زبان انگلیسی دکتری

واژگان درس چهل کتاب ۵۰۴ واژه کاملاً ضروری در جمله + ترجمه فارسی | آموزش کاربردی و رنگی

درس چهل کتاب واژگان ۵۰۴ در جمله

شامل لغات درس چهل

همراه با تلفظ بریتانیایی و آمریکایی و معانی فارسی کامل

یادگیری واژگان پرکاربرد انگلیسی هرگز این‌قدر زنده، کاربردی و لذت‌بخش نبوده است!

در مجموعه‌ی آموزشی منحصر‌به‌فرد «واژگان کتاب ۵۰۴ واژه کاملاً ضروری در جمله» که با همت وب‌سایت آینده‌نگاران مغز تهیه شده، کوشیده‌ایم تا واژگان کلیدی این کتاب مشهور را نه صرفاً با تعریف و ترجمه‌ی مستقیم، بلکه در قالب جملات واقعی، رنگی و کاملاً کاربردی ارائه کنیم؛ جملاتی زنده که هر واژه را در بافت طبیعی زبان قرار می‌دهند و فرایند یادگیری را از سطحی گذرا به حافظه‌ی بلندمدت منتقل می‌سازند.

هر درس از این مجموعه‌ی ارزشمند، شامل گروهی از واژگان منتخب کتاب ۵۰۴ است. برای هر واژه، پنج جمله‌ی هوشمندانه طراحی شده است؛ جملاتی که نه‌تنها واژه‌ی اصلی را برجسته می‌کنند، بلکه سایر واژگان ضروری این کتاب را نیز به‌صورت هدفمند در خود جای داده‌اند. این رویکرد علمی، علاوه بر افزایش تکرار هدفمند واژگان، موجب تثبیت عمیق‌تر آن‌ها در ذهن زبان‌آموز می‌شود.

با استفاده از رنگ‌های متمایز برای نمایش واژه‌های کلیدی و مهم، تمرکز مخاطب به شکل بصری تقویت می‌شود و فرآیند یادگیری حالتی تعاملی و پویا پیدا می‌کند. افزون بر این، ترجمه‌ی دقیق و روان هر جمله در خط بعدی به زبان فارسی آمده است تا معنا، مفهوم و کاربرد واژگان در بستر جمله، به‌روشی عمیق و قابل‌فهم منتقل شود.

این پروژه‌ی نوآورانه و علمی، حاصل نگارش و تدوین داریوش طاهری است؛ تلاشی خلاقانه برای آنکه آموزش واژگان انگلیسی، تجربه‌ای شیرین، به‌یادماندنی و هدفمند باشد.


واژگان درس چهل



obesity [oʊˈbisəti]


A) The rise of obesity has become a major health concern worldwide, leading to many chronic diseases.

الف) افزایش چاقی به یک نگرانی عمده سلامت در سراسر جهان تبدیل شده و منجر به بسیاری از بیماری‌های مزمن شده است.

B) Experts suggest that poor diet and lack of exercise are key factors contributing to obesity.

ب) متخصصان معتقدند رژیم غذایی نامناسب و کمبود ورزش عوامل کلیدی در ایجاد چاقی هستند.

C) The government launched a unique campaign to educate people about the risks of obesity and encourage a healthy lifestyle.

ج) دولت یک کمپین منحصربه‌فرد را برای آموزش مردم درباره خطرات چاقی و تشویق به سبک زندگی سالم راه‌اندازی کرد.

D) Children who suffer from obesity are more likely to face psychological challenges such as low self-esteem.

د) کودکانی که از چاقی رنج می‌برند، بیشتر احتمال دارد با مشکلات روان‌شناختی مانند عزت‌نفس پایین روبه‌رو شوند.

E) Doctors recommend that people control their portion sizes and avoid excessive eating to prevent obesity.

هـ) پزشکان توصیه می‌کنند مردم اندازه بخش غذا را کنترل کنند و از خوردن بیش‌ازحد پرهیز نمایند تا از چاقی جلوگیری شود.


jeopardize [ˈʤɛpərˌdaɪz]


A) Ignoring safety rules can jeopardize the lives of workers and cause a serious accident.

الف) نادیده گرفتن قوانین ایمنی می‌تواند جان کارگران را به خطر بیندازد و موجب یک حادثه جدی شود.

B) Poor financial decisions may jeopardize the future of the company and its unique position in the market.

ب) تصمیمات مالی ضعیف ممکن است آینده شرکت و موقعیت منحصربه‌فرد آن را در بازار به خطر بیندازد.

C) Reckless behavior on the road can easily jeopardize not only your safety but also the innocent people around you.

ج) رفتار بی‌ملاحظه در جاده می‌تواند به‌سادگی امنیت شما و همچنین افراد بی‌گناه اطرافتان را به خطر بیندازد.

D) The company’s decision to ignore environmental laws could jeopardize its reputation and lead to severe penalties.

د) تصمیم شرکت برای نادیده گرفتن قوانین محیط زیست می‌تواند شهرت آن را به خطر بیندازد و به جریمه‌های شدید منجر شود.

E) Failing to prepare for the exam might jeopardize your chance of passing despite your previous efforts.

هـ) آماده نشدن برای امتحان ممکن است فرصت قبولی شما را با وجود تلاش‌های قبلی به خطر بیندازد.


vital [ˈvaɪtəl]


A) Water is vital for all living beings and plays a crucial role in maintaining health.

الف) آب برای همه موجودات زنده حیاتی است و نقش حیاتی در حفظ سلامتی ایفا می‌کند.

B) A unique combination of skills is vital to succeed in such a competitive environment.

ب) ترکیب منحصربه‌فردی از مهارت‌ها برای موفقیت در چنین محیط رقابتی، ضروری است.

C) It is vital that you follow the strict guidelines to avoid any accident.

ج) بسیار ضروری است که دستورالعمل‌های سختگیرانه را دنبال کنید تا از هرگونه حادثه جلوگیری شود.

D) A healthy diet and regular exercise are vital for maintaining a strong immune system.

د) رژیم غذایی سالم و ورزش منظم برای حفظ سیستم ایمنی قوی ضروری است.

E) Timely communication is vital in preventing misunderstandings and resolving conflicts.

هـ) ارتباط به موقع برای جلوگیری از سوءتفاهم‌ها و حل تعارضات حیاتی است.


oral [ˈɔrəl]


A) The veteran speaker prepared his oral presentation with great care to impress the audience.

الف) سخنران کارکشته ارائه شفاهی خود را با دقت فراوان آماده کرد تا مخاطبان خود را تحت تأثیر قرار دهد.

B) The professor assigned an oral exam, which required students to speak confidently and avoid hesitation.

ب) استاد امتحان شفاهی تعیین کرد که نیاز داشت دانشجویان با اعتمادبه‌نفس صحبت کنند و از تردید اجتناب کنند.

C) Good oral communication skills are crucial for building strong relationships in business.

ج) مهارت‌های خوب شفاهی برای ساختن روابط قوی در کسب‌وکار حیاتی هستند.

D) The candidate’s oral responses during the interview showed confidence and a unique approach.

د) پاسخ‌های شفاهی نامزد در طول مصاحبه نشان‌دهنده اعتمادبه‌نفس و رویکرد منحصربه‌فرد بود.

E) The jury carefully listened to all oral testimonies before making a final decision.

هـ) هیئت منصفه قبل از اتخاذ تصمیم نهایی به تمام شهادت‌های شفاهی با دقت گوش داد.


epidemic [ˌɛpəˈdɛmɪk]


A) The rapid spread of the epidemic caused the government to impose strict regulations to protect the population.

الف) گسترش سریع اپیدمی باعث شد دولت قوانین سختگیرانه‌ای برای حفاظت از جمعیت وضع کند.

B) Health officials warned that the epidemic might jeopardize the country’s economic stability.

ب) مسئولان بهداشتی هشدار دادند که اپیدمی ممکن است ثبات اقتصادی کشور را به‌خطر بیندازد.

C) During the epidemic, hospitals faced a shortage of medical supplies and trained personnel.

ج) در طول اپیدمی، بیمارستان‌ها با کمبود تجهیزات پزشکی و نیروی آموزش‌دیده مواجه شدند.

D) The government launched a public campaign to raise awareness and control the epidemic swiftly.

د) دولت کمپین عمومی‌ای را برای افزایش آگاهی و کنترل سریع اپیدمی راه‌اندازی کرد.

E) Experts advised that without immediate action, the epidemic could become a global catastrophe.

هـ) کارشناسان توصیه کردند که بدون اقدام فوری، اپیدمی می‌تواند به یک فاجعه جهانی تبدیل شود.


chiropractor [ˈkaɪrəˌpræktər]


A) After the accident, the chiropractor recommended exercises to relieve the patient’s pain and improve spinal posture.

الف) پس از حادثه، کایروپراکتور تمریناتی را برای کاهش درد بیمار و بهبود وضعیت بدن ستون فقرات توصیه کرد.

B) The chiropractor used his skill to treat the veteran athlete’s recurring injury effectively.

ب) کایروپراکتور با استفاده از مهارت خود به طور مؤثر مصرف مکرر آسیب ورزشکار کارکشته را درمان کرد.

C) Many patients prefer visiting a chiropractor rather than undergoing surgery for back problems.

ج) بسیاری از بیماران ترجیح می‌دهند به جای انجام جراحی برای مشکلات کمر، به کایروپراکتور مراجعه کنند.

D) The chiropractor carefully examined the patient’s spine to diagnose the cause of persistent discomfort.

د) کایروپراکتور با دقت ستون فقرات بیمار را بررسی کرد تا علت درد مزمن را تشخیص دهد.

E) After months of treatment by the chiropractor, her condition improved, allowing her to return to normal activity.

هـ) پس از ماه‌ها درمان توسط کایروپراکتور، وضعیت او بهتر شد و توانست به فعالیت‌های عادی خود بازگردد.


obstacle [ˈɑbstəkəl]


A) The determined athlete overcame every obstacle with patience and skill to reach the championship.

الف) ورزشکار مصمم با صبر و مهارت هر مانع را پشت سر گذاشت تا به قهرمانی برسد.

B) Despite several obstacles, the unique project was completed on time and within budget.

ب) با وجود چندین مانع، پروژه منحصربه‌فرد به موقع و در محدوده بودجه به پایان رسید.

C) The company faced an obstacle when new regulations delayed product launch.

ج) شرکت هنگام مواجهه با مانعی که قوانین جدید باعث تأخیر در عرضه محصول شد، دچار مشکل شد.

D) The veteran teacher helped students to overcome every obstacle in their learning process.

د) معلم کارکشته به دانش‌آموزان کمک کرد تا هر مانع را در روند یادگیری خود پشت سر بگذارند.

E) Technology can sometimes create an obstacle if the users lack adequate knowledge or support.

هـ) اگر کاربران دانش یا پشتیبانی کافی نداشته باشند، فناوری گاهی می‌تواند یک مانع ایجاد کند.


ventilate [ˈvɛntlˌeɪt]


A) To ventilate the room properly, open the window and turn on the fan to remove the stale air.

الف) برای تهویه مناسب اتاق، پنجره را باز کنید و فن را روشن کنید تا هوای مکدر خارج شود.

B) The hospital installed a new system to ventilate the ICU and prevent the spread of infectious diseases.

ب) بیمارستان سیستم جدیدی برای تهویه بخش مراقبت‌های ویژه نصب کرد تا از گسترش بیماری‌های واگیردار جلوگیری کند.

C) Good architects always plan how to ventilate buildings to improve comfort and reduce energy cost.

ج) معماران خوب همیشه برنامه‌ریزی می‌کنند چگونه ساختمان‌ها را تهویه کنند تا راحتی را افزایش دهند و هزینه‌های انرژی را کاهش دهند.

D) The coach told the players to take a break outside to ventilate their lungs and regain strength.

د) مربی به بازیکنان گفت برای تنفس بهتر بیرون استراحت کنند تا ریه‌هایشان تهویه شود و قوت خود را بازیابند.

E) During winter, it is important to occasionally ventilate the house despite the cold to avoid humidity problems.

هـ) در زمستان، با وجود سرما، مهم است که گهگاهی خانه را تهویه کنید تا از مشکلات رطوبت جلوگیری شود.


negative [ˈnɛgətɪv]


A) The patient received a negative test result, which brought relief and hope for a quick recovery.

الف) بیمار نتیجه آزمایش منفی دریافت کرد که باعث آرامش و امید به بهبودی سریع شد.

B) Despite the negative feedback, the author remained confident and continued to write unique stories.

ب) با وجود بازخورد منفی، نویسنده مطمئن باقی ماند و به نوشتن داستان‌های منحصر به فرد ادامه داد.

C) The scientist emphasized that the experiment showed negative effects on the environment due to the pollution.

ج) دانشمند تأکید کرد که آزمایش اثرات منفی بر محیط زیست به دلیل آلودگی را نشان داد.

D) He tried to stay calm despite the hostile and negative atmosphere during the debate.

د) او تلاش کرد آرام بماند با وجود جو خصمانه و منفی حاکم بر مباحثه.

E) The doctor warned about the negative impact of a sedentary lifestyle on overall health.

هـ) دکتر درباره تأثیر منفی سبک زندگی کم‌تحرک بر سلامت کلی هشدار داد.


pension [ˈpɛnʃən]


A) After years of hard work, he finally retired and started receiving his pension with a sense of relief.

الف) پس از سال‌ها کار سخت، او بالاخره بازنشسته شد و با احساس آرامش، حقوق بازنشستگی خود را دریافت کرد.

B) Many employees worry about their pension plans and hope for a secure financial future.

ب) بسیاری از کارکنان نگران برنامه‌های حقوق بازنشستگی خود هستند و امیدوارند که آینده مالی امنی داشته باشند.

C) The company offered a generous pension to encourage employees to remain loyal and productive.

ج) شرکت برای تشویق کارکنان به ماندن وفادار و پرتلاش، حقوق بازنشستگی سخاوتمندانه‌ای ارائه داد.

D) After careful consideration, she decided to invest part of her pension in a unique business opportunity.

د) پس از بررسی دقیق، او تصمیم گرفت بخشی از حقوق بازنشستگی خود را در یک فرصت کسب‌وکار منحصربه‌فرد سرمایه‌گذاری کند.

E) The government increased the pension amounts to help elderly citizens maintain a decent standard of living.

هـ) دولت مبلغ حقوق بازنشستگی را افزایش داد تا به سالمندان کمک کند تا سطح زندگی شایسته‌ای داشته باشند.


municipal [mjuˈnɪsəpəl]


A) The municipal government launched a unique project to improve the city’s infrastructure and public services.

الف) دولت شهری یک پروژه منحصربه‌فرد برای بهبود زیرساخت‌ها و خدمات عمومی شهر آغاز کرد.

B) Residents attended a public meeting to discuss the municipal budget and future plans.

ب) ساکنان در جلسه‌ای عمومی برای بحث درباره بودجه شهری و برنامه‌های آینده شرکت کردند.

C) The municipal authorities enforced strict rules to maintain order and security in the city.

ج) مسئولان شهری قوانین سخت‌گیرانه‌ای برای حفظ نظم و امنیت در شهر اجرا کردند.

D) The new municipal library features a vast collection of books and offers unique educational programs.

د) کتابخانه شهری جدید دارای مجموعه بزرگی از کتاب‌ها است و برنامه‌های آموزشی منحصربه‌فرد ارائه می‌دهد.

E) To improve public health, the municipal hospital upgraded its facilities with modern equipment.

هـ) برای بهبود سلامت عمومی، بیمارستان شهری امکانات خود را با تجهیزات مدرن ارتقا داد.


magnify [ˈmæɡ.nɪ.faɪ]


A) The media tends to magnify even minor incidents to create a sensational story.

الف) رسانه‌ها تمایل دارند حتی اتفاقات جزئی را بزرگ‌نمایی کنند تا داستانی هیجان‌برانگیز بسازند.

B) The speaker used statistics to magnify the impact of the environmental crisis.

ب) سخنران از آمار برای بزرگ‌نمایی تأثیر بحران زیست‌محیطی استفاده کرد.

C) Fear can often magnify the threat of a situation, making it appear more dangerous than it is.

ج) ترس اغلب می‌تواند بزرگ‌نمایی کند تهدید یک موقعیت را، به گونه‌ای که آن را بسیار خطرناک‌تر از واقعیت جلوه دهد.

D) The scientist used a microscope to magnify the microscopic organisms and observe their behavior.

د) دانشمند از میکروسکوپ برای بزرگ‌نمایی موجودات ریز و مشاهده رفتار آن‌ها استفاده کرد.

E) Critics argue that politicians often magnify minor problems to manipulate public opinion.

هـ) منتقدان معتقدند که سیاستمداران اغلب مشکلات جزئی را بزرگ‌نمایی می‌کنند تا افکار عمومی را دستکاری کنند.

فهرست کامل درس‌های کتاب 504 واژه در جمله

امتیاز نوشته:

میانگین امتیازها: 5 / 5. تعداد آراء: 2

اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می‌دهید.

داریوش طاهری

نه اولین، اما در تلاش برای بهترین بودن؛ نه پیشرو در آغاز، اما ممتاز در پایان. ---- ما شاید آغازگر راه نباشیم، اما با ایمان به شایستگی و تعالی، قدم برمی‌داریم تا در قله‌ی ممتاز بودن بایستیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا