استرسبیماری‌های مغز و اعصاب

تنش و فشار روانی؛ استرس به عنوان بیماری همه‌گیر و اپیدمی قرن ۲۱

امتیازی که به این مقاله می دهید چند ستاره است؟
[کل: ۰ میانگین: ۰]

فردا به کسانی تعلق دارد که آمدن آن را می‌شنوند – دیوید بووی

Thrive Global از گروه‌های مختلف دعوت می‌کند تا دیدگاه‌های خودشان را در پلتفرم انجمن ما به اشتراک بگذارند. استوری‌های انجمن توسط تیم مقاله منتشر نمی‌شوند و دیدگاه‌های بیان شده در انجمن نیز منعکس کننده دیدگاه‌های Thrive Global کارمندان آن نمی‌باشد. اطلاعات بیشتر در خصوص دستورالعمل‌های انجمن ما در بخش زیر ارائه شده‌اند.

در ادامه بخوانید: » قدرت مسری ترس؛ چرا برخی معتقدند که وحشت‌زدگی یک ویروس است

در سال ۲۰۱۲ یک نظرسنجی پان – اروپایی در مورد ایمنی و بهداشت شغلی این سوال را مطرح کرد: آیا فکر می‌کنید تعداد افرادی که از استرس شغلی رنج می‌برند (در کشور شما) طی ۵ سال آینده افزایش، کاهش یا ثابت بماند؟ نتیجه این بود که ۷۷% (۸ نفر از ۱۰ پاسخ دهنده) گفتند که افزایش خواهد یافت و ۴۷% نیز پاسخ دادند این تعداد افزایش زیادی خواهد داشت.

ما اکنون در سال ۲۰۱۷ یعنی ۵ سال بعد هستیم و تعداد افرادی که از استرس شغلی رنج می‌برند واقعاً افزایش پیدا کرده است. برآورد می‌شود که هزینه آن برای کسب و کارهای اروپایی و سیستم‌های تامین اجتماعی بالغ بر ۶۰۰ میلیارد یورو در سال باشد. با در نظر گرفتن این رقم جای تعجب ندارد که سازمان بهداشت جهانی (WHO) استرس را اپیدمی سلامتی در قرن ۲۱ نامیده است.

من در مقاله خودم با عنوان “استرس: تضادی بین بیولوژی و فرهنگ” (منتشر شده در جلد ژانویه این مجله) یک دیدگاه تکاملی از این که چرا استرس برای سلامتی و تندرستی ما مضر است ارائه کردم.

من به طور خلاصه توضیح دادم که ما از زمانی که آتش را کشف کردیم، شروع به تغییر محیط خودمان کردیم تا زندگی را آسان‌تر نماییم. انقلاب‌های کشاورزی، صنعتی و تکنولوژی با سرعت بالایی از یکدیگر پیروی کردند و در یک مدت زمان بسیاری کوتاهی توانستند تا تمام جنبه‌های زندگی و شغل ما را دچار تغییر و تحول کنند.

بله، مدرنیزاسیون و افزایش پیشرفت‌های تکنولوژیکی و اقتصادی زندگی ما را آسان کرد و امید به زندگی را نیز افزایش داد. اما اشکال غیر منتظره این پیشرفت، مخصوصاً در طول ۱۵-۱۰ سال گذشته تاثیرات مضری بر روی سلامت و رفاه ما گذاشته‌اند. پیشرفت‌های تکنولوژیکی و اقتصادی باعث ایجاد یک سبک زندگی ناسالم و افزایش سطح استرس شده است که به نوبه خود به گسترش بیماری‌های دژنراتیو مزمن و اختلالات روانی کمک کرده است: بیماری عروق کرونر قلب، سرطان، سکته مغزی، دیابت نوع ۲، اختلالات اسکلتی عضلانی، استرس، افسردگی، دمانس یا زوال عقل، خستگی روحی …

یکی دیگر از مشکلات غیر منتظره تاثیر آنها بر روی اندازه مغز ماست. برخلاف انچه که ممکن است قبلاً شنیده باشید، مغز ما در طول ۲۰۰۰۰ سال گذشته کوچک‌تر شده است. جان هاکس، پروفسور انسان شناسی از دانشگاه ویسکانسین شرح می‌دهد:

در طول ۲۰۰۰۰ سال گذشته، میانگین حجم مغز یک انسان مذکر از ۱۵۰۰ سانتی متر مکعب به ۱۳۵۰ cc کاهش یافته است و انسان‌ها یک تکه از مغزشان به اندازه یک توپ تنیس را از دست داده‌اند. مغز زنان نیز تقریباً به همین نسبت کوچک‌تر شده است. او می‌گوید من این کوچک شدن مغز را یک چشمک تکاملی می‌نامم. این اتفاق در چین، اروپا، آفریقا رخ داده است – به هر کجا که نگاه می‌کنیم. اگر مغز ما در طول ۲۰۰۰۰ سال آینده نیز با این سرعت کوچک شود، به اندازه هومو ارکتوس خواهد رسید که یکی از گونه‌های انسانی است که نیم میلیون سال پیش زندگی می‌کرده و حجم مغز او تنها ۱۱۰۰ cc بوده است.

علاوه بر تاثیرات تدریجی مدرنیزاسیون بر اندازه مغز ما، استرس و اضطراب مزمن نیز در صورتی که به آن توجهی نشود، مغز شما را بیشتر و سریعتر از آنچه که تصور می‌کنید کوچک خواهد کرد: افزایش اضطراب و از دست دادن حافظه (انسل و همکاران، ۲۰۱۲).

اما فردا چه خواهد شد؟ به نقل از دیوید بووی: فردا به کسانی تعلق دارند که صدای آن را می‌شنوند. بنابراین فردا برای ما چه چیزی به ارمغان خواهد آورد؟ آیا تعداد افرادی که از استرس کاری رنج می‌برند افزایش، کاهش و یا ثابت خواهد ماند؟ آمار مشخصی برای جواب این سوال در دسترس ما نمی‌باشد، اما نظر شما چیست؟ من فکر می‌کنم که این رقم افزایش خواهد یافت و بسیار هم نگران این موضوع هستم. من نگران هستم برای این که از همین الان تاثیرات انقلاب صنعتی چهارم را بر روی برخی از بیمارانم مشاهده می‌کنم.

نحوه زندگی و کار ما در طول ۱۰ سال گذشته به طور فزاینده‌ای تغییر کرده است، اما این قابل مقایسه با آنچه که در آینده اتفاق خواهد افتاد نیست؛ یعنی زمانی که بیشتر کارها و یا حتی تمامی شغل‌ها به ربات‌ها و برنامه‌های هوشمند برون سپاری خواهد شد. آن چه که زمانی علمی تخیلی تلقی می‌شد تبدیل به یک واقعیت علمی خواهد شد و کارهای کمتر و کمتری غیر ممکن خواهد شد.

آیا می‌دانستید که طبق یک مطالعه در آکسفورد، حدود ۵۰% از مشاغل را می‌توان در ۲۰ سال آینده با ربات‌ها جایگزین ساخت؟ با توجه به این مطالعه، ۸۶% این احتمال وجود دارد که متخصصین اداری از جمله دستیارها با ربات‌ها یا هوش مصنوعی جایگزین گردند. می‌توان گفت حتی اگر آنها جایگزین نشوند هم کار دستیارها قطعاً در طی ۱۰-۵ سال آینده به طور قابل توجهی تغییر خواهد کرد، چرا که اکثر کارها به صورت خودکار انجام خواهند شد. به گفته گرد لئونهارد آینده پژوه، در حقیقت تمامی مشاغل رایج امروز در آینده به صورت خودکار انجام خواهند شد.

از منظر اقتصادی و تکاملی، این افزایش اتوماسیون بسیار منطقی می‌باشد، اما از طرفی نیز راه حلی را برای یکی از بزرگترین مشکلات بهداشتی مرتبط با کار ارائه می‌کند: استرس. استرس ناشی از کار زمانی تجربه می‌شود که تقاضا برای یک کارمند بیشتر از منابع او باشد. بنابراین در نگاه اول این که خودکار سازی این تقاضاها را کاهش خواهد داد، به نظر منطقی می‌رسد.

در هر حال آیا این امر واقعاً سطح استرس را کاهش خواهد داد؟ من اینطور فکر نمی‌کنم. من در مقابل، ظهور شکل جدیدی از استرس را تصور می‌کنم: استرس روحی که در اصطلاح پزشکی به آن اضطراب وجودی (existential anxiety) می‌گویند. اگر سوالات جدید و مشکلات سلامتی که بیماران من به دلیل آنها به مطب من مراجعه می‌کنند نشانه‌ای برای اثبات این امر باشد (قطع ارتباط بدن و ذهن، احساس ناامیدی و بی تفاوتی)، پس این مشکل از قبل ایجاد شده است.

در حالی که تا همین اواخر سبک زندگی مدرن ما اساساً وضعیت جسمی و روحی مردم را تحت تاثیر قرار داده بود، انقلاب صنعتی چهارم با ظهور دستگاه‌های هوشمند مصنوعی مشکلات بیشتری را با ماهیت وجودی ایجاد خواهد کرد، چرا که پایه و اساس زندگی انسان‌ها را زیر سوال می‌برد. شکوفایی شخصی و ابراز وجود، انگیزه اصلی زندگی انسان می‌باشد و برای بسیاری از انسان‌ها از طریق شغلشان حاصل می‌شود. هنگامی که شغل از بین می‌رود یا محول می‌شود، آن وقت چه می‌شود؟

در اینجا نه تنها مسئله ابراز وجود و خودشکوفایی وجود دارد، بلکه سبک زندگی راحت نیز تاثیر نامطلوبی بر روی سلامتی، تندرستی … و اندازه مغز ما خواهد داشت! بنابراین این امر یک خطر بسیار واقعی می‌باشد و اتوماسیون تنها مشکلات فعلی ما را افزایش خواهد داد.

اتوماسیون را نمی‌توان متوقف ساخت. ربات‌ها و هوش مصنوعی اینجا هستند تا بمانند و همیشه هم همینطور بوده است. در هر حال ما باید شروع به فکر کردن بکنیم و راه‌هایی را برای سالم ماندن بدن، ذهن و روح خودمان در این دنیای خودکار بکنیم.

کریگ آلن در مقاله “آیا ربات‌ها جایگزین دستیارها خواهند شد؟” (منتشر شده در جلد ژانویه این مجله) پیشنهاد کرد که برای دستیارها مهم است که بر روی آموزش سرمایه گذاری کنند و مهارت‌های جدیدی را کسب نمایند تا آینده‌شان تضمین شود. دکتر جان داناهر در مقاله “آیا زندگی در یک دنیای بدون کار ارزش خواهد داشت؟ بیکاری تکنولوژیکی و معنای زندگی” استدلال کرده است که اتخاذ یک رویکرد یکپارچه برای ارتباط ما با فناوری یک گزینه ممکن برای حل این مشکل است. این گزینه‌ای است که در آن فناوری مستقیماً با سیستم‌های بیولوژیکی ادغام شده و ما تبدیل به سایبورگ می‌گردیم.

این دیدگاه در تضاد کامل با افکار گرد لئونهارد آینده پژوه می‌باشد که در کتاب خودش با عنوان “تکنولوژی در مقابل بشریت” توضیح می‌دهد که ما باید بر روی چیزهایی تمرکز کنیم که قابلیت اتوماسیون شدن ندارند و فراتر از تکنولوژی و داده هستند. برای او تنها راه ممکن پذیرفتن تکنولوژی است، نه تبدیل شدن به آن.

بدین ترتیب شما چطور برای آنچه که در حال ظهور می‌باشد اماده می‌شوید؟ از تغییرات در محل کار خودتان مطلع شوید، گفتگو با همکارانتان را شروع کرده و خودتان را آماده کنید. خودتان را با یافتن این که چه چیزهایی غیر روتین هستند یا چه چیزهایی را نمی‌توان در شغل شما دیجیتالی کرد، آماده نمایید. آن بخش‌ها در آینده باارزش‌ترین بخش‌ها خواهند بود. همچنین شروع به انجام کارهایی بکنید که به نظرتان معنادار است و به شما انرژی و رضایت لازم خارج از کارتان را می‌دهد. این کارها را از همین امروز آغاز کنید تا از بازی جلوتر پیش رفته و در وقت تغییر نیز انعطاف پذیرتر باشید.

آیا این مقاله برای شما مفید بود؟
بله
تقریبا
خیر
منبع
scitechconnect.elsevier.com

داریوش طاهری

اولیــــــن نیستیــم ولی امیـــــد اســــت بهتـــرین باشیـــــم...!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا