در طول یک تجربه معنوی در مغز چه اتفاقی می افتد
این سوال که وقتی تجربه معنوی داریم در مغز چه اتفاقی میافتد بارها و با نتایج متفاوت بررسی شده است و همچنان محققان و غیرمتخصصان را مجذوب خود میکند. یک مطالعه جدید قصد دارد چیزهای بیشتری را نشان دهد.
تجربه معنوی با مغز انسان چه می کند؟ یک مطالعه اخیر ادعا می کند که پاسخ را دارد.
برای دههها، محققانی که شیفته اهمیت معنویت در زندگی مردم هستند، مطالعاتی را انجام دادهاند که در مورد آنچه در مغز انسان اتفاق میافتد، زمانی که افراد احساس میکنند عمیقاً از نظر معنوی مرتبط هستند، تحقیق کردهاند.
با توجه به این واقعیت که مفهوم «معنویت» را میتوان به روشهای بسیار متفاوتی در میان فرهنگها و افراد درک کرد – و هر چیزی که ممکن است «تجربه معنوی» نامیده شود، میتواند مغز را به روشهای بسیار پیچیده تحریک کند – تعیین دقیق مکانیزم مغزی برای معنویت دشوار بوده است.
بنابراین، مطالعات روی راهبههای کارملیت و تمرینکنندگان اختصاصی مورمون نشان دادهاند که چندین ناحیه مغز در پردازش تجربیات اتحاد با یک موجود برتر نقش دارند.
همچنین، یک وجه مشترک پیشنهاد شده توسط چند مطالعه این بود که افرادی که در تمرینات معنوی طولانی مدت شرکت می کردند، فعالیت در لوب جداری سمت راست را کاهش دادند، که با تمرکز بر خود گره خورده است.
به عبارت دیگر، به نظر میرسید که تجربیات معنوی، همان طور که میشد، از خودگذشتگی را در مغز افزایش میداد.
معنویت در برابر افسردگی؟
پروفسور لیزا میلر (Prof. Lisa Miller)، ویراستار کتاب راهنمای روانشناسی و معنویت (Handbook of Psychology & Spirituality) دانشگاه آکسفورد، مجموعه ای از مطالعات را در مورد آنچه در مغز افراد دارای زندگی معنوی شدید اتفاق می افتد، انجام داده است.
تحقیقات او نشان داده است که افرادی که تمرینهای معنوی معمولی دارند، ضخیم شدن قشر در قشر جلوی مغز را نشان میدهند. به طرز جالبی، او می گوید که افرادی که با افسردگی مزمن زندگی می کنند، نازک شدن قشر مغز را در همان ناحیه مغز تجربه می کنند.
این باعث شده است که او استدلال کند که معنویت و افسردگی احتمالا “دو روی یک سکه هستند.
اخیراً، میلر و تیمی از محققان مؤسسه ذهن معنوی بدن، در کالج معلمان دانشگاه کلمبیا در شهر نیویورک، نیویورک، و دانشکده پزشکی دانشگاه ییل در نیوهیون، سی تی، از MRI عملکردی برای یافتن آنچه در مغز افراد اتفاق می افتد زیرا آنها یک تجربه معنوی شدید را به تصویر می کشند.
آنها شرکتکنندگانی را که مشترکاً در شیوههای معنوی و مذهبی مختلف اشتراک میکردند، استخدام کردند، که در اولین آزمایش، از آنها خواستند تا یک تجربه معنوی شخصی را در حین اسکن مغزشان به خاطر بسپارند.
این کار با کمک اسکریپتهای راهنمایی انجام شد که شرکتکنندگان از قبل دریافت کردند، و به آنها دستور میداد «شرایطی را توصیف کنند که در آن [آنها] ارتباط قوی با قدرت بالاتر یا حضور معنوی احساس میکنند».
از آنجایی که همه آنها اعمال معنوی بسیار متفاوتی داشتند، تجربیاتی که در آزمایش توضیح داده شد طیف گسترده ای را شامل می شود، از “رابطه دو طرفه با یک قدرت بالاتر” و “احساس احساس یگانگی در طبیعت در کنار اقیانوس یا بالای کوه”. تمام راه تا “قرار گرفتن در منطقه ای از فعالیت بدنی شدید (مانند ورزش یا یوگا)، آگاهی ناگهانی، ارتباط احساسی بدنی یا شناوری، مدیتیشن یا دعا.”
هیچ یک از درخواستها شامل هیچ تصویری مربوط به غذا و غذا خوردن، فعالیتهای جنسی یا مواد مخدر نمیشد.
محققان استدلال میکنند که این نمادی از «تعریف گستردهتر و مدرنتر از معنویت است که ممکن است مستقل از دینداری باشد».
یافتههای آنها در مقالهای که اکنون در مجله Cerebral Cortex منتشر شده گزارش شده است.
معنویت ممکن است اثرات استرس را از بین ببرد
مطالعه فعالیت مغزی داوطلبان در حالی که آنها یک تجربه معنوی شخصی را به تصویر میکشیدند، به دانشمندان این امکان را داد که مناطق مغزی را که به نظر میرسید در پردازش رویدادهای معنوی دخیل هستند، شناسایی کنند.
میلر و همکارانش همچنین فعالیت مغز مشاهده شده را مقایسه کردند زیرا شرکت کنندگان یک تجربه معنوی را با فعالیت مغزی توصیف کردند که داوطلبان تجربیات استرس زا یا خنثی را تصور می کردند که هیچ عواطف قوی را ایجاد نمی کرد.
با انجام این کار، آنها توانستند الگویی را بیابند که به گفته آنها تنها زمانی مشاهده می شود که یک تجربه معنوی در میان باشد.
آنها دریافتند که لوب آهیانه تحتانی – که به آگاهی فرد از خود و دیگران گره خورده است – هنگام توصیف یک رویداد معنوی کمتر فعال است، در حالی که فعالیت در آن ناحیه مغز وقتی به استرس یا احساس خنثی فکر می کند افزایش می یابد. تجربیات.
بنابراین، این تیم پیشنهاد میکند که این منطقه «ممکن است نقش مهمی در پردازش ادراکی و بازنمایی خود-دیگری در طول تجربیات معنوی داشته باشد».
به نظر میرسد که این استدلالهای قبلی میلر را تأیید میکند که تجربیات معنوی میتوانند به “تأثیر استرس بر سلامت روان” کمک کنند.
محققان توضیح میدهند: «این نتایج مکانیسمهای عصبی زیربنای تجربه معنوی را در سنتها و دیدگاههای مختلف نشان میدهند.
آنها می افزایند: «ادامه ساختن درک تجربی ما از چگونگی واسطه شدن تجربیات معنوی توسط مغز و گسترش آینده مطالعات مشابه به جمعیت های بالینی می تواند به تسهیل ادغام معقول معنویت در درمان و پیشگیری در زمینه های شرایط سلامت روان کمک کند.»
شایان ذکر است که این مطالعه در مقیاس کوچک بوده و در مجموع فقط ۲۷ شرکت کننده را شامل می شود. همه شرکت کنندگان بزرگسالان جوان، ۱۸ تا ۲۷ ساله و از سلامت جسمی و روانی خوبی بودند.