علوم پزشکی

جوناس ادوارد سالک کاشف واکسن فلج اطفال؛ غلبه برکابوس

امتیازی که به این مقاله می دهید چند ستاره است؟
[کل: ۱ میانگین: ۵]

به یاد جوناس ادوارد سالک کاشف واکسن فلج اطفال

۶ ابان ۱۳۹۳ یکصدمین سالگرد تولد جوناس سالک کاشف واکسن فلج اطفال بود. به همین مناسبت موتور جستجوگر گوگل لوگوی صفحه اول خود را به احترام این دانشمند فقید با الهام از تصویر کارتونی وی تغییر داد. در این تصویر کارتونی کودکانی دیده می شوند که پلاکاردی با این مضمون در دست گرفته اند” دکتر سالک متشکریم.

موسسه رازی این افتخار را دارد که از سالها پیش در زمینه ساخت واکسن فلج اطفال تلاش کرده و زمانی میزبان دیگر سازنده واکسن فلج یعنی  مرحوم دکتر سایبین بوده است.  لذا به بهانه یکصدمین سالگرد تولد دکتر سالک بر آن شدیم تا مختصری در باره این دانشمند فقید توضیح دهیم.

کشف تاریخی واکسن فلج اطفال از این جهت در تاریخ ماندگار شده است چون این بیماری مهلک صرفا کودکان را تهدید می کند.

تا دوسال پیش از ابداع این واکسن بیش از ۴۵ کودک در سراسر آمریکا مبتلا به فلج اطفال بودند. اما تا سال ۱۹۶۲ این رقم تنها ۹۱۰ نفر بود که در نوع خود موفقیتی تاریخی به شمار می آمد.

سالک در سال ۱۹۳۹ از مدرسه پزشکی دانشگاه نیویورک فارغ التحصیل شد و خیلی زود کار در بیمارستانی در نیویورک را آغاز کرد.

او خیلی زود هوش و ذکاوتش در امر تحقیقات پزشکی را نشان داد به طوریکه از سوی دانشگاه میشیگان برای ادامه تحقیقات پزشکی مورد نظرش مورد قبول واقع شد. او در ادامه و بنا به درخواست ارتش آمریکا نخستین واکسن آنفلوآنزا را تولید کرد.

سالک در سال ۱۹۴۷ به عنوان مدیر آزمایشگاه تحقیقات ویروسی مدرسه پزشکی دانشگاه پیتزبورگ برگزیده شده، انستیتویی که در آن وی توانست شیوه ای برای تولید واکسن فلج اطفال ابداع کند.

پس از کشف ویروس فلج اطفال توسط جان اندرز در بافت‌های گرفته شده از کلیه‌های میمون‌ها سالک به دنبال کشف واکسن رفت او اعتقاد داشت که ساخت واکسنی که در آن از ویروس‌های کشته شده استفاده می‌شود امکان پذیر است و قدم به قدم نسبت به ساخت واکسن‌های آزمایشگاهی و تست آن‌ها بر روی میمون‌ها اقدام نمود و در ژوئن ۱۹۵۲ متوجه شد واکسنی که تهیه کرده بر روی انسان نیز نتایج مثبتی در پی دارد.

جوناس بعد از شیوع ویروس ایدز در دههٔ ۱۹۸۰ تصمیم گرفت تا واکسنی را برای آن بیابد اما موفق نشد. و این دانشمند برجسته در ۲۳ ژوئن ۱۹۹۵ در سن ۸۰ سالگی در کالیفرنیا درگذشت.

بیماری فلج اطفال می‌تواند از طریق مدفوع آلوده و یا از راه دهانی، منتقل شود و باعث فلج فیزیکی فرد یا حتی مرگ وی گردد. برنامه‌های جهانی برای حذف این بیماری از سال ۱۹۸۸ آغاز شده و همچنان ادامه دارد.

در سال ۱۹۸۸ در بیش از ۱۲۵ کشور جهان، ۳۵۰ هزار آلوده به این ویروس شناسایی شدند. و در‌‌ همان سال سازمان جهانی بهداشت، در ادامهٔ برنامهٔ مقابله با بیماری آبله، برنامهٔ حذف فلج اطفال را نیز آغاز کرد. در حال حاضر حدود ۹۹ درصد از این بیماری در جهان حذف شده است اما همچنان کشور‌هایی نظیر نیجریه، افغانستان و پاکستان، با مبتلایان فلج اطفال روبرو هستند.

پروفسور گرسلی از دانشگاه لندن می‌گوید: نمی‌شود که شما هم محدود باشید و هم بهترین نتیجه را داشته باشید. اگر شما بتوانید علاوه بر واکسن خوراکی به واکسن تزریقی غیرفعال نیز دسترسی داشته باشید نتیجهٔ بسیار بهتری نسبت به واکسن‌های خوراکی خواهید داشت.

سالها طول کشید تا واکسن مورد نظر سالک تولید شود. این اتفاق تاریخی در سال ۱۹۵۵ روی داد. در این سال و پس از گذشت یک سال از آغاز آزمایشات بر روی یک میلیون کودک ۶ تا ۹ سال، اثرگذاری واکسن فلج اطفال مورد تأیید قرار گرفت.

سالک نه تنها درخواستی برای ثبت اختراعش نداد بلکه پولی نیز برای این پروژه طلب نکرد در عوض زندگی سالم میلیون ها کودک در سراسر جهان را به عنوان پاداش کار خود انتخاب کرد.

او در ۲۳ ژوئن سال ۱۹۹۵ در سن ۸۰ سالگی درگذشت.

دکتر سالک! مچکریم

وقتی یک دانشجوی رشته پزشکی اعلام می کند که «کِرم تحقیق در خون من افتاده!» صرفاً هدفش جلب توجه نیست. بلکه با این عبارت، دیوانه وار ساعت های متمادی در محیط آزمایشگاه می ماند تا دست آخر با تحقیقاتش سلامت میلیون ها کودک در سراسر جهان را تامین کند. «جوناس سالک» (Jonas Salk)، کاشف واکسن فلج اطفال، این حرف را زد و این کار بزرگ را انجام داد.
در روز ۲۸ اکتبر (۶ آبان) سال ۱۹۱۴، دقیقا ۱۰۰ سال پیش، «جوناس ادوارد سالک» در یک خانواده مهاجر یهودی در نیویورک آمریکا به دنیا آمد. مهاجرت خانواده به آمریکا باعث شده بود تا والدین او فرصت کسب تحصیلات آنچنانی را نداشته باشند. در نتیجه، جوناس و دو برادر کوچکترش در یک خانواده غیر دانشگاهی و با فرهنگ مهاجر بزرگ شدند. ورود او به دبیرستان «تاونسند هریس» در سن ۱۳ سالگی سکوی پرش او برای وارد شدن به کالج پزشکی بود. این دبیرستان یک مدرسه دولتی برای دانش آموزان با استعدادی بود که والدین آنها توانایی مالی فرستادن به کالج های خصوصی را نداشتند.
شعار سه کلمه ای «مطالعه، مطالعه و مطالعه» دبیرستان باعث شد تا جوناس کمالگرا هر کتابی که قابلیت حمل در دست را داشته باشد زمین نگذارد و دوره چهار ساله دبیرستان را در عرض سه سال تمام کند.
جوناس سالک به عنوان یک فرد از طبقه کارگر مهاجر برای به دست آوردن یک صندلی در دانشگاه باید با موانع زیادی رو به رو می شد. اولین مانع او خانواده اش بودند. برخلاف خانواده اش که از جوناس می خواستند در رشته حقوق تحصیل کند، عزمش را برای ورود به رشته پزشکی در دانشگاه جزم کرد. در آن زمان کالج پزشکی شهر نیویورک نه آزمایشگاه مجهزی داشت و نه کتابخانه پرباری که جوناس بتواند در آن دنیای علمی اش را پر بار کند. تنها چیزی که جوناس را در آن کالج نگه داشت فرزندان مهاجر طبقه کارگری بودند که مثل جوناس استعداد داشتند و می خواستند با رقابت و تلاش جایی در جامعه آمریکایی به دست بیاورند. خودش یک بار در مصاحبه ای درباره آن سالها گفت: «به عنوان یک کودک هیچ علاقه ای به علم نداشتم. تنها چیزی که من را جذب می کرد، بشر، طبیعت او و مسائل مربوط به آن بود. چیزی که همچنان در من پا برجاست و از بین نرفته است.»(۱)
جوناس سالک با بقیه هم سن و سالانش فرق داشت. این تفاوت حتی در نحوه ورودش به دانشگاه نیز صدق می کرد. او وارد دانشکده پزشکی دانشگاه نیویورک شده بود اما نمی خواست طبابت کند. آزمایشگاه و محیط های تحقیقاتی او را بیشتر جذب می کرد. تا جایی که باعث شد او یک سال تحصیلاتش را رها کند و به تحقیقاتش در زمینه باکتری شناسی پزشکی بپردازد. او درباره لحظلات زندگی اش در آزمایشگاه می گوید: «می دانستم که کمک به یک یک بیماران دردی از آنها دوا نمی کند. بهتر این بود که کمک به نوع بشر صورت بگیرد. این هدف با رفتن به کلاس و حاضر شدن در دانشگاه اتفاق نمی افتاد. فقط ساعت هایی که در آزمایشگاه می گذراندم می توانست به من کمک کند.» با پایان دانشگاه، سالک زندگی تحقیقاتی اش را در «آزمایشگاه دکتر توماس فرانسیس» دانشگاه میشیگان ادامه داد.
کار بر ویروس آنفولانزا سرآغاز ورود او به دنیای ویروس ها بود. تلاش او و دکتر فرانسیس در نهایت به کشف و تولید واکسن آنفولانزا منجر شد. سالک و گروه دستیار او نخستین کسانی بودند که این واکسن را امتحان کردند و با انتشار نتیجه آن زمینه تولید انبوه این واکسن را به وجود آوردند. شروع جنگ جهانی دوم و سهمیه بندی دانشگاه ها و آزمایشگاه هایی که یهودیان مهاجر را شامل نمی شد، سالک را به سمت کار در زیرزمین یک بیمارستان کوچک متعلق به شهرداری سوق داد که لوازمش را خودش تهیه کرده بود. شهرت سالک در تولید واکسن آنفولانزا باعث شد تا از او برای شرکت در پروژه تولید واکسن بیماری فلج اطفال به طور رسمی دعوت شود.
«فرانکلین روزولت»، رئیس جمهور وقت آمریکا، از جمله افرادی بود که به خاطر فلج اطفال ویلچرنشین شده بودند. موفقیت در این زمینه می توانست رویای سالک را برای کمک به نوع بشر محقق کند. همزمان با شروع این پروژه در سال ۱۹۵۶ مجله «ویزدم» در یک شماره ویژه درباره کار بر روی واکسن فلج اطفال درباره جوناس سالک نوشت:«دو نوع پزشک وجود دارد؛ دسته نخست کسانی هستند که زندگی شان روز و شب در کنار بیماران برای زندگی مبارزه می کنند. این افراد زندگی شان مملو از خاطرات مرگ و زندگی و لحظات غم و شادی است. اما دسته دیگر، افرادی هستند که کنج آزمایشگاه را ترجیح می دهند و در گمنامی به دنبال راه کمکی می گردند تا به همه ابنای بشر کمک کنند.»
در سال ۱۹۵۲ بیماری فلج اطفال بعد از جنگ تبدیل به کابوس شده بود. بسیاری از بیمارستان ها برای درمان و قرنطینه افراد مبتلا به این ویروس سالانه میلیونها دلار هزینه می کردند. با این وجود، برنامه بلندپروازانه سالک برای مبارزه با فلج اطفال توسط هیچ دانشگاه یا مرکز تحقیقاتی پذیرفته نشد تا اینکه توانست با کمک دکتر توماس فرانسیس نظر یکی از بیمارستان ها را برای حمایت از پروژه جلب کند.
جوناس سالک برای ساخت این واکسن از همان الگوی ساخت واکسن آنفولانزا و به کار بردن ویروس های مرده استفاده کرد. او ابتدا ویروس های مرده از کلیه های میمون های آزمایشگاهی را استخراج و از آنها واکسن تهیه کرد. این واکسن بر روی میمون های سالم نتایج مثبتی داشت. این موفقیت سرآغاز آزمایش واکسن بر روی انسانها بود. خانواده سالک نخستین افرادی بودند که این واکسن را استفاده کردند و از نتایج آن بهره مند شدند.
با منتشر شدن نتایج این آزمایش و موفقیت واکسن، ۲۰ هزار پزشک و مامور بهداشت و ۱۸۰ هزار دانش آموز، داوطلب دریافت واکسن شدند. نتایج شگفت انگیز این واکسن بیشتر شبیه یک «معجزه» بود. معجزه ای که باعث شد تا یک روز در کل ایالت متحده به خاطر برگزاری جشن ملی تعطیل شود.
پس از تولید واکسن و انفجار شهرت دکتر جوناس سالک از او پرسیدند که حق این اختراع به نام چه کسی ثبت خواهد شد و او در پاسخ گفت: «این واکسن متعلق به همه است و چیزی به عنوان ثبت اختراع وجود ندارد. شما می توانید برای نشان دادن خورشید حق ثبت اختراع بگیرید؟» او در سال ۱۹۶۰ انستیتوی تحقیقاتی اش را در کالیفرنیا راه اندازی کرد. آخرین تلاش او دورخیز برای کشف واکسن علیه ویروس ایدز بود اما رسیدن زمان مرگ نتوانست این دانشمند را بار دیگر برای کمک به نوع بشر مجال دهد.
این دانشمند برجسته در صبح روز ۲۳ ژوئن سال ۱۹۹۵ در سن ۸۰ سالگی در کالیفرنیا درگذشت. 
آیا این مقاله برای شما مفید بود؟
بله
تقریبا
خیر
منبع
www.jamaran.news

داریوش طاهری

اولیــــــن نیستیــم ولی امیـــــد اســــت بهتـــرین باشیـــــم...!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا