کارآزمایی آلزایمر: وقتی که یک فرض واقعی تبدیل به سراب میگردد
وقتی که یک فرض واقعی تبدیل به سراب میگردد: بیماران در کارآزماییهای آلزایمر چطور با شکست درمان برخورد میکنند.
جف بورگوف به مدت سه سال یکی از بیمارانی بود که در شرکت بیوژن تحت کارآزمایی بالینی قرار گرفته بود. شکست اخیر در درمان او باعث شد تا هم او هم خانوادهاش اطمینانشان را نسبت به گزینههای درمانی دیگر نیز از دست بدهند.
این خبر ناامید کننده هنگامی منتشر شد که فیل گوتیس به دلیل این که شوهرش نمیتوانست جک راسل را که پارسال فوت کرده بود به خاطر بیاورد، ناراحت بوده و برای شوهرش گریه میکرد.
گری تیلور در فلوریدا در حال ترک کردن کلاس یوگا بود که شوهر دوستش زنگ زد و گفت همه چیز تمام شده است. او گفت، من مطمئن بودم که اشتباهی پیش آمده است.
در ساحل غربی، بسیاری از مردم با این شوک که دهها کارآزمایی بالینی انجام شده تاکنون بی نتیجه مانده است از خواب بیدار شدند، قیمت سهام این شرکتها نزول پیدا کرد و امیدی که در دل بیماران و مراقبان آنها به وجود آمده بود نابود گردید.
هنگامی که بیوژن و شریکش به نام ایسای (Eisai) اعلام کردند که دو مرحله آزمایشی فاز ۳ درمان آلزایمر با آدوکانوماب را به دلیل بی اثر بودنش متوقف ساخته است، در واقع این باور به طور کلی از بین رفت که درمان موثری برای این بیماری وجود دارد – درمانی که بتواند یک سیر نزولی برای روند بیماری آلزایمر ایجاد کند – که البته تحقیقات بر روی کند کردن فرآیند بیماری همچنان ادامه داشت. این اتفاقات باعث شد که نظریه پایه آلزایمر که آدوکانوماب بر اساس آن ساخته شده بود زیر سوال برود.
با این حال در عین حال که ناامیدی دانشمندان کاملاً حس میشد، ضربهای که به حدود ۳۲۰۰ بیمار و خانوادههای آنها وارد شده بود به مراتب شدت بیشتری داشت. حدود یک و نیم هفته پیش اخباری با این موضوع منتشر شد که این دارو نتوانسته است از زوال عصبی این بیماران جلوگیری کند و هیچ گزینه درمانی دیگری نیز وجود ندارد که بتواند این کار را در آینده انجام بدهد.
این موضوع به یکباره زیر پای ما را خالی کرد.
من احساس شکست میکردم چون به اینترنت مراجعه کردم و دیدم که هیچ گزینه دیگری وجود ندارد.
من احساس ترس شدیدی مشابه به یک ناامیدی داشتم.
بیوژن به لحاظ قانونی موظف بود که اخبار مربوطه را به صورت عمومی اعلام کند، به جای این که به تک تک شرکت کنندگان در کارآزماییها اطلاع بدهد. ناظران سایتهای آزمایشی عجله داشتند که با بیماران تماس بگیرند و این خبر را به آنها بدهند، اما بسیاری از این بیماران قبلاً از طریق پیامک و یا تماس تلفنی دوستانشان این اخبار را شنیده بودند و یا پوشش رسانهای آنها را از این موضوع آگاه کرده بود.
کریس کائونو سرپرست کارآزماییهای بالینی در مرکز تحقیقات بیماری آلزایمر دانشگاه واشنگتن گفت، صحبت با خانوادهها در آن رو یکی از سختترین کارهایی بود که تا به حال انجام داده بود.
یافتههای مرتبط: شرکت بیوژن مطالعات مربوط به داروی آلزایمر را متوقف کرده بود که این امر باعث جرقه زدن امید برای درمانهای جدید شده بود.
بیمارانی که در کارآزماییهای بالینی آدوکانوماب شرکت کرده بودند به STAT گفتند که نسبت به آینده این دارو واقع بین بودهاند و خودشان را برای هر گونه ناامیدی آماده کرده بودند. آنها از عدم موفقیت در مطالعات آلزایمر به خوبی آگاه بودند و شاهد شکست آزمایشات شرکت الی لیلی (Eli Lilly) و روشه (Roche) نیز شده بودند. اکسنهای مکرر MRI و PET به همراه آزمایشات شناختی بخشی از کارآزماییهای بزرگی بودند که هدفشان این بود تا ببینند آیا پاکسازی تودههای پروتئین بتا آمیلوئید از مغز میتواند از قابلیتهای شناختی این بیماران محافظت کند یا خیر.
آنها متعهد شدند که آزمایشات دیگری را نیز انجام بدهند و تاکید کردند که این عقب نشینیها در واقع دری به سوی دیدگاههای جدید میباشد.
با این حال هنوز هم هیجان زیادی برای انجام این کارآزماییها وجود داشت و مردمی که در مراحل اولیه بیماری قرار داشتند نیز امید پیدا کرده بودند. ممکن بود نتایج این بار کاملاً متفاوت باشد، چرا که پزشکان و طرفداران فرضیه آمیلوئید همواره به آنها گفته بودند که کارآزماییهای بالینی بر روی داروهای پاکسازی کننده آمیلوئید نتوانستهاند فرآیند کاهش حافظه را معکوس نمایند علیرغم این که انتظار میرفت اگر تودههای پروتئینی عامل بیماری باشند پس این داروها حتماً باید اثربخش باشند) که علت آن میتواند این باشد که درمان خیلی دیر شروع شده است.
شرکت بیوژن این داروها را در فاز ۳ دو کارآزمایی گسترده مورد آزمایش قرار داد و پس از مشاهده نشانههای امیدوار کننده از آزمایشات کوچکتر قبلی، بودجه بزرگی را برای آنها اختصاص داد. این میتواند نشانی از یک اعتماد به نفس باشد، این طور نیست؟ علاوه بر این برخی از بیماران حس میکردند (و هنوز هم معتقد هستند) که این شیوههای جدید قطعاً اثربخشی خواهند داشت و اگر هم وضعیت حافظه و خاطرات آنها را بهبود ندهند، حداقل از تحلیل بیشتر حافظه جلوگیری میکنند.
جف بورگوف ۵۴ ساله از فورکد ریور نیوجرسی گفت، در ۳۶ ماه گذشته تقریباً در هر مکالمهای که من با متخصصان حوزههای مختلف عصب شناسی داشتم، به نظر میرسید که همگی بر روی موفقیت آدوکانوماب تکیه کردهاند. او پدر سه فرزند است که در ماه مارس ۲۰۱۶ به آلزایمر مبتلا شده است.
این تنها پتانسیل دارو نبود که از بین رفته بود. بلکه برای بیماران و حتی افرادی که در مورد اثربخشی آدوکانوماب شک داشتند نیز یک ناامیدی بزرگ به بار آورده بود. در این کارآزماییها این دارو هر ماه توسط پزشکان متخصص به بیماران تزریق میشد. در نهایت این حس به وجود آمد که داروها هیچ اثربخشی ندارند و بیماران دیگر قادر به کار نیستند و استقلالشان را از دست داده اند. ثبت نام در یک مطالعه (و تصور این که چطور میتواند به نسلهای آینده کمک کند) بخشی از آزمایشات جدیدی بود که با شکست داروهای قبلی طرح ریزی شده بود.
گوتیس خبرنگار ۵۷ ساله سابق نیویورک تایمز از تجربه خودش در این روزنامه نوشته است: وقتی که شما آلزایمر دارید و دیگر قادر به کار کردن نیستید، این بیماری میتواند به شدت منزوی کننده باشد. من هر ماه به سراغ این بیماران رفته و با آنها رابطه داشتم. میدانید این بخشی از برنامه بزرگی بود که من در کل طول زندگیام به دنبالش بودم. و مشاهده نتایج مرا بیشتر از هر چیزی ناامید میساخت.
با این حال آنها از قبل به بیماران و خانوادههایشان گفته بودند که نگرششان را نسبت به این فرآیندهای درمانی تغییر بدهند. آنها متعهد شده بودند که تلاشهای حمایتی و تخصیص بودجه برای کارآزماییهای بالینی جدید را دو برابر خواهند کرد. از این بیماران خواسته شده بود تا با ترفندهایی مانند نصب یادداشت روی یخچال یا نصب ردیاب موقعیت مکانی بر روی تلفن همراه خودشان یک سبک زندگی جدید را آغاز کنند.
دبی روزنکرانتز ۶۵ ساله از کمبریج، ماساچوست با خنده گفت، من سه بار به سگم غذا میدادم و او واقعاً خوشحال میشد.
زورنکرانتز یکی از بیماران حاضر در کارآزمایی بود که اثربخشی دارو بر روی او غربالگری میشد. آزمایشات شناختی چند هفته پیش مجدداً بر روی او انجام شدند و تشخیص داده شد که در یک سال گذشته عملکرد ذهنی او کاهش نیافته است. او نمیدانست که در گروه دارونما قرار دارد یا در بخش درمان آزمایشی، با این حال این نتایج نشان میدادند که او داروی واقعی دریافت میکند.
او گفت، این وضعیت مثل این بود که «بله! من در مسیر حقیقی قرار دارم!»
حالا روزنکرانتس از این واقعیت آگاه است که بیماری او پیشرفت نکرده است و همین باعث شده است که دیدگاه مثبتتری نسبت به خودش پیدا کند. او مدیتیشن میکند و پازل حل میکند، هرچند ممکن است این کارها تفاوتی ایجاد نکنند با این حال انجام دادنشان باعث شود تا او حس بهتری پیدا کنند. او از رانندگی کردن دست کشیده است – نه به این دلیل که نمیتواند ماشین را کنترل کند، بلکه به این دلیل که یادش میرود ماشین را کجا پارک کرده است – و همیشه سوار اتوبوس میشود.
دبی روزنکرانتز (سمت چپ) و همسرش سوزان ووسکی، به همراه نوزاد یکی از دوستانشان
او گفت، من نگران هستم که بدون این دارو، استقلالی که الان دارم و لذتهایی که از زندگی میبرم را از دست بدهم.
با این حال برخی بیماران دیگر حتی با ادامه مصرف آدوکانوماب همچنان مشاهده کردند که بیماریشان در حال پیشرفت میباشد. تیلور ۷۵ ساله که زمستان را در ژوپیتر فلوریدا سپری میکرد، چهار سال پیش در فاز 1B یک کارآزمایی ثبت نام کرد. او گفت مطمئن نیست که این دارو چطور بر روی او اثر خواهد کرد، اما تلاش او برای به خاطر سپردن تاریخها یا انجام معادلات ساده ریاضی همچنان در حال بدتر شدن است. بدین ترتیب متوقف شدن ناگهانی این کارآزماییها هرچند برای او شوکه کننده بود، با این حال گفت این امر به لحاظ احساسی هیچ ضربهای را به من وارد نساخت.
برای برخی از بیماران، آگاهی از اینکه آدوکانوماب موثر نیست به معنای مواجه شدن با آیندهای بود که هیچ امیدی برای درمانشان وجود نداشت. برخی از شرکت کنندگان همواره به این فکر میکردند که زندگیشان در آینده چطور خواهد شد.
دِب ۶۱ ساله که در ماین زندگی میکند و در یک بخش غیر انتفاعی شاغل است گفت که او تا ۷۰ سالگی برنامه ریزی کرده بود که کار کند. اما حالا به فکر بازنشستگی در ۶۵ سالگی میباشد. او میخواهد قبل از این که حافظه و استقلالش بیشتر از این که هست از بین برود، زمانی را برای خودش اختصاص بدهد. (او درخواست کرد که نام خانوادگیش فاش نشود، چرا که نگران این بود که مردم و مخصوصاً همکاران محل کارش اگر بدانند که او مبتلا به آلزایمر هست، چه نگاه و دیدی به او خواهند داشت)
او گفت من میروم که اسبهایم را برانم. من میخواهم تغییراتی را در زندگیم ایجاد کنم تا سطح استرسم را کاهش بدهم. من میخواهم از تنها زمانی که برایم باقی مانده است لذت ببرم.
جسی رودن ۷۱ ساله از اسپرینگبورو، اوهایو هنگامی که متوجه شد کارآزماییها متوقف شده است نه فقط شوکه شد بلکه دچار سردرگمی نیز گردید. رودن مطمئن بود که آدوکانوماب برای او اثربخشی خواهد داشت.
او قادر بود تا با همکاران قدیمی خودش صحبتهای فنی بکند، بدون این که نیازی به تمرکز داشته باشد. او دیگر از این که وارد یک اتاق اشتباهی میشد، دچار سردرگمی نمی شد. و هنگامی که مجبور شد به دلیل برخی از عوارض جانبی داروها، تزریق و انفوزیون آنها را متوقف کند احساس میکرد که بیماریش مجدداً شروع به پیشرفت کرده است.
او گفت داروها برای من شبیه به این بودند که بیماری را به حالت تعلیق درآوردهاند.
رودن که مرگ خواهرش به دلیل آلزایمر را هم دیده بود، انتظار داشت که آدوکانوماب بر روی اثراتی داشته باشد. اما حالا پس از سالها مصرف این دارو به این فکر میکند که تا چند سال زنده خواهد بود.
او در مورد مطلع شدنش از این خبر گفت، مثل این بود که کسی به شما زنگ بزند و بگوید، میدانی این دارو دیگر اثر نمیکند و ما میخواهیم آن را قطع کنیم و حالا شما حالتان روز به روز وخیمتر خواهد شد.
رودن هفته گذشته پشت تلفن گفت که به دنبال کارآزماییهای دیگری میباشد. اما برای بعد از ظهر همان روز برنامه سادهتری داشت: رفتن به پارک با نوهاش.