زیست‌شناسیزیست‌شناسی (۲)

انواع اختلالات کروموزومی؛ سندروم داون، سندروم کلاین فلتر و ترنر

راهنمای مطالعه نمایش
امتیازی که به این مقاله می دهید چند ستاره است؟
[کل: ۰ میانگین: ۰]

 

الف) تریزومی ۲۱ (سندروم داون) (۴۵+XX یا ۴۵+XY)

یکی از مشهورترین اختلالات کروموزوم که قبلاً به آن منگولیسم می‌گفتند سندرم داون است langdon Down اولین شخصی بود که در سال ۱۸۶۶ علائم کلینیکی این بیماری را توضیح داد.

مبتلایان به این بیماری دارای قد کوتاه، چین خوردگی پرده گوشه چشم (epicanthus) شانه های کوتاه و پهن، سوراخ بینی گشاد، زبان بزرگ، همراه با شیارهای مخصوص، دستهای کوتاه هستند.

عقب افتادگی ذهنی از خصوصیات این افراد است ، ولی می توانند تا حدودی تعلیم داده شوند. این افراد یک کروموزوم ۲۱ اضافه دارند (تریزومی ۲۱) می‌باشند. خطر ایجاد لوسمی در افراد مبتلا ۱۵ بار بیشتر از افراد معمولی است. حدود یک سوم افراد بیمار دارای ناهنجاریهای قلبی می باشند.

حدود یک ششم نوزادانی که مبتلا به این بیماری متولد می شوند در اولین سال زندگی خود از بین می روند. متوسط عمر این افراد حدود ۴۰ سال است.

ازدواج در افراد مبتلا به سندرم داون

سندرم داون، معروف‌ترین عقب‌ماندگی ذهنی با دلیل ارثی است که به وسیله‌ کروموزوم اضافی انجام می‌شود. همه مبتلایان به سندرم داون در همه‌ دنیا یک شکل صورت خاص دارند. به دلیل شباهت صورت آنها به صورت قوم مغول، قبلا این بیماری منگلیسم خوانده می‌شد که به‌علت توهین نژادی به سندرم داون تغییر نام پیدا کرد. این اختلال باعث عقب‌ماندگی ذهنی می‌شود و مبتلایان به این بیماری ضریب هوشی پایینی دارند. امروزه برخلاف گذشته، با آموزش و مراقبت‌های بهداشتی که در خصوص بیماران مبتلا انجام می‌شود، طول عمر آنها افزایش پیدا می‌کند. با افزایش طول عمر این بیماران به نظر می‌رسد که آنها هم حق زندگی دارند و اغلب اولین سوالی که در ذهن شکل می‌گیرد، این است: «که آیا آنها اجازه دارند ازدواج کنند؟، بچه‌دار شوند، مستقل باشند و….»

سندرم داون یک ناهنجاری ژنتیکی است که به آن تریزومی (trisomy) نیز گفته می شود و در آن فرد مبتلا به جای ۲ نسخه از کروموزوم ۲۱، سه نسخه از این کروموزوم را به ارث می برد.

سندرم داون برای اولین بار در سال ۱۸۶۶ توسط دکتر جان لانگدن داون به رسمیت شناخته شد و از آن پس به احترام ایشان به این اختلال ژنتیکی سندرم داون گفته شد. این سندرم بر روی رشد فیزیکی طبیعی نوزاد تاثیر گذاشته و باعث مشکلات یادگیری خفیف تا متوسط و به صورت مادام العمر می شود.

افراد مبتلا به سندرم داون نسبت به افراد سالم بیشتر در معرض خطر ابتلا به بیماری های قلبی، مشکلات شنوایی، بینایی و الزایمر قرار دارند.

سه نوع اصلی سندرم داون وجود دارد:

سندروم داون ۲۱ منظم: بیش از ۹۰ درصد از مبتلایان به سندرم داون به این نوع از سندروم مبتلا هستند که در آن تمام سلول‌های بدنشان یک کروموزوم ۲۱ اضافه دارند.

سندروم داون جابجایی: تقریبا ۴ درصد از مبتلایان به این اختلال به این نوع از سندرم داون مبتلا هستند. در این نوع از سندرم داون ماده کروموزوم ۲۱ اضافی به یک کروموزوم دیگر متصل می شود. این به این معنی است که یکی از والدین هیچ علائمی از این شرایط را ندارد.

سندروم داون موزائیکی: در این نوع تنها برخی از سلول ها یک کروموزوم ۲۱ اضافه دارند. افراد مبتلا به این نوع سندرم اغلب علائم خفیفی از این بیماری را از خود بروز می دهند.

سندروم داون بیماری ژنتیکی‌ای است که علت آن وجود یک کروموزوم ۲۱ اضافی است یعنی بدن انسان به جای دو عدد کروموزوم ۲۱ سه عدد کروموزوم ۲۱ دارد، به این علت نام دیگر این بیمار تریزومی ۲۱ است. این بیماری، شایع‌ترین اختلال کروموزومی در انسان بوده و میزان شیوع آن یک در هر هزار تولد است. در کشورهایی که سن ازدواج بالا رفته این میزان شیوع به ۴/۱ در هر ۱۰۰۰ تولد می‌رسد و در یک خانم ۳۵ ساله خطر داشتن جنین مبتلا به سندروم داون، یک در ۳۵ است، یعنی حدود ۳ برابر خانم‌های کمتر از ۳۵ سال.

با افزایش سن مادر، احتمال ابتلای جنین به این بیماری افزایش می‌یابد، مثلا در سن ۴۰ سالگی این احتمال به یک درصد می‌رسد و در سن ۴۵ سالگی، یک در ۳۵ می‌شود. درواقع خطر داشتن یک فرزند مبتلا به سندرم داون در یک خانم ۴۵ ساله، حدود ۳۰ برابر یک خانم ۲۵ ساله است.

سندرم داون چگونه بر کودک اثر می‌گذارد، این بیماری دارای سه خصوصیت اصلی است: تاخیر در رشد فیزیکی، خصوصیات صورت خاص و عقب‌ماندگی روانی خفیف تا متوسط. ضریب هوشی یک فرد بالغ مبتلا به سندرم داون حدود ۵۰ بوده که معادل ضریب هوشی یک کودک ۸ تا ۹ ساله است. شایع‌ترین نشانه‌های فیزیکی این بیماری عبارتند از، چانه کوچک، زین بینی پهن، چشم‌های مورب، قد کوتاه، پیشانی پهن، دست‌های کوتاه، گردن کوتاه، زبان از دهان بیرون‌زده و بزرگ و تون عضلانی شل.

سن مادر با خطر ابتلا به سندرم داون ارتباط دارد

البته با انجام تست‌های غربالگری خاص حین بارداری این بیماری تشخیص داده می‌شود. والدینی که دارای یک فرزند مبتلا به سندرم داون هستند اگر هر دو دارای کاریو تایپ (تعداد و شکل کروموزوم) طبیعی باشند خطر اینکه بچه بعدی نیز دارای سندروم داون باشد یک درصد است. تمام خانم‌های باردار صرفنظر از سن، باید از نظر احتمال وجود سندروم داون در جنین غربالگری شوند. برای غربالگری تست‌هایی وجود دارند که هر کدام دارای دقت به خصوصی هستند. گاهی از چند تست برای افزایش دقت تشخیصی استفاده می‌شود. اگر تست‌های معمولی برای سندروم داون مثبت باشند باید این تست مثبت توسط نمونه‌برداری از مایع آمنیوتیک (آمنیوسنتز) تائید شود.

غربالگری باید هم در ۳ ماهه اول و هم در ۳ ماهه دوم بارداری انجام شود و تنها به غربالگری در ۳ ماهه اول اکتفا نشود،دقت تست‌های غربالگری برای تشخیص سندروم داون ۹۵-۹۰ درصد است. دقت تشخیصی تست کواد برای سندرم داون ۸۱ درصد است و ۵ درصد کاذب مثبت دارد (تست مثبت است ولی بیماری وجود ندارد). افراد متخصص سونوگرافی جنین می‌توانند این بیماری را بین هفته‌های ۲۴-۱۲ بارداری با دقت حدود ۷۵ درصد تشخیص دهند. در اروپا حدود ۹۲ درصد بارداری‌ها که دارای جنین مبتلا به سندرم داون هستند خاتمه داده می شوند. اگر فردی پرخطر برای داشتن بچه مبتلا به سندروم داون است یا یک فرزند مبتلا دارد باید مشاوره ژنتیک انجام دهد.

