تعداد زیادی مسیر دوپامینرژیک در مغز انسان وجود دارد. چهار مسیر اصلی در زیر بیان شدهاند.
Mesocorticolimbic پروجکشن
مسیر مزولیمبیک
مسیر مزولیمبیک دوپامین را از ناحیهٔ تگمنتوم شکمی که در میان مغز قرار دارد گرفته و به جسم مخطط میبرد، که شامل nucleus accumbens و olfactory tubercle میباشد. پیشوند مزو در کلمهٔ مزولیمبیک به میان مغز اشاره میکند، زیرا مزو در یونانی به معنی میان است.
مسیر مزوکورتیکال
پیشوند «مزو» در مزوکورتیکال به VTA که در میان مغز است اشاره دارد، و «کورتیکال» به کورتکس اشاره میکند.
اختلال های مرتبط: کم توجهی_ بیش فعالی، اعتیاد و اسکیزوفرنی
مسیر نیگروستریاتال
مسیر نیگروستریاتال دوپامین را از ماده سیاه pars compacta به هسته دم دار و پوسته مغز میبرد. تودهٔ سیاه در میان مغز قرار دارد در حالی که caudate nucleus و پوسته در dorsal striatum هستند.
فعالیت های مرتبط: کارکرد حرکتی، شناخت مربوط به پاداش و یادگیری انجمنی
اختلال های مرتبط: اعتیاد، رقصاک و بیماری پارکینسون
مسیر Tuberoinfundibular
مسیر tuberoinfundibular دوپامین را از arcuate nucleus در هیپوتالاموس، به هیپوفیز میبرد.
فعالیت مرتبط: فعالیت این مسیر باعث مهار آزادسازی پرولاکتین می شود.
اختلال مرتبط: هایپرپرولاکتینمی
مسیرهای عمده (مانند بالا)
مزوکورتیکولیمبیک
VTA → Prefrontal cortex
VTA ← جسم مخطط (nucleus accumbens و olfactory tubercle)
نیگروستریاتال
SNc → Dorsal striatum (هسته دم دار و پوسته)
Tuberoinfundibular
ناحیه لوله ای هیپوتالاموس (Infundibular nucleus) → برجستگی میانی (دوپامینی که در برجستگی میانی آزاد میشود از طریق سیستم دریچه ای هیپوفیزی به هیپوفیز میرسد)
دیگر مسیرها
VTA ← آمیگدال
VTA ← هیپوکامپ
VTA → Cingulate cortex
VTA ← پیاز بویایی
SNc → Subthalamic nucleus
گاهی اوقات به مسیرهای مزوکورتیکال و مزولیمبیک بهطور همزمان مسیر مزوکورتیولیمبیک گفته میشود.
کارکرد
مسیرهای دوپامینرژیک که از ماده سیاه pars compacta و تگمنتوم شکمی به جسم مخطط (یعنی مسیرهای nigrostriatal و مزولیمبیک) پرتاب میشوند، یک جزء از یک توالی از مسیرهایی به نام حلقهٔ کورتیکو-بازال گانگلیا-thalamo-کورتیکال را تشکیل میدهند. این روش طبقهبندی در مطالعه از بسیاری از بیماری روانی مورد استفاده قرار میگیرد. جزء نیگروستریاتال حلقه متشکل از SNc است که باعث به وجود آمدن هر دو مسیر مهاری و تحریکی است که از striatum تا گوی رنگ پریده ادامه دارند، و بعد به تالاموس میرسند یا ابتدا به subthalamic nucleus و سپس به تالاموس میرسند. نورونهای دوپامینرژیک در این مدار باعث افزایش میزان شلیک فازی در پاسخ به خطای مثبت پاداش، یعنی وقتی پاداش از حد مورد انتظار بیشتر است میشوند. این نورونها در زمان پیشبینی پاداش منفی (پاداش از حد مورد انتظار کمتر باشد) شلیک فازی را کاهش نمیدهند، و این فرضیه را به وجود میآورند که نورونهای سروتونرژیک به جای نورونهای دوپامینرژیک کاهش پاداش را رمزگذاری میکنند. از این یافتهها دو فرضیه حاصل میشود که نقش عقده بازال و مدارهای دوپامین نیگروستیاتال در انتخاب فعالیت را توضیح میدهند. اولین مدل نشان میدهد یک «منتقد» مقدار را رمزگذاری کرده و یک بازیگر پاسخ به تحریک صورت گرفته بر اساس آن مقدار را رمزگذاری میکند. اما مدل دوم میگوید که این فعالیتها از عقده بازال سرچشمه نمیگیرند و در عوض در کورتکش به وجود آمده و توسط عقده بازال انتخاب میشوند. این مدل میگوید که مسیر مستقیم رفتار مناسب را کنترل میکند و غیر مستقیم اقدامات نامناسب برای موقعیت را سرکوب میکند. این مدل پیشنهاد میکند شلیک تونیک دوپامینرژیک باعث افزایش فعالیت مسیر مستقیم شده و اوضاع را به طرف افزایش سرعت انجام فعالیتها سوق میدهد.
اولیــــــن نیستیــم ولی امیـــــد اســــت بهتـــرین باشیـــــم...! خدایــــــــــا! نام و آوازه مــــــرا چنان در حافظــهها تثبیت کن که آلزایمـــــــــر نیز تــوان به یغمـا بـردن آن را نـداشتــــــه باشـد...! خدایـــــــــا! محبّـت مــرا در دلهای بندگانت بینداز ... خدایــــــا! مــــرا دوســــت بــــدار و محبوبــم گـــردان...!
بسیار عالی
مطلب زیبا وجالبی بود تشکر استاد
بسیار جالب بود
خسته نباشید
بسیار جالب هست خسته نباشید