نوسولوژیروانشناسی

خلاصه تعاریف علائم قابل مشاهده در مصاحبه بالینی

خلاصه تعاریف علائم قابل مشاهده در مصاحبه بالینی

شهرام عباسی دادگر: با سلامی گرم خدمت همه دوستان

¤ انتزاع (Abstraction): توانایی تفکیک یک کیفیت از یک شی و تفکر یا عملکرد سمبلیک؛ انتزاع در اختلالات مغزی و سایکوز مختل می شود.

¤ عاطفه (Affect): ما به احساسی شخصی که با یک عقیده یا تظاهر روانی همراه است؛ می تواند به صورت کند (Blunted)، سطحی (Flat)، محدود (Restricted)، متناسب (Appropriate)، نامناسب (Inapproprate) و ناپایدار (Labile) باشد.

¤ پرخاشگری (Aggression): احساسات، افکار با اعمال خشم آلود یا تهاجمی در قبال یک شی یا شخص، در مانیا و اختلالات کنترل تکانه دیده می شود.

¤ آژیتاسیون (Agitation): حالت تنش که در آن اضطراب به صورت بیش فعالی و پریشانی بروز می‌کند. در افسردگی، مانیا و اسکیزوفرنی دیده می شود.

¤ دوگانگی (Ambivalence): وجود همزمان نگرش ها و احساسات متضاد (مانند عشق و نفرت) در قبال یک شی یا شخص.

¤ آمنزی (Amnesia): از بین رفتن حافظه به صورت کامل یا نسبی؛ در اختلال عملکرد مغز، اختلالات فراموشی و اختلالات تجزیه ای دیده می شود.

¤ آمنزی آنتروگراد (Anterograde): از دست دادن حافظه فوری و کوتاه مدت؛ پس از تروما، مصرف دارو یا حملات مغزی ایسکمیک گذرا (TIA) دیده می شود.

¤ آمنزی لوکالیزه (Localized):   از دست دادن حافظه در یک حادثه خاص؛ به نام آمنزی لاکونر یا تکه ای (Patch) نیز نامیده می شود، در ضایعات مغزی، اضطراب و گریز مرضی (Fugue) دیده می شود.

¤ آمنزی رتروگراد (Retrograde): از دست دادن حافظه گذشته دور یا دراز مدت که در دمانس مشاهده می گردد.

¤ فقدان احساس لذت (Anhedonia): فقدان لذت در فعالیت های بالقوه لذتبخش؛ شایع ترین شکایت در افسردگی.

¤ اضطراب (Anxiety): احساس وحشت و ترس از خطر قریب الوقوع؛ در اختلالات اضطرابی، اسکیزوفرنی و اختلالات خلقی دیده می شود.

¤ آپاتی (Apathy): فقدان احساس، هیجان، علاقه یا نگرانی؛ در افسردگی شایع است.

¤ آفازی (Aphasia): اختلال یا فقدان ارتباط گفتاری، نوشتاری یا علامتی، ناشی از اختلال عملکرد مراکز مغزی مربوط در نیمکره غالب.

¤ آتاکسی (Ataxia): ناتوانی در ایجاد هماهنگی عضلانی برای انجام حرکات ارادی؛ در ضایعات مخچه و دیس کینزی تاردیو دیده می شود.

¤ تفکر اوتیستیک (Autistic thinking): فرمی از تفکر شخصی با حذف کامل واقعیت.

¤ اتوماتیسم (Automatism): انجام عمل بدون آگاهی هشیارانه فردی، در اسکیزوفرنی دیده می شود، در کنترل تکانه و سایکوز دیده می شود.

¤ انسداد (Blocking): قطع ناگهانی جریان تفکر یا توقف در وسط یک جمله به نام محرومیت تفکر (Thought deprivation) نیز نامیده می شود و در اسکیزوفرنی دیده می شود.

¤ کاتالپسی (catalepsy):  حفظ وضعیت بدنی نامتعادل یا حالت بدنی غیر عادی، مترادف انعطاف پذیری مومی (Waxy flexibility)؛ در اسکیزوفرنی نوع کاتاتونیک دیده می شود.

¤ کاتاپلکسی (Cataplexy): فلج یا بی حرکتی موقت و کلاپس در اثر هیجان قوی؛ بخشی از نارکولپسی است.

¤ کاتانونی (Catatonia): نوعی از اسکیزوفرنی است که با دورهای ریژیدیته فیزیکی، منفی کاری، تهییج و استوپور مشخص می شود.

¤ حاشیه پردازی (Circumstantiality): تفکر و گفتار همراه با جزئیات غیر ضروری که معمولاً با سئوال مرتبط است و نهایتاً منجر به پاسخ می شود، در اسکیزوفرنی و اختلال وسواسی _ جبری دیده می‌شود.

¤ تداعی صوتی (Clang association): تداعی با استناد به شباهت صدا، بدون توجه به‌ اختلاف معنایی؛ در مانیا شایع است.

¤ تیرگی هوشیاری (Clouding of consciousness):  اختلال جهت یابی، ادراک و توجه؛ در اختلال مغزی دیده می شود.

¤ شناخت (Cognition): کیف دانست، شامل ادراک، تشخیص دادن، قضاوت، حس کردن، استدلال تصور؛ در اختلال عملکرد مغزی، عقب ماندگی ذهنی و اختلالات شناختی مختل می شود.

¤ کُما (Coma): عمیق ترین درجه استوپور که در آن تمام هوشیاری از دست می رود و تمام فعالیت های ارادی متوقف می شود؛ معمولاً ریشه ارگانیک دارد.

¤ وسواس عملی (Compulsion): انگیزه غیرقابل مقاومت برای انجام یک عمل نامطلوب؛ در اختلالات کنترل تکانه و اختلال وسواس جبری دیده می شود.

¤ افسانه پردازی (Confabulation): داستان سرائی در پاسخ به سئوالات مرتبط با حوادث فراموش شده.

¤ تعارض (Conflict): کشمکش روانی در اثر عملکرد همزمان تکانه های مخالف، انگیزه های متضاد و تقاضاهای درونی و بیرونی؛ در صورتی که تعارض بین نیروهای درون شخصیتی باشد Intrapsychic گویند و در صورتی که بین خود و محیط باشد Extrapsychic نامیده می شود.

¤ حالت کنفوزیونی (Confusional state): اختلال جهت یابی نسبت به زمان و مکان و شخص است.

¤ هوشیاری (Consciousness): آگاهی فردی نسبت به افکار و احساسات درونی و توانایی تشخیص محیط بیرون؛ در اختلال مغزی، دلیریوم و اختلالات تجزیه ای مختل می شود.

¤ بددهنی (Coprolalia): کاربرد غیر ارادی کلمات زشت و ناپسند؛ در اختلال توره (Tourette) دیده مشود.

¤ شنوده پنداری (Deja entendu): احساس اینکه فرد چیزی را که میشنود یا دریافت می کند قبلاً شنیده است؛ در اختلالات اضطرابی و خستگی مشاهده می شود.

¤ آشناپنداری (Dejavu): احساس این که فرد چیزی را که اکنون می بیند قبلاً دیده است؛ در اضطراب و خستگی دیده می شود.

¤ هذیان (Delusion): باور غلط (که دیگران در آن شریک نیستند یا همان فرهنگ) که تعصب خاصی به آن وجود دارد، هرچند که با واقعیت اجتماعی متناقص باشد. در اسکیزوفرنی شایعتر است.

¤ هذیان خود بزرگ بینی (.Grandiose d): اعتقاد به عضمت خود یا مگالومانی، در اسکیزوفرنی، مانیا و سفلیس مرحله سوم مشاهده می شود. نوع دیگر آن شامل این باور است که فردی از رده اجتماعی بالا عاشق وی است که به سندرم عشق هذیانی نیز معروف است.

¤ هذیان القایی (.Induced d): هذیان القاء شده توسط شخص دیگر که به این هذیان جنون دوتایی نیز گفته می شود.

¤ هذیان بی وفایی (.Infidelity d): باور غلط به بی وفایی فرد محبوب و مورد علاقه است.

¤ هذیان گزند و آسیب (.Persecutory or paranoid d): شک بیش از حد یا نا متناسب به دیگران؛ در اسکیزوفرنی نوع پارانوئید دیده می شود.

¤ هذیان جسمی (.Somatic d): باور به اینکه بدن یا قسمتی از آن دچار نقص یا بیماری است.

¤ مسخ شخصیت (Depersonalization): احساس از دست دادن هویت فردی و احساسی متفاوت بودن، عجیب یا غیرواقعی بودن، قسمتی از اختلالات تجزیه ای.

¤ افسردگی (Depression): احساسی که با غمگینی، آپاتی، بدبینی، خستگی روانی، اختلال در خواب و خوراک، میل به خودکشی و احساس تنهایی مشخص می شود.

¤ مسخ واقعیت (Derealization): احساس تغییر واقعیت، محیط غیرطبیعی یا غیرواقعی به نظر می رسد؛ در اضطراب و اختلالات تجزیه ای دیده می شود.

¤ تفکر واقعیت گریز (Dereism): فعالیت ذهنی که با واقعیت، منطق یا تجربه متناسب نباشد.

¤ اختلال جهت یابی (Disorientation): عدم آگاهی از موقعیت خود نسبت به زمان، مکان یا سایر اشخاص، معادل کنفوزیون است.

¤ حواس پرتی (Distractibility):  بیمار به علت محرکه ای درونی یا بیرونی از موضوعی به موضوع دیگر می پرد، در مانیا مشاهده می شود.

¤ دیس آرتری (Dysartyhria): اشکال در تکلم به علت اختلال در دستگاه تکلم است.

¤ دیس کینزی (Dyskinesia): هرگونه اختلال در حرکت است.

¤ پژواک کلام (Echolalia): تقلید گفتار دیگران؛ در اسکیزوفرنی دیده می شود.

¤ پژواک رفتار (Echopraxia): تقلید حرکات دیگران؛ بعضاً در اسکیزوفرنی کاتاتونیک دیده می شود.

¤ وجد (Ecstasy): حالت خوشی بدون دلیل و بدون کنترل، حالت از خود بی خود شدن، مانند خلسه مذهبی.

¤ سرخوشی (Elation): عاطفه محتوی حالت نشئگی، خوشحالی، رضایت شدید از خود یا خوشبینی.

¤ نشئگی یا یوفوری (Euphoria): احساس تشدید یافته سلامت فیزیکی یا احساسی، معمولاً با منشاء روانی؛ در اختلالات مغزی و مصرف داروها دیده می شود.

¤ شنگولی (Exaltation): احساس شدید رضایت از خود، در مانیا دیده می شود.

¤ ترس (Fear): پاسخ نامطلوب هیجانی یا احساسی به منبع خطر (باید از اضطراب افتراق داده شود).

¤ پرش افکار (Flight of ideas): پرش سریع از یک موضوع به موضوع دیگر پرش موضعی (Topical flight): نیز نامیده می شود؛ در اپیزودهای مانیک دیده می شود.

¤ خودبزرگ بینی (Grandiosity): احساس اهمیت زیاد، اغراق بیهوده؛ در مانیا و اسکیزوفرنی شایعتر است.

¤ توهم (Hallucination): درک حسی بدون وجود محرک خارجی، در اسکیزوفرنی و سایکوزهای سمی دیده می شود.

¤ توهم شنوایی (.Auditory h): مرتبط با صدا؛ در اسکیزوفرنی شایعتر است.

¤ توهم چشایی (.Gustatory h): در رابطه با چشایی؛ در سایکوز و هیپوکندریاز شایعتر است.

¤ توهم لمسی  (.Haptic h): مربوط به لمس در دلیریوم ترمنس و کوکائینیسم شایع است.

¤  توهم هیپناگوژیک (.Hypnagogic h): توهمی که هنگام بیدار شدن رخ می دهد.

¤ توهم لی لی پوتی (.Lilliputian h): اجسام توهمی کوچکتر دیده می شوند؛ در سایکوزهای سمی مشاهده می گردد.

¤ توهم بینایی (.Visual h): مرتبط با حس بینایی است؛ در سایکوز دیده می شود.

¤ توهم بویایی (.Smell h): مرتبط با حس بویایی است؛ در سایکوزهای سمی و هیپوکندریاز مشاهده می شود.

¤ خودبیمار انگاری (Hypochondriasis): توجه بیش از حد به بدن و بیمار پنداشتن قسمت های مختلف بدن؛ بزرگنمایی هرگونه علامت بیماری.

¤ عقاید انتساب (Ideas of reference): تفسیر غلط رویدادها و حوادث خارجی و انتساب دادن آنها به خود، در موارد شدید به هذیان تبدیل خواهد شد.

¤ غیر واقع انگاری (Ideas of unreality): تفکراتی مبنی بر مصنوعی بودن، تحریفی بودن، غیرقابل پیش بینی بودن و موجود نبودن واقعیت بیرونی؛ در اسکیزوفرنی، اختلالات اضطرابی و تجزیه ای دیده می شود.

¤ عقاید ثابت (Idee fixe): عقاید غیرمنعطف است؛ در انگیزه وسواسی، عقیده جبری و هذیان شایع است.

¤ ایلوزیون (Illusion): درک تحریف شده، پاسخ نادرست به محرک حسی؛ در اسکیزوفرنی و سایکوزهای سمی دیده می شود.

بی ربطی (Incoherence): حالت سستی و بی ارتباط بودن.

نگرش (Insight): آگاهی از واقعیت ماهوی یک رویداد، فرد از بیماری روانی خود مطلع است.

ضریب هوشی (.I.Q): ارزیابی عددی ارتباط سن ذهنی (MA) به سن تقویمی (CA) است. IQ=(MA÷CA)×۱۰۰

مسمومیت (Intoxication): مصرف یک ماده شیمیایی یا وجود آن در بدن که به خاطر اثر بر سیستم عصبی مرکزی باعث رفتار نامتناسب می‌شود.

قضاوت (Judgement): توانایی تشخیص ارتباط واقعی ایده های مختلف؛ ظرفیت نتیجه گیری صحیح از تجربیات در اسکیزوفرنی و اختلال عملکرد مغزی مختل می شود.

بی تفاوتی (La belle indifference): از لحاظ لغوی به معنای بی تفاوتی زیباست؛ در بیماران مبتلا به اختلال تبدیلی که بی تفاوتی نامتناسبی نسبت به بیماری خود دارند.

پرگویی (Logorrhea): پرگویی غیرقابل کنترل؛ در مانیا و اسکیزوفرنی دیده می شود.

بزرگ دیدن (Macropsia): احساس غلط بزرگ بودن اشیاء نسبت به اندازه واقعی؛ در مسمومیت داروئی دیده می‌شود.

تفکر جادویی (Magical thinking): اعتقاد به اینکه فکر کردن معادل عمل کردن است؛ در رویاها، کودکان، افراد ساده لوح و افراد مبتلا اختلال وسواسی _ جبری دیده می شود.

اَدا و اطوار قالبی (Mannerism): حرکات و اَداهای مختص یک فرد؛ در اسکیزوفرنی دیده می شود.

حافظه (Memory): توانایی، فرآیند یا عمل به خاطر آوردن.

خُلق (Mood): حالت احساس ورونی.

موتیسم (Mutism): ناتوانی در سخن گفتن؛ در اسکیزوفرنی کاتاتونیک و حالات گریز تجزیه ای شایع است.

منفی انگاری (Negativism): مقاومت یا مخالفت آشکار یا پنهان نسبت به توصیه ها و نصیحت های خارجی؛ در اسکیزوفرنی دیده می شود.

واژه سازی (Neologism): ساخت واژه های جدید توسط بیمار که اغلب مخلوطی از واژه های دیگر است؛ در اسکیزوفرنی شایع است.

پوچگرایی (Nihilism): احساس عدم وجود و نا امیدی؛ ممکن است به صورت هذیان درآید؛ در افسردگی شایع است.

وسواس (Obsession): عقیده احساس یا انگیزه ای که مکرراً و مصرانه وارد هشیاری فرد می شود، هرچند برخلاف میل شخص است.

جهت یابی (Orientation): آگاهی از موقعیت خود نسبت به زمان، مکان و اشخاص دیگر.

هراس (panic): اضطراب شدید و ناگهانی که ایجاد وحشت و تغییرات فیزیولوژیک می کند.

قلّت کلام (Paucity of speech): کاربرد محدود کلام در اختلال افسردگی، اوتیستیک و اسکیزوفرنی دیده می شود.

تکرار (Perservation): تکرار یا تداوم غیر ارادی و بیش از حد یک جواب یا عمل، اغلب کلامی و در اسکیزوفرنی دیده می شود.

فوبی (Phobia): ترس مرضی همراه با اضطراب شدید.

کندی روانی _ حرکتی (Psychomotor retardation): کندی فعالیت روانی _ حرکتی در افسردگی و اسکیزوفرنی کاتاتونیک دیده می شود.

رفتار کلیشه ای (Stereotypy): تکرار مداوم یک عمل عموماً مکانیکی؛ در اسکیزوفرنی شایع است.

استوپور (Stupor): حالتی که فرد از محیط اطراف ناآگاه است و واکنش نشان نمی دهد.

انتشار افکار (Thought broadcasting): هذیان فرد در مورد انتشار افکار فرد به جهان خارج.

اختلال تفکر (Thought disorder): اختلال در گفتار، ارتباط یا محتوای تفکر؛ مانند هذیان، اعتقادات انتسابی، فقر محتوای تفکر، پرش افکار، تداوم، شل شدن تداعی ها که در اسکیزوفرنی و مانیا به وضوع قابل مشاهده است.

تزریق فکر (Thought insertion): باور غلط درباره اینکه افکار از عالم خارج به ذهن بیمار تحمیل می شوند.

تیک (Tic): حرکات ناگهانی و غیر ارادی عضله است.

تکرار مرضی (Verbigeration): تکرار بی معنی کلمات یا جملات است.

سالاد کلمات (Word salad): بیان عبارت درهم و بدون ارتباط منطقی.

امتیاز نوشته:

میانگین امتیازها: ۰ / ۵. تعداد آراء: ۰

اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می‌دهید.

داریوش طاهری

نه اولین، اما در تلاش برای بهترین بودن؛ نه پیشرو در آغاز، اما ممتاز در پایان. ——— ما شاید آغازگر راه نباشیم، اما با ایمان به شایستگی و تعالی، قدم برمی‌داریم تا در قله‌ی ممتاز بودن بایستیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

‫۱۰ دیدگاه ها

دکمه بازگشت به بالا