کودکان مبتلا به سندرم داون فقط ضریب هوشی اندک دارند

کودکان مبتلا به سندرم داون همان تغییرات فیزیکی و هورمونی که در سایر کودکان اتفاق می‌افتد را در دوران بلوغ تجربه می‌کنند. یعنی این کودکان نیز مثل سایر کودکان به بلوغ رسیده و آن را پشت سر می گذارنند، فقط بلوغ اجتماعی، ارتباطات اجتماعی و خود کنترلی در اینها با تاخیر است و نیازمند حمایت از طرف خانواده‌ها است. خانواده‌ها فکر نکنند که چون کودک نیازمند کمک برای انجام کارهای شخصی و اجتماعی است بنابراین بلوغ و تکامل جسمی در آنها اتفاق نیفتاده است. تغییرات هیجانی سن بلوغ نیز در بیماران مبتلا به سندرم داون همانند سایر کودکان است و اینها همان تجربیات را احساس می‌کنند. هر کودکی که در جامعه زندگی می‌کند، با رسانه‌ها سر و کار دارد در وی جنسیت نیز مطرح و بلوغ پیدا می‌کند و فراموش نکنیم که کودکان مبتلا به سندرم داون فقط ضریب هوشی اندک دارند و گرنه بلوغ و جنسیت در آنها مثل سایر کودکان خواهد بود.

چه نوع آموزش‌های اجتماعی، فردی و جنسی این کودکان نیاز دارند؟ اینکه هر کودک مبتلا به سندرم داون نیاز به چه آموزش‌های اجتماعی، رفتاری و جنسی دارد، در تمامی آنها یکسان نیست، این آموزش به شدت بیماری زمینه‌ای و خصوصیات فردی و خانوادگی بستگی دارد. همانطور که در خانواده‌های معمولی نیز ضریب هوشی کودکان و میزان تکامل جسمی و عقلی کودکان متفاوت است.

در ازدواج با مبتلایان به سندروم داون به این سه موضوع اهمیت دهید

امروزه آموزش این کودکان و مراقبت‌های بهداشتی باعث شده طول عمر آنها افزایش پیدا کند و مسئله ازدواج و مشکلات همراه با آن مطرح شود. در هنگام ازدواج باید چندین مسئله مورد نظر قرار گیرند. اغلب این بیماران عقب‌ماندگی ذهنی دارند و بعضی از آنها پس از ۳۰ سالگی قدرت تکلم را از دست می‌دهند. حدود ۵۰ درصد این بیماران مشکلات بینایی و شنوایی دارند و ۴۰ درصد این کودکان موقع تولد دارای مشکلات قلبی هستند. در این بیماران خطر سرطان لوسمی و بیضه بیشتر از افراد عادی است. درواقع، در کودکانی که مبتلا به سندروم داون هستند خطر سرطان خون ۱۵-۱۰ برابر کودکان سالم است. حدود ۵۰-۲۰ درصد افراد مبتلا به سندروم داون هم دارای بیماری تیروئید هستند که بیشتر به صورت کم‌کاری تیروئید تظاهر پیدا می‌کند. از سوی دیگر مورد دیگری که از ازدواج مواردی مد نظر قرار گرفته شود؛ خطر مرگ زودرس در این بیماران بوده که بیشتر از جمعیت عادی است. علت این مرگ و میر اغلب بیماری‌های قلبی و عفونت است هرچند به دنبال بهبود در مراقبت‌های بیماری‌های قلب و عروق طول عمر این بیماران افزایش یافته ولی همراه با مشکلات دیگری است.

طول عمر متوسط این بیماران در دهه ۱۹۱۰ دوازده سال، در دهه ۱۹۸۰ بیست و پنج سال و در دهه ۲۰۰۰ در کشورهای پیشرفته ۵۰ سال شده بود. لازم است بدانید طول عمر این بیماران بیشتر با شدت بیماری قلبی رابطه دارد. افرادی که دارای بیماری قلبی هستند، ۶۰ درصد تا ۱۰ سالگی و ۵۰ درصد تا ۳۰ سالگی زنده می‌مانند. افرادی که فاقد بیماری قلبی هستند، ۸۵ درصد تا ۱۰ سالگی و ۸۰ درصد تا ۳۰ سالگی عمر می‌کنند. به طور کلی در ازدواج مبتلایان به سندروم داون باید به سه موضوع اهمیت داد: قدرت باروری، روابط جنسی و حمایت خانواده و جامعه.

ازدواج در افراد مبتلا به سندرم داون چگونه خواهد بود؟

در هنگام ازدواج باید چندین مسئله مورد نظر قرار گیرند. این بیماران عقب ماندگی روانی دارند و بعضی از آنها پس از ۳۰ سالگی قدرت تکلم را از دست می دهند. حدود ۵۰ درصد این بیماران مشکلات بینائی و شنوائی دارند. چهل درصد این کودکان موقع تولد دارای مشکلات قلبی هستند. در این بیماران خطر سرطان لوسمی و بیضه بیشتر از افراد عادی است. در کودکانیکه مبتلا به سندروم داون هستند خطر سرطان خون ۱۵-۱۰ برابر کودکان سالم است. حدود ۵۰-۲۰ درصد افراد مبتلا به سندروم داون دارای بیماری تیروئید هستند که بیشتر بصورت کم کاری تیروئید می باشد.

آیا دختران مبتلا به سندرم داون باردار می‌شوند؟

احساسات جنسی این افراد باید مورد قبول خانواده و جامعه قرار بگیرد

حدود ۵۰ درصد دختران مبتلا به سندرم داون بارور هستند و در اروپا و آمریکا همان تمهیداتی که برای جلوگیری از بارداری فرزندان دختر انجام می‌شوند، برای آنها نیز انجام می‌شوند. روش جلوگیری از بارداری که این دختران باید بکار ببرند بستگی به میزان تکامل هوشی و شخصیتی آنها دارد و باید عوارض روش‌های پیشگیری از بارداری نیز مد نظر قرارگیرند. این مهم است که دختران مبتلا به سندرم داون، دارای آموزش و حمایت کافی از طرف خانواده و جامعه باشند تا مورد سوءاستفاده جسمی و جنسی قرار نگیرند. اطلاعات در مورد وجود باروری در پسران مبتلا به سندرم داون خیلی اندک است و اصولا باید اینگونه مردان را نابارور تلقی کرد. تا کنون فقط چند مورد نادر باروری در دنیا در مردان مبتلا به سندرم داون گزارش شده است. در حقیقت در حال حاضر باید مردان مبتلا به سندرم داون را نابارور تلقی کرد و در هر مورد برای قضاوت دقیق باید با انجام آزمایشات خاصی مشخص ساخت که آیا مرد قدرت باروری دارد یا نه؟

در گذشته مسائل جنسی در مبتلایان به سندرم داون مطرح نبودند چون آنها دارای عقب‌ماندگی روانی بوده و ضریب هوشی مثل کودکان دارند همه بر این باور بودند که مسائل جنسی برای اینها بی‌اهمیت است. ولی در حقیقت بعدا مشخص شد که تمام این بیماران که به سن بلوغ می‌رسند، دارای احساسات و نیازهای جنسی هستند. این مهم است که بیان احساسات جنسی توسط این افراد مورد قبول خانواده و جامعه قرار گیرد و این را بپذیریم که متناسب با سن، این بیماران دارای احساسات و نیازهای جنسی مثل افراد عادی هستند فقط ضریب هوشی آنها کودکانه باقی مانده است. این کودکان در سن بلوغ نیاز به آموزش‌های جنسی دارند و آنها مثل سایر افراد می‌خواهند مستقل زندگی کنند و خانواده تشکیل دهند.

در ازدواج مبتلایان به سندروم داون باید به سه موضوع اهمیت داد: قدرت باروری، روابط جنسی و حمایت خانواده و جامعه.

جنسیت و روابط جنسی

در گذشته مسائل جنسی در مبتلایان به سندرم داون مطرح نبودند چون آنها دارای عقب ماندگی روانی بوده و ضریب هوشی مثل کودکان دارند همه بر این باور بودند که مسائل جنسی برای اینها بی اهمیت است. ولی در حقیقت بعدا مشخص شد که تمام این بیماران که به سن بلوغ می رسند دارای احساسات و نیازهای جنسی هستند. این مهم است که بیان احساسات جنسی توسط این افراد مورد قبول خانواده و جامعه قرار گیرد و این را بپذیریم که متناسب با سن، این بیماران دارای احساسات و نیازهای جنسی مثل افراد عادی هستند فقط ضریب هوشی آنها کودکانه باقی مانده است. این کودکان در سن بلوغ نیاز به آموزشهای جنسی دارند و آنها مثل سایر افراد می خواهند مستقل زندگی کنند و خانواده تشکیل دهند.

آیا در کودکان مبتلا به سندرم داون همان تغییرات فیزیکی و هورمونی دوران بلوغ اتفاق می افتند؟

کودکان مبتلا به سندرم داون همان تغییرات فیزیکی و هورمونی که در سایر کودکان اتفاق می افتد را در دوران بلوغ تجربه می کنند. یعنی این کودکان نیز مثل سایر کودکان به بلوغ رسیده و آنرا پشت سر می گذارنند. فقط بلوغ اجتماعی، ارتباطات اجتماعی و خود کنترلی در اینها با تاخیر است و نیازمند حمایت از طرف خانواده ها است. خانواده ها فکر نکنند که چون کودک نیازمند کمک برای انجام کارهای شخصی و اجتماعی است بنابراین بلوغ و تکامل جسمی در آنها اتفاق نیفتاده است.

آیا در کودکان مبتلا به سندرم داون همان تغییرات هیجانی دوران نوجوانی و بلوغ مثل کودکان سالم اتفاق می افتد؟

تغییرات هیجانی سن بلوغ در بیماران مبتلا به سندرم داون همانند سایر کودکان است و اینها همان تجربیات را احساس می کنند. هر کودکی که در جامعه زندگی می کند، با رسانه ها سر و کار دارد در وی جنسیت نیز مطرح و بلوغ پیدا می کند و فراموش نکنیم که کودکان مبتلا به سندرم داون فقط ضریب هوشی اندک دارند و گرنه بلوغ و جنسیت در آنها مثل سایر کودکان خواهد بود.

چه نوع آموزشهای اجتماعی، فردی و جنسی این کودکان نیاز دارند؟

اینکه هر کودک مبتلا به سندرم داون نیاز به چه آموزشهای اجتماعی، رفتاری و جنسی دارد، در تمامی آنها یکسان نیست، این بستگی به شدت بیماری زمینه ای و خصوصیات فردی و خانوادگی دارد. همانطور که در خانواده های معمولی نیز ضریب هوشی کودکان و میزان تکامل جسمی و عقلی کودکان متفاوت است.

آیا دختران مبتلا به سندرم داون حامله می شوند؟

حدود ۵۰ درصد دختران مبتلا به سندرم داون بارور هستند و در اروپا و آمریکا همان تمهیداتی که برای جلوگیری از بارداری فرزندان دختر انجام می شوند، برای این دختران نیز انجام می شوند. روش جلوگیری از حاملگی که این دختران باید بکار ببرند بستگی به میزان تکامل هوشی و شخصیتی آنها دارد و باید عوارض روشهای جلوگیری از بارداری نیز مد نظر قرارگیرند. این مهم است که دختران مبتلا به سندرم داون دارای آموزش و حمایت کافی از طرف خانواده و جامعه باشند تا مورد سوء استفاده جسمی و جنسی قرار نگیرند.

آیا دختران مبتلا به سندرم داون دارای پریود طبیعی هستند؟

پریود در دختران و خانمهای مبتلا به سندرم داون متفاوت از دختران و خانمهای طبیعی نیست. معمولا در سن ۵/۱۲ سالگی دچار پریود می شوند ولی آن ممکن است در سن ۱۰ یا ۱۴ سالگی باشد. در اکثر دختران مبتلا به سندرم داون پریودها منظم است و اگر نامنظمی باشد مثل هم سن و سالان طبیعی خودش خواهد بود.

اگر یک خانم مبتلا به سندرم داون حامله شود آیا فرزند وی نیز مبتلا به سندرم داون خواهد شد؟

حداقل ۵۰ درصد خانمهای مبتلا به سندرم داون دارای تخمک گذاری بوده و باروری خواهند داشت. حدود یک سوم تا ۵۰ درصد بچه هائیکه از این مادران بدنیا می آیند دارای سندرم داون خواهند بود.

آیا خانم‌های مبتلا به سندرم داون دارای یائسگی طبیعی خواهند بود؟

این خانمها نیز مثل سایر زنان سالم دچار یائسگی می شوند و معمولا یائسگی از سن ۴۰ شروع می شود.

آیا پسران مبتلا به سندرم داون نیز دچار فرایند بلوغ مثل سایر پسرها می شوند یا نه؟

پسران مبتلا به سندرم داون همان تغییرات فیزیکی و هورمونی دوران بلوغ را کسب می کنند؛ به بلوغ جنسی و جسمی می رسند و تغییرات هورمونی دوران بلوغ نیز در آنها اتفاق می افتد، منتهی شروع این روند کمی دیرتر از پسران سالم خواهد بود.

آیا مردان مبتلا به سندرم داون بارور هستند؟

اطلاعات در مورد وجود باروری در پسران مبتلا به سندرم داون خیلی اندک است و اصولا باید اینگونه مردان را نابارور تلقی نمود. تا کنون فقط چند مورد نادر باروری در دنیا در مردان مبتلا به سندرم داون گزارش شده است در حقیقت در حال حاضر باید مردان مبتلا به سندرم داون را نابارور تلقی نمود و در هر مورد برای قضاوت دقیق باید با انجام آزمایشات خاصی مشخص ساخت که آیا مرد قدرت باروری دارد یا نه؟

ب) تریزومی شماره ۱۸

اولین بار توسط ادواردز توضیح داده شد .فراوانی این بیماری ۲۰۰۰۰/۱ است.

مبتلایان به این بیماری اکثراً در سه ماهگی بعد از تولد از بین می روند ولی بعضی از آنها تا پنج سال هم زنده مانده اند علائم شامل مغز کوچک ، عقب افتادگی ذهنی ، کری، پایین بودن موضع گوشها، گره شدن شستها به صورت خالص می باشند، اکثرا” دارای ناهنحاریهای قلبی می باشند . حدود ۸۰% افراد بیمار دخترند .علت اکثر تریزومی ها سن مادر است.

ج) سندرم ترنر (x+۴۴)

سندرم ترنر نوعی مونوزومی است که دارای ۴۴کروموزوم اتوزوم ویک کروموزوم جنسی x می باشند. فنوتیپ این ناهنجاری کروموزومی اولین بار توسط ترنر (H.H.Turner) کشف شد افراد مبتلا دختر های غیز طبیعی هستند که فراوانی آنها ۲۵۰۰/۱ در بین متولدین دختر است .بیش از ۹۰% آنها خود به خود سقط می گردند.

این گونه زنها فاقد تخمدان هستند و صفات ثانویه جنسی آنها محدود است . از دیگر عوارض اینگونه افراد قد کوتاه، پایین بودن موضع گوشها ، پایین بودن خط مو در پشت سر ، وجود پرده و چین در گردن ، و سینه های سپر مانند می باشند .افراد مبتلا با مقایسه با برادران وخواهران خود دارای هوش یکسان یاکمی کمتر هستند.

مونوزومی x احتمالاً از تخمک یا اسپرمهای استثنایی بدون کروموزم جنسی یا در اثر حذف کروموزوم جنسی x در اولین تقسیم میتوز بعد از اینکه تخم xxیا xyایجاد شده اند بوجود می آیند.

بعضی از افراد مبتلا دارای یک کروموزوم x وقطعه ای از کروموزوم x دوم می باشند .مطالعه ی این گونه افراد نشان داده است که هر دو بازوی کروموزوم x دوم جهت رشد طبیعی تخمدان لازم است .

افرادی که فقط بازوی بزرگ x دوم را دارا می باشند قدکوتاه بوده وبقیه عوارض سندرم ترنر را نشان می دهند .افرادی که دارای بازوی کوچک x دوم می باشند دارای قد طبیعی بوده وتمام عوارض را نشان نمی دهند، این موضوع نشان می دهد که فنوتیپ ترنر اکثرا” توسط ژنهای واقع بر روی بازوی کوچک x کنترل می شود.

د) سندرم کلاین فلتر (XXY+۴۴)

سندرم مخصوصی است که فقط در مردها دیده می‌شود و در ۲۵% موارد ممکن است با عقب ماندگی ذهنی نسبتاً شدید همراه باشد. علت این عارضه داشتن یک کروموزوم جنسی X زیادتر از معمول (یعنی ۴۷=XXY) که در مرد علائمی نظیر زن دیده می‌شود. این بیماران بلند قد – باریک – پشت خمیده و دارای بیضه‌ها و آلت تناسلی کوچک و بچگانه حتی در زمان بلوغ می‌باشد. این افراد دارای پستانهای نسبتاً بزرگ و از نظر جنسی عقیم هستند. موهای صورت آنها رشدی ندارد. صدا مردانه نیست و در ۴۰% موارد میکروسفالی (کوچک بودن جمجمه سر از حد معمول) دارند. تمایلات جنسی یا وجود ندارد یا خیلی کم است. این بیماری خیلی نادر است و ۱% عقب مانده‌ها را تشکیل می‌دهد. این بیماران در موقع تولد وزنشان کمتر از معمول است. سن متوسط مادران این بیماران اکثراً بین ۲۸ تا ۳۹ ساله گزارش شده است. وضع قرار گرفتن کروموزومها (کاریوتایپ) در والدین طبیعی است و عقب ماندگی معمولاً از همان ماههای اولیه زندگی به چشم می‌خورد. آزمایش کروماتین نشان داده است که این افراد باید زن می‌شدند. چون بطور ژنتیک کروماتین تست مثبت دارند. بین ۷۰۰ تا ۷۵۰ زایمان پسر زنده یک نفر ممکن است کاریو تایپ XXY داشته باشد. ولی به نظر می‌رسد بیماری از این هم نادرتر ست، ‌این افراد چون نارسایی قوای ذهنی‌شان شدید نیست قادر به همکاری و سازش در محیط آرام و ساکت هستند. ولی اغلب به علت اشکال در روابط اجتماعی و جنسی مخصوصاً در دوره نوجوانی ممکن است دچار ناراحتی شدید روانی، ‌اختلالات شخصیت، عقده حقارت، بزهکاری و اعتیاد بشوند. حالتهای نادر XXXY و XXXXY هم دیده شده که در اینصورت علائم شدید – درجه عقب ماندگی عمیق‌تر و حتی اعضای تناسلی دو جنس زن و مرد در یک فرد دیده می شود. این افراد همان خواجه‌ها هستند.

اضافه شدن یک کروموزوم x به ترکیب کروموزومی مرد باعث ایجاد سندرم کلاین فلتر می گردد که اولین بار توسط کلاین فلتر تو ضیح داده شده است. این افراد مذکر بوده و فراوانی آنها ۱۰۰۰/۱ در بین متولدین پسر می باشد.

این افراد از نظر فنوتیپی نر ولی در بعضی خصوصیات بخصوص صفات ثانویه جنسی شبیه زنها هستند. برای مثال سینه ها رشد کرده ولی موی بدن رشد نمی کند ، بیضه ها کوچک و غده پروستات کوچک است .

علت ایجاد آنها احتمالا” لقاح یک تخمک غیر طبیعی xx با اسپرم y، یک تخمک x با اسپرم غیر طبیعی xy است.

حدود سه چهارم افراد بیمار دارای کاریوتیپ (xxy + ۴۴) می باشند. ولی در صورتیکه تعداد x ها ویا y ها اضافه شود همین فنوتیپ با اندکی تغیر مشاهده می گردد. برای مثال کاریوتیپهای xxyy , xxxyy ,xxxy, xxxxy، نیز سندرم کلاین فلتر نامیده می شود.

یکی از عوارض این بیماری عقب افتادگی ذهنی است که بستگی به تعداد x ها دارد، به این صورت که هر چه تعداد xها زیاد باشد عقب افتادگی نیز زیادتر می گردد. پسر ها از حد معمول بلند تر بوده، نسبت قد به وزن آنها طوری است که قد بلند و باریک به نظر میرسند، قطر سر آنها به طور معنی داری از حد معمول کمتر است، حالت تعرضی و فعالیت آنها کمتر و حساسیت آنها نسبت به مسائل اجتماعی بیشتر است.

چگونه افرادی با دو کروموزوم X می‌توانند مرد باشند؟

در انسان تقریباً تمام مردها دو کروموزوم متفاوت دارند (XY) و زنان XX هستند. ولی بعضی استثنائات (خیلی نادر) در این قانون وجود دارند.

این بازگشت زن به مرد تقریباً همیشه در اثر فعالیت ژنی موسوم به SRY که معمولاً بر روی کروموزوم Y حمل می گردد رخ می دهد که به طور تصادفی می تواند در انتهای کروموزوم X که از پدر به ارث می رسد؛ منتقل شود.

ژن های دیگری که تعادل جنسی را به هم می زنند یافت شده اند که منجر به ظهور صفات حد واسط جنسی می شوند. ولی در بیشتر مواردی که فرد XX و بدون Y از نظر آناتومیکی کاملاً مرد است؛ ژن SRY دخیل است. بدین خاطر مدتهاست این ژن به عنوان ژنی که مرد بودن را تعریف می کند؛ شناخته می شود.

ولی اکنون در مقاله ای که در نشریه نیچر- ژنتیک منتشر شده است؛ محققین دانشگاه پاویای ایتالیا ژن دیگری را یافته اند که برای این فرایند بسیار حائز اهمیت است.

این تیم تحقیقاتی خانواده ای را مطالعه کرد که در آن چهار برادر XX بودند ولی هیچیک دارای ژن SRY نبودند. در این مقاله آمده است که این برادر ها جهشی را بر روی ژنی موسوم به RSPO1متحمل شده اند. ظاهراً جنسیت در انسان به وسیله مجموعه ای از ژن ها کنترل می شود. در مرد ژنی به نام SOX9 در اثر ژن SRY روشن شده و نمو بیضه را سبب می گردد. اکنون محققین پیشنهاد می کنند که در زن ها ژن SOX9 به وسیله ژن RSPO1 خاموش شده و تخمدان شکل می گیرد. در این برادرها ظاهرا موتاسیون در ژن RSPO1 باعث شده است که نقش خاموش کننده خود را ایفا ننموده و روشن ماندن ژن SOX9 نمو مرد را عهده دار بوده است.

این محققین می گویند آن چه موجب سرکوب شدن مرد بودن و القای زن بودن می گردد؛ یک روند فعال است. RSPO1 نقش کلیدی را در این فرآیند ایفا می کند. شناسایی این ژن به اندازه شناسایی SRY حائز اهمیت است.

RSPO1 پروتئینی را کد می کند که در مسیر تولید اندام های جنسی نقش کلیدی دارد. مطالعات نشان می دهد که مردهای این خانواده دارای ناهنجاری های پوستی بوده که می تواند در آینده تبدیل به سرطان پوست در آنها شود.

این محققین در برنامه بعدی خود در نظر دارند تا تأثیر خارج شدن ژن RSPO1 را از موش، بررسی نمایند.

د) هرمافرودیتی در انسان

هرمافرودیت‌های حقیقی، افرادی هستند که دارای بافت های تخمدان و بیضه می باشند اعضاء دستگاه تناسلی خارجی مبهم، ولی اغلب حالت مردانگی کمتری داشته، خواص ثانویه جنسی از مردانگی تا زنانگی متغیر است.

به طور معمول هرمافرودیت حقیقی به علت ناقص بودن اعضاء تناسلی عقیم اند. هرمافرودیت ناقص ممکن است دارای بافت‌های تخمدان یا بیضه باشند .بر مبنای ساختار کروموزومی دو گروه عمده از آنها قابل تشخیص اند که هرمافرودیت کاذب مردانه یا زنانه نامیده می شوند. دستگاه تناسلی خارجی آنها مبهم بوده از نظر ظاهری و صفات ثانویه جنسی با افراد عادی تا حد زیادی دارای فنوتیپ متفاوتی هستند.

ه) بیماری سندرم فریاد گربه

در انسان کمبودهای کروموزومی شناخته شده و دارای اثرات مضر می باشد. یکی از این کمبود ها مربوط به بازوی کوچک کروموزوم شماره ۵ است که باعث سندرم فریاد گربه (cri-du-chat) می شود. علت نامگذاری نیز شباهت گریه نوزاد مبتلا به صدای گربه است. از علائم این بیماری می توان میکروسفالی ،افزایش فاصله چشمها، پایین تر قرار گرفتن گوشها، مایل شدن چشمها در جهت خلاف داون، کوچکی چانه (میکروگناسیا) را نام برد.

و) بیماری کم خونی سلول داسی شکل

این بیماری یک همولیتیک شدید است که در آن گلبولهای قرمز در تحت فشار کم اکسیژن بطور غیر طبیعی وداسی شکل میشود.تظاهرات بالینی آن شامل آنمی، زردی و حملات سلول داسی شکل در عروق و انسداد آن و انفارکتوس های دردناک در بافت های متفاوت مثل استخوان، طحال و ریه مشخص میگردد، است.

این بیماری نتیجه هموزیگوت بودن برای یک ژن جهش یافته که تشکیل دهنده ی هموگلوبین غیرطبیعی S (HbS) می‌باشد، است. بر اساس مشاهدات انجام شده، ساختمان همو گلوبین داسی شکل یک نمونه روشن از تغییر در تولید یک پروتئین بوسیله تغییر آللی در ژن مسئول تولید پروتئین بود.

ماهیت واقعی این تغیر در پروتئین بعدها به وسیله اینگرام با روش انگشت نگاری مشخص شد. اینگرام نشان داد که تفاوت بین هموگلوبین طبیعی وداسی شکل در زنجیره B قرار دارد و تنها یکی از ۱۴۶ اسید آمینه زنجیره که ششمین اسید آمینه از انتهای N ترمینال می باشد را گرفتار کرده است.

در این وضعیت اسید آمینه والین جایگزین اسید گلوتامیک هموگلوبین طبیعی شده است. علت این تغییر تنها یک جابجایی در دومین موقعیت کد سه تایی (CTC) اسید گلوتامیک است که آن را به کد (CAC) والین تبدیل می کند.

جابجایی والین به جای اسید گلوتامیک در دو زنجیره ی B ی مولکول هموگلوبین تنها تفاوت بیوشیمایی بین HbA و HbSمی باشد. این تفاوت که منجر به تغییر در بار های الکتریکی می گردد، تفاوت در حرکت الکتروفورتیک بین دو هموگلوبین را توجیه می کند.

آیا این مقاله برای شما مفید بود؟
بله
تقریبا
خیر

داریوش طاهری

اولیــــــن نیستیــم ولی امیـــــد اســــت بهتـــرین باشیـــــم...!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا