آموزش ۵۰۴ واژه کاملاً ضروری – بخش هفتم: لغات درس ۱۹ تا ۲۱ + مرور کلی

بخش هفتم از کتاب ۵۰۴ واژه ضروری انگلیسی
شامل لغات درسهای ۱۹ تا ۲۱
همراه با تلفظ بریتانیایی و آمریکایی و معانی فارسی کامل
مجموعه جامع ۵۰۴ واژه ضروری انگلیسی همراه با تلفظ دقیق بریتانیایی و آمریکایی (فونتیک) و معانی فارسی متنوع و کاربردی را در این صفحه بیابید. آموزش کامل و گامبهگام برای یادگیری آسان و سریع واژگان کلیدی زبان انگلیسی، مناسب برای دانشآموزان، داوطلبان آزمونهای زبان و علاقمندان به یادگیری زبان. با «آینده نگاران مغز» مهارت زبان خود را ارتقا دهید و در مکالمات و امتحانات بدرخشید.
این مجموعه، بخشی از سری آموزشهای ۱۴ قسمتی «۵۰۴ واژه کاملاً ضروری انگلیسی با تلفظ بریتانیایی و آمریکایی و معانی فارسی کامل» است که بهصورت دستهبندی شده و کاربردی ارائه میشود. در این بخش، با واژگان درس ۱۹ تا ۲۱ آشنا خواهید شد.
کلمات درس ۱۹ کتاب ۵۰۴ واژه کاملاً ضروری
calculate /ˈkælkjəˌleɪt/ برای مشاهده معانی این کلمه کلیک کنید.
- محاسبه کردن
- برآورد کردن
- تخمین زدن
absorb /əbˈzɔrb/ برای مشاهده معانی این کلمه کلیک کنید.
- جذب کردن
- به خود کشیدن
- درگیر کردن (ذهن)
appropriate /əˈproʊpriət/ برای مشاهده معانی این کلمه کلیک کنید.
- مناسب
- درخور
- شایسته
quota /ˈkwoʊtə/ برای مشاهده معانی این کلمه کلیک کنید.
- سهمیه
- مقدار تعیینشده
- حد نصاب
abundant /əˈbʌndənt/ برای مشاهده معانی این کلمه کلیک کنید.
- فراوان
- زیاد
- وفور
ban /bæn/ برای مشاهده معانی این کلمه کلیک کنید.
- قدغن کردن
- ممنوع کردن
- تحریم کردن
panic /ˈpænɪk/ برای مشاهده معانی این کلمه کلیک کنید.
- هراس
- وحشت ناگهانی
- ترس شدید
estimate /ˈes.tə.meɪt/ برای مشاهده معانی این کلمه کلیک کنید.
- برآورد
- تخمین
- ارزیابی
harvest /ˈhɑrvəst/ برای مشاهده معانی این کلمه کلیک کنید.
- محصول
- برداشت
- درآمد حاصل از کشت
threat /θrɛt/ برای مشاهده معانی این کلمه کلیک کنید.
- تهدید
- خطر
- هشدار خطر
uneasy /ʌnˈiːzi/ برای مشاهده معانی این کلمه کلیک کنید.
- مضطرب
- ناآرام
- بیقرار
morsel /ˈmɔrsəl/ برای مشاهده معانی این کلمه کلیک کنید.
- ذره
- لقمه
- تکه کوچک
کلمات درس ۲۰ کتاب ۵۰۴ واژه کاملاً ضروری
devour /dɪˈvaʊər/ برای مشاهده معانی این کلمه کلیک کنید.
- با علاقه و سریع خواندن
- بلعیدن
- با ولع خوردن
emerge /ɪˈmɜrʤ/ برای مشاهده معانی این کلمه کلیک کنید.
- بیرون آمدن
- ظاهر شدن
- پدیدار شدن
captive /ˈkæptɪv/ برای مشاهده معانی این کلمه کلیک کنید.
- اسیر
- زندانی
- در بند
ambush /ˈæmˌbʊʃ/ برای مشاهده معانی این کلمه کلیک کنید.
- کمین
- حمله ناگهانی
- در کمین بودن
fragile /ˈfræʤəl/ برای مشاهده معانی این کلمه کلیک کنید.
- شکننده
- ظریف
- آسیبپذیر
linger /ˈlɪŋgər/ برای مشاهده معانی این کلمه کلیک کنید.
- باقی ماندن
- طول کشیدن
- درنگ کردن
prosper /ˈprɑspər/ برای مشاهده معانی این کلمه کلیک کنید.
- موفق شدن
- پیشرفت کردن
- رونق یافتن
perish /ˈpɛrɪʃ/ برای مشاهده معانی این کلمه کلیک کنید.
- هلاک شدن
- نابود شدن
- از بین رفتن
crafty /ˈkræfti/ برای مشاهده معانی این کلمه کلیک کنید.
- زیرک
- حیلهگر
- با تدبیر
vigor /ˈvɪgər/ برای مشاهده معانی این کلمه کلیک کنید.
- انرژی
- قدرت بدنی
- نشاط و نیروی زندگی
defiant /dɪˈfaɪənt/ برای مشاهده معانی این کلمه کلیک کنید.
- مخالف
- سرکش
- نافرمان
jagged /ʤægd/ برای مشاهده معانی این کلمه کلیک کنید.
- دندانهدار
- لبهدار
- ناصاف و ناهموار
کلمات درس ۲۱ کتاب ۵۰۴ واژه کاملاً ضروری
relieve /rɪˈliv/ برای مشاهده معانی این کلمه کلیک کنید.
- معاف کردن
- تسکین دادن
- کاهش دادن درد یا فشار
detour /dɪˈtʊr/ برای مشاهده معانی این کلمه کلیک کنید.
- جاده فرعی
- راه انحرافی
- مسیر جایگزین
weary /ˈwɪri/ برای مشاهده معانی این کلمه کلیک کنید.
- خسته
- کوفته
- بیزار و فرسوده
anticipate /ænˈtɪsəˌpeɪt/ برای مشاهده معانی این کلمه کلیک کنید.
- انتظار (چیزی را) داشتن
- پیشبینی کردن
- پیشدستی کردن
plea /pli/ برای مشاهده معانی این کلمه کلیک کنید.
- درخواست
- تقاضا
- دادخواست (قانونی)
verify /ˈvɛrəˌfaɪ/ برای مشاهده معانی این کلمه کلیک کنید.
- تأیید کردن
- راستیآزمایی کردن
- صحت چیزی را اثبات کردن
dilemma /dəˈlem.ə/ برای مشاهده معانی این کلمه کلیک کنید.
- دوراهی
- وضعیت دشوار
- گیر کردن بین دو انتخاب سخت
merit /ˈmɛrət/ برای مشاهده معانی این کلمه کلیک کنید.
- مزیت
- شایستگی
- ارزش
baffle /ˈbæfəl/ برای مشاهده معانی این کلمه کلیک کنید.
- گیج کردن
- سردرگم کردن
- مبهوت ساختن
transmit /trænzˈmɪt/ برای مشاهده معانی این کلمه کلیک کنید.
- انتقال دادن (رادیویی، الکترونیکی)
- فرستادن
- منتقل کردن اطلاعات یا بیماری
confirm /kənˈfɜrm/ برای مشاهده معانی این کلمه کلیک کنید.
- تأیید کردن
- قطعی کردن
- اثبات کردن
collide /kəˈlaɪd/ برای مشاهده معانی این کلمه کلیک کنید.
- تصادف کردن
- برخورد کردن
- اصابت کردن
مشاهده فهرست کامل درسهای کتاب ۵۰۴ واژه