آلزایمربیماری‌های مغز و اعصابدمانس

تاریخچه‌ای از بیماری آلزایمر

امتیازی که به این مقاله می دهید چند ستاره است؟
[کل: ۰ میانگین: ۰]

در حالی که آلزایمر همیشه با ما بوده است، تلاش برای درک و شناسایی این بیماری و تأثیر آن تا همین اواخر در تاریخ بشر انجام نشد.

پس از انتشار یک سرمقاله برجسته در یک مجله علمی در سال ۱۹۷۶، دیدگاه کل جهان در مورد بیماری آلزایمر تغییر کرد.

در این سرمقاله، رابرت کاتزمن، متخصص مغز و اعصاب آمریکایی، بیماری آلزایمر را یک “قاتل بزرگ” توصیف می کند و می‌گوید که آلزایمر عبارت است از:

  • شایع ترین علت زوال عقل،
  • چهارمین علت مرگ و میر در ایالات متحده پس از بیماری های قلبی، سرطان و سکته مغزی و
  • یک چالش بزرگ بهداشت عمومی که کل جهان را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

سرمقاله کاتزمن دیدگاهی که تا قبل از سال ۱۹۷۶ درباره آلزایمر وجود داشت تغییر داد و آن را از یک بیماری نادر به چیزی که افراد بیشتری را تحت تاثیر قرار می‌دهد تغییر داد.

آگوست دیتر (چپ) و دکتر آلویس آلزایمر (راست)
آگوست دیتر (چپ) و دکتر آلویس آلزایمر (راست)

اواخر دهه ۱۸۹۰

در آلمان، زنی به نام آگوست دتر برای به یاد آوردن وقایع اخیر مشکل پیدا می‌کند. او همچنین تغییراتی را در رفتار خود می‌بیند که نمی‌تواند توضیح دهد و مشکلات بیشتری در صحبت کردن و نوشتن دارد.

آگوست، که در سال ۱۹۰۰، ۵۰ ساله خواهد شد، به دلیل علائمی که معمولاً با زوال عقل همراه است، هنوز کاملاً جوان است، بیماری که تصور می‌شود فقط در افراد مسن (۶۵ سال به بالا) اتفاق می‌افتد.

۱۹۰۱ و ۱۹۰۲

حال که علائم بیماری آگوست بدتر می‌شود و کسی به او کمک نمی‌کند، در یک موسسه بستری می شود. در آنجا، دکتری به نام دکتر آلویس آلزایمر در مورد آگوست و علائم غیرعادی او که در سنین جوانی رخ داده، آگاه می‌شود. دکتر آلزایمر که علاقه‌مند به کسب اطلاعات بیشتر است، در سال ۱۹۰۱ میلادی (یک سال پس از آشکار شدن بیماری آگوست) با او مصاحبه می‌کند.

در این مصاحبه‌، دکتر آلزایمر از آگوست می‌خواهد که حقایق رایج در مورد زندگی‌اش را به خاطر بیاورد و درک او را از جایی که در آن قرار دارد آزمایش می‌کند. سوالاتی مانند:

“اسم شوهرت چیه؟”

“شما چند سال دارید؟”

“الآن کجایی؟”

در حالی که آگوست نمی‌تواند حتی به یک سوال پاسخ دهد، اما معمولاً با این جمله پاسخ می دهد: “من خودم را گم کرده ام.”

دکتر آلزایمر همچنین مشاهده می‌کند که آگوست، علاوه بر احساس سردرگمی، اغلب چیزها را با نام دیگری شناسایی می‌کند – مثلاً به گوشت خوکی که می‌خورد «اسفناج» می‌گوید. او همچنین خاطر نشان می‌کند که توانایی های او در شب بدتر می‌شود.

۱۹۰۶

پس از پنج سال اقامت در موسسه بدون هیچ درمانی برای علائم او، توانایی شناختی آگوست به طور جدی کاهش یافته است. او در فروردین ماه از دنیا می‌رود.

دکتر آلزایمر، سوابق پزشکی و مغز آگوست را برای مطالعه درخواست می‌کند. او با بررسی مغز او متوجه شد که در نواحی خاصی کوچک شده است و رسوبات غیرعادی متعددی را شناسایی می کند. این رسوبات دو علامت بارز بیماری آلزایمر هستند: پلاک و گره خوردگی. 

دکتر آلزایمر نتیجه می‌گیرد که آگوست یک نوع نادر از زوال عقل داشت که افراد زیر ۶۵ سال را تحت تاثیر قرار می‌دهد. او همچنین این نظریه را مطرح می کند که پلاک ها و گره هایی که در مغز آگوست دیده است به بیماری او مربوط می شود.

مشاهدات او راه را برای مطالعات بیشتر در مورد این بیماری که به زودی به نام او نامگذاری شد، هموار می‌کند.

دهه ۱۹۱۰ تا اوایل دهه ۱۹۷۰

اگرچه بیماری آلزایمر به لطف یافته‌های دکتر آلزایمر بیشتر مورد توجه قرار گرفته است، اما همچنان به عنوان یک نوع نادر از زوال عقل در نظر گرفته می شود.

در اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰، کمتر از ۱۵۰ مقاله علمی در مورد آلزایمر منتشر شد.

۱۹۷۶

با این حال، پس از انتشار یک سرمقاله برجسته در یک مجله علمی، این تغییر می کند و دیدگاه کل جهان را در مورد این بیماری تغییر می‌دهد.

در این سرمقاله، رابرت کاتزمن، متخصص مغز و اعصاب آمریکایی، بیماری آلزایمر را یک “قاتل بزرگ” توصیف می کند و می گوید که آلزایمر عبارت است از:

  • شایع ترین علت زوال عقل،
  • چهارمین علت مرگ و میر در ایالات متحده پس از بیماری های قلبی، سرطان و سکته مغزی و
  • یک چالش بزرگ بهداشت عمومی که کل جهان را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

سرمقاله کاتزمن دیدگاه درباره آلزایمر را از یک بیماری نادر به چیزی که افراد بیشتری را تحت تاثیر قرار می دهد تغییر می دهد.

اواخر دهه ۱۹۷۰ تا امروز

در پاسخ به سرمقاله کاتزمن، سازمان‌هایی در سرتاسر جهان شکل می‌گیرند که یکی از آنها انجمن آلزایمر کانادا است تا برای تحقیقات آلزایمر بودجه جمع‌آوری کنند و آگاهی افراد مبتلا به آلزایمر و مراقبان آنها را افزایش دهند.

از آن زمان تاکنون بیش از ۴۵۰۰۰ مقاله در مورد آلزایمر منتشر شده است که به بررسی علت، اثرات و درمان ها و درمان های بالقوه آن می پردازد. در حالی که هیچ درمانی برای آلزایمر و سایر زوال عقل ها یافت نشده است، چهار روش درمانی که می توانند زوال شناختی را کاهش دهند مورد آزمایش و تایید قرار گرفته اند و تحقیقات بیشتری در حال انجام است.

همچنین تلاش های بیشتری برای بهبود کیفیت زندگی افراد مبتلا به آلزایمر انجام می شود. در کانادا، ما هنوز راه هایی برای بهبود سیستم مراقبت های بهداشتی خود داریم تا بتواند افراد مبتلا به آلزایمر، مراقبان و خانواده هایشان را بهتر در خود جای دهد و از آنها حمایت کند.

با این حال، اکنون می دانیم که قرار دادن افراد مبتلا به آلزایمر در امکاناتی با شرایط غیرانسانی که هیچ مراقبت یا حمایت قابل قبولی ارائه نمی دهد، همانطور که با آگوست و بسیاری دیگر انجام شد، کیفیت زندگی آنها را کاهش می دهد و انگ علیه زوال عقل را تقویت می کند.

به جای موسسات، ما به شدت از افرادی که در مراحل پایانی آلزایمر زندگی می‌کنند، مراقبت شخص محور را تشویق می‌کنیم تا بتوانند در مراقبت طولانی‌مدت که کیفیت زندگی آنها را تضمین می‌کند، راحت زندگی کنند.

اگر آگوست امروز به پزشک مراجعه می‌کرد، تشخیص داده می‌شد که مبتلا به آلزایمر در دوران جوانی است و به منابع و کمک‌هایی متصل می‌شد که می‌تواند از مبارزه او با زوال شناختی حمایت کند.

محققان، حامیان و اهداکنندگان در سراسر جهان به مبارزه برای جهانی بدون بیماری آلزایمر ادامه می‌دهند.

آیا این مقاله برای شما مفید بود؟
بله
تقریبا
خیر
منبع
https://alzheimer.ca

داریوش طاهری

اولیــــــن نیستیــم ولی امیـــــد اســــت بهتـــرین باشیـــــم...!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا