مغز و اعصابنوروفیزیولوژی

آیا کودکی خود را به یاد نمی آورید: آنچه ممکن است در جریان باشد

امتیازی که به این مقاله می دهید چند ستاره است؟
[کل: ۲ میانگین: ۵]

روزهای طولانی و تنبل تابستانی، دعوا با دوستان، مشاجره با خواهر و برادر، و شیرینی‌های تازه پخته شده بعد از مدرسه تنها تعدادی از خاطراتی (a few of the memories) هستند که ممکن است از دوران کودکی (childhood) شما باقی بماند.

برخی از افراد خاطرات زیادی از مراحل مختلف زندگی اولیه دارند، اما برخی دیگر تا زمانی که به بزرگسالی می‌رسند، مقدار کمی از دوران شکل‌گیری خود را به یاد می‌آورند. همانطور که ممکن است سعی کنید مغز خود را جستجو کنید، ممکن است به چیزی بیش از برخی تصاویر مبهم دست پیدا کنید که وقتی سعی می کنید آنها را دقیق‌تر بررسی کنید، دور می‌شوند.

اگر به شنیدن صحبت دوستان و عزیزانتان در مورد دوران کودکی عادت دارید، ممکن است تعجب کنید که چرا خاطرات نوستالژیک (nostalgic recollections) را به یاد ندارید. شما کاملا مطمئن هستید که هیچ چیز آسیب‌زا را تجربه نکرده‌اید، پس چه چیزی رخ داده است؟ چرا یادت نمیاد؟ بالاخره آیا با چیزی عمیقاً ناراحت کننده زندگی کردید؟

لازم نیست. فراموشی دوران کودکی یا نوزادی (Childhood or infantile amnesia)، از دست دادن خاطرات (loss of memories) از چند سال اول زندگی، طبیعی است، بنابراین اگر چیز زیادی از اوایل کودکی به خاطر نمی آورید، به احتمال زیاد در اکثریت هستید.

همیشه به تروما مربوط نمی‌شود

شاید شما این نظریه را شنیده باشید که مردم اغلب با فراموش کردن این رویداد با خاطرات دردناک کنار می آیند. اگر خاطرات دوران کودکی زیادی ندارید، ممکن است سخت باشد که این ایده را که ممکن است چیزی آسیب زا در زیر سطح پنهان شده است، تکان دهید.

اگرچه این امکان پذیر است، اما احتمالاً اینطور نیست. مروری سریع بر تئوری حافظه سرکوب شده می تواند به توضیح دلیل آن کمک کند.

نظریه حافظه سرکوب شده

زیگموند فروید اولین کسی بود که آسیب های دوران کودکی را با از دست دادن حافظه یا به طور دقیق خاطرات سرکوب شده (repressed memories) مرتبط کرد. این ایده واقعاً در دهه ۱۹۹۰ زمانی که تعدادی از درمانگران ارتباط بین علائم سلامت روانی غیرقابل توضیح و سوء استفاده فراموش شده در دوران کودکی را پیشنهاد کردند، شروع شد.

برخی از درمانگران برای کمک به مراجعان برای بازیابی خاطرات به اصطلاح سرکوب شده از طریق فرآیند غیراخلاقی پیشنهاد، تلاش کردند. بسیاری از این “خاطرات” بازیابی شده بعدا ثابت شد که نادرست هستند.

کارشناسان به طور قطعی این ایده را رد نکرده اند که افراد می توانند وقایع آسیب زا را فراموش کنند و بعداً آنها را به یاد آورند، اما تحقیقات بیشتری لازم است.

بازماندگان ممکن است خاطرات ناپیوسته یا شکاف هایی در حافظه در زمان آزار داشته باشند. ممکن است برای قرار دادن رویدادهای خاص زندگی در جدول زمانی مشکل داشته باشید یا به آنچه که به یاد دارید شک کنید – اما احتمالاً حداقل قطعات و قطعات را به خاطر می آورید.

تروما و حافظه

در حالی که بعید است که همه چیز را در مورد یک رویداد آسیب زا فراموش کنید، مروری بر مطالعات ۲۰۱۹ نشان می دهد که تجربه سوء استفاده در واقع می تواند بر نحوه ایجاد خاطرات مغز شما تأثیر بگذارد.

برخی از کودکان با گسستن یا جدا شدن ذهنی به تروما پاسخ می‌دهند ، که می‌تواند بر نحوه یادآوری آن‌چه که اتفاق افتاده تأثیر بگذارد.

دیگران به سادگی از فکر کردن به آسیب و دیوار کردن رویداد خودداری می کنند، اما این کاملاً مشابه فراموش کردن واقعی نیست.

در هر صورت، تروما معمولاً به طور کامل از حافظه ناپدید نمی شود. بازماندگان تمایل دارند وقایع آسیب زا را حداقل تا حدی به خاطر بسپارند، اگرچه ممکن است به طور کامل متوجه آنچه اتفاق افتاده نباشد.

محققان می‌گویند شما احتمالاً رویدادهایی را که بیش از یک بار تجربه کرده اید به خاطر می آورید. اگر والدینتان شما را مورد آزار و اذیت بدنی قرار می‌دهند یا اغلب بر سرتان فریاد می‌زنند، احتمالاً برخی از این خاطرات را حفظ خواهید کرد.

سایر توضیحات احتمالی

اصلاً غیرعادی نیست که از چند سال اول زندگی خیلی کم به یاد بیاوریم. فراموشی دوران کودکی بخشی از روند طبیعی رشد است. کارشناسان کاملاً مطمئن نیستند که چه چیزی باعث آن می شود، اما محققان حافظه چند نظریه متفاوت ارائه کرده اند.

خاطرات اولیه دوران کودکی فاقد اهمیت عاطفی هستند

اعتقاد بر این است که خاطرات زمانی قوی تر می شوند که یک جزء عاطفی داشته باشند.

ممکن است زمانی که برخی از واضح ترین خاطرات خود را در نظر می گیرید، متوجه این موضوع شوید. آنها احتمالاً به رویدادهایی مربوط می شوند که برای شما معنی داشته اند یا تجربیاتی که باعث ایجاد احساسات شدید مانند خجالت، عشق، شادی یا اندوه شده اند.

کودکان خردسال طیف وسیعی از احساسات را ندارند. در نتیجه، تجربیات دوران کودکی ممکن است با همان اهمیت عاطفی که در دوران نوجوانی یا بزرگسالی داشتید ثبت نشوند. از آنجایی که این خاطرات وزن کمتری دارند، با افزایش سن به راحتی محو می شوند.

اگرچه ممکن است برای شما عجیب باشد که نمی‌توانید رویدادهای کلیدی خاصی را که والدین یا خواهر و برادر بزرگ‌تر به شما گفته‌اند به خاطر بیاورید، کمبود خاطرات شما ممکن است فقط به این دلیل مهم به نظر برسد که دیگران به شما پیشنهاد کرده‌اند که باید به خاطر بسپارید.

شاید شما خانواده خود را با حبس کردن خود در خانه به تنهایی به عنوان یک کودک ۴ ساله ترسانده اید – اما آنها آنچه را که اتفاق افتاده به وضوح به خاطر می آورند زیرا به اندازه کافی بزرگ شده بودند که اهمیت عاطفی را به خاطره خود اختصاص دهند. ممکن است به سادگی با این همه هیاهو گیج شده باشید (یا سرگرم شده باشید).

رشد شناختی طبیعی بر ذخیره و بازیابی حافظه تأثیر می گذارد

رشد شناختی زیادی در اوایل کودکی اتفاق می افتد. این توسعه شامل توانایی به خاطر سپردن دستورالعمل ها و رویدادها برای مدت طولانی تر است.

جنبه دیگری از این رشد شناختی؟ تولید نورون های جدید در هیپوکامپ. همانطور که این نورون ها معرفی می شوند، مغز شما آنها را در مسیرهای موجود ترکیب می کند. این برای پیشرفت رشد عالی است، اما برای خاطراتی که قبلاً ایجاد کرده اید، چندان عالی نیست.

این نورون‌ها ممکن است به طور بالقوه خاطرات اولیه را مسدود کنند یا مسیرهای حافظه را به روش‌های دیگر مختل کنند، اگرچه کارشناسان هنوز دقیقاً نمی‌دانند این اتفاق چگونه می‌افتد.

تحقیقات نوروپلاستیسیته همچنین روشن می کند که رشد مغز پس از رسیدن به سن بلوغ متوقف نمی شود، همانطور که کارشناسان قبلاً معتقد بودند. در عوض، زمانی که مغز شما نیاز به انطباق با تغییرات مختلفی که در طول زندگی تجربه می‌کنید، می‌تواند خود را بازسازی کند.

با این حال، برای انجام این کار، باید اتصالات عصبی قدیمی‌تری را که دیگر به آن نیاز ندارید یا استفاده نمی‌کنید، قطع کند. این فرآیند که به عنوان هرس سیناپسی شناخته می شود، به مغز شما کمک می کند کارآمدتر کار کند. همچنین شما را قادر می سازد تا ارتباطات جدید برقرار کنید و اطلاعات و خاطرات جدیدی را ذخیره کنید که بیشتر به زندگی فعلی و مرحله رشد شما مرتبط است.

خاطرات اغلب دائمی نیستند

شایان ذکر است که بسیاری از خاطرات به مرور زمان محو می شوند، حتی در دوران بزرگسالی. مطمئناً در بزرگسالی ظرفیت حافظه قوی تری خواهید داشت، اما هنوز همه چیز را به خاطر نمی آورید.

خاطرات دوران کودکی معمولاً با نزدیک شدن به سال‌های نوجوانی محو می‌شوند – یعنی زمانی که شروع به رشد حس خود می‌کنید. 

خاطراتی که در دوران نوجوانی ایجاد می‌کنید جزء اصلی هویت شما می‌شوند و بر خاطراتی که در زمانی که هویت کمتر توسعه یافته بود، اولویت دارند. به همین دلیل است که در حالی که خاطرات اولیه کمترین پتانسیل ماندگاری را دارند، قوی‌ترین خاطرات شما احتمالاً مربوط به سال‌های نوجوانی و اوایل بزرگسالی است.

چیز دیگری که باید در نظر بگیرید: فقدان خاطرات دوران کودکی شما ممکن است زمانی غیرعادی به نظر برسد که با خاطراتی که در نوجوانی یا بزرگسالی ساخته اید مقایسه کنید.

شما احتمالاً چیزهای زیادی را که در ۵ تا ۱۰ سال گذشته رخ داده است، به خاطر دارید. وقتی دورتر به گذشته فکر می کنید، ممکن است برخی از خاطرات برجسته شوند، اما ممکن است یادآوری رویدادهای قبلی برای شما چالش برانگیز باشد.

بنابراین، نتیجه این است که طبیعتاً خاطرات زیادی از دوران کودکی شما باقی نخواهد ماند. وقتی فراموشی عادی را همراه با عوامل رشدی در نظر می گیریم، درک اینکه چرا اولین خاطرات تمایل دارند از بین بروند، آسان تر می شود.

آیا امکان یادآوری مجدد وجود دارد؟

نداشتن خاطرات دوران کودکی ممکن است شما را ناامید کند، به خصوص اگر احساس کنید که آنها در زیر سطح، درست دور از دسترس هستند.

کارشناسان نظرات متفاوتی در مورد اینکه آیا می توان خاطرات فراموش شده را به خاطر آورد یا خیر، دارند، اما برخی از محققان معتقدند که این خاطرات به طور کامل از مغز شما ناپدید نشده اند.

محرک‌های خاص بعداً در زندگی ممکن است به تضعیف حافظه شما کمک کند و ردپای باقی مانده را باز کند. این پژوهش بر روی موش‌ها متمرکز شده است که به نظر می‌رسد نوعی فراموشی نوزادی را نیز تجربه می‌کنند.

با این حال، اگر می‌خواهید خاطراتی از دوران اولیه زندگی خود را به یاد بیاورید، این نکات ممکن است به شما کمک کند.

در مورد گذشته صحبت کنید

بحث در مورد تجربیاتی که داشته اید و سایر رویدادهای مهم اغلب می تواند به تازه نگه داشتن آنها در ذهن شما کمک کند. صحبت کردن در مورد چیزهایی که به یاد می آورید با عزیزان و پرسیدن سوالات از آنها ممکن است به افزودن محتوای بیشتر به آن اجمالی از حافظه کمک کند.

آنچه را که به یاد می آورید با نوشتن آن، با استفاده از جزئیات تا آنجا که می توانید، پیگیری کنید. به عنوان مثال، ممکن است از خاطرات خود یک دفتر یادداشت بردارید و به محض اینکه به شما می رسد، جزئیات بیشتری را اضافه کنید.

بسیاری از خاطراتی که از دوران کودکی دارید ممکن است حداقل تا حدی از چیزهایی باشد که دیگران قبلاً به شما گفته اند. برخی از خاطرات اغلب از داستان‌های گذشته با هم وصله می‌شوند، به اندازه‌ای توصیف می‌شوند که در نهایت تصویری را در ذهن خود شکل داده‌اید.

به عکس ها نگاه کنید

عکس‌های دوران کودکی نیز می‌توانند به شما کمک کنند تا خاطرات اولیه را بازیابی کنید.

شاید در دومین تولدتان یک قطار اسباب‌بازی کوچک دریافت کرده باشید و بیش از یک سال آن را همه جا با خود حمل کرده باشید. پدر و مادرت شگفت زده شده اند که فراموش کرده ای، زیرا نمی گذاری قطار از دیدت دور شود.

اما وقتی به چند عکس از خود در آن دوره نگاه می‌کنید، قطاری را می‌بینید که در زمین بازی مشت شما را گرفته و هنگام چرت زدن زیر سرتان بالش گذاشته است. خاطره مبهم باقی می ماند، اما شما به طور مبهم شروع به یادآوری می کنید که آن را کنار بشقاب خود گذاشته اید و اصرار می کنید که در هنگام صرف غذا در آنجا بماند.

وقتی به عکس‌های قدیمی نگاه می‌کنید، روی عکس‌هایی تمرکز کنید که زندگی روزمره را منعکس می‌کنند. خاطرات چیزهایی که به طور منظم اتفاق می‌افتند اغلب قوی‌تر از خاطرات رویدادهای یک‌باره هستند، بنابراین ممکن است به یاد آوردن سفرهای هفتگی به شیرینی‌فروشی با خواهر و برادرتان راحت‌تر از تولد دومتان باشد.

مناطق آشنا را دوباره مرور کنید

بازگشت به صحنه کودکی شما نیز می تواند برخی از آن خاطرات فراموش شده را تداعی کند. همانطور که در خیابان‌های آشنا قدم می‌زنید و متوجه بوی‌های نوستالژیک می‌شوید – عطر می‌تواند محرکی قوی باشد – ممکن است شروع به یادآوری لحظات مشابه از سال‌های اولیه خود کنید.

از سوی دیگر، اگر بسیاری از چیزها در محله کودکی شما تغییر کرده است، ممکن است متوجه این تفاوت ها شوید، حتی اگر دقیقاً به یاد نیاورید که قبلاً چه شکلی بودند. ممکن است کمی احساس سردرگمی کنید یا احساس کنید که چیزها در مکان نامناسبی قرار دارند. این درک که «قرار نیست اینطور به نظر برسد» می‌تواند خاطراتی را از نحوه ظاهر چیزها ایجاد کند.

به یادگیری ادامه دهید

یادگیری مادام العمر می تواند به تقویت مغز، بهبود حافظه و سایر عملکردهای شناختی کمک کند. در حالی که آموزش مغز لزوماً به شما کمک نمی کند تا خاطرات دوران کودکی را به یاد آورید، اما ضرری هم نخواهد داشت، و همچنین می تواند شانس شما را برای حفظ خاطراتی که هنوز دارید افزایش دهد.

هم تمرینات ذهنی و هم فعالیت بدنی منظم می توانند تاثیر مثبتی نه تنها بر حافظه، بلکه به طور کلی سلامت مغز داشته باشند.

سخن پایانی

چه در دوران کودکی پرتلاطم زندگی کرده باشید و چه از دوران کودکی کاملاً خوشایند لذت برده باشید، این احتمال وجود دارد که بیشتر خاطرات اولیه خود را تا زمان بلوغ از دست بدهید – و این کاملاً طبیعی است. حتی اگر در چند سال اول زندگی چیزی آسیب زا را تجربه کرده باشید، ممکن است در روند عادی رشد آن را به طور کامل فراموش کنید.

با این حال، ممکن است ارزش صحبت با یک درمانگر را داشته باشد اگر متوجه شدید:

  • شکاف های ناراحت کننده در حافظه شما
  • خاطراتی که با آنچه دیگران در مورد گذشته به شما گفته اند در تضاد است
  • احساسات منفی قوی که به خاطرات خاص متصل است

یک درمانگر اخلاقی آموزش دیده به شما کمک می کند تا دلایل بالقوه را بدون ارتباط خودکار این مشکلات حافظه با آسیب های دوران کودکی کشف کنید.


کریستال ریپول (Crystal Raypole) قبلا به عنوان نویسنده و ویراستار برای GoodTherapy کار کرده است. زمینه های مورد علاقه او شامل زبان و ادبیات آسیایی، ترجمه ژاپنی، آشپزی، علوم طبیعی، مثبت اندیشی جنسی و سلامت روان است. به ویژه، او متعهد به کمک به کاهش انگ در مورد مسائل مربوط به سلامت روان است.


منابع


 

آیا این مقاله برای شما مفید بود؟
بله
تقریبا
خیر
منبع
www.healthline.com

داریوش طاهری

اولیــــــن نیستیــم ولی امیـــــد اســــت بهتـــرین باشیـــــم...! خدایــــــــــا! نام و آوازه مــــــرا چنان در حافظــه‌ها تثبیت کن که آلزایمـــــــــر نیز تــوان به یغمـا بـردن آن را نـداشتــــــه باشـد...! خدایـــــــــا! محبّـت مــرا در دل‌های بندگانت بینداز ... خدایــــــا! مــــرا دوســــت بــــدار و محبوبــم گـــردان...!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا