آلزایمربیماری‌های مغز و اعصابدمانس

راه‌کارهایی برای زمانی که مادر مبتلا به زوال عقل‌تان با شما هم‌خانه می‌شود

امتیازی که به این مقاله می دهید چند ستاره است؟
[کل: ۰ میانگین: ۰]

لطفا توجه کنید، این نکات بیشتر در ارتباط با والدینی است که محتاج به کمک هستند، نه والدینی که از نظر بالینی ناتوان بوده و نیازمند مراقبت دائمی هستند. بنابراین لطفا اگر نمی‌توانید والدین خود را که جدا بیمار است، به منزل خود انتقال دهید، اصلا نباید احساس گناه کنید! گاهی اوقات مراقبت پرستاری تمام وقت مورد نیاز است و این به این معنی نیست که شما به اندازه ی ما، مادربزرگ را دوست ندارید.

یادداشت‌های خانم خانه‌داری که از مادر شوهر خود که مبتلا به آلزایمر است، مراقبت می‌کند.

آیا آنها مایل به آمدن هستند؟

قبل از اینکه بررسی نکات مربوط برویم، اجازه دهید ببینیم آیا اصولا والدین شما مایل هستند با شما هم خانه شوند؟

مادرمان آن قدر نحیف و ناتوان شده بود که اصلا گریزی از آمدن نزد ما نداشت، اما از مدتی قبل آگاه بودیم که در نهایت، این به عنوان یک انتخاب بود که باید در نظر می گرفتیم.

حتی دانستن این نکته که او “مجبور است” نزد ما زندگی کند و اینکه نمی تواند پس از این مستقل زندگی کند، در او حالت بدخلقی و تدافعی شدیدی را ایجاد کرده است.

۱۳ راهکار برای زمانی که مادر مبتلا به زوال عقلتان با شما هم خانه می شود

اگر قصد آوردن والدین آلزایمری یا مبتلا به زوال عقل خود را به خانه خودتان دارید، باید در ابتدا به یک سری نکات جدی توجه کنید!

حکایت مادر مبتلا به زوال عقل ما

مادرم را زمانی که ۶۰ کیلو کم کرده بود به منزلمان منتقل کردیم، در حالی که به طرز مرموزی به زمین خورده بود و قبل از اینکه با ما تماس بگیرد به مدت در روی زمین افتاده بود. به مدت یک هفته در بیمارستان بود و پس از آن به مدت یک هفته در سرای سالمندان.

آنچه مشخص بود، اینکه از این پس قادر نبود از خودش مراقبت کند، اما منتقل کردن او به منزلمان گام بزرگی بود که مطمئن نیستیم، قبلا از انجام دادن آن، تمام جوانبش را در نظر گرفته باشیم.

برای ما جای خوشبختی بود که پیش از این مادر با ما در زمانی که خارج از ایالت زندگی می کردیم، زندگی کرده بود، بنابراین برای بچه ها “عجیب” نبود که مادربزرگ با ماست، اما اکثر افراد چنین زمینه ای را ندارند که بر آن اساس عمل کنند.

اگر شما در حال “مجبور کردن” والدین خود به نقل مکان کردن هستید، انتظار واپس زدگی از سوی آنان را در طی زمان داشته باشید. نه اینکه بخواهم شما را منصرف کنم، بلکه می خواهم بدانید مسیر همواری پیش رو نخواهید داشت.

۱۳ نکته که باید هنگام هم خانه شدن با والدین خود در نظر بگیرید

زمانی که مشغول نوشتن این مطالب بودم، با خودم تصور می کردم یک سلسله مراتب بسیار عالی جز به کل، در امور وجود دارد، اما اصلا این گونه نبود. بنابراین هیچ ترتیب خاصی در این نکات وجود ندارد، جز اینکه مواردی هستند که باید با آنها مواجه شویم.

۱- کجا حمام خواهند گرفت و خواهند خوابید

در وضعیتی که داشتیم، دختر بزرگم (که در هر حال مایل به جدا شدن از ما بود)، جای خود را با مادر عوض کرد. او به آپارتمان مادر نقل مکان کرد و مادر به اتاق قدیمی او که حمام مستر دارد آمد.

این مزیت بسیار زیادی داشت، چون می توانستیم حمام مادر را با میله های حمایتی تجهیز کنیم و از شر پادری های لیز خلاص شویم.

اگر قصد دارید در یک حمام با والدین مبتلا به زوال عقل خود شریک شوید، لطفا دقت کنید که ممکن است در آنجا میکروب وجود داشته باشد. مادر اختیار مدفوع خود را ندارد و گاهی اوقات آنجا حسابی افتضاح می شود.

اگر او با ما مشترک باشد یا اگر بچه ها از آنجا استفاده کنند، اطمینان دارم وسواسی که برای میکروب های آنجا دارم بسیار بیشتر از وسواسی است که برای نظافت خانه دارم.

مادر، در حال خرید کردن برای تزئین اتاقش بوده است (هورا)، اما در مورد اینکه چه چیزی مناسب است در آنجا قرار داده شود نظراتی دارد که با من بسیار متفاوت است. (آن بشقاب داغ، مایکروفر و قهوه ساز). به نظرم، در مورد اینکه اجازه داده شود چگونه اتاق خود را تزئین کنند،باید به آنان آزادی داد، اما باید با احتیاط عمل کرد.

۲- مسائل بهداشتی

بله، همینطور است، آن گونه که من دلواپس آلودگی و نظافت هستم، او این گونه نیست. او اصلا با شستن ظروفش در همان سینکی که در هنگام مسواک زدن، آب دهانش را در آن می ریزد، و ما فضولات حیوانات را می شوییم، مشکلی ندارد. او همچنین، آن قدری که ما دوش می گیریم و لباس عوض می کنیم (و بچه ها را مجبور به این کار می کنیم)، این کارها را انجام نمی دهد.

بیشتر افراد مبتلا به زوال عقل، عقاید عجیب و غریبی پیدا می کنند و همچنین تمایل پیدا می کنند تا حدی استقلال داشته باشند. در حالی که من نظرم این است که لباس ها به محض شسته شدن، باید بلافاصله کنار گذاشته شوند، مادر تصور می کند وقتی به او می گویم “وقت تلف نکن” آدم بدجنسی هستم یا دارم خودم را بر او تحمیل می کنم.

پس از ورود والدین شما، ممکن است اوضاع آن چنان هم که باید بر وفق مراد نباشد و شما ممکن است قادر به کنترل امور با آن کیفیتی آن زمانیکه فقط مراقب فرزندان، حیوانات و همسر خود بودید، نباشید.

۳- برنامه‌ریزی درمورد دارد

حتی قبل از آن که مادر نزد ما بیاید، در مورد ملاقات با پزشک و تلاش برای ساماندهی به معروف دارویی وی، به او کمک می کردم. با چند وسیله مخصوص برنامه ریزی دارو ، مصرف قرص های مختلف را امتحان کرده بودیم و حتی در گوشی تلفن زنگ هشدار را تنظیم کرده بودیم تا تلاش کنیم اطمینان حاصل شود او داروهایش را مصرف می کند، اما فراموشی، این کار را به شدت برای او مشکل کرده بود.

در حال حاضر، در مصرف قرص هایش، در سه وعده ی روز، ترتیب جدید نسخه ها و چگونگی مصرف آنها را تحت نظارت داریم (الان که فکر می کنم نمی توانم آن همه را به یاد بیاورم، و مطمئن نیستم چگونه دکتر می توانسته تصور کند او قادر به مدیریت این همه امور بوده است).

ما این کارها را در منزل انجام می دهیم، بنابراین انجام این کار، در بسیاری از خانواده ها کار چندان سختی نیست، اما قطعا نیازمند صرف انرژی فراوان است.

ما از نوعی وسیله برای سازماندهی دوهفته ای قرص ها استفاده می کنیم. دو ردیف بالایی برای مصرف صبح و غروب و دو ردیف پایینی برای هفته دوم، نوبت صبح و غروب. من همه ی امور پزشکی و داروخانه ای را انجام می دهد و شوهرم وسیله را با قرصها پر می کند. از هر کسی که می توانید کمک بگیرید!

۴- برنامه ریزی

در ارتباط با زوال عقل، داشتن یک “سیستم” می تواند کمک شایانی به شما بنماید و اجازه دهید آن سیستم راهنمای فعالیت های شما باشد.

در منزل بچه هایی داریم که به مدرسه می روند، کارهایی که باید انجام دهیم و در عین حال اطمینان حاصل کنیم که مادر دارویش را مصرف می کند و به طور مناسب به او آب و غذا داده می شود.

مسلما هرچه بیشتر بتوانید، بطور روزانه، از یک روال خاص پیروی کنید، دانستن اینکه منتظر چه چیزی باشند، برایشان راحت ترخواهد بو و در هنگام بروز وضعیت “جدید”، اضطراب کمتری را تجربه خواهند کرد. اگر کمی این حالت برایتان مبهم است، به مثالی در مورد یک روز بدون برنامه ریزی توجه کنید که چگونه به هرج و مرج منتهی می شود.

عموما در طول هفته، بچه ها به مدرسه می روند و من تمام طول روز با مادر در منزل تنها هستم. اما بعضی روزها مجبور می شوم منزل ترک کنم و این برای او حالت “عادی” ندارد.

باید گربه ها را از او دور کنم و چندین بار به او حالی کنم که دارم کجا می روم، چرا دارم می روم و چه هنگام باز می گردم. باید اطمینان حاصل کنم فنجان آبی در دسترس دارد، و صفحه ای که روی آن نوشته شده که به او نشان دهد چه خبر است و اگر فراموش کرد می تواند بخواند که چه اتفاقی در حال وقوع است. (این ایده را از سرای سالمندان گرفتم، اما ما این کار را برای او هر روز در منزلمان هم اجام می دهیم… این به او کمک می کند به خاطر داشته باشد در طوال آن روز چه بلایی دارد بر سرش می آید.)

درک هر گونه تغییر در روال کارها برای او صعب است و هرچه بیشتر گیج شود، کار بیشتری باید انجام داد.

با این حال، اجازه ندهید اگر عزیز شما می تواند به تنهایی سر کند، این امر جلوی بیرون رفتن شما را بگیرد، فقط بدانید که در زمانی که مادر با شما زندگی می کند، برای مدتی نمی توانید به دلخواه خود به خانه عبور و مرور نمایید!

۵- تغذیه

از آن جایی که مادر به شدت وزن کمک کرده است، بسیار مراقب هستیم که اطمینان حاصل کنیم به اندازه کافی غذا می خورد. نصف غذایی را که به او می دهیم به سگ ها می دهد… ولی خوب از هیچ بهتر است!

ممکن است مادرتان از رژیم غذایی خاصی پیروی کند که نیاز هست شما در نظر بگیرید یا شاید هر آنچه خود می خورید به او هم بدهید. اما قبل از اینکه به نزد شما نقل مکان کنید به فکر این چیزها باشد.

در برخی از گروه ها با پرستارانی برخورد کرده ام که به خاطر شاغل بودنشان در نیمه های روز نگران بیمار خود می شوند. بسیاری از اوقات آنان برای آنان غذا و تنقلات زیادی حاضر می کنند و برای انها می گذارند، اما زوال عقل باعث می شود آنها فراموش کنند غذای خود را بخورند.

همچنین اگر می خواهید مجبور نباشید دو نوع غذا درست کنید، می توانید غذای کل خانواده را تغییر دهید. مشکل خاصی نیست، اما نیازمند این است که وقت بیشتری را در آشپزخانه بگذرانید.

۶- رانندگی و پرسه زدن

آیا مادرتان انتظار دارد که هنوز به رانندگی کردن ادامه دهد؟ ما، در محله وسیعی زندگی می کنیم و مادر می داند که نمی تواند بدون راهنمایی گرفتن از خانه خارج شود، با این حال هنوز به صحبت در مورد “رفتن به فروشگاه به تنهایی” و “فرار از خانه، اگر آنچه که می خواهد به او ندهند”، ادامه می دهد.

عادات بد ممکن است تشدید شوند و والدینی که قبلا خوب بودند ممکن است به افرادی بدخلق و بد ذات تبدیل شوند. اگر قبل از نقل مکان، رابطه خوبی بین شما و والدینتان وجود نداشته، مسلما با همسایگی و زوال عقل بهبود نخواهد یافت.

مثلا، مادرمان همیشه کم حوصله بوده، و زندگی تنهایی به مدت سالیان طولانی باعث شده بود که همه چیز طبق روال برنامه خودش پیش برود. دیروز یک بسته پستی به دستش رسید و او بیرون در ایوان، جلوی ایوان منزل بدون اینکه داخل بیاید، همان جا روی واکرش تلاش می کرد بسته را باز کند، چرا؟ چون همسرم به موقع آن را آن گونه که زیبنده یک خانم است به او تقدیم نکرده بود.

در مورد والدین خود شیفته ای خوانده ام که ، روزی نبوده پرستار خود را، از اولین روز ورودشان به گریه نینداخته باشند. مجددا تاکید می کنم نه اینکه بخواهم شما را از آوردن مادرتان منصرف کنم، فقط می خواهم نسبت به سرخوردگی هایی که ممکن است در طول روز مسیر رو در رو شوید به شما هشدار دهم.

۷- خلاءِ عاطفی

به نظر می آید زمان مناسبی باشد تا در مورد ابتلا به خلاءِ عاطفی، در زمانی که با یک مبتلا به زوال عقل هم خانه هستید، صحبت کنیم.

هر آنچه را فکر می کنید آمادگی اش را دارید، لزوما در مسیر شما قرار نمی گیرد و مراقبت از شخصی که در حالت ذهنی “نرمال” قرار ندارد، کار مشکلی است.

آلزایمر یک بیماری است که افراد و عزیز شما را تغییر می دهد و مواقعی پیش می آید که آنها افرادی می شوند، که گویی شما در تمام طول زندگی خود آنها را نمی شناخته اید و عاشقشان نبوده اید.

کفالت والدینتان شما را فرسوده می کنند. این کار با بار آوردن فرزندانتان کاملا متفاوت است… فرزندانتان، نسبت به گوش دادن و فرمانبری از شما شرطی شده اند، اما والدینتان عادت داشته اند کنترل کننده باشند.

مسلما شما برای کمک گرفتن، متواری شدن، اینکه زمانی که چه زمان به آخر خط رسیده اید، اینکه با چه کسی تماس بگیرید و مواقعی که به کمکی استراحت نیاز دارید، می بایست برنامه ریزی کنید.

۸- اعضای دیگر خانواده

از آنجایی که مادر، مادر شوهرم می باشد و تک فرزند، وضعیت ما، حالت تخصصی ندارد. ملزم نیستیم به کسی پاسخگو باشیم یا انتقادات دیگران را نسبت به آنچه که انجام می دهیم بشنویم.

با این حال، اگر مجبورید با همسر، خواهر برادر یا اعضای دیگر خانواده در تعامل باشید، لطفا قبل از آوردن مادرتان، تلاش کنید مشورت بگیرید!

این موقعیت به خودی خود سخت است، وای به حال اینکه علاوه بر دست و پنجه نرم کردن با تمام مشکلات، استرس سر و کله زدن با اعضای خانواده را هم متحمل شوید.

توصیه می کنم، به یک گروه فیس بوکی ملحق شوید یا اینکه شخصا در گروه های پرستاری، که می توانید سوالات خود را درآن مطرح کنید و در این مورد راهنمایی بگیرید، حضور یابید!

۹- امنیت و کنترل

اگر عزیزی دارید که اهل پرسه زدن است، تامین امنیت او مشکل بزرگی است. در و پنجره های باز، چیزی نیستند که بسیاری از افراد مبتلا به زوال عقل که عادت به پرسه زدن دارند، نگران آن باشند. زنگ هشدار، وسیله خوبی است برای این است که مطمئن شوید آیا عزیز شما ساختمان را ترک کرده یا خیر.

جدا از این مسئله، شما ممکن است مایل باشید از یک مانیتور کودک یا وسایل دیگری، برای استراق سمع، در زمانی که مادرتان در اتاق دیگر است، استفاده کنید!

مادرمان در اتاقش از روی صندلی اش سر خورد و تا قبل از اینکه صدای فریاد زدنش را بشنویم، مدتی روی زمین افتاده بود. اکنون از او می خواهیم در را باز بگذارد، تا بتوانیم صدایش را بشنویم و خانه ما طوری طراحی شده که او کاملا به ما نزدیک است. اگر مادرتان در قسمت دیگری از خانه به سر می برد، استفاده از یک سیستم مانیتورینگ شاید بتواند کمک بزرگی باشد.

۱۰- حیوانات خانگی

اگر حیوان خانگی دارید، لطفا در هنگامی که دور و بر عزیزتان هستند مراقب آنان باشید. یک مسئله غذا دادن زیاد به آنان است، اما در مورد حیواناتی شنیده ام که آسیب دیده اند.

اگر والدین حیوان خانگی دارند، آوردن آنان به نزد خودتان مزایا و معایب زیادی دارد، بنابراین کنترل نمایید آیا در مورد منزل شما مشکلی ایجاد نشود.

زمانی که مادر، با سگ و گربه اش به نزد ما آمد، ما دو سگ و دو گربه داشتیم. می توانید حدس بزنید که، همگی از اینکه باید الان با ما زندگی کنند و مرتبا به آنان غذا داده شود و با خوبی و خوشی در کنار هم باشند، فوق العاده هیجان زده بودند.

۱۱- پول

طرح بعضی از موارد مهم را به آخر موکول کرده ام. بله پول برای برخی خانواده ها مسئله بزرگی است.

برای ما مسئله چندان مهمی نیست. شوهرم تنها فرزند مادرش است و شانس آورده ایم که برای پرداخت قبوض خانه، به پول مادر وابسته نیستیم.

با این حال، در بسیاری از خانواده ها، پرستار مجبور است از کار استعفا دهد یا ساعات کاری خود را، جهت مراقبت از مادر خود کاهش دهد، که این مسئله می تواند برای پرستار و خانواده اش، مشکلات مالی به بار بیاورد.

اگر مادرتان قرار است در خرج منزل، از مستمری یا کمک هزینه تامین اجتماعی با شما شریک شود، حتما به دقت آنچه را صرف مراقبت و غذاش کرده اید ثبت کنید. او ممکن است شما را به سرقت پولش متهم کند، بنابراین ممکن است نیاز باشد اطمینان حاصل کنید، که قادر هستید در مورد این هزینه ها پاسخگو هستید.

حتی ممکن است نیاز باشد به اعضای دیگر خانواده جواب پس دهید. ثبت این گونه موارد، نظارت و قضاوت را آسان می کند و جلوی بسیاری از سوءِ تفاهم ها را می گیرد.

۱۲- روزهای بحرانی

اجازه دهید در مورد زمان هایی که صحبت کنم که همه چیز از کنترل خارج می شود (که اغلب مواقع در مورد زوال عقل رخ می دهد).

مادرتان ممکن است روزی حافظه بد را تجربه کند، توهم داشته باشد، از زمین خوردگی در رنج باشد، یا اینکه حتی درحمام برایش “اتفاق” بسیار بدی بیفتد.

درست مثل مراقبت از بچه های کوچک، جهت تغییر برنامه ها آمادگی داشته باشید، آنچه که عاشق انجام دادنش بوده اید ممکن است برای مدتی امکان پذیر نباشد، یا ممکن است گه گاه نیاز به گرفتن کمک ، از دوستان یا اعضای خانواده داشته باشید.

اصلا در هنگام مراقبت از شخص مبتلا به زوال عقل هیچ روز “عادی” را تجربه نخواهید کرد.

۱۳- منتقل کردن مادر به نزد خودتان در یک نگاه

اطمینان دارم، افرادی که دارای والدین مبتلا به زوال عقل هستند، به طور ناگهانی زمانی که متوجه می شوند که نیاز هست مادرشان را به نزد خود منتقل کنند، غافلگیر نمی شوند. عموما پیش از هرچیز نشانه هایی مثل بهداشت ضعیف، زمین خوردگی، مشکلات پزشکی یا تصادفات رانندگی، ظاهر می شوند.

با این حال، دیدن اینکه چگونه مادر، هر روز گیج و ناتوان در حال ناتوان شدن است، واقعا مایوس کننده بود.

 و یک نکته مهم اینکه، مواردی را که قبل از آمدنش به نزد ما، در موردشان به توافق رسیده بودیم، به دست فراموشی می سپارد، حیف.

خیلی عالی ست که قبل از اینکه مادرتان به نزد شما بیاید، در مورد مشکلات به توافق برسید، اما مشکل اینجاست که اگر او مبتلا به زوال عقل باشد احتمالا دچار فراموشی ست.

زمانیکه مادر، پس از گذراندن دوره نقاهت در سرای سالمندان، به نزد ما آمد تا با ما زندگی کند، خیلی زود مشخص شد که برای همیشه نزد ما خواهد ماند.

شوهرم کنار او نشسست و با او در مورد اینکه قصد کمک و حفاظت از او داریم با او یک گپ طولانی زیبا داشت. او موافقیت کرد که نزد ما بیاید و همه چیز به خوبی و خوشی پایان یافت…

….تا ۲۰ دقیقه بعد، که همه صحبت ها را فراموش کرد و دوباره شروع کرد به پرسیدن در این مورد که چه وقت به نزد ما خواهد آمد.

شاید ایده خوبی باشد که همه چیز را بنویسید و از او امضا بگیرید… نه به خاطر دلایل قانونی (چون این امضا در محکمه به کار نمی آید)، بلکه به خاطر کمک به خودش.

این کار را در مورد ماهی انجام دادیم… مادر اطمینان داشت که از ماهی متنفر است (ما یک بار در هفته ماهی داریم)، بنابراین از او خواستیم برگه ای را امضا کند، که تایید می کرد او از ماهی متنفر است. تنها با نشان دادن آن تفاهم نامه بود که می توانستیم او را متقاعد کنیم هفته ای یک بار ماهی را بخورد!

این ایده زمانی کارگر است که ذهن مادر شما شفاف است و می توانید به او چیزی را بدهید که امضا کند و بتوانید بعدا به او نشان دهید. این روش همیشه موفق نیست، ولی قطعا آن را امتحان کنید (شاید کمک کند، سلامت روانی خود را حفظ کنید!)

آیا این مقاله برای شما مفید بود؟
بله
تقریبا
خیر
منبع
artsyfartsylife.com

داریوش طاهری

اولیــــــن نیستیــم ولی امیـــــد اســــت بهتـــرین باشیـــــم...!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا