (VP shunt) می‌تواند این علامت را تا حد زیادی بهبود بخشد.

اختلال دوطرفه در راه‌رفتن NPHها

اگر بیماری را ببینید که دچار اختلال دوطرفه در راه‌رفتن شبیه پارکینسونیسم است (bilateral parkinsonism)، باید به NPH (Normal Pressure Hydrocephalus) نیز به عنوان یکی از تشخیص‌های افتراقی فکر کرد، مخصوصاً اگر علائم دیگر سه‌گانه NPH هم وجود داشته باشد.

پارکینسونیسم دوطرفه (Bilateral parkinsonism)
وقتی علائم سفتی (rigidity)، کندی حرکت (bradykinesia)، یا اختلال راه‌رفتن به صورت دوطرفه و متقارن بروز می‌کنند (برخلاف پارکینسون کلاسیک که معمولاً یک‌طرفه شروع می‌شود)، احتمال اینکه علت چیزی غیر از پارکینسون اولیه باشد بیشتر است، از جمله:

  • NPH (هیدروسفالی با فشار طبیعی)

  • پارکینسونیسم عروقی (Vascular parkinsonism)

  • آتیپیکال پارکینسونیسم‌ها (مانند PSP یا MSA)

چرا در NPH ممکن است پارکینسونیسم دیده شود؟
در NPH، افزایش حجم بطن‌ها بدون افزایش فشار آشکار، بر مسیرهای حرکتی به‌ویژه در ناحیه اطراف بطنی (periventricular white matter) فشار وارد می‌کند. این فشار می‌تواند انتقال سیگنال‌ها را بین هسته‌های قاعده‌ای (basal ganglia) و کورتکس حرکتی مختل کند، که منجر به علائمی شبیه پارکینسون، به‌ویژه کندی حرکت، سفتی، و اختلال در شروع راه‌رفتن می‌شود.

جدول مقایسه‌ای NPH و پارکینسون

ویژگی‌ها NPH (Normal Pressure Hydrocephalus) پارکینسون (Parkinson’s Disease)
سن بروز شایع افراد میانسال و سالمندان افراد میانسال و سالمندان
اختلال راه رفتن (Gait) شایع‌ترین علامت؛ راه رفتن آهسته با پاهای چسبیده به زمین (Magnetic gait) کندی حرکت با قدم‌های کوتاه، فریزینگ و خمیدگی تنه
علامت شناختی (Cognitive) دمانس تحت قشری با اختلال در توجه، حافظه، تصمیم‌گیری دمانس در مراحل انتهایی؛ بیشتر اختلال در حافظه و توجه
بی‌اختیاری ادرار (Incontinence) شایع؛ به‌ویژه در مراحل متوسط و پیشرفته معمولاً دیررس و نادر
ترمور استراحتی (Resting Tremor) ندارد یا بسیار خفیف شایع و از علائم اولیه
تظاهرات در دست و صورت معمولاً طبیعی معمولاً کاهش میمیک، ترمور و کندی حرکت در دست‌ها و صورت
پاسخ به لوودوپا (Levodopa) ندارد خوب پاسخ می‌دهد
MRI مغز بزرگی بطن‌ها بدون آتروفی شدید قشری؛ یافته‌ی کلیدی معمولاً طبیعی یا آتروفی مرتبط با سن
تست تشخیصی اختصاصی پونکسیون کم‌فشار (High-volume LP) با بهبود موقت علائم ندارد
درمان اصلی شانت‌گذاری بطنی-صفاقی (Ventriculoperitoneal shunt) داروهای دوپامینرژیک مانند لوودوپا
پیش‌آگهی با درمان در صورت درمان زودهنگام قابل برگشت است پیشرونده، کنترل علائم با دارو امکان‌پذیر است

بررسی تصویربرداری عصبی در هیدروسفالی با فشار طبیعی

بررسی تصویربرداری عصبی در هیدروسفالی با فشار طبیعی

تصویربرداری عصبی (Neuroimaging) به‌ویژه MRI مغز نقش مهمی در تشخیص هیدروسفالی با فشار طبیعی (Normal Pressure Hydrocephalus یا NPH) ایفا می‌کند.

اتساع قرینه بطن‌های مغزی (Symmetrical Ventricular Enlargement)

یکی از شاخص‌ترین یافته‌ها در تصویربرداری افراد مبتلا به NPH، اتساع قرینه بطن‌های جانبی مغز است. برخلاف دیگر انواع هیدروسفالی که ممکن است با انسداد و فشار ناهمسان بطن‌ها همراه باشند، در NPH بطن‌ها به‌طور متقارن بزرگ شده‌اند. این یافته نشان‌دهنده تجمع مایع مغزی-نخاعی (CSF) بدون افزایش شدید فشار داخل‌جمجمه‌ای است.

“کپینگ” (Capping) در بطن‌ها

اصطلاح “Capping” به تغییرات ظریف در نمای انتهایی بطن‌ها اطلاق می‌شود که ممکن است در اسکن‌های MRI یا CT به‌صورت پوشش یا برآمدگی مشخص شود. این الگو می‌تواند در ارزیابی بالینی بیماران مشکوک به NPH کمک‌کننده باشد و در کنار سایر یافته‌ها تفسیر می‌شود.

بزرگی شاخ‌های تمپورال (Enlarged Temporal Horns)

شاخ‌های تمپورال (Temporal Horns) در بیماران مبتلا به NPH نیز اغلب به‌صورت غیرطبیعی گشاد می‌شوند. این ویژگی در تصویربرداری می‌تواند نشان‌دهنده تحلیل هیپوکامپ یا اختلال در بازجذب مایع مغزی نخاعی باشد. تشخیص زودهنگام این علامت، به‌ویژه در مراحل اولیه بیماری، نقش کلیدی در پیشگیری از پیشرفت ناتوانی‌های شناختی دارد.

مقایسه تصویربرداری عصبی در آلزایمر و هیدروسفالی با فشار طبیعی (NPH)

مقایسه تصویربرداری عصبی آلزایمر و NPH

در بررسی‌های تصویربرداری عصبی (Neuroimaging)، تشخیص افتراقی بین بیماری آلزایمر (Alzheimer’s Disease) و هیدروسفالی با فشار طبیعی (Normal Pressure Hydrocephalus – NPH) اهمیت بالینی فراوانی دارد. هر دو اختلال ممکن است با زوال شناختی، اختلال در راه‌ رفتن و تغییرات رفتاری همراه باشند، اما یافته‌های تصویربرداری به پزشکان کمک می‌کند تا منشأ دقیق علائم را تعیین کنند.

زاویه جسم پینه‌ای (Callosal Angle): تفاوت کلیدی بین NPH و اختلالات دژنراتیو

یکی از مهم‌ترین شاخص‌های افتراقی در MRI، زاویه جسم پینه‌ای (Callosal Angle) است. این زاویه در برش کرونال از مغز و به‌ویژه در تصاویر اصلاح‌شده کرونال با وزن‌دهی T1 (Coronal Reformatted T1-weighted images) اندازه‌گیری می‌شود.

در NPH، زاویه جسم پینه‌ای بارزتر و تیزتر (Steeper) است؛ به این معنا که زاویه بین شاخ‌های قدامی بطن‌های جانبی کاهش می‌یابد. در مقابل، در اختلالات دژنراتیو مانند آلزایمر، این زاویه معمولاً بازتر و گردتر است.

این تفاوت زاویه‌ای ناشی از افزایش فشار و گشادشدگی بطن‌ها در NPH است که به فشرده‌سازی بافت‌های اطراف منجر می‌شود، در حالی که در آلزایمر، تحلیل قشر مغز (Cortical Atrophy) و کاهش حجم ماده خاکستری دیده می‌شود، نه فشار هیدرودینامیک.

مقایسه یافته‌ها در تصویربرداری: آلزایمر در برابر NPH

ویژگی تصویربرداری NPH آلزایمر (Alzheimer’s)
زاویه جسم پینه‌ای (Callosal Angle) تنگ‌تر و تیزتر (Steep) بازتر و گردتر (Wide)
بطن‌های جانبی (Lateral Ventricles) قرینه و به‌وضوح گشاد شده گشادشدگی خفیف یا نامتقارن
هیپوکامپ (Hippocampus) معمولاً حفظ شده تحلیل رفته (Atrophied)
قشر مغز (Cerebral Cortex) اغلب حفظ شده آتروفی واضح قشری
شاخ‌های تمپورال (Temporal Horns) بزرگ‌شده ولی همراه با بقیه بطن‌ها ممکن است به دلیل تحلیل هیپوکامپ گشاد شود

نتیجه‌گیری تخصصی

در بیماران مشکوک به هیدروسفالی با فشار طبیعی (NPH)، تصویربرداری عصبی با تاکید بر یافته‌هایی مانند اتساع قرینه بطن‌ها، بزرگ شدن شاخ‌های تمپورال و تغییراتی نظیر Capping، ابزار بسیار مؤثری در تشخیص افتراقی محسوب می‌شود. توجه به این نشانه‌ها، به‌ویژه در بیماران مسن با علائم سه‌گانه NPH، می‌تواند روند تشخیص و درمان را به‌طور قابل توجهی بهبود بخشد.

بررسی زاویه جسم پینه‌ای در تصاویر T1 کرونال اصلاح‌شده، یک نشانگر مهم افتراقی میان NPH و آلزایمر محسوب می‌شود. در بیماران مسنی که دچار علائم شبه‌زوال عقل هستند، توجه دقیق به این تفاوت‌ها می‌تواند منجر به تشخیص صحیح و درمان مؤثرتر شود. به‌ویژه در مورد NPH، درمان با شنت گذاری مغزی می‌تواند قابل برگشت بودن علائم را تضمین کند، در حالی که در آلزایمر درمان‌ها بیشتر حمایتی هستند.

پارکینسونیسم عروقی

تعریف و اهمیت بالینی
پارکینسونیسم عروقی (Vascular Parkinsonism – VP) به مجموعه‌ای از علائم پارکینسونیسم (Parkinsonism) اطلاق می‌شود که در پی سکته‌های مغزی (Stroke) یا سایر آسیب‌های عروقی مغز (Cerebrovascular Lesions) ایجاد می‌گردد. این اختلال زیرگروه مهمی از پارکینسون‌های ثانویه (Secondary Parkinsonism) است و تشخیص آن برای انتخاب راهکار درمانی و پیشگیری از سکته‌های بعدی حیاتی است.

اپیدمیولوژی و عوامل خطر
این بیماری بیشتر در افراد مسن با فاکتورهای خطر قلبی-عروقی مثل پرفشاری خون (Hypertension)، دیابت (Diabetes Mellitus)، دیس‌لیپیدمی (Dyslipidemia) و سابقه سکته یا TIA مشاهده می‌شود. وجود لکون‌های چندکانونی (Multiple Lacunes) یا آنفارکت‌های استراتژیک در عقده‌های قاعده‌ای (Basal Ganglia) و ناحیه زیرقشری پیشانی (Frontal Subcortex) زمینه‌ساز بروز علائم است.

تظاهرات بالینی شاخص

  • پارکینسونیسم اندام تحتانی (Lower-body Parkinsonism): کندی و سفتی حرکات بیشتر در پاها، گام‌های کوتاه و فریزینگ هنگام راه رفتن.

  • شروع ناگهانی یا پیشرونده چندمرحله‌ای پس از یک یا چند سکته ایسکمیک کوچک (Small Ischemic Strokes).

  • تعادل ضعیف و افتادن زودهنگام (Early Falls) در مقایسه با پارکینسون ایدیوپاتیک (Idiopathic Parkinson’s Disease – PD).

  • پاسخ ضعیف به لوودوپا (Levodopa Poor Response).

  • وجود علائم نورولوژیک اضافی مانند همی‌پارزی (Hemiparesis) یا نشانگان شبه بابینسکی که در PD دیده نمی‌شود.

یافته‌های تصویربرداری
MRI مغز معمولاً لکون‌های متعدد، ضایعات سفید ماده (White-matter Hyperintensities) و گاه آنفارکت‌های حاد یا تحت‌حاد را در مسیر عقده‌های قاعده‌ای یا تالاموس (Thalamus) نشان می‌دهد. توزیع این ضایعات با علائم حرکتی بیمار هم‌خوانی دارد.

افتراق از پارکینسون ایدیوپاتیک

  • ترمور استراحتی (Resting Tremor) در VP یا خفیف است یا وجود ندارد، در حالی که در PD شایع و برجسته است.

  • پاسخ دارویی ضعیف به دوپامینرژیک‌ها در VP مقابل پاسخ خوب در PD.

  • تصاویر MRI غیرطبیعی در VP بر خلاف MRI معمولاً طبیعی در PD.

  • سیر بالینی متلاطم و ارتباط زمانی با سکته‌ها در VP در مقایسه با شروع تدریجی و پیشرونده PD.

درمان و مدیریت

  1. کنترل عوامل خطر عروقی (Vascular Risk Factor Control): اصلی‌ترین استراتژی—تنظیم فشار خون، قند خون، چربی خون و ترک سیگار.

  2. آنتی‌پلاکت‌ها یا آنتی‌کوآگولان‌ها بر اساس پروفایل سکته برای پیشگیری از رخدادهای عروقی بعدی.

  3. لوودوپا یا آگونیست‌های دوپامینی فقط در درصد کمی از بیماران پاسخ نسبی ایجاد می‌کنند؛ بنابراین ارزیابی بالینیِ کوتاه‌مدت برای سنجش پاسخ توصیه می‌شود.

  4. فیزیوتراپی تخصصی و تمرینات تعادلی برای کاهش فریزینگ و ریسک افتادن.

  5. مدیریت اختلالات شناختی و خلقی در صورت وجود با کمک درمان‌های دارویی و غیردارویی.

پیش‌آگهی
بهبود کامل علائم حرکتی در VP نادر است، ولی با پیشگیری ثانویه از سکته‌ها و توانبخشی چندرسانه‌ای می‌توان کیفیت زندگی را بهبود بخشید و از ناتوانی شدید جلوگیری کرد.

نکته کلیدی آموزشی برای دانشجویان پزشکی و دستیاران نورولوژی
در بیمار میانسالی که با پارکینسونیسم پایین‌تنه‌ای، شروع ناگهانی یا موجی علائم و یافته‌های عروقی در MRI مراجعه می‌کند، حتماً به پارکینسونیسم عروقی فکر کنید و علاوه بر درمان علامتی، روی کنترل ریسک‌فاکتورهای عروقی تمرکز کنید. این رویکرد باعث کاهش سکته‌های بعدی و بهبود عملکرد حرکتی بیمار خواهد شد.

پارکینسونیسم دارویی

تعریف و اهمیت بالینی
پارکینسونیسم دارویی (Drug-induced Parkinsonism – DIP) به بروز علائم پارکینسونیسم (Parkinsonism) در اثر مصرف برخی داروها، به‌ویژه داروهای آنتی‌سایکوتیک (Antipsychotic Drugs) گفته می‌شود. این یکی از شایع‌ترین انواع پارکینسونیسم ثانویه (Secondary Parkinsonism) است و اهمیت آن در این است که قابل برگشت می‌باشد، به‌ویژه اگر داروی مسبب به‌موقع شناسایی و قطع شود.

داروهای شایع ایجادکننده DIP

  1. آنتی‌سایکوتیک‌های نسل اول (Typical Antipsychotics) مثل:

    • پرفنازین (Perphenazine)

    • هالوپریدول (Haloperidol)

    • کلرپرومازین (Chlorpromazine)

  2. آنتی‌سایکوتیک‌های نسل دوم (Atypical Antipsychotics) در دوز بالا یا برخی موارد:

    • ریسپریدون (Risperidone)

    • اولانزاپین (Olanzapine)

  3. ضدتهوع‌های آنتاگونیست دوپامین مثل:

    • متوکلوپرامید (Metoclopramide)

    • پروکلروپرازین (Prochlorperazine)

  4. سایر داروهای بلوک‌کننده گیرنده دوپامین مانند رزروپین (Reserpine) و والپروات (Valproate)

مکانیسم ایجاد بیماری
این داروها با بلوکه کردن گیرنده‌های D2 دوپامین در عقده‌های قاعده‌ای (Basal Ganglia) باعث اختلال در تعادل دوپامین/استیل‌کولین شده و منجر به علائم پارکینسونیسم می‌گردند.

علائم بالینی شاخص

  • برادی‌کینزی (Bradykinesia) یا کندی حرکات

  • ریجیدیتی (Rigidity) یا سفتی عضلات

  • ترمور (Tremor) به‌ویژه در حالت استراحت

  • گیج‌رفتگی، فریز هنگام راه رفتن، بی‌ثباتی وضعیتی

  • در مقایسه با پارکینسون ایدیوپاتیک (Idiopathic Parkinson’s Disease – PD)، معمولاً شروع دوطرفه و ناگهانی است و ترمور استراحتی بارز کمتر دیده می‌شود.

تشخیص افتراقی با PD

  • شروع ناگهانی و دوطرفه علائم

  • وجود سابقه مصرف داروی مسبب در چند هفته تا چند ماه اخیر

  • بهبود قابل توجه با قطع دارو

  • پاسخ ضعیف به لوودوپا برخلاف PD

تشخیص
تشخیص کلینیکی است و بر اساس شرح حال دارویی دقیق، الگوی علائم بالینی و در صورت لزوم تصویربرداری با DaTscan صورت می‌گیرد که در DIP معمولاً طبیعی است، ولی در PD کاهش جذب را نشان می‌دهد.

درمان و مدیریت

  1. شناسایی و قطع داروی مسبب یا جایگزینی با دارویی با پتانسیل کمتر (مثلاً کلوزاپین یا کوئتیاپین در بیماران روان‌پریش نیازمند دارو).

  2. تجویز داروهای آنتی‌کولینرژیک مثل بنزتروپین (Benztropine) یا تری‌هگزی‌فنیدیل (Trihexyphenidyl) در موارد با علائم شدید یا آزاردهنده

  3. فیزیوتراپی و تمرینات حرکتی در موارد مقاوم یا مزمن

  4. پایش منظم بیماران پرخطر به‌ویژه سالمندان یا کسانی با سابقه خانوادگی پارکینسون

پیش‌آگهی
در بیشتر موارد، علائم طی چند هفته تا چند ماه بعد از قطع دارو به‌طور کامل برطرف می‌شوند. اما در برخی بیماران مستعد، ممکن است پارکینسون آشکار شود یا علائم باقی بماند، به‌ویژه اگر آسیب عصبی قبلاً پنهان وجود داشته باشد.

نکته بالینی مهم برای آزمون‌های پره‌انترنی و دستیاری
هرگاه بیماری با علائم پارکینسونیسم دوطرفه و بدون سابقه خانوادگی یا شروع تدریجی به شما مراجعه کرد، حتماً سابقه مصرف داروهای آنتی‌سایکوتیک یا ضدتهوع را بررسی کنید و به پارکینسونیسم دارویی (DIP) شک کنید، زیرا درمان اصلی آن حذف داروی مسبب است.

کشف نقش دوپامین در پارکینسون توسط آروید کارلسون

کشف نقش دوپامین در پارکینسون توسط آروید کارلسون

در سال ۱۹۶۰، یک بیوشیمیست سوئدی به نام آروید کارلسون (Arvid Carlsson) برای نخستین بار نشان داد که کاهش دوپامین (Dopamine) در مغز، به‌ویژه در ناحیه نیگرو استریاتوم (Nigrostriatal pathway)، نقش اصلی در ایجاد علائم بیماری پارکینسون (Parkinson’s Disease) دارد.

او با بررسی مغز حیوانات و تأثیر مواد دارویی مختلف، توانست نشان دهد که دوپامین یک انتقال‌دهنده عصبی کلیدی در کنترل حرکات بدن است. کاهش سطح آن در عقده‌های قاعده‌ای (Basal Ganglia) منجر به علائمی چون کندی حرکت (Bradykinesia)، سفتی عضلات (Rigidity) و لرزش در حالت استراحت (Resting Tremor) می‌شود.

کارلسون با این کشف بنیادین، زمینه‌ساز توسعه درمان‌های مؤثری مانند لوودوپا (Levodopa) شد که امروزه همچنان مؤثرترین درمان در مدیریت علائم پارکینسون به شمار می‌رود. به پاس این کشف مهم، او در سال ۲۰۰۰ موفق به دریافت جایزه نوبل در فیزیولوژی و پزشکی شد.

اهمیت این کشف در تاریخ نورولوژی:

کشف آروید کارلسون نه تنها به درک علت بیماری پارکینسون کمک کرد، بلکه باعث تحول در درمان اختلالات حرکتی نوروژنتیک شد و مسیر تحقیق در زمینه نوروترنسمیترها را دگرگون ساخت.

درمان بیماری پارکینسون

فرمولاسیون‌های ترکیبی لوودوپا/کربیدوپا (Carbidopa/Levodopa Formulations)

بر خلاف بسیاری از بیماری‌های نوروژنراتیو (Neurodegenerative Disorders) که درمان مؤثری برای آن‌ها وجود ندارد، بیماری پارکینسون یک بیماری با درمان علامتی مؤثر است. علت بیماری، تخریب پیشرونده سلول‌های دوپامین‌ساز نیگرو-استریاتال (Nigrostriatal Dopaminergic Neurons) است؛ بنابراین درمان اصلی، جایگزینی دوپامین (Dopamine) در مغز است.

با این حال، دوپامین به‌صورت خوراکی قابل تجویز نیست، زیرا از سد خونی-مغزی (BBB) عبور نمی‌کند. از این رو، لوودوپا (Levodopa) تجویز می‌شود که پیش‌ساز دوپامین است و پس از عبور از BBB در مغز توسط آنزیم دوپا دکربوکسیلاز (Dopa Decarboxylase) به دوپامین تبدیل می‌شود.

اگر لوودوپا به تنهایی مصرف شود، مقدار زیادی از آن در محیط پیرامونی (خارج از مغز) به دوپامین تبدیل می‌شود که منجر به بروز عوارض جانبی مانند تهوع (Nausea)، استفراغ (Vomiting) و افت فشار خون وضعیتی (Orthostatic Hypotension) می‌شود. بنابراین برای جلوگیری از این اتفاق، کربیدوپا (Carbidopa) که یک مهارکننده آنزیم دوپا دکربوکسیلاز محیطی (Peripheral Dopa Decarboxylase Inhibitor) است، همراه لوودوپا تجویز می‌شود.

کربیدوپا از سد خونی-مغزی عبور نمی‌کند، بنابراین فقط در محیط خارج مغز مانع تبدیل لوودوپا به دوپامین می‌شود. در نتیجه، مقدار بیشتری از لوودوپا به مغز می‌رسد و آنجا به دوپامین تبدیل می‌شود؛ این امر اثربخشی درمان را افزایش می‌دهد و عوارض جانبی محیطی را کاهش می‌دهد. به همین دلیل، فرمولاسیون ترکیبی لوودوپا/کربیدوپا درمان استاندارد طلایی در پارکینسون است. فرمولاسیون‌های موجود در بازار مانند Sinemet دقیقاً بر همین اساس طراحی شده‌اند و درمان استاندارد اولیه برای بسیاری از بیماران مبتلا به پارکینسون به‌شمار می‌روند.

برای این منظور فرمولاسیون ترکیبی لوودوپا/بناسرازید (Benserazide) نیز کاربرد دارد. 

درمان استاندارد طلایی در پارکینسون

نکته مهم: بهترین درمان بیماری پارکینسون

درمان مؤثر و استاندارد بیماری پارکینسون

هرچند طیف وسیعی از داروها برای کنترل این علائم وجود دارد، اما موثرترین و بهترین درمان برای همه سنین و برای اغلب علائم پارکینسون، “لوودوپا/کربیدوپا” (Levodopa/Carbidopa) است.

لوودوپا/کربیدوپا (Levodopa/Carbidopa): درمان استاندارد طلایی (Gold Standard)

لوودوپا پیش‌ساز مستقیم دوپامین (Dopamine) است و پس از عبور از سد خونی-مغزی (Blood-Brain Barrier – BBB)، در مغز به دوپامین تبدیل می‌شود. از آنجا که کمبود دوپامین عامل اصلی علائم پارکینسون است، جایگزینی دوپامین از طریق لوودوپا مؤثرترین راه برای کاهش علائم بیماری است.

با این حال، لوودوپا اگر به‌تنهایی تجویز شود، عمدتاً در محیط خارج از مغز (پریفرال) به دوپامین تبدیل می‌شود که منجر به عوارضی مانند تهوع، استفراغ، و افت فشار خون وضعیتی (Orthostatic Hypotension) می‌شود. به همین دلیل، آن را همیشه با کربیدوپا (Carbidopa) ترکیب می‌کنند.

کربیدوپا یک مهارکننده آنزیم دوپا دکربوکسیلاز (Dopa Decarboxylase Inhibitor) است که فقط در محیط خارج از مغز عمل می‌کند و مانع تبدیل زودهنگام لوودوپا به دوپامین می‌شود؛ در نتیجه مقدار بیشتری از لوودوپا به مغز می‌رسد و در آنجا به‌طور مؤثر به دوپامین تبدیل می‌شود.

مزایای اصلی لوودوپا/کربیدوپا:

  • بیشترین اثر در کنترل علائم حرکتی اصلی پارکینسون

  • پاسخ سریع و قابل‌پیش‌بینی در اغلب بیماران

  • اثربخشی در تمام سنین، از بیماران جوان تا سالمندان

  • کنترل بهتر علائم در مراحل پیشرفته بیماری

فرمولاسیون‌های رایج:
داروهایی مانند Sinemet، Sinemet CR یا برندهای ژنریک آن‌ها، ترکیباتی از لوودوپا و کربیدوپا هستند که با دوزهای متنوع در دسترس‌اند.

نتیجه‌گیری:
اگر به دنبال بهترین و مؤثرترین درمان پارکینسون هستید، چه در مراحل ابتدایی و چه در مراحل پیشرفته، و در هر سنی، لوودوپا/کربیدوپا اولین و اصلی‌ترین گزینه درمانی است. این دارو همچنان به‌عنوان استاندارد طلایی درمان پارکینسون شناخته می‌شود و با بهبود علائم حرکتی، کیفیت زندگی بیماران را به‌طور قابل توجهی افزایش می‌دهد.

پاسخ به لودوپا؛ معیاری تشخیصی کلیدی در بیماری پارکینسون

اهمیت پاسخ به لودوپا (Levodopa Responsiveness)

یکی از نشانه‌های تشخیصی اصلی بیماری پارکینسون (Parkinson’s Disease)، پاسخ مناسب به درمان با لوودوپا (Levodopa) است. اگر بیماری با علائم تیپیک پارکینسونیسم مانند برادی‌کینزی (Bradykinesia)، ریجیدیتی (Rigidity) و ترمور استراحتی (Resting Tremor) مراجعه کند، اما به لوودوپا پاسخ درمانی خوبی نشان ندهد، باید به تشخیص‌های جایگزین از جمله سندروم‌های پارکینسون پلاس (Parkinson-plus Syndromes) شک کرد.

پارکینسون واقعی یا ایدیوپاتیک (Idiopathic Parkinson’s Disease) معمولاً با مصرف لوودوپا به‌طور بارزی بهبود می‌یابد. این پاسخ نه‌تنها از نظر درمانی اهمیت دارد، بلکه به‌عنوان یک معیار تشخیصی (Diagnostic Criterion) در نظر گرفته می‌شود.

پارکینسون پلاس و پاسخ ضعیف به لوودوپا

پارکینسون پلاس (Parkinson-plus Syndromes) گروهی از اختلالات نورودژنراتیو هستند که علائمی مشابه پارکینسون دارند، اما معمولاً پاسخ ضعیف یا موقتی به لوودوپا می‌دهند. این بیماری‌ها شامل موارد زیر هستند:

  • MSA (Multiple System Atrophy)

  • PSP (Progressive Supranuclear Palsy)

  • CBD (Corticobasal Degeneration)

  • Dementia with Lewy Bodies (DLB)

در این موارد، اگرچه علائم شبیه پارکینسون است، اما به دلیل تفاوت‌های پاتوفیزیولوژیک، سیستم دوپامینرژیک مغز به درمان با لوودوپا واکنش قابل قبولی نشان نمی‌دهد.

نتیجه‌گیری کلینیکی:

اگر بیماری با تابلوی پارکینسونیسم به درمان با لوودوپا/کربیدوپا (Levodopa/Carbidopa) پاسخ خوبی ندهد، پزشک باید احتمال تشخیص‌های دیگر را جدی بگیرد و بررسی‌های تکمیلی مانند MRI مغز، تست‌های نورولوژیک، و بررسی‌های تخصصی حرکتی را در نظر بگیرد. 


» بررسی بالینی اختلالات حرکتی با آقای دکتر محمد روحانی – بیمارستان رسول اکرم (ص) تهران

» ادامه مبحث اختلالات حرکتی


» کتاب بیماری‌های مغز و اعصاب آینده‌نگاران مغز
»» تمامی کتاب

امتیاز نوشته:

میانگین امتیازها: ۵ / ۵. تعداد آراء: ۱

اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می‌دهید.

داریوش طاهری

نه اولین، اما در تلاش برای بهترین بودن؛ نه پیشرو در آغاز، اما ممتاز در پایان. ---- ما شاید آغازگر راه نباشیم، اما با ایمان به شایستگی و تعالی، قدم برمی‌داریم تا در قله‌ی ممتاز بودن بایستیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا