واژگان درس سی و نه کتاب ۵۰۴ واژه کاملاً ضروری در جمله + ترجمه فارسی | آموزش کاربردی و رنگی

درس سی و نه کتاب واژگان ۵۰۴ در جمله
شامل لغات درس سی و نه
همراه با تلفظ بریتانیایی و آمریکایی و معانی فارسی کامل
یادگیری واژگان پرکاربرد انگلیسی هرگز اینقدر زنده، کاربردی و لذتبخش نبوده است!
در مجموعهی آموزشی منحصربهفرد «واژگان کتاب ۵۰۴ واژه کاملاً ضروری در جمله» که با همت وبسایت آیندهنگاران مغز تهیه شده، کوشیدهایم تا واژگان کلیدی این کتاب مشهور را نه صرفاً با تعریف و ترجمهی مستقیم، بلکه در قالب جملات واقعی، رنگی و کاملاً کاربردی ارائه کنیم؛ جملاتی زنده که هر واژه را در بافت طبیعی زبان قرار میدهند و فرایند یادگیری را از سطحی گذرا به حافظهی بلندمدت منتقل میسازند.
هر درس از این مجموعهی ارزشمند، شامل گروهی از واژگان منتخب کتاب ۵۰۴ است. برای هر واژه، پنج جملهی هوشمندانه طراحی شده است؛ جملاتی که نهتنها واژهی اصلی را برجسته میکنند، بلکه سایر واژگان ضروری این کتاب را نیز بهصورت هدفمند در خود جای دادهاند. این رویکرد علمی، علاوه بر افزایش تکرار هدفمند واژگان، موجب تثبیت عمیقتر آنها در ذهن زبانآموز میشود.
با استفاده از رنگهای متمایز برای نمایش واژههای کلیدی و مهم، تمرکز مخاطب به شکل بصری تقویت میشود و فرآیند یادگیری حالتی تعاملی و پویا پیدا میکند. افزون بر این، ترجمهی دقیق و روان هر جمله در خط بعدی به زبان فارسی آمده است تا معنا، مفهوم و کاربرد واژگان در بستر جمله، بهروشی عمیق و قابلفهم منتقل شود.
این پروژهی نوآورانه و علمی، حاصل نگارش و تدوین داریوش طاهری است؛ تلاشی خلاقانه برای آنکه آموزش واژگان انگلیسی، تجربهای شیرین، بهیادماندنی و هدفمند باشد.
واژگان درس سی و نه
customary [ˈkʌstəˌmɛri]
A) It is customary for the citizens to greet each other warmly during the annual festival.
الف) برای شهروندان سنتی است که در جشنواره سالانه به گرمی به یکدیگر سلام کنند.
B) Following customary rules, the dominant tribe held a ceremony to honor the noble guests.
ب) طبق قوانین سنتی، قبیله مسلط مراسمی برگزار کرد تا از میهمانان باشخصیت تجلیل کند.
C) It is customary for the resident to participate in the unique local celebration every year.
ج) برای ساکنان سنتی است که هر سال در جشن منحصربهفرد محلی شرکت کنند.
D) The fraudulent practice was not customary in that region and surprised many law-abiding citizens.
د) آن عمل تقلبی در آن منطقه سنتی نبود و بسیاری از شهروندان قانونمدار را شگفتزده کرد.
E) It became customary to exchange gifts after a unique and delicious dinner during the celebration.
هـ) تبدیل به یک رسم سنتی شد که پس از یک شام منحصربهفرد و لذیذ، هدیه رد و بدل کنند.
transparent [trænˈspɛrənt]
A) The company’s policy was transparent so that every citizen could easily understand its unique regulations.
الف) سیاست شرکت شفاف بود تا هر شهروند بتواند قوانین منحصربهفرد آن را به راحتی درک کند.
B) The water in the lake was so transparent that the resident could see the vibrant fish swimming near the shore.
ب) آب دریاچه آنقدر شفاف بود که ساکنان میتوانستند ماهیهای پررنگ و زنده را نزدیک ساحل ببینند.
C) The government promised a more transparent process to eliminate any fraudulent activities.
ج) دولت قول داد فرایندی شفافتر ایجاد کند تا هر گونه فعالیت تقلبی را از بین ببرد.
D) She prefers to wear unique clothes made of transparent fabric that shows her delicate style.
د) او ترجیح میدهد لباسهای منحصربهفرد از پارچههای شفاف بپوشد که سبک ظریف او را نشان دهد.
E) The scientist used a transparent container to hold the chemical during the experiment.
هـ) دانشمند برای نگهداشتن ماده شیمیایی در طول آزمایش از یک ظرف شفاف استفاده کرد.
scald [skɔld]
A) Be careful not to scald yourself with the boiling water while preparing the unique recipe.
الف) مراقب باشید هنگام آماده کردن دستور پخت منحصربهفرد خود با آب جوش، خود را سوزانده نکنید.
B) The child accidentally touched the hot pan and got a serious scald injury that required immediate medical attention.
ب) کودک به طور تصادفی ماهیتابه داغ را لمس کرد و دچار آسیب سوزش جدی شد که نیاز به مراقبت پزشکی فوری داشت.
C) Always use caution with boiling liquids to avoid getting a scald, especially when dealing with fragile glassware.
ج) همیشه هنگام کار با مایعات جوشان احتیاط کنید تا از سوزاندن جلوگیری شود، بهویژه زمانی که با ظروف شکننده سر و کار دارید.
D) The nurse explained how to treat a scald wound properly to reduce infection and promote healing.
د) پرستار نحوه درمان صحیح زخم سوختگی را توضیح داد تا از عفونت جلوگیری و روند بهبودی را تسریع کند.
E) The chef accidentally spilled hot oil, causing a painful scald, but his strong willpower helped him continue the experiment.
هـ) سرآشپز به طور تصادفی روغن داغ را ریخت که باعث یک سوزش دردناک شد، اما اراده قویاش به او کمک کرد تا آزمایش را ادامه دهد.
legible [ˈlɛʤəbəl]
A) The teacher praised the student’s unique handwriting because it was clear and legible to everyone in the classroom.
الف) معلم نوشتار منحصربهفرد دانشآموز را تحسین کرد چون برای همه در کلاس واضح و قابل خواندن بود.
B) The instructions were written in a legible font, making the difficult procedure easier to understand for the student.
ب) دستورالعملها با فونتی خوانا نوشته شده بودند که روند سخت را برای دانشآموز آسانتر میکرد.
C) Despite the fragile paper, the printed text remained legible after the accidental spill of water.
ج) با وجود کاغذ شکننده، متن چاپ شده پس از ریزش تصادفی آب قابل خواندن باقی ماند.
D) The designer chose a unique and legible font to improve the appearance of the document.
د) طراح یک فونت منحصربهفرد و خوانا را برای بهبود ظاهر مدرک انتخاب کرد.
E) The professor asked for legible handwriting on the exam paper to avoid any confusion during grading.
هـ) استاد خواست نوشتار خوانا روی برگه امتحان باشد تا از هرگونه سردرگمی هنگام نمرهدهی جلوگیری شود.
depart [dɪˈpɑrt]
A) The train will depart from the station promptly, so passengers must arrive on time.
الف) قطار به موقع از ایستگاه حرکت خواهد کرد، پس مسافران باید سر وقت برسند.
B) After the ceremony, the guests will depart in an orderly manner to avoid any confusion.
ب) پس از مراسم، مهمانان به صورت منظم ترک خواهند کرد تا از هرگونه سردرگمی جلوگیری شود.
C) The pilot announced that the flight would depart early due to favorable weather conditions.
ج) خلبان اعلام کرد که پرواز به دلیل شرایط آب و هوایی مطلوب زودتر حرکت خواهد کرد.
D) Before they depart, the travelers checked their luggage to make sure nothing was missing.
د) پیش از ترک کردن، مسافران چمدانهای خود را بررسی کردند تا مطمئن شوند چیزی گمشده نیست.
E) The ship will depart at dawn, leaving the harbor quiet and empty.
هـ) کشتی در سپیدهدم حرکت خواهد کرد و بندر را ساکت و خالی میگذارد.
cancel [ˈkænsəl]
A) Due to the severe weather, the airline decided to cancel all flights for the day.
الف) به دلیل وضعیت هوای شدید، شرکت هواپیمایی تصمیم گرفت تمام پروازهای روز را لغو کند.
B) The meeting was cancelled at the last moment because of an unexpected conflict in the schedule.
ب) جلسه در آخرین لحظه به دلیل یک تداخل غیرمنتظره در برنامه لغو شد.
C) The coach warned the players that he might cancel practice if the field conditions remained poor.
ج) مربی به بازیکنان هشدار داد که اگر شرایط زمین ضعیف بماند، ممکن است تمرین را لغو کند.
D) Many people were upset when the concert was cancelled despite their eager anticipation.
د) با وجود انتظار شدید مردم، کنسرت لغو شد و بسیاری ناراحت شدند.
E) To avoid misunderstanding, the company decided to officially cancel the outdated contract.
هـ) برای جلوگیری از سوءتفاهم، شرکت تصمیم گرفت قرارداد منسوخ شده را به طور رسمی لغو کند.
coincide [ˌkoʊɪnˈsaɪd]
A) Their opinions coincide perfectly, which made the unique project easier to complete.
الف) نظرات آنها کاملاً مطابقت داشت که انجام پروژه منحصربهفرد را آسانتر کرد.
B) The events coincide with a severe storm, causing many delays.
ب) این رویدادها با یک طوفان شدید همزمان شدند و باعث تأخیرهای زیادی شدند.
C) The meeting was scheduled to coincide with the arrival of the veteran consultant.
ج) جلسه طوری برنامهریزی شد که با ورود مشاور کارکشته مصادف شود.
D) Our holiday plans coincide with the company’s annual unique celebration.
د) برنامه تعطیلات ما با جشن سالانه منحصربهفرد شرکت مصادف است.
E) It was surprising how the two discoveries coincide despite their unique origins.
هـ) چگونگی مطابقت دو کشف با وجود منشأهای منحصربهفردشان، تعجبآور بود.
placard [ˈplækərd]
A) The unique placard displayed a generous offer that caught everyone’s attention.
الف) منحصربهفرد بودن تابلو تبلیغاتی، پیشنهادی سخاوتمندانه را نشان میداد که توجه همه را جلب کرد.
B) Protesters held up a placard with incredible slogans that made the demonstration unique.
ب) معترضان تابلویی با شعارهای باورنکردنی به دست داشتند که راهپیمایی را منحصربهفرد کرد.
C) The placard was carefully designed to cancel any confusion during the annual event.
ج) تابلو به دقت طراحی شده بود تا هرگونه ابهام را در طول رویداد سالانه لغو کند.
D) A colorful placard made the demonstration more visible to the crowd and media.
د) یک تابلو رنگارنگ، راهپیمایی را برای جمعیت و رسانهها قابلمشاهدهتر کرد.
E) Volunteers carried a placard to inform people about the unique charity event.
هـ) داوطلبان یک تابلو به دست داشتند تا مردم را از رویداد خیریه منحصربهفرد مطلع کنند.
debtor [ˈdɛtər]
A) The debtor promised to repay the generous loan within a strict deadline.
الف) بدهکار قول داد وام سخاوتمندانه را در یک مهلت سختگیرانه بازپرداخت کند.
B) Many debtors try to avoid their responsibilities by making fraudulent claims.
ب) بسیاری از بدهکاران سعی میکنند با ادعاهای تقلبی از مسئولیتهای خود اجتناب کنند.
C) The debtor faced a unique challenge when the bank cancelled his credit card.
ج) بدهکار با چالشی منحصربهفرد روبرو شد وقتی بانک کارت اعتباریاش را لغو کرد.
D) Despite being a debtor, he maintained a calm and patient attitude toward repayment.
د) با وجود اینکه بدهکار بود، نگرشی آرام و صبور نسبت به بازپرداخت داشت.
E) The debtor negotiated a unique plan to cancel part of his debt legally.
هـ) بدهکار یک برنامه منحصربهفرد برای لغو بخشی از بدهیاش به صورت قانونی مذاکره کرد.
unearth [əˈnɜrθ]
A) The veteran archaeologist worked tirelessly to unearth ancient artifacts in the remote desert.
الف) باستانشناس کارکشته بیوقفه کار کرد تا آثار باستانی را در صحرای دورافتاده کشف کند.
B) The investigation helped unearth a fraudulent scheme that involved multiple accomplices.
ب) تحقیقات به کشف یک طرح تقلبی که چندین همدست در آن نقش داشتند، کمک کرد.
C) The team was able to unearth valuable information buried deep within the unique archives.
ج) تیم توانست اطلاعات ارزشمندی را که درون آرشیوهای منحصربهفرد بهطور عمیق دفن شده بود، کشف کند.
D) The reporter’s curiosity led her to unearth facts that many tried to avoid.
د) کنجکاوی خبرنگار باعث شد حقایقی را که بسیاری تلاش میکردند از آنها اجتناب کنند، کشف کند.
E) The unique discovery was enough to unearth a new understanding of ancient history.
هـ) این کشف منحصربهفرد برای کشف درک جدیدی از تاریخ باستان کافی بود.
clergy [ˈklɜrʤi]
A) The generous clergy often help the poor and homeless in their community.
الف) روحانیون سخاوتمند اغلب به فقرا و بیخانمانها در جامعهشان کمک میکنند.
B) The clergy attended the unique ceremony that marked the city’s historic anniversary.
ب) روحانیون در مراسم منحصربهفرد شرکت کردند که سالگرد تاریخی شهر را جشن میگرفت.
C) The veteran clergy member delivered a powerful speech about peace and unity.
ج) عضو کارکشته روحانیون سخنرانی قدرتمندی درباره صلح و اتحاد ایراد کرد.
D) Despite the fraudulent accusations, the clergy remained calm and confident in their innocence.
د) با وجود اتهامات تقلبی، روحانیون آرام و مطمئن به بیگناهی خود باقی ماندند.
E) The local clergy organized a generous donation drive to support the victims of the recent flood.
هـ) روحانیون محلی یک کمپین اهدای سخاوتمندانه برای حمایت از قربانیان سیل اخیر سازماندهی کردند.
contagious [kənˈteɪʤəs]
A) The dangerous virus was highly contagious, causing many to collapse in hospitals.
الف) ویروس خطرناک به شدت واگیر بود و باعث شد بسیاری در بیمارستانها از پا درآیند.
B) The nurse warned that the disease was contagious, so people should avoid contact with the victim.
ب) پرستار هشدار داد که بیماری واگیر است، بنابراین مردم باید از تماس با مبتلا اجتناب کنند.
C) Despite the frightened public, the doctor reassured them that the contagious illness could be controlled.
ج) با وجود ترس عموم، پزشک آنها را مطمئن کرد که بیماری واگیر قابل کنترل است.
D) The government took precise measures to prevent the contagious virus from spreading in the urban area.
د) دولت اقدامات دقیقی برای جلوگیری از انتشار ویروس واگیر در مناطق شهری انجام داد.
E) His immediate quarantine helped stop the contagious disease from affecting the entire population.
هـ) قرنطینه فوری او به جلوگیری از گسترش بیماری واگیر به کل جمعیت کمک کرد.
