درمانی مرگبار و نوبلی احمقانه، لوبوتومی

درمانی مرگبار و نوبلی احمقانه، لوبوتومی
اسپاینس: علم پزشکی با وجود تمام خدمات بزرگ خود گاها آلوده به درمان هایی میشود که پیش از درمان در فکر سرکوب کردن بیمار است و لوبوتومی یکی از عجیب ترین این موارد بود. با ما همراه شوید.
Lobotomy یا لوکوتومی نام نوعی جراحی افراطی و منسوخ شده بر روی مغز انسان است که در نیمه ی اول قرن بیستم به منظور درمان اختلالات روانی انجام می شد. پروسه ی خطرناک لوبوتومی که بر پایه ی ایجاد برش و آسیب تعمدی به لوب پیشانی مغز استوار بود، معمولا نتیجه ی معکوس و مخرب داشت و در بهترین حالت بیمار را در حالت بی تفاوتی حسی، شناختی و عاطفی نسبت به دنیای پیرامون قرار می داد، این جراحی امروزه غیرعلمی و غیراخلاقی شناخته می شود.
پزشکان بسیاری در تکامل و پیشرفت این روش عجیب تاثیر داشته اند اما کسی که آن را رسمی ساخت و در نهایت توانست در سال ۱۹۴۹ جایزه ی نوبل پزشکی را برای این روش کسب کند عصب شناس و روانپزشک آنتونیو مونیس بود، مونیس پزشکی پرتقالی بود که در بیش از ۳۰ هزار عمل لوبوتومی حضور مستقیم داشت.
این روش عموما بر روی بیمارانی انجام می شد که دارای مشکلات شدید روانی بودند و با وجود پیشرفت نسبی علم روان پزشکی در آن زمان بیماری هایی مانند اسکیزوفرنی بسیار ناشناخته بود و مبتلایان به این بیماری معمولا لوبوتومی می شدند، که همگی به اصطلاح درمان می شدند اما در واقع به انسان هایی شدیدا عقب مانده تبدیل می شدند.
چیزی که در لوبوتومی اتفاق می افتد مربوط به آسیبی است که بخش جلویی مغز می رسد، در این روش این قسمت از مغز به طور کامل تخریب می شود و ارتباط خود را با دیگر قسمت های مغز از دست می دهد، در نتیجه عکس العمل های شخص به محیط کاهش می یابد و به سختی چیزی را درک می کند اما در نتیجه ی همین عوامل بیمار دیگر نشانی از بیماری از خود بروز نمی دهد.
در سال ۱۹۵۰ در گزارشی بسیار انتقادی مشخص شد این عمل بیماران را نه تنها بهبود نمی دهد بلکه آنها را از نظر درک و ذهن نابود می کند، در نهایت در سال ۱۹۶۰ اجرای این عمل کاملا ممنوع شد و جیمی کارتر در کمیته ای آن را به عنوان عملی غیر انسانی معرفی کرد.
با این حال دکتر مونیس در دورانی که انجام لوبوتومی آزاد بود تعداد زیادی عمل را انجام داد که بعضی از آنها به وسیله ی یخ شکن خانه ی خودش بود! و حقیقت این است که شاید باید نام قربانی را بر روی بیماران او قرار داد چراکه تقریبا همگی آنها از درک و ادراک در زندگی خود محروم شدند.
لوبوتومی پرونده ای تاریک و عجیب دارد، محل نگهداری بیماران روانی که همگی در صف لوبوتومی بودند، صفی برای اعدامی ندانسته بود و یکی از این افراد خواهر جان اف کندی بود، رزماری کندی که دچار بیماری اسکیزوفرنی از نوع حاد بود و به امید درمان خود را به لوبوتومی سپرد اما نتیجه اش چیز دیگری شد، رزماری تا زمان مرگش در سال ۲۰۰۵ هوشی به اندازه ی یک کودک ۲ ساله پیدا کرد.
در سال های ۱۹۳۰ نیز بسیاری از پزشکان مخالف اجرای لوبوتومی بودند اما در نتیجه ی آرام شدن بیماران پس از این عمل و اصرار دکتر مونیس این روش ادامه پیدا کرد، دکتر مونیس حتی این عمل را به طور سرعتی و در زیر ۴ دقیقه نیز اجرا می کرد!
پروفسور فیبرتی در این مورد می گوید: لوبوتومی در آن زمان به عنوان روشی درمانی به کار می رفت به این صورت که بیمار ابتدا توسط شوک الکتریکی بیهوش می شد و در نهایت توسط یک میله و چکش برای همیشه از ادامه دادن زندگی عادیش باز می ماند، در این عمل قسمت جلویی مغز و توانایی درک به طور کامل از بین می رفت و بیمار گاها حتی دچار فراموشی دائمی می شد، لوبوتومی لکه ی ننگ علم پزشکی است.
در سال های ۱۹۱۵-۱۹۴۸ بسیاری از بیماران روانی بدون درک درستی از بیماری های آنها عمل می شدند و گزارشاتی مبنی بر اجرای این عمل در زندان های آمریکا و اروپا نیز وجود دارد، در جنگ جهانی دوم بسیاری از اسیران جنگی به عنوان موش آزمایشگاهی تحت این عمل قرار گرفتند که بیش از ۹۰ درصد آنها کشته شدند
میله ی لوبوتومی ۱۱ سانتیمتر طول و حدود ۲ سانت عرض داشت و پس از ورود به مغز به طور ۱۵ درجه ای گردش می کرد با این وجود این عمل در پزشکان دیگر متفاوت بود و هر کدام روش خود را داشتند.
لوبوتومی
بیماران پس از اتمام این عمل دچار تهوع، سردرد، ضعف بینایی و ناتوانی در کنترل ادرار میشدند، پس از مدتی اثرات اصلی مشخص میشد که بسیاری آن را به مرگ روح تشبیه میکردند، ناتوانی در انجام هرگونه عکس العمل محیطی و کاهش توان حرف زدن، بررسی ها نشان میدهند این افراد تا آخر عمر خود ضریب هوشی زیر ۲۰ خواهند داشت، لوبوتومی در بیش از ۵۰ کشور دنیا رسمیت داشت و به عنوان روش درمانی اجرا میشد.
اجرای لوبوتومی در حال حاضر غیرقانونی است اما در گزارشاتی مشخص شده که در بعضی از کشورهای دنیا همچنان از این روش به شکل غیرمجاز و برای سرکوب کردن بیماران، زندانیان و افراد اصلی گروه های سیاسی استفاده می شود و این موضوع موجب شده لوبوتومی تبدیل به موضوعی جنایی نیز شود.
بدترین نوبل!
آگاهی مغز، بهنام سور: اگاس مونیز اولین شهروند پرتغالی است که موفق به دریافت جایزهی نوبل شد.
او متولد ۲۹ نوامبر ۱۸۷۴ در روستایی در شمال کشور پرتغال است.
زمانی که تنها ۱۷سال سن داشت اگاس مونیز وارد دانشگاه شد. او تحصیلاتش را در رشتهی ریاضیات آغاز کرد اما مدتی نگذشت که متوجه علاقهاش به رشتهی پزشکی شد. مونیز رشتهاش را به پزشکی تغییر داد و پر ۲۵ سالگی مدرک پزشکی اش را از دانشگاه کویمبرا دریافت کرد. اگاس مونیز رشتهی نورولوژی را به عنوان تخصص انتخاب کرده و برای ادامهی تحصیلاتش به کشور فرانسه (پاریس و بوردو) مهاجرت کرد. در واقع هدف او همکاری با دانشمندان و اساتید به نام این رشته مانند جوزف ف بابنسکی، جوزف د ژرین و پیر ماری بود. مونیز پس از اتمام تحصیلاتش در سال ۱۹۰۲ به کشور بازگشت و به عنوان استادی دانشگاه کویمبرا (coimbra) نایل آمد.
مونیز در طی دورهای که در فرانسه بود و سپس بعد از آن بیش از ۲۰۰ مقاله در مورد آسیبشناسی عروق مغزی و اثر آنژیوگرافی منتشر کرد. یافتههای مونیز توسط پزشکان آلمانی و سوئدی توسعه داده شد و منجر به ساخت روش قدرتمندی برای بررسی آسیبهای عروقی داخل مغز در سالهای بعد شد.
اگرچه مونیز سه بار نامزد دریافت جایزهی نوبل (۱۹۲۸-۱۹۳۲-۱۹۳۷) به پاس تلاشهایش برای توسعهی آنژیوگرافی مغزی شد اما جایزهی نوبل به علتی دیگر به او داده شد. جایزهای که گاهی از آن به عنوان بدترین جایزهی نوبل تاریخ یاد میشود.
اگاس مونیز به همراه والتر رادولف هس در سال ۱۹۴۹ نامزد دریافت جایزهی نوبل فیزیولوژی یا پزشکی شدند.
بخشی از این جایزه برای ایجاد تکنیکی دیگر به نام لوکوتومی یا لوبوتومی پره فرونتال برای درمان بیماران روان (و کنترل علایم روانپریشی) به مونیز تعلق گرفت.
لوکوتومی فرونتال نوعی سایکوسرجری با جراحی برای درمان بیماریهای روانپزشکی میباشد. در طی لوبوتومی یا لوکوتومی فرونتال بخشی از ارتباطهای عصبی در لوب پیشپیشانی مغز قطع می شود. طی دههی ۱۸۴۹ تا ۵۰ بیش از ۲۱۰۰۰ عمل جراحی لوکوتومی بر روی بیماران انجام شد.
اهمیت و تاثیرگذاری آنژیوگرافی بسیار بیشتر از تکنیک منسوخشدهی لوبوتومی برای درمان سایکوز بوده است اما این که چرا برای لوبوتومی و نه تکنیک آنژیوگرافی به مونیز جایزه نوبل تعلق گرفته است همیشه سوالبرانگیز بودهاست. شاید این که در آن زمان درمانی برای کنترل سایکوز وجود نداشته است اهمیت لوبوتومی فرونتال را بیش از آنچه که هست برای دانشمندان پررنگ ساخته بود.
دکتر وولپرت در مقالهای اشاره می کند که اگر اگاس مونیز در دنیای امروز زندگی میکرد هیچ گاه کمیتههای اخلاقی به او اجازهی انجام چنین کاری را نمیدادند.
اگاس مونیز در سن ۸۲ سالگی و در همان مزرعهای که به دنیا آمد دار فانی را وداع گفت. مونیز توسط یکی از بیمارانش در سال ۱۹۳۹ بارها مورد اصابت گلوله قرار کرفت و همین باعث شد تا ۱۷ سال اخر زندگی خود را بر روی ویلچر سپری کند.